مهم اين است كه ما آماده باشيم !

خانم آوديچ، از جمله خواهران مسلمان شيعي، اهل بوسني و هرزگوين مي‌باشند كه در آن كشور به فعاليت‌هاي فرهنگي ـ تبليغي مشغول‌اند. وي، در حال حاضر مسؤوليت سازمان زنان مسلمان، «كوثر» را به عهده دارد. در طول ايامي كه ايشان به همراه دوست و همكار خود، خانم رجيچ، استاد ژنتيك دانشگاه سارايوو و مسئول كلوپ روشنفكران سازمان كوثر، به جمهوري اسلامي ايران مسافرت كرده بودند،
سه‌شنبه، 21 اسفند 1386
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مهم اين است كه ما آماده باشيم !
مهم اين است كه ما آماده باشيم !
مهم اين است كه ما آماده باشيم !

منبع:ماهنامه موعود

گفت‌وگو با خانم صديقه آوديچ مسؤول سازمان زنان مسلمان بوسني و هرزگوين (كوثر)

اشاره:
خانم آوديچ، از جمله خواهران مسلمان شيعي، اهل بوسني و هرزگوين مي‌باشند كه در آن كشور به فعاليت‌هاي فرهنگي ـ تبليغي مشغول‌اند. وي، در حال حاضر مسؤوليت سازمان زنان مسلمان، «كوثر» را به عهده دارد. در طول ايامي كه ايشان به همراه دوست و همكار خود، خانم رجيچ، استاد ژنتيك دانشگاه سارايوو و مسئول كلوپ روشنفكران سازمان كوثر، به جمهوري اسلامي ايران مسافرت كرده بودند، به سراغ ايشان رفتيم تا در خصوص فعاليت‌هاي سازمان كوثر، و ارتباط آن با حضرت فاطمه زهرا(س)، نقش پيروان اسلام در آن كشور اروپايي، نگاه به موضوع آخرالزمان و فعاليت‌هايي كه در راستاي گسترش شناخت امام عصر(عج) انجام داده‌اند، و ديگر موضوعات براي ما و مخاطبان مجلّه سخن بگويند.
متناسب با اين ايام كه متعلق به بانوي بزرگ دو عالم (س) است، اين گفت و گو را به شما تقديم مي‌داريم.
˜ لطفاً خودتان را معرفي كنيد و براي ما از سازمانتان بگوييد.
™ صديقه آوديچ هستم، مسؤول سازمان زنانف مسلمان در بوسني هرزگوين به نام «كوثر» خانم رجيچ هم مسؤول كلوپ روشنفكران اين سازمان است كه استاد ژنتيك در دانشگاه پزشكي «سارايوو» هستند.
˜ اگر ممكن است، سازمان كوثر را مقداري معرفي كنيد.
™ سازمان كوثر، ده سال است كه تشكيل شده و سال به سال فعاليت‌ آن گسترده‌تر شده است. اين سازمان بين سازمان‌هاي ديگر آنجا نقش مهمي دارد. البته آنجا سازمان‌ها و انجمن‌هاي زنان زياد دارد. ولي سازمان‌هاي مسلمان كم دارد. غير از ما، شايد سه سازمان ديگر وجود دارد. ولي ما از همه فعّال‌تر هستيم. آنهايي كه غيرمسلمان هستند از پشتيباني غرب و آمريكا برخوردارند. خوب، ما توانايي مادّي‌مان كم‌تر است ولي اعتقاد داريم آن‌قدر كه توانايي داريم بايد كار كنيم و نيّت، مهمّ است. كسي هست كه توانا و قوي است ولي پيروز نمي‌شود ولي كسي مي‌‌تواند كوچك باشد ولي با نيّت و هدف خوبي كه دارد مي‌تواند پيروز شود.
˜ شما، چند وقت است كه مسلمان شده‌ايد؟
™ من و خانم رجيچ در خانواده‌هايي كه مسلمان بودند به دنيا آمده‌ايم، ما مسلمان به دنيا آمديم.
˜چند سال است كه شيعه شده‌ايد؟
™ 18 يا 19 سال است كه شيعه شده‌ام.
˜ لطفاً جريان شيعه شدن‌تان را براي ما بگوييد.
™ بعداز پيروزي انقلاب اسلامي ما با تشيع آشنا شديم. ما قبلاً اصلاً با اين عقيده آشنا نبوديم. من نمي‌دانستم اين عقيده چيست. بعداز پيروزي انقلاب اسلامي بيشتر علاقه‌مند بودم كه بدانم اين شخص بزرگ، امام خميني (رضوان‌الله عليه) كي هست؟ چطور پيروز شدند. در آن زمان كه ايران آن‌طور بود، چطور پيروز شد؟ كم‌كم از مجلّه‌ها، كتاب‌ها، و فيلم‌ها استفاده كردم و اين به من كمك كرد كه يك روز تصميم گرفتم آزادانه، شيعه شوم. اصلاً اجبار نبود. حتّي من براي شيعه شدن مشكل داشتم. من بين دوستانم «تقيّه» مي‌كردم. خيلي مشكل داشتم. آنجا كسي نبود. حتي يك خانم، كه دوستف من باشد، نبود. وقتي نماز مي‌خواندم و يا كار [مذهبي] ديگري انجام مي‌دادم، همه سؤال مي‌كردند، چرا اين كار را مي‌كني؟ من كم‌كم با يك راه عقلاني، با يك راه منطقي، و با زحمت بسيار توانستم با آن شرايط كنار بيايم. الان در بوسني اين كار به يك عادت تبديل شده‌است. زنف روز عبارت از زنف زندگي روشن شده و هركسي مي‌تواند خودش مطالعه كند، و مي‌تواند بشناسد. ولي ما در يك محيط متفاوتي زندگي مي‌‌كرديم من با مشكلات متعددي مواجه بودم.
˜ آيا شما مشكلي با غير شيعيان نداريد؟
™ نه.
˜ چه چيز شيعه براي شما جالب بود كه شيعه شديد؟ چه نكتة خاصي وجود داشت؟
™ تاريخ اسلام. من در ابتدا كه با تاريخ اسلام آشنا شدم، يك چيزهايي را نمي‌دانستم، و تعجّب مي‌كردم. و به دنبال اين بودم كه چه از كتاب‌هاي اهل سنت و چه از كتب شيعه مطالعه كنم و ببينم آيا اين كه شيعه مي‌گويد درست است يا نه. حديث‌ها و تفسيرهاي اهل سنت را مطالعه كردم و به يك نتيجه رسيدم. و در نهايت، پس از مطالعه كتب تشيع ديدم، روشن است كه حق كدام است. تاريخ اسلام و احكام شيعه خيلي با احكام اهل سنّت فرق دارد. يعني اصلاً قابل مقايسه نيستند.
˜ در حال حاضر، وضعيت مسلمان‌ها در بوسني و هرزگوين چگونه است؟ قبل از جنگ، و در طي جنگ چطور بود؟ الان به چه صورتي درآمده؟
™ قبل از جنگ به مدت دو سال در بوسني دموكراسي برقرار بود، دموكراسي آزاد. مثلاً بار اول در بوسني چند حزب داشتيم. اول فقط يك حزب كمونيستي بود. بعد خود مسلمان‌ها، تشكيل حزب دادند. مسيحيان حزب تشكيل دادند. همه آزاد بودند. بعداز اين دو سال جنگ شروع شد و اين فرصتي بود كه مسلمان‌ها استفاده كردند و آن فرصت براي صرب‌ها خطرناك بود. و آنها از مدت‌ها قبل طرحي داشتند. جنگ پنج سال طول كشيد. قبل و بعداز جنگ وضعيت اسلام خوب بود. وقتي مصيبتي پيش مي‌آيد بايد ايمان مسلمانان بيشتر شود. بعداز جنگ، آثار فرهنگي غرب خيلي بيش‌تر معلوم شد. امروز ما مي‌توانيم بگوييم دموكراسي داريم ولي يك مسلمان هيچ وقت به آن شكلي كه ديگران دموكراسي دارند دموكراسي ندارد بين مسلمان و غيرمسلمان در حقوق دمكراتيك تفاوت وجود دارد.
˜ اگر الان اگر بخواهيد وضعيت مسلمان‌ها را به‌ويژه در خصوص آزادي‌هاي مذهبي آنان در بقية كشورها براي ما توضيح بدهيد چه مي‌گوييد؟
™ ببينيد، اصطلاحاً همه آزادي مذهبي داريم. اما به عنوان نمونه، در بوسني، خانم‌هاي با حجاب را در محدوديت قرار داده‌اند. و ما فكر مي‌كنيم كه اين كار ادامه خواهد يافت، در كشور‌هاي ديگر هم وضعيت به همين‌ شكل است. ولي من مي‌توانم بگويم وضعيت ما نسبتاً بهتر است. فقط ما بايد آگاه باشيم، و از آن استفاده كنيم. حتي همان‌طور كه مي‌دانيد، همة سازمان‌هاي مسلمانان تحت كنترل هستند ولي هنوز آشكار نشده كه ما شيعه هستيم تا آنها فعاليّت ما را ممنوع كنند.
˜ دليل اين كنترل‌ها را چه مي‌دانيد؟
™ بعداز يازدهم سپتامبر، همة مسلمان‌هايي كه در تشكيلات حزب و سازمان و انجمن بودند را زير كنترل‌شان گرفته‌اند. بيشتر، وهابي‌ها زير كنترل‌شان هستند ولي همة سازمان‌ها اين‌طور هستند.
˜ لطفاً نظرتان را دربارة ايران به ما بگوييد.
™ ديشب من در يك سخنراني، در مورد ايران گفتم كه چه فكر مي‌كنم. من ايران را خيلي دوست دارم. مي‌توانم بگويم، ايران كشور دوم من است حتي اگر فقط قلبم را مدنظر داشته باشم، مي‌توانم بگويم ايران كشور اول من است. من، اين ارزش‌هاي شما را با آن عظمت امام خميني (رضوان الله تعالي عليه) دوست دارم. اين را نگهداري كنيد. حفظ كنيد. سعي كنيد هرچه كم‌تر تأثيرپذيري از غرب داشته باشيد.
˜ به نظر شما، مردم ايران در وضعيت كنوني، چه مسؤوليتي را در مقابل ساير مسلمانان دنيا به عهده دارند؟
™ ببينيد، شرايط، وضعيت و فرصتي را كه شما داريد، هيچ كس ندارد. و اگر اين را خوب و درست، با حكمت، با حق، با اخلاص، استفاده كنيد ان‌شاءالله آيندة شما در برابر جهان خيلي خوب خواهد بود. اگر از اين فرصت استفاده نكرديد، فرصت از دست خواهد رفت و اين طبيعي است. خداوند مي‌گويد: اگر ملتي اطاعت نكرد يا چيزهايي را خراب كرد و نادرست اطاعت كرد، خدا اين ملت را با ملت ديگر عوض مي‌كند. و يك ملت ظالم مي‌آورد. و بعداز اينها، ملتي ديگر را كه خداوند قصد دارد كه موفق ‌شود، پيروز خواهد شد. خود شما تجربه داريد. وضعيت شما، و نقش شما خيلي مهم است، خيلي سنگين و سخت است. دشمن اصلي هر انسان و هر جامعه و هر كشوري، دنياست و چيزهاي دنيا. امروزه غرب، وسايل زندگي دنيا را براي ما زينت مي‌دهد نظير: تكنولوژي، زندگي خوب و قشنگ و امثال اينها. و اين براي ما يك امتحان است.
˜ ملت ايران براي ديگر ملل مسلمانان جهان مي‌توانند چه كاري انجام دهند؟
™ شما، زياد كار كرده‌ايد و مي‌كنيد و ان‌شاءالله ادامه بدهيد. فكر مي‌كنم براي تبليغات اسلام زياد خرج مي‌شود. ولي آنچه رژيم رضا پهلوي براي دنيايش مصرف كرد، و براي خودش استفاده كرد، را شما براي اسلام استفاده مي‌كنيد. اين چيز خيلي خوبي است. ولي آنچه مهم است اين است كه حكومت، حكومتي عادل باشد كه مردم ناراحت نشوند. مثلاً من با شخصي كه از طبقه متوسط بود، صحبت مي‌كردم. او مي‌گفت: «ببين، كشور ما خيلي زياد براي تبليغ اسلام در خارج از كشور، پول مصرف مي‌كند ولي در داخل ايران مردم به سختي زندگي مي‌كنند». من گفتم: نه، اين درست است، هر كشوري براي تبليغات كشور خودش پول خرج مي‌كند شايد بيشتر از شما. ولي فقط بايد حكومت، عادل باشد تا مردم، كم ناراحت شوند. هيچ كس نمي‌تواند همة مردم را راضي كند. اصلاً در جهان كسي نيامده كه بتواند همه را راضي نگه دارد. ولي ما نبايد سوء استفاده كنيم و بي‌دليل، بهانه به دست ديگران بدهيم. و چيزهايي كه از ما انتظار مي‌رود را انجام ندهيم. ما بايد نمونه باشيم. در هركاري نمونه باشيم. در زندگي، تربيت بچه و ... . اين مهم است. حرف زدن، زياد مهم نيست. شما مي‌توانيد دكتر باشيد، قشنگ حرف بزنيد ولي اگر در كارتان نمونه نباشيد يعني هيچ. و اين مهم‌ترين چيز است. مثلاً امام خميني از گوشة يك خيابانف باريك و كوچك در قم، انقلابي به پا كرد. يعني مهم نيست در اين دنيا چقدر [ثروت] داشته‌باشيم، مهم، دين و ايمان و اخلاص است.
