نویسنده: گوئین هریس - جنکینز
برگرداننده: حسن چاوشیان
ویراستار: محمد منصور هاشمی
مترجم:حسن چاوشیان
برگرداننده: حسن چاوشیان
ویراستار: محمد منصور هاشمی
مترجم:حسن چاوشیان
Military
ارتش تعریفهای بسیار متنوعی دارد. بیدرمان (Biderman, 1971) تأکید می کند که ارتش نهادی است تخصصی برای محافظت و امنیت ارزش بنیادین و مقدس جامعه. هکت (Hackett, 1983) به کارکرد حرفهای نیروهای مسلح توجه می کند که عبارت است از به کارگیری منظم زور برای حل و فصل مسائل اجتماعی. در مقابل، در تعریف قدیمیتر لاسول ارتش با مدیریت خشونت یکسان دانسته می شود (Lasswell, 1941).
رسم بر این است که تحلیل ارتش به سه مضمون اصلی گره می خورد؛ نخست، جایگاه ارتش به مثابه سازمان؛ دوم، نقش ارتش به مثابه حرفه؛ و سوم، رابطهی ارتش با جامعهی مادر. این تقسیمبندی مبتنی بر مفاهیم مغروض قبلی است و هر یک از این حیطههای تحلیلی، جنبههایی از نظریه مرسوم جامعهشناختی را منعکس می کند (van Doorn, 1975).
ارزیابی ارتش به منزلهی سازمان بر اساس این تشخیص صورت می گیرد که نیروهای مسلح ساختار بوروکراتیک بسیار پیچیدهای دارند. این چارچوب مفهومی بنیادی به مدل وبری سنخ آرمانی بوروکراسی/ دیوان سالاری مربوط می شود. بر این اساس، ساختار ارتش یکی از حوزههای همیشگی توجه و تحلیل است. از این نظر سه مدل اساسی شناسایی می شود: ارتش تودهای، ارتش شهروندان و نیروهای داوطلب. ولی به رغم وجود تفاوتهایی در چارچوبهای نهادی، همیشه تأکید زیادی بر ویژگیهای مشترک ساختار همهی سازمانهای ارتش می شود. این ویژگیها عبارت است از ثبات، استمرار و تجانس ارزشها که در همهی ارتشها اهمیت حیاتی به آنها داده می شود. با این ویژگیها همچنین بر میزان تمرکز اقتدار در ارتش تاکید می کنند. این مدل، مدل سادهای است: سلسله مراتب بر پایهی شالوده وسیعی از مردان تازه وارد ناآزمودهای استوار می شود که تحت امر افسری هستند که به کمک چند افسر مورد اعتماد دیگر به اجرای مقررات نظارت دارند. در هر یک از ردهها یا درجههای متوالی، افسری از ردهی بالاتر وجود دارد. این ساختار رتبهای همان سلسله مراتب هرمی سنتی است که همهی سازمانهای بوروکراتیک براساس آن تعریف میشود. یکی از مسائل ثانویهای که وجود چنین سلسله مراتبی به دنبال دارد، مسئلهی پیچیدهی رابطهی میان مقامات ارتشی و پرسنل متخصصانی است که برای کمک به کنترل واحدهای زیردست مورد نیازند.
این متخصصان اساساً حرفهای هستند. فعالیتهای آنها منعکس کنندهی نقش ارتش به منزلهی حرفهی کاملاً تمام و کمالی است که سه ویژگی معرف سنخ آرمانی مدل حرفهای را نشان می دهد: تخصص، جمعی بودن و مسئولیت (Huntington, 1957). یانوویتز که ارتش را به مثابه یک نظام اجتماعی بررسی کرده، تأکید دارد که این ویژگیهای حرفهای در طول زمان تغییرکرده است. مهمتر از آن، او اصرار دارد که مفهوم حرفهایگری شامل هنجارها و مهارتهایی است که در نقش اساسی ارتش نیز دیده میشود، یعنی مدیریت خشونت، و البته از آن فراتر هم میرود. او با این که تصدیق میکند ارتش ویژگیهایی دارد که آن را به حرفه تبدیل میکند: تخصص، آموزش طولانی، هویت گروهی، اخلاق و ضوابط عملی، این حرفه را نه مدلی ایستا بلکه نهاد پویایی میداند که در طول زمان و در پاسخ به اوضاع و شرایط متغیر، خود نیز تغییر میکند. این امر به معنای تشخیص و تصدیق اثرپذیری سازماندهی ارتش و بدنهی حرفهای افسران آن از دگرگونیهای کلی اجتماعی از آغاز قرن بیستم است. به بیان دقیقتر، مقصود این است که نیروهای مسلح دگرگونی بلندمدتی را به سمت همگرایی و همسویی با ساختارها و هنجارهای مدنی از سر میگذرانند (Janowitz, 1960).
اهمیت این تغییرات در چندین بررسی تأیید شده است. موسکاس تأیید میکند که ارتش اکنون از چارچوب سازمانی عمدتاً نهادی به چارچوب سازمانی شغلی در حال تبدیل است (Moskos, 1988). چارچوب سازمانی نهادی بر اساس ارزشها و هنجارها مشروعیت مییابد، یعنی اهداف و مقاصد آن فراتر از منافع شخصی افراد و در پی خیر و مصلحت بالاتری است. اعضای این سازمان نهادی از تکلیف یا رسالتی پیروی می کنند که با واژههایی همچون وظیفه، شرف، افتخار و میهن یکسان دانسته میشود (Harries-Jenkins, 1977). در مدل شغلی، برعکس، فعالیت ارتش به اقتصاد و اصول بازار شباهت پیدا می کند. قانون عرضه و تقاضا جای ارزشهای هنجاری را میگیرد و اولویت منافع شخصی جانشین مفهوم خدمت به دیگران میشود.
صرف نظر از اهمیت این تغییرات، اهمیت ارتش در جامعهی مادر تغییری نکرده است. ارتش که انحصار تسلیحات را در اختیار دارد و از شبکهی ارتباطات بسیار پیچیدهای برخوردار است و به صورت سازمان کاملاً هدفمندی بنا شده، همچنان از وجوه بارز و غالب جامعهی معاصر است. با توجه به روحیه، انگیزه و خلق وخو، ارتش ممکن است در حیطه قدرت مدنی هم مداخله کند. در اغلب موارد، ارتش از بزرگترین مصرف کنندگان منابع کمیاب جامعه است و به همین دلیل بحثهای انتقادی زیادی دربارهی نقش ارتش در جامعهی معاصر در میگیرد.
منبع مقاله :
آوتوِیت، ویلیام. باتامور، تام؛ (1392)، فرهنگ علوم اجتماعی قرن بیستم، ترجمه: حسن چاوشیان، تهران: نشر نی، چاپ اول