اصطلاح شناسی اجتماعی

آموزش اجتماعی (SOCIAL LERNES): رفتار انسان فقط تا حد کمی به ساختارهای توارثی و ذاتی مربوط می شود و این رفتار بیش از همه از آموزش اجتماعی تغذیه می شود (ویس وده، 1381: 193).
دوشنبه، 21 مرداد 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اصطلاح شناسی اجتماعی
 اصطلاح شناسی اجتماعی

نویسنده: محمد کاوه




 

* آموزش اجتماعی (SOCIAL LERNES):

رفتار انسان فقط تا حد کمی به ساختارهای توارثی و ذاتی مربوط می شود و این رفتار بیش از همه از آموزش اجتماعی تغذیه می شود (ویس وده، 1381: 193).

* اجتماع (COMMUNITY)

گروه خاصی از مردم که در یک منطقه جغرافیایی معین سکونت دارند، ‌دارای فرهنگ مشترکی هستند و به طور دسته جمعی برای یک هدف معین عمل می کنند (کوئن، 1387: 378).

* ادراک اجتماعی (SOCIAL COGNITION):

فرآیندی که از آن برای گردآوری و یادآوری اطلاعاتی درباره دیگران و نتیجه گیری از این اطلاعات استفاده می شود(کالات، 1386: 263).

* امنیت اجتماعی (SOCIAL SECURITY):

حفظ تعلقات و پیوندهای متقابل درون هر یک از واحدهای اجتماعی و میان واحدهای اجتماعی یک جامعه به منظور پاسداری از حیات واحدها و تضمین بهره گیری آنان از منافع و ارزش ها یا همان فرصت ها(نویدنیا، ‌1384: 44).

* انحراف اجتماعی (SOCIAL DEVIANCE):

هر نوع رفتار خلاف موازین اجتماعی مورد قبول جامعه که وجودش برای دوام نظام و ایجاد عدالت زیان بخش باشد(بلخاری قهی، 1381: 92).

* انزوای اجتماعی (SOCIAL ISOLATION):

ناتوانی در برقراری ارتباط با شبکه اجتماعی(سنتراک، 1385: 133).

* انسداد اجتماعی (SOCIAL CLOSURE):

فرایندی که در آن برخی از گروه های جامعه، ‌سایرین را از دستیابی به منافع و فرصت ها محروم می کنند(رازانی، 1385: 104).

* انگیزه اجتماعی (SOCIAL INCENTIVE):

نیاز و خواسته ای که از طریق تجارب با دنیای اجتماعی یاد گرفته می شود(سنتراک، 1385، 609).

* اعتماد اجتماعی (SOCIAL TRUST):

حسن ظن افراد جامعه نسبت به یکدیگر، که جنبه های آن عبارتند از: صداقت، صراحت و سهیم کردن دیگران در اطلاعات، ‌عقاید، ‌افکار و احساسات، احترام و ارزش قائل شدن برای طرف مقابل، حمایت از توانایی ها و شایستگی های طرف مقابل، تمایلات همیارانه و یاری گرانه و رفتار اعتماد آمیز(رازانی، 1385: 101).

* بحران اجتماعی (SOCIAL CRISIS):

بروز نابسامانی، ‌بی سازمانی و اختلال در جامعه به گونه ای که تعادل عمومی و روال عادی زندگی اجتماعی به خطر بیافتد(همان، 104)

* بی سازمانی اجتماعی (SOCIAL DISORGANIZATION):

ناهماهنگی میان جنبه های مختلف یک جامعه مانند: نهادها، ارزش ها، ‌هنجارها و گروه بندی های اجتماعی، که جامعه را از رسیدن به هدف های خاص فرهنگی و اجتماعی خود باز می دارد(ستوده، 1386: 84و 85).

* بی عدالتی اجتماعی (SOCIAL INJUSTICE):

وجود تبعیض و ممتاز بودن نابجای گروهی از افراد یا اقشار جامعه نسبت به دیگران در برخورداری از مواهب و امکانات.

* بی نظمی اجتماعی (SOCIAL DISORDER):

ناهماهنگی مناسبات نهادها و سازمان های جامعه، هم چنین وضعیت ناشی از بی انضباطی، قانون گریزی و عدم رعایت هنجارهای جامعه(رازانی، 1385: 103و 104).

* بی هنجاری (آنومی) یا نابسامانی (ANOMIE):

وضعیتی که در آن، هنجارهای اجتماعی یک گروه یا جامعه، اقتدار و جاذبه اش را برای برخی از افراد از دست می دهد(دادخواه، 1385: 169).

* پایگاه اجتماعی (SOCIAL STATUS):

یک موقعیت در جامعه(ستوده، 1386: 23) یا ارزشی که یک گروه برای یک نقش اجتماعی قائل است (دادخواه، ‌1385: 65).

* پدیده اجتماعی (SOCIAL PHENOMEN):

تمامی رخدادهای اجتماعی که در اثر کنش، ‌واکنش و روابط اجتماعی بین افراد، ‌یا بین افراد و جامعه به وجود می آید. مانند: زبان، آموزش و پرورش، خرید و فروش، ‌تولید کالا، جنگ، ‌فرهنگ، قانون، بزهکاری، سرقت و تغییرات اجتماعی (سیف اللهی، 1381: 388).

* تامین اجتماعی (SOCIAL SECURE):

تأمین درآمدی که به هنگام قطع درآمد به عللی از قبیل بیکاری و حادثه جایگزین آن می شود و یکی از ابزارها و وسایل تحقق رفاه اجتماعی است (حاج حسینی، 1388: 57).

* تحرک اجتماعی (SOCIAL MOBILITY):

انتقال یک فرد از یک پایگاه اجتماعی به یک پایگاه اجتماعی دیگر(دادخواه، 1385: 66).

* تغییرات اجتماعی (SOCIAL CHANGES):

تغییرات ماندگار در ساختار اجتماعی و فرهنگی در قلمرو خاصی از زندگی اجتماعی (علاقه بند، 1380: 134).

* توسعه اجتماعی (SOCIAL DEVELOPMENT):

افزایش ظرفیت و توانایی مردم در راستای فعالیت دائم به منظور تأمین رفاه خود و جامعه و تحول نهادهای اجتماعی برای برقراری عدالت اجتماعی، ارتقای فرهنگی، بهبود کیفیت زندگی و برآوردن احتیاج های طبقات مختلف مردم، یکپارچگی، وحدت و انسجام اجتماعی (رازانی، 1385: 101).

* جنبش اجتماعی (SOCIAL MOVEMENT):

کوشش سازمان یافته جمعی، ‌برای ایجاد یا ممانعت از تغییری که مطلوب یا نامطلوب تلقی می شود(دادخواه، 1385: 179).

* حقوق اجتماعی (SOCIAL LAW):

جلوه ای بنیادین از حقوق بشر که در برگیرنده آن دسته از حقوق انسان هاست که به منظور برابری اجتماعی و اقتصادی و در نتیجه رفع بی عدالتی های ناشی از شرایط اجتماعی و اقتصادی جوامع شناسایی شده است(نیازپور، 1387: 115).

* حمایت اجتماعی (SOCIAL PROTECTION):

میزان برخورداری از محبت، همراهی و توجه اعضای خانواده، دوستان و سایر افراد (محسنی تبریزی و راضی، 1386: 84).

* خدمات اجتماعی (SOCIAL SERVICES):

کار و خدمتی که در ظرف اجتماع و مناسبات انسانی تحقق پیدا می کند(حاج حسینی، 1388: 57).

* درک اجتماعی (SOCIAL PERCEPTION):

نماینده قضاوت های افراد نسبت به موقعیت ها، ‌تعاملات و رخدادهای اجتماعی (نیکزاد، 1382: 329).

* دگرگونی اجتماعی (SOCIAL CHANGE):

تغییر اجتماعی یا تبدیل ساختار اجتماعی جامعه که معمولاً در یک دوره معین اتفاق می افتد (کوئن، 1387: 496).

* رفاه اجتماعی (WELFARE):

مجموعه سازمان یافته ای از قوانین، برنامه ها و سیاست هایی که در قالب مؤسسات رفاهی و نهادهای اجتماعی به منظور پاسخ گویی به نیازهای مادی و معنوی و تأمین سعادت انسان ارائه می شود تا زمینه رشد و تعالی او را فراهم آورد(حاج حسینی، 1388: 58).

* رفتار جمعی (COLLECTIVE BEHAVIOUR):

رفتاری خود جوش، بدون سازماندهی و غیر قابل پیش بینی که از افراد درون جماعت سر می زند(دادخواه، 1385: 170و 171).

* روحیه اجتماعی (SOCIAL SPIRIT):

خصوصیتی که افراد یک جامعه را به مشارکت علاقه مندانه و فعالانه در مسائل اجتماعی ترغیب می کند (رازانی، 1385: 101).

* ساختار (ساخت) اجتماعی (SOCIAL STRUCTURE):

روابط و مناسبات نسبتاً ثابت و تقریباً پایداری که میان افراد یا گروه هایی اجتماعی یک جامعه که تحت مجموعه مشترکی از ارزش ها و هنجارهای فرهنگی گرد آمده اند، ‌برقرار می باشد(ستوده، 1386: 23).

* سازمان اجتماعی (SOCIAL ORGANIZATION):

شکل رسمی و عینی نهادهای اجتماعی و عنصر سازمان یافته و منظمی که در جهت تحقق اهداف نهادهای اجتماعی، عمل و کارکرد مشخصی از خود بروز می دهد(دادخواه، 1385: 97).

* سرمایه اجتماعی (SOCIAL CAPITAL):

شبکه نسبتاً با دوامی از روابط کمابیش نهادینه شده توأم با شناخت و تعهدات، ‌مانند: اعتماد متقابل(زینالی، 1387: 37و 38).

* سکون اجتماعی یا رخوت اجتماعی (SOCIAL INTERTIA):

ناپویایی و دور ماندن یک جامعه از تغییر و تحولات (رازانی، 1385: 104).

* سلامت اجتماعی (SOCIAL HEALTH):

چگونگی ارزیابی فرد از عملکردش در برابر اجتماع (سام آرام، 1388: 17).

* سیاست اجتماعی (SOCIAL POLICY):

اقداماتی که به رشد بهینه زندگی انسان ها کمک می کند. یا استفاده از گروه های تأثیرگذار اجتماعی برای توزیع منابع، جایگاه و قدرت در بین اعضای گروه های اجتماعی (باقری، 1386: 129و 130).

* سیستم اجتماعی (SOCIAL SYSTEM):

از نظر تالکوت پارسونز یک سیستم را می توان موجودیتی تلقی کرد که در ارتباط با موجودیت های دیگر از استقلال نسبی برخوردار است. این که به طور مثال یک کشور به مانند یک سیستم اجتماعی در نظر گرفته شود به معنای آن است که آن کشور در شیوه کارکرد خود و در شیوه سازگاری بخش های مختلف خود مانند: اقتصاد، دولت و قانون، الگوهایی را به نمایش می گذارد که به شکلی اجتماعی به وجود آمده است(استونز، 1379: 154و 155).

* شکاف اجتماعی (SOCIAL CLEAVAGE):

معیارها و مرزهایی که گروه های اجتماعی را از یکدیگر جدا می سازد و یا در تقابل با یکدیگر قرار می دهد(رازانی، 1385: 103).

* شناخت اجتماعی (SOCIAL RECOGNITION):

توانایی درک تعاملات انسانی(برگر، 1388: 459).

* طبقه اجتماعی (SOCIAL CALSS):

گروه وسیعی از افراد که در سلسله مراتب اجتماعی، رتبه مشابهی دارند و هر طبقه اجتماعی با سطح معینی از ثروت، قدرت و منزلت مشخص می شود (دادخواه، 1385، 179و 178).

* عدالت اجتماعی (SOCIAL JUSTIC):

برخورداری افراد یک جامعه از موقعیت های متناسب، شایسته، مواهب و امتیازات، به نسبت کار و امکانات فکری، ذهنی و جسمی آن ها(رازانی، 1385: 101).

* عقاید اجتماعی (SOCIAL BELIEVES):

طرز تفکر و نظر افراد جامعه درباره مسئله و یا پدیده ای در زمان و مکان معین. مانند: خرافات (سیف الهی، 1386: 126).

* فاصله اجتماعی (SOCIAL DISTANCE):

فاصله گرفتن طبقات و گروه های مختلف جامعه به دلیل موانع طبقاتی، نژادی و فرهنگی؛ به گونه ای که کنش متقابل میان آن ها را دچار اختلال کند (رازانی، 1385: 103).

* فرآیند اجتماعی (SOCIAL PROCESS):

جریان مداوم یک سلسله از رویدادها، ‌پدیده ها و واکنش هایی که در مجموع منجر به تغییر اجتماعی می شود (قنادان و همکاران، 1384: 31).

* قدرت اجتماعی (SOCIAL POWER):

توانایی فرد در تحمیل اراده اش بر شخص یا گروه هایی از اشخاص(کوئن، 1387: 463).

* کارکرد اجتماعی (SOCIAL FUNCTION):

نتایج و آثار عینی ساختارها و پدیده های اجتماعی (ستوده، 1386: 22).

* کشاکش اجتماعی (SOCIAL STRUGGLE):

وقتی در یک جامعه، دگرگونی های سریعی رخ می دهد تمامی افراد آن جامعه، همه این دگرگونی ها را به طور یکسان نمی پذیرند. پذیرش عنصر یا عنصرهای فرهنگی جدید معمولاً باعث می شود که عنصر یا عنصرهایی از فرهنگ رایج جامعه به عنوان کهنه و قدیمی یا نامتناسب، ‌متروک یا فراموش شود. این جایگزینی به آسانی صورت نمی گیرد و در موارد زیادی با ستیز و نزاع و تبلیغ همراه است که به آن کشاکش اجتماعی گفته می شود(ستوده، 1386: 85).

* کنش اجتماعی (SOCIAL ACTION):

تمام حالات تفکر، احساس و عمل که تمایل آن بر حسب مدل هایی که جمعی هستند شالوده بندی شده است(روشه، 1387، 47).

* گروه اجتماعی (SOCIAL GROUP):

افرادی که بر اساس تمایلات، خواسته ها، احساسات، عقاید و رفتار مشترک، برای رسیدن به اهداف یکسانی، ‌با یکدیگر همکاری می کنند و در اثر کنش های متقابل به هم پیوند می خورند(دادخواه، 1385، 83).

* مشارکت اجتماعی (COMMUNITY PARTNERSHIP):

مشارکت ساکنان محله، مدارس، اماکن مذهبی، کسبه، سازمان های اجتماعی، مأموران منتخب و ادارات دولتی با پلیس برای حل مسائل مهم و سرنوشت ساز (اتکینسون، ‌1385: 218).

* منش اجتماعی (SOCIAL DISPOSITION):

نتیجه تطبیق احتیاجات انسانی با شکل زندگی در جامعه خاص (شامبیاتی، 1385: 218).

* موقعیت اجتماعی (SOCIAL POSITION):

هویت اجتماعی که فرد در گروه یا جامعه معینی دارد (گیدنز، 1379: 791).

* ناآرامی اجتماعی (SOCIAL UNREST):

وضعیتی که در آن نارضایتی از شرایط یا یک واقعه موجب بروز یا گسترش رفتارهای خشونت بار شود(رازانی، 1385: 104).

* نظام اجتماعی (SOCIAL SYSTEM):

تعامل تعداد زیادی از کنشگران جامعه (محمدی اصل، 1384: 47و 48) که تنها در صورت وجود یک نظام کنترل اجتماعی مؤثر امکان پذیر می باشد(صدیق سروستانی، 1386: 22).

* نفوذ اجتماعی (SOCIAL INFLUENCE):

تلاش مستقیم و عمدی برای تغییر دادن باورها، نگرش ها یا رفتارهای دیگران (اتکینسون، اتکینسون و همکاران، ‌1385: 633).

* نقش اجتماعی (SOCIAL ROLE):

رفتار مورد انتظار از فردی که موقعیت اجتماعی معینی را اشغال کرده است(گیدنز، 1379: 791).

* واگرایی اجتماعی (SOCIAL DISINTEGRITY):

ضعف و سستی پیوندها و تعلقات مشترک اجتماعی و وفاق میان افراد جامعه.

* وفاق اجتماعی (SOCIAL CONSENSAS):

نوعی اجماع نظر و فهم مشترک نسبت به باورها، ‌ارزش ها و هنجارهای اساسی در جامعه.

* همبستگی اجتماعی (SOCIAL COHESI):

وحدت و انسجام در دورن یک جامعه ملی؛ که به هنگام رو به رو شدن با دشمنان خارجی یا مشکلات داخلی مشخص می شود(رازانی، 1385: 100-102).
منبع مقاله: کاوه، محمد، (1353) آسیب شناسی بیماری های اجتماعی، تهران: جامعه شناسان، چاپ اول.

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.