شاعر: ابراهیم قبله آرباطان
اي مهربان، زيباتر از رنگين كمانها
اي خواهش قدر تمام كهكشانها
اي حرمت دستت پر از حس شقايق
اي وسعت چشمت پر است از آسمانها
با پرچم سبز عدالت خواهي آمد
بالاتر از اسطورهها و قهرمانها
آن لحظهاي كه زير فرمان تو با شند
خورشيد، دريا، دشتها، آتشفشانها
جرأت ندارد بگذرد، جرأت ندارد
از هفت خوان ذوالفقارت نهروانها