نقش «مادری» زن
نويسنده:آیتاللّه جوادی آملی
اقتباس از «زن در آئینه جلال و جمال»
«الّذین یَنْقُضُونَ عهدَاللّه مِنْ بَعْدِ میثاقِه و یقطعون ما اَمَرَاللّهُ بِهِ اَنْ یُوصَل و یُفسدون فی الارض اولئک هم الخاسرون»(1)
«والذین ینقضون عهداللّه من بعد میثاقه و یطعون ما امراللّه به ان یوصل و یفسدون فی الارض اولئک لهم اللعنةُ و لهم سوء الدار»(2)
شاید، سر آنکه در دو آیه شریفه مزبور، افساد در زمین، در کنار «قطع چیزی که «وصل» آن لازم است ذکر شده این باشد که افراد تربیت شده خانوادههای اصیل دینی که قانون صله رحم و حفظ پیوند اعضا را ادارک کرده و عمل نمودهاند، وقتی وارد اجتماع رسمی شدند، دست به افساد در زمین نمیزنند، زیرا با روح پیوند و ایثار، گام به جامعه نهادهاند، ولی کسانی که از خانوادههای غیر دینی برخاستند، چون اصل پیوند فطریِ بین اعضا را در اثر رعایت نکردن قانون صله رحم و ایثار و تعاون و ... فراموش کردهاند، با ورودشان به جامعه رسمی، پدیدههای توحش و تندخویی نیز ظهور خواهد کرد.
خلاصه، آنکه قانون صله رحم، اصل مهمی است که جامعه کوچک را درست تربیت کرده و زمینه شکوفایی جوامع بزرگ را فراهم مینماید. صله رحم، اصل حاکم بر خویشاوندان و محارم و وابستگان خانوادگی است و منشأ تمام این خویشاوندیها و وابستگیها همانا پیدایش کلیه اعضا از یک رحم میباشد و آن رحم که مبدأ ایجاد اعضای به هم پیوسته است جزء زن بوده، در حقیقت، مقام والای زن است که پایهگذار قانون ارحام، صله رحم، محرومیت و نظایر آن است.
نتیجه آنکه زن، نقش اصلی خانواده و خویشی را به عهده دارد، گرچه مرد مسؤول کارهای اجرایی و تأمین هزینههای زندگی و مانند آن است. از این رهگذر، قرآن کریم ضمن توصیه به انسان در گرامی داشتن پدر و مادر، زحمات مادر ـ زایمان و شیردادن ـ را که منشأ اصلی آنها رحم است، یادآور میشود:
«و وصَّینا الانسان بوالدیه احساناً حَمَلَتْه امُّه کرها و وضعته کرها و حَمْلُه و فِصالُهُ ثلثون شهرا ...»(3)
«حملته امه وهنا علی وهنٍ و فصاله فی عامین ...»(3)
حضرت امام زینالعابدین(ع) نیز در رساله حقوق، لزوم رعایت حقوق ارحام را به مقدار پیوستگی و قرابت نسبت به رَحِم، بیان فرمود و اولین حق را در نظام خانوادگی به مادر داده، آن گاه از حق پدر سخن به میان آورده، چنین فرموده است:
«... و حُقوقُ رَحِمِکَ کثیرةُ متصلة بقدر اتصال الرحم فی القرابة فَاَوْجَبُها علیک حَقُّ امِّکَ ثم حقَ ولدک ثم حق اخیک ثم الاقرب فالاقرب»(5)
باید توجه داشت که نقش زن، نه تنها ایجاد رابطه خویشی بین اعضای نَسَبی یک خانواده است، بلکه سهم آن در ایجاد پیوند رَحمی بین وابستگان سَببی نیز قابل انکار نیست، زیرا در اسلام، وابستگان سببی همانند پیوستگان نَسَبی از پیوند خاصی برخوردارند و قانون دامادی، مقررات فراوانی را به همراه دارد، چنان که از خطبه رسول اکرم(ص) در مراسم عقد زناشویی حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) و حضرت فاطمه زهرا(ع) چنین استفاده میشود که مصاهره و دامادی، ملحق به نسب بوده و عروس و داماد به منزله فرزندان دو خانواده، محسوب میشوند و اعضای دو خانواده، بخصوص پدران و مادران، به منزله افراد یک خانواده به حساب خواهند آمد.
این قانون که از خطبه رسول اکرم(ص) و نیز از خطبه عقد زناشویی حضرت جواد(ع) توسط حضرت رضا(ع)(6) استفاده شد از آیه «هو الّذی خَلَقَ من الماء بشرا فجعله نسبا و صهرا»(7) استنباط میشود. از اینجا میتوان به یک مطلب مهم، یعنی روشن شدن نقش زن در ایجاد ارتباط بین مرد ـ به عنوان پدر ـ و بین افرادی که در آینده متولد میشوند ـ به عنوان فرزندان ـ پرداخت؛ بدین بیان که زن، ابتدا مرد را جذب کرده، رأفت و عطوفت در او میدمد و او را آرام میکند. سپس به کمک همان عنصر آرام، رؤوف و مطمئن، خانواده آرام و خویشان مهربان را تشکیل میدهد. اگر این مسأله، روشن و برای اثبات آن، دلیل ارائه شود، آنگاه معلوم خواهد شد که اصالت خانواده به عهده زن است و پایه اصلی تأسیس حوزه خویشاوندی و تشکیل حکومت مهر و رأفت، همانا زن خواهد بود؛ چرا که او:
اول ـ مرد اجنبی را خویشاوند میسازد.
دوم ـ با تکثیر نسل، دو خانواده را در اثر دامادی به هم مرتبط مینماید.
سوم ـ در اثر شیردادن، افراد بیگانه را محرم نموده و پیوند رضاعی را چون پیوند دامادی به رابطه خویشاوندی، نزدیک مینماید.
پی نوشت:
1ـ بقره، آیه 27.
2ـ رعد، آیه 25.
3ـ احقاف، آیه 15.
4ـ لقمان، آیه 14.
5ـ تحفالعقول، رساله حقوق امام سجاد(ع).
6ـ بحارالانوار، ج100، ص264 و 267،