موقوفات مسجد جامع خوانسار

مسجد جامع خوانسار بزرگترين و قديم‏ترين مسجد موجود شهر خوانسار است که تقريبا در مبدأ ورودي شهر (از سمت اصفهان) و در نقطه‏ي مرتفعي واقع شده است. تاريخ بناي اين مسجد براساس سنگ نبشته‏اي که بر سر در آن نصب است سال 1101 ه ق، و باني و واقف قسمتي از موقوفات آن مرحوم حاج صانع است که در همان جا به خاک سپرده شده است.
جمعه، 24 آبان 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
موقوفات مسجد جامع خوانسار
موقوفات مسجد جامع خوانسار
موقوفات مسجد جامع خوانسار

نويسنده: رضا مختاري - حسين شفيعي

مقدمه

مسجد جامع خوانسار بزرگترين و قديم‏ترين مسجد موجود شهر خوانسار است که تقريبا در مبدأ ورودي شهر (از سمت اصفهان) و در نقطه‏ي مرتفعي واقع شده است. تاريخ بناي اين مسجد براساس سنگ نبشته‏اي که بر سر در آن نصب است سال 1101 ه ق، و باني و واقف قسمتي از موقوفات آن مرحوم حاج صانع است که در همان جا به خاک سپرده شده است. تاريخچه‏ي بنا و ديگر خصوصيات آن در کتابهاي مربوط به تاريخ و جغرافياي خوانسار - از جمله کتاب جغرافياي خوانسار نوشته‏ي آقاي حميدرضا ميرمحمدي که بناست به همّت کنگره بزرگداشت آقا حسين خوانساري، قدس الله نفسه الزکيه، منتشر شود - آمده است.
متأسفانه اين مسجد در سالهاي اخير رونق چنداني نداشته و بناي آن رو به ويراني مي‏رود. مرحوم آيت الله سيد محمدتقي خوانساري - قدّس - سرهّ - هر وقت در خوانسار بود در اين مسجد اقامه‏ي جماعت مي‏کردند.
اميد است که متوليان موقوفات اين مسجد، در احياي آن اقدام جدّي به عمل آورند.
آنچه در پي مي‏آيد وقف‏نامه‏ي موقوفات اين مسجد است. اين وقف‏نامه در سال 1297 ه ق تنظيم شده و شامل تمام موقوفات مسجد تا تاريخ مذکور است. همان گونه که از وقف‏نامه برمي‏آيد حداقل پنج بار به ترتيب ذيل رقباتي بر مسجد وقف شده است:
1 - در سال 1155 ه ق؛ واقف: حاج صانع باني مسجد جامع؛ متولّي: اولاد ارشد ذکور واقف؛
2 - پس از تاريخ فوق؛ واقف: آقا حسن يکي از احفاد حاج صانع؛ متولّي: محمدصادق و بعد از او امام جمعه‏ي خوانسار؛
3 - در سال 1246 ه ق؛ واقف: آقا نصرالله؛ متولّي: امام جمعه‏ي خوانسار؛
4 - در سال 1282 ه ق؛ واقف: آقا محمد هاشم به امر امام جمعه حاج ميرزا جمال‏الدين؛ متولّي: واقف و سپس امام جمعه‏ي خوانسار؛
5 - در سال 1297 ه ق؛ واقف: آقا محمد هاشم؛ متولّي: واقف و سپس امام جمعه‏ي خوانسار.
خوشبختانه اصل وقف‏نامه‏اي که در سال 1297 ه ق تنظيم شده، در دست است. سالها پيش رونوشتي از آن تهيه شده که تعدادي از معتمدان مطابقت آن را با اصل گواهي کرده اند. البته در نسخه‏ي اصل دو مورد به عمد محو و پاک شده که بحمدالله - قبل از محو شدن - از آن رونوشت تهيه شده و به کمک رونوشت مي‏شود تشخيص داد که چه مطالبي محو شده است! متأسفانه به رغم تلاش زياد، قرائت چند مورد ممکن نشد که با نقطه‏چين مشخص شده است.
در سواد وقف‏نامه، پس از نوشتن نقش مهر گواهان وقف، مختصر توضيحي راجع به گواهان داده شده است که اين قسمتها را بين قلاّب آورده‏ايم.
