هواپیما در جنگ جهانی اول

پروزاز برادران رایت وقتی برادران رایت در روز 17 دسامبر 1903 در کیتی هاوک واقع در کارولینای شمالی آمریکا، نخستین پرواز با هواپیمای موتور دار را انجام دادند، هیچکس تصور آنرا نمی کرد که این وسیله نوظهور و تا حدی ظریف و شکننده تبدیل به ابزاری مهلک و یکی از سلاح های مهم در ارتش های جهان گردد. 8 سال پس از پرواز برادران رایت، ایتالیایی ها اولین کشوری بودند که از هواپیما برای مقاصد جنگی سود بردند. 23 اکتبر 1911 یک خلیان ایتالیایی به نام کاپیتان پیزا در جریان جنگ ایتالیا و
يکشنبه، 12 خرداد 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
هواپیما در جنگ جهانی اول
هواپیما در جنگ جهانی اول
هواپیما در جنگ جهانی اول

نویسنده: امیر مسعود باقری

پروزاز برادران رایت

وقتی برادران رایت در روز 17 دسامبر 1903 در کیتی هاوک واقع در کارولینای شمالی آمریکا، نخستین پرواز با هواپیمای موتور دار را انجام دادند، هیچکس تصور آنرا نمی کرد که این وسیله نوظهور و تا حدی ظریف و شکننده تبدیل به ابزاری مهلک و یکی از سلاح های مهم در ارتش های جهان گردد.
8 سال پس از پرواز برادران رایت، ایتالیایی ها اولین کشوری بودند که از هواپیما برای مقاصد جنگی سود بردند. 23 اکتبر 1911 یک خلیان ایتالیایی به نام کاپیتان پیزا در جریان جنگ ایتالیا و عثمانی، حین یک پرواز برفراز مواضع نیروهای عثمانی واقع در طرابلس لیبی، چند بمب دستی کوچک پرتاب کرد. عثمانی ها ادعا کردند این بمب به یک بیمارستان اصابت کرده و ایتالیایی ها را متهم به جنایت کردند اما این موضوعی نبود که توجه سران و فرماندهان نظامی کشورهای اروپایی را جلب کند. آنها به موضوعی مهم تر پی بردند و آن امکان استفاده از هواپیما در ارتش و بهره برداری از آن بعنوان یک وسیله اکتشافی بود.
با این اوصاف صنعت هواپیمایی صنعتی جوان بود، هواپیما ها به صورتی ابتدایی ساخته می شدند اسکلت بدنه و بالها از چوب بود که روکشی پارچه ای بر آن کشیده می شد. بعضی از مدلهای دو نفره حداکثر توانایی حمل یک دوربین عکاسی را داشتند و هیچ محلی برای حمل اسلحه پیش بینی نشده بود. در رده های بالای فرماندهی ارتش های اروپا نیز بر سر نوع و چگونگی استفاده از هواپیما برای مقاصد نظامی اختلاف نظر بود.
دلیل عمده مخالفان وجود اسب در یگان های سواره نظام بود که سروصدای موتور هواپیما باعث ترسیدن و رمیدن اسب ها می گردد. و موافقان آن معتقد بودند که هواپیما برخلاف بالن های شناسایی، توانایی تحت پوشش قرار دادن مناطق بیشتری از جبهه های نبرد احتمالی را دارا خواهد بود. فراموش نکنیم که آن زمان اروپا جوی ملتهب داشت و هر آینه احتمال وقوع جنگ می رفت. سرانجام کفه ترازو به نفع موافقان هواپیما سنگینی کرد و در ارتش های اروپایی یگان جدیدی برای تجهیز شدن به هواپیما تشکیل شد. هر چند که یگانی مستقل نبود و به عنوان زیر مجموعه نیروی زمینی و نیروی دریایی هر ارتش به شمار می رفت؛ انگلیسی ها آنرا سپاه سلطنتی پرواز، فرانسوی ها سپاه هوایی و آلمان ها به آن هواپیمایی ارتش نام نهادند.

روزهای آغازین

وقتی در روز 28 ژوییه 1914 با اعلان جنگ امپراتوری اتریش – مجارستان به صربستان، جنگ جهانی اول آغاز شد (که در فرصتی دیگر به دلایل شروع آن خواهیم پرداخت)، آلمان با دارا بودن 280 فروند هواپیما قدرت اول اروپا به شمار می رفت، پس از آن فرانسه و انگلیس قرار داشتند. در ماه های اول جنگ سه وظیفه برای هواپیما تعریف شده بود :
1. شناسایی و دیده بانی نقل و انتقالات نیروهای دشمن
2. شناسایی نقاط حساس و مهم مواضع دشمن
3. تنظیم و تصحیح آتش توپخانه خودی
هواپیماهای شناسایی یا اکتشافی معمولا دو نفره بودند که خلبان وظیفه هدایت هواپیما و دیده بان وظیفه شناسایی را بر عهده داشتند. در هواپیماهای اکتشافی وجود دوربین عکاسی ضرورت داشت اما وجود اسلحه چندان ضروری به نظر نمی رسید، چون یگان های پیاده نظام وظیفه جنگیدن را بر عهده داشتند و در سنگرها مشغول نبرد بودند.
تا مدتها خلبان ها بر اساس یک همیت حرفه ای سعی داشتند از صدمه زدن به همکاران خلبان خود پرهیز کنند. حتی اگر این همکار، خلبانی هواپیمای دشمن را بر عهده داشته باشد. اما سرانجام یک خلبان به این رسم حرفه ای پشت پا زد و با تپانچه ای که همراه داشت به سمت هواپیمای دشمن شلیک کرد ...
از آن پس بود که دیده بان ها به تپانچه و تفنگ مسلح شدند اما با وجود این امکان هدف گیری دقیق و رساندن آسیب جدی به هواپیمای دشمن مقدور نبود. در مرحله بعد مسلسل های جدیدی که برای حمل توسط هواپیما ساخته شده بود وارد کارزار شدند اما هواپیما ها آنقدر قدرتمند و محکم نبودند که بتوانند این بار اضافی را حمل کنند. پس در مرحله بعد موتور و بدنه هواپیما ها نیز قوی تر و محکم تر ساخته شدند. حال مشکل بعدی محل نصب و چگونگی نشانه روی آن توسط خلبان یا دیده بان بود.
ابتدا پایه مسلسل را روی بال هواپیما نصب کردند که توسط خلبان شلیک می شد. اما خلبان تسلط کافی بر آن نداشت و هدفگیری با آن مشکل بود. سازندگان هواپیما در آن زمان معتقد بودند که خلبان باید بتواند به راحتی بر سلاح هواپیمای خود تسلط داشته باشد و مستقیما شلیک کند. به عبارت دیگر خلبان باید بتواند هواپیمای خود را در مسیر هواپیمای دشمن قرار داده و شلیک کند. اما با ملخ موتور هواپیما چه باید کرد؟
یک خلبان فرانسوی به نام رولان گارو دست به ابتکار جالبی زد. او به این نتیجه رسیده بود که اگر بخواهد مسلسل هواپیمایش را در جلوی هواپیما و پشت ملخ موتور نصب کند حدود 7 درصد از گلوله هایی که شلیک می کند به ملخ هواپیما برخورد خواهند کرد. او برای اجتناب از برخورد گلوله با ملخ، ملخ موتور هواپیمایش را مجهز به سپرهای فلزی سه گوشی کرد که گلوله پس از برخورد به سپرها از مسیر منحرف شده و کمانه کنند. به این ترتیب به خود ملخ آسیبی نمی رسید.
او با این وسیله ابداعی که بر روی هواپیمای یک باله موران سولینه خود نصب کرده بود در اوایل آوریل 1915 وارد عرصه کارزار شد و در مدت اندکی موفق شد 5 هواپیمای آلمانی را سرنگون کند.

رولان گارو اولین تکخال تاریخ هوانوردی بود.

در آن ایام تکخال به کسی اتلاق می شد که کاری خارق العاده انجام دهد. نظیر پیروزی در مسابقات دوچرخه سواری تور دو فرانس . اما از جنگ جهانی اول به بعد کلمه تکخال مفهومی تازه پیدا کرد و تکخال پرنده به کسی گفته می شد که 5 هواپیمای دشمن را سرنگون کرده باشد.
(ادامه دارد ...)
http://www.senmerv.com




ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط