نویسنده: حسن کامشاد
در میان نسل نسل جوان نویسندگان ایران، آل احمد به سبب تنوع نوشتهها، سبکی بسیار شخصی و ایمان ژرفی که در همهی آثارش به چشم میآید، جایگاهی ویژه دارد. او در خانوادهای مذهبی زاده و پرورده شد، شغلش دبیری بود و در نوجوانی به حزب توده پیوسته بود. وجوه به راستی ایرانیِ نوشتههای جمالزاده، علوی و هدایت - سه نویسندهی سرشناس ایران - همه به نحوی مطلوب در کارهای آل احمد به هم میآمیزند.
شهرت ادبی آل احمد در 1324 با انتشار داستان کوتاهی به نام «زیارت» در مجلهی سخن آغاز شد. این قطعهی جالب و یازده داستان دیگر همان سال در مجموعهای با عنوان دید و بازدید به چاپ رسیدند. مضمون این داستانها پیرامون انتقاد از خرافهپرستی و ریاکاری روحانیان، تقبیح جنبههای نامطلوب زندگی شهری و دلسوزی پیگیر برای تودههای رنج دیده از بابت ناتوانیهای اجتماعی و سیاسیشان، دور میزند. سعی آل احمد در سالهای نخست نویسندگی، سوای شماری مقالههای انتقادی و اجتماعی که برای جراید نوشت، بیشتر متوجه نگارش داستان کوتاه بود. در سالهای بعد چهار مجموعه داستان دیگر منتشر کرد: از رنجی که میبریم (1326)، سهتار (1327)، زن زیادی (1331) و سرگذشت کندوها (1333). سپس، بعد از سقوط حکومت مصدق و پیامدهای سیاسی آن، دورهای رکود پیش آمد و آل احمد در این سالیان، گویی بخواهد سرخوردگیِ خلاقیتِ خفتهاش را تسکین بخشد. به پژوهش در زمینهی آداب و رسوم، گویشها، فرهنگ عامه و جنبههای دیگر زندگی روستایی در بخشهایی از ایران روی آورد. سه مجموعه از این بررسیها تاکنون منتشر شدهاند: اورازان (1332)، تات نشینهای بلوک زهرا (1337) و درّ یتیم خلیج، جزیرهی خارک (1339). با وجود ادعای متواضعانهی نویسنده که قصد دانشپژوهی جدی نداشته، به گفتهی کارشناسان، این آثار اطلاعات جالبی دربارهی مردمشناسی و فرهنگ عامه فراهم کردهاند.
در عرصهی رُماننویسی، آخرین کارهای این نویسنده یکی رُمان کوتاهی است به نام مدیر مدرسه (1337) و دیگری حکایتی بلند، نون و القلم (1340)، که به سبک سنتی قصههای کودکان روایت شده است. مدیر مدرسه تصویر واقعبینانهای است از زندگی و گرفتاریهای مدیر مدرسهای شهرستانی و آموزگاران زیردست او. خواننده طی داستان، در ضمنِ مشاهدهی خواری و محرومیتهای این گروه از کارمندان دونپایهی دولت، با پارهای از نابسامانیها و کمبودهای نظام آموزشی کشور نیز آشنا میشود.
ویژگی چشمگیر تقریباً همهی آثار داستانی آل احمد کاربرد گستردهی زبان گفتاری است و این رویه را حتی به عبارتهای توصیفیاش نیز بسط میدهد؛ در حقیقت گاهی تمیز نقل قول مستقیم از غیرمستقیم در نوشتههایش دشوار است. اما او استاد ایجاز و سخن دقیق است: پس از ترسیم تصویر بسیار مختصری از قیافهی ظاهری چهرههای داستان، به آنها مجال میدهد با سخن خود جان گیرند. بدبینی و ناامیدیِ پیوسته آمیخته با شوخطبعی - یکی از خصلتهای مردم ایران - نقش بزرگی در کارهایش ایفا میکند. آل احمد، به رغم تمایلات پیشرفته، حتی گاه انقلابیاش، باطناً آدمی کهنهپرست مانده بود. ستایشگر دو آتشهی سنتهای ملی، به ویژه آداب سلوک کهن ایران بود و از هجوم «تجدد» و راه و رسم شبه غربی به کشورش عاصی و عصبانی میشد. در واقع، مشاهدهی انحطاط اخلاق در زندگی مردم وطنش گاه او را به داوریهای افراطی و تعصبآمیز میکشاند. نمونهای از اینگونه قضاوت فردی را میتوان در کتاب او دربارهی خارک و از آن بیشتر در جزوهی کوچک بحثبرانگیزش، غربزدگی (1341)، یافت که نسخههای آن از کتابفروشیها جمع شد.
آل احمد، گذشته از آثار تحقیقی و داستانیاش، شماری کتاب هم از فرانسوی به فارسی ترجمه کرده که مشهورترین آنها عبارتاند از: قماربازِ داستایفسکی، بیگانه و سوءتفاهم آلبر کامو، دستهای آلودهی ژان پل سارتر و بازگشت از شوروی و مائدههای زمینی (با پرویز داریوش) نوشتهی آندره ژید. (1)
پینوشت
1. آثار و ترجمههای سالهای بعد جلال آل احمد از جمله عبارتاند از: یک چاه و دو چاله (1343)، ارزیابی شتابزده (1344)، هفت مقاله (1345)، سه مقالهی دیگر (1345)، نفرین زمین (1346)، کارنامهی سه ساله (1341)، خسی در میقات (1346)، در خدمت و خیانت روشنفکران، در دو جلد (1357)، ترجمهی کرگدنِ اوژن یونسکو و عبور از خط به قلم ارنست یونگر (با همکاری دکتر محمود هومن). کتاب سنگی بر گوری (1370)، که سالی چند پس از درگذشت آل احمد منتشر شد، حدیث نفس بیپردهای از زبان خود نویسنده است.
منبع مقاله :میرجلیلی، حسین... [و دیگران]، (1389)، توسعهی سیاسی و اقتصادی در جهان اسلام، تهران: نشر كتاب مرجع، چاپ اول