مأواى تو چشمم

اى آن كه بود منزل و مأواى تو چشمم بازآ! كه نباشد به جز از جاى تو چشمم در راه تو، با ديده حسرت نگرانم دارد همه دم شوق تماشاى تو چشمم
شنبه، 12 تير 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
مأواى تو چشمم

مأواى تو چشمم

شاعر: محمّد خسرو نژاد

اى آن كه بود منزل و مأواى تو چشمم

 بازآ! كه نباشد به جز از جاى تو چشمم

در راه تو، با ديده حسرت نگرانم

دارد همه دم شوق تماشاى تو چشمم

گر قابل ديدار جمال تو نباشد

اى كاش كه افتد به كف پاى تو چشمم

تا چند دهى وعده ديدار به فردا

 شد تار، در انديشه فرداى تو چشمم

تا كور شود ديده بدخواه تو، بگذار

 يك لحظه فتد بر قد رعناى تو چشمم

تا عكس تو، در آينه ديده‌ام افتد

 بازست هماره به تمنّاى تو چشمم

بازآى و قدم نه به سر ديده، كه شايد

 روشن شود از پرتو سيماى تو چشمم

چون ديده نرگس كه شد از روى تو روشن

 دارد هوس نرگس شهلاى تو چشمم



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما