شاعر: فرخنده شهریاری
میشناسم! آفتاب ...روشنم
میشناسی؟ این گل نیلی منم
میگذارم سر به روی گونهات
میگذاری سر به روی دامنم؟
میچکد! خاکستر سرخی هنوز
از کبود زخم سیلی خوردنم
ای فدای دست دریا پرورت
ایستادم! پیش چشم دشمنم!
خواندمت در اقتدایی آتشین
کوه خم شد در خروش شیونم
آن شهید شاهدان بی سرت
آتش شام غریبانت منم
راستی امشب علی اصغر کجاست؟
جای دستش مانده روی گردنم