قیاس جدلی، مغالطی، خطابی و شعری

غرض از جدل، اسکات خصم است و نه اثبات حقّ، از این رو در مقدّمات آن، تکیه بر یقینیات نمی‌شود، بلکه تکیه بر مسلّماتی است که طرف مقابل آن‌ها را پذیرفته باشد خواه از یقینیات باشد، خواه از مشهورات عامّه و خواه از مشهورات
يکشنبه، 8 آذر 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
قیاس جدلی، مغالطی، خطابی و شعری
 قیاس جدلی، مغالطی، خطابی و شعری

 

نویسنده: آیت‌الله محمد تقی مصباح یزدی




 

قیاس جدلی

غرض از جدل، اسکات خصم است و نه اثبات حقّ، از این رو در مقدّمات آن، تکیه بر یقینیات نمی‌شود، بلکه تکیه بر مسلّماتی است که طرف مقابل آن‌ها را پذیرفته باشد خواه از یقینیات باشد، خواه از مشهورات عامّه و خواه از مشهورات خاصّه. و چون در مقدمات این قیاس، مقدّمه‌ای غیر یقینی داخل می‌شود، نتیجه نیز یقینی نخواهد بود، بلکه شبیه به یقین است که چه بسا با اندک تأملی پایه‌ی اعتقاد به آن، سست گردد.
نکته‌ی دیگر پیرامون جدل این است که همواره شکل استدلال در آن، شکل قیاسی نیست بلکه در آن از تمثیل و استقراء نیز استفاده می‌شود، چرا که هدف مجادله غلبه‌ی ظاهری بر مخاطب است و نه چیز دیگر، بنابراین چه در موادّ و چه در صورتِ استدلال از امور غیر یقینی بهره می‌گیرد.

قیاس مغالطی یا سوفسطیقی

«سوفیا» در زبان یونانی به معنای دانش است و دانشمند را «سوفوس» یا «سوفیستس» می‌گفتند.(1) «فیلسوف» نیز مرکّب از «فیلا» به معنی دوستدار و «سوف» به معنی دانش است، بنابراین فیلسوف یعنی دوستدار دانش. نحله‌ی سوفسطاییان که مجموعه‌ی افکار و آرای آن‌ها با نام «سوفیسم» در کتاب تاریخ فلسفه آمده است، گرایشی نسبی‌گرایانه بود که در دوره‌ی سقراط حکیم، به عنوان نتیجه‌ی طبیعی نظریات پیشینیانی همچون هراکلیتس و پارمنیدس ظهور کرد و به تدریج کلمه‌ی «سوفیسم» مرادف با «سفسطه» یا «مغالطه» به کار رفت. سرّ این تحول معنوی این بود که سوفیست‌ها در فنّ خطابه، مهارت خاصّی داشتند و گاه ظاهراً دو مطلب متضادّ و متناقض را با هم ثابت می‌کردند و از این طریق مخاطبین خود را دچار تحیّر و تعجب می‌ساختند.
از این رو و کم‌کم تلقی مردم از سوفیسم و سوفیست‌ها این شد که آنان کاری جز مغلطه‌گری و سفسطه‌بازی ندارد. از آن زمان بود که «سفسطه و مغالطه» به عنوان یک فنّ و صناعت مطرح شد و به تدریج قواعد و اصول و انواع آن مشخص و مدّون گردید.
قیاس مغالطی به طور مطلق به دو قسم «سفسطایی» و «مشاغبی» تقسیم می‌شود و صناعتِ مربوط به هر یک از این دو نیز به ترتیب «سفسطه» و «مشاغبه» خوانده می‌شود.
این معنای عام از مغالطه، هم شامل «غلط» قایس و هم شامل «تغلیط» عمدی اوست. مغالطه به دو نوع «لفظی» و «معنوی» تقسیم می‌شود و هر یک از این دو نیز دارای اقسامی است. مواد قیاس مغالطی غالباً وهمیات و مشبهات‌اند از این رو یقین به نتیجه‌ی مغالطه نیز از قبیل یقینی است که جاهل به جهل مرکّب دارد، چرا که ممکن است مطابق با واقع و نفس‌الامر نباشد. تفصیل این مطالب را در کتب منطقی همچون اساس الاقتباس، منطق اشارات و منطق شفا (فن مغالطه) جستجو کنید.

قیاسی خطابی

اهل منطق در تعریف صناعت خطابه چنین می‌گویند: «انّها صناعة علمیة بسببها یمکن إقناع الجمهور فی الأمر الذی یُتوقّع حصول التصدیق به بقدر الإمکان». چنانکه در این تعریف آمده است؛ هدف از خطابه، قانع کردن مخاطبین نسبت به مطلبی است که خطیب در نظر دارد مردم را به تصدیق آن وادار نماید.
فنّ خطابه مشتمل بر دو جزء مقوّم است: «عمود» و «اعوان». منظور از عمود در خطابه، همان مواد و قضایایی است که در قیاس خطابی به کار می‌روند. این قضایا غالباً عبارتند از مظنونات، مقبولات و مشهورات. از این رو نتیجه‌ی قیاس خطابی نیز همواره ظنّی و اقناعی است. باید توجه کرد که مراد از مشهوراتی که در خطابه به کار می‌روند، مشهورات ظاهریه است، امّا مراد از مشهورات در جدل، مشهورات حقیقیه می‌باشد. نکته‌ی قابل توجه دیگر این است که در خطابه تنها از استدلال قیاسی استفاده نمی‌شود بلکه از استقراء و تمثیل نیز بهره‌گیری می‌شود، به خلاف جدل و برهان که در اوّلی غالباً از استقراء و قیاس، و در دوّمی فقط از قیاس استفاده می‌شود.

قیاس شعری

ماده‌ی قیاسات شعری مخیّلات است و از این رو نتیجه‌ی این قیاسات نیز چیزی جز تحریک احساسات و ایجاد تخیّلاتی در ذهن مخاطب نیست و قوام «شعر» نیز به همین است. بنابراین، باید توجه داشت که هر کلام منظومی، «شعر» نیست، و هر کلام غیر منظومی هم غیر شعر نیست.
پس نسبت بین «نظم» و «شعر» عموم و خصوص من وجه است، نه تساوی و نه عموم و خصوص مطلق.
هدف شاعر این نیست که در مخاطبین، تصدیق و اعتقادی را برانگیزد بلکه هدف او ایجاد انقباض و یا انبساطی نفسانی در آنان است. شعر گاهی- با آنکه دروغ و کاذب است- امّا در شنونده تأثیر خود را می‌گذارد و احساسات او را برمی‌انگیزد، و چه بسا نفس دروغ بودن بیانات شاعرانه خود در تحریک عواطف و تخیلات مخاطبان اثر بیشتری داشته باشد، از این رو است که برخی ادیبان گفته‌اند: «شعر هر چه کاذبتر باشد، شیرین‌تر است» (الشعرا أکذبه أعذبه.)

پی‌نوشت‌:

1- نگاه کنید به: تاریخ فلسفه، فردریک کاپلستون، ترجمه‌ی سید جلال‌الدین مجتبوی، ج1، قسمت اول، مرکز انتشارات علمی و فرهنگی، 1362.

منبع مقاله :
مصباح یزدی، محمدتقی، (1384)، شرح برهان شفا (جلد اول و دوم)، تهران: انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(رحمه‌الله)، چاپ اول



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط