نویسنده: زینب مقتدایی
جامعهشناسی از لحاظ روش، هدف، قلمرو، و موضوع مورد پژوهش دارای تقسیمات متعددی است:
1. جامعهشناسی بر اساس روش؛ نخستین تقسیمبندی توسط اگوست کنت گرفته است. از نظر وی دو روش برای مطالعه جامعه وجود دارد و طبق این دو روش، دو نوع جامعهشناسی از لحاظ میزان تغییر و دگرگونی داریم:
الف) جامعهشناسی ایستا یا سکونى (Static Sociology)؛ از نظر کنت منظور از جامعه شناسی ایستا عبارت است مطالعه جامعه ایی که شرایط سکون و آرامش را داراست. به تعبیر دیگر جوامع در حال سکون و آرامش در حوزه مطالعاتی جامعه شناسی ایستا قابل شناسایی است. مهمترین پدیده مورد مطالعه جامعه شناسی ایستا انسجام اجتماعی و نظم اجتماعی است. بنابراین، این بخش از جامعهشناسی، جامعه را در زمان و مکان محدود و معینی مورد پژوهش قرار میدهد و به مطالعه چگونگی سازمانیافتن و ترکیب عناصر متفاوت اجتماع باهم میپردازد. بهعبارت دیگر میتوان گفت جامعهشناسی ایستا از یکسو ساخت اجتماعی جامعه را در لحظهای معین بررسی میکند و از سوی دیگر به تحلیل عنصر یا عناصری که جامعه را تشکیل میدهد میپردازد.
در این بررسی جامعه به مثابه یک ارگانیسم در نظر گرفته میشود که در آن کارکرد یک عضو بررسی میشود. مانند تحقیق درباره طبقه متوسط جامعه. براساس مطالعات ایستایی میتوان نظم و ویژگیهای ساختی جامعه را پیدا کرد. در جامعهشناسی ایستا اموری مانند آداب و رسوم، اخلاق، صنعت، فرهنگ، و پدیدههای مشابه دیگر مورد بررسی قرار میگیرند بدون آنکه به اصل و منشأ و سیر تاریخی این پدیدهها توجه شود.
ب) جامعهشناسی پویا یا حرکتی (Dynamic Sociology)؛ از نظر کنت جامعه شناسی پویا به مطالعه جامعه در حال تغییر و در حال دگرگونی می پردازد. مهمترین پدیده مورد مطالعه چنین جوامعی انقلاب های اجتماعی است. در بحث مکاتب جامعه شناسی تنها مکتب و تنها نظریه پردازی که به دنبال ایجاد اصول و اهداف جامعه شناسی پویا بود، مکتب تضاد و از میان این مکتب کارل مارکس بود . مارکس تنها شخصیت برجسته مکتب جامعه شناسی شناخته شده است. وی همواره به دنبال اعمال شرایطی بود تا به سبب آن بتواندزمینه های بروز انقلابات اجتماعی را در جوامع ایجاد کند. بنابراین، جامعهشناسی پویا جامعه را در سیر تاریخی آن و در زمان بررسی میکند. بهعبارت دیگر سیر تاریخی و روند تطور جامعه را بررسی میکند. همچنین در این نوع جامعه علل و آثار پدیدهها و پیامدهای یک پدیده بررسی میشود و مثلاً به مطالعه خانواده ایرانی از آغاز تاکنون میپردازد و دگرگونیهای آن را مشخص میکند و علل این دگرگونیها را بیان میکند و در این نوع تحقیق از تاریخ کمک گرفته میشود.
بهطور کلی میتوان گفت جامعهشناسی ایستا، نظم اساسی هر جامعه و ساختارهای موجود جامعه را بررسی میکند و مانند یک عکسبرداری عمل میکند و جامعهشناسی پویا فراز و نشیبهایی را که این نظم در طول تاریخ طی میکند را ترسیم میکند و دگرگونیهای اجتماعی را بررسی میکند و کاری مانند فیلمبرداری انجام میدهد.
2. جامعهشناسی بر اساس قلمرو مورد مطالعه
الف) جامعهشناسی خرد (Micro Sociology)؛ در جامعهشناسی خرد ابتدا صورتهای مختلف "اجتماعی بودن انسان" و انواع علایق افراد که موجب همبستگی افراد میگردد را مطالعه میکند. و گروههای کوچک را در جامعه بررسی میکند، مانند: نظام خانواده.
ب) جامعهشناسی کلان (Macro Sociology)؛ موضوع مورد بررسی آن نظامهای کلی جامعه است. مانند: نظام فئودالی، نظام سرمایهداری و ... .
3. جامعهشناسی بر اساس هدف مورد مطالعه
تعیین هدف در جامعهشناسى از اهمیت ویژهاى برخوردار است. اهمیت آن بهحدى است که در تعریف، تعیین، موضوع و قلمرو و حتى پایگاه علمى جامعهشناسى نیز تأثیر مىگذارد. پس مىتوان گفت که یکى از راههاى مهم معرفى جامعهشناسى بیان اهداف آن است. بر همین اساس متفکرین و جامعهشناسان مختلف، آشکارا یا پنهان در ادامه نقطه نظرها و یا سیر مطالعاتى خود اهدافى را دنبال مىکردند. البته باید متذکر شد که تفاوت در ذکر اهداف از تأثیرات دیدگاههاى مختلف جامعهشناسان نیز مىباشد. مطالعه منابع مختلف نشان مىدهد که به قول کاستون بوتول، جامعهشناس فرانسوی، پیدایش متفکرین اجتماعى و جامعهشناسان در رابطه مستقیم با وضع سیاسى و اجتماعى دورههاى مختلف بودهاند. یعنى هر وقت جنبشها و کشمکشها، شئون مختلف اجتماع را دستخوش اضطراب و تزلزل مىکرد، افرادى پیدا مىشدند که روى این مسائل تعمق و چارهاندیشى کنند و چه بسا این راه چارههاى افراطی، بعضاً تبدیل به مدینه فاضلهاى مىشد که هیچوقت تحقق نمىپذیرفت و یا این تدابیر اندیشمندانه چیزى جزء حفظ وضع موجود و ثبات سیاسى قدرتمندان نبود. ولى موضوعى که مىبایست به صراحت اذعان کرد، این است که هدف جامعهشناسى متعهد، سعادت جامعه بشرى و خیر و صلاح عمومى بوده است.
این دانش مانندسایردانش هادارای هدفی شناخته شده است؛ اگوست كنت هدف این دانش را بدست دادن روش هایی برای پیشرفت جامعه های انسانی می دانست. پیش از وی هدف دانشمندان بحث وگفتگو پیرامون پدیده هایی مانند بهبود زندگی اجتماعی و رستگاری افراد در جامعه و مدینه فاضله وشناخت شیوه های زندگی بود و توجهی به شناخت آیین وقوانین جامعه نداشتند. در زمان حاضر هدف شناخت اجتماع است وچون سعادت وخیر وخوشبختی بشر همواره مورد توجه جامعه شناس می باشد، شناخت جامعه های انسانی نزد جامعه شناس موجب می شود كه برای رساندن جامعه مورد پژوهش به سعادت، مسائل رابه هیأت حاكمه بنمایاند ومستقیماً كاری به حل مشكلات اجتماعی نداشته باشد.
یکی از اهداف عمده جامعه شناسی پیش بینی رفتار اجتماعی و نظارت بر آن است؛ این هدف در جامعه نوین بصورت های گوناگونی تحقق می یابد. همچنین جامعه شناسی به تخفیف تعصب ها و پیشداوری هایی که مانع انعطاف پذیری بیشتر انسان ها در برخورد با موقعیت های تازه می شوند، کمک می كند. بطوركلی هدف جامعه شناسی «مطالعه وشناخت علمی زندگی انسان ها و فهم رفتارها وپیوندهای گروهی» است.
همچنین باید گفت؛ رشته های مختلف علوم اجتماعی، معمولاً در پس احساس نیاز به تبیین یک مسأله نظری یا حل یک مشکل اجتماعی پدید آمده اند، و بر همین اساس جامعه شناسی به جامعه شناسی محض و جامعه شناسی کاربردی تقسیم شده است که در جامعه شناسی محض هدف تبیین مسائل اجتماعی نظری است. در جامعه شناسی کاربردی، هدف فراتر از دانش نظری است و بهره گیری از همان تبیین های نظری برای حل مشکلات اجتماعی در مرحله عمل است که گاه از آن با عنوان کاربرد جامعه شناسی یاد می شود. با توجه به موضوع فوق، هدف جامعه شناسی در دو بخش مورد نظر قرار می گیرد: هدف نظری و اهداف عملی.
- هدف نظری جامعه شناسی
هدف نظری جامعه شناسی در واقع تبیین روابط پدیده های اجتماعی با یکدیگر و با جامعه، ابعاد یا اجزای آن و عناصر اجتماعی سازنده پدیده اجتماعی و پیامدهای ویژه آن هاست. قلمرو این روابط متناسب با تعریفی که هر جامعه شناس برای این رشته علمی در نظر می گیرد- که آن نیز بستگی کامل به موضوع جامعه شناسی دارد- گسترش یا محدودیت می یابد و متنوع و متفاوت می شود. از این رو، هدف نظری جامعه شناسی را- همانند هر رشته علمی دیگر- می توان از تعریفی که برای آن ارائه شده است به دست آورد و بر این اساس هدف جامعه شناسی به نظر ما با توجه به تعریفی که در این بخش گذشت عبارت است از:
«کشف قوانین جوامع انسانی و ارتباط آن ها با یکدیگر و دستیابی به قوانین پدیده های اجتماعی و ارتباط آن ها با یکدیگر در بستر زمان و در مقطع های زمانی- با صرف نظر از عنصر زمان- با توجه به اوضاع و شرایط محیط طبیعی.»
پس هدف جامعه شناسی،کشف قوانین سازمانها و نهادهاى اجتماعى است و هدف این رشته از جامعه شناسی که جامعهشناسی محض یا ناب نامیده میشود ، شناسائى پدیدههاى اجتماعی و کشف علل، آثار و نتایج آن است بدون اینکه فایده آنی آن مورد نظر باشد. هر چند در نهایت براى معارف بشرى سودبخش خواهد بود؛ ولى جامعهشناسى نظرى بیشتر سعى دارد، براساس نظریههاى جامعهشناختى موجود، دامنه این دانش را گسترش دهد و بر دانش بشرى در شناخت بیشتر دنیاى خارج بیفزاید.
جامعهشناسى نظرى در پرتو نظریه، به طرح سؤالات پرداخته است، سپس به کشف روابط معینى بین پدیدههاى نائل مىشود. براى مثال نظریه ماکس وبر در مورد رابطه میان اعتقادات دینى و ساخت اقتصادی، موجب سؤالاتى درباره ساختهاى اقتصادى جامعههاى گوناگون شد یا نظریه امیل دورکیم درباره خودکشى موجب شد که میزان خودکشی، در رابطه با اعتقادات دینى گوناگون و میزان همبستگىهاى اجتماعى مورد تجزیه و تحلیل قرار بگیرد.
بهطور مثال وقتى جامعهشناسان به بررسى ساخت و کارکرد آموزش و پرورش و نقش آن در رشد و توسعه اقتصادى مىپردازند، یا به بررسى ساخت و کارکرد خانواده و کنشهاى متقابل افراد خانواده و یا شیوه همسریابى و همسرگزینى در جامعههاى مختلف مىپردازند و نتایج مطالعات خود را در کتابها عرضه مىکنند، ما را از نظریههاى جامعهشناختى مربوط به آموزش و پرورش، خانواده و ... در سرزمینها و جوامع مختلف آگاه مىسازند، و بر دانش ما مىافزایند و زمینه مساعدى براى مطالعات بعدى نظرى و یا استفاده عملى فراهم مىکند. این مطالعات، دانش بشرى را گستردهتر، پرمایهتر، و غنىتر مىکند؛ بنابراین براى جامعه انسانى مفید خواهد بود.
اما شایان ذکر است که ترسیم دقیق هدف یک علم به معنی وصول آن علم به هدف ترسیم شده نیست. چه بسا یک رشته علمی، برای نیل به آن هدف نیازمند گذراندن مراحل مختلفی از رشد خود باشد. از این رو در خصوص وصول جامعه شناسی به اهداف نظری خود این مسأله هنوز هم مطرح است که پس از گذشت بیش از یک قرن تفکر و تحقیق جامعه شناختی و انسان شناختی فقط معدودی- اگر نگوییم هیچ- از قوانین مهم جامعه کشف شده است. و همچنین کسانی هستند که در امکان دستیابی این رشته به قانون و حتی در قانونمندی پدیده های اجتماعی تردید کرده اند.
- اهداف عملی یا کاربردی جامعه شناسی
تا قبل از پیدایش جامعه شناسی و در دوران جامعه شناسان کلاسیک جامعه شناسی- همانند سایر علوم- دلیل وجود و ضرورت خویش را از کاربرد و نتیجه ای که در عمل به نفع انسان و جامعه انسانی داشت دریافت می کرد؛ ولی پس از آن، دست کم در مقام نظر و ادعا برخی مدعی شدند که جامعه شناسی همانند هر علم نظری دیگر به حل مسائل اجتماعی و نیز تعیین خوب و بد و قضاوت ارزشی کاری ندارد و آن را به مصلحان اجتماعی، برنامه ریزان و سیاستگذاران جامعه، مددکاران اجتماعی و ...واگذار می کند. این نگرش چندان دیر نپایید و در عمل نیز تحقق نیافت و امروزه هیچ جامعه شناسی در این مسأله تردید ندارد که اکثر- بلکه کلیه- تحقیقات اجتماعی برای استفاده های عملی ویژه آن ها انجام می شود و تحقیقات نظری صرف که یادآور تئوری «علم برای علم» باشد بندرت به چشم می خورد.
البته یکسان دانستن جامعه شناسی با علوم طبیعی در کاربرد عملی آن چندان مطابق با واقعیت نیست. آنچه امروزه در باب تحقیقات جامعه شناسی و اهداف کاربردی آن مطرح می شود سه مسأله مهم دیگر است:
اول، بسیاری از تحقیقات اجتماعی هر چند با انگیزه و هدف حل مشکلات اجتماعی صورت می گیرد، ولی نتایج آن ها قابل اعتماد نیست و نمی تواند مبنای برنامه ریزی های دقیق اجتماعی باشد؛ چنانکه تحولات اجتماعی مختلفی که در جوامع رخ داده بندرت بر اساس این نوع تحقیقات صورت گرفته یا حتی با آن ها قابل پیش بینی بوده است.
دوم، مشکلات اجتماعی- که به عنوان هدف انتخاب شده- از مشکلات اساسی به مسائل فرعی کم اهمیت که پوششی برای مخفی نگهداشتن مشکلات اساسی جامعه بشری است تغییر جهت داده اند. میلز این مسأله را «انحراف در انتخاب موضوع» می نامد و در این باره می نویسد:
کانون توجه (تحقیقات اجتماعی) نه کار و استثمار کودکان خردسال بلکه کتاب های فکاهی و نه مسأله فقر بلکه اوقات فراغت است. بسیاری از مسائل عمومی مهم و نیز مشکلات خصوصی، در قالب مسائل روانی تشریح می شوند و اغلب به نظر می رسد که با تلاش تأثرآور از مسائل عمده جامعه نوین پرهیز می شود. چنین می نماید که این بیان (که نوع مسائل مورد بررسی جامعه شناسی باید تغییر کند و از مسائل اقتصادی به مسائل روانی تبدیل شود) غالباً مبتنی بر محدود سازی تنگ نظرانه علاقه به جوامع غربی یا حتی به ایالات متحده آمریکاست. بدین ترتیب، دو سم نوع بشر مورد غفلت قرار می گیرند.
سوم، موضوع علم بی طرف و جامعه شناسی آزاد از ارزش است که می توان آن را تا مرز رابطه منطقی دانش و ارزش پیگیری کرد و سوء استفاده نظام های استعماری، و به تعبیر برخی علوم استعماری، را در بر می گیرد. این موضوع نیز در مبحثی مستقل با عنوان بی طرفی علمی بررسی خواهد شد؛ در اینجا به ذکر این نکته اکتفا می شود که به اعتقاد ما، بین دانش و ارزش آن مرز ادعایی غیر قابل نفوذ وجود ندارد و به صورت منطقی می توان از دانش ها به ارزش هایی متناسب با آن دست یافت و نیز از ارزش های ویژه به دانش متناسب با آن ها پی برد و از سوی دیگر جامعه شناسی آزاد از ارزش به طور کامل، وجود عینی ندارد و جدایی ارزش از دانش و جامعه شناسی بدون تعهد نسبت به هر ارزشی، نشان کمال یک علم و از جمله جامعه شناسی نیست. آنچه ضرورت دارد آمیخته نکردن و خلط نکردن این دو با یکدیگر و یکی را به جای دیگری قرار ندادن است.
اهداف عملی جامعه شناسی این است که از تحقیقات در جهت رفع دشواریهای زندگی اجتماعی انسان بهطور عملی استفاده شود.بهعبارت دیگر در جامعهشناسی کاربردی هدف این است که گرهی از کار انسان باز شود و مشکلی توسط این علم حل شود. پس اهداف عملى که تأکید آن بر نتیجه عینى و عملى نقطهنظرهاى جامعهشناسى نظرى است و دو جنبه ایده آلی و کاربری آن در عصر جدید مورد توجه قرار مىگیرد.
* ایدهآلى
در این گروه که بیشتر شامل فلاسفه و متفکرین اجتماعى مىشود، سعى بر این بوده است که با توجه به مسائل و مشکلات اجتماعى آن زمان، نوعى جامعه ایدهآلی و تخیّلی تحت عناوین اوتوپیا، مدینه فاضله، ناکجا آباد، آرمان شهر و غیره ... ترسیم گردد و در آن ها کلیه مسائل و مشکلات مدینه و یا جامعه موردنظر با تدابیر و راهحلهایى که آنان ارائه مىدادند بهنحو احسن حل مىشود. از متفکرین این دسته مىتوان از: افلاطون، فارابی، توماس مور، توماسو کامپانلا و ... نام برد.
*کاربردى
که در این زمینه جامعهشناسان سعى دارند، با استفاده از معرفت و شناخت علمى حاصل از جامعهشناسى نظری، راهحلهاى عملی، در جهت حل مسائل و مشکلات اجتماعى ارائه دهند و هر روز بر اهمیت آن افزوده مىگردد و در فعالیتهاى عملى مانند:
اصلاح اجتماعی، انقلاب اجتماعی، مهندسى اجتماعی، جامعهشناسى پزشکى و پرستاری، جامعهشناسى روستائى و شهری، خدمات اجتماعی، برنامهریزى اجتماعى و غیره مورد استفاده قرار مىگیرد.
همچنین مطالعه درباره علل مهاجرت روستائیان به شهر، عوامل مؤثر در بزهکارى و جرم و خودکشی، افزایش یا کاهش میزان بارورى و زاد و ولد، ازدواج، طلاق، اعتیاد و مانند آنها از جمله، موضوعات جامعهشناسى عملى است.
پس با توجه به مباحثی که در بالا در مورد اهداف جامعه شناسی شد می توان گفت؛ یکی از مسائل مهمی که بعد از تعیین موضوع و قلمرو در هر رشته مطرح می شود این است که ببینیم هدف آن علم چیست؟ اگر بخواهیم هدف های جامعه شناسی را در زمان حاضر به دست آوریم مجبور به گفتن این مطلبیم که این رشته در گذر زمان و در هر دوره ای از پیشرفت و از نظر هر شخص هدف های خاصی داشته است. نظر اصلی وهدف نهائی کار اغلب دانشمندان را قبل از پیدایش جامعه شناسی علمی که در باره ی علوم اجتماعی بحث کرده اند می توان به این صورت طبقه بندی کرد: بهبود امور اجتماعی؛ خیر و صلاح عمومی؛ وصف نوعی جامعه ی ایده آل؛ تنظیم دستورالعملی که به نتایج عملی منتهی شود. باید توجه داشته باشیم که هدف آن ها: 1- درک روابط میان پدیده ها، 2- شناسایی پیوستگی متقابل عوامل اجتماعی، 3- شناخت شیوه ی زندگی در اجتماعات،4- شناخت ماهیت موجود در امور نبوده است. هر قدر به زمان حال نزدیکتر می شویم مشاهده می کنیم که کم کم مقدمات پیدائی چنین هدف هایی آشکار می شود. در حال حاضر هدف جامعه شناسی مستقیماً ارائه ی دستورالعمل برای زندگی بهتر و رفاه بیشتر نیست. همچنین کار جامعه شناسی صدور احکام ارزشی و حکم کردن درباره ی خوبی یا بدی امور و مسائل نیست و برای جامعه شناس خوب و بد یا زشت و زیبا وجود ندارد. «با این مقدمات روشن است که هدف جامعه شناسی به عنوان یک علم بررسی و شناخت علمی پدیده ها و بیان روابط و مناسبات موجود در پدیده ها است و هدف مستقیم جامعه شناسی شناخت و توصیف علمی است.» امروزه جامعه شناسی بیش از پیش مورد استفاده و استناد کارشناسانی است که در زمینه ی برنامه ریزی های توسعه اقتصادی و اجتمـاعی فعالیت می کنند. علت این که بسیاری از برنامه های اقتصادی پیشرفت لازم را در عمل پیدا نمی کند ویا نتیجه مطلوب از آن به دست نمی آید، این است که در تدوین آن ها فقط معیارهای اقتصادی مورد توجه بوده و سهم اساسی محیط اجتماعی به حساب نیامده است. جامعه شناسی برای برخی رشته ها و علوم دیگر، نوعی علم کمکی یا روشن کننده است. از نتایج مطالعات جامعه شناسان در علومی مانند روانشناسی، اقتصاد، علوم سیاسی، تاریخ و جغرافیای انسانی استفاده می شود. از نمونه های مطالعات جامعه شناسی این موارد را می توان نام برد: دگرگونی نظام اقتصادی؛ تحول طبقات اجتماعی و تحرک اجتماعی؛ تحول احتیاجات وابسته به تحول نظام ارزش ها؛ ارتباط دگرگونی شهرهای بزرگ با تغییر ساخت های اجتماعی؛ تحول خانواده و تغییرات ساختمان های مسکونی.