تأثیرگذاری فکری گئورگ زیمل

زیمل، به مثابه جامعه‌شناسی خُردنگر، نقشی مهم در تکوین پژوهش درباره‌ی گروه‌های کوچک، مکتب کنش متقابل نمادین و نظریه‌ی مبادله داشته است. تکیه‌ی جامعه‌شناسی زیمل به برخی مقولات روان شناختی، یکی از علل جذابیت
دوشنبه، 16 شهريور 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تأثیرگذاری فکری گئورگ زیمل
تأثیرگذاری فکری گئورگ زیمل

 

نویسنده: تیم دیلینی
برگردان: بهرنگ صدیقی و وحید طلوعی



 

زیمل، به مثابه جامعه‌شناسی خُردنگر، نقشی مهم در تکوین پژوهش درباره‌ی گروه‌های کوچک، مکتب کنش متقابل نمادین و نظریه‌ی مبادله داشته است. تکیه‌ی جامعه‌شناسی زیمل به برخی مقولات روان شناختی، یکی از علل جذابیت جامعه‌شناسی او، هم برای جامعه شناسان پیرو مکتب کنش متقابل نمادین و هم برای روان شناسان اجتماعی، بوده است.
موضوع اصلی مورد توجه زیمل در جامعه‌شناسی خرد، فرایندهای اجتماعی و صورت الگوهای کنش متقابل بود که افراد با آنها جهان اجتماعی را می‌سازند و بازسازی می‌کنند. زیمل به طرق گوناگون، از جهت گیری دیالکتیکی بهره برده است. او به تعارض‌هایی توجه داشت که میان فرهنگ عینی و فرهنگ فردی پدید می‌آید. جامعه‌شناسی صوری و هندسه‌ی اجتماعی او طرحی کلی از جایگاه فرد در جامعه ترسیم کرده و این امکان را برای پژوهش گران پس از خود فراهم آورده است که نقل و انتقالات افراد را در شبکه‌ی روابط گروهی، تعیین و اغلب پیش گویی کنند.
زیمل، در سطح کلان، توجه اندکی به ساختارهای اجتماعی داشت و اغلب، ارزش آنها را کمی بالاتر از الگوهای کنش متقابل می‌دانست. علاقه‌ی واقعی وی در سطح کلان، کار روی فرهنگ عینی بود. این امر به بهترین نحو، در مقالاتش درباره‌ی زندگی در کلان شهرها نشان داده شده است. زیمل در فلسفه‌ی پول مسائل ذاتی نظام سرمایه‌داری را، همچون مسائل کلی زندگی، مورد بحث قرار داده است.
توجه مجدد به افکار زیمل، از دهه‌ی 1970 بین جامعه شناسان انگلیسی زبان، سهم وی در نظریه‌ی فرهنگی را برجسته کرده است؛ به ویژه آثار وی درباره‌ی مفهوم زندگی معنوی (یک متفکر باید از محدوده‌ی زمانه‌ی خود فراتر برود و به مسائل آینده نیز بپردازد) ، و «بحران فرهنگ» و «تناقض‌های موجود در فرهنگ مدرن». زیمل، اگر چه مشخصاً اصطلاح «مدرنیسم» را به کار نبرده است، شماری از پدیده‌های فرهنگ معاصر را تشخیص داد که بعدها این عنوان برای آنها برگزیده شد (Turner, 1990).
زیمل، به مثابه بنیان گذار «مکتب صوری» به خوبی نشان داد که جامعه به منزله‌ی یک فرایند، از موجودیتی واقعی، و نه صرفاً انتزاعی، برخوردار است. صورت‌های کنش‌های متقابل وجود دارند و می‌توان به شیوه‌ای قاعده مند به تحلیل آنها پرداخت. تأکید زیمل بر این که جامعه شناسان باید بر این صورت‌های رفتار متمرکز شوند، سرمشقی برای جامعه‌شناسی خرد فراهم آورد و به آن رسمیت بخشید. برای مثال، هر استادی می‌تواند همیشه در اوایل ترم تحصیلی پیش‌گویی کند که در انتهای ترم چند درصد از دانشجویان چه نمره‌ای خواهند گرفت. این که چه کسانی دقیقاً 20 و چه کسانی 16 می‌گیرند، در انتهای ترم مشخص می‌شود، اما برای هر استادی که در یک دوره‌ی زمانی به طور پیوسته تدریس کند، این شکل نسبتاً ثابت باقی می‌ماند.
