رخ مپوشان

خورشید رخ مپوشان در ابر زلف، یارا چون شب سیه مگردان روز سپید ما را ما را ز تاب زلفت افتاد عقده بر دل بر زلف خم به خم زن دست گره‌گشا را
چهارشنبه، 9 تير 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
رخ مپوشان

رخ مپوشان

شاعر: فؤاد كرمانى

خورشید رخ مپوشان در ابر زلف، یارا

چون شب سیه مگردان روز سپید ما را

ما را ز تاب زلفت افتاد عقده بر دل

بر زلف خم به خم زن دست گره‌گشا را

فخر جهانیان شد ننگ صنم پرستی

جانا ز پرده بنمای روی خدانما را

ای آشکار پنهان برقع ز رخ برافکن

تا جلوه‌ات ببینم پنهان و آشکارا

 بی جلوه‌ات ندارد ارض و سما فروغی

ای آفتاب تابان هم ارض و هم سما را

 بازآ که از قیامت بر پا شود قیامت

تا نیک و بد ببیند در فعل خود جزا را

 ای پرده‌دار عالم در پرده چند مانی

آخر ز پرده بنگر یاران آشنا را

 بازآ که بی وجودت عالم سکون ندارد

هجر تو در تزلزل افکند ما سوی را

 حاجت به توست ما را ای حجت الهی!

آری به سوی سلطان حاجت بود گدا را

 عمری گذشت و ماندیم از ذکر دوست غافل

از کف به هیچ دادیم سرمایه‌ی بقا را

 ما را فکنده غفلت در بستر هلاکت

درمان کن ای مسیحا این درد بی‌دوا را

 ای پرده‌دار عالم در پرده چند پنهان

بازآ و روشنی بخش دل‌های باصفا را



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.