همچنين در تاريخ تهيه‏ي رونوشت، برخي درختان گردو که وقف مسجد بوده، قطع شده است، از اين رو، به هنگام ذکر آنها، نوشته‏اند: «اصله‏ي مقطوعه» که در مجموع هفت اصله‏ي گردو هنگام تنظيم رونوشت، مقطوعه بوده است که عبارتند از جوزات اول تا سوم و هفتم تا نهم رديف جوزات در آغاز وقف‏نامه. همچنين در اصل وقف‏نامه جوز دوم و سوم هم، مقطوعه قلمداد شده است.
در اين وقف‏نامه نام نهرها و صحراها و محله‏هاي متعددي از خوانسار برده شده است، براي آگاهي از آنها بايد به کتاب جغرافياي خوانسار مراجعه کرد، از جمله نهرهاي مذکور در وقف‏نامه:
1 - نهر ترنقان/طرنقان/طرنقون؛
2 - نهر زرآغوش؛
3 - نهر يسارج/يساروج؛
4 - نهر کولان/کلو؛
5 - نهر دزفيانه؛
6 - نهر لا/جيلا/نغيلا؛
7 - نهر نقوفيانه/نوقوفيانه/نغينه.
(شکلهاي اول اين اسامي در وقف‏نامه آمده است و صورتهاي ديگر که ذکر شده تلفظ متفاوت و يا اسامي ديگر اين نهرهاست.)
در اين وقف‏نامه چند تعبير هست که نيازمند توضيح است:
1 - «مدرسه‏ي بالا». مراد از آن مدرسه‏ي علوي خوانسار است که وقف‏نامه‏ي آن در شماره‏ي هفدهم همين مجله چاپ شد. و اين تعبير، شاهد ديگري بر مدّعاي اين جانب است - ر ک: ميراث جاويدان، ش 21، ص 139 - مبني بر اينکه در اسناد قديمي هيچ‏گاه مدرسه‏ي علوي به نام «مدرسه‏ي مريم بيگم» موسوم نبوده است.
2 - «رشنامه/رشن‏نامه». مراد از آن تقسيم نامه‏ي آب نهرهاست.
3 - «هشت قفيز و يک قصبه»؛ «26 صبه و نيم». در کتاب اوزان و مقياسها در اسلام (تأليف پروفسور دکتر والتر هينس Prof. Dr. Walther Hinz، ترجمه‏ي غلامرضا ورهرام، چ 1، تهران، مؤسسه‏ي مطالعات و تحقيقات فرهنگي، 1368 (ص 106، 102 - 101، اطلاقات مختلف و اندازه‏ي دقيق «قصبه» توضيح داده شده است.
در مقاله‏ي «وقف‏نامه‏ي مدرسه‏ي علوي خوانسار» که در شماره 17 درج شد در صفحه‏ي 34 اين عبارت چاپ شده است: «ان المدرسة الواقعة في بلدة الخوانساران [کذا] کانت توليتها...» که بايد بدين صورت اصلاح شود: «إن المدرسة الواقعة في بلدة الخوانسار إن کانت توليتها...».
در پايان از مسؤولان اداره‏ي اوقاف خوانسار، که اصل و سواد وقف‏نامه‏ي مسجد جامع را در اختيار اين جانب گذاشتند، و نيز از دوست گرامي و فاضل محترم آقاي شيخ حسين شفيعي که آن را استنساخ کردند، و همچنين از سرپرست مدرسه‏ي علوي فرزند برومند مرحوم آيت‏الله علوي - قدّس سرّه - که در مقابله و رفع ابهامات آن مرا ياري رساندند، صميمانه سپاسگزارم.
رضا مختاري

سواد مصدق وقف ‏نامچه‏ي مسجد جامع خوانسار

هوالواقف
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدللّه الواقف علي السرائر و الخفيّات، و علي الضمائر و النيّات
و الصلوات الساميات و التحيّات التامّات...
چون مرحمت مآب، رضوان تراب، غفران مناب، خير الحاج حاج صانع، باني مسجد جامع خوانسار، صانه اللّه من البوار، بعضي از عقارات را وقف مسجد مزبور نموده و وقف‏نامچه قلمي نموده بود که صورت آن اين است که مرقوم خواهد شد:
و بعد، سبب از تسطير اين کتاب مبني بر خير و صواب آن است که حاضر شد عالي حضرت ستوده منقبت مستغني الاوصافي [کذا] آقامحمد صانع خلف مرحمت مآب آقامحمدعلي، در حالت صحّت بدن و کمال عقل، که جميع اقارير شرعيه از او نافذ و معتبر بود، وقف مخلّد و حبس مؤبد نمود همگي و تمامي سه دانگ از جمله شش دانگ مزرعه مسمّي به مزرعه‏ي آش که محدود است به مزرعه‏ي باغکل و سه دانگ مشاع از جمله شش دانگ مزرعه‏ي مسمي به مزرعه‏ي غيبي من مزارعات [کذا] واقعه در قصبه‏ي خوانسار، هر يک با شرب و مشارب و صحاري داير و باير، عيون و قنوات قديما کان أم جديدا أو غيره از ملحقات شرعيه، و تمامي يک دانگ از جمله‏ي شش دانگ يک باب خان واقعه در محله‏ي علي زرين که خود واقف مشاراليه ساخته، و تمامي دو باب دکان واقعه در خان مزبوره واقعه در جنب يکديگر که يکي از آنها دکان خبازي است، هر يک با ممرّ و مدخل و غيره از ملحقات
بر مسجد جامع واقع در قصبه مزبوره که واقف مشاراليه باني بناي آن بوده، مشروط به آنکه اولاد ذکور ارشد متولي باشد نسلا بعد نسل و مزرعتين را هر ساله زراعت نموده محصول آن را صرف تعمير و آبادي مسجد مزبور نموده نگذارند که مهندوم شود. و هر ساله يکصد من به وزن شاه گندم وظيفه، تسليم خادمي که خدمت مسجد مي‏نمايد نمايند و وجه اجاره‏ي يک دانگ خان و دکاکين را هر ساله خرج بوريا و روشنايي مسجد نمايند بشرط أن لايبيعوه و لا يهبوه و لا يغيروه. و صيغه‏ي شرعيه جاري شد (فمن بدله بعد ما سمعه فإنما إثمه علي الّذين يبدّلونه) تاريخ ذلک في شهر ذي [ال] قعدة الحرام سنه‏ي 1155.
و آنچه قلمي شد عين عبارت وقف نامچه حاج صانع بود که ختم شده بود به مهر ايشان. و چون در اين سنوات به جهت طول زمان، اغتشاش در يک دانگ خان وقفي مزبور به هم رسيده بود به جهت تصرف بعضي از احفاد واقف، که خان مزبور در دست او بود و اسناد وقف را به حصّه‏ي ديگر مي‏داد، از جمله مي‏نمودند که نيم دانگ آن در ميان حصّه‏ي مرحمت مآب آقامحمد بود که احد احفاد بود که هر ساله منافع آن صرف مسجد مزبور مي‏شد؛ و مي‏نمودند که بعد از موت آقامحمد، نيم دانگ را واگذاشتند که قسمت ميان ورثه نشده است به جهت مسجد مزبور که وقف بر او مي‏باشد. و چون عالي شأن، آقامحمد خلف آقا محمد مزبور، که دو دانگ خان در دست او بود و ادّعاي حقيّت تصرفّ مي‏نمود و مي‏نمود که اين جانب علمي و اطلاعي ندارم که نيم دانگ وقف مزبور در ميان حصه‏ي ما باشد لکن اين جانب قربة إلي اللّه همان نيم دانگ را که وقف مي‏باشد وقف مي‏نمايم، لهذا آقاحسن مزبور نيم دانگ از خان مرقوم را از دو دانگ خود به تجويز و امضا و توکيل باقي ورثه‏ي آقا محمد، وقف نمود بر مسجد مزبور که هر ساله منافع آن بعد از وضع اخراجات آن، خرج بوريا و روشنايي مسجد مزبور نموده باشند چنانچه در اصل وقف‏نامچه قلمي شده است و توليت آن را قرار داد براي جناب فضايل و معارف اکتساب، عمدة الفضلاء العظام مولانا محمدصادق، خلف الصدق مرحمت مآب خير الحاج و المعتمرين حاج علي‏اکبر، غفرالله له، و بعد از او با امام جمعه‏ي مسجد جامع، و صيغه‏ي شرعيه جاري شد و قبول از من له القبول و قبض از من له القبض، بعد از تخليه‏ي يد واقف مأذون و وکيل، به عمل آمد (فمن بدّله بعد ما سمعه فإنما إثمه علي الذين يبدلونه)
غب ذلک، چون مسجد مزبور قدري ديگر موقوفات داشته است که از طرف متولّي، در تصرفّ خادم مسجد بوده است و منافع آن را صرف مسجد مي‏نموده‏اند و در قف‏نامچه‏ي مرحوم حاج صانع قلمي نشده چون متولي امام جمعه بوده است، بنا شد که در اين صحيفه قلمي شود که موجب احياي آن باشد و به مرور دهور از ميان نرود؛ لهذا تفصيل آن قلمي شده است که معلوم مؤمنان بوده باشد:
دکاکين: دو باب واقع در طرفين مسجد که ميان بازار است و دو باب جنب مسجد و جنب احد دکانهاي مزبور.
أيضا يک باب واقعه در بازار قريب مسجد که حال ندّافي مي‏باشد، جنب دکّان ندّافي آقا عزيزالله کلاغ.
جوزات: اصله‏ي واقعه در ميان بازار پل گوش قريب به پل.
اصله‏ي واقعه در صحراي در منان ميان زمين نجف قوچي که فروعات آن مي‏رسد به باغ آقاميرزا حسين آقا احسان و به شارع.
اصله‏ي واقعه در سر چيت گاه فوق ساقبند تحت نهر ترنقان و شارع خانه‏ي حاج محمداکبر.
دو اصله‏ي واقعه در ميان باغ حاج صادق آقا شکره که فروعات آن مي‏رسد به طاق‏نما.
اصله‏ي واقعه در ميان باغ اسماعيل زمان تحت نهر ترنقان که فروعات آن مي‏رسد به شارع و خانه‏ي حاج اسماعيل محراب بيک.
سه اصله‏ي واقعه در ميان زمين محمد کاظم سلاّخ در صحراي چهارباغ که فروعات آنها مي‏رسد به زمين حاج جواد و نهر يسارج که جنب يکديگر است.
دو اصله‏ي واقعه در ميان باغ آقا حسن ندّاف در صحراي نقوفيانه که فروعات آنها مي‏رسد به زمين ورثه‏ي آقا ابوالقاسم.
اصله‏ي واقعه در صحراي نقوفيانه ميان باغ تقي سعيد که فروعات آن مي‏رسد به شارع.
اصله‏ي واقعه در صحراي ارسور در ميان باغ صادق کندلي که فروعات آن مي‏رسد به در خانه‏ي عباس ولد علي‏بيک.
اصله‏ي واقعه در صحراي چشمه آخوند ميان باغ حاج حسين تقي تحت نهر ارسور که فروعات آن مي‏رسد به رودخانه.
اصله‏ي واقعه در صحراي در منان ميان باغ آقا محمد علي آقا مؤمن که فروعات آن مي‏رسد به شارع و نهر مزبور، که الحال باغ ملااسماعيل کامران مشهور است.
اصله‏ي نابته در ميان باغ معنّب ورثه‏ي حاج ميرزا بابا تحت نهر زرآغوش که بعضي فروعات آن مي‏رسد به باغ حاج محمد نصير مشهور به درخت عمونبي.
قطعه زمين واقعه در يسارج تحت نهر يسارج محدود به شارع و به زمين ورثه‏ي آقا کريم از سه طرف.
قطعه باغ واقعه در صحراي لازر تحت نهر ارسور محدود به باغ رحيم عبدل و باغ ورثه‏ي سلطان علي و به شارع و به باغ اسماعيل زينل بيک.
و آنچه در اين اوان و در اين زمان، عالي شأن رفيع مکان آقانصرالله، نصره‏الله تعالي، حسب الوصيه‏ي والد خود، مرحمت مآب، رضوان تراب مهرعلي خان، وقف بر مسجد مزبور نمودند به اذن و تجويز باقي ورثه‏ي مرحوم مشاراليه، که آن، عبارت از تمامي نيم دانگ از مزرعه‏ي غيبي مي‏باشد. أيضا با جميع توابع شرعيه از آبي و ديمي و غيره، از ملحقات که با سه دانگ وقفي مرحوم حاج صانع سه دانگ و نيم مي‏باشد از مزرعه‏ي غيبي و توليت آن را نيز با امام جمعه خوانسار واگذاشتند و صيغه‏ي شرعيه جاري گرديد و شرايط لزوم علي کل وجه متحقّق گرديد و قبول از من له القبول و قبض از من له القبض بعد از تخليه‏ي يد ورثه به عمل آمد (فمن بدله بعد ما سمعه فإنما إثمه علي الذين يبدلونه)
و کان ذلک تحريرا في تاريخ شهر محرم الحرام سنه 1246 (ستّ و اربعون و مأتين بعد الاف من الهجرة النبوية) و بعد ذلک درسنه 1282 (يکهزار و دويست و هشتاد و دو هجري) عالي جاه رفيع جايگاه، عمدة الأشراف و الأعيان آقا محمد هاشم ابن مرحمت مآب، رضوان تراب، آقا محمد، طاب ثراه، مباشر و متصدّي امورات موقوفات مسجد جامع مسطورة المتن گرديدند من قبل الامام العامل و الفاضل الکامل، أفضل الفضلاء و الراشدين، و زبدة العلماء و المحققين، و زين الفقهاء و المجتهدين، المقتدي المعظّم، إمام الجمعة و الجماعة الحاج ميرزا جمال‏الدين - مدّ ظاله علي رؤوس المسلمين و زيد فضله و علمه حتي ينتفع منه الطلاّب و المحصّلين - و به جهت توجه عالي جاه معزي اليه کما ينبغي علي ماهو عليه، و جه موقوفات آن بعد از صرف تعمير خرابي آن باقي مانده بود، لهذا من باب غبطه و صرفه، جوزات و املاکات ذيل از وجه مسطوره علاي جاه مشاراليه به استصواب و حسب الفرموده [کذا] جناب معظم اليه ابتياع فرموده در تحت موقوفات مسجد درآوردند که منافع آنها در ضمن مخارج مسجد مزبور صرف شود، علي أي نحو کان، لکن الأولي فالأولي؛
و توليت آنها را مفوّض فرمودند برخود، و بعد با امام جمعه قصبه‏ي مزبوره باشد و تفصيل آنها اين است:
اصله‏ي درخت جوز نابته در ميان باغ آقا رضا قشوني تحت چشمه علي.
أيضا دو اصله‏ي نابته کنار باغ مرقوم که فروعات آن مي‏رسد به رودخانه.
اصله‏ي نابته در باغچه‏ي بند کنار زمين ورثه‏ي مرحمت مآب آخوند ملااحمد شيخ الاسلام که فروعات آن مي‏رسد به باغ ملاعلي نقي قشوني و اين اصله و اصله‏ي اولي به ازاي درخت جوز مقطوعه‏ي فوق ابتياع شده است.
دو اصله‏ي نابتتين در کنار باغ ورثه‏ي ميرزا اسماعيل خياط واقعه در لازر قريب به باغچه‏ي وقفي مسجد مسطور که فروعات آن مي‏رسد به شارع عام.
اصله‏ي نابته در کنار باغ آقا محمد رضا عصّار تحت نهر نقوفيانه که فروعات آن مي‏رسد به شارع خاص.
اصله‏ي نابته در کنار زمين عالي جاه محمد مهدي خان واقعه در محله‏ي جوزچه ابتياعي از صبيه‏ي مرحمت مآب آقا عباس زوجه‏ي آقا باقر صياد.
دو اصله نيز نابته در ميان زمين باغ حاج محمد نبي که زمين مرقوم داخل در موقوفات است غنيا عن الحدود.
و تفصيل املاکات مرقومه اين است:
زمين واقعه در جوزچه تحت نهر کولان 25 قفيز و کسري محدود به نهر مزبور و طرفي به زمين آقا سيد اسماعيل ابتياعي آسيد علي سراّج، و طرفي به زمين عسکري شهرةّ مع منبت بيد و... کلّ أشجار.
زمين واقعه در نقوفيانه محدود به شارع و به زمين خيرالحاج حاج عبدالله که سه جريب اراضي است و سه جريب ديگر آن نيز وقف است جهت نيمه‏ي متعارفي آقا ميرزا حسين ابن حاجي ميرزا عبدالکريم ابتياعي از ورثه‏ي حاجي ميرزا عبدالکريم.
زمين واقعه در صحراي دزفيانه محدود به زمين آقا محمد صادق آقا حسين و به زمين حاج ميرزا شفيع و زمين حاج محمد شفيع و به نهر ابتياعي از خديجه خانم بنت مرحوم آقا حسين حاج رفيع 8 قفيز.
باغ و خانهاي آقا حسين مهر علي خسرو واقعه در جوزچه تحت نهر کولان محدود به نهر و به لاشويه و به باغ حاج علي اکبر آقا حميد که تقريبا 26 قصبه و نيم است.
زمين ابتياعي از ورثه‏ي آقا اسماعيل جاموس لقبا جنب باغ آقا حسين مرقوم محدود به باغ حاج علي اکبر و به نهر کولان و به زمين بابعين و به شارع خاص.
... از مزرعه غيبي ابتياعي از عالي جاه محمد مهدي خان، 4 شعير از مزرعه‏ي غيبي ابتياعي از آقا محمد صادق ابن مرحمت مآب آقا محمد علي... و أيضا چهار شعير از مزرعه‏ي غيبي ابتياعي از ورثه‏ي مرحوم سيف‏الله خان که الحال چهار دانگ و نيم از مزرعه‏ي مرقومه وقف است بر مسجد مرقوم.
و تمامي و جملگي يک دانگ و نيم مشاع از جمله شش دانگ طاحونه‏ي شيخ زين‏الدين.
و همگي سه دانگ مشاع از جمله شش دانگ طاحونه‏ي گدول شهرة
و تفصيل املاکات و جوزات سابقي و جديد الابتياعي هر يک از آنها قلمي شد که به مرز زمان و دهور و ايام باقي بوده باشد و باعث احياي آنها بشود و موقوفي هر دو طاحونه به قدر مسطور داخل در ابتياعي عالي جاه معظم اليه نيست و از سابق است واضح باشد
[محل مهر مرحوم حاج محمد هاشم:] «محمد هاشم بن محمد»
مجددا يک جريب از جمله يک قطعه زمين واقعه در صحراي بيدهند تحت نهر دزفيانه که کل آن تقريبا هفت جريب اراضي است ابتياعي از عالي شأن آقا محمد جعفر ابن مرحمت مآب آقا حسين ابن غفران اياب حاجي رفيع، محدود به شارع و از دو طرف به دو زمين ورثه‏ي آقا مطيع و به زمين آقا محمد مهدي أخ آقا محمد جعفر مزبور.
أيضا تمامت سه جريب و هفت فقيز به مساحت مرقومه‏ي قطعه‏ي ابتياعي از ورثه‏ي مرحوم آقا ميرزا رحيم ابن مرحوم آقابابا واقعه در بالا ده تحت قنات کيده محدود به زمين ورثه‏ي مرحوم ملاعبدالله ذاکر و به زمين ورثه‏ي مرحوم آقا ميرزا احمد ابن مرحوم آقا حسين و به نهر حاجي صائب شهرة و به نهر قنات مزبوره.
أيضا قطعه‏ي دگر ابتياعي از ورثه‏ي آقا ميرزا رحيم مرقوم که تقريبا يک جريب و هشت قفيز و يک قصبه مي‏باشد واقعه در بالا ده تحت قنات مزبوره محدود به زمين ورثه‏ي آقاعبدالحسين حاجي ميرزا حسين و به زمين ورثه‏ي مرحمت مآب آخوند ملاصادق شيخ الاسلام و به نهر حاجي صائب و به نهر قنات مزبوره
مع يک ربع آب از اين دو قطعه‏ي مرقومه
چنانچه در رشنامه مرقوم است قطعات مرقومات هر يک با توابع شرعيه و عرفيه‏ي آنهاست کائنا ما کان و اين دو قطعه‏ي مزبوره، ملکي خود عالي جاه آقا محمد هاشم بوده است وقف نمودند
و تمامت يک قطعه زمين واقعه در محله‏ي جوزچه که کل آن تقريبا دو جريب به مساحت مرقومه است تحت نهر کولان مشهور به زمين عسکري محدود به زمين آقا سيد علي - که داخل در موقوفات است - و به نهر مرقوم و به زمين حاج محمد قاسم حداد و به شارع عام.
و أيضا قطعه‏ي ديگر واقعه در محله‏ي مرقومه که تقريبا يک قفيز است حنب زمين آقا سيد علي مزبور و محدود به ارض موات و طرفين به مخروبه‏ي جنب آن.
و تمامت دو ثلث از يک قطعه زمين مشهور به باغ ورثه‏ي حاج محمد نبي تحت نهر نقوفيانه که آن قطعه تقريبا به مساحت مرقومه است محدود به نهر مرقوم و به زمين ورثه‏ي حاج صادق آقابابا - که الحال ملکي آقا اسماعيل ابن مرحوم آقا احمد است - و به زمين ورثه‏ي حاج محمد نبي مرقوم و به زمين ورثه‏ي شاهي.
و تماميت يک قطعه زمين مشهور به باغچه‏ي آقا ايمن تحت نهر «لا» قريب به مسجد مرقوم يعني مسجد آقا ايمن که کل آن تقريبا پنج قفيز به مساحت مرقومه است غنيّا عن الحدّ و الوصف و کان في يوم بيست و نهم محرم 1297.
[محل مهر مرحوم فردوس مقام حاج محمد هاشم است:] «محمد هاشم بن محمد».
و دو اصله نهال جوز واقعتين در ميان باغ آقا محمد جعفر واقعه در لبرود محاذي مدرسه‏ي بالا، تحت نهر لا که آقا محمد جعفر ابن مرحوم آقا صادق وقف نمود که در وقف‏نامچه‏ي او مرقوم است.
هو
اعترف عالي جاه آقا محمد هاشم بما رقم فيه لدي في خامس شهر صفر سنة 1297.
جمال‏الدين مهدي الموسوي [که مرحوم فردوس و ساده آقاي امام جمعه‏ي خوانسار باشد].
بسم الله خير الأسماء
عالي جاه آقا محمد هاشم به تمام مرقوم در متن و هامش اعتراف نمودند. به تاريخ سيم شهر صفر سنه 1297 سبع و تسعين و مأتين بعد الأف من الهجرة المقدّسة النبوية.
محمد جعفر بن محمد تقي الموسوي [که مرحوم سيد العلماء آقاي آقا ميرزا جعفر مجتهد باشد].
بسم اللّه أشرف الأسماء
قد أقر عالي جاه المسطور في المتن بتمام ما نمي اليه متنا و هامشا لديّ
و حرّرها الأحقر في يوم الاثنين السادس من صفر المظفر 1297، أسدالله بن محمد صادق الموسوي.
[که مرحوم سيد العلامه [کذا] آقاي حاج ميرزا اسدالله مجتهد بوده باشد]. بسم اللّه تعالي
لقد اعترف عالي جاه آقا محمد هاشم بما في المتن و الهامش في الثاني عشر من صفر المظفر 1297
و حرّرها علي بن أبي القاسم الموسوي [که مرحوم آقاي آقا سيد علي مجتهد است].
بسم اللّه تعالي
عالي جاه آقا محمد هاشم اعتراف نمودند به تمامي ما رقم في المتن و الهامش في 5 شهر صفر سنه 1297 (سبع و تسعين و مأتين بعد الأف من الهجرة) ابن جمال‏الدين ابوطالب الموسوي [که مرحوم آقاي آقا ميرزا ابوطالب مجتهد است].
هو
اعترف عالي جاه المعزي اليه و هو الآقا محمد هاشم بما في المتن و الحاشية و هي ثلاثة و ثلاثون سطرا لديّ في 6 من شهر صفر 1297 محمود بن عبدالعظيم الموسوي [که مرحوم آقاي آقاميرزا محمود مجتهد بوده باشد].
اعترف عالي جاه آقا محمد هاشم بتمام ما رقم فيه متنا و هاشما لدي الحقير الراجي ابوالقاسم بن هاشم الرضوي.
اعترف عالي جاه المعظّم إليه بما رقم فيه لدي العبد الأقل في الثامن عشر من شهر صفر المظّفر 1297 محمد صادق الموسوي.
بسم اللّه تعالي
اعترف عالي جاه آقا محمد هاشم - أصلح الله تعالي أمر داريه - بتمام ما رقم في الورقة في شهر صفر سنة 1297. محمد يوسف الموسوي [که مرحوم آقا حاج ميرزا يوسف باشد].
بسم اللّه تعالي
قد ثبت اعتراف عالي جاه المزبور، بما سطر و رقم. داود بن حسن الموسوي. [که آقا ميرزا داود مجتهد باشد].
هو
اعترف عالي جاه آقا محمد هاشم به تمام آنچه در متن و هامش مسطور است في شهر صفر المظفر 1297.
الواثق باللّه عباس بن احمد [که مرحوم آقاي آقا شيخ عباس مجتهد باشد].
هو حسبي
اقرار و اعتراف نمود عالي جاه آقا محمد هاشم به مراتب مسطوره نزد اين اقل عبدالکريم الرضوي الموسوي في 5 شهر صفر المظفر 1297.
ذلک الکتاب لا ريب فيه. اسدالله بن مرحوم آقا اسماعيل
هو
قد أقر عالي جاه المعظّم إليه بتمام ما رقم في الکتاب متنا و هاشما
و أنا الأحقر الجاني محمد قاسم بن حاج ملا أحمد بن حاجي ملا قاسم شيخ الإسلام.
[محل مهر عالي شأن آقا اسماعيل ابن مرحمت مآب آقا محمد، غفرالله له].
هو
عالي جاه معزي إليه اعتراف به تمام ما في الورقة نمودند و حرّره العبد الذليل الراجي عبدالله بن اسماعيل [که مرحوم آخوند ملا عبدالله قاضي باشد].
عالي جاه رفيع جايگاه آقا محمد هاشم اعتراف نمودند به آنچه که در متن و هامش قلمي گرديده. به تاريخ دويم شهر صفر المظفر 1297 و حرّره [در سواد سفيد است زيرا امضا و مهر اصل خوانده نشده است].
هو
عالي جاه معلّي جايگاه آقا محمد هاشم - زيد عمره - اقرار نمودند به آنچه در متن و هامش قلمي شده 2 صفر غز صر ] غز مساوي 1007، صر مساوي 1297، 290 مساوي 290 به اضافه 1007 ]
الراجي حسين الموسوي.
لقد اعترف عالي جاه آقا محمد هاشم بما في المتن و الهامش لديّ
و حرّره ابن‏علي، ابوالقاسم الموسوي. [که مرحوم فردوس آرامگاه آقا ميرابوالقاسم عالم جليل باشد].
[مطالب از اينجا به بعد فقط در سواد است نه در اصل]
[در حاشيه]
صحّ الوصل و قوبل مع أصله الشريف و حرّرها
[مهر] الرّاجي إليي اللّه محمد باقر بن محمد جعفر
[ايضا طرف چپ صفحه، مهر]: الراجي الي الله محمد باقر بن محمد جعفر
سواد مطابق با اصل است
محمد علي تلگرافي مدير تلگرافخانه‏ي خوانسار
[(مهر) تلگرافخانه‏ي خوانسار]
سواد مطابق اصل است
رحيمي رئيس... خوانسار
[(مهر)... خوانسار]
سواد مطابق اصل است
کفيل حکومت خوانسار
[مهر و امضاي کفيل حکومت خوانسار]
بسمه تعالي
نظر به اينکه به شهادت شهود رونوشت برابر با اصل است متن وقف‏نامه صحيح و معتبر است.
حسين العلوي [محل مهر]
بسمه تعالي
چون در حاشيه يکي از علما شهادت به مطابقه‏ي سواد با اصل دادند متن وقف‏نامه مورد تأييد است
سيد مهدي غضنفري
متولي و امام جمعه خوانسار
بسمعه تعالي
اين وقف‏نامه که مطابق بودن رونويس با اصل آن را مرحوم حاج ملامحمد باقر که از معتمدين آقايان خوانسار بودند و ساير شهود مرقوم داشته‏اند معتبر است و مرحوم آيت الله آقاي علوي (ره) هم، اعتبار و صحت آن را مرقوم فرموده‏اند. خداوند توفيق عطا فرمايد.
في 17/ج 1412/2
الأحقر خونساري
[مهر] مصطفي الحسيني
منبع: ميراث جاويدان

معرفي سايت مرتبط با اين مقاله


تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط