بقعهي شيخ ابوسليمان داراني و موقوفات آن
مقدمه
بقعهي متبرکهي شيخ سليمان داراني، يگانه مرکز مذهبي - زيارتي شهر داران در جنوب شهر واقع و اخيرا به وسيلهي ادارهي اوقاف و امور خيريهي شهرستان فريدن در حال نوسازي است. کوشش نگارنده جهت يافتن شرحي از زندگاني و احوال صاحب بقعه تاکنون بيثمر بوده و آنچه در تواريخ گذشته در شرح حال ابوسليمان داراني، عارف معروف قرن دوم قمري آمده است نيز ارتباطي با صاحب بقعهي پيش گفته ندارد. توضيح آنکه ابوسليمان عبدالرحمن بن احمد بن عطيه عنسي، مذحجي ، عارف و صوفي متولد در داريا در دمشق، متوفا در شام، به بغداد و شام سفر کرد و در هر يک از اين مناطق مدتي سکونت گزيد و مرشد صوفيان و پير اهل طريقت بود. کراماتي نيز بدو منسوب است(1).براساس اسناد خطي موجود، ابوسليمان، ادعاي ديدار و گفتوگو با فرشتگان را داشته و اين دقيقا همان است که به ابوسليمان عبدالرحمن عارف قرن دوم و سوم قمري نسبت ميدهند(2).
به نظر ميرسد آنچه در اسناد خطي به صورت کرامات و حالات خارق العاده به صاحب بقعه نسبت داده شده، به نقل از کتابهايي است که در شرح حال ابوسليمان داراني (دمشقي) اشاراتي کردهاند. با اين حال، صاحب بقعه نيز به همين نام «شيخ ابوسليمان داراني»، بين عوام شهرت يافته و اکنون گروه بسياري از ساکنان شهر داران به شيخ سليماني داراني مشهورند. بقعهي پيش گفته، اخير تخريب شده و در حال نوسازي است. شرحي که کارشناسان ادارهي کل فرهنگ و هنر استان اصفهان در سال 36 [25] از بقعه دادهاند، چنين است:
داخل مقبره داراي پلان هشت گوش است که مقبره در وسط قرار دارد. گنبد بنا از نوع دو پوش گسسته است و پوشش خارجي گنبد از کاشي خشت بدون نقش به رنگ آبي آسماني است و کلمهي يا الله با خط بنايي و از کاشي سفيد و لاجوردي تنها نقش روي گنبد بالاي سر در ورودي قرار دارد. چندين ترک بر روي گنبد ديده ميشودو کاشيها در بعضي جاها يخ بر شده و مصالح بنا بيشتر از آجر است. ورودي مقبره را ايوان سادهي کاهگلي تشکيل ميدهد و در جبههي شمالي ورودي يک پله موزاييک پشت بام قرار دارد. بنا از قسمت شمال توسعه داشته و آثار باقيماندهي آن موجود است. در صحن مقبره، تعدادي سنگ قبر ديده ميشود و ديوار اطراف صحن و مقبره خشتي است(3).
بقعهي پيش گفته داراي موقوفات بسياري بوده که در طول زمان به طور کامل به تصرف اشخاص درآمده و اکنون فاقد موقوفه است. براساس رونوشت وقفنامهي خطي موجود، حدود 360 جريب املاک و اراضي از نهر کردان شهر داران از جمله موقوفات بقعه بوده که هر بخشي از آن اکنون در تصرف اشخاص گوناگون قرار دارد و ملک شخصي افراد منظور شده است. اميد است انتشار اين اسناد در جهت شناسايي موقوفات بقعه مؤثر افتد وگامي در جهت احياي موقوفات بقعه متبرکه باشد؛ ان شاء الله. [شايان ذکر است کليهي اسناد خطي را که در اين مقاله عنوان يا اشاراتي بدان شده، دادگستري فريدن رسما تأييد کرده است] براساس وقفنامهي خطي موجود که در سه برگ مجزا و به يکديگر متصل شدهاند چنين آمده است:
متن وقف نامه
الحمد لله رب العالمين و الصلوة علي خاتم الانبياء سيد المرسلين محمد المحمود و صلي الله عليه و آله و سلم.فبعد بر ارباب ذکاوت (4)مخفي و مستور نماناد که حضرت واجب التعظيم شاهزاده شيخ ابوسليمان کنية که اسم آن جناب ريحانة القلوب است، در قريهي داران من قراء فريدن مدفون است و ذو بقعهي متبرکه و گنبد حاير و صفه و حجرات ميباشد و اين شيخ بزرگوار جليل القدر همچه که از کتب تواريخ و رجال معلوم ميشود و از قراطيس قديم و تذکرات و ساير نوشتجات معلوم ميشود که از اخيار و اوتاد و بندهي خالص خداوند عالم بود و صاحب کشف وکرامات و ساير مقامات عاليه و خوارق عادات در اين تذکره ذيل خوارقا کثيرا در زمان خود آن بزرگوار نوشته بودند وکاغذي که اين کشف و کرامات را نوشتهاند، اسقاط و مندرس شده بنابر تاريخي که در تحت ذيل مرقوم است؛ لهذا في الجمله از کشف و کرامات آن حضرت که از قراطيس مسقطه و مندرسه مضبوط گرديده و به نظر رسيده است، اين است که حضرت شبي مشغول بودند به نماز از کثرت عبادت پشت مبارکش متوجه گرديد بر سر سجاده عبادت نشستند خواب بر چشمهاي مبارکش غلبه کرد؛ حوريه يا ملکي آمد فرياد کرد: اي ابوسليمان! حجابهاي آسمانها برداشته
شده و عبادات تو را ملکي چند بالا ميبرند و ملائکهي بسيار سر از حجابها بيرون آوردهاند و تماشاي عبادت تو را ميکنند و.... و بعضي ديگر از معجزات و خارق عادات در همين تذکره قديمي ذيل الکتاب مسطور است... سنه 1311 [متن پيشين، افزون بر اغلاط نگارشي فراوان، بخشي از آن از شرح حال ابوسليمان داراني دمشقي اقتباس گرديده].
رونوشت وقف نامه
مزرعه در حضرت شش جريب از ديم و فارياب از سنگ تا کلوخ بري وبحري، شرقي و غربي آنچه از زمان قديم بدو متعلق است به لعنتنامه مؤکد ساخت و ملک ملک قاسم شيرازي و ملک فريدون دولت آبادي من محال اردستان چهار دانگ.
مزرعه پاي قلعه شش جريب از ديم و فاريب از سنگ تا کلوخ شرقي و غربي آنچه از زمان قديم بدو متعلق است و به لعنتنامه مؤکد است و شش دانگ آسياب با حدودات چهارگانه و خرابه و ويرانه از زمان قديم بدو متعلق است.
مزرعه جوغ (5)کدران تمام و کمال از ديم و فارياب از سنگ تا کلوخ بري وبحري، شرقي و غربي آنچه از زمان قديم بدو متعلق است و بلعنتنامهي مؤکد است نظر در آمد به قلم در آمد نسخه حضار مجلس ملک داور. جهت معيشت مجاوران آستانه و مشايخ وراثان و مد و سفرهي درويشان گردد تا ثواب آن به روح صاحب خيران واصل گردد وخورندهي آن در هر دو جهان به لعنت يزدانست تا به روز قيامت در سنهي شش صد و پنجاه و يک بود و اين نقل اصلح در سنهي هفتصد و ده به قلم درآمد به خط يدالضعيف اميدوار به لطف و رحمت يزداني حسن زاهد گيلاني غفر الله ذنوبه و ستر الله عيوبه.
در حاشيهي قسمت اول اوراق متصل به وقفنامهي سنهي 1311 و در ذيل وقفنامهي سنهي 710 ذکر شده است همچنين در حاشيهي وقفنامه محل چند مهر وجود دارد و من جمله محل مهر شاهزاده سليمان نور مرقده و محل مهر ملک اتابک اصل وقف نامه و ملحقات آن از نظر نگارش و خط با سه خط متفاوت نگاشته شده است اتصال اين سه برگ به يکديگر در هنگام انجام تعميرات لازم در جهت جلوگيري از نابودي اوراق توسط ادارهي کل اوقاف و امور خيريهي استان اصفهان صورت پذيرفته است.
حدود هشتاد سال پيش املاک وقفي متعلق به بقعهي متبرکهي شيخ ابوسليمان به تصرف اشخاص درآمده است؛ و از پرداخت عايدات املاک به توليت آن خودداري کردهاند؛ به همين سبب، مير سيد يوسف خوانساري(6) امام جمعهي داران جهت احياي موقوفات و بازگرداندن املاک وقفي، شرحي بدين مضمون به وزارت معارف و اوقاف وقت ارسال داشته است:
مقام منيع محترم وزارت جليلهي معارف و اوقاف دام بقائها
دعاگوي مير سيد يوسف امام جمعه و جماعت فريدن ملاحظهي تصديق امين اوقاف اصفهان را فرموده که در کمال دقت و تحقيقات کافيه از محل و رسيدهها در ادارهي محترمه از وقفنامه و فرامين و غيره که مرقوم فرمودهاند چون غاصبين نهر «کدران» واقعه در داران اشخاص قوي پنجه و صاحبان عده و نفر هستند، لهذا امين اوقاف شرحي به ادارهي قشوني لشکر جنوب مرقوم فرمودند ضبط و زرع اين محل از بين نرود و توقيف نمايند و ادارهي محترمه متعرض به اين که از جانب وزارتين جليلهي معارف و اوقاف خطاب و حکمي به ما نشده، متمني آنکه حکمي تلگرافا به ادارهي محترمه قشوني لشکر جنوب بفرمايند که ملک را ضبط هذه السنه تا تفريط نشده يا تصرف داعي بدهند و يا توقيف بنمايند و اجرت المثل سنواتي را هم آنچه را در اوقاف اصفهان مدلل داشتم، گرفته برسانند که به مصارف مقرره در وقفنامچه برسد زياده ايام سعادت مستدام باد و هر گاه مکتوبا مرقوم شود (آدرس منزل) خلف مسجد شاه خانهي مرحوم حاجي ملاصادق خوانساري به داعي ميرسانند [مراسله پيشين، تحت نمرهي 430 در ادارهي اوقاف اصفهان ثبت شده است].
به دنبال پيگيري موضوع وقفيت نهر کدران از سوي مير سيد يوسف خوانساري، امام جمعهي فريدن و تقاضاي تصرف املاک پيشين از وزارت معارف و اوقاف وقت ادارهي اوقاف اصفهان، مراسلهاي تحت نمرهي 430 ضميمهي 2 در تاريخ 20 برج اسد 1302 مطابق با 17 شهر ذيحجهي 1340 به وزارت معارف و اوقاف ارسال ميدارد. مضمون مراسلهي پيشين چنين است:
مقام منيع وزارت جليلهي معارف و اوقاف دامت شوکته
در تعقيق مراسلهي جوابيه تحت نمرهي 221 راجع به نهر کدران فريدن که آقاي سيد يوسف امام جمعهي خوانساري مدعي وقفيت آن بوده، لزوما خاطر مبارک اولياي وزارت جليلهي متبوعه را مستحضر ميدارد: چون اوراق احضاريهي دايرهي تحقيق تکميل و توليت مشار اليه تحت نمرهي 31 صادر و به مدعي عليهم ابلاغ نمود و نيز بر حسب تقاضاي مدعي شرحي به ادارهي ارکان حرب لشکر جنوب تحت نمرهي 386 نوشته شد که مقرر دارند نظاميان فريدن محل مرقوم را توقيف نمايند که عوايد آن محفوظ باشد و مدعي عليهم هم هر گاه اعتراض دارند در مدت معين اعتراضات خود را اظهارنمايند. ليک چون ادارهي مزبوره اقدام به امر توقيف نموده و منافع محل مرقوم در حرب هر چه زودتر اقدام به امر توقيف نمايند که عجالتا عوايد محفوظ باشد و مدعي عليهم به طريق قانوني مشغول بر دفاعيات خود بشوند. سواد ورقهي تصديقه و امر مراسله که به ادارهي ارکان حرب نوشته شده، لذا تقديم ميدارد تا به نحو مقتضي به وسيلهي وزارت جنگ، احکام لازم به عنوان رياست ارکان حرب لشکر جنوب در اسرع وقت در جواب درخواست فوق و ساير تقاضاهاي قانوني اين اداره صادر گردد.
رئيس ادارهي اوقاف امضاء مهر ادارهي اوقاف اصفهان
همچنين درخصوص لزوم تصرف املاک وقفي نهر کدران فريدن از سوي ادارهي اوقاف اصفهان، مراسلهاي تحت نمرهي 386 در تاريخ 4 برج اسد 1301 به رياست ارکان حرب جنوب ارسال شده است. سواد مراسله چنين است:
رياست محترم ارکان حرب لشکر جنوب
نظر به اينکه آقاي سيد يوسف خوانساري راجع به وقفيت نهر کدران و املاک تابعهي آن به طرفيت
حضرات مرقومين ذيل در اين اداره اقامه دعوا نمود و چون اوراق احضاريه به دايرهي تحقيق تکميل شده، لذا دايرهي مزبوره برحسب
جعفر قلي خان، احمد قلي خان، ميرزا جلال
مقررات قانوني و تقاضاي عارض غيابا رسيدگي در نتيجه تصديق وقفيت آن را صادر نموده است و اينک به موجب مادهي 5 از موادي که در ظهر اوراق احضاريه مرقوم شده است، عارض تقاضاي توقيف محل مرقوم و مقدار متصرفي معروضين را نموده عليهذا درخواست ميشود مقرر فرماييد نظاميان فريدن عايدات مقدار متصرفي معروضين را که بر حسب اظهار عارض از قراري است که ذيلا مرقوم ميشود، عيناو تماما توقيف نمايند تا هر گاه معروضين در موعد تعيين اعتراض داشته، اعتراضات خود را
جعفر قلي خان، 8 ربع
احمد قلي خان، 9 ربع
ميرزا جلال، 11 ربع (7)در اين اداره اظهار دارند.
محل امضاء حاج ميرزا محمد باقر سلطان زاده
رئيس ادارهي اوقاف اصفهان
مطابق با اصل است.، الاحقر الحاج محمدباقر سلطانزاده محل مهر دفتر اوقاف اصفهان
در پاسخ به مراسلهي پيشين، وزارت معارف و اوقاف و صنايع مستظرفه چنين اظهار داشته است:
ادارهي اوقاف راپرت نمرهي 430 و ضمايم آن در خصوص نهر کدران فريدن و تقاضاي صدور توصيه از وزارت جليلهي جنگ داير بر مساعدت ادارهي قشوني به آن اداره رسيد سابقا به طوري که بر حسب تقاضايي که کرده بودند توصيه صادر و ارسال شد ؛ بنابراين براي هر کار جزئي حاجت به مراجعه نيست.
محل امضاء
پس از اين امر، اراضي متعلق به بقعهي شيخ سليمان با دخالت نيروي نظامي به تصرف اوقاف درآمده و توليت آن به سيد يوسف خوانساري، امام جمعهي داران واگذار شده است. سواد تصديق وقفيت نهر کدران و توليت آقا سيد يوسف را ادارهي اوقاف اصفهان در مورخهي 30 برج اسد 1301 تحت نمرهي 31 چنين ضبط کرده است:
در تاريخ 8 شهر رجب 1340 آقاي سيد يوسف خوانساري مطابق عرض حال نمرهي 42 به طرفيت اشخاص مرقومهي ذيل
جعفر قلي خان ولد آجودان،
احمد قلي خان ولد سراب خان،
ميرزا جلال ولد ميرزا خسرو،
در ادارهي اوقاف اصفهان راجع به وقفيت نهر کدران فريدن و املاک تابعهي آنکه مقداري از آنها متصرف معروضين است، اقامهي دعوا نموده و براي مدرک عرض حالي خود سه ورقه تقديم داشت که يکي سواد وقفنامچه است که مرحوم ملک اتابک نهر مرقوم و بعضي املاک را (که از نهر مرقوم مشروب ميشود) بر مشايخ و مجاورين بقعهي شيخ ابوسليمان وقف نموده، يکي ديگر سواد از آن همايوني است که در باب رقبات مرقومهي مزبوره به حکومت سابق اصفهان مرحوم
ظل السلطان نوشته است که ديگران را از مداخله نمودن در مرقومهي مزبوره ممنوع داشته و آقاي آقا سيد يوسف به عنوان توليت مداخله نموده، منافع را به مصارف مقررهي مزبوره برساند. يکي ديگر سواد دستخط وزراي جليلهي معارف و اوقاف است که در ذيل نمرهي 226 سابق اصفهان دستور دادهاند که نهر کدران و املاک آن را به تصرف آقا سيد يوسف خوانساري بدهيد و اجرت سنواتي را گرفته به ايشان رد نمايند که به مصارف مقرره برساند؛ عليهذا ادارهي اوقاف عرض حالي عارض را پذيرفته و قضيه را ارجاع به دايرهي تحقيق ورقهي احضاريه نوبت اولي و احضاريهي نوبت ثاني به عنوان معروضين ارسال شد و آنها حاضر نشدند. اخيرا جعفرقلي خان (احد معروضين) حاضر و آقا سيد فخرالدين خوانساري را به عنوان وکالت از طرف خود معرفي نمود. وکيل مرقوم هم سلب مالکيت از موکل خود نمود و اظهار داشت آنچه که موکل متصرف است به عنوان استجاره از غير ميباشد. دايرهي تحقيق مطابق مقررات قانوني و تقاضاي عارض نسبت به دو نفر ديگر از معروضين (احمد قلي خان و ميرزا جلال) نظر به تکميل احضاريه غيابا رسيدگي نموده و نتيجه به شرح ذيل اظهار عقيده نمايند نظر به مستندات مرقومه که عارض ابراز نموده و سواد آنها نيز ضبط گرديد و اقوا امان است براي صدق دعواي عارض و نظر به اينکه وکيل مدعي جعفر قلي خان سلب مالکيت از موکل خود نمود و سايرين هم دفاعي از مستندات عارض ننموده، لذا تصديق ميشود که نهر مزبور و املاک تابعهي آن (که برحسب اظهار عارض، سيصد جريب ملک از ابتداي نهر تا انتهاي آن ميباشد و دوازده جريب آن را بعضي از اهالي آن حدود از طرف ايشان به عنوان وقفيت مداخله مينمايند و نيز برحسب عرض حال عارض، هشت ربع به تصرف جعفر قلي خان و نه ربع به تصرف احمد قلي خان و نيز ده ربع به تصرف ميرزا جلال است) وقف و توليت آن عجالتا با عارض ميباشد که بايد ايشان مداخله نموده و نيز به اقراري که به دفتر اوقاف سپردهاند، منافع آنها را به مصارف متعرض واقف به اطلاع و نظارت ادارهي اوقاف اصفهان برساند و حق النظارهي دولتي آن را همه ساله به ادارهي اوقاف تسليم نموده، قبض رسيد دريافت نمايد.
في 25 شهر ذي حجه 1340 توضيح آن که از تاريخ ابلاغ تا پانزده روز معترضين حق اعتراض دارند.
محل امضاي آقاي سلطانزاده رئيس ادارهي اوقاف
محل امضاء... محل امضاء... محمد آقا عضو دوم در تاريخ غرهي في ذي حجةالحرام 1340 آن ورقه رؤيت شد و مطابق مادهي 5 مرقومه در ظهر احضاريهها تقاضاي تعيين محل مرقومه و زرع آن را از ادارهي جليله دارم تا مطابق مادهي 7 از قانون 8 B معروضين اعتراض دارند اظهار نمايند و اقامهي حجت نمايند.
سيد يوسف صحيح است. محل امضاء
ملک مرقوم راجع به عموم ساکنين و اهالي داران ميباشد و خود اين جانب هم شخصا مالک نيستم؛ 5 شهر ذي حجةالحرام.
جعفر قلي خان محل امضاء
اين ادعا در صورتي که حقوقي است، بايد عرض حالي به ادارهي جليلهي عدليه بدهند تا جواب
داده شود چنانچه راجع به ادارهي اوقاف است، خود رياست محترم اوقاف تشريف دارند و در محل رسيدگي نمايند. اين ملک مابين تمام نفرات داران و قدري هم متعلق به خوانين بختياري است. خصوصي نيست. 5 شهر ذي حجةالحرام 1340.
محل مهر ميرزا جلال
اين ملک راجع به مالکين داران است؛ به تاريخ پنجم ذي حجةالحرام 1340.
محل امضاي احمد قلي خان
حکم فوق توسط مأمور نظامي به جعفر قلي خان و احمدخان و ميرزا جلال ابلاغ شد. برج اسد 1301.
محل امضاء اسدالله خان رئيس نظاميان فريدن
محل امضاء آقاي محمدباقر سلطانزاده رئيس اوقاف [اصفهان]
سواد مطابق اصل است.، محل مهر و امضاي ادارهي اوقاف اصفهان
از اسناد مربوطه به بقعهي پيش گفته، يکي نيز سواد رقبات مرقومه و نيز توليت آقا سيد يوسف امام جمعه است که از سوي ظلالسلطان بدين شرح نوشته شده است:
نواب حال و استقبال فريدن سرافراز بوده بدانند چون به موجب وقفنامهي شرعيهي معتبره قدري املاک و نهر کدران واقعه در داران وقف بر بقعهي شيخ ابوسليمان است به مصارف برسد و موافق نوشتجات علماي عظام و مطابق مدلول قضاشمول فرمان جهان مطاع همايوني توليت آن به جناب شريعت ماب آقا سيد يوسف امام جمعهي فريدن واگذار است و بايد جناب مشاراليه در املاک و نهر کدران مداخله نمايد و منافع آن را به مصارف خود برساند؛ لهذا به موجب اين حکم مطاع امر مقرر ميداريم بايد از اين تاريخ به بعد املاک مرقومه و نهر کدران را به تصرف جناب امام جمعه بدهيد و ابدا متصدي حق مداخله در آن ندارد. هر گاه کسي هم بخواهد متعرض شود، ممانعت نمايند. با کلي آسودگي منافع آن را ضبط نموده، به مصارفش برساند و به تکليف شرعي خود رفتار نمايد؛ [...] شهر شوال 1314.
در حاشيه چنين آمده است:
محل حاتم شريف مبارک حضرت ظلالسلطان
و نيز السواد کالاصل خذو النعل و القذه و حرره الداعي. مهر الراجي محمود بن العظيم (8)شوال 1314.
به ظاهر، مدت کوتاهي، زمان توليت آقا سيد يوسف، امام جمعه، درصدي از درآمدهاي موقوفات متعلق به بقعهي شيخ ابوسليمان طبق رونوشت وقف نامه که ذکر آن گذشت، صرف ميشده است و دوباره موقوفات عدوانا تصرف شده و امروزه متأسفانه هيچ گونه درآمدي از اين موقوفات عايد بقعه و موارد مصرف مذکور در وقفنامه نميشود.
از اسناد ديگر مربوط به بقعه، موردي است مربوط به بيان و شرح نور باران شدن بقعه در سنهي 1312 و تأييد تصرف به ناحق موقوفات مربوطه که شرح آن چنين است:
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمد لله رب العالمين و الصلوة و السلام علي خير خلقه محمد (ص) و آله الطاهرين و بعد بر ضمير منير ذو العز و الاحترام از ازکيا و انقيا و اغنيا و انبيا از ذکور و اناث و کبير و صغير اهالي داران مخفي و پوشيده نماناد که در شب بيست و دويم [چهار شنبه] شهر رمضان المبارک مطابق سنهي يک
هزار و سيصد و دوازده از هجرت خاتم انبيا گذشته در زمان دولت سلطنت پرتو لطفالله فخر اهل زمان کهف الامن و الامان عزة دولة القاهرة و سراج الملة الباهرة عمدة الملوک العرب و العجم سلطان من سلطان بن سلطان خاقان بن الخاقان بن الخاقان ناصرالدين شاه قاجار طول الله عمره و اقباله آنچه بر اهل بصيرت و دانش ظاهر گرديد تقريبا سه ساعت از شب مذکور گذشته بود در حيني که نزول برف به شدت واقع بود و شب عرفه عيد نوروز بود از شرافت و فضيلت و کرامت شاهزاده عظيم المعظم شاهزاده شيخ ابوسليمان که در قريهي مرقومه مدفون است نوري در آن شب تار مانند در شاهوار از اوج گنبد متروکه ظاهر و هويدا شد علانية که اغلب ناس ملاحظهي آن نور را نمودند و به قدر يک ساعت چند دفعه ظاهر و مخفي ميشد که جمعي کثير و جمي غفير از اهالي آن قريه که در آن وقت شب سعادت يار و از خواب غفلت بيدار بودند مجتمع شدند و به توبه و انابه و گريه و زاري مشغول شدند و لمعهي نوري که از اوج گنبد به عرضهي ظهور پيوست ملاحظه نمودند؛ اگر چه در ازمنهي سلف کشف و کرامات بسيار از آن بزرگوار به ظهور پيوسته و ملاحظه شده و در قراطيس ديگر مکتوب گرديده. چنين بزرگواري آيا رواست حق واجبهي او را مردم به غصب ضبط نمايند و موقوفات او را به ناحق بخورند. پناه ميبريم به خدا اينها همه جهت اتمام حجت است ويل لمن شفعائه خصمائه به تاريخ فوق سنهي 1312.
در حاشيهي متن، موضوع پيشين را بزرگاني چند مورد تأييد قرار دادهاند. مهرهاي قابل تشخيص بدين قرار است:
ميرزا کوچک الحسيني، مرتضي قلي خان(9).
پی نوشت:
1- تفضلي، آذر و فضايلي، مهين، فرهنگ بزرگان اسلام و ايران، بنياد پژوهشهاي اسلامي آستان قدس رضوي 1372. ص 266.
2- ر ک: دائرة المعارف بزرگ اسلامي، ج 5، ص 564.
3- به نقل از گزارش ادارهي کل فرهنگ و هنر استان اصفهان از مقبرهي ابوسليمان داراني به سازمان اطلاعات و امنيت اصفهان موضوع نامهي مورخهي 6 / 7 / 36 [25] شمارهي 4 / 257 / م که به صورت محرمانه گزارش شده است.
4- در متن اصلي اشتباها «زکابة» عنوان شده. در ضمن، اغلاط نگارشي بسياري دارد که برخي از آنان بدون تغيير آورده است.
5- «جوغ» همان نهر و جوي آب را گويند.
6- ميرسيد يوسف خوانساري از سادات محلهي سرچشمهي خوانسار بوده است.
7- ظاهرا نهر کدران فريدن در اصطلاح محلي به 7 دانگ تقسيم و هر 4 ربع يک دانگ شمرده ميشود. منظور از ربع همان رابع به معناي يک چهارم است؛ بنابراين 28 ربع عنوان شده برابر با 7 دانگ است. شايان ذکر است که در برخي از روستاهاي فريدن نيز تقسيم هفت دانگ امروزه نيز رايج است.
8- مهر فوق متعلق به آيتالله سيد محمود بن آقا ميرعظيم خوانساري است. وي از شاگردان آيتالله ميرزا هاشم چهارسوقي و داراي اجازه از ايشان بوده و در 1315 قمري دار فاني را وداع گفته. از ايشان چند رساله در فقه و اصول بر جاي مانده است. از جمله آنان دوازده رساله از ايشان در کتابخانهي مرکزي دانشگاه تهران موجود است و اخيرا «رسالة في الغناء» منتشر شده است.
9- در پايان از مسؤول وقت ادارهي اوقاف و امور خيريهي شهرستانهاي فريدن و فريدونشهر، آقاي ابوالقاسم مسعود به سبب همکاري صميمانه، سپاسگزارم.