مر یتیمی را که سرمه حق کشد

پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) شفیع هر گنه‌کار است، چرا که چشم او به جز حضرت حق به هیچ جانبی نلغزید. در این دنیا که به منزله‌ی شب است، خورشید حقیقت از چشم مردم در پرده غیبت است، ولی چشم مبارک آن حضرت، حق
جمعه، 19 شهريور 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
مر یتیمی را که سرمه حق کشد
 مر یتیمی را که سرمه حق کشد

 

نویسنده: محمدرضا افضلی




 
زان محمد شافع هر داغ بود *** که ز جز شه چشم او ما زاغ بود
در شب دنیا که محجوب است شید *** ناظر حق بود و زو بودش امید
از الم نشرح دو چشمش سرمه یافت *** دید آن چه جبرئیل آن بر نتافت
مر یتیمی را که سرمه حق کشد *** گردد او در یتیم با رشد
نور او بر ذره‌ها غالب شود *** آن چنان مطلوب را طالب شود
در نظر بودش مقامات العباد *** لاجرم نامش خدا شاهد نهاد
آلت شاهد زبان و چشم تیز *** که ز شب‌خیزش ندارد سر گریز
گر هزاران مدعی سر بر زند *** گوش قاضی جانب شاهد کند
قاضیان را در حکومت این فن است *** شاهد ایشان را دو چشم روشن است
در دلش خورشید چون نوری نشاند *** پیشش اختر را مقادیری نماند
پس بدید او بی‌حجاب اسرار را *** سیر روح مؤمن و کفار را

پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) شفیع هر گنه‌کار است، چرا که چشم او به جز حضرت حق به هیچ جانبی نلغزید. در این دنیا که به منزله‌ی شب است، خورشید حقیقت از چشم مردم در پرده غیبت است، ولی چشم مبارک آن حضرت، حق را می‌دید و بدو امید بسته بود. دو چشم حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) از حقیقت آیه‌ی (أَلَم نَشرَح...) بصیرت یافت و حقایقی دید که جبرئیل تاب دیدن آن را نداشت. یتیمی را که حضرت حق بر چشم و دلش سرمه‌ی بصیرت کشد، به مرواریدی بی‌نظیر و مهتدی مبدّل شود. نور باطنی آن حضرت بر درخشندگی همه دُرّها و جمیع مرواریدها چیره آید، زریا حضرت ختمی مرتبت (صلی الله علیه و آله و سلم) جامع جمیع مراتب روحانی بندگان خاص بوده و بدین‌سان خداوند نامش را ضرورتاً شاهد نهاد. مضمون این بیت به آیه‌ی 45 سوره «احزاب» اشاره دارد: (... إِنَّا أَرسَلنَکَ شَهِداً وَ مُبَشِراً وَ نَذِیراً). سخن از ادراک و مشاهده‌ی اسرار است و حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) که دید باطن او تیز است، در شب دنیا حقایق آن جهان را روشن می‌بیند و باز می‌گوید. قاضی- که پروردگار است- در داوری مقامات‌العباد به شاهد حقیقی- که پیامبر است- گوش می‌سپارد. از آن رو سخن شاهد به جای چشم محسوب می شود که شاهد با چشمی خالی از غرض، امر پوشیده‌ای را دیده است. در جایی که حضرت حق بر قلب مبارک رسول‌الله تجلی می‌کند، او نیازی به ماسوی‌الله ندارد. اتصال به مرتبه‌ی اعلا، آدمی را از مرتبه‌ی نازل بی‌نیاز می‌کند. پس پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) اسرار و تحولات روحی مؤمن و کافر را آشکارا می‌بنید و از ضمایر باخبر است.

شاهد مطلق بود در هر نزاع *** بشکند گفتش خمار هر صداع
نام حق عدل است و شاهد آن اوست *** شاهد عدل است زین ور چشم دوست
این قضا بر نیک و بد حاکم بود *** بر قضا شاهد نه حاکم می‌شود
شد اسیر آن قضا میر قضا *** شاد باش ای چشم‌تیز مرتضی

چشم عزیز و دید باطن پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و انسان کامل می‌تواند روح را بنگرد. این عارف اعظم، این دارنده‌ی چشم عزیز، «شاهد مطلق» است، همه چیز را می‌بنید و چنان که باید می‌بیند و شهادت او هر دردسر و نزاعی را پایان می‌دهد. عدل یکی از اسماء‌الله است و چشم پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) شاهدی است که از صراط مستقیم حقیقت اندکی به چپ و راست نمی‌گراید و نظر او عین عدل است. حکیم سبزواری در شرح بیت می‌گوید: عدل و شاهد از اسماء‌الله است و اسماء خدا مظهر می‌خواهد و مظهر این دو اسم، چشم پیامبر است. قاضی بر عموم مردم، اعم از مدّعی و مدّعی علیه، حکم می‌راند، ولی آیا شاهد بر قاضی حاکم نیست؟ مسلماً حاکم است. امیر قضا، اسیر قضا شد؛ یعنی حکم حضرت حق که بر همه نافذ است، تابع کسی شد که خود او مقهور حکم الهی است. پس ای چشم بینا که راضی به رضای حقی! به رضای حق شادمان باش.
منبع مقاله :
افضلی، محمدرضا؛ (1388)، سروش آسمانی، قم: مرکز بین‌المللی ترجمه و نشر المصطفی(ص)، چاپ اول

 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط