سوز هجران

سوز هجران تو داريم كجايى اى دوست! جمله بى صبر و قراريم كجايى اى دوست! شمع ميقات بي‌فروز به تنگ آمده‌ايم در شب تيره و تاريم كجايى اى دوست!
پنجشنبه، 10 تير 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
سوز هجران

سوز هجران

شاعر: رحيم كارگر «پارسا»

سوز هجران تو داريم كجايى اى دوست!

جمله بى صبر و قراريم كجايى اى دوست!

شمع ميقات بي‌فروز به تنگ آمده‌ايم

در شب تيره و تاريم كجايى اى دوست!

زمزم ديده ما چشمه خوناب شده

بى تو دل خسته و زاريم كجايى اى دوست!

شفق چهره تو آينه صلح و صفاست

واله خال عذاريم كجايى اى دوست!

سال‌ها منتظر روى دل آراى توايم

حسرت وصل تو داريم كجايى اى دوست!

بهر ديدار تو و رايت زهرايى تو

جملگى لحظه شماريم كجايى اى دوست!

گلشن شادى ما رو به خزان است خزان

طالب فيض بهاريم كجايى اى دوست!

آتش درد فراق تو جهانسوز شده

 بانگ و فرياد برآريم: كجايى اى دوست!



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.