عبادت و عبودیت از نظر لغوی به معنای پرستش و بندگی است؛ (1) اما از نظر عرفانی مفهوم ویژهای دارد؛ با رویکرد عرفانی عبادت و عبودیت عامهی مردم عبارت است از اظهار نهایت تذلّل و خشوع در پیشگاه حق تعالی؛ از نظر خواص، طی کردن مسیر عبودیت است به گونهای که صداقت و خلوص را در وجود خویش مشاهده کند و عبادت او از هر پیرایهای منزّه باشد. اما عبودیت خاصانِ از خواص این است که خود را در عبودیت و بندگی قائم و وابسته به حق مشاهده نماید؛ زیرا خاصان، حق سبحانه را در مقام احدیّت جمع و فرق عبادت میکنند. (2)
در عرفان امام خمینی عبادت و عبودیت با الهام از حدیث امام صادق که فرمود: «العبودیة جوهرٌ کنهها الربوبیة» (3) چنین معنا شده است:
«فهی الربوبیة التی هی کُنه العبودیة... فإنّ مقام العبد الکامل هو التذلّل بین یدی سیده». (4)
حضرت امام در مسأله ولایت انسان کامل، مفهوم عبودیت را نیز تبیین کرده و گفتهاند، ولایت، ربوبیت و خداوندگاری است که کُنه و حقیقت آن عبودیت و بندگی است؛ زیرا عبد کامل بالاترین مقام خود را در اظهار تذلّل و خشوع در پیشگاه مولایش میداند. بنابراین در تحلیل مسأله باید گفت: خضوع در پیشگاه موجودی به خاطر کمال متعالی آن است؛ لذا خضوع موجودی در برابر موجود دیگر، در واقع خضوع نقص در پیشگاه کمال و تواضع ناقص در برابر کامل است. آن کمال یا از سنخ «جمال» است که نفس انسان خاضع به سوی آن جذب میشود و میخواهد خود را به آن نزدیک کند و رنگی از آن جمال بگیرد؛ یا از سنخ «جلال» است که عقل در برابر آن جلال و عظمت مؤدبانه خاضع و قلب در پیشگاه او خاشع است. از آن جا که مبدأ جمال و جلال حق تعالی است و در هر جای دیگر، نمونهای از آن دیده شود، در واقع جلوه و مظهری از اسماء جمال و جلال الهی است، پس معبود و شایستهی خضوع تنها او است؛ چه این که عبادت در واقع تجسم و صورت دادن به خضوع و خشوع قلبی و اظهار بندگی و نیاز در پیشگاه پروردگار عالم است (5) که صورت کامل آن در عبادتهای انسان کامل (انبیا و اولیا) و جلوههای پایینتر آن در عبادات سایر افراد تجلّی میکند. یکی از بزرگان در این باره میگوید:
«و العبادات المشروعة، صورٌ لمواقف الکمّلین من الأنبیاء من ربهم، و تماثیل تحکی عن مواردهم و مصادرهم فی مسیرهم إلی مقام القرب و الزلفی، کما قال تعالی (لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ) (6) و هذا أصلٌ و فی الأخبار المبینة لحکم العبادات و أسرار جعلها و تشریعها شواهد کثیرةٌ علی هذا المعنی؛ (7) عبادتهایی که در شرع مقدس آمده، در واقع صورتهایی از توجه انسان کامل به سوی پروردگار و تمثالهایی است که مسیر و نحوهی سیر انبیا (علیهمالسلام) را به سوی قرب الهی - از آغاز تا انجام - نشان میدهد؛ لذا در قرآن به عنوان یک اصل کلی فرمود: «قطعاً برای شما در اقتدا به رسول خدا، سرمشق نیکویی است»؛ این آیه اصل کلی را مطرح کرده و در روایات که حکم و اسرار عبادتها را بیان نموده، شواهد فروانی در این باره آمده است.
بنابراین عبادت مؤمنان در حقیقت نشان دهندهی نحوهی سیر انسان کامل به سوی قرب الهی است و خداوند همگان را موظف نموه تا با تأسی به سیر و سلوک انسان کامل، مسیر عبودیت و کمال را طی کنند، تا از رهگذر این اقتدا به کمال و سعادت ابدی نایل آیند و جلوهای از قرب الهی نصیب آنها شود.
با توجه به این که رسیدن به کمال و سعادت ابدی جز از این راه میسور نیست، عبادت و بندگی در پیشگاه حق، نیاز و اقتضای ذاتی انسان است و به همین جهت یکی از بزرگان در مقام تحلیل مسألهی عبادت و نیایش میفرماید:
"عبادت و پرستش خداوند برای انسان به عنوان یک خُلق ثابت همگانی تغییرناپذیر و نسخناپذیر مطرح است و اساساً یکی از نیازهای بشر، پرستش خداوند است؛ چون پرستش، توجه باطنی و قلبی انسان به حقیقتی است که او را آفریده است؛ پرستش خدا در واقع سیری است که انسان را از خلق به خالق میکشاند و قطع نظر از هر فایدهی آن، نیاز روحی بشر است و عبادت در روح انسان تعادل ایجاد میکند و به طور کلی همان طور که انسان نیاز به تغذیه و هوا دارد، نیاز به عبادت و پرستش دارد و انسان میتواند با عبادت و نماز، عناصر ناپاکی و آزار دهنده روح را از خود دور کرده و آرامش، نورانیت قلب و اطمینان خاطر در خود ایجاد نماید. (8)"
انسان در هیچ مرحلهای بینیاز از عبادت نیست و ترک عبادت مساوی با سقوط او است و این خود، بهترین دلیل بر ذاتی بودن نیاز به عبادت است (9) میتوان گفت، همانگونه که غزلهای عاشقانهی بلبل، فصل مقوّم بلبل است، عبادت و مناجات انسان نیز بازتاب خواست و اقتضای ذاتی او است؛ گرچه ستایش انسانهای کامل، عاشقانه و ستایش دیگران، از روی ترس یا طمع است. امام خمینی در این باره میگوید:
"باید دانست که عبادات مطلقاً ثنای مقام مقدس ربوبیت است به مراتب آن، که کلیِ آن، رجوع کند به ثنای ذات یا ثنای اسماء و صفات و یا ثنای تجلیات، تنزیهاً یا تقدیساً یا تحمیداً، و هیچ عبادتی به حسب سرّ و حقیقت، خالی از یک مرتبه از ثنای معبود نیست. (10)"
بدین ترتیب عبادت در قاموس عرفان پرستش ساده و ناآگاهانه نیست، بلکه پرستشی عاشقانه و همراه با خضوع آگاهانه است که سالکان کوی دوست نه تنها در مسیر راه وصال بلکه در عین وصال نیز با عبادتهای خود ثنای محبوب میکنند؛ چنان که عندلیب گلشن اسرار، حافظ شیرازی در مقام بیان سرّ عبادت و مناجات واصلان عاشق گفته است:
بللی برگ گُلی خوش رنگ در منقار داشت *** اندر آن برگ و نوا خوش نالههای زار داشت
گفتمش در عین وصل این ناله و فریاد چیست؟ *** گفت ما را جلوهی معشوق بر این کار داشت (11)
عبادت عارفانه نه تنها با وصال و فنای فی الله پایان نمییابد، بلکه آتش عبودیت و بندگی در دل انسانهای واصل شعلهورتر میشود.
در حقیقت، اصل عبودیت عبارت از خود را کنار گذاشتن و راه فنا در پیش گرفتن و به حضرت مقصود روی آوردن است؛ این فنا عین بقا و نیل به مقصود است. فنا، طریق کمال انسان و راهی است که در حرکت به سوی کمال باید پیموده شود. (12)
پینوشتها:
1. لغت نامه دهخدا، ج 34، ص 31 و 93.
2. اصطلاحات الصوفیه (قاسانی)، ص 107.
3. مصباح الشریعه، ص 2.
4. تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الانس، ص 178-179.
5. المیزان، ج 14، ص 124.
6. احزاب (33): 21.
7. المیزان، ج 1، ص 302.
8. مجموعه آثار، ج 21، ص 195-196.
9. شرح الاسماء الحسنی، ص 90؛ حکمت عبادات، ص 46.
10. سرّ الصلوة، ص 17.
11. دیوان حافظ، ص 54.
12. مقالات، ج 1، ص 114.
صادقی ارزگانی، محمد امین، (1387) سیمای اهل بیت (ع) در عرفان امام خمینی (ره)، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، چاپ اول.