˜ شما در مجموعة‌ خودتان، راجع به حضرت زهرا(س) چه فعاليت‌هايي انجام مي‌دهيد؟
™ خوب، نام ايشان براي ما الهام بخش است. ما، مجله‌اي به نام «الزهرا(س)» داريم و در همة برنامه‌ها و تبليغاتمان، از برگزاري مجامع (جلسات) تا برنامة روزانة زن و فعاليت‌هاي ديگر، سعي مي‌كنيم كه راه، رفتار و اخلاق‌مان شبيه به زندگي حضرت زهرا(س) باشد.
˜ مردم بوسني چقدر به اهل بيت(ع) علاقه دارند؟
™ زياد. مي‌دانيد، حتي مسلمانان اهل سنت، زياد به اهل بيت(ع) احترام مي‌گذارند ولي آنها، در مورد اهل بيت(ع) اطلاعي ندارند. اين‌قدر كه مي‌گويند اهل بيت(ع) را سني‌ها بيشتر مي‌شناسند، به اين پنج تن از اهل بيت(ع) زياد احترام مي‌گذارند و ما مشكل زيادي نداريم اما در مورد بقية امامان(ع) يك كم مشكل وجود دارد.
˜ مثلاً راجع به امام زمان، حضرت مهدي(ع)، چطور؟
™ مي‌دانيد، در كتاب‌هاي اهل سنت هم هست. نه به اين شكل كه ما باور داريم و اصلاً بين نگاه ما به امام مهدي و نگاه ايشان خيلي فرق است. آنها اصلاً به امام مهدي فكر نمي‌‌كنند. شايد برايشان زياد مهم نيست. مي‌گويند آن حضرت، فردي است در روايات تاريخ اسلام، خوب باشد. يعني اصلاً در مورد اينها زياد صحبت نمي‌كنند.
˜ خوب، شما در اين خصوص چه كارهايي انجام داده‌ايد؟
™ خوب، ما فعاليت مي‌كنيم. مثلاً به مناسبت روز تولد امام مهدي(ع)، در هر مناسبتي، مطالبي مي‌نويسيم، مي‌گوييم. اگر كسي سؤالي دارد جواب مي‌دهيم. اين طبيعي است كه اين حرف‌ها بيش‌تر بين شيعه باشد ولي ما آنچه مي‌توانيم به ديگران هم مي‌گوييم، نمي‌شود كه مثلاً ما يك برنامة مخصوص درست كنيم و بگوييم، اين فقط در مورد امام مهدي(ع) است. اين يك مقدار حساسيت ايجاد مي‌كند. سازمان ما، رسماً شيعه نيست. اصلاً نمي‌توانيم كار كنيم. اگر رسمي هم باشد، جمعيت اسلامي مزاحم مي‌شود، و اجازه نمي‌دهند (كه در قالب رسمي شيعي فعاليت كنيم). ولي خوب بينف ما و ديگران فرق هست. خيلي‌ها اين فرق را مي‌فهمند، و مي‌دانند هدف ما چيست ولي دليل كتبي و رسمي ندارند كه سازمان ما شيعه است. هيچ كس اين كار را نمي‌تواند رسماً در آنجا انجام دهد، حتي ايراني‌ها.
˜ اگر خود شما بخواهيد در مورد حضرت مهدي(ع) صحبت بكنيد چه مي‌گوييد؟ شما نسبت به امام مهدي چطور فكر مي‌كنيد؟
™ مثل شما، فرق ندارد. چون من زياد در مورد امام مهدي، كتاب مطالعه كرده‌ام.
˜ تا به حال لطف و عنايت و بركت خاصي از طرف حضرت مهدي را شخصاً مشاهده كرده‌ايد؟
™ ببينيد، ما آنجا شيعة حسيني داريم. چند گروه شيعه آنجا هستيم. تقريباً 70 تا 100 نفر هستيم. مرتباً در حسينيه برنامه داريم. چه ماهف محرم و چه مناسبت‌هاي ديگر. هر پنج‌شنبه دعاي كميل داريم. من يك خواب در مورد امام مهدي(ع) ديدم، كه خيلي جالب است.
˜ آيا ممكن است آن را براي ما نقل كنيد؟
™ من يك خواب ديدم، شايد، دو، سه سال پيش. نمي‌دانم. من به يك جايي مثل كاخ آمده بودم كه، خيلي بزرگ بود، بزرگ‌‌ف بزرگ. اصلاً نمي‌دانستم از كجا شروع مي‌شود. نه كاخي كه شاه دارد. يك خانة خيلي بزرگ. كسي، با الهام، با زبان روحي، به من گفت: اين كاخف امام مهدي است. من به فكر افتادم و پرسيدم، آيا مي‌توانم وارد شوم؟ تا آن را ببينم كه چيست؟ همين كه اين فكر به ذهنم رسيد در باز شد و وارد شدم. داخل آن كاخ، يك گروهف مردها بودند. پوستشان يك كم مشكي بود يعني بين مشكي و سفيد، سبزه بودند. آن گروه گفتند: اول بايد اينجا يك غذا بخوريد، مثل امتحان بود. من رفتم. قابلمة غذاي خيلي بزرگي بود. خيلي بويش مي‌آمد. به من دادند و تنها نبودم، ديگران هم بودند. به هركس دادند، قبول نكرد. من آن ظرف را گرفتم و امتحان كردم. براي من جالب بود. يك مزة عجيبي داشت. خوشم آمد. وقتي اين را خوردم، پرسيدم: الان من مي‌خواهم امام مهدي را ببينم، براي ديدن ايشان آمده‌ام اينجا. آن گروه با من بودند. مردهاي ديگر، و زنان ‌گفتند: فقط شما مي‌توانيد، يعني فقط شما اجازه داريد. و من رفتم تا مقابل آن در. خيلي درف شيكي بود. جلوي آن در، يك موكت، به شكل پا پهن شده بود. وقتي كه قدم گذاشتم، در باز شد. رفتم داخل، يك ميز مثل مبل، گذاشته بود براي نشستن. اصلاً مثل اين دنيا نبود. يك چيز ديگر، يك ميز از شيشه بود. من اين طرف نشستم و آن آقا طرف ديگر كه من فكر كردم ايشان امام مهدي مي‌باشند. من سرشان را نديدم. ديدم ايشان يك پيراهن سفيد بلندي داشتند. ولي صورتشان را به‌صورت واضح نديدم مثل اين‌كه روي شيشه، مفه باشد. ولي احساس مي‌كردم كه حضرت مهدي هستند. من سلام كردم و گفتم: من آمده‌ام، مثل اينكه مريضم و مي‌خواهم شما مرا شفا بدهيد و ايشان اين را قبول كرده و گفتند: هويت شما چيست؟ شما كي هستيد؟ بگو. اگر مسلمان هستي، يك چيزي بگو. من شروع به خواندن سورة اخلاص از قرآن كردم و ايشان همه چيز را مي‌دانستند. من هر آنچه را مي‌خواستم بگويم، ايشان مي‌گفتند: من مي‌دانم چه مي‌خواهيد بگوييد. من همان لحظه در يك حالتف فنا افتادم. يك حالتي كه اصلاً نمي‌توانيد با حالتف اين دنيا مقايسه كنيد. و در آن حال من گفتم: الله، الله، عزيز، كالشمس... مثل اين‌كه بي‌هوش شدم، ولي بي‌هوش نبودم. وقتي كه چشم باز كردم، خودم را در ميان حلقه‌اي از همان مردهايي كه داراي محاسن كوتاه بودند، يافتم. آنها حلقه زده بودند. همان لحظه ديدم، آنها رفتند. و من بيدار شدم. من هنوز هم معناي آن خواب را از كسي نپرسيده‌ام.
˜ آيا مسيحيان آنجا در مورد آخرالزمان نيز فعاليت خاصي انجام مي‌دهند؟
™ مسيحيان، يك عقيده‌اي در مورد آخرالزمان دارند. شما با آن جملة حضرت مسيح آشنا هستيد. آنها به آن جمله اهميت مي‌دهند و تبليغ هم مي‌كنند. مخصوصاً يك رشتة مسيحي كه ما به آن مي‌گوييم «يا هو نسرداتسي» يعني «گروه پيروانف يا هو»، آنجا داريم و آنها خيلي به آن اهميت مي‌دهند. يك مجلة جذاب و قشنگ دارند و كتاب نيز چاپ مي‌كنند.
˜ چند نفر در هر سال در اين كانون درس مي‌خوانند؟
™ نمي‌دانم، يك گروه هستند، يك سازمان تبليغات دارند. دانشجو نيستند. خيلي كار مي‌كنند، خيلي زحمت مي‌كشند. من هميشه مثال آنها را به مسلمانان مي‌گويم، ببينيد چقدر زحمت مي‌كشند. مثلاً روشنفكرها خيلي در اين كار فعّال هستند. هر كدام از اعضايشان بايد يك يا دو ساعت از وقت آزاد خود را بعداز اينكه از سركار به خانه مي‌آيند، به اين سازمان بدهند. يعني، يك كسي پول مي‌دهد، و ديگري برحسب توانايي خودش وقت خودش و سواد خودش را به اين سازمان مي‌دهد. گروهي به شهر مي‌روند و مي‌گويند بايد 10 تا خانه برويد و مجله را پخش بكنيد. او بدون پول، مجله پخش مي‌كند. مي‌‌گويند بايد صحبت كنيد، سعي كنيد، با مردم و افراد تماس بگيريد و سعي كنيد تبليغ كنيد تا كم‌كم طرفدار ما بشوند، مخصوصاً مسلمان‌ها. ديگران هم كار مي‌كنند.
˜ مسلمانان نسبت به مسيحيان چقدر راجع به اين موضوع فعاليت مي‌كنند؟
™ غير از شيعيان كه عقيدة‌شان است هيچ كدام از مسلمانان اهل سنت در مورد امام مهدي(ع) كار نمي‌كنند. شايد كسي هر سه سال يك مقاله بنويسد. آن هم نه به آن شكل كه هست، يك مقالة خشك نظري. اما مسيحيان در مورد عقيدة خودشان در مورد آخرالزمان زياد صحبت مي‌كنند، سمينارها مي‌گذارند. آنها هميشه از اين سخن مي‌گويند كه نشانة آخرالزمان امروز اين است و اين است و اين. مسيحيان اميدوارند. خودشان مي‌گويند، شايد كم‌تر از ده سال ديگر عيسي بيايد. تا قبل از ده سال ديگر مي‌آيد. تمام نشانه‌هاي آمدن ايشان رخ داده است.
˜ آيا شده شما تا به حال به امام زمان متوسّل شده باشيد، خواسته باشيد مشكلتان حل شود؟
™ بله، اين‌كه پيش‌آمده و مشكل حل شده و بعد فهميده‌ايم كه كمك از طرف امام زمان، حضرت فاطمه، تمام اهل بيت بود. اين اواخر، برنامة روز زن يك معجزه برايمان بود. مثلاً اينكه ما انتظار نداشتيم همه چيز اينطوري باشد. يعني با همة اين زحمت‌ها، خيلي موفق شويم. يعني خودمان انتظار نداشتيم اينطور موفق شويم. هم جمعيت، هم كيفيت برنامه، در همه چيز مشكل زياد داشتيم؛ امّا همه يك به يك حل شد. به نوعي در همة كارهايمان پيشرفت كرديم، جلو رفتيم، من مي‌فهمم كه اين تنها لطف ائمه (ع) بوده است ولي همه مي‌دانند كه يك چيز غير عادي بوده است.
˜ بخش عمدة مشكلاتي كه در آنجا داريد چيست؟
™ ببينيد، هميشه كمبود هست. چون آنجا آماده كردن كتاب‌ها و ترجمه و چاپ آنها، خيلي گران است. بله، مثلاً نهج‌البلاغه و صحيفة سجاديه ترجمه شده به زمان بوسنيايي هست ولي خيلي شيك و گران است و همه نمي‌توانند بخرند. خيلي گران است. الان مي‌شود دوباره آنها را در قطع كوچك‌تري كه حمل آن آسان باشد، چاپ كرد ولي قطع چاپ‌هاي فعلي، بزرگ است هم قطع دايرةالمعارفاست.
˜ اگر بخواهيد به مردم ايران پيامي بدهيد چه مي‌گوييد؟
™ فقط مهم اين است كه مردم ايران آن‌چه را با خود دارند، حفظ كنند و آگاه به آينده باشند. اين خيلي مهم است كه آنچه الان دارند از دست ندهند و به كار با جوانان بسيار اهميت دهند. الان نسل جوان و گروه جوانان خيلي مهم است. آيندة شما اينها هستند. اگر اين جوانان به آن عظمتي كه دارند، اهميت بدهند آينده روشن است. اين خيلي كار سخت و بزرگي است. اين يك پيام است. پيام ديگر اين‌كه، رسانه‌ها را خوب حفظ كنيد. يعني تلويزيون و ... را سعي كنيد آنها آلوده نشود. كثيف نشود. اين خيلي مهم است.
˜ بحث مهمي را ديشب، راجع به دشمنان ايران و مسلمين مطرح كرديد، مي‌خواستم آن را قدري مفصّل‌تر بيان كنيد.
™ بله، دشمنان ايران، دشمنان همة ما هستند. همة ما يك دشمن داريم ولي مخصوصاً شما، چون شما مثل يك سازمان و يك كشور هستيد و نظام قوي داريد كه به آنها راه نمي‌دهيد. مخصوصاً آمريكا كه وارد ايران نمي‌تواند بشود. شما خودتان خوب مي‌فهميد كه آمريكا در راهش به سوي ايران، دارد قدم به قدم نزديك مي‌شود. يكي از علما روايتي را بيان كرد كه يكي از علامت‌هاي آمدن امام مهدي(ع) همين‌هاست. يعني ايشان مي‌گفت: آن زمان خيلي نزديك است. امام مهدي(ع) كه ان‌شاءالله مي‌آيد. ولي فقط بيان عقيده به امام مهدي(ع) كافي نيست. ما بايد زمينه را براي ايشان آماده كنيم. اين خيلي مهم است. من بايد فكر كنم و مشغول باشم كه چطور مي‌توانم بهترين كار را بكنم براي آمادگي ظهور ايشان، نه اينكه كي ايشان مي‌آيند. مهم نيست كه كي مي‌آيند. مهم اين است كه وقتي ايشان مي‌آيند من در چه حالتي مي‌باشم. كشور من، جامعة من در چه حالتي است. من ديده‌ام كه جلسات زيادي هست كه فقط در آنها گريه مي‌كنند، بيا امام مهدي، بيا. ولي كاري نمي‌كنند. من از اين رفتارشان خوشم نمي‌آيد. ما بايد تأثير بگيريم، آگاه باشيم و كار بكنيم. اين مهم است. يك دانشجو از يك عالم پرسيد: اگر شما عالم خوبي هستيد بگوييد امام مهدي(ع) كي مي‌آيد؟ آن عالم گفت: اصلاً اين چه ربطي به من و شما دارد؟ يعني سؤال شما كه كي مي‌آيند چيزي نيست. شما جواب بدهيد كي هستيد؟ آيا مي‌دانيد كي هستيد؟ و چرا به اين دنيا آمده‌ايد، نقشتان چه بايد باشد؟ وضعيتتان چيست؟ وقتي اين را بفهميد، خوب مي‌توانيد بفهميد امام مهدي كي مي‌آيد. اين خيلي جواب خوبي بود. چون دشمن دوست دارد ما هويتمان تغيير كند كه نه اين طرف باشيم نه آن طرف. بهترين راه اين است كه انسان‌ها هويت نداشته باشند. ندانند كي هستند، مثل حيوانات زندگي كنند. دشمن تصور مي‌كند كه تنها در آن صورت است كه راحت مي‌تواند هرچه مي‌خواهد بكند.
˜ از شما براي انجام اين گفت و گو متشكريم.




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط