تولید اندیشه، زمینه ها، آسیب ها

سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامى «دام ظله‏» درباره‏ى «جنبش نرم‏افزارى‏»، لزوم بازنگرى در سياست‏ها وتدوين دوباره‏ى جهت‏گيرى‏هاى اساسى حوزه به سوى تحقق تمدن نوين اسلامى رابيش ازگذشته ضرورى نمود. درعين حال برداشت‏هاى سطحى وبرنامه‏هاى كليشه‏اى و قلمداد كردن يك تشكيلات ياگروه خاص به عنوان مخاطب اين سخنان ازآفت‏هاى اين منشور مهم به شمار مى‏آيد و
پنجشنبه، 19 دی 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تولید اندیشه، زمینه ها، آسیب ها
تولید اندیشه، زمینه ها، آسیب ها
تولید اندیشه، زمینه ها، آسیب ها

نويسنده:محمد رضا زيبايى‏نژاد
سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامى «دام ظله‏» درباره‏ى «جنبش نرم‏افزارى‏»، لزوم بازنگرى در سياست‏ها وتدوين دوباره‏ى جهت‏گيرى‏هاى اساسى حوزه به سوى تحقق تمدن نوين اسلامى رابيش ازگذشته ضرورى نمود.
درعين حال برداشت‏هاى سطحى وبرنامه‏هاى كليشه‏اى و قلمداد كردن يك تشكيلات ياگروه خاص به عنوان مخاطب اين سخنان ازآفت‏هاى اين منشور مهم به شمار مى‏آيد و مى‏تواند مخاطبان اصلى پيام يعنى جامعه‏ى فرهيختگان حوزه را مايوس سازد، اما عزم و تصميم دانش آموختگان و پيوند آنان با سياست‏گذاران حوزه اين مسير پرنشيب و صعب را هموار خواهد كرد. با اين پيام توليد انديشه و نهضت نظريه‏پردازى نقطه‏ى توجه صاحب‏نظران قرار گرفته است. در اين مجال، عوامل و زمينه‏هاى تحقق توليد انديشه، با نگاهى آسيب‏شناسانه به وضعيت كنونى حوزه بازبينى مى‏شود.

عوامل و زمينه‏هاى توليد انديشه

عوامل و زمينه‏هايى كه اگر به شايستگى تحقق يابد، زمينه‏هاى نهضت نرم‏افزارى شكل خواهد گرفت، عبارتند از:

مديريت توليد انگيزه

به گفته‏ى امام امت (ره) «رزمندگان ما در جبهه‏ها در سلوك معنوى و عرفانى خويش ره صد ساله را يك شبه طى مى‏كردند.» سبب چه بود؟ در حالى كه مبانى معرفتى و مباحث فلسفه‏ى اخلاقى در قم تبيين و تدريس مى‏شد و دروس اخلاق مصطلح در حوزه‏ى قم رايج و داير بود و توصيه به اخلاق از اولين روزهاى آغاز زندگى طلبگى در دروس رسمى و در جلسات مختلف تكرار مى‏شد و على‏الاصول در فضاى معنوى حوزه زمينه‏هاى رشد اخلاقى و عرفانى فراهم‏تر مى‏نمود، پس علت اين رشد اخلاقى عظيم در آن محيط چه بود؟
علت آن بود كه حضور در ميدان جنگ حق عليه باطل، به عنوان متن و نه در حاشيه، زمينه و بسترى در وجود رزمندگان ايجاد كرده بود كه كوچك‏ترين جرقه‏هامى‏توانست، استعداد متراكم انسانى و معنوى آنان را به كمال رساند. چنين زمينه و بسترى در جلسات درس و بحث رسمى و دور از هياهوها و حوادث هيچ‏گاه به دست نمى‏آمد.
اگر مى‏بينيم در مقاطعى از زمان، گروهى از نخبگان حوزه به قله‏ى معنويت و فضايل اخلاقى نزديك شده‏اند، به دليل مديريت انگيزه‏هاى آنان از سوى مربيان است. هنراستاد اخلاق آن است كه شاگرد خود را در متن مبارزه عينى با شياطين قرار دهد و چنين احساسى را ايجاد نمايد كه در اين جنگ ميان نيستى و حيات طيبه تنها طريق نجات، مبارزه و ميدان‏دارى است.
به همين دليل، اصرار مى‏ورزيم كه توليد دانش در حوزه، نيازمند ايجاد يك «حس مشترك‏» است. به عبارت ديگر فرهنگ و روحيه‏ى حاكم برحوزه بايد روحيه‏ى علم‏طلبى و حركت آفرينى فرهنگى باشد.
در گذشته‏ى حوزه‏هاى علميه، سربازى امام عصر عجل الله تعالى فرجه الشريف - آرمان صنفى روحانيت محسوب و ترويج مى‏شد و آن‏گاه كه طلبه به اين آرمان اعتقاد مى‏يافت، حركت آفرين مى‏شد. مهم‏ترين آثار مكتوب تشيع نيز توسط عالمانى كه خود را در صحنه‏ى نبرد حق و باطل و در كسوت سربازى احساس مى‏كردند، نگاشته شده است.
حال چگونه مى‏توان اين آرمان مقدس را منشا تحرك آفرينى در راستاى توليد دانش و دستيابى به تمدن نوين اسلامى قرار داد؟
به نظرنگارنده طرح برخى موضوعات قابليت اين را دارند كه منشايى براى ايجاد انگيزه و تحرك براى توليد دانش شوند. به عنوان مثال:
- موضوع جهانى‏سازى اگر به معناى آرايش تماميت كفر در مقابل تماميت ايمان تفسير شود و ابعاد مختلف آن از توليد دانش و مفاهيم در خدمت اهداف نظام سرمايه‏دارى و سريان يافتن پيش انگاره‏هاى ماترياليستى در علوم انسانى، از جمله اخلاق، هنر، حقوق، جامعه‏شناسى، سياست و اقتصاد باشد؛
- توزيع مفاهيم مادى به منظور تغيير قدر متيقن‏ها و ايجاد عرف‏هاى جديد باشد؛
- استفاده از سازمان‏هاى بين‏المللى به مثابه ابزار فشار و سلطه باشد؛
- ايجاد ادبيات جديد متناسب با فرهنگ ليبراليستى براى مفاهمه با جامعه جهانى باشد؛
- طرح‏هاى خاص نظام استكبارى براى تضعيف روحانيت‏شيعه و مقابله با اصولگرايى اسلامى باشد؛
- اين همه، آن‏چنان ملموس ترسيم و تبيين شود، كه حوزه خود را در متن نبردى سهمگين بر سرتمامى هويت‏خويش احساس كند و چنين حسى در تمامى پيكره‏ى اين نهاد مقدس خودنمايى كند، زمينه‏اى فراهم شده است كه با مديريت صحيح مى‏توان به راحتى انگيزه‏هاى ايجاد شده را در مسير توليد مفاهيم جديد و ايجاد پايه‏هاى تمدن نوين اسلامى به كار گرفت و حوزه را از پرداختن به منازعات جزئى و امور خرد به موضوعات محورى و كلان معطوف كرد و جهانى انديشيد و حوزه را در جايگاه هدايت تحولات جهانى تعريف كرد.

اصلاح نظام آموزشى و پژوهشى

مشكلات موجود در سيستم حوزه‏ها، مديريت‏حوزه را بر آن داشته است كه با اصلاح ساختار آموزشى و جايگزينى متون جديد و ايجاد رشته‏هاى تخصصى، گامى به سوى پيوند ميان نظام آموزشى و نيازهاى نظام اسلامى بردارد، اما متاسفانه اين اصلاحات، ناكافى و گاه در خلاف مسير مورد انتظار بوده است. بايد اذعان كرد كه نظام آموزشى كنونى حوزه به ويژه با حاكميت نظام «ترمى - واحدى‏» نمى‏تواند به شايستگى در مسير توليد دانش و نظريه‏پردازى قرار گيرد.
دو معضل مهم «ضعف پايه‏هاى علمى‏» و «عدم پيوند با موضوعات پيچيده و نو به نو» كارآمدى حوزه را در عصر جديد با مشكل مواجه كرده است.
تاسيس برخى دانشگاه‏ها و مراكز تخصصى در حوزه كه در اصل به منظور پيوند ميان حوزه و علوم جديد تحقق يافت، نيز به دليل ضعف نگاه كارشناسانه و فقدان نگاهى جامع به علوم جديد، در عمل بيش از آنكه به كارآمدى حوزه بينجامد به تاثيرپذيرى از ادبيات فلسفى غرب و ايجاد جريان روشنفكرى سطحى و بحران هويت در قشرى از فارغ‏التحصيلان منجر شده است!

تنظيم چرخه‏ى توليد و توزيع انديشه

نظريه‏هاى علمى از زمانى كه به شكل يك جرقه‏ى علمى ضعيف متولد و تا هنگامى كه مبناى عمل و اصل مورد وفاق مى‏شوند، چه مراحلى را بايد طى كنند؟ آيا توليد دانش نيازمند مديريت در اين مراحل نيست؟
به نظر مى‏رسد به دليل آنكه چرخه‏ى علمى تعريف شده‏اى براى تقويت، نقد و تكميل احتمالات و نظريات علمى ترسيم نشده است، گاهى نظريات مورد اعتنا واقع نمى‏شوند، به ثبت نمى‏رسند و حتى ذهن شخص انديشمند هم - به دليل حس خود كم‏بينى ناشى از عدم حمايت‏سازمان - به آن نظريات اهتمام نمى‏ورزد. گاهى هم نظريات بدون طى كردن مسير مورد نياز و طرح در جامعه‏ى علمى حوزه، به فضاى عمومى جامعه راه مى‏يابند، موافقت و مخالفت گروهى ناآشنا به مبانى و ابزارهاى علمى را برمى‏انگيزند و حتى مستند دستگاه‏هاى برنامه‏ريزى و قانون‏گذارى كشور واقع مى‏شود.
متاسفانه افكار عمومى حوزه‏ى ما آن‏قدر كه نسبت‏به ژورناليستى شدن فقه و ورود يك احتمال بدون پشتوانه به عرصه‏ى افكار عمومى حساس است، به زندانى شدن و جمود برآنچه هست، واكنش نشان نمى‏دهد.
چه بسا توسعه‏ى فقه ژورناليستى و نظريه‏پردازى عوامانه نيز گاه ناشى از بسته بودن فضاى بحث و بررسى در حوزه و عدم ترسيم همان چرخه‏ى علمى است. با ترسيم اين چرخه‏ى علمى است كه پس از طى مراحلى، يك نظريه مى‏تواند ديدگاهى تثبيت‏شده در جامعه‏ى علمى شود و آن‏گاه است كه «يكى ازنظريه‏هاى مطرح در حوزه‏هاى علوم دينى‏» فراتر از يك نظر شخصى اعتبار مى‏يابد و پس از طى مراحلى مى‏تواند در موضع عمل، مستند دستگاه برنامه‏ريزى و سياست‏گذارى قرار گيرد.
البته در اين صورت ميزان اتقان نظريه‏ها در موضع عمل نيز مطلبى ديگر است كه بايد در اين چرخه لحاظ شود.

ضرورت حمايت از توليد انديشه و آفات آن

يك انديشمند، هم در مرحله‏ى توليد انديشه و هم نشر و توزيع آن، نيازمند حمايت است.
متاسفانه امروزه چنانكه شايسته است، كار توليدى ارزشمند به شمار نمى‏آيد.
- وقتى ارزش‏گذارى و ارزيابى مؤسسات و پژوهشگران براساس تعداد آثار منتشره است نه كيفيت آن؛
- وقتى پژوهش‏هاى توليدى هم تراز پژوهش‏هاى تاليفى و تتبعى حمايت مالى و اعتبارى مى‏شوند؛
- وقتى در مؤسسات علمى كسانى كه تقريركننده‏ى مباحث اساتيد بزرگ‏اند، جايگاهى مطمئن‏تر از مستشكلان و نوآوران دارند؛
- در شرايطى كه آثار علمى ارزشمند به خوبى در جامعه‏ى فرهيختگان توزيع نمى‏شود؛
- در شرايطى كه انديشمندان را دغدغه‏ى معاش به خود مشغول داشته است؛
- و بالاخره در زمانى كه فرهنگ مادى، سطح انتظارات فرهيختگان حوزه را دستخوش تغيير كرده و رسالت صنفى روحانيت‏به حاشيه رانده مى‏شود و پژوهشگر زندگى خود را با ديگران مقايسه و احساس كمبود مى‏كند، نمى‏توان به نوآورى براساس يك سازمان‏دهى علمى اميد بست!
از سوى ديگر گاهى فرهنگ مريدپرورى در مجامع علمى و پژوهشگاه‏ها برفعاليت علمى سايه مى‏گسترد. در اين صورت پژوهشگران در رتبه‏ى اول، مريد استادند و براساس همين رابطه در جلسه‏ى بحث‏شركت كرده‏اند و در نتيجه نمى‏توانند ناقدان مؤثر و مفيدى باشند.
حريم‏سازى‏ها و تقدس‏هاى بى‏مورد نيز شخصيت‏هاى والا را چنان در هاله‏اى از قدسيت قرار مى‏دهد كه كم‏تر كسى جرات نقد جدى آراى چنين اشخاصى را - به ويژه اگر در قيد حيات باشند - دارد.
حمايت از نخبگان نيز گاه كليشه‏اى و مدرك‏گرايانه است و عناوينى چون عضويت در هيات علمى گاهى اوقات به منظور تامين معاش افرادى است كه يا زمان نشاط علمى را سپرى كرده‏اند و يا پس از برطرف شدن دغدغه‏ى مالى، فعاليت علمى خود را براى مؤسسات ديگر يا به طور شخصى دنبال مى‏كنند.
گاهى نيز احساس مى‏شود كه به نام حمايت از نخبگان چنان سفره‏اى گسترده مى‏شود كه مصداق توسعه در مفهوم «نخبه‏» است.
در كنار همه‏ى اين‏ها، حمايت از توليد انديشه، نيازمند اصلاحاتى در فرهنگ عمومى حوزه است - كه بيان شد - و هم نيازمند بازنگرى در حمايت‏ها است.
در اين‏باره علاوه بر آنكه نيازمند مراكزى براى شناسايى استعدادهاى درخشان هستيم، بايد در سطوح مختلف و متناسب با شرايط هر شخص و هر سطح علمى حمايت‏هارامتنوع كرد.
تاسيس مدارس ويژه، افزايش حمايت‏ها در قالب حمايت از فعاليت علمى (نه حمايت از اشخاص)، اصلاح روش‏هاى سازمانى به منظور حمايت اعتبارى از استعدادهاى درخشان و سرمايه‏گذارى بر توزيع انديشه در سطح دانشوران و عموم مردم از راهكارهاى حمايتى است.

نظارت بر عملكرد مؤسسات پژوهشى

اگر نظارت را به معناى ارزيابى توانمندى‏ها و مشكلات نهادها، كمك به بازسازى و بازپرورى و كمك به ارتقاى كارآمدى و نشاط علمى مؤسسات بدانيم، ضرورت نظارت مسلم است.
سازمان ناظر بايد به منظور يافتن آسيب‏ها و ارائه‏ى پيشنهادات اصلاحى، پيوسته رفتارهاى هر سازمان علمى و آموزشى را مطالعه و نقاط كور و بحران‏زا را به منظور اصلاح، شناسايى و نهاد مورد نظر را به سمت جريان توليد دانش هدايت كند.

هدايت كلى جريان توليد دانش

برخلاف گذشته، در دوران حاضر نمى‏توان جريان توليد انديشه را جريانى اتفاقى و براساس جرقه‏هاى غير منتظره و براساس انگيزه‏هاى صرفاشخصى دانست‏بلكه تابعى از سياست‏گذارى‏هاى مراكز اصلى و راهبردى هر نظام و تابع تخصيص امكانات، اعلام نيازها و هدايت‏هاى سازمان‏يافته و ناشى از دغدغه‏هاى بنيان‏گذاران و مراكز قدرت است.
تاكيد بر نيازمندى نظام اسلامى به جريان توليد دانش حكيمانه، اما ناكافى است.
بايد به روشنى سهم هر يك از رشته‏هاى علمى، ميزان ارزشمندى توليد نظريه در هر يك از عرصه‏ها و حوزه‏ها مشخص و جريان توليد دانش به سمت نقاط حساس و مهم هدايت‏شود. به طور مثال:
- بايد مشخص كرد كه از ميان وظايف اساسى حوزه در حل مسايل نظام اسلامى؛
- تدوين شاخصه‏هاى رشد اقتصادى و فرهنگى و سياسى براساس موازين اسلامى؛
- تدوين الگوى جامع شخصيت فرد مسلمان در ابعاد اخلاقى و اعتقادى و عملى؛
- پاسخ به پرسش‏ها و شبهات؛
- بالندگى و ترميم فقه، متناسب با تمدن‏سازى اسلامى؛
- بازنگرى در اصول موضوعه و پيش انگارهاى علوم انسانى و تدوين علوم انسانى جديد؛
- و ده‏ها محور ديگر، كداميك داراى اولويت اساسى و نيازمند اهتمام ويژه است و ميزان تخصيص امكانات به هريك از بخش‏ها، متناسب با اولويت‏ها و اهميت‏ها چقدر است؟
از اين رو، ايجاد مركز مطالعات استراتژيك حوزه كه از يك سو مهم‏ترين نيازهاى عالم بشرى و جامعه اسلامى را تحليل و طبقه‏بندى و از سوى ديگر به تدوين سياست‏هاى اصلى حوزه و جهت‏گيرى توليد اهتمام كند، لازم به نظر مى‏رسد.

تدوين سياست ارتباطى حوزه

درون‏گرايى و عدم ارتباط سازمان يافته با دنياى بيرون، آفت مهم نهادى است كه خود را عهده‏دار توليد مى‏داند.
نهادهاى درون‏گرا عموما با معضل غرور تشكيلاتى و صنفى به يافته‏هاى خود و تحقير ديگران و هم‏چنين ناكارآمدى و بيگانگى از فرهنگ عمومى و عدم تسلط بر تحليل موضوعات مواجه‏اند و هميشه در انتظار آن هستند كه ديگران آنان را كشف و توانمندى‏هاى آنان را درك كنند.
تدوين سياست ارتباطى حوزه با نظام اسلامى، دانشگاه‏ها و مراكز توليد انديشه، رسانه‏ها و مراكز تبليغى، اديان توحيدى و غيرتوحيدى، نظام بين‏الملل و ده‏ها مورد ديگر و تدوين برنامه‏ى اجرايى در اين موارد مى‏تواند جريان توليد دانش را بانشاط و جهت‏مند سازد و جريان تبادل انديشه را پويا نمايد.
از زاويه‏اى ديگر نيز مى‏توان بر اهميت ارتباط سازمان يافته تاكيد كرد. امروزه شكاف ميان نظريه و عمل از معضلات اساسى نظام اسلامى است.
حوزه متصدى پژوهش و ارائه‏ى ديدگاه‏هاى دينى است، امادستگاه‏هايى كه مسئول برنامه‏ريزى و تبليغ‏اند و به ترويج الگوهاى عملى مى‏پردازند، بدون ارتباطى تعريف شده با جامعه‏ى علمى حوزه، ساز خود را مى‏نوازند كه نتيجه‏ى آن شكاف ميان روحانيت و فرهنگ عمومى است.

اطلاع‏رسانى سازمان يافته

امروزه مشكل حوزه‏ها، تنها عدم پاسخگويى به پرسش نيست، بلكه علاوه بر آن عدم شناخت موضوعات، پرسش‏ها و مسائل نوين جامعه و عدم پاسخگويى به روز و متناسب با فرهنگ و ادبيات مخاطبان نيز از مشكلاتى است كه با آن دست‏به گريبان است.
بسيارند فضلايى كه با وجود علاقمندى به حل معضلات و پاسخگويى به پرسش‏ها از تحليل صحيح موضوعات عاجزند و اين آسيب، ناشى از عدم حضور حوزويان در متن تحركات اجتماعى و عدم آشنايى با ادبيات مفاهمه با نسل جديد است. از اين رو، اطلاع‏رسانى مستمر و سازمان يافته كه طلاب را از بدو ورود به حوزه با موضوعات، ضرورت‏ها و تحولات آشنا و روحانيت را براى انجام عمليات فرهنگى پيوسته مهيا نگاه دارد، ضرورى به نظر مى‏رسد.

پرورش مديران فرهنگى

مدير شخصى است كه سياست‏هاى كلان را به برنامه تبديل و جريان يافتن سياست‏ها را در عمل هدايت و كنترل مى‏كند. متاسفانه به مقوله‏ى مديريت در نظام كنونى حوزه چندان اهتمام نمى‏شود و آن‏چنان كه بايد شناخته شده نيست و به حق مى‏توان يكى از مهم‏ترين معضلات حوزه را ضعف در ناحيه‏ى مديريت و عدم اهتمام به پرورش مديران فرهنگى دانست.
به همين دليل است كه امروزه مديريت، فعاليتى اجرايى تلقى مى‏شود و در ارزش‏گذارى بهايى كم‏تر از پژوهشگرى دارد، حال آنكه مدير، قواى محركه هر مجموعه است.
پيامد اين نگرش آن است كه بسيارى از مديران مدارس، مؤسسات علمى و نهادهاى حوزوى از نظرعلمى و فرهنگى و يا از نظر تسلط بر فنون مديريت ضعيف و آسيب‏پذيرند و در چنين شرايطى نمى‏توان محصولات پژوهشى توليدى و پرورش فرهيختگان و نخبگان را از اين مراكز انتظار داشت.
حضور افرادى در مناصب مديريتى كه به مقوله‏ى پژوهش نگاهى كميت‏گرا دارند، سطح محصولات پژوهشى را به شدت تنزل داده است.

اصلاحات سازمانى

تناسب ساختار و محتوا، اصلى پذيرفته شده در نظام مديريت است. به اين معنا كه بخش‏هاى هر سازمان، روش‏ها و سياست‏هاى سازمانى و اجرايى حاكم بر آن، در محصولات و نتايج كار مؤثر است.
از اين‏جا مى‏توان دريافت كه تقويت جريان توليد انديشه در حوزه نيز سازمانى متناسب با خود را مى‏طلبد. به عنوان مثال: بايد در بازنگرى عميق وضعيت‏سازمانى مديريت‏حوزه، وضع موجود را كه مبتنى بر تفكيك مديريت آموزش، پژوهش، فرهنگى و شهرستان‏ها است، با سازمانى كه براساس تفكيك ميان معاونت تحصيلات مقدماتى، معاونت‏سطوح متوسطه، معاونت‏سطح عالى و معاونت رشته‏هاى تخصصى و نيمه تخصصى استوار است، مقايسه كرد و تاثير هر يك از دو ساختار را بر جريان توليد انديشه مطالعه نمود.
به علاوه بايد براساس نيازمندى‏هاى نظام اسلامى بخش‏هايى را به سازمان افزود و يا حذف كرد.
بنابر آنچه گفته شد:
ضعف‏هاى موجود يا به ضعف افراد باز مى‏گردد، يا به ضعف سياست‏ها و برنامه‏ها و يا به ضعف ساختارها و روش‏ها.
در برنامه‏ى اصلاحى حوزه به سمت توليد دانش، بايد به سهم هر يك از عوامل به طور دقيق توجه نمود.
منبع: فصل نامه - پيام حوزه - شماره 37




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.