اهميت حفظ قرآن
منبع: سایت اندیشه قم
حفظ قرآن در قرآن
«ذكر» در اين آيه در قبال نسيان (فراموشي) به معناي حفظ و به خاطر سپردن است.[2] خداوند متعال در اين آيه و آيات قبل وظايفي را براي زنان پيامبر اسلام ـ صلي اللّه عليه و آله ـ معين ساخته است. آخرين وظيفه در اين آيه بيان شده است. به آنان سفارش ميكند هرچه از كلام الاهي در خانههايتان نازل ميشود؛ به خاطر بسپاريد و آنها را در زندگي خويش به كار ببنديد.
اين آيه در واقع ارزش حفظ قرآن را براي مسلمانان گوشزد مينمايد. مخاطبان آيه، زنان رسول خدايند اما از آن جا كه اساس شريعت بر حفظ قرآن و سنت پيامبر گرامي ـ صلي اللّه عليه و آله ـ است، ميتوان گفت: در واقع مخاطب آيه گروهي خاص نيست و همهي مسلمانان در تمسك به قرآن و سنت و حفظ آن شريكند.
حفظ قرآن در احاديث
1. همنشيني با فرشتگان
گروهي اين روايت را ذيل آيهي «بِأَيْدي سَفرَةٍ. كِرامٍِ بَرَرَةٍ.»[4] ذكر كردهاند و معتقدند مراد از «سفرة» (سفيران) حافظان، قاريان، كاتبان قرآن و دانشمنداني است كه در هر عصري آيات خداوند را از دستبرد شياطين محفوظ ميدارند.[5]
اين تفسير درست نمينمايد؛ زيرا خداوند ميفرمايد: آيات الاهي به دست «سفيران نيك رفتار» سپرده شده است و روايت نشان ميدهد كه حافظان همنشين سفيرانند نه خود آنها.
سخن امام صادق ـ عليه السلام ـ بر همراهي و همنشيني حافظان و مفسران با سفيران گواهي ميدهد. بيترديد وقتي دانشمندان و حافظان قرآن كاري شبيه فرشتگان و حاملان وحي انجام ميدهند، با آنها در يك جايگاه و رتبه قرار ميگيرند.
2. در شمار بزرگان امت جاي گرفتن
3. ايمني از عذاب الاهي
حفظ قرآن مجيد و انس با آن، انسان را در مسير عمل به وحي و بهره جستن از معارف آن قرار ميدهد و در نتيجه از آتش دوزخ مصون ميدارد. پيامبر اكرم ـ صلي اللّه عليه و آله ـ ميفرمايد: «لَوْكانَ الْقُرآنُ في اِهابٍ ما مَسَتْهُ النَّارُ.»[9] اگر قرآن در پوستي باشد، آتش بدان نخاهد رسيد.
4. آبادي قلب
چنان كه خانهي ويران نزد مردم ارزش ندارد، دل تهي از آيات الاهي نيز در نزد خداوند بيارزش است. اساس شرافت و ارزش انسانها تقوا و انس با قرآن است. روح مانند بدن به غذا نياز دارد و غذاي آن قرآن و معارف الاهي است. دلي كه از كلام وحي بيبهره باشد، مرده و چون خانهي ويران است.
5. مشمول آمرزش الاهي
6. پاداش مضاعف
7. پذيرفته شدن شفاعت
آري، قرآن در حق مؤمنان شفاعت ميكند و آنان را به بهشت رهنمون ميشود؛[15] حافظ و حامل قرآن نيز چون قرآن توان شفاعت دارد. البته شفاعت حافظان با قرآن تفاوت دارد. شفاعت قرآن فراگير است؛ ولي شفاعت حافظ قرآن محدود بوده، تنها دربارهي خانوادهاش و آن هم به تعداد انگشتان دست پذيرفته ميشود.
8. بالاترين درجات بهشت
9. دريافت پاداش انبيا
حفظ قرآن در سيره
1. بخشش مجازات حافظان
اشعث[18] گفت: اي اميرمؤمنان، آيا حد الاهي را تعطيل ميكني؟! حضرت فرمود: تو چه ميداني، اگر شاهدان بر جرم گواهي دهند، امام حق بخشش و تعطيل حدود الاهي ندارد؛ اما اين فرد به زيان خويش اعتراف كرده است. وقتي شاهدي بر گناهي گواهي نداد، امام حق دارد حد الاهي را ببخشد و جاري نسازد.[19]
تخفيف مجازات حافظان اكنون نيز در برخي از كشورهاي اسلامي اجرا ميشود. در كشور ما و نيز پاكستان زندانياني كه قرآن را حفظ ميكنند، از تخفيفي ويژه برخوردار ميشوند.[20]
2. حفظ قرآن در جايگاه مهريه
مردي به رسول خدا ـ صلي اللّه عليه و آله ـ گفت: او را به ازدواج من درآور. حضرت فرمود: چيزي داري به وي دهي؟ مرد گفت: خير. حضرت فرمود: حتي انگشتري از فلز! مرد معذرت خواست. حضرت پرسيد: از قرآن چه ميداني؟ مرد پاسخ داد: سورهي فلان و فلان و همينطور سورههايي كه حفظ بود، برشمرد.
حضرت فرمود: آيا ميتواني از حفظ بخواني؟ گفت: آري. پيامبر ـ صلي اللّه عليه و آله ـ فرمود: تو را به ازدواج او درآوردم، در برابر آنچه از قرآن به وي ميآموزي.[21]
3. تقدم حافظان در صحنههاي اجتماعي
روزي پيامبر اسلام ـ صلي اللّه عليه و آله ـ جمعي را به سفري ميفرستاد، از آنها پرسيد: چقدر قرآن ميدانيد؟ يكي از آنها ـ كه از همه جوانتر بود ـ پاسخ داد: من سورهي بقره و چند آيهي ديگر از قرآن ميدانم. فرمود: برويد، اين شخص سرپرست و امير شما است. گفتند: شخصي كه شما ميفرماييد از همه جوانتر است! پيامبر ـ صلي اللّه عليه و آله ـ فرمود: او سورهي بقره را ميداند.[24]
در عصر نبوي، حفظ قرآن چنان اهميت داشت كه حتي غلامان حافظ نيز بر مردم عادي مقدم شمرده ميشدند. وقتي مهاجران به مدينه هجرت كردند، سالم غلام ابو حذيفه، به دليل اينكه از همه به فنون قرائت و حفظ قرآن آشناتر بود، امامت جماعت آنها را بر عهده داشت.[25]
4. اختصاص مستمري از بيت المال
در منابع تاريخي چنان ميخوانيم كه امام علي ـ عليه السلام ـ براي آنان كه قرآن قرائت ميكردند، دوهزار دوهزار از بيت المال اختصاص ميداد.[27]
برخي از مراجع عظام مانند آيتالله العظمي گلپايگاني ـ قدس سره ـ [28] و آيتالله صافي ـ دام ظلّه العالي ـ شهريهيي به حافظان قرآن اختصاص دادهاند و در اين زمينه، از سيرهي اميرمؤمنان ـ عليه السلام ـ پيروي كردهاند. آيتالله العظمي گلپايگاني ـ قدس سره ـ در آغاز برقراري شهريهي خويش اعلام كرد: هر طلبهاي كه حافظ قرآن باشد، در هر رتبهيي كه شهريه بگيرد، شهريهاش را دو برابر ميكنم. او همچنين براي تشويق حافظان كل كشور، (چه روحاني و چه غير آن) زماني دستور داد براي همه حقوق تعيين كنند.[29]
بعد از رحلت وي، داماد گرانقدرش حضرت آيتالله صافي ـ دام ظلّه العالي ـ اين سيره را دنبال كرد. او اكنون به طلبههايي كه حافظ قرآن باشند دو برابر شهريه ميدهد. امروزه اين حركت در حوزهي علميهي قم به صورت يك فرهنگ درآمده است. شوراي مديريت حوزه حافظان قرآن را درجه بندي كرده است و براي حافظ 5 جزء تا كل قرآن، به تناسب محفوظات، شهريهي مخصوصي در نظر گرفته است.
پی نوشت:
[1] . احزاب 33: 34.
[2] . در تفسير آيه دو احتمال داده شده، يكي آنچه كه در متن ذكر شده است و ديگري اين كه ذكر به معناي شكر است؛ يعني خدا را شكر كنيد از اين كه خداوند شما (زنان پيامبر) را در خانهي وحي قرار داده است. علامه طباطبايي تفسير اول را پسنديده و دومي را ضعيف شمرده است. براي توضيح بيشتر به تفسير الميزان و مجمع البيان ذيل آيهي 34 احزاب مراجعه شود.
[3] . اصول كافي، ج 4، ص 405.
[4] . عبس 80: 15 و 16 (قرآن به دست سفيران حق و فرشتگان وحي و نيك رفتار سپرده شده است)
[5] . ر.ك: مجمع البيان، ج 10، ص 267.
[6] . بحارالانوار، ج 92، ص 177.
[7] . «حملة القرآن» به معناي گستردهاي دارد كه شامل عالمان، مفسران، قاريان و حافظان ميشود.
[8] . بحارالانوار، ج 92، ص 19.
[9] . مجمع البيان، ج 1، ص 45.
[10] . كنز العمال، ج 1، ص 512، ح 2276.
[11] . وقتي از حفظ قرآن سخن به ميان ميآيد، نبايد چنين تصور شود كه منظور حفظ كل است. حفظ قرآن، هر مقدار، مقدور و ممكن باشد خوب است. در تاريخ اسلام ميخوانيم هركس سورهي بقره و آل عمران را از حفظ داشت نزد صحابه بزرگ شمرده ميشد. (الاتقان، ج 1، نوع 19، ص 229)
[12] . مستدرك الوسائل، ج 4، ص 269.
[13] . اصول كافي، ج 4، ص 409.
[14] . مجمع البيان، ج 1، ص 45.
[15] . عن النبي ـ صلي الله عليه و آله ـ انسان القرآن شافع مشفع. (بحار، ج 92، ص 20)
[16] . بحار، ج 92، ص 22.
[17] . بحار، ج 92، ص 17.
[18] . نامش اشعث بن قيس و لقبش ابو محمد و از اصحاب پيامبر اسلام ـ صلي الله عليه و آله ـ و علي ـ عليه السلام ـ بوده است و در زمان علي ـ عليه السلام ـ از گروه خوارج به شمار ميآمد. او با دختر ابوبكر، امّفروه ازدواج كرد. (معجم رجال الحديث، ج 3، ص 216)
[19] . استبصار، ج 4، ص 252.
[20] . سلام، 11/1/1371.
[21] . صحيح بخاري، ج 8، ص 19.
[22] . پژوهشي نو دربارهي قرآن كريم، سيد جعفر مرتضي عاملي، ص 64. (به نقل از الطبقات الكبري، ج 8، ص 89)
[23] . تاريخ قرآن، ص 231.
[24] . مجمع البيان، ج 1، ص 32.
[25] . ر.ك: معجم حفاظ القرآن عبر التاريخ، ج 1، ص 257.
[26] . من دخل في الاسلام طائعا و قرأ القرآن ظاهرا فله في كل سنة مائتا دينار في بيت مال المسلمين، ان منع في الدنيا اخذها يوم القيامة وافية احوج ما يكون اليها. (مجمع البيان، ج 1، ص 46) بايد توجه داشت كه عبارت «قرأ القرآن ظاهرا» به معناي حفظ كردن قرآن است؛ و اين يك معناي كنايي است. (ر.ك: لسان العرب و تاج العروس، مادهي ظهر) بنابراين، ترجمهي اين عبارت به «خواندن قرآن به طور آشكار» درست نمينمايد. چنانكه برخي از مترجمان تفسير مجمع البيان اينگونه معنا كردهاند.
[27] . ان علينا فرض لمن قرأ القرآن الفين، الفين. (كنز العمال، ج 2، ص 239)
[28] . رسالت، 18/ 8/ 1368.
[29] . مجله بشارت، شمارهي ششم، سال دوم، مرداد و شهريور 1377، ص 38.