افسون‌ها و تعاویذ (ایران پیش از اسلام)

هر چند واژه‌ی مغ، نام روحانیان زردشتی عملاً به مثابه‌ی عنوانی کلی برای همه‌ی انواع جادوگری به کار برده شده و نیز در حقیقت امر، بر ساحری و افسونگری و موهومات مشابهی اطلاق گردیده که واقعاً هم در میان ایرانیان...
شنبه، 18 مهر 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
افسون‌ها و تعاویذ (ایران پیش از اسلام)
 افسون‌ها و تعاویذ (ایران پیش از اسلام)

 

نویسنده: ال.سی. کازارتلی (1)
L.C. Casartelli
گردآوری و ترجمه‌ی: ابراهیم موسی پور





 

افسون‌ها و تعاویذ (ایرانیان) (2)

هر چند واژه‌ی مغ، نام روحانیان زردشتی (3) عملاً به مثابه‌ی عنوانی کلی برای همه‌ی انواع جادوگری به کار برده شده و نیز در حقیقت امر، بر ساحری و افسونگری و موهومات مشابهی اطلاق گردیده که واقعاً هم در میان ایرانیان باستان یافت می‌شد؛ لیکن ظاهر این است که این مفاهیم، جایگاه وسیعی را در فرهنگ ایران باستان اشغال نکرده اند. (4) از این نظر، ایرانیان در تقابل آشکاری با اقوام هندی خود قرار می‌گیرند که به اعمال تانتریک و سایر فعالیت‌های خرافی سخت متمایل بوده اند. از سوی دیگر چنان که همان نویسنده به درستی متذکر شده است، نظامی همچون اوستا که کل عالم را مشحون از ارواح شریر و آفریده‌های زیانکار تلقّی می‌کند طبیعتاً باید علاقه مند و مستعّدِ پیشگیری و دفع تأثیرات زیان آور این قبیل موجودات باشد. برخی اقسامِ ساحران و جادوگران که با عناوینی چون «جاتو»، «پئی ریکه» و امثال اینها شناخته می‌شوند، پیوسته از جمله‌ی این موجودات زیانکار به حساب آمده اند، و جادوگری به عنوان عملی زشت مورد تقبیح قرار گرفته است نیایش‌ها (منثره) و افسون‌های شفاهی یا کتبی (نیرنگ) علیه این قبیل اعمال و نیز علیه انواع بیماری‌ها و جانوران‌هامّه و سایر آسیب‌های جسمانی تنظیم گردیده اند. پارسیان هند اوراد و اذکار افسونی و ادعیه‌ی جادویی فراوانی دارند که آنکتیل دوپرون بسیاری از آنها را در کتابش (5) آورده است.
چندین نمونه از این ادعیه یا افسون‌های مؤثر علیه آفریده‌های زیانکار در خود اوستا یافته می‌شود و برخی عبارات معین از اوستا در این زمینه سخت مؤثر و سودمند انگاشته می‌شدند و هم اکنون نیز از روی آنها متون تعویذی نوشته می‌شود. (6)
از اشیای مادی که به عنوان تعویذ مورد استفاده بوده باشند آگاهی چندانی در دست نیست. نمونه‌ی شاخص آن را در پشت چهاردهم اوستا می‌توان یافت. در این یشت، زردشت پرسش می‌کند: اگر کسی که او را دشمن می‌دارد نفرینش کند یا وردی علیه وی بخواند چه چیز چاره گر خواهد بود؟ اهورامزدا به او چنین راه می‌نماید که: «پری از پرنده‌ای فراخیال (وارِن غَنَه = بوم یا غراب (؟) برگیر و بر تن خویش بسای، بدین پر، تو می‌توان لعنت را به دشمن خود باز گردانی». اگر کسی استخوان یا پری از این پرنده به همراه داشته باشد هیچ کس را یارای غلبه بر او نخواهد بود بلکه او همواره بر هر دشمن و آسیبی پیروزی حاصل خواهد کرد. (7)
اما این پرها در پیش گویی‌ها نیز کاربرد داشته اند. هنگامی که دو سپاه متخاصم برای نبرد در برابر هم صف آرایی می‌کردند، از پیش گو خواسته می‌شد تا چهار پر را در فضای میان صفوف متخاصم بیندازد یا پرت کند و هر یک از این دو گروه که نخست خدایان قدرت و پیروزی را ستایش کند فاتح نبرد خواهد بود این ورد محرمانه است و نباید به کسی گفته شود جز آن که پدر به پسر، برادر به برادر یا روحانی به شاگرد آن را باز گوید. (8)
پرنده‌ای که در اینجا مورد اشاره قرار گرفته تقریباً با پرنده‌ی اسرار آمیز سَئینه / سیمرغ (9) یکی پنداشته شده که در شاهنامه، پرهایش موجب مداوای زخم‌های رستم و نیز مادرش گردید. برخی از اوراد و اذکار یا تعاویذی که زردشتیان مورد استفاده قرار می‌دادند، در سال‌های اخیر به چاپ رسیده است. ج.ج. مُدی در دو مقاله که در انجمن انسان شناسی بمبئی در سال 1894 قرائت شد افسونی مربوط به مداوای زخم در قرنیه‌ی چشمک را که به دست یک خانواده‌ی معتبر پارسی اهل نوشاری تهیه شده بود معرفی و توصیف کرد که عبارت از ریشه‌ی یک گیاه (وار مُرغو) (10) بود که آن را با تشریفات دقیق و پُر زحمتی از خاک در می‌آوردند و به دور آن نخی می‌پیچیدند و سپس آن را از روی بُخور عبور می‌دادند. اما از آنجا که این افسون از یک «فقیر هندی» (11) آموخته شده، نویسنده حاضر در اصالت ایرانی بودن آن تردید دارد. مُدی همچنین تعویذی سنگی را (که بر آن نقشی شبیه به چشم رسم شده بود) برای همان بیماری معرفی کرده است. علاوه بر این مدی تعویذ یا افسون مکتوبی را در مداوای امراض چشم [نه چشم زخم؛ مترجم] نقل کرده است که به صورتی ترکیبی از متون اوستایی، پازند و پهلوی نوشته و بر بازوی چپ بسته می‌شد. همین مؤلف در سال 1891 یک ورد پهلوی علیه حشرات موذی را به چاپ رساند که با آب زعفران بر پوست آهو یا کاغذ نوشته و بر درِ خانه نصب می‌شد؛ در حالی که مقداری ماسه را نیز تبرّک کرده و به اطراف می‌پاشیدند. او قطعه‌ای از اوستا (12) را که ابهام و پیچیدگی آن همه‌ی مترجمان را سردرگم کرده (بنا بر عنوان یکی از نسخه‌های قدیمی) به عنوان یک «نیرنگ برای ایجاد دوستی و جلب یاری و همراهی» تفسیر می‌کند. این افسون‌های مکتوب را «ادالجی کنگه (13)» سه بار منتشر کرده است؛ یعنی یک بار به پهلوی، در دفع آفریدگان زیانکار از جمله گرگ‌ها؛ دیگری به پازند، در دفع موش‌های صحرایی، گربه‌ها، مارها و گرگ‌ها؛ و بار سوم باز به پازند علیه تب، بیماری‌ها و چشم زخم. اشپیگل نیز دو افسون عجیب را منتشر کرده است: «برای ممانعت از بیماری گله‌ی گاو، واج اردی بهشت (14) را بگیر و آن را بر قطعه‌ای چرم بنویس، مقدار کمی پشم از کیسه‌ی بیضه‌ی یک قوچ جدا کن و آن را ببند و در جایی که گله از آن عبور می‌کند در زمین دفن کن». (15) مورد دیگر، نیرنگی برای از پا در آوردن ارواح شریر، دیوان جادوگران و امثال آنهاست که در واقع دعایی بر اساس نیایش زردشت در وندیداد (16) است.
شایان ذکر است که تقریباً در تمامی این اوراد متنوع افسونی (که بیشتر آنها در روایت‌های فارسی حفظ شده اند)، یاد کرد ویژه‌ای از ثری ئتونه = فریدون، قهرمان بزرگ ایرانیان وجود دارد که غالباً ستاره‌ی تیشتریه و سایر اجرام آسمانی با آن همراه و آمیخته اند. این امر شاید از این حقیقت ناشی شده باشد که فریدون همچون اسکپیوس یونانی بالاخص با بهداشت و ابداع دانش پزشکی مرتبط بوده است. نقل این نکته جالب توجه است که ویلیام جکسون (17) در میان زردشتیان یزد در همین ایامِ حاضر هم افسون‌ها و تعاویذ مشابهی را بر ضد چشم زخم ملاحظه کرده است. مردم مرتباً از موبدان درخواست می‌کنند تا عباراتی را از اوستا به همین منظور قرائت کنند. (18)

پی‌نوشت‌ها:

1. استاد کالج St. Bedes در منچستر انگلیس.
2. "Charms and amulets, (Iranian)" in Encyclopedia of Religion and Ethics, Vol3, pp.448-449, by: L.C. Casartelli.
3. "Magi" in Museon and A.Carnoy, Le Nom des Mages in Museon, new Series, ix.
4. Geiger, Ostiran. Kulture, Erlangen, 1882, p. 331.
5. See: Spiegel, Traditionelle Literatur, ii, 167, Vienna, 1860.
6. برای نمونه نک: یشت 5:32.
7. بهرام یشت: 33 به بعد (ترجمه‌ی فصیح تری از این عبارات را در اوستا به گزارش جلیل دوستخواه ببینید؛ مترجم)، نیز نک:
Windischmann, Zor. Studien, Berlin, 1863, P. 211.
8. همان یشت: 43-46.
9. See: Casartelli, "Cyene-Simurgh-Roc". un Chapitre d'evolution mitholgique in Congres Scient. intern, des Catholiques, Paris, 1891, Vi, 79-87.
10. Jasminium Pubescens.
11. مثل درویش و مرتاض مترجم.
12. Published by Westergaard (Frag2).
13. Edalji Kanga, in Casme Memorial Volume, Bombay, 1900.
14. واج / وَچ/ باژ / باز، در اینجا به معنی نیایش، مترجم.
15. Spiegel, Loc. cit; 167.
16. وندیداد، 17:19 به بعد.
17. William Jackson.
18. See: Persia, ast and Present, NewYok-London, 1906, P. 379.

کتاب شناسی
J. Darmesteter, "Zend-Avesta, ii.," in SBE, xxiii, tr. of Bahram Yast and notes. Le Zend-Avesta, Paris, 1892-93, ii. 570 ff.; F. Spiegel, Traditionelle Literatur der Parsen, Leipzig, 1880, p. 167 ff.; W. Geiger, Ostiran. Kultur im Alterthum, Erlangen, 1882, P. 331 F.; j. j. Modi, Charms or Amulets for diseases of the Eye, Bombay, 1894, Two Amulets of Ancient Persia, Bombay, 1901; K. E. Kanga, King Faridun and a few of his Amulets and Charms, in Cama Memorial Volume, Bombay, 1900, pp. 141-145.
منبع مقاله :
گرد آوری و ترجمه: ابراهیم موسی پور، (1387)، دوازده + یک (سیزده پژوهش درباره‌ی تعویذ، طلسم جادو)، تهران: نشر کتاب مرجع، چاپ اول.



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط