نویسنده: اسماعیل شفیعی سروستانی
این روزها همهی رسانهها از جنگ نرم میگویند؛ مصادیقش را جست و جو و انگشت به این سو و آن سو دراز میکنند.
برخی سازمانها و نهادها نیز برای تشریح و تبیین این جنگ نرم سمینار و همایش برپا میکنند. با این همه شاید برای بسیاری از مردم این نحوه از جنگ، یعنی جنگ نرم ناشناخته مانده باشد؛ حتّی ممکن است با مقایسهی میان نرم و سخت، جنگ نرم را چیزی مثل جنگ بدون استفاده از سلاح گرم مثل مسلسل و تیربار و تانک فرض کنند. در این مجال اندک هم، بنده قصد تشریح این جنگ و بیان سابقه و لاحقه و صورتهای عملیاش را ندارم. همین اندازه عرض کنم؛ بر خلاف جنگ رویارو، میدانی و با سلاح آشکار که مهاجمان به قصد براندازی یک دولت یا نظامی خود را بدان درگیر می سازند و نیروها، سلاح و سرمایهی خود را تا دسترسی به نتیجهی مفروض و مطلوب در کار وارد میسازند، در شیوهی پیچیدهی جنگ نرم، مهاجمان، از همهی امکانات و مقدورات و حتّی نیروهای حریف علیه خودش بهره میجویند. از زمین و صحنهی حریف بهره میبرند؛ یعنی جنگ را در خانهی حریف برپا میکنند. از نیروهای عوامل انسانی حریف به جای سربازان خود استفاده میکنند تا عملیات براندازی از درون اتّفاق بیافتد. در این حالت، انگشت اتّهام به سوی عامل بیرونی دراز نمیشود؛ در حالی که همهی عملیات مربوط به طرّاحی استراتژی مدیریّت میادین، چینش نیروها و هدایت عملیات، تماماً توسط عامل بیرونی اتّفاق میافتد؛ در حالی که خود را بیطرف و بیگناه جلوه میدهد.
شاید میپرسید چگونه جماعتی برای خصم و به سود خصم عمل میکنند؟ اینان، قبل از آنکه نقش عامل اجرایی را ایفا کنند، طیّ یک جریان تدریجی عمدتاً فرهنگی و سیاسی، مهیّا شدهاند. چه بسا که بسیاری از آنها از عملیات خود به نیابت از طرّاحی خصم اصلی، بیخبر باشند؛ البتّه این موضوع شامل پیاده نظام بیخبر، بیتحلیل و اطّلاع میشود.
عرض کردم طیّ یک جریان تدریجی فرهنگی و عملیّات اجتماعی، سیاسی این اتّفاق میافتد. هر قومی بیآنکه بداند، در چند جغرافیای تو در تو و حلقهای مادّی و فرهنگی قرار دارد و در میان آنها مشی میکند.
هر حلقهای مشخّصات و عرض و طولی دارد که مشخّصترین آنها جغرافیای خاکی است. یک میلیون و ششصد و پنجاه هزار کیلومتر مربع خاک که با سیم خاردار و موانع مختلف طبیعی محصور شده است.
در جنگ سخت، این جغرافیا مورد هجوم واقع میشود. مرزداران هر سرزمین حافظ این جغرافیا هستند. مرزهای عقیدتی و فکری، مرزهای فرهنگی و اخلاقی حلقههای دیگری هستند که اقوام در میانش به سر میبرند.
بسیارند اقوامی که جغرافیای خاکی و طبیعیشان سالم و درست نخورده مانده و قوّت دارد؛ امّا در میادین بعدی زمین خورده و شکست خوردهاند.
وقتی حارسان و مرزداران عقیدتی، فرهنگی و بالأخره سیاسی، اجتماعی غفلت کردند، ممکن است یک قوم پیش از آنکه در میدان جنگی سخت و داغ شکست را تجربه کند، در میدان دیگری شکست خورده و بالأخره، جغرافیای خاکی را هم از دست بدهد.
به خاطر بیاورید که « ایران »، به دلیل تاریخ بلند، وجود مردان مرد در میادین اعتقادی و فرهنگی، غیرت عمومی ساکنانش که در وقت خطر با سینهی چاک و سلاح در میدان حاضر میشوند، هیچ گاه مستعمره نبوده است؛ حتّی طیّ دویست سال سخت که عموم کشورهای آسیایی و آفریقایی، مستعمرهی « انگلیس »، « فرانسه »، « آلمان »، « پرتقال »، « آمریکا » و « هلند » شدند.
درک این مهم باعث بوده تا طیّ دو قرن اخیر، ( به جز چند مورد و از جمله همهی سالهای دفاع مقدّس ) همهی فرهنگ دشمن غربی علیه « ایران » شیعی، غالب به هجمهی نظامی باشد.
قاجار و پهلوی سالها به نیابت از طرف غرب هر چه خواستند کردند. جریانهای ماسونی متعلّق به همین دورانند. فرقههای مهمّ شبه مذهبی مانند بهائیت هم متعلّق به همین دورهاند و بسیاری از درگیریها که در آن بسیاری به نام و عنوان مذاهب، حتّی اسلامی رودرروی هم ایستادند.
بمباران فکری و فرهنگی، هیچ گاه خاتمه نیافته است. در هر زمان و از هر کجا که فروکش کند، از جایی دیگر سر بر میآورد.
همواره در میان اقوام، مردانی هستند که با تکیه بر اهواء و مطامع، مهیّای قبول نمایندگی از سوی خصم و عمل به نفع او باشند. حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) دربارهی فتنههای آخرالزّمانی میفرمایند.
« به ناگزیر فتنهای پدید خواهد آمد که هرگاه در نقطهای آرامش پیدا کند، در نقطهای دیگر ناآرامی شروع میشود... » (1)
فعّالیتهای تبلیغاتی فرقهای که این روزها بازارش در کشور داغ است، وظیفهی آشکار، آماده سازی و تربیت پیاده نظام جنگ نرم را عهده دار است.
اخیراً مبلّغان مسیحی از شیوههای جدیدی برای تبلیغ مرام خود در سطح کشور بهره میجویند. آنها، به عنوان رانندهی تاکسی، مسافران را جابه جا میکنند و در طیّ مسیر با گشودن باب گفت وگو، سخن را به مسیحیّت میکشند و با ظرافتی خاص، مسافران خام را جلب و جذب میکنند و دست آخر یک جلد « انجیل » نیز به آنها هدیه میکنند. حتّی آنها با راه اندازی کلیساهای خانگی اقدام به تعلیم میکنند؛ اگرچه از یک سال قبل، این شیوه جاری شده، امّا طیّ ماههای اخیر، رواجی دو چندان پیدا کرده است.
این حرکت بیارتباط با توزیع گستردهی انجیل و فیلمهای تبلیغاتی مسیحیّت که عمدتاً در مناطق مالی و مرزی انجام میشود، نیست. این انجیلها در سال 2007 م. در کشور « انگلستان » به چاپ رسیده. گویا توزیع این بستهها از درون همان کلیساهای خانگی و تاکسیها انجام میشود.
چنانچه از ائتلاف صلیب و صهیون غفلت نورزیم و منشأ این همه دسیسه علیه شیعه خانهی امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را واحد بدانیم، در خواهیم یافت که چرا بهائیان نیز در عرصههای مختلف و به قصد محکم کردن جای پای خود وارد شدهاند. طیّ ماههای اخیر (2) این جماعت در « مازندران » و شهرهای « بابل »، « ساری » و « نوشهر » فعّالیت گسترده داشتند. اهدای کتب و فیلم در کنار تشکیل جلسات و برنامههای تفریحی در زمرهی شیوههای تکراری این جماعت برای جذب مردم بوده است.
این جریانات، اعمّ از مسیحی، بهائی، وهّابی و شیطان پرست در ابتدا و انتها به یک مرکز پیوند میخورند. ورود مفتیهای وهّابی برای تبلیغ و در پوشش اصناف در حاشیهی شهرها و از جمله شهر « تهران » و برپایی جلسات خانگی و حتّی وعدهی کمکهای مالی مگر مقصدی جز فریب، بسط شبهه، ایجاد تشکیک و بالأخره بسط زمینههای جنگ نرم گستردهتر را دنبال میکند؟
خلل در بنای اعتقادی و فرهنگی مردم از هر سو که اتّفاق بیافتد، در صورتی که مسدود نشود، در دراز مدّت کارگر میافتد. در آن وقت سرچشمهای را که با یک بیل میشد گرفت، با پیل هم مسدود نمیشود.
زمان، زمان بسط فعّالیتهای تبلیغی و ترویجی گسترده و مردمی است؛ امّا پیوسته به مراجع علمی و مذهبی مطّمئن و شناخته شده.
بر همهی کسانی که به قصد قربت اموالی را صرف احکام مردم در ایّام عزاداریها میکنند، فرض است که خوراک فرهنگی مردم را دریابند. مال خود را به این مسیر هدایت کنند، تا مبادا که یتیمان آل محمّد (صلی الله علیه و آله و سلم) در اثر گرسنگی و ضعف فکری و اعتقادی طعمهی فرقهی یاد شده شوند.
در حال حاضر، بیش از 70 فرقهی وابسته به شیطان پرستی به صورت زیرزمینی در کشور فعّال است و روزانه جان هزاران جوان را هدف تیر بلا و مصیبت و انحراف میکنند؛ در حالی که بسیاری از مؤمنان، میلیونها میلیون مال خود را تنها در دیگهایی سرازیر میکنند که به نام اهل بیت (علیهم السَّلام) برپا میشوند این همه پسندیده است؛ امّا تغذیهی جان و مغز مردم و جوانان مردم پسندیدهتر است. مدد کنید تا مجالس بزرگ، آثار بزرگ فرهنگی و متنوّع و البتّه به روز شده در اختیار گروههای جوان این سرزمین قرار گیرد. باشد تا خداوند که حافظ دین ما و سرزمین ماست، ما را هم از صد بلا مصون و محفوظ دارد. ان شاء الله.
تا ریشه در آب است، امید ثمری هست. نگذارید ریشهها بخشکد.
شفیعی سروستانی، اسماعیل؛ (1391)، زنجیرهای نامرئی، تهران: هلال، چاپ اول
برخی سازمانها و نهادها نیز برای تشریح و تبیین این جنگ نرم سمینار و همایش برپا میکنند. با این همه شاید برای بسیاری از مردم این نحوه از جنگ، یعنی جنگ نرم ناشناخته مانده باشد؛ حتّی ممکن است با مقایسهی میان نرم و سخت، جنگ نرم را چیزی مثل جنگ بدون استفاده از سلاح گرم مثل مسلسل و تیربار و تانک فرض کنند. در این مجال اندک هم، بنده قصد تشریح این جنگ و بیان سابقه و لاحقه و صورتهای عملیاش را ندارم. همین اندازه عرض کنم؛ بر خلاف جنگ رویارو، میدانی و با سلاح آشکار که مهاجمان به قصد براندازی یک دولت یا نظامی خود را بدان درگیر می سازند و نیروها، سلاح و سرمایهی خود را تا دسترسی به نتیجهی مفروض و مطلوب در کار وارد میسازند، در شیوهی پیچیدهی جنگ نرم، مهاجمان، از همهی امکانات و مقدورات و حتّی نیروهای حریف علیه خودش بهره میجویند. از زمین و صحنهی حریف بهره میبرند؛ یعنی جنگ را در خانهی حریف برپا میکنند. از نیروهای عوامل انسانی حریف به جای سربازان خود استفاده میکنند تا عملیات براندازی از درون اتّفاق بیافتد. در این حالت، انگشت اتّهام به سوی عامل بیرونی دراز نمیشود؛ در حالی که همهی عملیات مربوط به طرّاحی استراتژی مدیریّت میادین، چینش نیروها و هدایت عملیات، تماماً توسط عامل بیرونی اتّفاق میافتد؛ در حالی که خود را بیطرف و بیگناه جلوه میدهد.
شاید میپرسید چگونه جماعتی برای خصم و به سود خصم عمل میکنند؟ اینان، قبل از آنکه نقش عامل اجرایی را ایفا کنند، طیّ یک جریان تدریجی عمدتاً فرهنگی و سیاسی، مهیّا شدهاند. چه بسا که بسیاری از آنها از عملیات خود به نیابت از طرّاحی خصم اصلی، بیخبر باشند؛ البتّه این موضوع شامل پیاده نظام بیخبر، بیتحلیل و اطّلاع میشود.
عرض کردم طیّ یک جریان تدریجی فرهنگی و عملیّات اجتماعی، سیاسی این اتّفاق میافتد. هر قومی بیآنکه بداند، در چند جغرافیای تو در تو و حلقهای مادّی و فرهنگی قرار دارد و در میان آنها مشی میکند.
هر حلقهای مشخّصات و عرض و طولی دارد که مشخّصترین آنها جغرافیای خاکی است. یک میلیون و ششصد و پنجاه هزار کیلومتر مربع خاک که با سیم خاردار و موانع مختلف طبیعی محصور شده است.
در جنگ سخت، این جغرافیا مورد هجوم واقع میشود. مرزداران هر سرزمین حافظ این جغرافیا هستند. مرزهای عقیدتی و فکری، مرزهای فرهنگی و اخلاقی حلقههای دیگری هستند که اقوام در میانش به سر میبرند.
بسیارند اقوامی که جغرافیای خاکی و طبیعیشان سالم و درست نخورده مانده و قوّت دارد؛ امّا در میادین بعدی زمین خورده و شکست خوردهاند.
وقتی حارسان و مرزداران عقیدتی، فرهنگی و بالأخره سیاسی، اجتماعی غفلت کردند، ممکن است یک قوم پیش از آنکه در میدان جنگی سخت و داغ شکست را تجربه کند، در میدان دیگری شکست خورده و بالأخره، جغرافیای خاکی را هم از دست بدهد.
به خاطر بیاورید که « ایران »، به دلیل تاریخ بلند، وجود مردان مرد در میادین اعتقادی و فرهنگی، غیرت عمومی ساکنانش که در وقت خطر با سینهی چاک و سلاح در میدان حاضر میشوند، هیچ گاه مستعمره نبوده است؛ حتّی طیّ دویست سال سخت که عموم کشورهای آسیایی و آفریقایی، مستعمرهی « انگلیس »، « فرانسه »، « آلمان »، « پرتقال »، « آمریکا » و « هلند » شدند.
درک این مهم باعث بوده تا طیّ دو قرن اخیر، ( به جز چند مورد و از جمله همهی سالهای دفاع مقدّس ) همهی فرهنگ دشمن غربی علیه « ایران » شیعی، غالب به هجمهی نظامی باشد.
قاجار و پهلوی سالها به نیابت از طرف غرب هر چه خواستند کردند. جریانهای ماسونی متعلّق به همین دورانند. فرقههای مهمّ شبه مذهبی مانند بهائیت هم متعلّق به همین دورهاند و بسیاری از درگیریها که در آن بسیاری به نام و عنوان مذاهب، حتّی اسلامی رودرروی هم ایستادند.
نکتهی مهم این است که در جملهی این ماجراها، شیعه خانهی ایران و جان تفکّر و فرهنگ این سرزمین، مورد هجمه و هدف قرار گرفت. از اینجاست که عرض میکنم، جنگ نرم با در نوردیدن مرزهای فرهنگی، با ایجاد تشکیک و تردید در باورها، شبهه افکنی، اتّهام و افتراء، جانها و مغزها را مورد هجمه قرار داده و از میانشان پیاده نظام خود را فراهم میآورد. این پیاده نظام در فاز بعد وارد فعّالیت سیاسی میشود و به امید تصاحب مسندها، مرزهای سیاسی را در نوردیده و طیّ طرحی جامع، به جای خصم سوگیری ویژهای را القاء میکند تا به نتیجهی مطلوب خود برسد.
می بینید که این شیوه از جنگیدن سابقه داشته و تنها در این دوران تجربه نشده است. شاید یکی از صورتهای کامل آن را در حال تجربه باشیم و البتّه تمام هم نخواهد شد؛ مگر آنکه بخواهیم با دست خود، همهی میادین را تقدیم خصم یهودی زاده کنیم.بمباران فکری و فرهنگی، هیچ گاه خاتمه نیافته است. در هر زمان و از هر کجا که فروکش کند، از جایی دیگر سر بر میآورد.
همواره در میان اقوام، مردانی هستند که با تکیه بر اهواء و مطامع، مهیّای قبول نمایندگی از سوی خصم و عمل به نفع او باشند. حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) دربارهی فتنههای آخرالزّمانی میفرمایند.
« به ناگزیر فتنهای پدید خواهد آمد که هرگاه در نقطهای آرامش پیدا کند، در نقطهای دیگر ناآرامی شروع میشود... » (1)
فعّالیتهای تبلیغاتی فرقهای که این روزها بازارش در کشور داغ است، وظیفهی آشکار، آماده سازی و تربیت پیاده نظام جنگ نرم را عهده دار است.
اخیراً مبلّغان مسیحی از شیوههای جدیدی برای تبلیغ مرام خود در سطح کشور بهره میجویند. آنها، به عنوان رانندهی تاکسی، مسافران را جابه جا میکنند و در طیّ مسیر با گشودن باب گفت وگو، سخن را به مسیحیّت میکشند و با ظرافتی خاص، مسافران خام را جلب و جذب میکنند و دست آخر یک جلد « انجیل » نیز به آنها هدیه میکنند. حتّی آنها با راه اندازی کلیساهای خانگی اقدام به تعلیم میکنند؛ اگرچه از یک سال قبل، این شیوه جاری شده، امّا طیّ ماههای اخیر، رواجی دو چندان پیدا کرده است.
این حرکت بیارتباط با توزیع گستردهی انجیل و فیلمهای تبلیغاتی مسیحیّت که عمدتاً در مناطق مالی و مرزی انجام میشود، نیست. این انجیلها در سال 2007 م. در کشور « انگلستان » به چاپ رسیده. گویا توزیع این بستهها از درون همان کلیساهای خانگی و تاکسیها انجام میشود.
چنانچه از ائتلاف صلیب و صهیون غفلت نورزیم و منشأ این همه دسیسه علیه شیعه خانهی امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را واحد بدانیم، در خواهیم یافت که چرا بهائیان نیز در عرصههای مختلف و به قصد محکم کردن جای پای خود وارد شدهاند. طیّ ماههای اخیر (2) این جماعت در « مازندران » و شهرهای « بابل »، « ساری » و « نوشهر » فعّالیت گسترده داشتند. اهدای کتب و فیلم در کنار تشکیل جلسات و برنامههای تفریحی در زمرهی شیوههای تکراری این جماعت برای جذب مردم بوده است.
این جریانات، اعمّ از مسیحی، بهائی، وهّابی و شیطان پرست در ابتدا و انتها به یک مرکز پیوند میخورند. ورود مفتیهای وهّابی برای تبلیغ و در پوشش اصناف در حاشیهی شهرها و از جمله شهر « تهران » و برپایی جلسات خانگی و حتّی وعدهی کمکهای مالی مگر مقصدی جز فریب، بسط شبهه، ایجاد تشکیک و بالأخره بسط زمینههای جنگ نرم گستردهتر را دنبال میکند؟
خلل در بنای اعتقادی و فرهنگی مردم از هر سو که اتّفاق بیافتد، در صورتی که مسدود نشود، در دراز مدّت کارگر میافتد. در آن وقت سرچشمهای را که با یک بیل میشد گرفت، با پیل هم مسدود نمیشود.
زمان، زمان بسط فعّالیتهای تبلیغی و ترویجی گسترده و مردمی است؛ امّا پیوسته به مراجع علمی و مذهبی مطّمئن و شناخته شده.
بر همهی کسانی که به قصد قربت اموالی را صرف احکام مردم در ایّام عزاداریها میکنند، فرض است که خوراک فرهنگی مردم را دریابند. مال خود را به این مسیر هدایت کنند، تا مبادا که یتیمان آل محمّد (صلی الله علیه و آله و سلم) در اثر گرسنگی و ضعف فکری و اعتقادی طعمهی فرقهی یاد شده شوند.
در حال حاضر، بیش از 70 فرقهی وابسته به شیطان پرستی به صورت زیرزمینی در کشور فعّال است و روزانه جان هزاران جوان را هدف تیر بلا و مصیبت و انحراف میکنند؛ در حالی که بسیاری از مؤمنان، میلیونها میلیون مال خود را تنها در دیگهایی سرازیر میکنند که به نام اهل بیت (علیهم السَّلام) برپا میشوند این همه پسندیده است؛ امّا تغذیهی جان و مغز مردم و جوانان مردم پسندیدهتر است. مدد کنید تا مجالس بزرگ، آثار بزرگ فرهنگی و متنوّع و البتّه به روز شده در اختیار گروههای جوان این سرزمین قرار گیرد. باشد تا خداوند که حافظ دین ما و سرزمین ماست، ما را هم از صد بلا مصون و محفوظ دارد. ان شاء الله.
تا ریشه در آب است، امید ثمری هست. نگذارید ریشهها بخشکد.
پینوشتها:
1. منتخب الاثر، ص 451.
2. سال 1389 هـ. ش.
شفیعی سروستانی، اسماعیل؛ (1391)، زنجیرهای نامرئی، تهران: هلال، چاپ اول