دیدگاه لرر و کوهن در باب باور

در نوبت قبل اشاره کردم که اِعمال اراده درباره‌ی باور قابل تصور است. کیث لرر از معرفت‌شناسان بزرگ در مقابله‌ی «Discursive knowledge» «2000» از ذهن (1) تقسیم‌بندی‌ای ارائه می‌دهد که بسیار قابل توجه است. او
شنبه، 9 مرداد 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
دیدگاه لرر و کوهن در باب باور
  دیدگاه لرر و کوهن در باب باور

 

نویسنده: محمدعلی مبینی




 

در نوبت قبل اشاره کردم که اِعمال اراده درباره‌ی باور قابل تصور است. کیث لرر از معرفت‌شناسان بزرگ در مقابله‌ی «Discursive knowledge» «2000» از ذهن (1) تقسیم‌بندی‌ای ارائه می‌دهد که بسیار قابل توجه است. او بر این باور است که ذهن انسان قابل تقسیم به دو سطح است:
1. ذهن درجه‌ی یک (first order mind). او بر این باور است که در این سطح حالاتی که اتفاق می‌افتد کاملاً غیر ارادی هستند. در این سطح امیال و عواطف، که کاملاً غیر ارادی هستند، و همین طور باورها،که البته آنها نیز غیر ارادی هستند، شکل می‌گیرند؛ بنابراین او میل و باور را غیر ارادی به شمار می‌آورد. اما علاوه بر این مرتبه، ما با مرتبه‌ی دومی نیز روبه‌رو هستیم.
2. ذهن درجه‌ی 2 یا فراذهن (mind Second order mind or Meta). این ذهن بر محصولات و تولیدات برآمده از ذهن مرتبه‌ی اول نظارت می‌کند و از این رو می‌توان آن را ذهن ناظر یا نظاره‌گر هم نامید. امیال و باورها به صورت غیر ارادی در ما شکل می‌گیرند، اما در ذهن ناظر می‌توانیم درباره‌ی امیال و باورهای خود تصمیم بگیریم. درباره‌ی امیال، می‌توانیم برخی از آنها را نسبت به برخی دیگر ترجیح (prefer) دهیم. بنابراین عمل ترجیح یک عمل کاملاً ارادی و فردی است که در این سطح از ذهن اتفاق می‌افتد. به عنوان مثال، من میل به غذا دارم، اما به علت رژیم ترجیح می‌دهم که این کار را انجام ندهم؛ یعنی می‌توان ترجیح داد که کدام میل ارضا شود و کدام نشود. در باب باور هم ما می‌توانیم در مرتبه‌ی ذهن ناظر تصمیم‌گیری کنیم. هر چند باورها به صورت غیر ارادی در ما پدید آمده‌اند، اما ما می‌توانیم تصمیم‌گیری کنیم که کدام باورها را حفظ کنیم و کدام باورها را رها کنیم. در اینجا، یک عمل ارادی به نام پذیرش (acceptance) اتفاق می‌افتد.
لرر بر اساس این تمایز میان باور و پذیرش، معرفت و شناخت را هم دو قسم می‌‎کند. یک دسته از شناخت‌ها در ذهن درجه یک شکل می‌گیرند که نام آنها را شناخت ابتدایی (primitive knowledge) می‌نهد، و معتقد است که کودکان وحتی حیوانات هم شاید چنین شناختی داشته باشند. اما دسته‌ی دوم شناخت‌ها، معرفت‌های استدلالی (discursive knowledge) هستند که برای کسانی حاصل می‌شود که متفکرانه بر روی باورهای خود کار می‌کنند؛ به عبارتی این فعالیتِ استدلالیِ ارادی است که در ذهن او اتفاق می‌افتد و او تصمیم‌گیری می‌کند.
این تمایز میان باور و پذیرش به طور مشخص‌تر در کتاب جاناتان کوهن با عنوانِ An essay on belief and acceptance (2000) مورد اشاره قرار گرفته است. او معتقد است با این تمایز و توجه به آن، بسیاری از مشکلات ما در معرفت‌شناسی و فلسفه‌ی علم حل می‌شود. این کتاب راهنمایی شد برای بسیاری از فیلسوفان علم، و از جمله وَن فراسن، که باتوجه به این تمایز، تمایز میان باور و پذیرش آن، بر این باور شدند باور به یک نظریه‌ی علمی ممکن است معقول نباشد. اما، درباره‌ی پذیرش چنین نیست و شرایطی برای پذیرش قائل شدند؛ هر چند در میان آنها در این مورد اختلاف نظر وجود دارد.
نکته‌ای که درباره‌ی دیدگاه کوهن و لرر به نظرم می‌رسد این است که گر چه می‌توان گفت باور به یک معنا غیر ارادی است؛ یعنی در ذهن درجه‌ی یک شکل می‌گیرد؛ از سوی دیگر می‌توان گفت باور ارادی است، زیرا تحت نظارت ذهن درجه‌ی دوم قرار دارد. به عنوان مثال، ما حرکت دست را کاملاً ارادی می‌دانیم؛ یعنی هر زمانی که اراده کنیم می‌توانیم دستم را حرکت دهیم؛ اما در مقابل آن، هر چند نفس کشیدن در شکل طبیعی آن عملی غیر ارادی است، باز هم می‌توانیم در این سیر، اعمال اراده و به عبارتی دخالت کنیم و به عنوان مثال نفس خود را چند ثانیه نگه داریم. به نظرم می‌رسد این نکته درباره‌ی میل و باور نیز صادق باشد، به این معنا که اگر چه امیال و باورها به صورت ناخودآگاه و طبیعی در ما پدید می‌آیند، در این فرایند ما می‌توانیم اعمال اراده کنیم. به عنوان مثال، درباره‌ی میل شما اراده می‌کنید و می‌خواهید که بترسید، در این صورت برای رسیدن به این مقصود مثلاً یک فیلم وحشتناک تماشا می‌کنید، و در نتیجه با فراهم کردن این مقدمات این ترس در شما ایجاد می‌شود و البته این غیر ارادی نیست. درباره‌ی باور هم چنین است و مثال آن را می‌توانیم در علم شاهد باشیم. به عنوان مثال، نظریه‌های علمی‌ای که هر چند شواهد کافی برای آنها وجود ندارد، دانشمندان آنها را به جهت منافع و سودی که به همراه دارد (مثلاً این که گمان می‌کند در صورت صادق بودن آن نظریه، بسیاری از مسائل علمی حل خواهد شد)، آن را می‌پذیرد. در این صورت، پذیرش و التزام به صدق این نظریه ممکن است منجر به تولید باور شود. لذا به این معنا، شاید بتوان گفت که باور و همین‌طور میل ارادی است.
در یک جمع‌بندی، باید بگوییم که باورها اگر چه به صورت غیر ارادی پدید می‌آیند، از آنجا که می‌توان در ذهن درجه‌ی دو یا ذهن ناظر درباره‌ی آنها داوری کرد و برخی از آنها را پذیرفت و برخی دیگر رد کرد، از این نظر می‌توان باورها را هم تحت اراده دانست و از این لحاظ وظایفی را متوجه انسان دانست. در نتیجه، می‌توان در معرفت‌شناسی از نگرش وظیفه‌شناختی سخن گفت و از توجیه وظیفه‌شناختی و اخلاق باور دفاع کرد.

پی‌نوشت‌ها:

1. این واژه ترجمه‌ی واژه Mind است که البته چندان مناسب نیست؛ زیرا امیال و عواطف هم به Mind نسبت داده می‌شود، و این در حالی است که ما ذهن را شامل امیال و عواطف نمی‌دانیم، بلکه ذهن را کاملاً یک مقوله‌ی شناختی می‌دانیم.

منبع مقاله :
میری، سید محسن؛ (1392)، معرفت و باور (رویکردی تطبیقی)، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، چاپ اول.

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط