ارائه مدل تحلیل جامع جریان تکفیری و راهبردهای مقابله با آن

عالم انباشته از پدیده‌های مختلف است که همه آن‌ها دارای یک ویژگی مشترک‌اند مبنی بر این که یک سیر وجود تا فنا را طی می‌نمایند. بررسی علل و عوامل به وجود آمدن، بقا، رشد و بلوغ و گسترش این پدیده‌ها تا رسیدن به مرحله فنا و نابودی
دوشنبه، 13 دی 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
ارائه مدل تحلیل جامع جریان تکفیری و راهبردهای مقابله با آن
 ارائه مدل تحلیل جامع جریان تکفیری و راهبردهای مقابله با آن

 

نویسندگان: حسین علی رمضانی (1)
مهدی جمشیدی، (2)
سعید زمانی، (3)
حمید خسروی، (4)

 

چکیده:

عالم انباشته از پدیده‌های مختلف است که همه آن‌ها دارای یک ویژگی مشترک‌اند مبنی بر این که یک سیر وجود تا فنا را طی می‌نمایند. بررسی علل و عوامل به وجود آمدن، بقا، رشد و بلوغ و گسترش این پدیده‌ها تا رسیدن به مرحله فنا و نابودی فعالیتی علمی است که توسط‌اندیشمندان عرصه‌های علوم مختلف صورت می‌پذیرد.
سیر منطقی تبیین و توصیف در راستای رسیدن به یک قاعده کلی برای پیش بینی یک فرآیند علمی است.
در عرصه علوم طبیعی و فیزیکال این امر چندان دشوار نبوده ولیکن در حوزه علوم انسانی، به ویژه پدیده‌‌های سیاسی – امنیتی این امر بسی دشوار می‌‌نماید.
شناخت جامع و نظام مند و تبدیل پیچیدگی در یک پدیده و سیستمی کردن آن با سرلوحه قرار دادن شعار «فهم مسئله، خود نیمی از فرآیند حل مسئله است» در این نوع از پدیده‌ها لازم و ضروری است. گذر از وانمود به نمود و از نمود به بود و هست که همان قاعده نهفته در روابط پدیدارهاست نیز از جمله وظایف محققان علوم انسانی و اجتماعی است.
یکی از پدیده‌های امنیتی که امروزه جهان اسلام و شاید نظام بین الملل را مورد تهدید قرار داده، قرائت‌ها و برداشت‌های انحرافی و البته افراطی از دین اسلام در جریان‌های نظری – عملی تکفیری‌هاست. گذر از فضای تئوریک و ورود به عرصه اصول و ارزش‌ها به نحوی که منجر به رفتارهای بی‌رحمانه و دور از هر نوع انسانیت، ویژگی برجسته این جریان و کنش گران اصلی آن می‌باشد و شاید با وجود این پیچیدگی، ریشه یابی آن برای علمای عرصه امنیت کمی دشوار باشد. با این اوصاف نگارندگان این جستار با روی کردی اجتهادی، سعی در ترسیم مدلی کاربردی جهت تحلیل جامع این پدیده پرداخته و پس از شناخت طول و عرض و عمق آن به ارائه راهبردهایی کارآمد برای مقابله با آن با روش طوفان مغزی و یا خبرگی به روش دلفی اقدام خواهند نمود.
کلید واژه : مدل، تحلیل، تحلیل جامع، تبیین، جریان تکفیری، راهبرد.

مقدمه

رسیدن به ماهیت و حقیقت پدیده‌ها در سایه سار جهاد علمی و قلم فرسایی‌های جامعه علمی میسور می‌باشد. گذر از تقلید و رویکرد مرید و مرادی در نظریه پردازی و رسیدن به مرحله، تولید راهی است که محققان واقعی قادر به آن هستند. سعی‌ای که در آن، زمان و مکان دو عامل مجهول عالم برای آن‌ها هیچ مفهومی نداشته و ندارد. البته باید این نکته را نیز کرد که هر تلاشی، تلاش علمی و در خور نقد و بررسی و حتی مطالعه نیست، زیرا به قول «کانت» (5)»: «مرزهای دانش‌ها را‌اندر هم آمیختن، افزایش دانش‌ها نیست، بلکه ناقص کردن آنهاست.» (6)
گذر از مرحله تئوری و رسیدن به مدل و در نهایت گزاره‌های انشایی که نزدیک به انضمام و رفتار شدن است، باید سرلوحه فعالیت‌‌های علمی‌اندیشمندان عرصه‌های مختلف قرار گیرد. بدین منظور پدیده‌ها باید با هویت سه گانه: تبیین، تعلیل! و توصیف در راستای رسیدن به قواعد بین الاذهانی که قابلیت تعمیم پذیری داشته و قادر به پیش بینی منطقی باشند را با یکدیگر دارا باشند.
مفاهیم دارای ویژگی‌هایی هستند که در حوزه تعریف لغوی و اصطلاحی تحت ابزار منطق قابل توضیح هستند و در ادامه این مدل‌ها هستند که قابلیت تقلیل مفاهیم در روی کردی کمّی، با استفاده از عدد و هندسه را دارند.
بهره گیری از روایت معروف امام علی (علیه السلام) که در حوزه شناخت گذشته و حال و آینده راهنمای نویسندگان این نوشتار بوده است. کلامی گهربار که تمام علم و فلسفه علم دو هزار و‌اندی سال‌اندیشمندان غرب را در خود دارد. گذشته‌ای که به دنبال تبیین بوده، حالی که به دنبال توصیف بوده و آینده‌ای که در راستای پیش بینی و تعاقب پدیده‌هاست. با زبانی ساده تر، گذشته؛ یعنی پارادایم حاکم و کبرای قضیه و حال و مصادیق نیز به عنوان صغرای قضیه و در نهایت آینده‌ای که نتیجه یک قیاس منطقی فرض می‌شود.
برای بهره گیری از این سخن حکیمانه، محققان این مقاله سعی نمودند در راستای تبیین و توصیف و پیش بینی با مطالعه موردی جریان تکفیری که جریانی پیچیده و از جنس امنیتی است، به ارائه مدل‌های متعددی در ساحت‌های مختلف دست یافته و همچون طبیبی در مرحله شناخت این بیماری سعی و اهتمام خود را مصروف دارند و در ادامه به گزاره‌هایی چند در تشریح آن دست یافته و پس از آن به راهبردهایی عملیاتی در هر یک از این ساحت‌ها اقدام نمایند.
نوع تحقیق حاضر، اکتشافی – قیاسی بوده و با روش دلفی (7) و خبرگی در جمع‌اندیشمندان عرصه امنیت مدل جامعه تحلیل پدیده جریان تکفیری ترسیم شده و در نهایت راهبردنویسی صورت خواهد پذیرفت. بنابراین سؤالاتی را که محققان به دنبال پاسخ گویی آن هستند این است که:
«مدل جامع تحلیل پدیده‌ها چیست؟، مدل تبیینی پدیده چیست؟ مدل توصیفی پدیده چیست؟، مدل پیش بینی حرکت یک پدیده چیست؟؛ جریان تکفیری در مدل جامع چگونه توزیع شده و چه گزاره‌هایی را به ما القاء می‌کند؟؛ راهبردهایی که مستخرج از مدل و گزاره‌هاست چه خواهد بود؟
فرآیندی را که ما در این تحقیق در پیش گرفتیم بر این اساس استوار است که ابتدا مدل‌ها ترسیم گردیده و در ادامه گزاره‌های خبری را که می‌توان با تطبیق جریان تکفیری به دست آورد بیان داشته و در نهایت به ارائه گزاره‌هایی تجویزی در حوزه راهبردهای مقابله با این جریان اقدام خواهیم کرد.

تعریف عملیاتی مفاهیم و اصطلاحات

سیر منطقی رسیدن به یک تئوری تا رفتار این گونه است که ابتدا دریافت مفاهیم صورت گرفته و بعد درهم آمیختن و انسجام آنها با یکدیگر و تبدیل کردن مفاهیم به گزاره‌هایی خبری که قابل صدق و کذب بوده و در ادامه، رسیدن به مدل و مثال و صورتی که مفهوم و نظریه را در روی کردی تقلیل گرایانه (8) از کیف به کمّ نازل کرده و در نهایت، رسیدن به قانون و قواعدی که بتوان به انضمام و هنجار نزدیک شود.
با توجه به مطالب فوق از دید محققان این نوشتار، آنچه در قرآن در خصوص ابواب شناختی انسان بیان شده است به عنوان مثال، آیه شریفه (إِنَّ السَّمعَ وَ البَصَرَ وَ الفؤادَ کُلُّ إولئِکَ کَانَ عَنهُ مَسؤُولاً) جامعیت این سیر را نشان داده است. باید جامعه علمی با این دیدگاه آشنا و عجین شود، در هندسه معرفتی زیر به نمایش درآمده است:

 ارائه مدل تحلیل جامع جریان تکفیری و راهبردهای مقابله با آن
توضیح شکل: العلاقة المنطقیة بین طبقات علم ما مع الاسالیب و تناسقها مع ابواب المعرفة فی القرآن (رمضان: 1392)

پایه و اساس تحلیل پدیده‌ها در راستای رسیدن به تئوری و مدل در عصر حاضر برآمده از نگاه به انسان به صورتی افراطی می‌باشد که باید به آن در این مقال بیش از پیش نظر افکند. آری، پس از دوره رنسانس به عنوان عصر طلایی و انقلاب در بسیاری از علوم و دیدگاه‌ها، غرب در ورطه مادی گرایی افراطی (9) و انسان محوری (10) غوطه ور شد و تمام عرصه‌های زندگی او را این نگاه به انسان تعریف نموده است، اما قرآن به عنوان کتاب جامع و اسلام به عنوان دین کامل، هویت اصلی انسان را به صورت متعادل تعریف نموده است.

1. مدل

مدل، از ریشه لاتینی Modus به معنای‌اندازه گرفته شده است (11) و در لغت به معنای الگو و سرمشق است. (12) مدل، «جزئی کوچک یا بازسازی کوچکی از یک شیء بزرگ است که از لحاظ کارکرد با شیء «واقعی یک سان است». (13) مدل، شباهت زیادی به شیء یا پدیده اصلی دارد. مدل به ما می‌آموزد که در شرایط و وضعیت‌های گوناگون چه ملاک یا معیار و روش خاصی را در پیش گیریم. (14)
مدل برآمده از تئوری است و تئوری پس از شکسته شدن در تعریف و ویژگی‌های منحصر به فرد خود تبدیل به مدل یا الگو می‌شود. البته مدل عمدتاً تئوریک بوده در حالی که الگو بر پایه عمل و رفتار استوار است.
مدل به عنوان یک نقطه شروع از واقعیت است که دیدگاه ما را در رابطه با واقعیت، ساده می‌کند. هم چنین مدل، مشخصه‌های اساسی و بنیادی واقعیت را نمایندگی می‌کند. بنابراین، مدل، چیزی است که واقعیت را نشان داده و جنبه‌های معین از دنیای واقعی را که در ارتباط با مسائل تحت بررسی می‌باشد، شرح می‌دهد و به تصویر می‌کشد و روابط مهم و با اهمیت بین جنبه‌های مختلف را آشکار و روشن می‌سازد. (15)
برخی از محققان، مخالف استفاده از مدل هستند و مدل را فقط یک نوع دست آویز فکری و کمک روانی در راه تشکیل نظریه‌ها به شمار می‌آورند. (16)

2. تحلیل و مدل تحلیلی

واژه Analysis در لغت به معنای تجزیه و تحلیل و کاویدن است. (17) تحلیل، در اصطلاح به یکی از مراحل انجام تحقیق تبیینی گفته می‌شود. در این مرحله رابطه میان متغیرهای وابسته و مستقل بررسی و ترسیم می‌شود. (18)
مدل تحلیلی: در مواردی که تحقیق ما تبیینی است، لازم است پس از تعیین چارچوب نظری، نسبت به تدوین مدل تحلیلی اقدام کرد. مراد از این کار برقراری رابطه قبلی بین متغیرها و یا مفاهیمی است که در طرح نظری به کار می‌روند. به عبارت دیگر، به جای ارتباط هر یک از متغیرها و یا مفاهیم با متغیر وابسته، به روابط بین مفاهیم و متغیرهای مستقل با یکدیگر و متغیر مورد نظر می‌پردازد. (19)
مدل تحلیلی، راهنمای محقق در کار منظم جمع آوری و تحلیل داده‌های حاصل از مشاهده یا تجربه، که در ادامه کار تحقیق می‌آیند، می‌باشد. مدل تحلیلی مانند یک لولایی عمل می‌کند که طرح نظری مسئله تحقیق تدوین شده محقق را با کار بعدی (مشاهده و تحلیل اطلاعات) به یکدیگر متصل می‌کند. (20)

3. تحلیل جامع

واژه “Analysis” در لغت به معنای «تحلیل» و «تجزیه و تحلیل» است. (21) هر پدیده‌ای سیری از گذشته، حال و آینده را باید طی نماید و چه زیبا امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) فرموده است که: «خدا رحمت کند انسانی را که بداند از کجا آمده، در کجا واقع شده و به کجا عازم است» کلامی تامّ که راهنمای محقق برای ترسیم مدلی جامع در تحلیل پدیدارهاست:

 ارائه مدل تحلیل جامع جریان تکفیری و راهبردهای مقابله با آن
توضیح شکل: علم برآمده از کلام معصوم (منبع: محققین، 1393)

تطبق مفهومی این نمودار بیان گر این حقیقت است که علم شامل قواعد و نظریاتی است که در پدیده‌ها بوده و با نمودهای خاص، خود را به انسان و عقل او عرضه می‌کند و انسان با ابزارهای معرفتی به شکار این قواعد می‌پردازد. تبیین یا تعلیل پدیده‌ها که معطوف به گذشته است و توصیف آن که معطوف به اکنون و حال بوده، برای رسیدن به قاعده‌ای که شمولیت داشته و توان پیش بینی را به انسان داده و هم چنین قدرت تبیین دیگر پدیده‌های مشابه را داشته باشد همه ماهیت علم را تشکیل می‌دهد.

 ارائه مدل تحلیل جامع جریان تکفیری و راهبردهای مقابله با آن
توضیح شکل: ماهیت علم به زبان ساده (منبع: محققین، 1393)

تحلیل کیفی در سه سطح قابل انجام است: توصیف، تبیین و تفسیر در راستای ترسیم آینده (22) تحلیل، عبارت است از شکستن کل به اقسام مختلف به منظور تعیین ماهیت آن که بر دو گونه ی طبیعی قابل تقسیم است. تحلیل، جزئی جداناپذیر از تبیین است، زیرا تبیین در ذات خود، نیاز به تجزیه و تحلیل مسائل و رویدادها دارد؛ بنابراین، رابطه میان این دو، عموم و خصوص مطلق است. (23)

4. تبیین

تبیین، درصدد پاسخ گویی به پرسش از «چراها» و نیز تبیین یک پدیده اجتماعی و پاسخ برای یک مسئله است. این مسئله ممکن است یک مسئله اجتماعی یا یک مسئله جامعه شناختی باشد. (24)
در تبیین کمّی علّی، ابزار یا اشخاص‌های آماری به کار برده شده، همانند روش‌هایی است که در تجزیه و تحلیل مقایسه‌ای استفاده می‌شود. تفاوت عمده بین این دو روش در این است که در تجزیه و تحلیل علّی، روابط علت و معلولی بین متغیرهای مستقل و وابسته مورد بحث و بررسی قرار می‌گیرد و پژوهش گر با رد یا تأیید فرض‌های آماری به تأیید یا رد روابط و معلولی می‌پردازد. (25)
با این اوصاف اگر تجزیه و تحلیل کیفی باشد، تبیین و علت کاوی به صورت مطالعه زمینه‌های اجتماعی – تاریخی تأثیرگذار بر متن یا واقعه و با هدایت تئوری تحلیل انجام می‌شود و واقعه در قالب قانونی کلی، تبیین می‌شود. در این سطح از قاعده تبیین قیاسی – قانونی استفاده می‌شود. (26)

5. جریان تکفیری

در حوزه تعریف عملیاتی از جریان تکفیری باید ابتدا به عرصه تاریخی این موضوع نظر افکند که این نگاه در کدام زمینه خود را نمایانده است. (27)
در طول تاریخ اسلام، افراد و فرقه‌ها و گروه‌هایی بوده‌اند که مخالفان خود را تکفیر می‌کردند و با کوچک ترین عاملی آنان را خارج از دین اسلام می‌شمردند و حکم به وجوب قتل آنان می‌دادند. شروع این پدیده مخرب، از خوارج آغاز شد و در دور قرن اخیر وهابیان شیوه آنان را ادامه داده‌اند، بنابراین، تعریف تکفیر به معنای ساده عبارت است از: کافر خواندن و خارج از دین خواندن طیفی از مسلمانان توسط عده‌ای دیگر که خود را محقّ یا مسلمان واقعی فرض می‌کردند.
فرقه وهابی از جمله جریان‌هایی است که در مقابل امت اسلامی قرار گرفته است. وهابیان با استفاده از آیاتی که درباره کفار و مشرکان صدر اسلام و اقوام جاهلی نازل شده، مسلمانان را به کفر و شرک متهم می‌سازند و اعمال مسلمانان را مطابق اعمال کفار قلمداد می‌کنند. آن‌ها با داشتن افکاری خشن، سبب ایجاد اختلاف، تشتّت، درگیری و جنگ میان مسلمانان و خشنودی کفار و استعمارگران شده‌اند.
مطابق نظر اسلام، مسلمان کسی است که شهادتین را بر زبان جاری می‌سازد، گرچه در واقع و باطن اعتقاد دیگری داشته باشد.
بر اساس شریعت اسلامی صحیح نیست فرقه‌ای از فرق اسلامی را بی‌دلیل متهم به کفر کرد، مادامی که اعتراف به شهادتین کند و ضرورتی از ضروریات دین را انکار نکند.
زمینه ساز جریان تکفیر در سرزمین مقدس حجاز، برخی عالمان درباری این دیار هستند. در فضای کنونی سیاسی – امنیتی منطقه آسیای میانه و با در نظر گرفتن وجود حجم عظیم انرژی جهان در این منطقه که سیاست استکباری به دنبال متشنّج کردن این عرصه برای به یغما بردن این منابع است، یکی از اصول اولیه این سیاست، اصل اختلاف بینداز و حکومت کن است و بهترین شیوه نیز بهره گیری از درگیری درون ایدئولوژیکی یا قومی – مذهبی است. گرچه سابقه شکل گیری گروه‌های تکفیری به پیش از وقوع ناآرامی در سوریه بر می‌گردد، مسلماً وقوع بحران در سوریه، به تسریع زایش این پدیده کمک نمود.
تکفیری‌ها که شاخص‌های متعددی در تشابه آن‌ها با خوارج دوره علومی و دوره اموی وجود دارد، در حال حاضر با استفاده از مفتی‌های منحرف، به شدت در حال تخریب نام اسلام در جهان هستند و رسانه‌های غربی ضد اسلام، در طول این مدت بیشترین بهره‌ها را از نابسامانی اوضاع تکفیری‌ها در تقویت پایه‌های اسلام هراسی خود برده‌اند. حال پرسش اساسی این است که: خوارج که بودند؟ چه کردند؟ شباهت آن‌ها با جریان تکفیری که در سرزمین‌های اسلامی، از جمله: سوریه و عراق در حال فعالیت هستند چیست؟ بحثی است که در ادامه خواهد آمد.
ابن ابی الحدیدی گوید: وقتی علی (علیه السلام) از صفین به کوفه برگشت، خوارج راه خود را جدا کردند و به طرف صحرای کوفه که حروراء نامیده می‌شد، رفتند و این شعار را تکرار می‌کردند:
لاحکم إلا الله و لوکره المشرکون، ألا إن معاویه و علیاً اشرکا فی حکم الله؛ حکم و داوری فقط از آن خداست؛ گرچه مشرکان کراهت داشته باشند. به راستی که معاویه و علی در حکم خدا شرک ورزیدند». آنان در همان جا مستقر شدند. (28)
خوارج که در ابتدا دوازده هزار نفر از اهل کوفه و بصره و دیگر شهرها بودند، (29) اشعث بن قیس را به عنوان فرمانده جنگ، و عبدالله بن الکوا را به عنوان امام جماعت سپاه برگزیدند. (30) امیرمؤمنان نخست ابن عباس را به سوی آن‌ها فرستاد و او پس از گفت و گو با آنها به سوی علی (علیه السلام) برگشت.
حضرت فرمود: تا زمانی که خونی نریخته و یا مالی را غارت نکرده باشند، متعرض آن‌ها نشوید. خوارج با این که در بیرون کوفه اردو زده بودند، امّا پیوسته بین کوفه و حروراء در حال رفت و آمد بودند و گاه به مسجد می‌آمدند و با تکرار شعار: «لا حکم الا لله» موجب آزار مردم و تحریک آن‌ها می‌شدند. ادامه این وضع آن قدر خسته کننده و ملال آور بود که مردم به حضرت می‌گفتند: آیا از برخوردهای آن‌ها خسته نشده ای؟ چرا به نابودی آنها اقدام نمی‌کنی؟ (31)
خارجیان پس از خروج از صحرای حروراء، در بین راه دست به شرارت‌های زیادی زدند که موجب شد امیرمؤمنان تصمیم نهایی را درباره آنها بگیرد. از جمله آن شرارت‌ها، به شهادت رساندن عبدالله بن خباب بود. وی یکی از چهره‌های محترمی بود که امیرمؤمنان ولایت و حکومت مدائن را به او سپرده بود. عبدالله در سفری که ظاهراً به سوی کوفه داشت، همراه خانواده اش در دام خوارج گرفتار شد و با وضع رقّت باری خود و همسرش در کنار نهر به شهادت رسیدند.
تداعی این اتفاق در این ایام با ریختن خون کودکان و زنان و سال خوردگان – که گروه‌های افراطی – تکفیری همه روزه در حال انجام چنین جنایاتی هستند – چیزی است که اسلام به شدت مسلمانان را از آن بر حذر داشته است. پیش از تکفیری‌ها نیز «خوارج» - یا گروهی از ایشان – همین کارها را می‌کردند؛
«فضل بن شاذان» می‌گوید: و از ایشان – یعنی خوارج – کسانی هستند که قتل زنان و فرزندان را روا می‌دارند و می‌گویند: جایگاه آنان نیز همچون نطفه‌ها در پشت مشرکان است و می‌گویید: «لا حکم الّا الله» و خود در تمامی این گفته‌ها و کرده‌ها، به نظر خویش عمل می‌کنند و بنابراین، طبق رأی خود می‌کشند و حلال و حرام می‌کنند و با این حال، خوارج نیز یک سان نیستند و هم دیگر را می‌کشند و از یکدیگر تبرّی می‌جویند.
با مراجعه به سنت مطهر نبوی (صلّی الله علیه و آله و سلم)، ملاحظه می‌کنیم که قتل ایشان را به شدت رد کرده و با قاطعیت تمام، ارتکاب چنین جنایاتی را نهی می‌کند؛ در حدیثی آمده است که پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلم)، قتل زنان و فرزندان را نهی فرمود.
و در روایتی از امام جعفر صادق (علیه السلام) آمده است:
رسول خدا قتل زنان و فرزندان را در «دارالحرب» نهی فرمود، مگر آن که در جنگ شرکت داشته باشند و حتی اگر زنان جنگیدند باید تا آنجا که می‌شود آن‌ها را به حال خود گذاشت و بیمی به خود راه نداد. وقتی از کشتن آن‌ها در «دارالحرب» نهی فرموده، به طریق اولی در «دارالسلام» باید چنین باشد.
اما در اخبار و اطلاعات آشکار و پنهان، نشان از تفاسیر به رأی، محقّ دانستن خود و کافر دانستن دیگر مذاهب از جمله ویژگی‌های جریان افراطی است که در اذعان صریح مقامات کاخ سفید، این جریان با گره خوردن با تروریست‌های غرب به دنبال بر هم زدن نظم منطقه و انسجام درون منطقه‌ای و اسلامی و به ویژه، گسترش بیداری اسلامی و صدور انقلاب و نقش آفرینی ایران در نفوذ منطقه‌ای بوده است. شکافی مذهبی که تبعات آن گریبان گیر جهان اسلام شده و منافع آن خواسته یا ناخواسته به جریان سازان اصلی؛ یعنی غرب و آمریکا معطوف خواهد بود.

6. راهبرد

استراتژی ساده نبود و درک نظریه استراتژی برای فهم منطق و پیچیدگی آن ضروری است. نظریه استراتژی ارائه گر واژگان و تعاریف، مقدمات و قضایا، فرضیات اصلی آزمون پذیر و روش آزمون آن فرضیات و تغییرات لازم در آن نظریه می‌باشد؛ (32) بنابراین، استراتژی عبارت است از چارچوبی که مجموعه حرکات و اقدامات اصلی را برای دست یابی به اهداف ترسیم کرده و چگونگی منابع را برای به دست آوردن موقعیت‌های مطلوب و خنثی کردن تهدیدات در حال و آینده بیان می‌دارد. (33)
استراتژی همچون سیاست، هنر احتمالات است، اما تعداد کسانی که از احتمالات آگاهی دارند معدود است. (34) کل فرآیند استراتژی در مورد «نحوه» (مفهوم یا روش) استفاده رهبری «از قدرت» (منابع یا ابزار) موجود کشور برای اعمال کنترل بر شرایط و موقعیت‌های جغرافیایی به منظور نیل به «اهداف» مطابق با سیاست کشور را استراتژی است. (35)
تعاریف فوق باید در یک معادله منطقی به نمایش درآید، زیرا محققان این نوشتار بر این باورند که گذر از مفاهیم و تعاریف پایه‌ای و رسیدن به یک نظام و مدل خاص در راهبرد می‌تواند یاری گر ما در این نوشتار باشد.
S=E+M+W
راه‌ها S:Strategy= راهبرد E: Ends= اهداف M:Means = منابع W: Ways
تعریف جامع و ساده: راهبرد عبارت است از راه‌های رسیدن به اهداف با امکانات و منابع

مدل تبیینی

«کانون یابی» به قلمروی اشاره دارد که در آن تبیین‌های مناسبی از برخی پدیده‌های مورد تبیین یافت می‌شود. مفهوم «کانون یابی» به مشکل کشف تبیین‌ها ارجاع دارد. این مفهوم نه به یک متغیر منفرد مستقل، بلکه به یک جهان گفتمانی اشاره دارد که در آن، این نوع متغیر یا مجموعه‌ای از این نوع متغیرها یا تعمیم‌ها به متغیرهای دیگری که احتمالاً یافت می‌شوند، ارجاع می‌یابند. (36)

 ارائه مدل تحلیل جامع جریان تکفیری و راهبردهای مقابله با آن
توضیح شکل: مدل تبیین جامع پدیده (منبع: محققین، 1393)

هیچ پدیده‌ای در این عالم بدون علت به وجود نیامده و قاعده کلی فلسفی که در عالم صُدفه وجود ندارد جاری و ساری است. پدیدارهای طبیعی عمدتاً تک یا دو علتی هستند، اما پدیده‌های انسانی دارای پیچیدگی‌های خاص خود بوده، زیرا بازیگر اصلی این پدیده‌ها انسان‌ها هستند، بنابراین، جریان‌هایی که در علوم انسانی شکل می‌گیرند دارای لایه‌های مختلف علّی هستند که عبارتند از: نقطه کانونی یا علّت اساسی که پدیده از آن جا نشئت گرفته است و بعد لایه اولیه علت‌ها که علل معروف اربعه بوده و لایه ثانویه که عبارت است از علت‌های ایجادی، تثبیتی و گسترش در سطح و عمق را شامل می‌شود و در مدل ذیل به نمایش درآمده است:
منظور از علت کانونی، نحوه پیدایش یک پدیده می‌باشد که به تعبیر بوزان می‌تواند ریشه در اغراض بازی گران و یا ماهیت سازمان‌ها داشته باشد. (37)
تقریباً اولین کسی که مفصلاً به موضوع علل پرداخته ارسطو است. ارسطو بیان می‌کند که فلسفه علم، بررسی علل اولیه است به دلیل این که از حیرت سرچشمه گرفته است و به دلیل این که فلسفه علل اولیه را بررسی می‌کند بهترین نوع علم است، در حالی که انتزاعی ترین علوم است، دقیق ترین علوم است. در مابعدالطبیعه ارسطو چهار نوع علت را بر می‌شمارد: اولین علت، جوهر شیء است (علت صوری) دومین علت، ماده یا موضوع (علت مادی)، سومین علت، منشاء حرکت؛ یعنی علت فاعلی است و چهارمین علت، علت غایی است بنابراین، ارسطو علل را به چهار دسته تقسیم کرده است.
الف) آن چیزی که وجود یک شیء بسته به اوست گاهی چیزی است که ملاک فعلیت این شیء است؛ یعنی فعلیت پیدا کردن این شیء از او است و این، صورت است.
ب) اگر آن چیز، مناط بالقوه بودن این شیء یعنی معلول باشد آن، ماده است.
ج) اما اگر چیزی که علت خوانده می‌شود خارج از وجود و ذات شیء باشد، یا چیزی است که شیء به علت آن به وجود آمده است، علت غایی نامیده می‌شود.
د) و یا شیء از او بوجود آمده است که علت فاعلی نامیده می‌شود.
ما نباید در پدیده‌های انسانی مانند پدیده‌های تجربی و مادی نگاه کنیم، زیرا پدیده‌های انسانی و اجتماعی دارای پیچیدگی‌های خاص خود هستند، مبنی بر این که پدیده‌ها دارای لایه‌های متعدد درونی از علت‌ها هستند و دارای یک نقطه کانونی بوده که باید محقق واقعی به آن دست یابد. مدل فوق بیانگر این نکته است، اما در لایه ثانویه علت‌ها ما با علل چهارگانه دیگری رو به رو هستیم: علت ایجادی که چه علل و عواملی موجب پیدایش یک پدیده می‌باشد و در ادامه چه علل یا عواملی موجب تثبیت این پدیده شده است، زیرا بسیاری از پدیده‌ها پس از به وجود آمدن، قدرت ابراز وجود را در عرصه زمانی ندارند و به زبان ساده، سریع از صحنه روزگار محو می‌شوند. علت گسترش در سطح که همان مکان و جغرافیاست نیز یکی از علت است و در نهایت علت‌های نفوذ در عمق که منظور ما در این مدل، عللی است که باعث شده یک‌اندیشه یا جریان در حوزه باورها و ارزش‌ها نفوذ کرده است.

مدل توصیفی پدیده

توصیف، به معنای شرح، چگونگی و چیستی مسئله است. گاهی تبیین را توصیف می‌نامند، اما توصیف، به تشریح وضع موجود و حال یک پدیده نظر دارد، در حالی که تبیین به دنبال علم و پارادایم کلان که مصادیق آن در توصیف بیان می‌شود نظر دارد. توصیف، رویدادها را به کمک واژه‌ها و جمله‌ها، معین می‌سازد و با این امر، ساخته‌های ذهنی را ایجاد می‌کند. آن‌ها اصطلاحاتی هستند که به پژوهش گر کمک می‌کند تا مشاهده یک واقعیت را به موارد گسترده تر تعمیم دهد. (38)
مدل توصیفی پدیده به تجزیه و تحلیل کیفی جریان تکفیری ناظر است، در تحلیل توصیفی چگونگی صفات هر یک از متغیرهای موجود، در تحلیل تشریح می‌شود. در این سطح، نظام معانی متن یا واقعه جدا از زمینه‌های اجتماعی آن تحلیل می‌گردد. (39)

1. مدل سه بعدی توصیف پدیده

منظور از سه بعدی بودن این مدل توصیفی عبارت از توصیف پدیده در سه بعد: طول زمان، عرض مکان و عمق در مخاطب و‌اندیشه است. تحلیل کیفی را باید روی کرد مسلط بر تحقیقات دوره فرامدرن و محصول انتقادات مکتب انتقادی فرانکفورت از روش‌های کمّی دانست که گستره وسیعی از علوم انسانی را در بر گرفته است. (40)

 ارائه مدل تحلیل جامع جریان تکفیری و راهبردهای مقابله با آن
توضیح شکل: مدل توصیفی پدیده (منبع: محققین، 1393)

اگر بپذیریم که پدیده‌ها مقولاتی «زمینه وند» (41) هستند که به یک باره پدیدار نمی‌شوند، بلکه طی فرایندی تدریجی در بستر جامعه شکل و تکوین می‌یابند، در آن صورت مشخص می‌شود که هر پدیده‌ای دارای یک هویت اجتماعی است که دوره قبل از ظهور عینی آن را نیز شامل می‌شود. برخی از امنیت پژوهان همین روی‌کرد را در مقام تحلیل امنیت مورد توجه قرار داده و از وجود هویت‌های اجتماعی شده (42) برای پدیده‌های امنیتی سخن گفته‌اند که ما را به ریشه‌های اجتماعی امنیت رهنمون می‌شود. (43)
تعداد بازی گران بر عدم تجانس تأثیر می‌گذارد؛ یعنی هر چه تعداد [بازی گران دخیل] بیشتر باشد... میزان [احتمالی] نابرابری یا تعارض تأثیر [می پذیرد] بنابراین، تعداد بیشتر بازی گران، عدم تجانس را افزایش می‌دهد.» (44)
مکان و سطح و جغرافیا چیست؟ «دیگر آن جایی (Outside) وجود ندارد – جهان به هم نزدیک شده است. یک زمین واحد داریم. در این فضا تهدیدات و فرصت‌های تازه روییدن گرفته است.» (45)
ملاحظات جغرافیایی به دلیل عینیت و تأثیرگذاری شان از دیرباز مدنظر استراتژیست‌ها در مقام تحلیل پدیده‌ها بوده‌اند. به همین دلیل است که حجم متون منتشر شده در این زمینه بسیار و تقسیمات پدیده‌ها از این منظر متنوع می‌باشد. البته طرح بحث جهانی شدن و بروز پدیده تراکم مکانی، مانع از توسعه فزاینده ملاحظات جغرافیایی شده است تا آنجا که‌اندیشه گرانی چون: «کارل یاسپرس» (46) از بی‌اثر شدن این شاخص در منظومه فکری انسان معاصر سخن رانده‌اند.
در نگرش جدید جایگاه و میزان نقش افرینی عنصر جغرافیا تعدیل شده و تصویری نوین از منطقه و به تبع آن، تهدید منطقه‌ای ارائه می‌گردد. از این منظر منطقه امنیتی عبارت است از: دسته‌ای از کشورها که از حیث امنیتی وابستگی متقابل دارند یا تصور می‌نمایند که این گونه هستند این کشورها مستمراً تحت تأثیر یک یا چند عامل خارجی امنیتی هستند. (47)
عنصر دیگر در این مدل، بعد زمان است؛ یعنی پدیده‌ها پس از تولد، سیر رشد، نمو، بلوغ، افول و نابودی را طی می‌نمایند. بنابراین، زمان یکی از عوامل توصیف کننده یک پدیده محسوب می‌شود.
بعد سوم به سطوح‌اندیشه‌ای و لایه‌های باوری بعلاوه گسترده مخاطبان نظر دارد. این که یک پدیده چگونه اپیدمی شده و مخاطب بیشتری را به خود جلب و جذب نموده، یا مبتلا به کرده است، ضمن این که این ابتلا در چه عمقی از باورها، استدلالات و رفتارها را شامل شده، نکته‌ای است که یک تحلیل گر در توصیف یک پدیده باید مدنظر قرار دهد.

2. مدل توصیف جامع پدیده

در توصیف جامع، علاوه بر مدل‌های که ارائه می‌شود از زوایای مختلف دیگری که در جدول شماره یک بیان داشتیم استفاده خواهیم نمود. بیان ابعاد یک پدیده در ماهیت، سطح، جغرافیا، تقارن، پیچیدگی، تعادل، هویت مادی و معنوی، جنس عینی و ذهنی پدیده، کانون و انگیزه و در نهایت، کار ویژه پدیده می‌تواند شناخت جامع تر و در ادامه ارائه گزاره‌های بیشتری به تحلیل گر دهد.


جدول شماره 1- مدل تحلیل توصیفی جامع یک پدیده در ابعاد مختلف

ردیف

معیار تحلیل پدیده

گونه

1

ماهیت پدیده

سیاسی – اقتصادی – نظامی – اجتماعی – زیست محیط – فناورانه – و ...

2

سطح پدیده

فردی – گروهی – ملی – منطقه‌ای – بین المللی – جهانی

3

جغرافیای پدیده

داخلی – خارجی – مرزی

4

تقارن پدیده

متقارن – نامتقارن

5

پیچیدگی پدیده

بسیط – پیچیده

6

تعادل پدیده

متعادل – نامتعادل

7

هویت پدیده

مادی – معنوی

8

جنس پدیده

عینی – ذهنی

9

کانون پدیده

بازیگران – ساختاری

10

انگیزه پدیده

عمدی – غیر عمدی

11

کار ویژه‌های پدیده

ایذایی، واقعی، آزمایشی، اصلی


3. تحلیل توصیفی با بهره‌گیری از مدل لایه‌لایه‌ای علت‌ها

در تحلیل لایه‌لایه‌ای علّت‌ها، حالت‌های مختلف دانستن، اعم از علمی – تجربی، تفسیری – تأویلی و فلسفی – انتقادی یکپارچه می‌شوند. ارزش و سودمندی این روش در پیش بینی بهتر و دقیق تر آینده پدیده‌ها نیست، بلکه با ایجاد فضاهای گذار، زمینه لازم را برای خلق قواعد جامع فراهم می‌کند. هم چنین کاربرد این روش هنگام سیاست گذاری عمومی در عرصه برخورد با پدیده‌های مختلف در درازمدت به تهیه بینش‌های جامع تر، ژرف تر و اثربخش تر منجر می‌شود.
تحلیل لایه لایه‌ای علت‌ها از چهار سطح تشکیل می‌شود که عبارتند از: لیتانی، علت‌های اجتماعی، جهان بینی و گفتمان مسلط و در نهایت اسطوره – استعاره.
1- سطح اول لیتانی نام دارد که در فرهنگ دینی به معنای مراسم دعا و مناجات دسته جمعی است. لیتانی سطحی ترین لایه بوده و معرف دیدگاه رسمی و پذیرفته شده از واقعیت است.
2- سطح دوم سطح علت‌های اجتماعی و معرف دیدگاه سیستمیک است. در این سطح، داده‌های سطح لیتانی توضیح داده شده و مورد سؤال قرار می‌گیرند.
3- سطح سوم نمایان گر جهان بینی و گفتمان است. در این سطح فرض‌های استدلالی که بر بستر جهان بینی‌ها و ایدئولوژی‌ها قرار دارند و ناخودآگاه هستند، واکاویده می‌شوند.
4- سطح چهارم نشان اسطوره‌ها و استعاره‌هاست. این سطح در واقع معرف ابعاد انگیزشی ناخودآگاه موضوع است. (48)

 ارائه مدل تحلیل جامع جریان تکفیری و راهبردهای مقابله با آن
توضیح شکل: مدل توصیف لایه‌لایه‌ای پدیده (منبع: محققین، 1393)

روش تحلیل لایه‌لایه‌ای علت‌ها با حرکت بالا و پایین در سطوح چهارگانه، نگرش‌های مختلف شناختی را وارد می‌کند، اما آنها را در سطوح مختلف مرتب می‌کند ... در واقع بازگشت از لایه‌های پایین تر گفتمان و استعاره به لایه سطحی لیتانی به تهیه سیاست‌های کل نگرتر در حوزه مطالعات پدیده‌های مختلف، به ویژه پدیده‌های امنیتی منجر خواهد شد. (49)

4. تحلیل توصیفی از نظام و ساختار یک پدیده

هر پدیده‌ای فارغ از یک نظام و سیستم نیست. هنگامی که سخن از سازمان به میان می‌آید، نخستین چیزی که به ذهن مخاطب خطور می‌کند ساختار سازمان است. ساختار سازمان خود بیان گر نمودار سازمانی، میزان تمرکز، حیطه اختیارات، ارتباطات سازمانی، کنترل، مدیریت و ... است.
بر اساس دیدگاه نظریه پردازان، مدیریت ساختارو استراتژی متأثر از یکدیگرند، اما گروهی از نظریه پردازان نیز هم چون: فیلیپس، پیترز و واترمن با این دیدگاه چندان موافق نبودند و چارچوب جدیدی برای نگرش و بررسی سازمان ارائه کردند. بر اساس نظر آن‌ها تغییر و حرکت سازمان نشئت گرفته از تعامل هفت بعد: ساختار، استراتژی، سیستم، حرکت، کارکنان، مهارت و ارزش‌های مشترک است.
سه بعد: ساختار، استراتژی و سیستم، ابعاد سخت سازمان و به چهار بعد دیگر؛ یعنی سبک، کارکنان، مهارت و ارزش‌های مشترک سازمان، ابعاد نرم اطلاق می‌شود. دلیل انتخاب این واژه‌ها نیز این است که مفاهیم ابعاد سخت؛ یعنی ساختار، سازمان و استراتژی عینی، ملموس، عملی و به سادگی تعریف شدنی هستند و ابعاد سبک، کارکنان، مهارت و ارزش‌های مشترک غیر ملموس، غیرعملی و به سختی قابل تعریف و توصیف شدنی است.

الف ساختار:

شامل اصول تقسیم کار و تخصصی سازی و همآهنگی، ویژگی‌های اصلی نمودار سازمانی (وظیفه ای، متمرکز و ...) نحوه ارتباط افراد در سازمان، الگوهای طبقه بندی و کنترل می‌باشد. در طراحی سازمان و نحوه ارزیابی ساختار، پرسش‌های زیر مطرح می‌شود.
سازمان متمرکز است یا غیرمتمرکز؟ چه وظایفی به عنوان وظیفه اصلی سازمان تلقی می‌شود؟ آیا بین وظایف کلیدی سازمان تنشی وجود دارد؟ و در صورت وجود، این تنش چیست؟ آیا در سازمان گروه‌های غیر رسمی وجود دارد؟ ساختار غیر رسمی شامل ارتباطات بین مدیران، گروه‌ها و ... چگونه است؟

ب. استراتژی:

استراتژی مشتمل بر الگو، سیاست، برنامه، اقدام، تصمیم و تخصیص منابع است و به سه سؤال کلیدی: سازمان چیست؟ چه می‌کند؟ چرا چنین می‌کند؟ پاسخ می‌دهد به علاوه ویژگی‌های متمایز: عوامل کلیدی موفقیت، نحوه نگرش سازمان به محیط داخلی و خارجی، نقاط قوت و ضعف، فرصت‌ها و تهدیدها، مواردی هستند که در طراحی استراتژی مورد توجه قرار می‌گیرد.

ج. سبک:

سبک از دو جهت قابل بررسی است: از بعد فرهنگ سازمانی که بیان گر ارزش‌ها و اعتقادات مسلط که جزو ویژگی‌های ماندگار زندگی سازمانی است و از بعد سبک مدیریت که بیان گر طرز تفکر مدیران و نحوه عمل آنها و نیز موضوعاتی که مدیر، فکر و برنامه ریزی خود را بر روی آن‌ها انجام می‌دهد است.

د. سیستم‌ها:

رویه‌ها و فرآیندهایی که به صورت رسمی و غیر رسمی در خصوص انجام وظایف و امور محوله در سازمان درحال پیاده سازی است و نیز سیستم‌های ارزیابی و برنامه ریزی، سیستم‌ها و مکانیزم تشویق و تنبیه، سیستم تخصیص منابع مالی، ساز و کار بررسی و پیاده سازی نظام بودجه سیستم مدیریت منابع انسانی و ...

هـ. مهارت‌ها:

بیان گر ویژگی‌های متمایز و اصلی سازمان و این که سازمان توانایی انجام چه کاری را بهتر از سایر سازمانها دارا می‌باشد و نیز نحوه حفظ مزیت رقابتی شرکت نسبت به سایر رقبا.

و. کارکنان سازمان:

کارمندانی که در حال فعالیت در سازمان هستند دارای چه مشخصه‌هایی از نظر: تحصیلات زمینه‌ها و تجربه‌های گذشته شغلی، نحوه و مکانیزم تشویق و تنبیه کارمندان سازمان، معیارها و ملاک‌های انتخاب و ارتقا در شغل، معیارها و فرهنگ سازمان.

ز. ارزش‌های مشترک:

ایده‌های اساسی، اعتقاداتی که سازمان به کارمندانش القا می‌کند.

5. تحلیل و توصیف ابعاد پدیده

1. بعد امنیتی

مفهوم امنیت (50) یکی دیگر از واژگانی می‌باشد که تا کنون به یک تعریف جامع و مانع نرسیده است. امنیت که در لغت به معنای در امان بودن، ایمنی، بی‌ترسی، آرامش و آسودگی است (51) به حالت فراغت از هر گونه تهدید یا حمله و یا آمادگی برای رویارویی با هر نوع تهدید و حمله اطلاق می‌شود. (52) باری بوزان نیز «امنیت را حفاظت در برابر خطر (امنیت عینی)، احساس ایمنی (امنیت ذهنی) و رهایی از تردید (اعتماد به دریافت‌های شخصی) می‌باشد» تعریف نموده است. (53)

 ارائه مدل تحلیل جامع جریان تکفیری و راهبردهای مقابله با آن
توضیخ تصویر: مدل توصیف سازمانی پدیده (منبع: محققین، 1393)

امنیت در سه سطح: نرم، سخت و نیمه سخت قابل ترسیم است، اما بهره گیری از همه این ظرفیت‌ها در یک راهبرد هوش مند امری است که غرب و به ویژه آمریکا به دنبال آن است. استراتژی «قدرت تغییر» (54) که اوباما با روی کارآمدن خود سعی در تغییر تفسیر چهره آمریکا در سطوح بین المللی و منطقه‌ای (خصوصاً منطقه خاورمیانه) دارد به نوعی بهره گیری از قدرت نرم می‌باشد. قدرتی که از مباحث محوری علم سیاست و مورد‌اندیشه و تأمل در متون و آثار سیاسی بوده و به دلیل اهمیت آن در دو عرصه سیاست داخلی و خارجی برای اجرای خط مشی‌ها و برنامه‌ها و تحقق اهداف و منافع ملی، (55) مورد بهره برداری ایالات متحده آمریکا قرار گرفته است.
تفسیر قدرت در سیاست قدرت نرم عبارت است از پدید آوردن آثار مطلوب (56) و سلطه انسان بر انسان (57) هم چنین توانایی فرد یا گروه در کسب تسلیم و اطاعت دیگران (58) که کنترل و رفتار دیگران (59) را به همراه خواهد داشت.
هدف بهره گیری از قدرت نرم همانا ایجاد آثار و نتایج مورد نظر است (60) که مخاطبان اصلی آن را بر خلاف اهداف «قدرت» که دولت‌ها، نخبگان سیاسی، گروه‌های ذی نفوذ و نهادهای حکومتی می‌باشند، مردم، نهادهای فروملی و NGOها تشکیل می‌دهد.
زمانی که تهدید، ماهیت پیچیده پیدا می‌کند، هر یک از بازی گران و ابزارهای لازم جهت ایجاد، گسترش و تقویت قدرت نیز باید دارای ماهیتی پیچیده باشند. (61) پیچیدگی و درهم تنیدگی اهداف، ابزار و مسائلی که در قدرت نرم وجود دارد سبب می‌شود که تحلیل گران، در آن، واحد، وضعیت محیطی را در سطوح مختلف: داخلی، منطقه‌ای (محیط نزدیک) و بین المللی یا سیستمی (محیط دوردست) در ابعاد: سیاسی، فرهنگی، اجتماعی وگاهاً اقتصادی مورد تجزیه و تحلیل قرار داده تا به یک تصویری درست از وضعیت حال و آینده دست یابند.
نقطه اشتراک تهدید نرم و قدرت نرم در ابزارها و روش‌هاست بدین صورت که به کار بردن ابزار سخت و قدرت نظامی صرف بر ضد نظام‌های ایدئولوژیک که پایه‌های سیاست و افکار عمومی را دین، اعتقاد و مبانی دینی تشکیل می‌دهد، نه ممکن است و نه کارآمد. در این شرایط، به مرور ادبیات قدرت نرم (62) در مراکز تحقیقاتی غرب شکل گرفت (نای، 1378: 26) و سپس ترکیبی از قدرت سخت و نرم به عنوان قدرت هوشمند (63) در دستور کار سیاستمداران آمریکایی قرار گرفت.

 ارائه مدل تحلیل جامع جریان تکفیری و راهبردهای مقابله با آن
توضیح تصویر: Smart Power (Source: Researchers, 2014)

قدرت سخت دارای ساختاری هرمی با منطق «بالا به پایین» است، حال آن که قدرت نرم در ساختاری کروی و با منطق «دیالکتیک متن – بازی‌گر» تولید می‌شود.
در قدرت سخت قدرت به آمریت تعبیر شده و سبب گسست بین عامل و موضوع قدرت می‌شود، اما قدرت نرم با عنصر اقناع تعریف شده و قدرت در فضای ارتباط متقابل پدید می‌آید؛ یعنی عامل و موضوع بر یکدیگر تأثیرگذار هستند.
تهدید سخت، مستقل از مؤلفه‌های محیطی تعریف می‌شود، در حالی که در تهدید نرم، پدیده‌های اجتماعی مرتبط با مؤلفه‌های محیطی است. تهدید سخت، حالتی ترکیبی دارد، ولی تهدید نرم، امتزاجی از مؤلفه‌های محیطی است. تهدید سخت، ماهیتی متعصب دارد، ولی تهدید نرم، تصویری ژلاتینی از قدرت است. تهدید سخت، بر سرمایه مادی بازی گر و تهدید نرم بر سرمایه اجتماعی بازی گر استوار است. (64)
برخی از دانشمندان سیاسی، عوامل و عناصر دیگری را نیز در عداد عوامل تشکیل دهنده و مؤثر در قدرت، اعم از نرم و سخت بر شمرده‌اند که اهم آن‌ها عبارتند از:
وضعیت جغرافیایی (شامل: آب و هوا، نوع زمین، وسعت خاک، موقعیت سرزمین از نظر دست‌رسی به دریا یا مجاورت با سایر کشورها) جمعیت و نیروی انسانی، ظرفیت صنعتی، ترابری و ارتباطات، استعدادهای علمی و اختراعات و ابتکارات، سیستم اقتصادی، سازمان اداری و دولتی، موقعیت استراتژیک، ایدئولوژی و اخلاق اجتماعی، اطلاعات و آگاهی، تاسیسات نظامی و انتظامی، خرد رهبری و روحیه ملی. (65)
قدرت نرم مکمل قدرت سخت است به طوری که بی‌توجهی به قدرت نرم می‌تواند قدرت سخت را تضعیف کرده، استراتژی قدرت یک نظام را به نحو محسوسی تضعیف کند. در واقع، موفقیت نه از جانب قدرت سخت و نه از جانب قدرت نرم، هیچ یک به تنهایی به دست نمی‌آید. برای رسیدن به موفقیت باید ترکیب بهینه‌ای از آن‌ها را به کار برد. (66) تفسیر جدیدی از «قدرت» در عصر کنونی که به عصر اطلاعات تعبیر شده، نه فقط از ساختار نظامی قوی و سخت، بلکه آمیزه‌ای از قدرت سخت و نرم است (67) و حد فاصل بین قدرت نرم و سخت را قدرت امنیتی – اطلاعات نامیدند.

2. بعد سیاسی (68)

آن جا که سخن از قدرت و تفکیک و تنظیم روابط، وظایف و اختیارات یک سیستم باشد، بحث سیاسی است.
حال قدرت قاهره کدام است و تنظیم قدرت چگونه باید شکل گیرد؟ بنابراین، «شأن و عزت حاکم نیز همچون قدرت او باید از شأن و مرتبت هر یک از اتباع و [حتی] کل اتباع از این طرح باشد، زیرا حاکمیت سرچشمه شأن و عزت است ... اگرچه آن‌ها [اتباع] وقتی دور از نظر حاکم هستند، برخی بیشتر و برخی کمتر در مرتبت خود می‌درخشند، لیکن در حضور او بیش از ستارگان در حضور خورشید درخشش ندارند.» (69)
این ایده اساسی متعاقباً نزد هگل بنیادی فلسفی یافته و به فلسفه دولت تبدیل می‌شود که در آن دولت ارگانیسم مافوق تمامی افراد و جامع کلیه خواسته‌های آنها ارزیابی می‌شود موجودی ماورایی که فرامینش «دقیقاً همان است که اعضای کاملاً اخلاقی شده آن به دل خواه همچون تکالیف خویش آن‌ها را می‌پندارند.» (70) تحلیل پدیده در عرصه سیاسی یکی از روش‌هایی است که می‌توان درک صحیحی از روابط حاکم بین اعضا و رابط طولی آنها داشت.

 ارائه مدل تحلیل جامع جریان تکفیری و راهبردهای مقابله با آن
توضیح شکل: تحلیل مولفه‌های بعد سیاسی یک پدیده

3. بعد اقتصادی

این که یک سیستم و پدیده از چه منبعی تغذیه شده و در ارتباط با تبدیل انرژی به ماده و فرآیند تولید تا توزیع و مصرف انرژی چه سیری را طی می‌کند، سؤالی است که محققان عرصه پدیدارشناسی باید بدان پاسخ دقیق دهند. شناخت منابع حیاتی و به تبع آن، درک شاهراه‌های اقتصادی، محققان را قادر می‌سازد که در ادامه و در ارائه راهبردهای عملیاتی به شریان‌ها و قطع آن‌ها نظر خاص داشته باشند.
در یک تقسیم بندی کلان می‌توان پدیده‌ها را در بعد اقتصادی در دو حوزه اصلی: تولید و توزیع رده بندی نمود، در حالی که گونه نخست متوجه افزایش میزان تولید متناسب با نیازمندی‌های عمومی است، دومین دسته پدیده‌هایی را شامل می‌شود که به تعبیر «جان ای. رویمر» (71) برابری فرصت را در دستیابی به امکانات تحت الشعاع قرار می‌دهد.
به همین دلیل پدیده‌های اقتصادی ضرورتاً محدود به کشورهایی که دارای سرانه ملی پایینی هستند نمی‌باشد و بسیاری از کشورهای توسعه یافته را نیز در بر می‌گیرند. (72)
در تحلیل اقتصادی پدیده نظر ما بر روی سه فرآیند تولید، توزیع و مصرف انرژی معطوف می‌باشد که در مدل زیر به نمایش درآمده است:

 ارائه مدل تحلیل جامع جریان تکفیری و راهبردهای مقابله با آن
توضیح شکل: تحلیل فرآیندهای اقتصادی یک پدیده

4. بعد نظامی

پدیده‌ها از بعد نظامی نیز قابل توصیف هستند. بعد نظامی از آشکارترین انواع پدیده‌ها به شمار می‌آیند که دارای پیشینه تاریخی طولانی‌ای در تاریخ تحولات جوامع بشری هستند. ویژگی برجسته این دسته از پدیده‌ها در استفاده از زور (73) است که در ذیل عنوان تخصصی منازعه و جنگ از آن یاد می‌شود. بر این اساس پدیده نظامی به استفاده از زور برای دست یابی به اهداف بازی گر در عرصه سیاست عملی دلالت دارد و در گفتمان سنتی از امنیت دارای کاربرد بسیاری می‌باشد، به گونه‌ای که (74) رابرت ماندل با تأمل در ماهیت و عملکرد امنیت نظامی به ایراد گزاره‌های زیر در خصوص پدیده‌های نظامی می‌پردازد:
یکم: پدیده‌های نظامی در کلیه مکاتب دارای حساسیت و اهمیت بالایی می‌باشند، به گونه‌ای که اتصاف یک پدیده به وصف نظامی، ارزش و حساسیت آن را در مقام هزینه کرد و مدیریت افزایش می‌دهد؛
دوم: گسترش حوزه بازی گرانی که موضوع یک پدیده نظامی هستند به کاهش ضریب کارآیی پدیده از ناحیه ایجاد انسجام در کشورهای هدف می‌شود؛
سوم: اشتیاق و گرایش کشورها به حفظ مزیت نظامی شان در شبکه روابط قدرت، منجر به ایجاد احساس پدیده نزد سایر بازی گران می‌شود؛
چهارم: هر گونه تلاش برای افزایش توان نظامی جهت تهدید دیگران، به بروز واکنش مشابهی در دیگر کشورها و در نتیجه، پیدایش معمای امنیت منجر می‌شود؛
پنجم: فضای آنارشیک حاکم بر نظام بین الملل زمینه تکوین ظهور و توسعه پدیده‌های نظامی را مساعد می‌سازد؛
ششم: در دوران پس از جنگ سرد، وجود عواملی چون: نقش رهبری هویت‌های قومی – نژادی – مذهبی، محرومیت‌ها و نابرابری‌ها، ... به تقویت زمینه ظهور پدیده‌های نظامی کمک کرده است؛
هفتم: انقلاب در امور نظامی به افزایش میزان حساسیت و خطر ناشی از پدیده‌های نظامی کمک کرده است؛
هشتم: با عنایت به تبدیل شدن طرفین منازعات به پیروان فرهنگ‌ها و تمدن‌های مختلف، چنین به نظر می‌رسد که ماهیت سیاسی پدیده‌های نظامی درحال تغییر و تبدیل شدن به ماهیتی فرهنگی است؛
نهم: پدیده‌های نظامی از حالت دو جانبه در حال تبدیل شده به صورت چند جانبه متأثر از فرایند فرهنگی شدنشان هستند؛
دهم: سهم عناصر فرهنگی در پدیده‌های نظامی درحال افزایش است؛
یازدهم: عدم تمرکز در قدرت نظامی به توسعه کانون‌های مولد پدیده‌های نظامی کمک می‌کند؛
دوازدهم: وابستگی نظامی به کشورهای دیگر به معنای بروز ضعف ساختاری در این کشورها در مقابل دسته خاصی از پدیده‌های نظامی (که به نوعی از ناحیه کشورها حمایت یا تولید می‌شوند) است؛
سیزدهم: گرچه اولویت برخورد با پدیده‌های نظامی غیر قابل انکار است، اما توجه مستمر به این دسته از پدیده‌ها، به ویژه حالات احتمالی به هزینه کرد منابع کشور در حوزه نظامی گری و بروز ضعف عمومی در کشور منجر خواهد شد؛
چهاردهم؛ بین میزان وضوح پدیده‌های نظامی و رضایت عمومی از هزینه کردن امکانات ملی در زمینه نظامی گری رابطه‌ای مستقیم وجود دارد؛ به این معنا که پدیده‌های آشکار راحت تر اجماع مورد نظر را درون کشور ایجاد می‌کند.
پانزدهم: پدیده‌های نظامی در پرتو تحولات نظامی – فناوری اخیر، اشکال غیر متعارفی یافتند که موضوع مطالعات مستقلی در حوزه جنگ و نظامی گری هستند. (75)
مجموع ملاحظات بالا دلالت بر اهمیت محوری سطح نظامی در تحلیل پدیده‌ها دارد، به گونه‌ای که می‌توان با ادعای «پیتر چالد» (76) همراه بود که از تقسیم اولیه پدیده‌ها به دو گروه نظامی و غیر نظامی به عنوان مهم ترین گونه شناسی پدیده‌ها یاد می‌نماید. (77)
در تحلیل نظامی یک پدیده باید به این مؤلفه‌ها توجه نمود:

 ارائه مدل تحلیل جامع جریان تکفیری و راهبردهای مقابله با آن
توضیح شکل: تحلیل مولفه‌های بعد نظامی یک پدیده

5. بعد اجتماعی

باری بوزان در مردم، دولت‌ها و هراس، معنای اخصّ امنیت اجتماعی شده را بیان می‌دارد که دلالت بر صیانت هویت گروه‌های اجتماعی در قبال پدیده‌های پیرامونی دارد (78) پدیده‌های اجتماعی متوجه هویت جامعه هستند (رومی، 1382: 5-692). هویت و رفتار بازیگران با توجه به نقش و جایگاه آن درون این نظام معنایی جامع و کلی (79) مشخص می‌شود. در نتیجه هر اقدامی که بتواند این معنا و مفهوم کلی را تضعیف یا مخدوش سازد تهدیدی اجتماعی تلقی می‌گردد (وندت، 1992: 390-398). به عبارت دیگر یک پدیده واحد متأثر از سازمان فکری دولتمردان می‌تواند تهدید و یا غیر آن باشد. بر این اساس هر پدیده‌ای دارای بعد یا هویتی اجتماعی می‌باشد.

 ارائه مدل تحلیل جامع جریان تکفیری و راهبردهای مقابله با آن
توضیح شکل: تحلیل مولفه‌های بعد اجتماعی یک پدیده

6. بعد فرهنگی

این نکته که هر پدیده‌ای در حوزه علوم انسانی و اجتماعی برآمده از نوعی جهان بینی و دارای قالب خاصی از مبانی و مبادی فکری و در ادامه، دارای یک نظام ارزشی و مفهومی و در ادامه، دارای نمادها و رفتارهای خاص است، حکایت از فرهنگی بودن این پدیده‌ها دارد. بنابراین، فرهنگ و پدیده‌های فرهنگی دارای سه سطح قابل تفکیک که بر هم کنش دارند می‌باشد:
یکم: دست ساخت‌ها (نمودهای فرهنگ): این سطح شامل همه پدیده‌های قابل مشاهده است که همان سطح روساختی است.
دوم: سطح ارزش‌های حمایتی، هنجارها و قواعد رفتاری: این سطح شامل ارزش‌ها، باید و نبایدهایی است که مبنای عمل افراد قرار می‌گیرد و تمام یادگیری بر آن پایه صورت می‌گیرد.
سوم: سطح مفروضات اساسی: مفروضات اساسی، مفروضاتی است که ما نه با آن‌ها مقابله و نه در مورد آن‌ها بحث می‌کنیم. این مفروضات بر سطح ارزش‌های حمایتی اثر می‌گذارد و از آن نیز تأثیر می‌پذیرد. (80)

لایه نمادها
لایه ارزش‌ها:
بایدها و نبایدها، احکام، قوانین، قواعد و ضوابط و ساختارها
لایه مبانی و پیش فرض‌ها:
اخبار، هست‌ها و نیست‌ها، معرفت‌شناسی، هستی‌شناسی، انسان‌شناسی

7. بعد زیست محیطی

رویکرد زیست محیطی که دارای تلقی نوینی از سیاست می‌باشد در بردارنده معیارهای تازه‌ای می‌باشد که در تمییز مسائل انسان معاصر بسیار متفاوت از موارد قبلی عمل می‌نماید. به عبارت دیگر رویکرد سبز پدیده‌ها را موضوعاتی خاص ارزیابی می‌کند که صرفاً با مقولات امنیتی – نظامی قابل فهم نیستند. آنچه برای این دسته از تحلیل گران در خور توجه می‌نماید نسبتی است که انسان با محیط اطرافش برقرار می‌نماید؛ بنابراین می‌توان ادعا کرد که نگرش زیست محیطی معرف پیدایش شکلی نوین از پدیده‌ها می‌باشد که از ناحیه سیاست‌های اقتصادی انسان در بستر طبیعت شکل گرفته و به صورت فزاینده‌ای ابعاد مختلف زندگی سالم انسان را بر روی کره زمین تهدید می‌نمایند.

 ارائه مدل تحلیل جامع جریان تکفیری و راهبردهای مقابله با آن

8. بعد فنآورانه

بهره گیری از فن آوری‌های نوین هم در حوزه اطلاعات و هم در حوزه سلاح، نشان از اهمیت این بعد در تحلیل پدیده‌های ایدئولوژیک مانند جریان تکفیری دارد. در ارائه تعریف واحدی از «فن آوری» (81) اجماع قابل قبولی وجود ندارد، اما در یک تلقی نسبتاً مشترک می‌توان آن را به دانش و مهارت‌های لازم برای تولید کالا و خدمات که حاصل قدرت فکری و شناخت انسان و ترکیب قوانین موجود در طبیعت می‌باشد تعریف نمود. (82)
فناوری با این رویکرد دارای تاریخی طولانی به شمار می‌آید که البته در دهه‌های اخیر تحول شگرفی یافته است به گونه‌ای که ماهیت و ابزارهای حیات انسان را متأثر ساخته و گفتمان جدیدی را در معادلات فردی، گروهی، ملی و جهانی حاکم ساخته است. (83)
از آن جا که فنآوری، پیچیده و نه بسیط است اقسام متفاوتی از پدیده‌ها نیز توسط و یا به کمک آن تولید شده که در ادامه به مهم ترین آن‌ها اشاره می‌شود.
لازم به ذکر است که نویسندگان معمولاً برای فنآوری چهار عنصر اصلی را به پیروی از اسکاپ طرح می‌نمایند که عبارتند از:
یکم: عنصر «سخت افزاری» (84) که در قالب اشیا می‌توان نمودهای آن را مشاهده کرد؛
دوم: عنصر «نرم افزاری» (85) که در قالب ارائه ایده‌های مختلف می‌توان تجلیات آن را ملاحظه کرد؛
سوم: عنصر «انسان افزار» (86) که در انسان‌ها و نوع مهارت‌های آنها تجلی می‌یابد؛
چهارم: عنصر «سازمان افزار» (87) که با اضمحلال و یا پیدایش پاره‌ای از نهادها مشخص می‌شود. (88)

 ارائه مدل تحلیل جامع جریان تکفیری و راهبردهای مقابله با آن

در نهایت با بهره گیری از مدل‌های ارائه شده در توصیف ابعادی یک پدیده، در روی‌کردی تجمیعی به مدل زیر نایل خواهیم شد.

 ارائه مدل تحلیل جامع جریان تکفیری و راهبردهای مقابله با آن
توضیح شکل: تحلیل ابعاد یک پدیده (منبع: محققین: 1393)

مدل معطوف به آینده و پیش بینی پدیده

یکی از انتظارات به حق از یک نظریه یا مدل علمی، علاوه بر انتظار تبیین و توصیف، قدرت پیش بینی آن است. (89) البته دقت مدل‌ها در پیش بینی به‌اندازه دقت تبیین و توصیف نیست. در واقع منظور از پیش بینی وقایع، تعیین محدوده و نوسانات آن است. (90) به همین دلیل برخی دیدگاه‌ها قدرت تبیین و توصیف پدیده‌ها پس از وقوع را دارند، اما دچار ضعف در پیش بینی‌اند. این نقص در قدرت پیش بینی، ضعف جدی بر آن‌ها وارد می‌کند. تبیین، توصیف و پیش بینی سه حلقه مرتبط یکدیگرند که در توالی با یکدیگر قرار دارند. (91)
رویکرد ما در این نوشتار بر تعاقب استوار است؛ یعنی مقدمات در تبیین و توصیف روندها و قواعدی را به ما القا می‌کند که صغرا و کبرای یک قیاس را شکل می‌دهد که با بهره گیری از آن‌ها نتایج در قالب قواعد، نشان از پیش بینی ما دارند. پیش بینی دقیق برای آینده یک پدیده در حوزه علوم انسانی – امنیتی امکان پذیر نیست.
دلیل این امر نیز پیچیدگی بازیگران، تعدد کنش گران و اختلاف در نوع و شکل و انگیزه‌های متغیرهای عمل کننده هستند؛ بنابراین،‌اندیشمندانی که با روی کرد فیزیکالی به دنبال تعمیم قواعد فیزیکی در عرصه اجتماعی هستند قواعد سهل فیزیکی را به محیط اجتماعی انتشار داده و این خود خطای بزرگی است. آن‌ها به جای پیش بینی دقیق و ساده وقوع رویداد یا پدیده‌های مورد نظر، فقط می‌توانند بر اساس موضوعات، روندها یا مسیرها، احتمال وقوع را تخمین بزنند. (92)
در راستای تکمیل مدل تحلیلی – توصیفی رجوع به علمی که آینده پژوهی نامیده شده است می‌تواند راهگشا باشد. «... آینده پژوهی (93) پیش بینی و مهیا بودن برای آینده و استخدام منابع موجود به بهترین وجه ممکن در راستای ارزش‌ها و اهداف ...» (94) تعریف می‌شود. و عواملی را که در این نگاه دخیل هستند در شمایه زیر می‌توان مشاهده نمود:

 ارائه مدل تحلیل جامع جریان تکفیری و راهبردهای مقابله با آن
توضیح شکل: عوامل دخیل در شکل گیری آینده یک پدیده یا جریان

در نگاهی افراطی انسان خود را به جای خدای خالق شارع فرض می‌کند علاوه بر شناخت، به دنبال ساخت آینده بر می‌آید و آینده پژوهی را کوششی برای رسیدن به آینده تعریف می‌کند [که مانند هر کوشش دیگری امکان و احتمال خطا و اشتباه در آن وجود دارد] نه گمان زنی دقیق و بدون خدشه آینده. (95)
باید اذعان داشت که این شبه علم در دهه اخیر جای خود را در محیط‌های دانشگاهی باز نموده است. و باید به این نکته اساسی دقت نمود که کاربست آینده پژوهی نیازمند بهره گیری از نسخه بومی شده آن است.
بدون تردید، ملتی که دانش کشف و مهندسی آینده را از دیگران تقلید کند، راه خطا در پیش گرفته و آینده خود را بر پایه ارزش‌های دیگران توصیف و بنا کرده است. (96)

پدیده به مثابه یک سیستم ارگانیک (مدل مکمل)

این الگوی تحلیلی که برگرفته از سیکل حیاتی «سازوارها» (اورگانیسم‌ها) می‌باشد، به معنای ساده‌ای این ایده را تبیین می‌نماید که هر پدیده‌ای سه تجربه اصلی خواهد داشت که عبارتند از: تولد، بلوغ و مرگ.
اقبال تعداد قابل توجهی از تحلیل گران حوزه تاریخ و تمدن بشری – هم چون: توین بی، سی سیمون، اشپنگلر و ویل دورانت به این الگو حکایت از آن دارد که (حداقل) سهمی از حقیقت در این روی کرد نهفته است که علی رغم حجم وسیع انتقادات وارده بر آن، از سوی‌اندیشه گرانی همانند: رالف لنیتن و هنری لوکاس، هم چنان معتبر و پذیرفتنی است. (97)
حقیقت پذیرفتنی موجود در این الگو، نقش مؤثری است که برای «زمان» در نظر گرفته شده است. به این صورت که گذشت زمان دارای تأثیر در میزان تأثیرگذاری پدیده می‌باشد، تأثیری که در قالب گزاره‌های زیر می‌توان از آن یاد نمود:
*گزاره اول: گذشت زمان به بلوغ پدیده و در نتیجه، افزایش میزان تأثیرات آن کمک می‌کند؛
*گزاره دوم: گذشت زمان به «تاریخی شدن» پدیده و در نتیجه، افت میزان تأثیرات آن کمک می‌کند.
دلیل این امر نیز آن است که شکل گیری و فعال شدن شاخص‌های شدت‌زای پدیده، منوط به گذشت حداقلی از زمان است و در صورتی که کانون مولد پدیده این فرصت را بیابد به طور طبیعی از آن استفاده نموده و با فعال نمودن آن شاخص‌ها، به تشدید پدیده کمک می‌کند، اما اوج گرفتن پدیده در بطن خود، پدیده تازه‌ای را بر ضد خویش تولید می‌نماید که می‌توان از آن به «شکل گیری نقطه فساد» یاد کرد. منظور از «نقطه فساد» سوء مدیریت در کاربرد قدرت و ثمربخشی آن است. به این صورت که اگر قدرتی به بلوغ خود برای اعمال رسیده باشد، اما بنا به دلایلی این اقدام صورت نگیرد، دچار هرز رفتن انرژی شده و افت می‌نماید. به همین دلیل است که تحلیل گران امنیتی در مقام بررسی بحران‌ها به عنوان یک گزینه مؤثر، معمولاً بر این نکته تأکید دارند که دلیل ناکامی بازی گران در استفاده از شرایط بحرانی برای تحقق اهدافشان به اتلاف وقت مؤثر باز می‌گردد – به عبارت دیگر انرژی آماده عمل به دلیل سکون و رخوت ناشی از برنامه‌های دیپلماتیک رو به زوال گذارده و عملاً از دست می‌رود.
آشنایان با فن دیپلماسی نیز از همین ویژگی استفاده برده و از سیاست اتلاف وقت در مقام مواجهه با برخی از پدیده‌ها به مثابه یک راه کار مؤثر جهت غیرفعال سازی آن یاد کردند. در این الگوی مدیریتی، تلاش می‌شود تا انرژی متراکم شده در عامل، با گذشت زمان فروکش کرده، تابع ضوابط قانونی عقلی گردد و به این ترتیب، نفوذ و تأثیر آن رو به کاهش گذارد. (98)
نسبت زمان با تأثیرگذاری پدیده به بازی گر عامل می‌گوید که مقطع زمانی افول برای عملیاتی کردن پدیده مناسب نیست و اقدام در این مقطع توصیه نمی‌شود. بالعکس، مقطع زمانی اوج بهترین فرصت از حیث تأثیرگذاری ارزیابی می‌گردد که اگر از دست برود، به طور طبیعی هزینه‌های عملی نمودن پدیده افزایش می‌یابد.
در تلاش برای درک سازمان یک پدیده باید جنبه‌های مختلف آن را بازشناخت و معانی و مفاهیم متناقض و متفاوتی را که در هر جنبه آن نهفته است، دریافت.
برای این منظور باید راه دیگری از تفکر را برگزید که بتواند با ابهامات، پیچیدگی‌ها و تناقضات پدیده سازمان، سازگار شده و ما را از دام‌های ساده انگاری و تجزیه‌های بیش از حد روش‌های بررسی سازمانی در امان نگه دارد.
در این شیوه تفکر، ضمن آن که سازمان را در قالب استعاره‌های مختلف تحلیل می‌کنیم، اما هوشیارانه روابط این جنبه‌های مختلف را با هم در نظر داریم و به آن‌ها در یک مجموعه کلی، وحدت می‌بخشیم.
این شیوه یک الگوی ساده و ایستا نبوده، بلکه طرحی جامع و پویا و فرایندی تفسیری و تشریحی در بررسی سازمان است.
یکی از استعاره‌ها در مورد سازمان، سازمان به عنوان موجود زنده است، پس یک سازمان می‌تواند تمامی ویژگی‌های یک موجود زنده، از جمله ویژگی‌های: ارتباطی، فیزیکی و فیزیولوژیکی آن را دارا باشد. (99)
سلول (یاخته) به عنوان واحد ساختاری تشکیل دهنده موجودات زنده، ترکیبی از سلسله مراتب پیچیده، شامل: اتم‌ها، مولکول‌ها و‌اندامک‌های سلولی (هسته، میتوکندری، کلروپلاست، شبکه آندوپلاسمی، غشای سلولی، پراکسی زوم و ...) است.
در ارگانیسم‌های بالاتر از سلول، هر گروه از سلول‌ها سیستم خاصی را تشکیل می‌دهند که‌اندام‌های مختلف یک موجود زنده را به وجود می‌آورند. هرگاه، هر یک از این سیستم‌ها در یک سطح از سلسله مراتب نتوانند به عنوان بخشی از سیستم‌های اصلی، نقش همآهنگ کنندگی خود را ایفا کنند، از سوی سیستم اصلی (برای مثال، بدن انسان) دفع می‌شوند و یا سیستم اصلی را به نابودی می‌کشانند که در نهایت، نابودی خود آن‌ها نیز محسوب می‌شود.
هر سلول یا یاخته از چهار ماده اصلی، شامل: کربوهیدرات، لیپیدها، پروتئین‌ها و اسیدهای نوکلئیک تشکیل شده است که در تعامل با یکدیگر با ایجاد هم آهنگی، موجب تشکیل‌اندامک‌های مختلف درون سلولی و سازمان دهی فعالیت‌های آن‌ها می‌شوند. اسیدهای نوکلئیک، ماده ژنتیک (DNA) سلول را به وجود می‌آورند که موجب انتقال صفات و ویژگی‌های یک جان دار از نسلی به نسل دیگر می‌شود.
در انتقال این صفات، بخشی از DNA که ژن نامیده می‌شود، دخیل است. در همه انواع سلول‌ها، DNA به عنوان عضو ثابت دارای اطلاعات وراثتی سلول وجود دارد و در اغلب این سلول‌ها، این ساختار در داخل‌اندامکی به نام هسته سلول، محصور است. هسته به عنوان مهم ترین بخش سلول مطرح بوده، مسئول کنترل تمام فعالیت‌های سلول، اعم از فعالیت‌های تقسیم سلولی، متابولیسمی و رشد سلولی است. برای انجام تمام امور، DNA موجود در هسته، از راه ساختارهایی مانند RNA و ریبوزوم، متناسب با هر فعالیت، پروتئین‌های خاصی (آنزیم) را تولید می‌کند و از راه این آنزیم‌ها، تمام فعالیت‌های درون سلولی را زیر کنترل خود قرار می‌دهد. (100)

 ارائه مدل تحلیل جامع جریان تکفیری و راهبردهای مقابله با آن
توضیح تصویر: مدل ارگانیک (منبع: محققین، 1393)

بنابراین، سلول‌ها نیز مانند سازمان، چرخه حیات چهار مرحله‌ای (تولد، جوانی، بلوغ و افول) را طی می‌کنند. در مرحله تولد سلول، به طور معمول هسته سلول آن را اداره می‌کند. در این مرحله، این وظیفه در سازمان بر عهده بنیان گذار سازمان است. سلول در این مرحله کوچک است و تا‌اندازه‌ای ساختاری ساده دارد. در دوره جوانی با تقسیم مسئولیت میان تعداد بیشتری از‌اندامک‌های سلولی، به سرعت رشد می‌کند و ساختار آن تحت تأثیر نیروهایی برای تغییر، قرار می‌گیرد. در فرآیند حیات سلولی از این مرحله، به تمایز نام برده می‌شود. مانند سازمان،‌اندازه سلول در مرحله بلوغ تثبیت می‌شود و روندی همانند سازمان را پیش می‌گیرد. آخرین مرحله از چرخه حیات سلول، مرگ سلول است که معادل سازمانی آن، افول سازمانی است. سیستم‌های باز، مانند سلول برای زنده ماندن، باید جهت گیری جریان آنتروپی را معکوس سازند. یا به عبارت دیگر، آنتروپی منفی جذب می‌کنند. فرآیند آنتروپیک، یک قانون کلی در طبیعت است که بر اساس آن، هر نوع سازمانی به سوی بی‌نظمی و مرگ پیش می‌رود. در سیستم‌های فیزیکی، اجزاء به سمت بی‌نظمی و پراکندگی میل می‌کنند و در ارگانیسم‌های سیستم‌های زنده، سلول می‌میرد و از بین می‌رود. به این ترتیب در درازمدت تمام سیستم‌های باز نیز تابع قانون آنتروپی می‌شوند.
لازم به ذکر است که استقلال نسبی برخی از‌اندامک‌ها، مانند: کلروپلاست و میتوکندری به حدی می‌رسد که مستقل از سلول، به تکثیر خود می‌پردازند.
با بیان مدل تحقیق که برآمده از روی کردی تحلیلی بوده است در نهایت در سه حوزه تبیین و توصیف و در نهایت پیش بینی یک پدیده محققان این جستار مدل جامع زیر را به عنوان مدلی که قابلیت تحلیلی بسیاری از پدیده‌ها به ویژه پدیده‌های انسان ساز و اجتماعی را داراست به جامعه علمی پیشنهاد می‌دهند:

 ارائه مدل تحلیل جامع جریان تکفیری و راهبردهای مقابله با آن
توضیح تصویر: مدل جامع تحلیل پدیده (منبع: محققین،1393)

تحلیل پدیده تکفیری با استفاده از مدل‌های ارائه شده

تکفیر، مسئله جدیدی نیست و در طول تاریخ دارای ریشه‌ها و شواهدی است. گو این که نکته تازه در آن، مطرح شدنش به عنوان یک پدیده اجتماعی سازمان یافته و مبتنی بر امکانات و مکانیسم‌های گسترده و ریشه داری آن درپیش زمینه‌ها و سابقه‌های ذهنی تاریخی است. از آن گذشته، دخالت‌های آمریکا در امور مسلمانان، به این مسئله ابعاد پیچیده‌ای بخشید، به طوری که آن را در پرتو شرایط و فشارهای معینی، قادر ساخته که بر سر راه وحدت اسلامی به مثابه مانع جدی، مطرح شود و مصلحان این امت را نگران مسئله تقریب و کاهش فعالیت‌های مربوط به آن، یا خدای ناکرده توقف این نوع حرکت‌ها ساخته و امت را همچون بازیچه‌ای در دست دشمنان قرار داده است.
با این اوصاف گزاره‌هایی که از مدل‌های ارائه شده در این نوشتار در قالب خبر بیان می‌شود راه گشای خوبی برای رسیدن به یک منطق تحلیل و شناخت جامع از جریان تکفیری است و در ادامه مسیری منطقی برای نایل شدن به راهبرد خواهد بود. لازم به توضیح است است که این گزاره‌ها با در نظر گرفتن میزان دست رسی به اطلاعات و دقت دریافت توسط نویسندگان در حوزه ارزش گذاری احتمال صدق و کذب را دارا می‌باشند:

الف) گزاره‌های تبیینی

1.جریان تکفیری – افراطی دارای تاریخچه و پس زمینه تاریخی است؛
2. جریان مورد بحث توسط یک سری از کنش گران سیاسی به وجود آمده است؛
3. جریان تکفیری تهدیدی است که بر آسیب‌های درون دینی اسلام و مذاهب اسلامی رشد و نمود می‌کند؛
4. این جریان دارای صورت و قالبی است که قابلیت تفکیک و تشخیص با دیگر جریان‌ها است؛
5. جریان افراطی دارای مشخصاتی در حجم، بعد، عمق و‌اندازه است؛
6. جریان مذکور با یک سری از اهداف تعیین شده راه‌اندازی شده است؛
7. جریان فوق وجود آمده استکبار و دست پرورده سرویس‌های اطلاعاتی – امنیتی است؛
8. این جریان با هدف تخریب صورت و وجه اسلام با بهره گیری از روش‌ها و ابزار ترس و وحشت و ترور است؛
9. جریان تکفیری در راستای راهبرد کلان خاورمیانه بزرگ از نیل تا فرات طراحی و راه‌اندازی شده است؛
10. جریان تکفیری به دنبال انحراف اذهان و افکار عمومی و بین المللی از پدیده‌های مهمی چون: اتفاقات غزه در سرزمین‌های اشغالی می‌باشد؛
11. جریان فوق الاشاره با کمک مادی و اطلاعاتی غرب به تثبیت رسیده است؛
12. سلفی‌ها و وهابیت بهترین بستر برای نفوذ تفکرات افراطی می‌باشد؛
13. برخورداری از امکانات، تجهیزات، بودجه و اطلاعات، موجب گسترش سریع این جریان در سطح جغرافیایی منطقه شده است؛
14. این جریان به دلیل بهره گیری از دیدگاه‌ها و با روی کردی ایدئولوژیک، قابلیت نفوذ در عمق باورهای برخی مسلمانان را دارا است؛
15. جریان تکفیری به نظر توانسته است افراد زیادی از مسلمانان منطقه را همراه خود سازد؛
16. ترس در مقاومت در برابر این جریان که همراه با هیاهو می‌باشد، عامل اصلی پیروزی این جریان است؛
17. عموماً وقتی جریانی صورت می‌پذیرد آن‌ها که دارای اعتقادات قوی نبوده و پایبند به اصول نباشند سست شده و به جریان مذکور می‌پیوندند و موجب گسترش در عِدّه و عُدّه می‌شوند.

ب) گزاره‌های توصیف سه بعدی

1. این جریان در تاریخ اسلام از زمان عده‌ای به نام خوارج شکل گرفته است که به گروه قرآن بسندگی معروف بوده‌اند؛
2. جریان تکفیری جریانی قشری بوده و راه استدلال و عقل و تفسیر را بسته و صرفاً به ظواهر قرآن، آن نیز به صورت تفسیر به رأی قائل هستند؛
3. جریان فوق مانند تمام پدیده‌ها یک نقطه جنینی، رشد، بلوغ و افول را طی می‌کند؛
4. جریان افراطی در سطح جغرافیایی، فعلاً منطقه خاورمیانه را درگیر خود نموده است؛
5. این جریان عمق‌اندیشه‌ها و باورهای اسلام را هدف قرار داده است؛
6. این جریان به نظر، قدرت نفوذ در بین برخی از شیعیان را نیز داراست.

ج) گزاره‌های برآمده از جدول جامع توصیف پدیده تکفیری

1. ماهیت این جریان عمدتاً سیاسی و با هویت جنگ قدرت در منطقه شکل گرفته است بدین معنا که با نفوذ روزافزون ایران و انقلاب در منطقه خاورمیانه به عنوان شریان انرژی جهان و غرب با راه‌اندازی این جریان سعی در بهره گیری از اصل «اختلاف بینداز و حکومت کن»، در بین مذاهب اسلامی اختلاف افکنی نموده و در راستای اهداف سیاسی کلان خود اقدامات میانجی گرانه را صورت دهد؛
2. یکی از ماهیات این جریان به یغما بردن امکانات و منابع روزمینی و زیرزمینی منطقه می‌باشد؛
3. سیاست کلان غرب نسبت به منطقه تعریف دو منطقه امن و ناامن است که منطقه امن همیشه غرب و کشورهای غربی است و منطقه ناامن نیز منطقه پیرامون یا مناطقی که منابع انرژی دست آن‌ها است می‌باشد؛
4. راه‌اندازی جنگ عرصه خوبی برای فروش تسلیحات در بین گروه‌های درگیر است و این یکی از نیات راه‌اندازی چنین جریان‌هایی است؛
5. خاورمیانه طبق تعریفی که غرب از آن دارد به عنوان پیرامون، نقش تهیه کننده انرژی را ایفا می‌کند و مرکز؛ یعنی غرب که دارای اطلاعات بوده و خود را مغز نظام بین الملل فرض کرده است نمی‌تواند جریان اطلاعاتی و فکری دیگری مثل اسلام را تحمل کند. بنابراین، به دنبال تحول و فرسایشی کردن این جریان فکری است؛
6. ماهیت دیگر این جریان برهم زدن ثبات اقتصادی منطقه و ناامن کردن منطقه برای توسعه پایدار و سرمایه گذاری‌های بلند مدت در راستای ثبات منطقه‌ای است؛
7. جریان مذکور ماهیتی نظامی – تروریستی داشته و دارای نیرو و امکانات و تجهیزات پیشرفته‌ای است؛
8. جریان انحرافی – افراطی تکفیری در درون خود از هنجارهای خاصی پیروی می‌کند؛
9. این جریان توسط برخی از مفتی‌ها و سران مذاهب، تغذیه ایدئولوژیک می‌شوند، مانند صدور احکام شاذی که توسط رهبران به اصطلاح دینی آن‌ها صادر می‌شود؛
10. این جریان به نحوی به دنبال وهن اسلام در همه ابعاد می‌باشد. به ویژه نقش آفرینی مرجعیت و اصل تقلید و ...؛
11. سازمان دهی این جریان به صورت گروهی بوده و هنوز فاقد به تشکیل حکومت و مردمی منسجم نمی‌باشند؛
12. با در نظر گرفتن شواهد و قرائن، این جریان در سطح منطقه و بین الملل با توجه به پوشش رسانه‌ای و شفاف سازی دارای وجه مناسبی نیست؛
13. اطلاعات موجود نشان از آن دارد که ایران نیز با وجود بستر تعدد مذاهب قابلیت جذب برخی افراد به این جریان را هر چند به صورت محدود دارا است؛
14. این جریان محیط امنیتی ایران را در غرب مرزها دچار تنش و چالش کرده است؛
15. جریان افراطی قابلیت نفوذ به داخل کشور را دارا است؛
16. سوریه، عراق، اردن، کویت و عربستان و در کل، کشورهای عربی بهترین بستر برای تحرک این جریان هستند؛
17. نوع تحرکات این جریان دارای تقارن نبوده و عمدتاً نامتقارن و نامتوازن عمل می‌کنند؛
18. جریان تکفیری جریانی پیچیده و سیستمی است و دارای متغیرهای زیادی است؛
19. از ویژگی‌های این جریان گسترش سریع و نامتعادل در سطح و در کم ترین زمان است؛
20. هویت اصلی این جریان ایدئولوژیک است؛
21. جنس این پدیده عینی و قابل مشاهده
است، اما با موجی که ایجاد نموده است تهدید مذکور به اذهان و باورها نیز نفوذ نموده و احساس امنیت را سلب کرده است؛
22. کانون اصلی این پدیده بازی گردانان غرب و آمریکا است؛
23. انگیزه‌های اصلی این پدیده برنامه ریزی شده و اهداف و اغراض مشخص سیاسی پشتوانه تحرکات این جریان است؛
24. کارویژه‌های آن ایذایی بوده و با ضربه زدن و پراکنده شدن سریع عمل می‌کنند.

د) گزاره‌های تحلیل لایه لایه علت‌ها

1. جریان تکفیری به صورت اسطوره و استعاره در بین اعضای خود درآمده است؛
2. بهشت مأوای شهدای تکفیری‌هاست (قاشق چوبی و غذا خوردن با حضرت رسول در بهشت)؛ یعنی در عمق باورهای افراد نفوذ کرده است؛
3. برنامه ریزی منسجمی در حوزه ایدئولوژیک و شست و شوی مغزی افراد این جریان در پروسه زمانی صورت پذیرفته است؛
4. این جریان به نظر بر پایه احساسات و عواطف افراد نظر داشته و دارای ابعاد تئوریک و عقلانی نمی‌باشد؛
5. مصادیق این جریان قابل شمارش و دارای کمیت قابل ملاحظه بوده و می‌توان به عنوان یک پدیده اجتماعی مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گیرد؛
6. در جریان تکفیری رفتارها برآمده از باورهای ایدئولوژیکی است؛
7. ذکر آیات، اذکار علاوه، رفتارهای شنیع، نشان از برداشت سوء از اسلام و به دنبال اسلام هراسی صورت می‌پذیرد.
8. شعارها و نمادهای این جریان ضمن تفکیک شدن با جریان اسلام ناب در بسیاری از مظاهر شباهت‌هایی دارد که عوام را دچار اشتباه می‌کند؛
9. ایجاد جریان موازی و جای گزین با روی کرد افراطی در مقابل جریان اسلام شیعی؛

هـ) تحلیل توصیفی از نظام و ساختار پدیده تکفیری

1. جریان افراطی دارای ساختاری هرمی و سلسله مراتبی است؛
2. نحوه ارتباط این جریان در‌هاله‌ای از ابهام است؛
3. به نظر این سیستم به صورت غیرمتمرکز و تکثیر سریع و بدون مانع در حال رشد می‌باشد؛
4. گروه‌های غیر رسمی در این جریان نقش آفرین هستند؛
5. جریان تکفیری توسط سیاست‌ها و برنامه‌ها و اقدامات تعیین شدن و همچنین تصمیمات عملیاتی با تخصیص منابع هنگفتی صورت پذیرفته است؛
6. ارزش‌های مسلط بر اعضای این جریان ارزش‌های مشترک افراطی و برداشت‌های سوء از باورهای دینی است؛
7. این جریان مثل دیگر نظام‌ها در درون خود تفکیک وظایف و تعیین حدود و اختیارات داشته و نیز در سطح بالا تقسیم قدرت و جنگ قدرت امکان پذیر است؛
8. روابط بین اجزای مختلف این جریان دارای قواعدی است که هنوز اطلاعات کافی از آنها در دسترس نیست؛
9. مکانیزم تشویق و تنبیه اعضای آن دارای ابهام است هر چند شواهد موجود نشان از نوعی تصلب ساختاری و سازمانی دارد و هر عضو که خلاف جریان عمل نماید تنبیه خواهد شد؛
10. رویکرد تشویقی این جریان بر پایه غنیمت‌ها و تجاوزها استوار است؛
11. چریکی بودن، آمادگی جسمانی، آشنایی با روش‌های جنگ سرزمینی و شهری و استفاده از انواع سلاح‌های پیشرفته از ویژگی‌های این جریان است؛
12. این جریان دارای سطحی از آموزش‌های کمّی و کیفی بوده که توانمندی‌های ویژه‌ای به آنها داده است؟؛
13. جریان تکفیری دارای مکانیزمی خاص در جذب اعضا و ارتقا در سطوح مختلف است؛

و) گزاره‌های تحلیل و توصیف ابعادی پدیده

1. بعد امنیتی

1. این جریان به صورت هوش مند در سه سطح سخت و نرم و نیمه سخت در حال فعالیت است؛
2. جریانی سخت با رویکرد ترور و وحشت و تصرف و تخریب و کشتار و تکه تکه کردن اعضا همراه است؛
3. جریان نرم در حوزه ایدئولوژیک و بر بستر تفکر سلفی و وهابیت عمل می‌کند؛
4. قدرت امنیتی و نیمه سخت و اطلاعات آن نیز توسط بازیگردانان خارج و داخل منطقه صورت می‌پذیرد؛

2. بعد سیاسی

1. جریان تکفیری از هویت سیاسی برخوردار نیست؛
2. این جریان فاقد اقتدار و حاکمیت است؛
3. این جریان فاقد حکومت مستقل و مسلط است؛
4. جریان افراطی دارای افراد و مردم خاص در یک عرصه جغرافیایی نمی‌باشد؛

3. بعد اقتصادی

1. انرژی این پدیده در حوزه سخت افزاری و تکنولوژیکی از سوی غرب و اعراب مهیا می‌شود؛
2. اطلاعات این پدیده در حوزه نرم افزاری و تجهیزات اطلاعاتی از سوی سرویس‌های امنیتی تغذیه می‌شود؛
3. شریان‌های اصلی انرژی و اطلاعاتی این جریان توسط کشورهای غربی هدایت و کنترل می‌شود؛
4. این پدیده از حداکثر امکانات موجود برای ضربه زدن به چهره اسلام و بد جلوه نشان دادن اسلام در اذهان عمومی بهره می‌برد؛

4. بعد نظامی

1. جریان تکفیری دارای نیروهای ورزیده و کمیت بالایی است؛
2. این نیروها دوره‌های آموزشی خاصی را می‌گذرانند؛
3. جریان تکفیری از آخرین و پیشرفته ترین تکنولوژی تسلیحاتی بهره می‌برند؛
4. این جریان بر قواعد حاکم بر اصول جنگ در رابطه با دشمن و اسیر هیچ پایبند نیست؛
5. اعضای این جریان به دلیل باورهای کاذبی که دارند و بر آن پافشاری می‌کنند دارای انگیزه‌های مادی و معنوی بوده و دارای روحیه نسبتاً بالایی هستند؛
6. جزم و تعصب از ویژگی‌های بارز این جریان و اعضای آن محسوب می‌شود؛
7. این جریان با وجود بستر مناسب منطقه قابلیت گسترش سریع جغرافیایی را دارا است؛

5. بعد اجتماعی

1. جریان تکفیری فاقد یک هویت ملی است؛
2. جریان تکفیری دارای اجزای غیرهمگن و فاقد یک الگوی ساختار اجتماعی است؛
3. گروه مرجع در این پدیده بر اساس شایستگی رزمی است و نه ابعاد فکری و اعتقادی؛
4. هویت مذهبی این جریان شامل تندروها و افراطی‌های سلفی و وهابی هستند؛
5. این جریان فاقد هنجارهای مسلط اجتماع انسانی است؛
6. استحاله شدن در این جریان موجب شده است تا اعضا هویت انسانی خود را از دست بدهند؛

6. بعد فرهنگی

1. این پدیده فاقد مباحث مبنایی است و صرفاً بر جریان سیاسی و جنگ قدرت استوار است؛
2. این پدیده دارای ساختار و ضوابطی که برآمده از مبانی باشد نیست، اما ساختار غیررسمی متصلب بر آن حاکم است؛
3. این جریان دارای رفتارها و نمادهای ویژه خود است که می‌توان آن را از دیگر فرهنگ‌ها متمایز کرد؛
4. از بین بردن بقاع، آثار باستانی و به تاراج بردن آثار تاریخی از جمله فعالیت‌های مشهود این جریان است؛

7. بعد زیست محیطی

1. تخریب و تضییع منابع، امکانات و آسیب زدن به اکوسیستم منطقه از جمله ویژگی‌های این جریان است؛
2. تخریب ساختار و قواره عوارض طبیعی و مصنوعی (شهری)؛
3. آلودگی منابع آبی و استفاده از سلاح‌های بیولوژیک و شیمیایی و آثار سوء این سلاح‌ها بر زیست بوم منطقه؛

8. بعد فنآوری

1. فنآوری‌های سخت افزارانه در غرب تولید و در اختیار این جریان قرار می‌گیرد؛
2. در حوزه سیستم‌های عامل و اطلاعات نیز دستگاه‌ها و جامعه اطلاعاتی منطقه و غرب پشتیبانی کامل دارند؛
3. مدیریت کلان این جریان به صورت سایبری بوده و در یک سیستم پیشرفته (C4IRS) صورت می‌پذیرد؛

9. گزاره‌های معطوف به آینده

1. نتیجه مقدمات این جریان، اسلام هراسی روز افزون در بین افکار عمومی است؛
2. روندها نشان از آن دارد که این جریان در کشورهای منطقه به سرعت رشد و نفوذ خواهد نمود؛
3. تحرکات ناشی از این جریان عمق شکاف مذهبی را افزایش خواهد داد؛
4. روندها حاکی از آن است که این جریان قابل بازگشت به نقطه کانونی خود؛ یعنی کشورهای غربی نیز خواهد بود؛
5. رویدادها نشان می‌دهد که نقش ایران در هدایت و کانالیزه کردن این جریان در آینده بسیار مؤثر است؛
6. آمریکا و غرب خود برای کنترل این جریان وارد عمل می‌شوند؛
7. این جریان هم چون آتش زیر خاکستر بوده و هر چند به صورت ظاهری محو می‌شود، اما در آینده باز با کوچک ترین نسیم اختلاف ظهور و بروز خواهد داشت؛
8. اقدام دولت‌های سوریه و عراق در مقابله با این جریان نشان از توان بالای بسیج مردمی و ارائه مدل امنیت مردم پایه دارد؛
9. اقدامات درون سازمانی این جریان در ایجاد جنگ قدرت در فرمان دهان ارشد شکست از درون را نوید می‌دهد؛
10. انزجار عمومی از فعالیت این جریان منجر به انزوای آن در آتی خواهد شد؛
11. ناأمنی در محیط عملیاتی گروه‌های تکفیری با همراهی مردم و نهادهای دولتی؛
12. امکان نفوذ این جریان به داخل کشور ایران؛
13. این جریان پس از گذر زمانی دچار سختی در تحرک و میل به تصلب و سخت شدن دارد که این خود نشان از امکان شکستگی درونی خواهد داشت؛
14. تجزیه توان و قدرت این نیرو موجب عدم تمرکز و به تبع آسیب پذیری بیشتر آن خواهد شد؛

10. گزاره‌های برآمده از مدل ارگانیکی

1. جریان تکفیری دارای یک سیستم مرکزی و مغز هدایت گر است؛
2. جریان حاکم که نقش DNA را بازی می‌کند و ژن‌های اطلاعاتی را به همراه خود دارد از غرب تغذیه می‌شود؛
3. این جریان به راحتی قابل نسخه برداری و تکثیر در بستر سلول‌های معیوب سلفی است؛
4. رابطه بین هسته مرکزی DNA و نظام واسط RNA به طور غیر رسمی شکل گرفته است؛
5. کنترل در تکثیر و جذب و تغذیه جریان توسط سیستم RNA در یک پروسه طولانی طراحی و در حال اجراست؛
6. این جریان به مرحله متاستاز، یعنی تکثیر سلول‌های شبیه خود رسیده است؛
7. این جریان بر سلول‌های سالم نیز تأثیر خواهد گذاشت؛
8. از بین بردن سلول‌های سالم از ویژگی‌های این جریان سلولی است؛
9. روش انتقال داده‌ها از یک سلول به سلول دیگر در حوزه ایدئولوژیک صورت می‌پذیرد؛
10. این جریان برای حیات خود به مواد و انرژی که توسط شریان‌های‌اندامی منتقل می‌شوند نیاز دارند؛
11. سلول‌های سرطانی تکفیری به هرمون‌های درون ریز عربی نیاز دارند؛

2. جریان تکفیری به مثابه سلول‌های سرطانی

جریان تکفیری از دید نویسندگان‌ این نوشتار به مثابه سلول‌های سرطانی است، زیرا این جریان با بهره گیری از بستر فکری و دینی گروه افراطی وهابی و سلفی سعی در استحاله در برداشت از مبانی و احکام دینی دارد. بهره گیری این جریان از داده‌های موجود در ژن نهفته سلفی و تکثیر شدن سلول‌های شبیه سازی شده و تغذیه نمودن از عدّه و عُدّه وهابی‌ها استعاره بیماری سرطان را به ذهن متبادر می‌نماید، اما ویژگی بیماری سرطان چیست؟ و به چند دسته قابل تقسیم است؟
رشد بی‌رویه و خارج از کنترل تعدادی از سلول‌ها سرطان نامیده می‌شود. بدن انسان از اجزای کوچکی به نام سلول تشکیل شده که با چشم غیر مسلح دیده نمی‌شوند. سلول‌ها، بلوک‌های ساختمانی بدن هستند و گروهی از سلول‌ها، بافت‌ها و ارگان‌های بدن را تشکیل می‌دهند. سلول‌هایی که در بافت‌های مختلف، مانند: مغز، کبد، کلیه و ریه هستند، هر کدام یک عملکرد واحد دارند. سلول‌ها به طور نرمال، با دو تا شدن به طریقه منظم و کنترل شده تولید مثل می‌کنند و منجر به رشد و ترمیم بافت‌های بدن می‌شوند. گاهی تقسیم سلول‌ها، بدون کنترل و به صورت غیر عادی انجام می‌شود. رشد غیرعادی و بیش از حد سلول‌های بافت، تومور نامیده می‌شود که می‌تواند خوش خیم یا بدخیم باشد.
تومورهای خوش خیم معمولاً محدود به قسمت کوچکی از بدن است و اغلب به آهستگی رشد می‌کند. این تومورها بسته به سایز و محلشان، مشکلاتی به وجود می‌آورند که با درمان تومور که غالباً جراحی است، معمولاً بیمار مشکل دیگری نخواهد داشت.
سرطان یا تومورهای بدخیم نیز در یک فضای محدود شروع می‌شوند، اما می‌توانند به بافت‌ها و ارگان‌های مجاور گسترش یابند. سلول‌های سرطانی ممکن است، با جریان خون به مناطق دورتری در بدن منتقل شوند. در اینجا ممکن است تومور جدیدی را به نام تومور ثانویه یا متاستاتیک تشکیل دهند.
سلول‌های سرطانی با سیستم لنفاتیک نیز منتقل می‌شوند. سیستم لنفاتیک به طور نرمال برای از بین بردن عفونت در بدن کار می‌کند. این سیستم از یک سری غدد و رگ‌هائی که در سراسر بدن به هم متصل‌اند تشکیل شده است.
جریان تکفیری جریانی است که به سرطان بدخیم شهرت دارد و در غربال گری‌های متعددی که در مراحل مختلف توسط سیستم امنیتی و اطلاعاتی صورت گرفته است؛ بهترین بستر برای مبتلا شدن به آن در نگاه افراطی و تفریطی به دین و احکام دینی طیفی از جنس وهابیت و سلفی گری است.
با تشبیه جریان تکفیری به بیماری سرطان در سیستم ارگانیک منطقه خاورمیانه و تب و لرزهایی که در اثر آماج و گسترش بی‌رویه این تومور بدخیم که دارای ریشه‌های اطلاعاتی، ساختاری و عملکردی است، در ارائه راهبرد که در بخش‌های آتی مقاله آورده خواهد شد از این نگاه نیز بهره خواهیم برد به نحوی که مانند یک جراح به راه‌های درمان آن فکر خواهیم کرد.

2. راهبردها

1. راهبردهای الگو گرفته از مدل تبینی برای مقابله با جریان تکفیری

1. با گونه شناسی و تطبیق تاریخی پدیده تکفیری و نحوه شکل گیری و نحوه برخورد با آن توسط گذشتگان می‌توان الگوهای مدیریتی مناسبی اخذ کرد؛
2. الگوگیری از برخورد حضرت علی (علیه السلام) و راهبرد ایشان در مقابله با جریان خوارج؛
3. شناخت اهداف و انگیزه‌های آشکار و پنهان بازی گردانان این جریان؛
4. آسیب زدایی از بسترهای مناسب نفوذ و رشد این جریان در مذهب اهل سنت؛
5. تاکید بر راهبرد وحدت بین شیعه و سنی و شعار (إنّما المُؤمِنُون إخوَه) و تقریب مذاهب؛
6. راهبرد تفکیک و جداسازی؛
7. راهبردهای الگو گرفته از عالم فیزیک و شیمی، مانند قواعد حاکم بر حرکت، ماده و انرژی، تجزیه، ترکیب، استحاله، واکنش و ...؛
8. راهبرد دعوت به برائت، تسلیم، توبه و أمان دادن به اعضای این جریان با اعلام ضرب الأجل (عملیات روانی)؛
9. قطع شریان‌های اطلاعاتی و پشتیبانی‌های تجهیزاتی و امکاناتی؛
10. راهبرد زیستی مرداب، با محدود و محصور سازی در یک جغرافیای به منظور عدم جریان و تحرک؛
11. بالا بردن هزینه‌های مالی، خسارتی، جانی و حیثیتی این جریان (راهبرد عدم هم خوانی سود با هزینه)؛
12. ایجاد جریان موازی؛
13. راهبرد مقاومت مردم پایه؛
14. راهبرد بهره گیری از سلاح‌های ممنوعه (شیمیایی، میکروبی و هسته ای)؛ (101)
15. پوشش رسانه‌ای جهت بزرگ نمایی جنایات ضد بشری این جریان؛
16. راهبرد رأفت اسلامی با ایجاد یک جریان خبری گسترده در مقابل جریان افراطی در این زمان؛
17. بزرگ نمایی عملیات نیروهای خودی و کوچک نشان دادن عملیات جریان انحرافی (راهبرد تیتر و سوتیتر)؛
18. راهبرد واکسینه کردن در درازمدت؛
19. شناسایی مراکز تأمین امکانات و تجهیزات این جریان و ضربه زدن به آن‌ها؛

2. راهبردهای الگو گرفته از مدل‌های توصیفی برای مقابله با جریان تکفیری

1. راهبرد ایجاد گفتمان اسلام حقیقی در سطح جهان اسلام و نظام بین الملل؛
2. راهبرد دعوت به محاجّه و مناظره و علنی کردن این دعوت در رسانه‌ها برای نشان دادن چهره واقعی این جریان؛
3. راهبرد مصون سازی و رفع آسیب‌های احتمالی مذاهب اسلامی در مسیر نفوذ جریان‌های افراطی؛
4. راهبرد برون سازی بحران از منطقه خاورمیانه به حیات خلوت غرب و آمریکا؛
5. الگوگیری از قانون چهار ترومن؛ مبنی بر رسیدگی به مراکز کم برخوردار که زمینه پیوستن به جریان‌های افراطی را دارند؛
6. راهبرد برچسب زدن (تروریست، افراطی، تکفیری، انحرافی و ...)؛
7. راهبرد ضربه زدن به سر مار؛
8. دکترین شوک و بهت در انجام عملیات‌های بین نیرویی در مناطق درگیر؛
9. راهبرد بهره گیری از قدرت سازمان‌ها و نهادهای حقوقی بین الملل؛

الف) راهبردهای سخت

1. ارعاب و تهدید؛
2. مقابله محدود؛
3. مقابله به مثل؛
4. مقابله شدید؛
5. حذف پدیده؛
6. کانالیزه کردن پدیده؛
7. فرسایشی نمودن فعالیت پدیده؛
8. تغییر در جهت رفتار فیزیکی پدیده؛
9. درگیر نمودن کشورهای بیشتری نسبت به این پدیده؛
10. عمل تصعید (سرعت بخشیدن به مرحله فنای پدیده).

ب) راهبردهای نیمه سخت (امنیتی – اطلاعاتی)

1. نفوذ؛
2. تجزیه (سبک سازی و تبخیر پدیده)؛
3. ترکیب (سنگین کردن پدیده)؛
4. معکوس سازی پدیده (برگرداندن جهت تهدید به سوی زادگاه؛ تمثیل گاز گرفتن سینه مادر توسط نوزاد ناخلف)؛
5. جداسازی سر از بدنه (ایجاد شکاف بین رهبر و اجزای عملیاتی)؛
6. جداسازی بدنه از سر (ایجاد شکاف بین اجزای عملیاتی با رهبر)؛
7. ایجاد جنگ قدرت بین اجزای پدیده؛
8. طراحی و راه‌اندازی پدیده موازی؛
9. قطع سیستم‌های اطلاعاتی پدیده؛
10. قطع سیستم‌های انرژی و قوام پدیده؛

ج) راهبردهای نرم

1. همراه سازی پدیده با تاکید بر مشترکات (ارتباط گیری، گفت و گو، مشارکت)؛
2. راهبرد هم افزایی و همراه سازی و جبهه سازی خودی؛
3. راهبرد چراغ سبز؛
4. راهبرد تطمیع؛
5. راهبرد اعلام برائت؛
6. راهبرد همراه سازی افکار بین الملل و ایجاد جبهه تنفّر جهانی علیه پدیده؛
7. تغییر در جهت حرکت فکری پدیده؛
8. تغییر در جهت باور و ارزش‌های پدیده.

3. راهبردهای الگوگرفته از مدل توصیف آینده‌نگارانه برای مقابله با جریان تکفیری

1. شیفت کردن این جریان به سوی کشورهای عربی مادر در منطقه (مانند اردن و عربستان)؛
2. راهبرد جنگ نامتقارن در برابر حملات نامتقارن این جریان؛
3. راهبرد تمرکز بر حفظ مراکز ثقل حیاتی و حساس مناطق درگیر با جریان تکفیری؛
4. بالا بردن سرعت انجماد این جریان و به تبع بالا بردن میزان شکنندگی آن؛
5. بهره گیری از شکاف موجود در این جریان به دلیل ناهمگنی اعضا و مخلوط بودن بجای محلول بودن و به تبع تفکیک پذیری و متخلل بودن آنها؛
6. راهبرد بازگرداندن هویت انسانی – اسلامی به اعضای فریب خورده این جریان.

4. راهبردهای الگو گرفته از مدل ارگانیک برای مقابله با جریان تکفیری

پنج درمان اصلی برای سرطان وجود دارد که عبارتند از: جراحی، شیمی درمانی، هورمون درمانی، پرتودرمانی و ایمنی درمانی یا درمان بیولوژیکی که به نظر بتوان با رویکردی تطبیقی آن‌ها را برای درمان سرطان تکفیری در ارگانیسم منطقه اسلامی مورد مطالعه و بررسی و بهره گیری قرار داد.

یکم: جراحی

جراحی یا همان رویکرد نظامی و حذف فیزیکی موثرترین و سریع ترین درمان برای تومورهایی است که در مراحل اولیه رشد هستند و هنوز گسترش نیافته‌اند (متاستاز نداده‌اند؛ یعنی از جنس خود تکثیر نکرده‌اند).
این تنها راه قابل اعتماد برای حذف کامل یک تومور است. با این حال، تضمینی در برداشته شدن کلیه بخش‌های میکروسکوپی تومور که ممکن است گسترش یافته باشد وجود ندارد که این موضوع در جریان تکفیری ملموس است.

دوم: پرتو درمانی

درمان‌های مبتنی بر رادیولوژی، از ذراتی با امواج پر قدرت نظیر اشعه‌های X یا اشعه‌های گاما بهره می‌گیرند. این امواج تخریب کننده به منظور ایجاد آسیب‌های ژنتیکی روی تومور پرتوافکنی می‌کنند که این کار سبب مرگ سلول‌های سرطانی می‌شود. از آن جا که بافت‌های سالم بدن پس از پرتودرمانی بسیار بهتر از سلول‌های سرطانی بهبود می‌یابد – چون سلول‌های سالم آسیب DNA خود را بهتر ترمیم می‌کنند – تأثیرات جانبی منفی اغلب مدت زمان کوتاهی ادامه می‌یابند.

سوم: شیمی درمانی

در شیمی درمانی از داروهای پر قدرتِ ضد سرطان که از طریق جریان خون انتقال می‌یابند، استفاده می‌شود. این درمان به طور بالقوه برای سرطان‌هایی که گسترش یافته‌اند، مفید است. خوردن یا تزریق کردن داروهای شیمی درمانی به جریان خون سبب می‌شود که توانایی ساخت DNA جدید در سلول‌های سرطانی مختل شود یا از تقسیم کامل سلول‌های سرطانی جلوگیری به عمل آید. بعضی تومورها پس از دریافت فقط یک دارو در برابر بسیاری از داروهای دیگر مقاومت نشان می‌دهند که به آن «مقاومت چند دارویی» اطلاق می‌شود. در چنین اوضاعی، ممکن است هیچ دارویی نتواند به طور مؤثر روی تومور تأثیر بگذارد.

چهارم: هورمون درمانی

هورمون درمانی از رسیدن یا مصرف هورمونی که سلول‌های سرطانی به آن احتیاج دارند جلوگیری می‌کند. هورمون درمانی ممکن است شامل جراحی برای برداشتن‌اندام‌هایی در سیستم درون ریز بدن باشد که تولید کننده هورمون‌ها هستند.

پنجم: ایمنی درمانی

در نوع ایمنی درمانی، از آنتی بادی‌ها برای حمله مستقیم به سلول‌های تومور سرطانی استفاده می‌شود، در حالی که در روش دیگر از آنتی بادی‌ها برای انتقال مواد سمی، نظیر مواد رادیواکتوی یا داروهایی که به طور گزینشی سلول‌های سرطانی را هدف قرار می‌دهند، استفاده می‌شود.
توصیه می‌شود محققان محترم به روش‌های درمانی مذکور و تشبیه نظام منطقه‌ای به ارگان بدن و نیز جریان تکفیری به سرطان توجه ویژه نمایند. علاوه بر این محققان راهبردهایی را با الگوگیری از مدل سلولی به شرح زیر پیشنهاد می‌دهند.

راهبردهای تأثیرگذار

الف) قطع نظام ارتباطی DNA تکفیری و بدنه RNA عمل کننده؛
ب) تسریع در نزدیک شدن به آنتروپی درونی با فشار از بیرون؛
ج) ایجاد شکاف بین رأس و بدنه با تبلیغ خودمختاری در بدنه تکفیری‌ها و در راستای تکثیر خود؛
د) ایجاد بی‌نظمی در ساختار سیستم تکفیری؛
هـ) نفوذ در سیستم رهبری و کنترل در راستای استحاله از درون؛
و) فرسایشی کردن برخورد با این سیستم؛
ز) تجزیه ساختار به نظام‌های کوچک و ضربه پذیر؛
ح) ایجاد رهبری موازی در سیستم تکفیری؛
ط) تزریق اطلاعات غلط به سیستم رهبری؛
ی) تحریک و همراه سازی فضای پیرامونی (منطقه و بین الملل) در برخورد با جریان تکفیری؛
ک) ناأمن کردن یا ناأمن نشان دادن محیط عمل جریان تکفیری؛
ل) محدود کردن محیط عمل جریان تکفیری؛
م) حذف فیزیکی عاملان جریان تکفیری؛
ن) همراه سازی بدنه جریان با تهدید، ترغیب و تطمیع و ... ؛

نتیجه گیری و ارائه پیشنهاد

علم بر پدیده‌ها برای رسیدن به یک قاعده کلی نیاز به یک سیر منطقی دارد. مفهوم، تعریف، گزاره، انطباق با واقع، باور صادق موجّه، تبدیل مفهوم به مدل ریاضی در عمل تقلیل گرایانه، رسیدن به قواعد و احکام و در نهایت تجویز و انضمامی کردن آن مفهوم کلان در سایه سار عمل و رفتار مسیری است که در این تحقیق طی کردیم.
تحلیل پدیده‌ها با اسلوبی خاص طراحی شده و در نهایت تبدیل به یک مدل جامع پدیدارشناسی شد.
اخذ گزاره‌های خبری از اطلاعات موجود در خصوص جریان‌های تکفیری و افراطی با بهره گیری از مدل جامع که سه ساحت علم را؛ یعنی: تبیین [تعلیل]، توصیف و پیش بینی را با مدل مکمل ارگانیک به همراه داشت تلاشی بود تا عمل شناخت و فهم خود مسئله درست صورت گیرد. پس از آن نیز به هدف غایی این نوشتار؛ یعنی نشان دادن راهبرد و راه‌های مقابله با این جریان را در یک دسته بندی منطقی ارائه نمودیم. خبرگی و بارش مغزی از ویژگی‌های این کار تحقیقاتی بوده است.
به محققان محترم پیشنهاد می‌شود، به علت شباهتی که این جریان با جریان‌های زیستی، فیزیکی، شیمی و ارگانیکی دارد در تطبیق این پدیده با قواعد حاکم بر آن‌ها تأملی داشته باشند و با در نظر گرفتن سیر شکل گیری یک پدیده هم راستا به فرآیندی که آن پدیده طی می‌کند به همراه آنتی تزهایی که نقش ضد را در مقابله با پدیده مذکور ایفا می‌کند توانایی فکری و نگاه منظم سیستمی را در جامعه علمی افزایش خواهد داد.
هر یک از محورهایی که در این جستار مورد بحث قرار گرفته است طبق اذعان خبرگان عرصه امنیتی قابلیت تبدیل شدن به یک مقاله و کار تحقیقی را داراست.
 ارائه مدل تحلیل جامع جریان تکفیری و راهبردهای مقابله با آن

پی‌نوشت‌ها:

1. عضو هیئت علمی دانشگاه امام حسین (علیه السلام) – معاون پژوهشی دانشکده شهید مطهری؛ نویسنده.
2. دکترای مدیریت استراتژیک و رئیس دانشکده شهید مطهری.
3. دانشجوی دکترای مهندسی سیستم‌های فرهنگی و مربی دانشکده شهید مطهری.
4. کارشناس ارشد مطالعات استراتژیک و مربی دانشکده شهید مطهری.
5. (Kant).
6. کانت، 1362: 24.
7. جهت اطلاع بیشتر در خصوص روش دلفی رجوع کنید به:
-رمضانی حسین علی (1388)؛ خلاقیت اساس شکوفایی و نوآوری، تهران: انتشارات محور، ص 168.
8. (Reduction).
9. (Materialism).
10. (Humanism).
11. بیرو، فرهنگ علوم اجتماعی، ص 228.
12. خلیل میرزایی، فرهنگ تخصصی انگلیسی – فارسی علوم انسانی، ص 141.
13. رزاقی، 1381، ص 83.
14. همان، ص 184.
15. گرجی، 1388، ص 33.
16. باربور، 1374، ص 194-195.
17. امین الله صفوی، واژگان علوم انسانی کلمه انگلیسی، ص 17.
18. رمضانی و دیگران، مقدمه‌ای بر مطالعات فرهنگی، ص 138.
19. مهدی طالب، شیوه‌های عملی مطالعات اجتماعی، ص 77.
20. کیوی و کامپنهود، روش تحقیق در علوم اجتماعی، ص 101.
21. آریان پور و دیگران، 1385: 78.
22. علی ساعی، روش تحقیق در علوم اجتماعی، ص 141.
23. حسین علی رمضانی و دیگران، مقدمه‌ای بر مطالعات فرهنگی، ص 124.
24. پاتریک، لوک نیل، روش‌های تحقیق در علوم اجتماعی، ص 18-19.
25. علی دلاور، روش‌های تحقیق در روان شناسی و علوم تربیتی، ص 294.
26. علی ساعی، همان.
27. در سیر بررسی یک پدیده باید ما مسیر واژه شناسی (Terminology) را در کنار عرصه شناسی آن مفهوم (Etymology) را در گام‌های منطقی طی کنیم.
28. بحارالانوار، ج 33، ص 345.
29. همان، ص 385.
30. همان، ص 388.
31. همان، ص 345.
32. د. فاستر، 1990: ص 43.
33. مایر، جرالد و سریز دادلی، پیش گامان توسعه، ص 5.
34. موری و گریمزلی، 1994-1997، ص 22.
35. آرتورف، 1989: ص 8-3.
36. حسین علی رمضانی و دیگران، مقدمه‌ای بر مطالعات فرهنگی، ص 117.
37. باری بوزان، مردم دولت‌ها مو هراس، ص 144-145.
38. اسکیدمور ویلیام، تفکر نظری در جامعه شناسی، ص 87.
39. علی ساعی، همان ص 141.
40. محمد رضا حافظ نیا، فهم انسان معاصر از آینده، ص 233-236.
41. (Contextual).
42. (Societal Identity).
43. اصغر افتخاری، منطق معادلات امنیت ملی، ص 53-22.
44. مایکل برچر، بحران در سیاست جهان: یافته‌ها و مطالعات موردی، ص 21.
45. مارتین، 1996، ص 76.
46. (Karl Jaspers).
47. مورگان و لیک، نظم‌های منطقه ای، ص 27.
48. رمضانی و دیگران، مقدمه‌ای بر مطالعات فرهنگی، ص 134-135.
49. همان، ص 138-139.
50. (Security).
51. محمد معین، فرهنگ معین، ص 157.
52. داریوش آشوری، تعریف‌ها و مفهوم فرهنگ، ص 38.
53. بوزان باری، مردم دولت‌ها و هراس، ص 60.
54. (Change (Smart) Power).
55. حسین جمالی، تاریخ و اصول روابط بین المللی، ص 251.
56. برتراند راسل، قدرت، ص 55.
57. آرون، 1364، ص 598.
58. جان کنت گالبرایت، کالبد شکافی قدرت، ص 256.
59. دال، 1364، ص 96.
60. برتراند راسل، قدرت، ص 19.
61. جوزف نای، چهره‌های قدرت با مقدمه‌ای بر قدرت نرم، ص 126.
62. (Soft Power).
63. (Smart Power).
64. اصغر افتخاری، ج 1، 29-18.
65. علی اصغر کاظمی، نقش قدرت در جامعه و روابط بین المللی، ص 138.
66. فرهادی و مرادیان، درک قدرت نرم، قدرت نرم، ص 140.
67. همان، ص 142.
68. در این بخش از مقاله با الگوگیری از دیدگاه‌های دکتر علی اصغر افتخاری از کتاب کالبدشکافی تهدید بهره جستیم، جهت مطالعه بیشتر رجوع کنید به: افتخاری، اصغر (1385)؛ کالبد شکافی تهدید، تهران: انتشارات دانشکده و پژوهشکده فرماندهی و ستاد و علوم دفاعی.
69. توماس‌هابز، لویاتان، ص 200.
70. لین لنکستر، خداوندان‌اندیشه سیاسی، ص 40.
71. (John E. Romer).
72. جان‌ای رویمر، برابری فرصت، ص 84-69.
73. (Force).
74. افتخاری، در باب جنگ‌ها، ص 1-28.
75. رابرت ماندل، چهره متغیر امنیت ملی، ص 105-88.
76. (Peter Chald).
77. چالک، 2000، ص 135-136.
78. باری بوزان، مردم دولت‌ها و هراس، ص 143.
79. (collective Meaning).
80. ادگار شاین، مدیریت فرهنگ سازمانی و رهبری، ص 28.
81. (Technology).
82. محمد تقی مهدوی، تکنولوژی اطلاعات و اطلاعات تکنولوژی، ص 95.
83. مانوئل کاستلز، عصر اطلاعات، ص 372-298.
84. (Hardware).
85. (Software).
86. (Human ware).
87. (Orgaware).
88. مهدوی، همان، ص 6-95.
89. سینگر، 1969، ص 80.
90. فرامرز رفیع پور، آناتومی جامعه، ص 124.
91. ویلفرد روریش، سیاست به مثابه علم، ص 211؛ سریع القلم، ص 211، مجله ی سیاست خارجی، شماره 2.
92. مالوچ و پورت گرادی، 2007، ص 70.
93. (Futurology & Future Study).
94. منصفی، 1384، ص 1.
95. علیرضا حجازی، فهم انسان معاصر از آینده، ص 2.
96. عبدالرحیم پدرام، آینده پژوهی حوزوی نو برای کندوکاو، ص 1-2.
97. اصغر افتخاری و علی اکبر کمالی، روی کرد دینی در تهاجم فرهنگی، ص 7-60.
98. افتخاری، 1380.
99. گرت مورگان، سیمای سازمان.
100. ابوالقاسم آمین، مبانی زیست شناسی.
101. سرّی و فوق سرّی.

منابع تحقیق :
الف) فارسی:
1- آریان پور، منوچهر و دیگران؛ فرهنگ انگلیسی به فارسی، جهان رایانه، چاپ ششم، تهران. 1385.
2- اسکیدمور، ویلیام؛ تفکر نظری در جامعه شناسی، محمد مقدّس و دیگران، چاپ اول: سفیر، تهران 1372.
3- افتخاری، اصغر و کمالی، علی اکبر؛ رویکرد دینی در تهاجم فرهنگی، سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، تهران 1377.
4- افتخاری، اصغر، ضربه موثر محدود، پژوهشکده مطالعات راهبردی، گزارش راهبردی، تهران 1380.
5- ــــــــــــــــــــ ، «ساخت اجتماعی امنیت»، فصلنامه دانش انتظامی، سال 3، ش4، تهران 1380.
6- ــــــــــــــــــــ ، «منطق معادلات امنیتی ملی»، فصلنامه مطالعات راهبردی، سال 4، ش 4، شماره مسلسل 14، تهران 1380.
7- ــــــــــــــــــــ ، «در باب جنگ»، راهبرد دفاعی، سال 2، ش 5، (پاییز)، 1383.
8- ــــــــــــــــــــ ، کالبد شکافی تهدید، دانشکده و پژوهشکده فرمان دهی و ستاد و علوم دفاعی، تهران.
9- ــــــــــــــــــــ ، «حوزه ناامنی: بنیادهای فرهنگی مدیریت استراتژیک و مقوله امنیت داخلی در ایران»، فصلنامه مطالعات راهبردی، سال 2، شماره 3، بهار 1378.
10. ــــــــــــــــــــ ، دو چهره قدرت نرم، قدرت نرم معنا و مفهوم، پژوهشکده مطالعات و تحقیقات بسیج، تهران.
11. ایان، باربور؛ علم و دین، بهاء الدین خرمشاهی، چاپ دوم: مرکز نشر دانشگاهی، تهران 1374.
12- آشوری، داریوش، تعریف‌ها و مفهوم فرهنگ، مرکز اسناد فرهنگی آسیا، تهران 1380.
13- آمین، ابوالقاسم، مبانی زیست شناسی، انتشارات امیرکبیر، 1368.
14- ببی، ارل، روش‌های تحقیق در علوم اجتماعی، رضا فاضل، چاپ چهارم: سمت، تهران 1386.
15- برچر، مایکل، بحران در سیاست جهان: یافته‌ها و مطالعات موردی، حیدرعلی بلوچی، پژوهشکده مطالعات راهبردی، تهران 1382.
16- بوزان، باری، مردم دولت‌ها و هراس، مترجم: ناشر، پژوهشکده مطالعات راهبردی، تهران 1387.
17. بیرو، آلن، فرهنگ علوم اجتماعی، باقر ساروخانی، چاپ اول: کیهان، تهران 1366.
18. بیلینگتون، روزاموند و همکاران، فرهنگ و جامعه، ترجمه فریبا عزبدفتری، نشر قطره، تهران 1380.
19- پاتریک، مک نیل، روش‌های تحقیق در علوم اجتماعی، محسن ثلاثی، چاپ اول: آگه، تهران 1376.
20- پدرام، عبدالرحیم، آینده پژوهی حوزه‌ای نو برای کندوکاو،‌اندیشکده روابط بین الملل، تهران 1388.
21- جمالی، حسین، تاریخ و اصول روابط بین الملل، مرکز تحقیقات اسلامی، 1379، [بی جا].
22- حافظ نیا، محمدرضا، مقدمه‌ای بر روش تحقیق در علوم انسانی، چاپ سیزدهم: سمت، تهران 1386.
23- حجازی، علیرضا، فهم انسان معاصر از آینده،‌اندیشکده روابط بین الملل، تهران 1388.
24- خدابخشی، رامین، سرطان و بحران‌های روانی: سرطان زنگ بیداری، چاپ اول: نشر قطره، تهران 1388.
25- دشتی، محمد، نهج البلاغه، چاپ یازدهم: مؤسسه انتشارات مشهور، قم. 1380.
26- دال، رابرت، تجزیه و تحلیل جدید سیاست، ترجمه حسین ظفریان، 1364.
27- دلاور، علی، روش‌های تحقیق در روان شناسی و علوم تربیتی، چاپ اول: دانشگاه پیام نور، تهران 1386.
28- راسل، برتراند، قدرت، ترجمه نجف دریابندری، نشر خوارزمی، تهران 1371.
29- رفیع پور، فرامرز، آناتومی جامعه، اول: شرکت سهامی انتشار، تهران 1370.
30- رفیع پور، فرامرز، کندوکاوها و پنداشته‌ها، شرکت سهامی انتشار، تهران 1370.
31- رمضانی، حسین علی، خلاقیت اساس شکوفایی و نوآوری، انتشارات محور، تهران 1388.
32- رمضانی، حسین علی و گودرزی غلامرضا، راهنمای پژوهش، پژوهشکده دانشگاه افسری و تربیت پاسداری امام حسین (علیه السلام)، تهران 1391.
33- رمضانی، حسین علی؛ اله بخش، علی و خدابنده، عیسی، مقدمه‌ای بر مطالعات فرهنگی، راه کمال، تهران 1393.
34- روریش، ویلفرد، سیاست به مثابه علم، ترجمه ملک یحیی صلاخی، سمت، به نقل از سریع القلم، محمود (خرداد 1367)؛ در مجله سیاست خارجی، شماره 2. تهران 1372.
35- رومی، پل، «معمای امنیت اجتماعی»، فصلنامه مطالعات راهبردی، سال: 6، ش 3، شماره مسلسل 21، (پاییز- 1382).
36- رویمر، جان ای، برابری فرصت، محمد خضری، پژوهشکده مطالعات راهبردی، تهران 1382.
37- ساعی، علی، روش تحقیق در علوم اجتماعی، چاپ دوم: سمت، تهران 1387.
37- شاین، ادگار، مدیریت فرهنگ سازمانی و رهبری، ترجمه برزو فرهی و شمس الدین نوری نجفی، انتشارات مؤسسه فرهنگی سیمای جوان، تهران 1382.
39- صفوی، امین الله، واژگان علوم انسانی کلمه انگلیسی – فارسی، چاپ اول: کلمه، تهران 1375.
40- طالب، مهدی، شیوه‌های عملی مطالعات اجتماعی، انتشارات دانشگاه تهران، تهران 1380.
41- فرهادی، محمد و محسن، مرادیان، درک قدرت نرم، قدرت نرم، ج 1، پژوهشکده مطالعات و تحقیقات بسیج، تهران 1387.
42- کاستلز، مانوئل، عصر اطلاعات: قدرت هویت، حسن چاووشیان، طرح نو، تهران 1380.
43- کاظمی، علی اصغر، نقش قدرت در جامعه و روابط بین الملل، نشر قومس، تهران 1369.
44- کیوی، ریمون و کامپنهود، لوک وان، روش تحقیق در علوم اجتماعی، عبدالحسین نیک گهر، توتیا، تهران 1375.
45- گالبرایت، جان کنت، کالبد شکافی قدرت، ترجمه احمد شها، تهران 1366.
46- لاریجانی، محمد جواد، مقولاتی در استراتژی ملی. مرکز ترجمه و نشر کتاب، تهران 1369.
47- لنکستر، لین و.، خداوندان‌اندیشه سیاسی، ج 3، ق 1، علی رامین امیرکبیر، تهران 1370.
48- ماندل، رابرت، چهره متغیر امنیت ملی، مترجم: ناشر، پژوهشکده مطالعات راهبردی، تهران 1379.
49. مایر، جرالد و سریز، دادلی، پیشگامان توسعه، ترجمه سید علی اصغر هدایتی و علی یاسری، سمت، تهران 1368.
50. مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، مؤسسة الوفاء، لبنان، بیروت 1404ق.
51. معین، محمد، فرهنگ معین، انتشارات امیرکبیر، تهران 1360.
52. مورگان، پاتریک و لیک، دیوید، نظم‌های منطقه ای، سید جلال دهقانی، پژوهشکده مطالعات راهبردی، تهران 1381.
53. مورگان، گرت، سیمای سازمانب، ترجمه اصغر مشبکی، انتشارات دانشگاه تهران، تهران 1383.
54. مهدوی، محمدنقی، تکنولوژی اطلاعات و اطلاعات تکنولوژی، چاپار، تهران 1379.
55- میرزایی، خلیل، فرهنگ تخصصی انگلیسی – فارسی علوم انسانی، حفیظ، تهران 1385.
56- نای، جوزف، چهره‌های قدرت با مقدمه‌ای بر قدرت نرم، ترجمه سید محسن روحانی و مهدی ذوالفقاری، پژوهشکده مطالعات و تحقیقات بسیج، تهران 1387.
57- نوروزی، محمدتقی، فرهنگ دفاعی – امنیتی، انتشارات سنا، تهران 1385.
58-هابز، توماس، لویاتان، حسین بشیریه، نی، تهران 1380.
59-هایدگر، مارتین، درآمدی بر وجود و زمان، ترجمه منوچهر اسدی، نشر پرسش، آبادان، 1380.
ب) لاتین:
60 - Albrow, Martin (1996); The Global Age, London: Polity Press.
61 - Arthur F. Lykke, Jr.(1989);“Toward an Understanding of Military Strategy,"chap. in Military Strategy: Theory and Application, Carlisle Barracks, PA: Department of National Security and Strategy, U.S. Army War College.
62 - Campell, David (1992); Writhing Security: United State Foreign Policy & the Politics of Identity, Manchester, M.U.
63 - Chalk, Peter (2000); Non— military & Global Order, Macmillan Press LTD.
64 - Gregory, D. Foster(1990); “A Conceptual Foundation for a Theory of Strategy,” The Washington Quarterly, Winter.
65 - Freedman, Lawrwnce et.al (edis)(1992); War, Strategy & International Politics, Oxford, Clarendon Prees.
66 - Knorr, Klaus & Rosenau, James(1969); Contending Approaches to International Politics, Princeton, p.u.p.
67 - Malloch, K. & Porter-O, Grady, T.(2007); The Quantum Leader: Application for the new word, 2nd Ed., Jones and Bartlett, Boston, M A.
68 - Murray, Williamson and Grimsley, Mark (1994- 1997); “Introduction: On Strategy,” The Making of Strategy: Rulers, States, and War, Cambridge: Cambridge University Press.
69 - Nye, Joseph (2004); Soft Power, New York, Norton.
70 - Russell, B,(1986); "The Forms of Power" In: S. Lukes(ed) Power, Oxford Black Man.
71 - Singer, David J(1969); Level of Analysis Problem, In International Politics and Foreign Policy, New York and London: The Free press.
72 - Slaughter, Anne Marie(2008); "The Idea That is America". Cited in: Voices of America, by Kristin M. Lord, Brooking Publishing. November.
73 - Treatment of Cancer (2009) MSN Encarta Site. Cancer medicine.
74 - Wendt, Alexander (1992);"Anarc/?y, what state make of it, Interactional
Organization.

منبع مقاله :
به کوشش مهدی فرمانیان؛ (1393)، مجموعه مقالات کنگره جهانی «جریان‌های افراطی و تکفیری از دیدگاه علمای اسلام» جلد هشتم، قم: دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیه السلام)، چاپ اول



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.