مقدمه:
این نسخه که نسخهای مزیّن و هنری است، اصل وقفنامه مدرسه امامیه اصفهان است که انشای مطلب آن اثر خامه مُشکین شمامه عالم بزرگوار آقاجمالالدین خوانساری، علیهالرحمة، است و به خط رقاع استاد نامور میرزااحمد نیریزی در کمال زیبایی و استواری نگارش یافته است.
این وقفنامه، به قراری که در پشت صفحه نخست نوشته شده، دو نسخه بوده است؛ یکی 39 ورق و دیگری 31 برگ که ناقص مانده و این هر دُوان در کتابخانه مرحوم علیقلی میرزا اعتضاد السلطنه مضبوط بوده و پس از آن به مرحوم فرهاد میرزا معتمد الدوله پیشکش شده است.
نسخهای که فراروی این بنده است، نسخه کامل وقفنامه و دارای این ویژگیهاست:
صفحه یکم دارای یک نیم سرلوح مُذهّب در مکتب صفوی و مزیّن به نقوش ختائی و اسلیمی است و در دامنه سرلوح با خط نسخ برنگ شنگرف نوشته شده است: «هوالواقف علی نیات العباد.»
حاشیه صفحه یکم و دوم با خط زرین در مکتب صفوی عباسی گل و بوتهسازی شده و همه برگهای کتاب با پنج خط جدولکشی گردیده است.
پس از ذکر نام حضرت باریتعالی، جلّ جلاله، که به خط طلا مرقوم است، وقفنامه با این عبارت آغاز میشود:
«یا واقف السرائر بالفضل والکمال، یا عالم الضمائر بالمجد والجمال، سلطان بیزوال، جهاندار بیشریک حیّ خطاپذیر و خداوند بیزوال...»
پس از این، حمد خداوند تبارک و تعالی به زبان عربی و نثر مصنوع است و بعد ستایش یزدان به زبان فارسی و نثر فنی، که موشّح به صنعت برائت استهلال است و بدینگونه شروع میشود:
«آب و رنگ گلستان سخنپردازی و گلگونه بهارستان معنی طرازی، وقف چهره دلارای شاهد حمد جهانپیرایی است که منظر رفیع نه فلک، پستترین عرصهای از ایوان ابداع اوست و کشور وسیع هفت اقلیم، کمترین بقعهای از بنیان اختراع او، واقفالسرائری که گوهر مکنون رازی در دُرج سینه هیچ آفریدهای مخزون نگشته که به مهر خازنلمیزلیش نرسیده و عالمالضمائری که ریشه نخل اندیشه در قعر ضمیر، هیچ مخلوقی ندویده که مهر جهانتاب علم ازلیش بر آن نتابیده.»
بعـد از ایـن، ستایـش رسـولاکرم (ص) و فرزنـدان پیامبر، علیهمالسلام، به رشته تحریر درآمده است از این قرار:
«مقرب بارگاه «دنی فتدلّی» معزز پیشگاه «قاب قوسین او ادنی» متکلم «و ماینطق عن الهوی ان هو الاّ وحی یوحی» باعث ایجاد و اختراع افلاک و طبقات خاک به خطاب «لولاک لما خلقتُ الافلاک» المحمود الاحمد والرسول المؤیّد، المقتدی المجتبی المصطفی و آل بیهمال و عترت کثیرالافضال آن حضرت بارفعت که قدرت نامتناهی الهی در کارخانه مشیّت خویش، عبای عصمت به جهت قامت دلارای ایشان مهیا ساخته و به دسـت اراده خـود، ردای طهارت بر دوش فلکسای ایشان انداخته، خصوصا سلطانِ سریرِ ارتضا، پادشاه اقلیم اجتبا، نخستین موجه دریای وجود، اولین مرتبه جامعه مراتب غیب و شهود صدرنشین ایوان خلافت، شهسوار میدان شجاعت، اسداللّهالغالب و مطلوب کلّ طالب، ابوالحسن علی بن ابیطالب، علیه و علیهم صلوات الملک الرؤوف.»
بعد، با همان قلم پراطناب و عباراتی مسجع که نمونه نثر دوران صفوی است، شرحی درباره بیوفایی دنیا و لزوم کسب خیرات و مبرّات برای تحصیل توشه آخرت به نگارش آمده و با اغراقی شگفتانگیز از «شاه سلطانحسین» تجلیل شده و سپس آمده است که «نواب کامیاب وقف نمودند تمامی اعیان و عرصه مدرسه رفیعه مسطوره مسماة به «مدرسه امامیه» را از حجرات و حوض و چاه و جمیع مایتعلق بها را بر طالبان علوم دینیّه و مستفیضان معارف یقینیه از فرقه حقّه اثنیعشریه،
وقفا مؤبّدا و حبسا مخلدا، خان و مستغلات مفصّله ضمن را بر سکنه مدرسه مزبوره وقف فرمودند و در متن عقد وقف مزبوره، مصرف آن به این نحو مقرر گردید که به جهت تدریس مستفیدان علوم از سکنه مدرسه مزبوره مدرّسی تعیین شود و چنین مقرر شد که مدرس مدرسه مذکوره سوای کتب فقه و احادیث و تفسیر از علم منقول و مقدمات علوم مزبوره از صرف و نحو و معانی بیان و اصول [در اینجا کلماتی ساقط شده است]
به مدارسه علوم دیگر نیز دارد و تمامی اوقات تعلیم را مصروف بر نشر علوم دینیّه سازد و همچنین مقرر شد که از برای اعلان و اظهار شعار اسلام و ضبط اوقات صلات و قیام طلبه عظام، بلکه کافّه انام، مؤذّنی تعیین گردد.
و به جهت اتیان و اقدام به خدمات طلبه کرام خادمی مقرر شود و شرط شد که از مستفیدان علوم و طالبان رسوم در مدرسه مزبوره جمعی را سکنی دهند که در اصفهان خانه و مأوای دیگر، محل سکنا نداشته، موظف به وظیفهای از موقوفات دیگر نباشند و هر گاه احدی از طلبه اراده سفر نماید و حجره خود را خواهد، تا مدت شش ماه حجره را به جهت او ضبط نمایند و بعد از انقضای آن مدت، اگر مراجعت ننموده باشد، حجره را به سکنای دیگری دهند.
و در هر حجره از حجرات مدرسه، زیاد بر دو نفر کسی را سکنا ندهند و چون غرض نواب کامیاب از امر به این بنای والا نشر علوم دینیّه و بسط معارف یقینیه و رواج و رونق دین اسلام و اهتدای طوایف انام است،
شرط فرمودند که اگر احدی از طالبان فضل و کمال که در مدرسه مزبوره به تحصیل علوم اشتغال مینمایند تا مدت هفت سال ترقی در احوال او به هم نرسند، بعد از آنکه متولی و ناظر، کیفیّت حال او را تحقیق و مدرس مزبوره بر علوم ترقی او تصدیق نمایند، متولی و ناظر موقوفات دیگری را به جای او در حجره محل سکنای او سکنا دهند...
همچنین مقرر شد که از حاصل موقوفات، بوریا به جهت فرش مدرسه مزبوره ترتیب داده، بعد از اندراس تجدید نمایند و در موضعی که ضرور باشد، هر شب چراغ روشن شود و هر گاه محلی از موقوفات به سبب حدوث آفات، مشرف بر انهدام گردد یا محتاج به مرمت بوده باشد، اولاً به آن اتیان و سعی در احکام و اتقان آن نموده، مرمت و تجدید بنای منهدم موقوفات مدرسه را بر سایر مصارف مقدّم دارند.»
بعد گزارش شده است که «تولیت این موقوفات به ذات کثیرالخیر والبرکات اشرف همایون اختصاص یافت و چون عالیجاه سیادت و نجابتپناه جالینوسالزمانی، میرزا محمدباقر حکیمباشی، منظور نظر عاطفت خسروانه بود، نظارت موقوفات مذکوره را به آن عالیجاه و بعد از او بر ارشد اولاد ذکور مرجوع فرمودند.»
و بعد آمده است: «در حین جریان صیغه شرعیه شرط و قرار شده که هرساله حاصل این موقوفات، بعد از وضع اخراجات، فیمابین مدرّس و طلبه علوم و مؤذن و خادم مدرسه مقسوم خواهد گردید؛
به این نحو که هر یوم به مدرس پانصد دینار تبریزی و بر هر حجره یکصد دینار تبریزی و بر سکنه حجره یکصد دینار مزبوره قسمت شود و مؤذن و خادم هر یک پنجاه دینار تبریزی داده شود
و اگر در سالی مداخل از مصارف مذکور زیاد آمد در ایام مسطوره ذیل به ماه مبارک رمضان سه شب احیا و شب نصف شعبانالمعظم و سه شب آخر ایام عاشورا، اطعام صلحا و فقرا و اهل مدرسه و خدام امامزاده واجبالتعظیم (1) نمایند
و در لیالی مذکوره جماعت، اطعام شده و سکنه مدرسه احیا بدارند و اگر در سالی مداخل موقوفات کسری به هم رساند، بعد از مصارف ضروریه از مرمّت و روشنایی و اشباههما کسر مذکور بر اهل وظایف توزیع و قسمت نمایند.»
پس از این قسمت چنین آورده شده است: «و کان ذلک فی تاریخ شهر رمضانالمبارک من شهور سنه اربع عشر و مأته بعد الالف من الهجرة المقدسة النبویه، عل مهاجرها و آله شریف الصلوة والتّحیه.»
بعدا چنین آمده است: «به موجبی که در متن وقفنامچه مدرسه امامیه مزبوره مسطور شده قربةًللّه تعالی و طلبا لمرضاته وقف نمودم. بنده شاه ولایت، سلطانحسین.»
پس از این، صیغه وقف به زبان عربی مرقوم گردیده و در پایان آمده است که «فاجریت العقدین اعنی عقد وقف المدرسه و وقف ما وقف علیها حسبما سطر فی هذه الوثیقة الشرعیه و اشیر الیه و کتب ذلک داعیا بدوام دولته القاهره الراجی رحمةَ ربه الباری، جمالالدین محمد بن الحسین الخوانساری.»
و سپس در آخر وقفنامه به خط شکسته این رقم به چشم میخورد «حرّره العبد الاقل الداعی لاُبود الدوله القاهره احمد نیریزی فی سنة 1129.»
تمامی صفحات این وقفنامه به مهر علمای اعلام و بزرگان عصر ممهور است و بر صدر برخی از برگها، به خط طلایی کلمات اللّه، اعلی، محمد، همایون، خاقانی و جمله اشرف اقدس ارفع همایون اعلی رقم شده و نیز آیات قرآن مجید مورد استشهاد و استناد قرار گرفته کلاً به خط زرّین مرقوم گردیده است؛ جلد کتاب هم مقوای پوشیده از میشن است که با نقوش طلایی لچک و ترنج تزیین شده و بر روی هم خط و تزیینات آن حکایت میکند که نسخه سلطنتی است و در خزانه شاه سلطانحسین مضبوط بوده است.
میراث جاویدان
* این مقاله در ترایخ 1402/4/29 بروز رسانی شده است.
این وقفنامه، به قراری که در پشت صفحه نخست نوشته شده، دو نسخه بوده است؛ یکی 39 ورق و دیگری 31 برگ که ناقص مانده و این هر دُوان در کتابخانه مرحوم علیقلی میرزا اعتضاد السلطنه مضبوط بوده و پس از آن به مرحوم فرهاد میرزا معتمد الدوله پیشکش شده است.
نسخهای که فراروی این بنده است، نسخه کامل وقفنامه و دارای این ویژگیهاست:
صفحه یکم دارای یک نیم سرلوح مُذهّب در مکتب صفوی و مزیّن به نقوش ختائی و اسلیمی است و در دامنه سرلوح با خط نسخ برنگ شنگرف نوشته شده است: «هوالواقف علی نیات العباد.»
حاشیه صفحه یکم و دوم با خط زرین در مکتب صفوی عباسی گل و بوتهسازی شده و همه برگهای کتاب با پنج خط جدولکشی گردیده است.
پس از ذکر نام حضرت باریتعالی، جلّ جلاله، که به خط طلا مرقوم است، وقفنامه با این عبارت آغاز میشود:
«یا واقف السرائر بالفضل والکمال، یا عالم الضمائر بالمجد والجمال، سلطان بیزوال، جهاندار بیشریک حیّ خطاپذیر و خداوند بیزوال...»
پس از این، حمد خداوند تبارک و تعالی به زبان عربی و نثر مصنوع است و بعد ستایش یزدان به زبان فارسی و نثر فنی، که موشّح به صنعت برائت استهلال است و بدینگونه شروع میشود:
«آب و رنگ گلستان سخنپردازی و گلگونه بهارستان معنی طرازی، وقف چهره دلارای شاهد حمد جهانپیرایی است که منظر رفیع نه فلک، پستترین عرصهای از ایوان ابداع اوست و کشور وسیع هفت اقلیم، کمترین بقعهای از بنیان اختراع او، واقفالسرائری که گوهر مکنون رازی در دُرج سینه هیچ آفریدهای مخزون نگشته که به مهر خازنلمیزلیش نرسیده و عالمالضمائری که ریشه نخل اندیشه در قعر ضمیر، هیچ مخلوقی ندویده که مهر جهانتاب علم ازلیش بر آن نتابیده.»
بعـد از ایـن، ستایـش رسـولاکرم (ص) و فرزنـدان پیامبر، علیهمالسلام، به رشته تحریر درآمده است از این قرار:
«مقرب بارگاه «دنی فتدلّی» معزز پیشگاه «قاب قوسین او ادنی» متکلم «و ماینطق عن الهوی ان هو الاّ وحی یوحی» باعث ایجاد و اختراع افلاک و طبقات خاک به خطاب «لولاک لما خلقتُ الافلاک» المحمود الاحمد والرسول المؤیّد، المقتدی المجتبی المصطفی و آل بیهمال و عترت کثیرالافضال آن حضرت بارفعت که قدرت نامتناهی الهی در کارخانه مشیّت خویش، عبای عصمت به جهت قامت دلارای ایشان مهیا ساخته و به دسـت اراده خـود، ردای طهارت بر دوش فلکسای ایشان انداخته، خصوصا سلطانِ سریرِ ارتضا، پادشاه اقلیم اجتبا، نخستین موجه دریای وجود، اولین مرتبه جامعه مراتب غیب و شهود صدرنشین ایوان خلافت، شهسوار میدان شجاعت، اسداللّهالغالب و مطلوب کلّ طالب، ابوالحسن علی بن ابیطالب، علیه و علیهم صلوات الملک الرؤوف.»
بعد، با همان قلم پراطناب و عباراتی مسجع که نمونه نثر دوران صفوی است، شرحی درباره بیوفایی دنیا و لزوم کسب خیرات و مبرّات برای تحصیل توشه آخرت به نگارش آمده و با اغراقی شگفتانگیز از «شاه سلطانحسین» تجلیل شده و سپس آمده است که «نواب کامیاب وقف نمودند تمامی اعیان و عرصه مدرسه رفیعه مسطوره مسماة به «مدرسه امامیه» را از حجرات و حوض و چاه و جمیع مایتعلق بها را بر طالبان علوم دینیّه و مستفیضان معارف یقینیه از فرقه حقّه اثنیعشریه،
وقفا مؤبّدا و حبسا مخلدا، خان و مستغلات مفصّله ضمن را بر سکنه مدرسه مزبوره وقف فرمودند و در متن عقد وقف مزبوره، مصرف آن به این نحو مقرر گردید که به جهت تدریس مستفیدان علوم از سکنه مدرسه مزبوره مدرّسی تعیین شود و چنین مقرر شد که مدرس مدرسه مذکوره سوای کتب فقه و احادیث و تفسیر از علم منقول و مقدمات علوم مزبوره از صرف و نحو و معانی بیان و اصول [در اینجا کلماتی ساقط شده است]
به مدارسه علوم دیگر نیز دارد و تمامی اوقات تعلیم را مصروف بر نشر علوم دینیّه سازد و همچنین مقرر شد که از برای اعلان و اظهار شعار اسلام و ضبط اوقات صلات و قیام طلبه عظام، بلکه کافّه انام، مؤذّنی تعیین گردد.
و به جهت اتیان و اقدام به خدمات طلبه کرام خادمی مقرر شود و شرط شد که از مستفیدان علوم و طالبان رسوم در مدرسه مزبوره جمعی را سکنی دهند که در اصفهان خانه و مأوای دیگر، محل سکنا نداشته، موظف به وظیفهای از موقوفات دیگر نباشند و هر گاه احدی از طلبه اراده سفر نماید و حجره خود را خواهد، تا مدت شش ماه حجره را به جهت او ضبط نمایند و بعد از انقضای آن مدت، اگر مراجعت ننموده باشد، حجره را به سکنای دیگری دهند.
و در هر حجره از حجرات مدرسه، زیاد بر دو نفر کسی را سکنا ندهند و چون غرض نواب کامیاب از امر به این بنای والا نشر علوم دینیّه و بسط معارف یقینیه و رواج و رونق دین اسلام و اهتدای طوایف انام است،
شرط فرمودند که اگر احدی از طالبان فضل و کمال که در مدرسه مزبوره به تحصیل علوم اشتغال مینمایند تا مدت هفت سال ترقی در احوال او به هم نرسند، بعد از آنکه متولی و ناظر، کیفیّت حال او را تحقیق و مدرس مزبوره بر علوم ترقی او تصدیق نمایند، متولی و ناظر موقوفات دیگری را به جای او در حجره محل سکنای او سکنا دهند...
همچنین مقرر شد که از حاصل موقوفات، بوریا به جهت فرش مدرسه مزبوره ترتیب داده، بعد از اندراس تجدید نمایند و در موضعی که ضرور باشد، هر شب چراغ روشن شود و هر گاه محلی از موقوفات به سبب حدوث آفات، مشرف بر انهدام گردد یا محتاج به مرمت بوده باشد، اولاً به آن اتیان و سعی در احکام و اتقان آن نموده، مرمت و تجدید بنای منهدم موقوفات مدرسه را بر سایر مصارف مقدّم دارند.»
بعد گزارش شده است که «تولیت این موقوفات به ذات کثیرالخیر والبرکات اشرف همایون اختصاص یافت و چون عالیجاه سیادت و نجابتپناه جالینوسالزمانی، میرزا محمدباقر حکیمباشی، منظور نظر عاطفت خسروانه بود، نظارت موقوفات مذکوره را به آن عالیجاه و بعد از او بر ارشد اولاد ذکور مرجوع فرمودند.»
و بعد آمده است: «در حین جریان صیغه شرعیه شرط و قرار شده که هرساله حاصل این موقوفات، بعد از وضع اخراجات، فیمابین مدرّس و طلبه علوم و مؤذن و خادم مدرسه مقسوم خواهد گردید؛
به این نحو که هر یوم به مدرس پانصد دینار تبریزی و بر هر حجره یکصد دینار تبریزی و بر سکنه حجره یکصد دینار مزبوره قسمت شود و مؤذن و خادم هر یک پنجاه دینار تبریزی داده شود
و اگر در سالی مداخل از مصارف مذکور زیاد آمد در ایام مسطوره ذیل به ماه مبارک رمضان سه شب احیا و شب نصف شعبانالمعظم و سه شب آخر ایام عاشورا، اطعام صلحا و فقرا و اهل مدرسه و خدام امامزاده واجبالتعظیم (1) نمایند
و در لیالی مذکوره جماعت، اطعام شده و سکنه مدرسه احیا بدارند و اگر در سالی مداخل موقوفات کسری به هم رساند، بعد از مصارف ضروریه از مرمّت و روشنایی و اشباههما کسر مذکور بر اهل وظایف توزیع و قسمت نمایند.»
پس از این قسمت چنین آورده شده است: «و کان ذلک فی تاریخ شهر رمضانالمبارک من شهور سنه اربع عشر و مأته بعد الالف من الهجرة المقدسة النبویه، عل مهاجرها و آله شریف الصلوة والتّحیه.»
بعدا چنین آمده است: «به موجبی که در متن وقفنامچه مدرسه امامیه مزبوره مسطور شده قربةًللّه تعالی و طلبا لمرضاته وقف نمودم. بنده شاه ولایت، سلطانحسین.»
پس از این، صیغه وقف به زبان عربی مرقوم گردیده و در پایان آمده است که «فاجریت العقدین اعنی عقد وقف المدرسه و وقف ما وقف علیها حسبما سطر فی هذه الوثیقة الشرعیه و اشیر الیه و کتب ذلک داعیا بدوام دولته القاهره الراجی رحمةَ ربه الباری، جمالالدین محمد بن الحسین الخوانساری.»
و سپس در آخر وقفنامه به خط شکسته این رقم به چشم میخورد «حرّره العبد الاقل الداعی لاُبود الدوله القاهره احمد نیریزی فی سنة 1129.»
تمامی صفحات این وقفنامه به مهر علمای اعلام و بزرگان عصر ممهور است و بر صدر برخی از برگها، به خط طلایی کلمات اللّه، اعلی، محمد، همایون، خاقانی و جمله اشرف اقدس ارفع همایون اعلی رقم شده و نیز آیات قرآن مجید مورد استشهاد و استناد قرار گرفته کلاً به خط زرّین مرقوم گردیده است؛ جلد کتاب هم مقوای پوشیده از میشن است که با نقوش طلایی لچک و ترنج تزیین شده و بر روی هم خط و تزیینات آن حکایت میکند که نسخه سلطنتی است و در خزانه شاه سلطانحسین مضبوط بوده است.
پی نوشت :
1-مقصود امامزاده اسماعیل است.
میراث جاویدان
نویسنده: عبدالعلی ادیب برومند