هر فرد در زندگی روزمره‌ی خود با افراد گوناگونی در محیط‌هایی گوناگون کنش متقابل دارد. الگوهای رفتاری بر اساس محیط اجتماعی تنظیم شده‌اند. دختر دانشجویی را در نظر بگیرید که صبح با صدای موسیقی در اتاقش، در خوابگاه دانشگاه بیدار می‌شود؛ برای صرف صبحانه به سایر دانشجویان در سالن غذاخوری می‌پیوندد؛ با چند دانشجوی دیگر و نیز با استاد مربوط در کلاس درس حاضر می‌شود؛ پس از آن به محل کار خود می‌رود و با مشتریان و همکاران خود به کنش متقابل می‌پردازد؛ و در نهایت، سر موقع، به خوابگاه برمی‌گردد، تا پس از دوش گرفتن، لباس عوض کند و به ملاقات دوست خود برود. تمام این‌ها فقط بخشی از مقوله‌های زندگی واقعی و کنش‌های متقابل الگوداری است که ممکن است رخ دهند.
علاوه بر صورت‌های کنش متقابل، گونه‌های اجتماعی افراد را نیز می‌توان طبقه بندی کرد. دختر دانشجویی که در دانشگاهی با صدها کیلومتر فاصله از محل زندگی‌اش تحصیل می‌کند، جوانی که برای کار از یک سوی کشور به سوی دیگر آن می‌رود، یا دختربچه‌ای که پدری ارتشی دارد و طی پنج سال، برای بار سوم از پادگانی به پادگان دیگر منتقل می‌شود، همگی غریبه هستند. اما در توصیف زیمل از غریبه، فقط فاصله‌ی فیزیکی در نظر گرفته نمی‌شود، بلکه دربرگیرنده‌ی افرادی نیز می‌شود که آمیزش با محیط فرهنگی برای آنها دشوار است. با افزودن این مطلب به دیدگاه‌های روشنگرانه‌ی زیمل درباره‌ی زندگی شهری، به راحتی می‌توان فهمید که چرا بسیاری از افراد با وجود آن که بین هزاران نفر دیگر زندگی می‌کنند و در محاصره‌ی بمباران انگیزه‌های بی شماری قرار دارند، باز هم فاصله‌ی اجتماعی را تا حدودی تجربه می‌کنند.
فانتانا و فری (1983) مفهوم غریبه را در مقاله‌ی درخشانی با عنوان «زننده‌ی ضربه‌ی کاشته در فوتبال امریکایی: بازبینی در مفهوم غریبه‌ی زیمل» به کار گرفته‌اند. زننده‌ی ضربه‌ی کاشته در فوتبال امریکایی، اغلب تأثیر حاشیه نشینی فرهنگی را درک می‌کند. او در عین نزدیکی به گروه، از آن دور است. تفاوت‌های عمده‌ی قومی و فرهنگی او با سایر بازیکنان، سابقه‌اش در فوتبال (یا سایر ورزش‌ها) همراه با شیوه‌های متفاوت شرکت او در مسابقه و برخورد اجتماعی او با فوتبال نشان دهنده‌ی این دوری و نزدیکی است. او که ممکن است حتی گاهی بدون کفش وارد زمین بازی شود، بسیاری از هنجارها را آشکارا نقض می‌کند. هم تیمی‌هایش معمولاً از او کناره‌گیری می‌کنند و حتی در زمین بازی هم به ندرت با او مراوده دارند. عجیب آن که، با تغییراتی که طی دهه‌های اخیر در مقررات لیگ ملی فوتبال امریکایی (NFL) رخ داده، زننده‌ی ضربه‌ی کاشته نقشی غالب یافته است و بیشترین امتیازها را به دست می‌آورد (با گل‌هایی که از درون زمین می‌زند و امتیازاتی که پس از عبور از دروازه با زدن توپ به زمین کسب می‌کند). به این ترتیب، توانایی او در ضربه زدن به توپ موقعیتی فرادست در تیم برای او فراهم می‌آورد، و سایر اعضای تیم، که زحمت بیشتری می‌کشند، فرودست می‌شوند.
برداشت افراد از ارزش خود غالباً با موقعیت مکانی آنان در ارتباط است. مدیران اخلاق شرکت نورتل نت وُرکز یک رویه‌ی استراتژیک بسیار ساده و بی هزینه‌ای را در خصوص مشکلات ناشی از احساس فاصله‌ی اجتماعی به اجرا درآوردند. نظرسنجی‌های به عمل آمده نشان می‌داد که کارکنان این شرکت به هیچ وجه از رویه‌ی تخصیص پارکینگ برای اتومبیل‌های آنان رضایت ندارند. به کارمندان دون پایه‌تر، مکان‌های دورتری برای پارک اتومبیل‌شان داده شده بود و در واقع، این خود شاخصی بود برای ارزش افراد از نظر شرکت. با انتقال دفتر مرکزی امور بین الملل نورتل در سال 1997 به حومه‌ی ترانتو، طرح پارک کردن آزاد به اجرا گذاشته شد (Flaherty, 1999). گمان برده می‌شود این بار کارمندان رضایت بیشتری داشته باشند، اما مدیران ارشد احساس رضایت نکنند.
زیمل در آثارش در خصوص هندسه‌ی اجتماعی، اهمیت فاصله‌ی اجتماعی را متبحرانه به نمایش گذاشته است. عنصر تعداد افراد را به وضوح با مفاهیم گروه دونفره و گروه سه نفره تبیین کرده است. افراد در دوران دانشجویی به راحتی می‌توانند اهمیت افزوده شدن فردی جدید به یک گروه دو نفره را دریابند. زوج‌های عاشق و معشوق یا دوستان صمیمی زیادی با حضور یافتن فرد سوم از هم جدا شده‌اند. گاهی ممکن است یکی از طرفین از سوی فرد سوم اذیت شود و گاهی هم ممکن است فرد سوم مورد تعدی قرار گیرد. فرد سوم ممکن است نقش مثبت هم ایفا کند، از جمله در نقش میانجی. هر کس به مشاوره علاقه داشته باشد، چنین نقشی را ایفا می‌کند. فراگرفتن نحوه‌ی استفاده از اصل تفرقه انداز و حکومت کن، وسیله‌ای مهم برای ترفیع موقعیت کسانی است که در پی کسب قدرت‌اند.
در تحقیقات معاصر، سناریوهای بسیاری درباره‌ی اهمیت تعداد اعضای گروه در کنش متقابل گروهی در نظر گرفته شده است. در دهه‌ی شصت قرن بیستم، دو روان شناس اجتماعی به نام‌های بیب لتنی و جان دارلی متوجه شدند که شهرنشینان غالباً در خصوص جرائم خطرناکی که اطراف آنان رخ می‌دهد، بی اعتنا هستند. آنان به این نتیجه رسیدند که با افزایش تعداد افراد در گروه، احساس مسئولیت فردی کمتر خواهد شد (پخش شدن مسئولیت). بنابراین وقتی 38 ساکن مجتمعی آپارتمانی در شهر نیویورک به فریادهای زن جوانی (کیتی جنووس) که در سال 1964 مورد اصابت ضربه‌های پیاپی چاقوی فردی غریبه قرار گرفت، هیچ توجهی نکردند، جلوگیری از بروز این واقعه‌ی ناگوار را وظیفه‌ی دیگران دانسته‌اند (baron and Byrne, 1977).
بر اساس نظریه‌ی پخش شدن مسئولیت، وقتی یک فرد با کسی مواجه می‌شود که به کمک نیاز دارد، وظیفه‌ی او روشن است، اما در صورتی که چندین نفر شاهد یک سانحه شدند، وظیفه‌ی کمک کردن به طور مساوی بین همه‌ی آنان پخش می‌شود. مثلاً، اگر اتومبیل راننده‌ای در مکانی دورافتاده خراب شده باشد، احتمالاً نخستین فردی که از آنجا عبور کند، با درک این مطلب که امکان دارد مدت‌ها طول بکشد تا فرد دیگری از آن جا عبور کند، به او کمک خواهد کرد. اما اگر اتومبیل راننده‌ای در بزرگ راهی پر رفت وآمد از کار بیفتد، افراد بسیاری که از آنجا عبور می‌کنند، بی اعتنا از کنار راننده‌ی بیچاره عبور و رفتار خود را توجیه می‌کنند، چرا که آنها فقط بار مسئولیت منفرد را حمل می‌کنند.
لتنی و دارلی مطالعات گسترده‌ای در خصوص تأثیر تعداد اعضای گروه در کارایی افراد انجام داده اند (Latane and Darley, 1970). آنان نشان دادند که کارایی دانش آموزانی که گروهی کار می‌کنند کمتر از دانش آموزانی است که انفرادی به کار می‌پردازند، چرا که کار گروهی باعث کاهش مسئولیت فردی می‌شود. آنان این رفتار را از زیر کار در رفتن اجتماعی نامیدند و آن را عامل کاهش تلاش فردی در گروه دانستند. از زیر کار در رفتن به این علت رخ می‌دهد که رابطه‌ی بین تلاش هر فرد و نتیجه‌ای که در گروه حاصل می‌شود، در کار گروهی چندان مشخص نیست. راه حل‌های رفع از زیر کار در رفتن اجتماعی عبارتند از:

1. مشخص کردن وظیفه یا تلاش هر یک از اعضای گروه (Williams, Harkins, and Latane, 1981). تو این کار را می‌کنی، تو آن کار را می‌کنی و غیره.
2. افزایش تعهد افراد به انجام کار مفید (Brickner, Harkins, and Ostrom, 1986). اعمال فشار به همه‌ی اعضا برای کار زیاد باعث تعدیل وسوسه‌ی از زیر کار دررفتن اجتماعی می‌شود.
3. مهم جلوه دادن کار (Karau and Williams, 1993). برای گرفتن نمره‌ی قبولی باید کار گروهی به خوبی صورت گیرد.
4. تقویت پیوستگی گروهی (Welson, and Mustari, 1988). چنان چه برای افراد بازدهی کار گروهی اهمیت یابد، کارایی آنان افزایش می‌یابد.

در مطالعات دیگری در زمینه‌ی پویایی و فرایندهای رفتار گروهی از جمله به تفکر گروهی و قطبی شدن گروهی پرداخته شده است. تفکر گروهی فرایندی است که از طریق آن، گروه به تصمیمی جمعی می‌رسد. در این صورت، اگر هم برخی از افراد در گروه با آن تصمیم موافق نباشند، بر سر آن با دیگران مجادله نمی‌کنند. این فرایند عموماً در گروه‌های کوچکی که از انسجام قوی و رهبری مسلط و مقتدر برخوردارند، دیده می‌شود (Farley, 1998). و اما قطبی شدن گروهی فرایندی است که در آن، گروه به سمت اتخاذ تصمیم و روشی افراطی‎تر از آن چه که اعضایش می‌پذیرند، حرکت می‌کند.
مطالعات گروهی چیزی بیش از یک قطره از دریای سنت نظری افکار زیمل نیستند (البته نه در روش شناسی، چرا که زیمل به ندرت به پژوهش‌های تجربی دست می‌زد.)
بازگردیم به موضوع قدرت. از جمله راه‌های کسب قدرت، اطلاع از رازهای مردم است. دانش همواره معادل با قدرت است. کسی که زمان مناسب برای برملاکردن یک راز را به درستی تشخیص دهد، می‌تواند از این طریق قدرت خود را نشان دهد. از طرف دیگر، کار شرافتمندانه‎تر این است که فرد از طریق رازداری و دانستن این که راز را نزد چه کسی می‌شود فاش کرد، به قدرت دست یابد. همه‌ی این مواردی که به رازها مربوط می‌شوند، رفتار اجتماعی را تحت تأثیر قرار می‌دهند.
امروزه، بیش از همیشه، افراد غالباً برای کسی دیگر کار می‌کنند. ایده‌های زیمل درباره‌ی فرادستی (کارفرما / رئیس) و فرودستی (کارمند / کارگر) را همگان می‌توانند در محیط کارشان به راحتی دریابند، به این معنا که افراد یا این نقشه را به عهده می‌گیرند و / یا آن نقش را. در برخی محیط‌های کاری، کارمندان از استقلال نسبی برخوردارند. آنان ممکن است عضو یک اتحادیه‌ی صنفی قوی باشند یا این شانس را داشته باشند که برای کارفرمایی کار کنند که برای همکاری آنان واقعاً ارزش قائل باشد. در برخی از محیط‌های کاری هم ممکن است کارمندان این چنین مورد لطف قرار نگیرند و حتی در واقع از رئیس‌شان بدشان بیاید و از رفتن به سر کارشان هم وحشت داشته باشند.
فلسفه‌ی پول زیمل همچنان از آثار مطرح است. با جانشینی یک نظام اقتصادی مبتنی بر پول به جای نظام اقتصادی مبتنی بر داد و ستد پایاپای، جامعه دستخوش تغییری همیشگی می‌شود. برای برخی افراد، پول ممکن است عامل بیگانگی شود، اما بیشتر افراد جامعه کسب آن را هدف خود قرار می‌دهند. در واقع، با ادامه‌ی روند جهانی شدن و شکل گیری کلان- جوامعی چون جامعه‌ی اروپا، شکل گیری یک نظام یکدست برای مبادله‌ی پول، منطقی‌ترین راه است.
با این که بیشتر آثار زیمل به صورت مقاله به چاپ رسیده‌اند، از غنای بسیاری برخوردارند. باید روشن باشد که دانشجویان نظریه‌ی اجتماعی و به طور کلی، متفکران اجتماعی به مطالعه‌ی آثار مهم زیمل در زمینه‌ی جامعه‌شناسی ادامه خواهند داد.
منبع مقاله :
دیلینی، تیم؛ (1391)، نظریه‌های کلاسیک جامعه شناسی، ترجمه‌ی بهرنگ صدیقی و وحید طلوعی، تهران: نشر نی، چاپ ششم.



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط