دبستان نحو در بغداد

عبّاسیان شهر بغداد را احداث کردند و آنجا را پایتخت خود قرار دادند. منصور عباسی به سال 145 هـ آنجا را در کنار رود دجله در منطقه‌ای در نزدیکی مرزهای بلاد فارس بنا کرد و کم کم بغداد محل عرفان و مأوای علما و قبله‌ی مدرسین و معلمین
جمعه، 14 آبان 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
دبستان نحو در بغداد
 دبستان نحو در بغداد

 

نویسندگان:
رمضان رضایی و یدالله رفیعی



 

عبّاسیان شهر بغداد را احداث کردند و آنجا را پایتخت خود قرار دادند. منصور عباسی به سال 145 هـ آنجا را در کنار رود دجله در منطقه‌ای در نزدیکی مرزهای بلاد فارس بنا کرد و کم کم بغداد محل عرفان و مأوای علما و قبله‌ی مدرسین و معلمین شد. عظمت و تمدن و پیشرفت دولت عباسی در آن متجلّی شد و انواع فرهنگ‌ها در آنجا به فعّالیّت پرداختند و آنجا، مطمح نظر جهان عرب گردید.
علمای کوفه بوسیله خلفای عبّاسی مورد تشویق قرار گرفتند، بنابراین قصد بارگاه خلفا را کردند و رضایت‌شان را جلب نمودند، در آغاز امر بصریها نصیبی در بغداد نداشتند. بنابراین کوفیها در بغداد از پشتیبانان حرکت علمی بودند و رهبری آن را بعهده داشتند، و بدین ترتیب مذهب کوفیها در همه جا منتشر شد و آرا و نظریات آنها حامی پیدا کرده و بر دیگر نظرات ترجیح داده شد و اصولی که مذهبشان بر آن پایه استوار شده بود رواج پیدا کرد. از میان آنها شواهدی بود که بدان نیاز داشتند و اشعار و ابیاتی که برای آنها نظیری نبود تا دلایل و حجتهای آنها را مستحکم کند.
با وجود این نحویان بصره از رفتن به بغداد خودداری نکردند. گروهی از آنها رهسپار بغداد شدند و زمینه برای ارائه آرا و نظریاتشان در نیمه‌ی قرن سوم هجری فراهم گردید و بدین طریق برای بغدادیها فرصتی پیش آمد تا در مورد هر یک از مذاهب بصری و کوفی بنگرند و آرا آنها را مقایسه کنند. آنها برای خود مذهبی بوجود آوردند که پایه و اساس آن از این دو مذهب، گرفته شده بود و بدانها آرا مخصوص خود را اضافه نمودند. آنها در آغاز به خاطر منزلت نحویان کوفه در نزد خلفای عباسی، بیشتر به کوفیها متمایل و با نظریات آنها موافق بودند امّا در همان زمان در بسیاری از مسائل از مذهب بصری پیروی می‌کردند. (1)
برخی از نحویان مدرسه بغداد:
ابن قتیبه (م. 276 هـ)، ابن کیسان (م. 299 هـ)، ابو موسی حامض (م. 305 هـ)، زجاجّ (م. 311 هـ)، اخفش صغیر (م. 315 هـ)، ابن سراج (م. 316 هـ)، ابن شقیر (م.317 هـ)، ابن خیاط (م. 320 هـ)، نفطویه (م. 323 هـ)، زجاجی (م.337 هـ)، مبرمان (م. 326هـ)، ابن درستویه (م.347 هـ)، ابن لَنکَک ( )، سیرافی (م.368 هـ)، ابوعلی فارسی (م 377 هـ)، رمانی (م 384 هـ)، ابن خالویه (م. 390 هـ)، ابن جنّی (م. 392 هـ)، ربّعی (م. 420 هـ)، ثمانینی (م. 442 هـ)، ابن برهان (م. 450 هـ)، خطیب تبریزی (م. 502 هـ)، زمخشری (م. 538 هـ)، ابن شَجری (م. 542 هـ)، این خشّاب (م.567 هـ)، ملک النحاه (م.568 هـ)، ابن دهان (م. 569 هـ)، انباری (م.577 هـ)، مطرزی (م. 610 هـ)، کندی (م. 613 هـ)، عُکبری (م. 616 هـ)، ابن خباز (م.637 هـ)، ابن ایاز (م. 681 هـ)، رضی (م. 684 هـ)، کافیچی (م. 879 هـ)، جامی (م. 898 هـ).
از میان استادان مدرسه بغداد به بررسی شرح حال مختصر زجّاجی (2) بسنده می‌کنیم.
ابوالقاسم عبدالرحمن بن اسحاق از شهر نهاوند بود و وارد بغداد شد و از ابن سرّاج و أخفش أصغر نحو آموخت و ملازم زجّاج شد و نحو را در پیش او خواند و به همین خاطر به زجّاجی معروف شد. به بلاد شام مسافرت کرد و مدّتی در حلب، رحل اقامت افکند، سپس آنجا را به قصد دمشق ترک گفت. در دمشق مردم از علم او دانش او بهره مند شدند در آنجا به گردآوری تصانیف و املاء درس بر شاگردان خود اقدام نمود و بعد از آن به طبریه در فلسطین رفت و در آنجا به سال 337 هـ درگذشت؛ گفته شده که وفات او به سال 339 و یا 340 هـ بوده است. او از نحویان بغداد محسوب می‌گردد که گرایش بصری در او غلبه یافته بود و از طبقه‌ی سیرافی و فارسی شمرده می‌شود. تألیفات متعددی در زمینه نحو دارد. از جمله‌ی آنها: کتاب «الجمل» که مختصری از قواعد علم نحو است و این کتاب شهرت فراوانی کسب کرد و همچنانکه کتاب سیبویه در نزد شرقیها معروف است این کتاب نیز در نزد غربیها جایگاه رفیعی دارد و بسیاری از آنها به شرح آن کتاب و شرح شواهدش اقدام کرده‌اند بطوری که گفته شده، تعداد این شرحها به صد و بیست می‌رسد؛
همچنین علما به تدریس و تحلیل آن همّت گماشته‌اند؛ کتاب «الکافی» در نحو و «الایضاح» در علل نحو نیز از آثار نحوی اوست. تألیفات دیگری نیز دارد که عبارتند از: «أمالی الزجاجی» و «مجالس العلماء» او در کتاب الایضاح به علل نحو بصری و کوفی پرداخته و کلامش آمیخته با فلسفه و منطق و علم کلام و فقه و اصول است.

پی‌نوشت‌ها

1- محمد الاسعد،53:1381.
2- در شرح حال او ر.ک به: انباری 306، زبیدی 119، قفطی 161:2، ابن العماد 357:2، الفهرست 80 و بغیه 77:2.

منبع مقاله :
رضایی، رمضان؛ رفیعی، یدالله؛ (1393)، تاریخ علوم در اسلام (جلد اول)، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، چاپ اول

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط