ورود و گسترش افكار و جنبشهای چپ گرا در جنوب شرق آسیا، تحت عوامل متعدد درونی و بیرونی شكل گرفت. مهاجران چینی، به ویژه در مراكز شهری این منطقه، در اقتصاد و آموزش كشورهای جنوب شرق آسیا و انتقال تفكرات و حوادث داخلی چین به این مناطق، نقش عمدهای ایفا میكردند. همچنین گسترش افكار و آرای سوسیالیستی و ماركسیستی در اروپا، پس از جنگ جهانی اول مستعمرههای آنها در جنوب شرق آسیا را نیز تحت تأثیر قرار داد و به تدریج با جریانهای ملی گرایانه و استقلال طلبانه در این مناطق پیوند یافت. (1)
چپ گرایی در اندونزی
نخستین جنبشهای چپ گرا در اندونزی تحت تأثیر سوسیالیستهای هلند (كشوری كه سالها بر اندونزی سلطهی استعماری داشت) در دهههای نخست سدهی چهاردهم/ بیستم شكل گرفت. اسنیولیت (2)، از اعضای سابق حزب كارگران سوسیال دموكراتیك (3) هلند، در 1332/ 1914 انجمن سوسیال دموكراتیك جنوب شرق آسیا (4) را بنیان گذاشت. (5) اكثر اعضای این حزب را هلندیها تشكیل میدادند؛ از این رو، اسنیولیت كوشید با برقراری رابطهی نزدیك تر با سركت اسلام (از سازمانهای اسلامی فعال در آن زمان)، پایگاه مردمی مناسبی برای حزب خود فراهم آورد. اگرچه خود وی در 1336/ 1918 از جنوب شرق آسیا اخراج شد، اما این حزب تحت رهبری برخی اندونزیایی ها، به ویژه سمائون (6)، دارسونو (7) و تان مالاكا (8) به فعالیت خود در چارچوب سركت اسلام ادامه داد و توانست افراد بسیاری را جذب كند. (9)افزایش نیروی كار در مناطق شهری اندونزی، به ویژه جاوه، در جنگ جهانی اول و شكل گیری اتحادیههای تجاری در صنایع كلیدی (مانند راه آهن، پست و تلگراف) به تشویق سوسیالیستهای هلندی، موجب شد احزاب سیاسی نیز توجه خود را بر مجامع كارگری متمركز نمایند. در این زمان شاخههای محلی سركت اسلام، كه دارای تمایلات چپ بودند، به شاخهی مركزی فشار بیشتری وارد ساختند تا اصول اسلام گرایانه و نوگرایانهی خود را با آموزههای ماركسیسم منطبق سازد و مشی انقلابیتری را دنبال نماید. تقبیح نظام سرمایه داری از سوی سركت اسلام در برخی نشستهای آن، تا اندازهای متأثر از همین فشارها بود. (10)
انجمن سوسیال دموكراتیك، به ویژه در شهر سمارانگ (11)، نفوذ و قدرت بسیاری داشت و سمائون و دارسونو، كه شاخهی سركت اسلام را در این شهر رهبری میكردند، درصدد به كارگیری برنامههای انقلابیتر بودند. با بالا گرفتن اختلافات انجمن سوسیال دموكراتیك و سركت اسلام بر سر اتخاذ مواضع تندتر، سران انجمن در رمضان 1338/ مه 1920 نام آن را به سازمان كمونیستی جنوب شرق آسیا (12) تغییر دادند. این سازمان فعالیت خود را در دفتر سمارانگ سركت اسلام آغاز نمود و سمائون به ریاست آن انتخاب شد. وی مناسبات تنگاتنگی با كمینترن برقرار نمود و در همایشهای مختلف آن شركت میكرد. در این زمان بیشتر اعضای انجمن، اندونزیایی بودند و كناره گیری رهبران هلندی از این انجمن، با توجه به دید منفی مردم به آنان، اقبال عمومی بیشتری را برای سازمان كمونیستی جنوب شرق آسیا به همراه داشت. این سازمان در 1303ش/ 1924 به حزب كمونیست اندونزی (13) تغییر نام یافت. (14)
در ششمین همایش سركت اسلام، كه در 1300ش/ 1921 برگزار شد، سران سركت صریحاً در مقابل چپ گرایان قرار گرفتند و طبق مصوبهای، عضویت اعضای خود را در دیگر سازمانها و احزاب ممنوع ساختند و كمونیستها را از سركت اسلام طرد كردند. (15)
سیاستهای اقتصادی دولت هلند در اوایل دههی 1300ش/ 1920، منجر به افزایش مالیات و ایجاد تبعیض بین هلندیها و بومیان اندونزی شد. در این هنگام، اعضای حزب كمونیست اندونزی عمدتاً متشكل بودند از كارگران، تحصیل كردههای بیكار و افراد با درآمد متوسط كه فشار مالیاتی زیادی را تحمل میكردند. حزب كمونیست با بهره گیری از این اوضاع، اعتصابات بزرگی را در صنایع گوناگون به راه انداخت كه اغلب فعالیتهای اقتصادی را در جزیرهی جاوه نیز متوقف ساخت. (16) حمایت برخی اشخاص مذهبی از حزب كمونیست اندونزی و تلاش آنان برای آشتی دادن آموزههای اسلامی و كمونیستی در مناطق متعدد اندونزی، از جمله جاوه و سوماترا، در موفقیت نسبی حزب كمونیست در این دوران بیتأثیر نبود. (17)
پس از آنكه دولت هلند، اعتصابات 1302ش/ 1923 را سركوب كرد، حزب كمونیست اندونزی قیامهای سراسری را در 1303ش/ 1924 و 1304ش/ 1925 به راه انداخت، كه همگی با سركوب دولت هلند همراه بود. همچنین یكی از شاخههای حزب كمونیست اندونزی، شورشهای سراسری بزرگی را در آبان 1305/ نوامبر 1926 و اواخر 1305ش/ اوایل 1927 در مغرب جاوه و مغرب سوماترا به راه انداخت. دولت هلند این شورشها را به سرعت و به شدت سركوب كرد، به گونهای كه حزب كمونیست اندونزی تا 1324ش/ 1945 در عرصهی سیاست فعالیت چندانی نداشت. (18)
در 1314ش/ 1935، موسو (19) از رهبران حزب كمونیست اندونزی، برای مدت كوتاهی از شوروی وارد اندونزی شد و سازمان مخفی حزب كمونیست اندونزی را راه اندازی كرد. (20) از جمله سازمان های دیگری كه متأثر از افكار چپ بود و نقش مهمی در جنبش ملی گرایی اندونزی به ویژه پس از سركوبی قیام كمونیستها (1305-1306ش/ 1926-1927) داشت، اتحادیهی اندونزی (21) بود. این سازمان را دانشجویان اندونزیایی مقیم هلند، در 1301ش/ 1922 در هلند تأسیس كردند. سازمان زیر نظر محمد حتا (22) فعالیت میكرد و با حزب كمونیست اندونزی پیوندهایی برقرار نمود. (23)
پس از پایان جنگ جهانی دوم و اعلام استقلال اندونزی در 26 مرداد 1324/ 17 اوت 1945، اندونزی به صحنهی نبرد نیروهای مختلف اندونزیایی و هلندیها، كه از حمایت متفقین به ویژه انگلیسیها نیز برخوردار بودند، بدل شد. این درگیریها تا 1328ش/ اواخر 1949 و دستیابی اندونزی به استقلال كامل سیاسی به طول انجامید. طی این دوران دولتهای متعددی سر كار آمدند و اغلب آنها كوشیدند از طریق گفتگو با دولت هلند و جلب حمایت جامعهی بین المللی، استقلال اندونزی را به دست آورند. (24)
از احزاب چپ گرای فعال این دوره، حزب سوسیالیست (25) بود كه در آذر 1324/ اوایل دسامبر 1945 از به هم پیوستن دو حزب دیگر (حزب سوسیالیست اندونزی (26) به رهبری امیر شریف الدین و حزب خلق سوسیالیست (27) به رهبری سوتان شهریر) به وجود آمد. این حزب جدید تحت رهبری شهریر قرار گرفت و طرفداران آن بیشتر روشنفكران جوان و دانشجویان بودند. شهریر در اسفند 1326/ فوریهی 1948، از این حزب جدا شد و حزب دیگری با عنوان حزب سوسیالیست اندونزی ایجاد كرد. (28) یكی دیگر از سازمانهای چپ گرا كه در این دوره از لحاظ سیاسی و نظامی فعال بود، پسیندو (جوانان سوسیالیست اندونزی) (29) نام داشت كه از به هم پیوستن هفت سازمان دیگر، در آبان 1324/ نوامبر 1945 ایجاد شده بود. (30)
در اواخر اسفند 1326/ فوریهی 1948، برخی از نیروهای چپ گرا، كه از سیاستهای دولت به ویژه شیوهی تعامل آن با دولت هلند ناراضی بودند، به رهبری امیر شریف الدین گرد هم آمدند و جبههی دموكراتیك خلق (31) را تشكیل دادند. در 20 مرداد 1327/ 11 اوت 1948 موسو، رهبر حزب كمونیست اندونزی، از شوروی بازگشت و اغلب رهبران جبههی دموكراتیك خلق به وی پیوستند. دفتر جدید حزب كمونیست در 10 شهریور/ اول سپتامبر همان سال تأسیس شد و اشخاص جوانتر نیروهای چپ گرا (مانند د. ن. آیدیت (32)، م. هـ. لقمان (33)، نجوتو (34) و سودیسمن(35)) كه در سالهای بعد رهبران حزب كمونیست اندونزی شدند، به این حزب پیوستند. (36)
پس از بالا گرفتن اختلافات و درگیریها بین طرفداران حزب كمونیست و طرفداران دولت، نیروهای طرفدار حزب در شهریور/ اواسط سپتامبر همان سال، بر شهر مادیون (37) تسلط یافتند و از دیگر نیروهای چپ گرا خواستند تا به آنها بپیوندند. موسو و امیرشریف الدین نیز به مادیون رفتند. این اقدام بر ضد سوكارنو و حتا كه نیروهای چپ آنها را عوامل ژاپن و امریكا قلمداد میكردند، صورت گرفته بود. سوكارنو در پیامی رادیویی از مردم اندونزی خواست تا با حمایت از وی و دولت، به مقابله با نیروهای چپ بپردازند. نیروهای ضدكمونیست، كه بیشتر آنها از شبه نظامیان مسلمان بودند، به مادیون رفتند و به سركوب كمونیستها پرداختند. در این حملات موسو كشته شد و امیرشریف الدین دستگیر و به همراه برخی دیگر از سران حزب تیرباران شد. آیدیت و لقمان نیز از كشور فرار كردند. (38) حوادث مادیون منجر به كاهش اعتبار نیروهای چپ شد و حزب كمونیست اندونزی تحت تأثیر همین واقعه تا اوایل دههی 1330ش/ 1950 فعالیت چندانی نداشت. به علاوه، اختلاف بین حزب كمونیست و ارتش و احزاب اسلامگرا، مانند ماشومی، بالا گرفت. پس از این حوادث، برخی نیروهای چپ كه پیرو تان مالاكا و مخالف شورش حزب كمونیست در مادیون بودند، در مهر 1327/ اكتبر 1948 به هم پیوستند و حزب موربا (حزب پرولتاریا) (39) را تشكیل دادند. (40) بین سال های 1329 تا 1336ش/ 1950-1957 در اندونزی نوعی دموكراسی پارلمانی حاكم بود، كه به دموكراسی هدایت شده (41) تحت رهبری سوكارنو تبدیل شد. (42) در این دوران، احزاب چپ گرا نیز دچار افت و خیز شدند. در دی 1329/ ژانویهی 1951، حزب كمونیست اندونزی به رهبری آیدیت، لقمان، نجوتو، و سودیسمن، فعالیت خود را از سر گرفت و در سال های بعد به یكی از مهمترین نیروهای مؤثر در سیاست اندونزی بدل شد. (43) حزب كمونیست اندونزی كه كوشیده بود پایگاه مردمی خود را تقویت كند، در سال های نخستین دههی 1330ش/ 1950 به عضوگیری پرداخت و از طریق سازمان مركزی كارگران سراسر اندونزی (44) آنها را سازماندهی نمود. تعداد اعضای آن در شاخههای مختلف (مانند جبههی دهقانان اندونزی (45) و جوانان خلق (46) كه جانشین پسیندو شده بود) چند برابر شد. بیشتر اعضای آن اهل جاوه بودند. شمارگان ترجمان (ارگان) حزب كمونیست، یعنی روزنامهی خلق (47) نیز به بیش از سه برابر افزایش یافت و حزب كمونیست با درآمدی كه از راه حق عضویت و جمع آوری كمك مالی به دست آورده بود، ثروتمندترین حزب اندونزی شد. (48)
در انتخابات مجلس 1334ش/ 1955، حزب كمونیست اندونزی 16/4 درصد آراء را به خود اختصاص داد و توانست 39 كرسی از 257 كرسی مجلس را كسب نماید. حزب سوسیالیست اندونزی و حزب پرولتاریا نیز با كسی 2/5 درصد آراء توانستند، به ترتیب، پنج و دو كرسی را به خود اختصاص دهند. (49)
پس از استقرار نظام سیاسی مبتنی بر دموكراسی هدایت شده از سوی سوكارنو، برخی از احزاب سیاسی، مانند ماشومی و حزب سوسیالیست اندونزی، به مخالفت با آن پرداختند كه درنهایت به انحلال آنها در مرداد 1339/ اوت 1960 انجامید. در مقابل، احزاب دیگر، مانند حزب ملی گرای اندونزی (50)، حزب كمونیست اندونزی و نهضت العلماء، در این سیاست جدید با سوكارنو همراهی كردند. در همین سال سوكارنو، نظریهی ناساكوم (مخفف ناسیونالیسم، مذهب و كمونیسم) (51) را مطرح نمود. ظاهراً مقصود وی این بود كه حزب ملی گرای اندونزی (نماد ناسیونالیسم)، نهضت العلماء (نماد مذهب) و حزب كمونیست اندونزی (نماد كمونیسم) باید در ادارهی كشور مشاركت داشته باشند. این نظریه موجب مشاركت بیشتر حزب كمونیست اندونزی- به رغم مخالفت ارتش- در امور سیاسی شد. (52) نمایندگان حزب كمونیست اندونزی در نهادهای دولتی حضور یافتند. (53) در فروردین 1341/ مارس 1962، سوكارنو، آیدیت و نجوتو را وزرای مشاور خود كرد. (54)
تصمیم هلند مبنی بر ایجاد دولت مستقل در ایریان (55) با كمك نیروهای محلی، منجر به قطع روابط سیاسی اندونزی و هلند در 1339ش/ 1960 شد. حزب كمونیست اندونزی، در قالب جبههی ملی و در كنار ارتش، از توان خود برای بسیج عمومی بهره برد و قضیهی ایریان منجر به گسترش نفوذ و افزایش اعضای این حزب در اندونزی گردید. (56) در این قضیه، اتحاد جماهیر شوروی كمكهای مالی و نظامی بسیاری به اندونزی كرد كه همین در نزدیكتر شدن اندونزی به بلوك كمونیستی و فاصله گرفتن از غرب، به ویژه امریكا، بسیار مؤثر بود. درنهایت، دولت هلند مجبور شد ایریان را به اندونزی واگذار نماید. (57) تا پایان 1341ش/ 1962 حزب كمونیست بیش از دو میلیون عضو داشت و بزرگترین حزب كمونیستی در كشورهای غیركمونیستی بود. (58)
حزب كمونیست اندونزی دربارهی تشكیل فدراسیون مالزی (59) در اوایل دههی 1340ش/ 1960 با حزب كمونیست چین همراه شد و به شدت به مخالفت با آن پرداخت. (60) حزب كمونیست اندونزی در این دوران بیشتر به سوی چین متمایل شده بود و رهبران این حزب، به ویژه آیدیت، عمدتاً تحت تأثیر چین قرار داشتند. (61)
در دی 1343/ ژانویه 1965، به فرمان سوكارنو، فعالیت حزب پرولتاریا ممنوع شد. این اقدام ظاهراً به تقویت بیشتر حزب كمونیست اندونزی انجامید، زیرا حزب پرولتاریا با حزب كمونیست به شدت مخالفت می ورزید و در جریانهای ضد كمونیستی در چند سال قبل نقش داشت. (62)
در مرداد 1344/ اوایل اوت 1965، با فشار سوكارنو رهبران حزب ملی گرای اندونزی كه با حزب كمونیست اندونزی مخالف بودند و با محافل ضد كمونیستی ارتش نیز پیوندهایی داشتند، كنار گذاشته شدند. (63) در 8-9 مهر 1344/ 30 سپتامبر- اول اكتبر 1965 كودتایی ناكام در جاكارتا شكل گرفت. در این واقعه، شش تن از ژنرالهای ارتش را ظاهراً برخی از نیروهای گارد محافظ ریاست جمهوری و نیروهای وابسته به حزب كمونیست اندونزی، ربودند و به قتل رساندند. این نیروها همچنین بر ساختمان رادیوی ملی، كاخ ریاست جمهوری و برخی دیگر از نقاط مهم شهر تسلط یافتند. آنها در یك پیام رادیویی اعلام كردند كه جنبش 30 سپتامبر (64)، توطئهی سازمان سیا و ژنرالهای وابسته به آنها را در سرنگونی دولت ناكام گذاشت. چند ساعت بعد، ژنرال سوهارتو در مقابله با این اقدام، ادارهی ارتش را در دست گرفت. (65) افسران ارتش، كه مخالف حزب كمونیست بودند، این حزب را به قتل ژنرالها و اجرای كودتا متهم ساختند و از این فرصت برای ریشهكن ساختن حزب كمونیست بهره بردند. سوكارنو می كوشید این قضیه را با مسالمت فیصله دهد، اما تلاش وی بینتیجه ماند. سركوب كمونیستها از جاوه آغاز شد و به دیگر ایالتها گسترش یافت. از همان زمان تاكنون دربارهی نقش حزب كمونیست اندونزی در این كودتا و ارتباط این قضیه با سوكارنو بحثهای بسیاری صورت گرفته و واقعیت معلوم نشده است، اما از 1344 تا 1345ش/ 1965 تا 1966 صدها هزار نفر از اعضای حزب كمونیست و وابستگان آنها، از جمله سران اصلی آن، یعنی آیدیت، لقمان و نجوتو، به قتل رسیدند و فعالیت این حزب به كلی ممنوع شد. (66) با روی كار آمدن سوهارتو، هر نوع فعالیت نیروهای چپ گرا نوعی تهدید برای امنیت و انسجام ملی معرفی، و از این رو سركوب میشد. (67)
امروزه از گروههای فعال چپ گرا در اندونزی، حزب خلق دموكراتیك (68) فعالیت بیشتری دارد. از نشریات چپ گرا نیز مجلهی كار فرهنگ (69)، چپ (70) و نقد (71) هستند. (72)
چپ گرایی در مالزی
رشد فعالیت نیروهای چپ در منطقهی مالایا بیشتر برای مقابله با اشغالگری ژاپن و مبارزه با نیروهای استعماری شكل گرفت. در اواسط دههی 1300ش/ 1920، یكی از شاخههای چپ گرای حزب چینی كومین تانگ (73) در منطقهی مالایا شروع به فعالیت كرد. در همین سالها نمایندگان كمینترن به سنگاپور رفتند و حزب كمونیست جنوب اقیانوس آرام (74) را ایجاد كردند. این گروهها در 1309ش/ 1930 جای خود را به حزب كمونیست مالایا (75) دادند. (76)در دههی 1310ش/ 1930، حزب كمونیست مالایا میكوشید با بهره گیری از ركود اقتصادی و افزایش مشكلات كارگران در بخشهای مختلف، پایگاه مردمی خود را در بین كارگران بومی منطقه تقویت سازد، اما عمده اعضای آن را چینیها تشكیل میدادند. این حزب در دههی نخست فعالیت خود سعی می كرد اعتصابات و شورشهایی را علیه نیروهای انگلیسی سازماندهی نماید. چون این حزب غیرقانونی محسوب میشد، فعالیت زیرزمینی میكرد. (77)
حملهی ژاپن به چین در 1316ش/ 1937 و اشغال منطقهی مالایا از سوی نیروهای ژاپنی در 1320ش/ 1941، برای حزب كمونیست مالایا فرصتی فراهم آورد تا به سازماندهی سیاسی و نظامی خود بپردازد. تشكیل نیروی چریكی ارتش ضد ژاپنی خلق مالایا (78) و اتحادیهی ضد ژاپنی خلق مالایا (79) از جمله اقدامات حزب كمونیست بود كه توانست بسیاری از نیروهای چینی را در مناطق شهری و روستایی جذب خود نماید. دولت انگلیس نیز این حزب را به رسمیت شناخت و آنها را در كنار هم به مقابله با نیروهای ژاپنی پرداختند. (80) پس از پایان اشغال و عقب نشینی نیروهای ژاپنی در 1324ش/ 1945، نوعی دورهی فترت ایجاد شد و ارتش ضدژاپنی خلق مالایا، كه سازمان یافتهترین نیروی نظامی در این دوره بود، به برقراری نظم در دورهی فترت اقدام نمود و البته از این فرصت برای حذف برخی گروهها و افرادی كه با ژاپنیها همكاری كرده بودند، پرداخت. (81) شاخهی چریكی حزب كمونیست مالزی، با روی كار آمدن انگلیسیها و با توافق دو طرف، در آذر 1324/ دسامبر 1945 منحل شد و حزب كمونیست مالایا به فعالیت سیاسی در قالب اتحادیههای كارگری و همكاری با دیگر گروهها (مانند اتحادیهی دموكراتیك مالایا (82) و حزب ملی گرای مالایا) (83) و تشكیل شاخههای جدید در شهرهای گوناگون رو آورد. یكی از موفقیتهای حزب كمونیست مالایا در همین دوران، ایجاد اتحادیههای عمومی كارگری (84) بود كه در فروردین 1326/ مارس 1947 جای خود را به فدراسیون پان مالایایی اتحادیهی تجاری (85) داد. این نهاد جدید، ادارهی بیش از 80 درصد از اتحادیهها را در مالایا در دست داشت. (86)
سیاستهای جدید دولت و اعمال نظارت و محدودیت بیشتر بر عملكرد اتحادیه ها، فعالیت حزب كمونیست را محدودتر ساخت. مخفی شدن و سپس فرار دبیركل حزب كمونیست لویی تك (87) در 1326ش/ 1947، كه با شایعات زیادی همراه بود، لطمهی دیگری بر حزب وارد كرد. پس از وی، چین پنگ (88) عهده دار این سمت شد. (89) با افزایش نارضایتی عمومی و شورشهای كارگری و گسترش بینظمی در صنایع گوناگون، دولت در خرداد 1327/ ژوئن 1948 حالت فوق العاده اعلام كرد و چون حزب كمونیست را یكی از عوامل اصلی این بینظمیها میدانست، آن را در ماه بعد، غیرقانونی خواند. (90)
نیروهای چریكی حزب كمونیست به ویژه در قالب ارتش آزادی بخش نژادهای مالایا (91)، به مواضع دولتی و انگلیسی حملاتی كردند كه با سركوب نیروهای انگلیسی همراه بود. شكل گیری انجمن چینی های مالایا (92) در 1328ش/ 1949 و ائتلاف آن با سازمان ملی مالایاییهای متحد در 1331ش/ 1952 نیز موجب شد تا نیروهای چینی به جای حزب كمونیست به این گروه جدید رو آورند. (93) تا اواخر دههی 1330ش/ 1950 كمونیستها كوشیدند به جای عملیات نظامی، با دولت مذاكره كنند، اما انگلیسیها با این پیشنهاد مخالفت كردند و گفتگوهای بعدی به نتیجه نرسید. (94) حالت فوق العاده در 10 تیر 1339/ اول ژوئیه 1960 لغو شد و بقیهی نیروهای كمونیست، كه بالغ بر چند هزار نفر بودند، نیز به مرز تایلند و مالایا پناه بردند. (95)
در دههی 1350ش/ 1970، در حزب كمونیست مالایا انشعاب پدید آمد و دو حزب ایجاد شد: حزب كمونیست مالایا (ماركسیست- لنینیست) (96) و حزب كمونیست مالایا (شاخهی انقلابی) (97). این احزاب، به همراه حزب كمونیست شمال كالیمانتان (98)، از گروههای كمونیستی مسلح در مالزی محسوب میشدند. (99) حزب كمونیست مالایا در آذر 1368/ دسامبر 1989 مبارزهی مسلحانه را رسماً كنار گذاشت. (100)
پینوشتها
1. در جستجوی جنوب شرق آسیا (In Search of Southast Asia ص 252-253.
2. Sneevliet.
3. Sneevliet.
4. Indische Sociaal Democratische Vereeniging(Indies Social-Democratic Association).
5. كراتوسكا (Kratoska)، و باتسون (Batson)، ص264-265؛ ساردسای (SarDesai)، ص169.
6. Semaun.
7. Darsono.
8. Tan Malaka.
9. ریكلفس (Ricklefs)، ص163-164؛ كراتوسكا و باتسون، ص 265؛ ساردسای، همان جا.
10. كاهن (Kahin)، ص72؛ دیك (Dick)، ص61؛ كراتوسكا و باتسون، همان جا.
11. Semarang.
12. Perserikatan Kommunist di India (PKI).
13. Partai Kommunis Indonesia (PKI).
14. كاهن، ص74؛ ریكلفس، ص166.
15. ساردسای؛ كراتوسكا و باتسون؛ ریكلفس، همان جاها.
16. كاهن، ص80؛ دیك، ص62؛ ساردسای، ص169-170.
17. ریكلفس، همان جا؛ ایلتو (Ileto)، ص238.
18. كراتوسكا و باتسون، همان جا؛ دیك، ص 64؛ ریكلفس، ص166-170.
19. Musso
20. ریكلفس، ص 216؛ كاهن، ص 159.
21. Perhimpoenan Indonesia (Indonesian Union).
22. رك. دانشنامه جهان اسلام، ذیل مدخل.
23. كاهن، ص88-89.
24. در جستجوی جنوب شرق آسیا، ص419-422.
25. Partai Sosialis(Socialist Party).
26. Partai Sosialis Indonesia(PSI).
27. Partai Rakjat Socialis.
28. كاهن، ص158؛ ریكلفس، ص214.
29. Pesindo (Pemuda Sosialis Indonesia).
30. كاهن، ص162.
31. Front Demokrasi Raykat(People`s Democratic Front).
32. D. N. Aidit.
33. M. H. Lukman.
34. Njoto.
35. Sudisman.
36. همان، ص 259-260؛ریكلفس، ص216.
37. Madium.
38. ویكرز (Vickers)، ص109؛ ریكلفس، ص217.
39. Partai Murbo(Proletarian Party).
40. ریكلفس، همان جا؛ كاهن، ص 313-314.
41. Guided Democracy.
42. دراكلی (Drakeley)،ص97-106؛ ریكلفس، ص225-226، 254.
43. مورتیمر (Mortimer)، ص29.
44. Sentral Organisasi Buruh Seluruh Indonesia(SOBSI/Central All-Indonesia Workers Organisation).
45. Barisan Tani Indonesia(Indonesian Peasant`s Front).
46. Pemuda Rakyat(People`s Youth).
47. Harian Rakjat(People`s Daily).
48. همان، ص 41-42؛ ریكلفس، ص236-237.
49. دراكلی، ص 95-97؛ ریكلفس، ص237-238.
50. Partai Nasional Indonesia(PNI/Indonesia Nationalist Party).
51. Nasakom(Nasionalisme,Agama,Komunisme).
52. مورتیمر، ص 89-90؛ ریكلفس، ص256.
53. ساردسای، ص267؛ رك. به مورتیمر، ص 99-100.
54. ریكلفس، ص259.
55. Irian.
56. مورتیمر، ص196-198.
57. همان، ص94؛ ریكلفس، ص257-259.
58. ریكلفس، ص259؛ ساردسای، ص268.
59. Malaysian Federation.
60. مورتیمر، ص 203-204.
61. همان، ص348-349.
62. همان، ص 376-378.
63. ریكلفس، ص267.
64. September 30 Movement (G30S).
65. دراكلی،ص109-112؛ ریكلفس، ص268-271.
66. مورتیمر، ص387-392؛ 414-441؛ ریكلفس، ص274؛ شوارتس (Schwarz)، ص20-21.
67. ویكرز، ص171-174؛ گوناوان محمد (Geonawan Mohamad)، ص127؛ نیز رك. ص131-132.
68. Partai Rakyat Demokratik (PRD).
69. Majalah Kerja Budaya.
70. Kiri.
71. Kritik.
72. گوناوان محمد، ص126-128؛ نیز رك. شوارتس، ص322-323.
73. Kuomintang.
74. South Seas Communist Party.
75. Malayan Communist Party(MCP).
76. مینز (Means)، ص68؛ اندایا (Andaya)، ص251.
77. كنگ (Cheah Boon Kheng)، 1372ش، ص148-149؛ مینز، همان جا؛ استنسون (Stenson)، ص130-132.
78. Malayan People`s Anti-Japanese Army(MPAJA).
79. Malayan People`s Anti-Japanese Union (MPAJU).
80. كنگ، 1372ش، ص148؛ استنسون، ص133-134؛ اندایا، ص250-251.
81. مینز، ص69؛ اندایا، ص252.
82. Malayan Democratic Union.
83. Malayan Nationalist Party.
84. Malayan Democratic Union.
85. Pan-Malayan Federation of Trade Unions(PMFTU).
86. استنسون، ص134-135؛ در جستجوی جنوب شرق آسیا، ص407؛ اندایا، ص257-258.
87. Loi Tak (Loi Tek).
88. Chen Ping (Chin Peng).
89. اندایا، ص 258؛ مینز، ص76.
90. كنگ، 1372ش، ص152؛ اندایا، همان جا.
91. Malayan Races Liberation Army(MRLA).
92. Malayan Chinese Association (MCA).
93. ساردسای، ص198؛ اندایا، ص260.
94. كنگ، 1372ش، ص166-173؛ مینز، ص280-283.
95. ساردسای، ص199.
96. CPM(Marxist-Leninist).
97. CPM(Revolutionary Faction).
98. North Kalimantan Communist Party.
99. زكریا، حاجی احمد (ZakariaHaji Ahmad)، و زكریا حمید (Zakaria Hamid)، ص51-55.
100. ترنبول (Turnbull)، ص314.
چه بون كنگ، برخی از جنبههای اعلام حالت فوق العاده در مالایا: 1948-1960، در تاریخ جنوب شرقی، جنوب و شرق آسیا؛ مقالهها و اسناد، گردآورنده: كوكی كیم، ترجمهی علی درویش، مشهد: آستان قدس رضوی، معاونت فرهنگی، 1372ش.
__،«حزبهای سیاسی در مالایا: 1945-1948، در همان، 1372ش.
دانشنامه جهان اسلام، زیرنظر غلامعلی حدادعادل، تهران: بنیاد دایره المعارف اسلامی، 1375ش.
Barbara Waston Andaya and Leonard Y. Andaya,A history of Malasia,London 1986.
Howard W. Dick, Surabaya, city of work: a socioeconomic history, 1900-2000, Singapore 2003.
Steven Drakeley, The history of Indonesia, Westport, Ct., 2005. Goenawan Mohamad, "Remembering the left" in Indonesian today: challenges of history, ed. Graysan Lloyd and Shannon Smith, Lanham, Md.: Rowman & LittlefieldPublishers, 2001.
Reynaldo Ileto, "Religion and anti-colonial movements", in The Cambridge history of Southeast Asia, ed. Nicholas Tarling, vol.3, Cambridge: Cambridge University Press, 1999.
In search of Southeast Asia: a modern history, [by] David P. Chandler etal., ed. David Joel Steinberg, Honolulu: University of Hawaii Press,
1987.
George McTuman Kahin, Nationalism and revolution in Indonesia, Ithaca 1970.
Paul Kratoska and Ben Batson, "Nationalismand modernist reform", in The Cambridge history of Southeast Asia, ibid.
Gordon Paul Means, Malaysian politics, London 1976.
Rex Mortimer, Indonesinan communism under Sukarno: ideology and politics, 1959-1965, Jakarta 2006.
M. C. Ricklefs, A history of modern Indonesia: C. 1300 to the present, London 1981.
D. R. Sar-Desai, Southeast Asia: past & present, Boulder, Col. 1997. Adam Schwarz, A nation in waiting: Indonesia"s search for stability, Singapore 2004.
Micheal Stenson, "The ethnic and urban bases of communist revolt in Malaya",in Peasant rebellion and communist revolution in Asia, ed. John Wilson Lewis, Stanford, Calif.: Stanford University Press, 1974.
C.M. Turnbull, "Regionalism and nationalism" in The Cambridge history of Southeast Aisa, ibid, vol.4.
Adrian Vickers , A history of modern Indonesia, Cambridge 2006. Zakaria Haji Ahmad and Zakaria Hamid, "Violenceat the periphery: a brief survey of armed communism in Malaysia",in Armed Lim communist movements in Southeast Asia, ed. Joo-Jock, Singapore: Institute of Southeast Asian Studies, 1984.
منبع مقاله :
رحیم رئیس نیا و. . . [دیگران]؛ (1389)، چپ و چپگرایی در جهان اسلام، تهران: نشر كتاب مرجع، چاپ اول