چکیده
مقاله حاضر، ضمن ظرفیت شناسی مقولهی تهدیدِ جریان تکفیری به عنوان تهدیدی بسیار ویرانگر علیه منافع و مصالح جهان اسلام به امکان سنجی تحقق همگرایی در مواجهه با آن بر اساس نگاه سازه انگاری پرداخته و مدعی شده که میتوان از منظر ایجاد یک فهم مشترک نسبت به مقوله جریان تکفیری و هنجارسازی در خصوص مقابله با تهدیدات ناشی از آن به فکر همگرا شدن هر چه بیشتر جهان اسلام بر محور آموزههای ناب اسلام و در یک کلام، شکل گیری یک هویت مشترک در مواجهه با تکفیریها بود و بدین ترتیب حتی تهدید جریان تکفیری را به فرصتی برای شکل دهی به یک هویت مشترک اسلامی و همگرایی جهان اسلام تبدیل نمود. دلیل اصلی و پشتیبان این مدعا این است که جریان تکفیری، جریانی است که نه با مبانی اعتقادی شیعه سرسازش دارد و نه مبانی اعتقادی اهل سنت را بر میتابد، لذا موفقیت احتمالی در ایجاد فهمی مشترک از مقوله مقابله با جریان تکفیری، به دلیل آن که مستلزم واکاوی و بازخوانی آموزهها و مبانی اعتقادی مشترک اسلام میان شیعه و اهل سنت میباشد، خود میتواند بستر سازِ شکل گیری هویت اسلامی مشترک گردد. بدیهی است که بر خلاف رویکردهای خردگرا در روابط بین الملل که اتحاد دولتها را بر اساس منافع مادی و یا واکنش به تهدیدهای خاص از منظر هزینه فایده میدانند به گونهای که پس از رفع عامل تهدید یا منتفی شدن منفعت، آن اتحاد از میان میرود، نگاه سازه انگاری به دلیل آن که از منظر فهم و هویت مشترک به فرایند همگرایی کشورها توجه دارد، رویکردی پایدار و بلند مدت را مدنظر داشته به گونهای که میتوان انتظار داشت، حتی پس از رفع عوامل ناامنی ناشی از تهدید جریان تکفیری، این همگرایی به سایر حوزهها تسری یافته و تداوم یابد.کلید واژه : جریان تکفیری، سلفی گری، وهابیت، همگرایی جهان اسلام، وحدت جهان اسلام، سازه انگاری.
الف. مقدمه: طرح پژوهش
1. بیان مسئله
تکفیر از دیرباز یکی از محورهای اساسی اختلافات، جنگها و خشونتها در ادیان مختلف بوده است. در هر یک از ادیان، برخی از فرقهها، سایرین را تکفیر کرده و خارج از دین نامیدهاند و همین موضوع، باعث بروز جنایتها و کشتارهای مذهبی در طول تاریخ شده است. در زمان کنونی، بحران تکفیر یکی از دردناکترین مسائلی است که جهان اسلام با آن مواجه شده است. رویکردها و اقدامات افراطی اتخاذ شده توسط عوامل وابسته به این جریان، باعث شده، اسلام به عنوان یک دین کاملاً خشن و هراس انگیز در جهان معرفی گردد. حملات انتحاری و جنایتهای بیشماری که امروز در کشورهای اسلامی نظیر عراق، سوریه، پاکستان، افغانستان و ... مشاهده میشود، عموماً با پشتوانه فکری صورت میپذیرد که با تن در کشیدن جامهی انتساب به سلفِ صالح به صورت انحصار طلبانه مدعی مسلمانی هستند و سایر مسلمانان را خارج از دایره توحید و ایمان شمرده و بر خلاف همه مذاهب اسلامی آنان را مشرک و کافرمیخوانند. (2)این جریان در بستر تغییر و تحولاتی که پشت سر نهاده اکنون به جریانی سیاسی با نگاههای ایدئولوژیک تبدیل شده که حوزه گسترش آن بسیاری از کشورهای اسلامی و حتی غیر اسلامی را شامل میشود. (3) یکی از دلایل این اتفاق این است که جریان تکفیر، عقبه و پشتوانهی فکری دیرپایی دارد که با طی تطورات تکوینی و تاریخی و هم چنین با حمایتهای مادی و غیر مادی برخی از حاکمانِ کشورهای اسلامی نظیر عربستان سعودی و قطر و فتاوی برخی مفتیهای وهابی، اکنون ناظر به یک گرایش چند جانبه دینی، فکری، ایدئولوژیک و حتی امنیتی شده است. در این میان، دشمنان خارجی مسلمین نیز به خوبی دریافتهاند که یکی از راهکارهای تضعیف بنیهی مسلمین، ایجاد تفرقه و تشتّت میان مسلمانان و حمایت از گرایشهای افراطی آنها به منظور تخریب وجهه اسلام است و جریان تفکیری نیز دانسته و یا ندانسته آلت دست آنان شدهاند. بیتردید در چنین شرایطی فعالیت جریان و گروههای تکفیری آن هم در قالب عناوین مختلف و گسترش روز افزون جنایتهای آنها باعث شده در حوزهی جهان اسلام علاوه بر فرقه گرایی و منازعات پر شدت و دامنه دار، جان، مال و ناموس مسلمانان نیز در معرض خطر قرار گیرد و آثار تمدن اسلامی نیز تهدید و تخریب گردد. در حوزه جهان بشریت نیز دشمنان اسلام با بهره برداری از این موضوع به اسلام هراسی و اسلام ستیزی دامن زده و چهره نامقبول و غیر عقلانی از اسلام به دنیا نشان میدهند و بدین ترتیب از رشد و گسترش اندیشه اصیل اسلامی در دنیا جلوگیری میکنند.
همه این موارد ایجاب میکند جهان اسلام به ویژه کشورهای اسلامی در مقابله با گسترش این پدیده تلخ، چاره اندیشی نموده و به دنبال تحقق همگرایی در مواجهه با تکفیریها برآیند. اما به رغم این ضرورت باید اذعان نمود که شرایط کلی امروز جهان اسلام به ویژه کشورهای اسلامی باعث شده تحقق این ایده با چالشهایی مواجه گردد. این چالشها که روند تقویت و افزایش ضریب امنیت و ثبات منطقهای و جهانی کشورهای اسلامی را با مشکل رو به رو کرده شامل چالشهای درونیِ منتّج از روابط و مناسبات موجود در سطح دولتها و نخبگان و چالشهای پیش روی وحدت و همگرایی در جهان اسلام به ویژه از منظر هویتی میشود. (4) به عبارت دیگر آنچه امروز در روابط میان اکثر کشورهای جهان اسلام در عرصههای مختلف مشاهده میشود، بیشتر نشان از روندهای واگرایانه و گریز از مرکز دارد (5) و کشورهای اسلامی به منظور تحصیل منافع خود عمدتاً یا بر سیاستهای مجزا تاکید داشته، یا درون خود علیه یکدیگر جبهه بندی نموده و یا منافع و امنیت خود را در رابطه با قدرتهای غیر اسلامی نظیر ایالات متحده آمریکا جست و جو میکنند. به لحاظ هویتی نیز تا کنون فرهنگ اسلام کمتر به عنوان اصل هویت بخش جمعی مورد نظر جوامع اسلامی بوده است. (6)
بنابراین به نظر میرسد در یک چنین فضایی، تحقق ایده همگرایی جهان اسلام به طور عام و در خصوص مقابله با تکفیریها به طور خاص با مشکلات و موانعی مواجه باشد. از این منظر مسئله اساسی این پژوهش، امکان سنجیِ تحقّقِ فرایند همگرایی جهان اسلام در مواجهه با تهدید جریان تکفیری با تاکید بر نگاه هویتی تشکیل میدهد. این مطالعه امکان سنجی محتاج ظرفیت شناسی از مقوله تهدید جریان تکفیری علیه منافع و مصالح جهان اسلام از یک سو و مشخص نمودن
الزامات تحقّقِ همگرایی جهان اسلام از سوی دیگر میباشد تا با تاکید بر این دو مقوله به این پرسش اصلی پاسخ داده شود که آیا امکان همگرایی جهان اسلام در مواجهه با تهدیدِ جریان تکفیری و به تبع آن، زمینهای برای شکل گیری یک هویت مشترک اسلامی فراهم میشود؟
2. فرضیه:
چنانچه مقولهی جریان تکفیری و تهدیدهای ناشی از آن، علیه منافع و مصالح جهان اسلام، از جایگاه و قابلیت لازم برای هنجارسازی در جهان اسلام برخوردار باشد، به گونهای که کشورهای اسلامی بتوانند با تاکید بر مبانی اعتقادی مشترک اسلام میان شیعه و اهل سنت به یک فهم و ادراک مشترک از تهدیدات این جریان و در نتیجه، یک درک جمعی در خصوص مواجهه با آن دست یابند، زمینههای شکل گیری و تقویت احساس ما بودن در مقابله با تکفیریها بروز یافته و امکان تحقق همگرایی جهان اسلام در رویارویی با تهدید تکفیریها و به تبع آن، حتی زمینههای با تهدید تکفیریها و به تبع آن، حتی زمینههای شکل گیری یک هویت مشترک اسلامی نیز فراهم میشود.3. هدف تحقیق:
ایجاد زمینههای همگرایی در جهان اسلام برای مقابله با تهدیدهای جریان تکفیری و زمینه سازی در جهت تحقق آرمان هویت مشترک اسلامی.4. ضرورت تحقیق:
در دوره حسّاسِ کنونی که بحران تکفیر، معضلِ جدّی جهان اسلام به شمار میرود، توجه به آن بیش از گذشته اهمیت پیدا کرده است. نقش تکفیر در سیاه نمایی چهرهی اسلام و جنایتهای گسترده این جریان در حق مسلمانان بیدفاع، اعم از شیعه و سنی، ضرورت همگرایی و توجه ویژه و روز افزون کشورهای اسلامی را در مقابله با گسترش این پدیده تلخ دو چندان میسازد. امروزه گروههای تندرو و افراطیِ سلفی، محور فعالیتهای تروریستی در جهان اسلام قرار گرفتهاند. وسعت و فراگیری اقدامات تروریستی این جریانهای تکفیری در عراق، پاکستان، افغانستان، لبنان، سوریه، یمن، مصر و ... نشان از وجود حمایتهای منطقهای و بین المللی از این جریانها دارد. باید توجه داشت که این تنشها و درگیریها به دروغ به نام سنی و شیعه مطرح میشود و وجود اندیشهی تکفیری، بستر مناسبی را برای درگیری شیعه و سنی فراهم کرده است. بنابراین جریان تکفیری با قرائتی که از اسلام ارائه میکند، نه تنها آموزههای ارزشمند و نورانی آن را در برابر چشم جهانیان زشت و مشوّه جلوه میدهد بلکه مسلمانان را نیز خارج از دایره توحید و ایمان شمرده و آنان را مشرک و کافر خوانده به جان هم میاندازد. از این منظر ضرورت دارد با تاکید بر مبانی اعتقادی مشترک اسلام میان شیعه و اهل سنت و شناخت ریشههای فکری جریانهای تکفیری که در تعارض با آن قرار دارند، در جهت زمینه سازی هویت مشترک اسلامی حرکت نمود و بدین ترتیب، مقوله تهدید جریان تکفیری را به فرصتی برای شکل دهی به هویت مشترک اسلامی و همگرایی جهان اسلام تبدیل کرد.5. روش تحقیق:
روش تحقیق حاضر، تلفیقی است؛ یعنی از نوع اکتشافی (کشف نکات مبهم و زوایای پنهان تهدید جریان تکفیری)، توصیفی و تحلیلی است. متناسب با آن، روش جمع آوری اطلاعات، کتاب خانهای (فیش برداری) و میدانی خواهد بود. منظور از روش کتاب خانهای مراجعه و استفاده از کتابها، مقالهها، میزگردها، مصاحبهها، همایشها، سایتها، وبلاگها و مانند آن در تحلیل وضعیت همگرایی در جهان اسلام و شناسایی و تحلیل تهدید جریانهای تکفیری است. اما استفاده از روش میدانی به منظور سنجش تهدید جریان تکفیری و هم چنین سنجش امکان همگرایی در مقابله با آن، در سطح تعدادی از اساتید دانشگاهی و حوزوی متخصص در موضوع با الهام از روش دلفی صورت میپذیرد تا ضمن تایید اطلاعات جمع آوری شده، ادراکات و دریافتهای آنان از تهدید تکفیریها و امکان همگرایی در مواجهه با تهدید مذکور مشخص گردد.6. ادبیات و سوابق موضوع
مرور آثار و سوابق موجود در ارتباط با مقاله حاضر نشان میدهد که موضوع همگرایی جهان اسلام و هم چنین مقوله جریانهای تکفیری، هر یک به طور مستقل و جداگانه و از زوایای گوناگون مورد اهتمام پژوهش گران و اندیشمندان مختلف قرار گرفته است و کتابها و مقالهها متعدد داخلی و خارجی دربارهی هر یک به نگارش درآمدهاند. منابعی که به موضوع همگرایی جهان اسلام پرداختهاند از حیث رویکرد، به رویکردهای ژئوپلیتیک (مثل صفوی، 1387؛ حافظ نیا، 1391؛ عسگری، 1387)، تقریب مذاهب (مثل منصور نژاد، 1378؛ حسینی، 1388؛ جمعی از نویسندگان، 1390؛ فرزندی، 1390؛ جمشیدی،1391؛ علی حسن طه، 2009؛ محمود حمدی زقزوق، 1994؛ محمد حسین فضل الله و دیگران، 1997؛ محمد سلیم العوا، 2007) سیاسی – بین المللی (مثل ستوده و دیگران، 1392؛ سیمبر و قربانی، 1390؛ مجیدی و همکاران، 1387؛ موثقی، 1370؛ ولایتی و محمدی، 1389؛ عیسی نیا، 1385؛ امجد، 1382؛ خلیجی و ارسطو، 1388؛ طباطبایی، 1388) و اقتصادی (مثل اکبری و فرهمند، 1384؛ وارثی و حیدری 1389) قابل تقسیم میباشند. البته در مواردی، تلفیقی از رویکردهای مذکور در این منابع مشاهده میشود.منابعی که به موضوع جریان تکفیری پرداختهاند، شامل دو دسته منابع داخلی (مثل نیکزاد تهرانی، 1389؛ صفا تاج، 1380؛ ابراهیمی، 1392؛ هرسیج و تویسرکانی، 1392؛ رجبی، 1389؛ هوشنگی و پاکتچی، 1390؛ محمودیان، 1390؛ حیدری، 1388؛ سیدنژاد 1388؛ سید نژاد، 1389؛ مبلغی، 1386) و منابع خارجی (مثل قرضاوی، 1373؛ احمد الخشن، 2006؛ دشتی، 2007؛ عصفور، 2000؛ عطاءالله، 2010؛ محمدعلی جحاف، 2012؛ اسپرینگر (7)، 2009؛ نوید شیخ، 2012؛ هفلفینگر (8)، 2011؛ میجر (9)، 2009) میشوند.
با مروری بر منابع فوق میتوان گفت اگرچه بسیاری از آنها به نحوی با موضوع مقاله حاضر مرتبط بوده و میتوان از بسیاری مطالب مفید پیرامون مسائل همگرایی جهان اسلام و مقوله جریانهای تکفیری بهره برد، اما کار تحقیقی و اثر مدوّنِ مستقلی که به هر دو موضوعِ پیش گفته در ارتباط با هم بپردازد – تا آن جا که مورد کاوش واقع شد – به دست نیامد. به عبارت دیگر موضوع امکان سنجیِ تحقق همگرایی جهان اسلام در مواجهه با تهدید جریان تکفیری به عنوان کار تحقیقی مجزّا و اثری مستقل مورد توجه نگارنده قرار گرفته است. از سوی دیگر و از جنبهی نوآوری، این پژوهش، فرایندی گام به گام به سوی تحقق ایدهی همگرایی جهان اسلام را در نظر دارد؛ یعنی میکوشد فرایندِ همگرایی را در ارتباط با نمونهای مشخص اما مهم و تأثیرگذار، به آزمون گذارده و آغاز نماید تا با حصول موفقیت، به تدریج علاقه و وفاداری کشورهای اسلامی به مقوله همگرایی در سایر عرصهها افزایش یابد و شکستهای سنگین و مایوس کننده دامن گیر کشورهای مذکور نگردد.
7. مفاهیم اصلی پژوهش:
امکان سنجی: (10)
به طور کلی به معنای بررسی و تجزیه و تحلیلِ امکان موفقیت یک پروژه است که برای حمایت از فرایند تصمیم گیری به کار میرود. هدف از مطالعاتِ امکان سنجی، تعیینِ میزان امکان پذیری و اجرایی بودن یک پروژه و ثمربخشی آن میباشد؛ به عبارت دیگر، امکان سنجی به طور عینی و منطقی، نقاط ضعف و قوت یک پروژه، فرصتها و تهدیدهای موجود، منابع مورد نیاز و در نهایت چشم انداز رسیدن به موفقیت را نشان میدهد. (wikipedya.org)در تحقیق حاضر، امکان سنجی موضوع در قالب بررسی و تجزیه و تحلیل مولفههای الزامات، به معنای بایدها و ضرورتهای ایجابی تحقق همگرایی در جهان اسلام و ظرفیت شناسی از مقوله تهدید جریان تکفیری به جهت فراهم نمودن بسترهای همگرایی صورت میپذیرد.
همگرایی: (11)
همگرایی به حالاتی از همبستگی میان کشورها گفته میشود که بر حسب درجه و میزان این همبستگی، از همکاری ساده تا ادغام کامل را در بر میگیرد. در مقاله حاضر، همگرایی بر اساس دیدگاه سازهانگاری مورد توجه است از این منظر، فرایند همگرایی از طریق قواعد و هنجارهای جمعی، تغییر و تحول هویتها و منافع و نقش تکوینی نهادهای فراملی و فروملی مورد توجه است (فیروزآبادی، 1390: 44). ساز و کارِ کانونی و اصلی در فرایند تغییر و تحول هویتی مدنظر سازه انگاران، جامعه پذیری و یادگیری اجتماعی پیچیده است و این مهم برای توسعه هنجارسازی و شکل گیری هنجارهای مشترک ضروری است (checkel 2001: 562-563).
تکفیر:
به معنای نسبت دادن اندیشه یا شخصی به کفر است. گروهی از تکفیریها مخالفان خود را در مسائل اعتقادی تکفیر نموده و حکم به قتل آنان میدهند. ابن تیمیه و پیروان وهابی او از این دستهاند. گروهی از تکفیریها اهل تکفیر سیاسی هستند و حکم به جهاد میدهند؛ یعنی معتقدند هر حاکمی که طبق دستورهای الهی حکم نکند اگر چه مدعی اسلام باشد، کافر و طاغوت است و باید به او کفر ورزیده و با او جهاد و مبارزه شود. برخی سید قطب و گروههای جهادی مدعی پیروی او را از این دسته تکفیریها میدانند. (12)سلفیه:
فرقهای است که غالباً از عقاید احمدبن حنبل و اهل حدیث به ویژه محمدبن تیمیه و ابن عبدالوهاب پیروی میکنند، اما خود را احیاگران سنت و پیروان سلف یعنی اصحاب پیامبر خدا و تابعان، تابعانِ تابعان پاسداران توحید و سنت نبوی میدانند. این عده با دو ویژگی، جریانِ سلفی گری را به وجود آوردند: الف. احیای سیره سلف صالح، یعنی مسلمانان صدر اسلام. زیرا آنها مدعی شدند که امت پیامبر منحرف شدهاند و باید آنها به راه مستقیم و سیره سلف صالح برگرداند و از آنچه در دورههای پس از پیامبر و اصحاب بزرگش افزوده شده بر حذر داشت.ب: ظاهرگرایی در فهم آیات و روایات، یعنی آنها در فهم و برداشت از آیات و روایات، هرگز به تاویل و تفسیر نمیپردازند و استفاده از شیوههای عقلی در اسلام را از امور جدید پنداشته و معتقدند که احکام دینی باید از ظاهر کتاب و سنت اخذ شود و عقل را یارای ورود به این میدان نیست. (13)
ب. ادبیات و مبانی نظری پژوهش
1. چارچوب نظری تحلیل همگرایی
سازه انگاری (14)، عنوانی است که به انواع گستردهای از رویکردهای روابط بین الملل از رویکرد واقع گرایی علمی تا سازه انگاریِ پساساختارگرا اطلاق میشود. برخی از متفکران روابط بین الملل این نظریه را به دو شاخه اونفی (15) و ونتی (16) یا رادیکال و متعارف تقسیم میکنند. سازه انگارانِ متعارف مانند الکساندر ونت بسیاری از مفاهیم محوری در نظریات جریان اصلی روابط بین الملل (نئورئالیسم و نئولیبرالیسم) را البته از منظری متفاوت پذیرفته و بر نقش هنجارها در تکوین هویت دولتها و به تبع آن منافع تاکید میکنند؛ در حالی که سازه انگاران رادیکال بر نقش زبان در تکوین هویت و سیاست خارجی تاکید دارند. با این وجود، ویژگیِ مشترک تمام گونههای سازه انگاری این است که همه آنها معتقدند واقعیت اجتماعی بر ساخته است؛ مفاهیم اجتماعی از طریق تعاملات اجتماعی به وجود میآیند؛ ساختار و کارگزار به طور متقابل ساخته میشوند و همچنین بر نقش هنجارها و قواعد در شکل گیری هویت کشورها اعتقاد دارند. (17)سازه انگاری، تعارض و ستیز را یکی از فرهنگهای آنارشی به نام فرهنگهابزی دانسته و فرهنگهای رقابتیِ لاکی و همکاری جویانه تر کانتی را نیز امکان پذیر میداند. (18) در واقع متفکران سازه انگاری، مایلند جهان و موجودیتهای آن را در حال شدن ببینند تا بودن. نقش و جایگاه ساختارهای معنایی، ایدهها، هنجارها و ارزشهای بینا ذهنیِ مشترک در تحلیل سیاست بین الملل، تکوین متقابل ساختار و کارگزار، هویت و تأثیر آن در تعریف منافع از مهمترین مولفههای هستی شناختی سازه انگاران به شمار میآیند. (19)
از این رو سازه انگاری نه تنها از نظر فهم نوینی که در مباحث محتوایی روابط بین الملل به دست میدهد حائز اهمیت است، بلکه از این نظر که در عین حال تلاشی در حوزهی فرانظری روابط بین الملل محسوب میشود و تلقّی ذات گرایانه از موجودیت جهان را به مسئلهای برای اندیشیدن بدل میکند، اهمیت ویژهای دارد. (20)
سازه انگاران معتقدند که همگرایی میان دولتها از طریق رویهها، هنجارها و شناخت بین الاذهانی میان کنش گران صورت میپذیرد. هم چنین این رویهها و هنجارها هویتِ کنش گران را شکل داده و به دنبال آن، منافع آنها را نیز تعریف خواهد کرد. بنابراین، هویتها و منافع، مقدم بر تعاملات، رویهها، هنجارها و شناخت بین الاذهانی نبوده بلکه به دنبال آنها شکل میگیرند. با توجه به این برداشت سازه انگاران باید گفت که رفتار همگرایانه و همکاری جویانه به سبب همین تعاملات، رویهها، هنجارها و شناخت بین الاذهانی شکل میگیرد و حتی در حد وسیع تر، هویت مشترکی را میان آنها به وجود میآورد. بنابراین، بر خلاف رویکردهای جریان اصلی روابط بین الملل که آنارشی را یک وضعیت میدانند و معتقدند دولتها بر اساس محاسبات عقلانی هزینه – فایده و به تعبیری منطق پیامدگرایی یا نتایج (21) عمل میکنند، سازه انگاری آنارشی را یک نهاد تلقی کرده و آن را چیزی میداند که دولتها میفهمند. (22)
هم چنین سازه انگاران به جای تأکید صرف بر منافع و هزینهها بر منطق تناسب (23) یا آنچه از لحاظ هنجاری مناسب است تاکید میکنند و شکل گیری هنجارها و درونی شدن آنها را بستر و زمینه ساز شکل گیری هویت میدانند که این هویت در بردارنده منافع جمعی آنها نیز خواهد بود (wendt 2001: 1023).
برخی نظریه پردازان سازه انگاری از طریق بحث جامعه امن، (24) که از آثار کارل دویچ (25) برگرفته شده و بعدها سازه انگارانی مانند امانوئل آدلر (26) و مایکل بارنت (27) آن را گسترش دادهاند، وارد مقوله همگرایی میشوند. جامعه امنیتی گروهی است که همگرا شده است و همگرایی هم رسیدن به احساس عضویت در یک جامعه است. در این جامعه به دلیل وجود رویهها و نهادهای رسمی و غیر رسمی، وضعیت صلح آمیزی در میان اعضا حاکم میشود؛ به گونهای که توسل به زور به عنوان ابزار حل منازعه از روابط و مناسبات میان اعضای آن کنار گذاشته میشود (Acharya 1991: 159).
بر این اساس، معیارها و ویژگیهای اجتماع امنیتی، شاملِ تعاملات پایدار، وابستگیِ متقابل، نهادهای مشترک، اعتماد متقابل، هنجارها و ایدههای مشترک و هویت جمعی هستند؛ به طوری که میزان دوام و قوام اجتماع امنیتی به میزان هر یک از این معیارها بستگی دارد. در این میان، چسب اجتماع امنیتی هویت جمعی است و سازه انگاران هویت جمعی را در ایجاد همکاری و همگرایی بین کشورهای منطقه بسیار با اهمیت میشمارند. (28) آنها برای ساخته شدن این هویت جمعی در میان گروهی از دولتها، علاوه بر عامل دگر وجود، یک «مای» صریح یا همان ارزشها و هنجارهایی که اعضای آن گروه یا نهاد خود را به آن متعهد ببینند بسیار مهم میدانند و معتقدند هنجارهای مشترک و درونی شده در میان اعضای یک گروه یا سازمان که از طریق تعامل و یادگیری پیچیده اجتماعی صورت میگیرد، میتواند هویت جمعی میان اعضای آن تلقی شود و از طریق این هنجارهای مشترک، دارای هویت و سرنوشت مشترک میشوند و دربارهی همکاری یا عدم همکاری با سایر بازیگران تصمیم میگیرند. البته به اعتقاد ونت، معناهای جمعی و شناخت مشترک در فرایند تعامل شکل میگیرد و به طور همزمان به هویت و منافع بازیگران قوام میبخشد. (29)
2. الزامات تحقق همگرایی در جهان اسلام در مواجهه با تهدید جریان تکفیری
واقعیت این است که وضعیت کنونی مسلمانان و کشورهای اسلامی با ظرفیتهای بالقوه و بالفعل موجود در جهان اسلام به منظور حصول همگرایی همخوانی ندارد. اکثر کشورهای اسلامی در مراحل نخستین سازماندهی سیاسی قرار دارند. در بخش اعظم مناطق جهان اسلام هنوز مردم سالاری شکل نگرفته است. فقدان نهادهای قوی، مستقل و پایدار در این کشورها به صاحبان مناصب امکان میدهد تا اهداف شخصی خود را بر منافع عمومی ترجیح دهند. در برخی کشورهای اسلامی حکومتها بر اساس ساختارهای قبیلهای شکل گرفتهاند. در برخی از آنها ارتباط مستحکمی میان رژیمهای اقتدارگرا، منابع انرژی، سرمایههای خارجی و قدرتهای بزرگ وجود دارد. پیمانهای امنیتی که برخی از این کشورها با ایالات متحده آمریکا منعقد کردهاند، حکایت از علاقه به حضور ترتیبات امنیتیای دارد که در آن قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای نیز عضو باشند. نوپا بودن یا حداقل در انتقال بودن نظامهای سیاسی در دنیای اسلام عاملی است که همگرایی را تضعیف میکند. در سطح بعضی از کشورهای اسلامی مشخصاً نظامهای سلطنتی موجود به علت ماهیتی که دارند مخالف واگذاری اختیارات خود به یک مرکز فوقِ ملی هستند. لذا این حاکمان از این که ساختارهای همکاری منطقهای و بین المللی ممکن است به ساختارهایی برای دخالت منطقهای یا بین المللی شباهت داشته باشد، هراس دارند که این امر به عنوان مانعی برای ههمگرایی و دست یابی به ترتیبات امنیتی و سیاسی مشترک به حساب میآید. بسیاری از کشورهای اسلامی با یکدیگر اختلافات مرزی دارند و موضوع قومیتها، یک منبع مهم تنش و اختلاف در میان آنهاست. هم چنین نازل بودن سهم تجارتِ درون گروهی میان کشورهای اسلامی، حاکی از آن است که ماهیت روابط این کشورها به یک همکاری اقتصادی تجاری معنادار تبدیل نشده است. همکاریهای اقتصادی و تجاری در حاشیه روابط و مناسبات سیاسی مطرح میشود و عملاً نتیجهی ثمربخشی از این دیدگاه برای کشورهای اسلامی حاصل نشده است. (30)بنابراین، گرچه از یک سو امکانات فوق العاده مهمی برای تحقق همگرایی جهان اسلام با تکیه بر عناصر مشترک وجود دارد و در این راستا اسلام به عنوان آیین مشترک و اعتقادات دینی نظیر باور به خدا، پیامبر اسلام، قبله واحد، حج و قرآن کریم همواره به عنوان ظرفیتهای بسیار مناسب در جهت همگرایی مسلمانان و کشورهای اسلامی مطرح بوده و هست ولی از سوی دیگر جهان اسلام با تداوم حضور عوامل واگرا و تقویت آنها در دام تقابل درونی و بیرونی افتاده و با وضعیت نامطلوبی رو به رو شده است. این شرایط موجب شده در وضعیت کنونی، ایدهی همگرایی جهان اسلام در صحنهی عمل، توفیق چندانی نیابد. البته اشتراک منافع میان برخی از کشورهای اسلامی در بعضی از نقاط جهان اسلام باعث شده مجموعههایی همسو با یکدیگر شکل بگیرد، لکن حتی در آن مناطق، فضای همگرایی به معنای حد اعلای همکاری و پیوستگی ناشی از یک هویت مشترک اسلامی مشاهده نمیشود و اکثر کشورهای اسلامی تمایل دارند در فضای بازدارندگی، موازنه قوا و قدرت محوری اهداف و منافع خود را تعقیب نمایند. (31)
از این منظر، هر گونه پاسخ مثبت به موضوع امکان سنجی تحقق همگرایی در جهان اسلام و اتّخاذِ رویکرد تحولی در این زمینه نیازمند تعیین الزامات آن مبتنی بر یک نگاه فرانظری از مقوله همگرایی و یک تحلیل نظری منبعث از آن میباشد که امکان تحول فرهنگ آنارشی را در معنای رقابت یا ستیز به فرهنگ همکاری جویانه و همگرایی امکان پذیر بداند. از این منظر، تحقیق حاضر بر اساس نگاه سازه انگاری مدعی است، اگرچه فرهنگ رقابت، منفعت طلبی و گاه ستیزِ حاکم بر روابط میان کشورهای اسلامی میتواند قالب بندی و ظهور محتمل یک بلوک اسلامی همگرا را در مواجهه با تهدید جریان تکفیری تضعیف کند، اما بر اساس منطقِ سازه انگاری علی رغم این مانع، اگر از دریچه فهم و ادراک مشترک از سوی جهان اسلام به موضوع نگریسته شود، در صورت موفقیت در ایجاد یک توافق معنایی و شناختی دربارهی مقابله با تهدید تکفیریها، علاوه بر تحقق همگرایی از سوی جهان اسلام در مواجهه با این تهدید، زمینهای بسیار مناسب در جهت تکوین هویت مشترک اسلامی نیز فراهم میشود. بنابراین، درمواجهه با تهدیدِ جریان تکفیری بر اساس نگاه سازه انگاری، الزامات تحقق همگرایی را میتوان با در نظر گرفتن مفاهیم فهم مشترک، هنجارها، یادگیری اجتماعی و منطق مناسب بودن مورد توجه قرار داد:
2-1. فهم مشترک:
سازه انگاران به واسطهی تأثیر ساختارهای ذهنی، سرچشمه امنیت و ناامنی را در نحوهی تفکر بازیگران نسبت به پدیدهها و موضوعات به ویژه منافع و تهدیدات میدانند و معتقدند هراندازه ادراکات و منطق متقابل بازیگران نسبت به پدیدهها و موضوعات نامتجانس تر و متناقض تر باشد میزان بیاعتمادی میان آنان افزایش مییابد و دولتها بیشتر به سوی خودیاری و خودمحوری حرکت میکنند. اما چنانچه بتوان ساختاری از دانش مشترک ایجاد نمود، آن گاه میتوانیم کشورها را به سوی یک جامعه امنیتی صلح آمیزتر رهنمون سازیم. بنابراین امنیت بیش از این که بر عوامل مادی قدرت متکی باشد، بر میزان فهم و درک مشترک بازیگران از یکدیگر قرار دارد. (32)در ارتباط با مقوله جریانهای تکفیری نیز یکی از الزامات مهم این است که کشورهای اسلامی درباره این تهدید باید به فهم مشترکی دست یابند تا بر اساس آن بتوانند با یکدیگر همکاری کنند.
2-2. هنجارها:
همان طور که از دیدگاه سازه انگاری بر میآید و در پژوهش حاضر نیز بر آن تاکید میشود مقوله هنجارها از جایگاه مهمی برای شکل دهی رفتار برخوردار است. هنجار، درکِ جمعی از رفتار مناسب بازیگران میباشد. جامعه بین الملل بر پایه درک جمعی دولتها از رفتار مناسب بنیان نهاده میشود. در جامعه بین الملل، هنجارها سه کارکرد ویژه دارند: نخست آن که به شکل گیری بازیگران کمک میکنند. کارکرد دوم هنجار، نقش مؤثر آنها در تعیین حوزه فعالیتهای بازیگران اجتماعی است. به گفته مایکل بارنت، دولتها در یک شبکه هنجاری در هم تنیده که سیاست خارجی آنها را سمت و سو میدهد احاطه شدهاند. مشروعیت جامعه بین المللی در اثر پیروی از قواعد و هنجارهای موجود در آن حاصل میشود. کارکرد سوم هنجارها این که آنها در جامعه بین المللی چارچوبی برای ارتباطات معنادار بین بازیگران فراهم میآورند. هنجارها یک زبان معنادار در جامعه بین المللی محسوب می شوند که بر الگوهای پذیرفته شده تعامل اجتماعی مبتنی میباشند. هم چنین هنجارها به دو دسته تقسیم میشوند: هنجارهای وابسته متعارف که عدم تبعیت از آنها عواقب منفی چندانی به همراه ندارد و به عنوان چارچوبی برای امور معنادار عمل میکند. در مقابل هنجارهای بسترمند بر اصول اخلاقی توافق شده و اصل حمایت مکرر مبتنی هستند و هر سه نقش شکل دهی، جهت دهی و ارتباطی را ایفا میکنند. (33)اگرچه حضور هنجارها تبعیت را دیکته نمیکند و هر هنجار جدید یا نوظهور باید با هنجارهای موجود و چه بسا متعارض رقابت کند، اما هنجارها به مانند قواعدی عمل میکنند که یک هویت را تعریف میکنند و بدین سان به یک هویت، قوام میبخشند. این تأثیرات، قوام بخش (34) هستند، زیرا هنجارها در این نمونهها کنشهایی را که باعث خواهند شد که دیگران ذی ربط یک هویت خاص را شناسایی تعیین نمایند و واکنش متناسب در برابر آن را از خود نشان دهند. در موارد دیگر هنجارها از حیث تاثیری که میگذارند تنظیمی (35)اند. در این راستا، آنها به عنوان معیارهایی برای وضع یا استقرار مناسب یک هویت تعریف شده معرفی میشوند. هم چنین قدرت تأثیر هنجارها نیز متفاوت است. هنجارها از حیث قدرتی که دارند در یک پیوستار قرار میگیرند که از پذیرش گفتمانی محض شروع میشود با الگوهای مناقشه برانگیز امتداد مییابد، و به فهم مشترک بازسازی شده ختم میشود. (36) از این منظر یکی از الزامات مهم در تحقق همگرایی، امکان تبدیل شدن مقوله مقابله با تکفیریها به عنوان یک رفتار مناسب از سوی جهان اسلام است. رفتاری که ناشی از یک هنجار به معنای درک جمعی مبتنی بر مبانی اعتقادی مشترک شیعه و اهل سنت در برابر مبانی فکری جریان تکفیری باشد. البته در این رابطه، قدرت تاثیرگذاری این هنجار و این که تا چه اندازه میتواند در شکل گیری هویت مشترک میان کشورهای اسلامی نقش ایفا نماید مهم خواهد بود و این نیز به نوبهی خود به میزان درونی شدن هنجار مورد نظر بستگی دارد. به عبارت دیگر، از نگاه سازه انگاری، هنجارهای حاکم بر یک جامعهی امنیتی پس از درونی شدن، میتوانند بستری را برای شکل گیری هویت مشترک در میان اعضای خود به وجود آورند.
3-2. یادگیری اجتماعی:
از دیگر مباحث مهمی که در رابطه با موضوع همگرایی در رهیافت سازه انگارانه مطرح میشود، یادگیری اجتماعی پیچیده است این مفهوم به معنای فرایندی است که در آن کنش گران از طریق تعامل با یکدیگر در بسترهای نهادی وسیع تر که خود در بر گیرنده هنجارها و ساختارهای گفتمانی است، منافع و ترجیحهای جدیدی را کسب میکنند (chekel 1998: 12).شاید بتوان گفت که مبنای این استدلال آنها نظریه ارتباطات کارل دویچ است که در درون خود بحث یادگیری ناشی از تبادل یعنی توانایی انتقال پیام، فهم آن و پیش بینی پذیری رفتاری و به شکل متقابل را مطرح مینماید. دویچ شاخصهی همه اجتماعات را وجود حجم چشم گیری از تعاملات و مبادلات میان آنها میداند. (37) و معتقد است که فرایندهای مبادله و ارتباطی، مفهومی از اجتماع را القا میکند که موضوع همدلی متقابل و وفاداریها به احساس ما بودن، اعتماد و ملاحظات مشترک و شناسایی حداقلی از تصور از خود و منافع و پیش بینی موفقیت آمیز رفتار یکدیگر را در پی دارد. (38) اما از نظر سازه انگاران، تبادل و تعامل میان اعضا فقط یکی از زمینههای شکل گیری یادگیری اجتماعی پیچیده است. این در حالی است که ممکن است یادگیری اجتماعی پیچیده در درون گروهی که خود را با بحران مواجه میبیند به وقوع بپیوندد. (Chekel 1998: 13).
از این منظر، بحران تکفیر در جهان اسلام باید بتواند زمینه این یادگیری اجتماعی را فراهم آورد، به عبارت دیگر، باید بتوان آن را فرایندی تلقی نمود که کنش گران از طریق تعامل با یکدیگر در بسترهای نهادی وسیع تر که خود در بردارنده هنجارها و ساختارهای گفتمانی مشترک میباشد منافع و ترجیحهای جدیدی را کسب کنند. بنابراین در صورتی که انتظارات بین الاذهانی مشترکی در باب تهدید جریانهای تکفیری در جهان اسلام پیگیری شود و از طریق تعامل و مذاکره در سطح دولتها، نخبگان و ملتهای جهان اسلام گسترش یافته و نهادینه شود، نه تنها امکان شکل گیری همگرایی در مواجهه با تهدیدِ جریان تکفیری فراهم میشود، بلکه اگر چنانچه تصور و فهم دولتها و ملتهای جهان اسلام از مقوله جریانهای تکفیری بر اساس بازخوانی مبانی اعتقادی مشترک اسلام میان شیعه و اهل سنت صورت پذیرد و درک جمعی و مشترکی از اسلام منجر به رفتارهای همکاری جویانه در مقابل این تهدیدات گردد، این اتفاق خود گامی بسیار مهم در راستای شکل گیری یک هویت اسلامی در جهان اسلام محسوب میشود.
4-2. منطق مناسب بودن:
رویکرد سازه انگاری عقیده دارد که اهمیت ساختارهای عقیدتی در شکل گیری هویتها، علائق و هنجارها باعث خلق مناسب بودن میشود. منطق مناسب بودن یعنی محیط اجتماعی و هنجاری که در آن اقدام صورت میپذیرد از اهمیت زیادی برخوردار است. اقدامات بازیگران را نمیتوان جدا از بافتار هنجارهای اجتماعی بررسی کرد، لذا منطق مناسب بودن این موضوع را مطرح میسازد که از افراد بازیگر انتظار میرود از قواعد مربوط به هویتهای خاص تبعیت کنند. چنین رفتار قانون مندی با ابزار گرایی منطق پیامدگرایی متفاوت است، زیرا بازیگران میکوشند آن چه را که صحیح است انجام دهند نه این که علائق پیشین خود را به حداکثر برسانند. (39) بنابراین، تبدیل به ما شدن و هویت مشترک در برابر تکفیریها یکی از الزامات مهمِ تحقق همگرایی در جهان اسلام به حساب میآید که منطق مناسب بودن را سبب میشود.ماحصل کلام در خصوص الزامات تحقق همگرایی این که: کشورهای اسلامی باید به فهم و هنجارهای مشترکی در ارتباط با تهدید تکفیریها دست یابند، تا احساس انسجام پیدا کرده و بتوانند با یکدیگر همکاری کنند. هم چنین بر اساس یادگیری اجتماعی این هنجارها را درونی ساخته و یک هویت مشترک برای خود تعریف کنند که طبق آن به رفتارهای همگرایانه دست زنند.
3. چارچوب نظری تحلیل تهدیدهای امنیتی
همان طور که پیش تر اشاره شد، تحقق همگرایی جهان اسلام در مواجهه با تکفیریها، محتاج یک ظرفیت شناسی از مقوله تهدید جریان تکفیری است؛ و این به نوبه خود، نیازمند طراحی چارچوبی نظری برای تحلیل تهدیدهای امنیتی میباشد. به این جهت ابتدا باید سازمان معنایی تهدید در ارتباط با تهدید جریان تکفیری مشخص شود و سپس چارچوبی برای تحلیل این تهدید در نظر گرفته شود. سازمان معناییِ تهدید از سه بخش اساسیِ کار گزار یا عامل تهدید (40)، حوزه تهدید و موضوع تهدید (41) تشکیل شده است. عامل تهدید، هویت یا موجودی است که به طور بالقوه یا بالفعل توانایی ایجاد، انتقال یا پشتیبانی از تهدید را دارد. حوزه تهدید، هویت یا چیزی است که موجودیت و یا داراییهای حیاتی آن در معرض خطر قرار گرفته است و در نهایت، موضوع تهدید، پدیده یا رخدادی است که به نظر میرسد قابلیتهای درونی و بیرونی انتقال، پشتیبانی یا ایجاد خطر در موجودیت یا داراییهای حیاتی بازیگر مورد آماج را در خود دارد. (42)از سوی دیگر، تهدیدات امنیتی، مرز میان خطر (43) و ریسک (44) هستند. در این چارچوب، خطر و واژگان مرتبط با آن به معنای عبور از مرز تهدیدهای امنیتی و وارد شدن به حیطهی تهدیدهای امنیتی بالفعل است؛ طیف خطر – تهدیدات بالفعل را میتوان در سه درجه یا وضعیتِ هشدار (45)، مخاطره (46) و بحران (47) مرحله بندی نمود. بنابراین، این طیف، شاملِ وضعیت هشدار، وضعیت مخاطره آمیز و وضعیت بحرانی میگردد. هر سه وضعیت، شدت و گستره تهدید علیه حوزه تهدید را نشان میدهد؛ اما به نظر نمیرسد هر نوع تهدیدی با هر نوع ظرفیت و قابلیتی بتواند تا مرحله بحران زا شدن پیش برود، زیرا همه تهدیدات از قابلیت نفوذ در تمام حوزههای تهدید برخوردار نیستند. در حالی که ریسکِ مرحله ما قبل تهدیدهای امنیتی به رسمیت شناخته شده و مرحلهای از تهدیدهای بالقوه است.
برای اندازه گیری درجهی تهدید، میتوان از شاخصههایی نظیر شدت تهدید، گستره تهدید و عمق تهدید بهره برد. شدت – تهدید به حجم تجهیزات، عناصر و عوامل تهدیدگر و حجم آثار تخریبی آن بر اهداف مرجع حوزه تهدید بستگی دارد؛ در حالی که گستره تهدید، پوشش محیطی تهدید را مدنظر قرار میدهد. هر قدرت محیط اعمال تهدید وسیع تر باشد، تهدید از گستردگی بیشتر میدارد. در نهایت، عمق تهدید به میزان نفوذ آن در لایههای درونی هدف مرجع بستگی دارد. با توجه به این شاخصهها، سه درجه پیامد برای سه درجه وضعیت تهدیدهای خطرناک شامل پیامدهای ویرانگر – وضعیت بحرانی، پیامدهای شدید – وضعیت مخاطره انگیز و پیامدهای قابل توجه – وضعیت هشدار میتوان تعیین نمود.
این طیف نشان میدهد تهدید دارای شش وضعیت اصلی است که تهدیدات امنیتی مرز میان تهدیدات بالقوه و بالفعل به شمار میروند. (48)
با بهره گیری از این مباحث در مقاله حاضر تلاش میشود وضعیت تهدید تکفیریها در این طیف مشخص شد. بدین منظور باید تهدید تکفیریها برآورد، شود. برآوردِ تهدید در اصطلاح، شامل شناسایی تهدید، تحلیل یا تعیین حجم تهدید و سنجش آن میشود. شناسایی الزاما به معنای تفحص یا جستجو، برای کشف تهدید نیست، بلکه میتواند به معنای پذیرش اولیه پدیدهای به عنوان تهدید باشد. در تحلیل تهدید باید محورهایی اساسی را دربارهی حجم تهدید مدنظر قرار داد. برخی از این محورها عبارتند از: حجم تاریخی، حجم مکانی، حجم آثار و پیامدها و حجم تعداد بازیگران و در نهایت، سنجش تهدید با پنج شاخصِ عمق تهدید، دامنه تهدید، توانمندی تهدیدگر، موقعیت تهدیدگر و عامل تهدیدگر صورت میپذیرد.
در ادامه به شناسایی و تحلیل تهدید جریان تکفیری خواهیم پرداخت تا ضمن مشخص نمودن سازمان معنایی تهدید جریان تکفیری زمینه بحث درباره سنجش این تهدید فراهم شود.
3. شناسایی تهدید جریان تکفیری
تکفیریها، به گرایش گروهی از سلفیون اطلاق میشود که مخالفان خود را کافر میشمارند. اصطلاح سلفیه در آثار محققان عربی در دو معنا به کار رفته است: در معنای نخست، بر کسانی اطلاق میشود که مدعی هستند در اعتقادات و احکام فقهی، به سلف صالح اقتدا میکنند. از همین منظر بود که در قرن چهارم هجری گروهی فقیه و محدث با شعار زنده کردن آراء فقها و محدثان گذشته به میدان آمدند و ادعای سلفی گری کردند و به همین جهت به آنها «سلفیون» یا «سلفیه» میگفتند. در معنای دوم که کاربرد آن به دوران بیداری مسلمانان در عصر حاضر بر میگردد، بر کسانی اطلاق شده است که برای بیداری مسلمانان و رهایی آنان از تقلید فکری غرب و اتکا و اعتماد آنان به فرهنگ و تمدن دیرینه خویش و رجوع به قرآن و سنت با نگاهی تازه و اندیشهای نو برای حل معضلات و مسائل فکری جدید و استخدام فن و تکنیک و علوم تجربی بر مبنای فرهنگ اسلامی و تطهیر چهره نورانی اسلام از غبار بدعتها و خرافههایی که در طول چهارده قرن بر آن نشسته بود تلاش کردهاند و حرکت اصلاح دینی را شکل دادهاند. آنها عنوان سلفیه را نشانی برای خویش قرار دادند. اما منظور تحقیق حاضر از کاربرد اصطلاح سلفیه همان معنای اول را شامل میشود. (49) بر اساس مبنای فکری این دسته از سلفیون، میان ایمان و عمل تلازم وجود دارد؛ به این معنا که اگر کسی ایمان به خدا داشته باشد ولی مرتکب کبائر شود و، از دین خارج شده و کافر شمرده میشود. در جهان اسلام تنها گروهی که چنین عقیدهای داشتند، خوارج بودند. خوارج نیز ایمان را بسته به عمل میدانستند و فرد مرتکب کبیره را از دین خارج و واجب القتل میشمردند. به همین علت در برابر مسلمانان قد برافراشتند و آنان را به بهانههای واهی کشتند. حتی حضرت علی (علیه السلام) را نیز به این بهانه شهید کردند که به باور آنها، به علت آن که حکمیت را که خود آنها به او تحمیل کرده بودند، پذیرفت، مرتکب کبیره شده بود. (50) سلفیهای تکفیری نیز مشابه خوارج بسیاری از مسلمانان را از آن جهت که همانند آنها نمیاندیشند و به باورشان مشرک هستند، کافر و مهدورالدم میدانند.اعتقادات سلفیهای تکفیری شامل موارد زیر است:
1. تکفیرِ: آنها به خود اجازه میدهند که علیه مسلمانان دیگر نیز در صورتی که اعمال آنها مورد قبول نباشد به عنوان کافر و مرتد اعلام جنگ دهند؛ چه رسد به غیر مسلمانان. آنها غیر مسلمانان را به عنوان کفار فقط شایستهی مرگ میدانند.
2. ردّ اقتدار سیاسی: تکفیریها هر صاحب اقتدار سیاسی را که از عقاید آنها پیروی نکند نامشروع و قتل او را واجب میدانند.
3. ردّ قواعد جهاد: به اعتقاد اکثریت قریب به اتفاق مسلمانان جهاد وقتی واجب میشود که زمینهای اسلامی مورد تهاجم و تهدید قرار بگیرد (جهاد تدافعی)، جهاد هم چنین دارای قواعد خاص خود از جمله عدم کشتار غیر نظامیان است. ولی تکفیریها به هیچ کدام از این قواعد پای بند نیستند و کشتار مردم بیگناه را مجاز میدانند.
4. رد حرمت خودکشی: در اسلام، مسیحیت و یهودیت، خودکشی گناه نابخشودنی محسوب میشود در حالی که تکفیریها خودکشی برای کشتن دشمنان خدا را شهادت میدانند، از نظر آنها افرادی که به اقدامات انتحاری دست میزند شهید هستند و مستقیماً وارد بهشت میشوند.
5. تروریسم: تکفیریها برای کشتن دشمنان خدا تروریسم را مجاز میدانند و معتقدند استفاده از خشونت و ترور برای برکناری رهبرانی که بر اساس اسلام حقیقی حکومت نمیکنند یک وظیفه اسلامی است. (51)
6. در تبیینی دیگر از تکفیر این مفهوم از دو مولفه اساسی جهل و عنصر روحی و روانی تشکیل میشود و شاخصههایی نظیر خشونت عریان و دائمی، آسیب زدن به افراد بیگناه، حرکت تصاعدی در تکفیر دیگران، کشتن اهل اسلام و فاصله گرفتن از دین را میتوان برای معرفی جریان تکفیری در نظر گرفت. (52)
4. تحلیل (تعیین حجم) تهدید جریان تکفیری
4-1.حجم تاریخی (پیشینه)
پیشینه تکفیر در جهان اسلام به صدر اسلام باز میگردد؛ به این معنا که در برهههایی از تاریخ، گروههایی از مسلمانان، مخالفان خود را کافر نامیدهاند. در تاریخ اسلام، فتنه تکفیر به همراه اباحه خون، مال و ناموس، با خوارج آغاز می شود. بسیاری از فرقههای خوارج، کسی را که مرتکب یکی از گناهان کبیره میشد کافر میدانستند. در حوزهی نظری، اندیشه تکفیری در چند قرن گذشته، ریشه در دیدگاههای ابن تیمیه دارد و گروههای تکفیری دیدگاه تکفیری خود را از ابن تیمیه وام گرفتهاند. در روزگار او دیدگاه تکفیری وی از مرز نظریه پیش تر نرفت و در حوزهی عمل، به اباحهی خون و مال مسلمانان نینجامید. ابن تیمیه به رغم تعریفی که از کفر ارائه میدهد و حصول کفر را با انکار ضروری دین و یا احکام متواتره و مورد اجماع گره میزند، اما در واقع گروههای فراوانی از مسلمانان را تحت عنوان گوناگون تکفیر کرده و از دایره اسلام خارج نموده است و با این نگرش، دایره مفهوم ایمان را بسیار تنگ وضیق در نظر گرفته است.در قرن دوازدهم با ظهور محمدبن عبدالوهاب در منطقه نجد، اندیشه تکفیر، از حوزه نظر وارد مرحله عمل شد. در این مرحله، محمدبن عبدالوهاب واژههایی مانند شرک و کفر را به سادگی درباره مسلمانان به کار برد و خون، مال و ناموس آنان را مباح شمرد. کتابها و رسالههای اعتقادی وی لبریز از تکفیر نه تنها عموم مسلمانان بلکه علمای اسلامی است. سنت تکفیر در نسل محمدبن عبدالوهاب مهم چنان باقی ماند و نوه او همانند پدر بزرگ خود، مسلمانان عصر خود را به شرک و کفر متهم کرد و آنان را بدتر از مشرکان پیش از اسلام شمرد. بنابراین تکفیر، پدیدهای نوظهور در تاریخ اسلام نیست، بلکه در دل تاریخ، در پارهای از مقاطع، به دلایل اجتماعی و فکری و زمینههای موجود، روی داده است. از این جهت پدیدهی تکفیر ماهیتاً همانی است که در گذشته هم بوده؛ اما آنچه که آن را در عصر حاضر از گذشته متمایز میکند، چهار خصوصیت است: ابعاد جهانی آن، شبکهای شدن تکفیریها، اقدام به کشتارهای نامتعارف و وحشیانه و مشوّش و مشوّه نمودن چهرهی اسلام رحمانی در اذهان مردم دنیا. (53)
4-2. حجم مکانی
وسعت و فراگیری اقدامات تروریستی گروههای تندرو و افراطی تکفیری امروز در اکثر مناطق جهان اسلام نظیر عراق، پاکستان، افغانستان، لبنان، سوریه، یمن، مصر، تونس، الجزایر و ... به چشم میخورد. اگرچه میان وهابیت و تکفیر تمایزاتی وجود دارد و نمیتوان هر گروه وهابی را الزاماً جریانی تکفیری دانست و هم چنین امروزه برخی جریانهای داخلی وهابیت در واکنش به واقعیتهای جهان اسلام به اعتدال روی آوردهاند، اما واقعیت این است که این جریانهای معتدل نتوانستهاند بر فضای غالب وهابیت تأثیر به سزایی داشته باشند و آموزههای وهابیت بستر مناسبی را برای فعالیت جریانهای تکفیری فراهم میکنند.از این رو در تحلیلِ حجم مکانیِ تهدیدِ جریان تکفیر مناسب است عرصه فعالیت وهابیون در مهمترین کشورها و مناطق اسلامی همچون خاورمیانه، آسیای مرکزی، شبه قاره هند و شبه جزیره بالکان مورد توجه قرار گیرد. در این میّان عربستان سعودی، با 90 درصد جمعیت اهل تسنن، مهمترین کانون تمرکز اهل سنت با گرایش وهابی در منطقه خاورمیانه محسوب میشود و حاکمان این کشور از حامیان جدی وهابیت در میان خاندان پادشاهی بوده و از مسلک سلفی حمایت میکنند. بدین واسطه سایر کشورهای عرب حوزه خلیج فارس، شامل بحرین، امارات، کویت، قطر و عمان نیز، به مکانی امن و در عین حال مستعد برای گسترش وهابیت و تامین منابع مالی آنها تبدیل شدهاند. (54)
به جز وهابیان، گروههای تندروی دیگری نیز مانند گروههای وابسته به مکتب سلفی، دیوبندی در پاکستان هستند که چنین اعتقادی دارند. سپاه صحابه، لشکر جهنگوی، جیش محمد و لشکر طیبه همگی از گروههای سلف وابسته به شاخهی افراطی دیوبندی هستند که به طور رسمی، شیعیان را کافر اعلام میکنند. نزدیکی به یکی از مناطق عمدهی سلفیان یعنی افغانستان در کنار نوع دینداری مردمان این دو کشور که توأم با تعصبات خاص است و نیز بافت قبیله ای، باعث شده سلفی گری به شکل عمده در پاکستان و به شکل ابتدایی خود در هند نفوذ کند. هم چنین نزدیکی به افغانستان در کنار فقر و مشکلات اقتصادی، زمینه خوبی برای حضور برخی از گروههای سلفی در کشورهای آسیای میانه نیز به وجود آورده است. البته دولت این کشورها با پیشینه دین ستیزی دوران شوروی سابق و نیز دین ستیزی امروز غربی، اجازه فعالیتهای مدنی دینی را از این گروهها گرفتهاند؛ سلفی گری با استفاده از برخی مسلمانان حوزهی اسیای جنوب شرقی، در کشورهایی مانند بنگلادش و فیلیپین نیز جای خود را باز کرده است. البته فقر این نواحی هم در جذب افراد به این نوع نگرش دینی مؤثر بوده است. حضور تعداد زیادی از اعراب مسلمان در کشورهای اروپایی در کنار نوع نگاه آنها به این کشورها باعث شده سلفی گری در قلب اروپا هم نفوذ کند. در آمریکا نیز حضور تعداد زیادی از مهاجران در این کشور در کنار امکان فعالیت تبلیغی از طریق رسانهها، زمینهی مناسبی برای فعالیت سلفیان در این کشور به وجود آورده است؛ البته پس از حملات یازدهم سپتامبر این زمینه بشدت کمرنگ شد و سلفیان تحت نظارت شدیدی قرار گرفتند. (55) در قاره آفریقا نیز به علل گوناگون از جمله ضعفهای مختلف نرم افزاری و سخت افزاری اعم از عقب ماندگیهای اقتصادی، بیثباتیهای سیاسی، نابرابریهای اجتماعی و در کنار آن، مداخلات خارجی که منافع خود را جز در ناامنی و بیثباتی نمیبینند، هم اکنون به بهشت گروههای افراطی و تروریستهای خشونت طلب و رعب انگیز نظیر بوکوحرام در نیجریه و الشباب در سومالی تبدیل شده است. (56)
4-3. حجم آثار و پیامدها
آثار و پیامدهای ناشی از عمل تکفیریها از مرزهای اسلام عبور میکند. تکفیر، بر تن کردار زشت کشتن انسانها لباس تقدس و دین را پوشانده و با این کار، دست به نسل کشی میزند. از سوی دیگر با متزلزل ساختن اعتقادات مسلمانان باعث تهی کردن اسلام از محتوای غنی فرهنگی خود میشود. تکفیریها با تضعیف و بعضاً نفی ابعاد اجتماعی اسلام در صدد نابود ساختن ارزشهای اصیل اسلامی و سست کردن ارادهی دینی ملتهای مسلمان در سراسر جهان برآمدهاند. افکار تکفیریها، بازتاب دهنده واقعیات مسلمانان صدر اسلام و حتی دیدگاه غالب آنها در طول تاریخ نیست؛ بدین معنا که نه گذشته مسلمانان و نه وضعیت اندیشه کنونی در میان جهان اسلام، مباحث و طرز تفکر تکفیریها را بر نمیتابد. نگاه تکفیریها، تقویت تفکر ضد تقریبی، سطحی نگری در خصوص ابعاد اجتماعی اسلام، تاثیر مخرب این جریان بر جایگاه زن، علم، هنر و موسیقی که تداعی کننده بازگشت به دوران جاهلیت و مخالفت ورزیدن با عقل است را در بر میگیرد.در مجموع میتوان مهمترین آثار و نتایج مخرب توسعه گروههای تکفیری را در زیر خلاصه نمود:
1. ترویج پدیده اسلام هراسی و ایجاد نفرت از مسلمانان در جهان؛
2. فراموشی مسئله فلسطین و تامین منافع رژیم صهیونیستی؛
3. تضعیف بیداری اسلامی و به انحراف کشیدن آن؛
4. ایجاد تفرقه در بین امت مسلمان اعم از شیعه و سنی؛
5. راه اندازی جنگهای داخلی در کشورهای اسلامی؛
6. تأمین منافع غرب و هموار کردن راه برای آنان برای حمله نظامی و غارتگری در کشورها به بهانه مبارزه با تروریسم؛
7. گسترش ناامنی در منطقه و تهدید منافع ملی کشورها؛
8. قتل عام مسلمانان بیگناه و ایجاد حس بیاعتمادی در بین مسلمانان نسبت به یکدیگر. (57)
4-4. حجم بازیگران
با وقوع تحولات بیداری اسلامی در غرب اسیا و شمال آفریقا، وقوع ناآرامی و سپس بحران در سوریه این واقعیت آشکار شد که گروههای تکفیری با سازماندهی ویژه توسط قدرتهای غربی و ارتجاع عربی، دنیای اسلام را زیر سیطرهی فعالیتهای جاهلانه خود قرار دادهاند. کشورهای سرشناس اروپایی با طرح ریزی آمریکا و حمایتهای جدی عربستان و دیگر همراهان عربی ریاض، از ابتدای بحران سوریه کمکهای اطلاعاتی، تسلیحاتی و رسانهای خود را در حمایت از تکفیریها به کار گرفتند تا حکومت سوریه را به ریاست بشار اسد برانداخته و جبهه مقاومت اسلامی منطقه را با ضربه سنگینی متوقف کنند. از این رو از آغاز بحران سوریه در سال 2011 م تا کنون، از هیچ کوششی جهت تجهیز عناصر تکفیری فروگذار نکردند و از اعلام آشکار آن نیز ابایی نداشتند. این کمکها شامل جذب تکفیریها از سراسر دنیا به کشورهای همسایه سوریه، سازماندهی آنها و فرستادن به سوریه از طریق ترکیه، لبنان، اردن و از راه مرزهای عراق بود و در ادامه، انواع کمکهای نظامی – تسلیحاتی و اطلاعاتی توسطه آمریکا، عربستان، رژیم صهیونیستی، انگلیس، فرانسه و ... و آموزش نظامی تروریستها در اردن و ترکیه دنبال شد. حمایت جبهه غربی – عربی از تکفیریها در سوریه و دیگر نقاط جهان اسلام که با طرحهای پنهانی آمریکاییها برای زدن ضربه مهلک به اسلام و مسلمین دنبال میشود، با همه پرده پوشیهای غرب، دارای شواهدی است که نشان میدهد هدف اصلی آمریکا و همراهان غربی وی از این اقدامات، تخریب وجهه اسلام، ایجاد تفرقه در دنیای اسلام و تقویت مواضع خود در منطقه خاورمیانه است. در حالی که برخی کشورهای عربی منطقه بدون درک این اهداف، تبدیل به پیاده نظام آمریکاییها شدهاند. صحنه سوریه اثبات نمود که غربیها شورشیان سوریه را آموزش میدهند و تقسیم کار دقیقی را انجام دادهاند. (58)5- مدلهای مفهومی:
الگوی 1- ظرفیت شناسی از تهدید جریان تکفیریمدل مفهومی:
الگوی 1- ظرفیت شناسی از تهدید جریان تکفیری
الگوی 2- امکان سنجی تحقق همگرایی در مواجهه با تهدید جریان تکفیری
ج- شرح و روش پژوهش:
روش دلفی را میتوان به عنوان نتایج ثانویه یک پروژه دفاعی دانست که در اوایل دهه 1950 م تحت عنوان «پروژه دلفی» شروع شد. هدف اولیه مطالعه، رسیدن به اجماع موثقی از نظریات گروهی از متخصصان بود که از طریق توزیع یک سری پرسش نامه، به صورت متمرکز و بازخوردهای کنترل شده در بین آنان اجرا میشد. اساس و پایه روش یا تکنیک دلفی بر این است که نظر متخصصان هر قلمرو علمی در مورد پیش بینی اینده صائبترین نظرست. بنابراین برخلاف روشهای پژوهش پیمایشی، اعتبار روش دلفی نه به شمار شرکت کنندگان در پژوهش که به اعتبار علمی متخصصان شرکت کننده بستگی دارد. یک مطالعه دلفی مرسوم شامل یک سری از جریانها وروندهاست که منعکس کننده دو جنبه رفتاری و آماری فرایند است. اگرچه تصمیم گیری دربارهی اعدادِ دورها به فرد یا گروه نظارت کننده بستگی دارد، معمولاً سه سری پرسش نامه به اعضای گروه متخصص که قبلاً انتخاب شدهاند ارسال میگردد. اولین دور پرسش نامه معمولاً فاقد ساختار بوده و به صورت پرسشهای باز مطرح میشود. این کار به شرکت کنندگان در مطالعه، آزادی عمل نسبتاً وسیعی میدهد تا درباره موضوع تحت بررسی شرح بیشتری بدهند. سپس از نتایج دور اول، یک تحلیل کیفی به عمل میآید و این تحلیل پایه پرسش نامه دوم را تشکیل میدهد. نقش دور اول تعیین مسائلی است که در دورهای بعدی بررسی میشود. پرسش نامه دوم به همراه خلاصه نتایج مرحله اول به اعضای همان گروه ارسال میشود و از آنان درخواست میشود تا با توجه به آن، به پرسش نامهی دوم پاسخ گویند. این عمل میتواند در مورد پرسش نامه دور سوم قابل تکرار باشد. در پایان دور سوم یا هنگامی که اجماع حاصل شد، بررسی کننده گزارشی از اظهارات رتبه بندی شده را تهیه کرده و مشخص میکند که چه میزان تغییرات در نظریات، صورت گرفته است. سپس نظریات اجتماعی به همراه سایر توصیههای مربوطه دریافتی از شرکت کنندگان خلاصه نویسی شده به افراد ذی نفع جهت تصمیم گیری ارائه میشود. (59)د. تجزیه و تحلیل آمار میدانی:
1- ویژگیهای پاسخ گویان:
1-1 - تحصیلات:
ده نفری که پرسش نامه را تکمیل کردند مدرک دکترا داشته یا دانشجوی این مقطع بودند.1-2- نوع شناخت از مسائل تکفیریها:
پاسخ گویان عمدتاً هم به صورت تحقیقاتی و هم به صورت تجربی با مسائل تکفیریها آشنا بودهاند.1-3- عضویت:
پاسخ گویان عمدتاً از اعضای هیئت علمی دانشگاه بودهاند.2- پرسش نامه باز اولیه در خصوص تهدید جریان تکفیری:
در این تحقیق ابتدا پرسش نامهی اولیه در خصوص ظرفیت شناسیِ تهدیدِ جریان تکفیری به صورت باز، توسط محقق تهیه شد و در اختیار ده تن از صاحب نظران موضوع قرار گرفت. این کار به شرکت کنندگان در مطالعه امکان میداد تا درباره تهدید تکفیریها شرح بیشتری بدهند. سوالهای مطروحه در این پرسش نامه موارد زیر را شامل میشد:1. عوامل تهدیدهای تکفیری چه کسانی هستند؟
2. موضوع تهدیدهای تکفیری چیست؟
3. اهداف تکفیریها از اقداماتشان چیست؟
4. حوزه اصلی تهدید جریانهای تکفیری کجاست؟
5. دامنه تهدیدهای تکفیری به چه میزان گستردگی دارد؟
2-1. بررسی اولیه نتایج:
پس از دریافت پاسخها از سوی صاحب نظران، از نتایج آن بررسی اولیهای به منظور تعیین جایگاه تهدید تکفیریها در سازمان معنایی تهدید به عمل آمد. این بررسی نشان داد که تهدید تکفیریها به لحاظ عامل متعدد بوده و علاوه بر گروههای افراطی و تکفیری به عنوان عاملان مستقیم، برخی قدرتها نظیر ایالات متحده آمریکا و رژیم صهیونیستی و برخی کشورهای عرب منطقه نظیر عربستان سعودی و قطر را نیز در بر میگیرد. موضوع تهدید در این جا، اگرچه در ظاهر اقدامات تروریستی و قتل عام فجیع مسلمانان شیعه و سنی و گاه دیگر اقلیتهای مذهبی میباشد، اما در اصل، تضعیف بنیهی مسلمین و ایجاد تفرقه و تشتت میان مسلمانان و نهایتاً تخریب وجههی اسلام رحمانی را در جهان بهدنبال دارد. به لحاظ حوزه تهدید نیز اگرچه در زمان کنونی مشخصاً کشورهای اسلامی نظیر عراق، سوریه، لبنان، افغانستان و پاکستان به طور مستقیم درگیر این موضوع میباشند اما جهان اسلام و بلکه جهان بشریت از پیامدهای مترتب بر خطر تکفیریها در امان نیست.
3. پرسش نامه ساختارمند در خصوص تهدید جریان تکفیری:
نتایج حاصل از بررسی فوق در اختیار اعضا قرار گرفت و از آنان خواسته شد به منظور تأیید استنباط پیش گفته و هم چنین تعیین نوع وضعیت و شدت تهدید جریان تکفیری (تهدید با شدت بالا – وضعیت بحرانی، تهدید با شدت متوسط – وضعیت مخاطره انگیز و تهدید با شدت پایین – وضعیت هشدار)، پرسش نامهی دوم را که به شکل ساختارمند تهیه شده پاسخ گویند.3-1. سوالهای اصلی پرسش نامه:
این دسته از سوالهای پرسش نامه مربوط به ظرفیت شناسی تهدید جریان تکفیری شامل پنج سوال بود که پاسخ گویان به شرح ذیل دربارهی تأثیرات تهدید جریان تکفیری اظهار نظر کردند:در پاسخ به سوال 1 با این محور که تهدید تکفیریها به لحاظ عمق از چه میزان تاثیری برخوردار است؟ بیشتر پاسخ گویان به گزینه تأثیر بالا (7 نفر) و بقیه به ترتیب به گزینههای تأثیر متوسط (2 نفر) و تأثیر اندک (1) رای دادهاند.
جدول 1
سوالات |
گزینه ها |
تأثیر بالا |
تأثیر متوسط |
تأثیر اندک |
بی تأثیر |
جمع کل |
عمق تهدید تکفیریها از چه تاثیری برخوردار است؟ |
فراوانی |
7 |
2 |
1 |
0 |
10 |
درصد |
70 |
20 |
10 |
0 |
100 |
نمودار 1: عمق تهدید
در پاسخ به سوال 2 با این عنوان که تأثیرات دامنه و گستره تهدید تکفیریها چگونه است؟ گزینه تاثیر بالا بیشترین رای را به خود اختصاص داده است. گزینه تأثیر بالا (9 نفر) و یک نفر به گزینه تأثیر متوسط رای دادهاند.
جدول 2
سوالات |
گزینه ها |
تأثیر بالا |
تأثیر متوسط |
تأثیر اندک |
بی تأثیر |
جمع کل |
دامنه و گستره تهدید تکفیریها از چه میزان تأثیری برخوردار است؟ |
فراوانی |
9 |
1 |
0 |
0 |
10 |
درصد |
90 |
10 |
0 |
0 |
100 |
نمودار 2: دامنه و گستره تهدید
سوال سوم عبارت بود از به لحاظ توانمندی، تهدید تکفیریها از چه میزان تأثیری برخوردارند؟ در پاسخ به این سوال شش نفر به تأثیر متوسط و چهار نفر به تأثیر بالا رای دادند.
جدول 3
سوالات |
گزینه ها |
تأثیر بالا |
تأثیر متوسط |
تأثیر اندک |
بی تأثیر |
جمع کل |
به لحاظ تواننمدی، تهدید تکفیریها از چه میزان تأثیری برخوردارند؟ |
فراوانی |
4 |
6 |
0 |
0 |
10 |
درصد |
40 |
60 |
0 |
0 |
100 |
نمودار 3: توانمندی تهدید
در پاسخ به سوال چهارم که عبارت بود از: تأثیرات تهدید تکفیریها به لحاظ شاخص موقعیت به چه میزان است؟ هشت نفر به گزینه متوسط یک نفر به تأثیر بالا و یک نفر به تأثیر اندک رای دادند.
جدول 4
سوالات |
گزینه ها |
تأثیر بالا |
تأثیر متوسط |
تأثیر اندک |
بی تأثیر |
جمع کل |
تأثیرات تهدید تکفیریها به لحاظ متغیر موقعیت به چه میزان است؟ |
فراوانی |
1 |
8 |
1 |
0 |
10 |
درصد |
10 |
80 |
10 |
0 |
100 |
نمودار 4: موقعیت تهدید
سوال پنجم و پایانی این بخش از سوالها عبارت بود از: به لحاظ حامیان اصلی تهدید کننده، تهدید تکفیریها از چه میزان تأثیری برخوردارند؟ در پاسخ به این سوال همه شرکت کنندگان به تأثیر بالا رای دادند.
جدول 5
سوالات |
گزینه ها |
تأثیر بالا |
تأثیر متوسط |
تأثیر اندک |
بی تأثیر |
جمع کل |
به لحاظ حامیان تهدید گر، تهدید تکفیریها از چه میزان تأثیری برخوردارند؟ |
فراوانی |
1 |
0 |
0 |
0 |
10 |
درصد |
10 |
0 |
0 |
0 |
100 |
نمودار 5: حامیان تهدیدگر
3-2. اندازه گیری شدت تهدید جریان تکفیری:
منطبق بر الگوی ظرفیت شناسی تهدید جریان تکفیری (الگوی شماره یک، ر.ک: ص 20) وبر اساس آراء و نظریات فوق، در این قسمت میبایست مشخص کرد که شدت تهدید جریان تکفیری به چه میزان بوده و در کدام طیف (تهدید با شدت بالا – وضعیت بحران 15-12، تهدید با شدت متوسط – وضعیت مخاطره 11-8 و تهدید با شدت پایین – وضعیت هشدار 7-4) قرار میگیرد.جدول 6
شاخصهای تهدید |
عمق |
دامنه و گستره |
توانمندی |
موقعیت |
حامیان |
میانگین امتیازات |
2/6 |
2/9 |
2/4 |
2 |
3 |
مجموع میانگین |
12/9 |
همان طور که جدول فوق نشان میدهد شدت تهدید جریان تکفیری با عدد 12/9 ارزیابی گردیده که در بازه 15-12 قرار میگیرد و بدین ترتیب این تهدید، تهدیدی با شدت بالا علیه جهان اسلام و در وضعیت بحران برآورد میگردد. البته نکته قابل توجه در این میان این که عدد 12/9 در طیف حداقلی بازه 15-12 قرار دارد.
4. پرسش نامه بازِ اولیه در خصوص امکان تحقق همگرایی:
نتایج حاصل از ظرفلیت شناسی و تحلیل شدت تهدید جریان تکفیری به عنوان تهدیدی با شدت بالا علیه جهان اسلام در اختیار اعضا قرار گرفت و از آنان خواسته شد با توجه به وزن این تهدید و ضرورتهای تحقق همگرایی ناشی از پیامدهای تهدید مذکور به سوالهای زیر پاسخ گویند:1. وضعیت همگرایی را در جهان اسلام به طور کلی چگونه ارزیابی میکنید؟
2. ضرورت تحقق همگرایی در جهان اسلام را با توجه به تهدید تکفیریها چگونه ارزیابی میکنید؟
3. نقش جریان تکفیری را در همگرایی جهان اسلام چگونه تجزیه و تحلیل میکنید؟
4. ملاکهای اصلی کفر را که مسلمانان بر آن اتفاق نظر دارند و میتواند مبنای توافق کلیه مذاهب اسلامی باشد در چه مواردی میدانید؟
5. به نظر شما به چه میزان امکان همگرایی از منظر هویتی در جهان اسلام در مواجهه با تکفیریها وجود دارد؟
4-1. بررسی اولیه نتایج :
از نظر پاسخ دهندگان، وضعیت کنونی مسلمانان و کشورهای اسلامی با ظرفیتهای بالقوه و بالفعل موجود در جهان اسلام همخوانی ندارد و کشورهای اسلامی با مشکلات اقتصادی، امنیتی و فرهنگی گوناگونی رو به رو هستند و معمولاً یکدیگر را به عنوان مکمل در روابط مختلف فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و نظامی تلقی نمیکنند. در این میان، فقدان انسجام ذهنی مانع مهمی در راه همگرایی کشورهای مسلمان است. اما به رغم این چالشها و مشکلات، جنایتهای گستردهی جریانهای تکفیری در حق مسلمانان بیدفاع، اعم از شیعه و سنی و نقش تکفیر در سیاه نمایی چهره اسلام رحمانی در دنیا، ضرورت همگرایی و توجه ویژه و روز افزون کشورهای اسلامی را در مقابله با گسترش این پدیده تلخ دوچندان میسازد. از نظر پاسخ دهندگان، بنا بر اتفاق علمای اسلام، اصلِ ورود به اسلام، شهادتین است و انکار آن باعث کفر میگردد. انکار خدا و توحید، انکار رسالت نبی گرامی اسلام و انکار ضروری دین معیارهای دقیقی هستند که در منابع اسلامی جزو ملاکهای تکفیر و کفر ذکر شده است و میتوان گفت که همه مسلمانان بر آن اتفاق نظر دارند. از این رو تحریف معنای ایمان و توسعه در مفهوم و مصادیق کفر که مهمترین مبنای کلامی گروههای تکفیری به شمار میرود فاقد پشتوانه دینی و مخالف دیدگاه قاطبه مذاهب اسلامی است.مجموع این مباحث موجب میشود به شکل گیری همگرایی در مواجهه با تهدید جریان تکفیری امیدواری پدید آید.
5. پرسش نامه ساختارمند در خصوص امکان تحقق همگرایی:
نتایج حاصل از بررسی فوق در اختیار اعضا قرار گرفت و از آنان خواسته شد به منظور تایید استنباط پیش گفته و همچنین سنجش امکان تحقق همگرایی جهان اسلام در مواجهه با تهدید جریان تکفیری (امکان بالا – امکان متوسط و امکان ضعیف)، پرسش نامه دوم را که در سه سطح تحلیل نخبگان، ملتها و حاکمان بر اساس الزامات دیدگاه سازه انگاری و به شکل ساختارمند تهیه شده پاسخ گویند.5-1. سوالهای اصلی پرسش نامه:
در قسمت سوالهای مربوط به امکان سنجی سه سوال اصلی در سه سطح تحلیل متفاوت مورد پرسش قرار گرفت که مخاطبین به شرح ذیل به آنها پاسخ دادند.در پاسخ به سوال اول با این عنوان که: " امکان شکل گیری یک فهم مشترک در سطح نخبگان، ملتها و حاکمان جهان اسلام در مواجهه با تهدید جریان تکفیری به چه میزان است؟ "
1. سطح نخبگان:
اکثر پاسخ گویان (8 نفر) به گزینه زیاد رای دادند و دو نفر به گزینه متوسط رای دادند.جدول 7
گزینه ها |
|
زیاد |
متوسط |
کم |
جمع کل |
امکان شکل گیری یک فهم مشترک در سطح نخبگان جهان اسلام در مواجهه با تهدید جریان تکفیری به چه میزان است؟ |
فراوانی |
8 |
2 |
0 |
10 |
درصد |
80 |
20 |
0 |
100 |
نمودار 6: امکان سنجی شکل گیری فهم مشترک در سطح نخبگان
2. سطح ملتها:
اکثر پاسخ گویان (9 نفر) به گزینه زیاد رای دادند و یک نفره به گزینه متوسط رای دادند.جدول 7
گزینه ها |
|
زیاد |
متوسط |
کم |
جمع کل |
امکان شکل گیری یک فهم مشترک در سطح ملتهای جهان اسلام در مواجهه با تهدید جریان تکفیری به چه میزان است؟ |
فراوانی |
9 |
1 |
0 |
10 |
درصد |
90 |
10 |
0 |
100 |
نمودار 7: امکان سنجی شکل گیری فهم مشترک در سطح ملتها
3. سطح حاکمان: اکثر پاسخ گویان (7 نفر) به گزینه متوسط رای دادند و سه نفر به گزینه کم رای دادند.
جدول 8
گزینه ها |
|
زیاد |
متوسط |
کم |
جمع کل |
امکان شکل گیری یک فهم مشترک در سطح حاکمان جهان اسلام در مواجهه با تهدید جریان تکفیری به چه میزان است؟ |
فراوانی |
0 |
7 |
3 |
10 |
درصد |
0 |
70 |
30 |
100 |
نمودار 8: امکان سنجی شکل گیری فهم مشترک در سطح حاکمان
در پاسخ به سوال دوم با این عنوان که: " امکان شکل گیری یک هنجار به معنای یک درک جمعی از رفتار مناسب در سطح نخبگان، ملتها و حاکمان جهان اسلام در مواجهه با تهدید جریان تکفیری به چه میزان است؟ "
1. سطح نخبگان:
اکثر پاسخ گویان (8 نفر) به گزینه زیاد رای دادند و دو نفر به گزینه متوسط رای دادند.جدول 9
گزینه ها |
|
زیاد |
متوسط |
کم |
جمع کل |
امکان شکل گیری یک هنجار مشترک در سطح نخبگان جهان اسلام در مواجهه با تهدید جریان تکفیری به چه میزان است؟ |
فراوانی |
8 |
2 |
0 |
10 |
درصد |
80 |
20 |
0 |
100 |
نمودار 9: امکان سنجی شکل گیری هنجار در سطح نخبگان
2. در سطح ملتها:
هفت نفر از پاسخ گویان به گزینه زیاد رای دادند و سه نفر به گزینه متوسط رای دادند.جدول 10
گزینه ها |
|
زیاد |
متوسط |
کم |
جمع کل |
امکان شکل گیری یک هنجار در سطح ملتهای جهان اسلام در مواجهه با تهدید جریان تکفیری به چه میزان است؟ |
فراوانی |
7 |
3 |
0 |
10 |
درصد |
70 |
30 |
0 |
100 |
نمودار 10: امکان شکل گیری هنجار در سطح ملتها
3. سطح حاکمان:
شش نفر از پاسخ گویان به گزینه متوسط و چهار نفر به گزینه کم رای دادند.جدول 11
گزینه ها |
|
زیاد |
متوسط |
کم |
جمع کل |
امکان شکل گیری یک هنجار در سطح حاکمان جهان اسلام در مواجهه با تهدید جریان تکفیری به چه میزان است؟ |
فراوانی |
0 |
6 |
4 |
10 |
درصد |
0 |
60 |
40 |
100 |
**تصویر
توضیح تصویر:
نمودار 11: امکان شکل گیری هنجار در سطح حاکمان
در پاسخ به سوال سوم با این عنوان که: " امکان شکل گیی یک هویت مشترک در سطح نخبگان، ملتها و حاکمان جهان اسلام در مواجهه با تهدید جریان تکفیری به چه میزان است؟ "
1. سطح نخبگان:
اکثر پاسخ گویان (7 نفر) به گزینه زیاد و سه نفر به گزینه متوسط رای دادند.جدول 12
گزینه ها |
|
زیاد |
متوسط |
کم |
جمع کل |
امکان شکل گیری هویت مشترک در سطح نخبگان جهان اسلام در مواجهه با تهدید جریان تکفیری به چه میزان است؟ |
فراوانی |
7 |
3 |
0 |
10 |
درصد |
70 |
30 |
0 |
100 |
نمودار 12: امکان شکل گیری هویت مشترک در سطح نخبگان
2. سطح ملتها:
اکثر پاسخ گویان (7 نفر به گزینه زیاد و سه نفر به گزینه متوسط رای دادند.جدول 13
گزینه ها |
|
زیاد |
متوسط |
کم |
جمع کل |
امکان شکل گیری هویت مشترک در سطح ملتهای جهان اسلام در مواجهه با تهدید جریان تکفیری به چه میزان است؟ |
فراوانی |
7 |
3 |
0 |
10 |
درصد |
70 |
30 |
0 |
100 |
نمودار 13: امکان شکل گیری هویت مشترک در سطح ملتها
3. سطح حاکمان:
نیمی از پاسخ گویان (5 نفر) به گزینه متوسط و نیم دیگر (5 نفر) به گزینه کم رای دادند.جدول 14:
گزینه ها |
|
زیاد |
متوسط |
کم |
جمع کل |
امکان شکل گیری هویت مشترک در سطح حاکمان جهان اسلام در مواجهه با تهدید جریان تکفیری به چه میزان است؟ |
فراوانی |
0 |
5 |
5 |
10 |
درصد |
0 |
50 |
50 |
100 |
نمودار 14: امکان شکل گیری هویت مشترک در سطح حاکمان
5-2. تحلیل امکان سنجی تحقق همگرایی:
منطبق بر الگوی امکان سنجی تحقق همگرایی (الگوی شمارهی دو، ر.ک: ص 20) و بر اساس آراء و نظریات فوق، در این قسمت میبایست مشخص کرد که امکان تحقق همگرایی در جهان اسلام در مواجهه با تهدید جریان تکفیری به چه میزان بوده و در کدام طیف (امکان بالا 27-21، امکان متوسط 21-17 و امکان ضعیف 17-9) قرار میگیرد.
الزامات |
فهم مشترک |
هنجار مشترک |
هویت مشترک |
مجموع میانگین |
سطوح تحلیل |
||||
نخبگان |
2/8 |
2/8 |
2/7 |
8/3 |
ملت ها |
2/9 |
2/7 |
2/7 |
8/3 |
حاکمان |
1/7 |
1/6 |
1/5 |
4/8 |
مجموع امتیازها |
21/4 |
همان طور که جدول فوق نشان میدهد امکان تحقق همگرایی در مواجهه با تهدید جریان تکفیر با توجه به الزامات فهم مشترک، هنجار مشترک و هویت مشترک در مجموع با عدد 21/4 ارزیابی گردیده که در بازه 27-21 قرار میگیرد و بدین ترتیب تحقق همگرایی با امکان بالا برآورد میگردد. البته نکته قابل توجه در این میان این که عدد 21/4 در طیف حداقلی بازه 27-21 قرار دارد. هم چنین مجموع امتیازها و میانگین آن در سطح حاکمان نشان میدهد که امکان موفقیت در این سطح بالا نیست.
5. جمع بندی و نتیجه:
همگرایی جهان اسلام و سیاستها و راهکارهای رسیدن به آن همواره یکی از موضوعات مهم و مبتلا به جهان اسلام و از مسائل تأثیرگذار بر سرنوشت امت اسلامی بوده است. این مسئله، دغدغه اصلی بسیاری از نخبگان و اندیشمندان جهان اسلام در دهههای گذشته بوده و از جانب آنها، انبوهی از پیشنهادها و راهکارها به منظور پیوند مسلمانان و هم چنین کشورهای اسلامی با یکدیگر، ارائه شده است. در این راستا اسلام به عنوان آیین مشترک و اعتقادات دینی نظیر باور به خدا، پیامبر اسلام، قبله واحد، حج و قرآن کریم همواره به عنوان ظرفیتهای بسیار مناسب در جهت همگرایی مسلمانان و کشورهای اسلامی مطرح بوده که میتوانسته آنها را به فرایند همگرایی امیدوار سازد. اما علی رغم این آموزهها و قابلیتهای مشترک، باید اذعان نمود که وضعیت کنونی مسلمانان و کشورهای اسلامی به هیچ وجه با ظرفیتهای بالقوه و بالفعل پیش گفته همخوانی ندارد و ایدهی همگرایی جهان اسلام در صحنه عمل توفیق چندانی نیافته است. بنابراین گرچه از یک سو امکانات فوق العاده مهمی برای تحقق همگرایی جهان اسلام با تکیه بر عناصر اعتقادی وجود دارد ولی از سوی دیگر، جهان اسلام با تداوم حضور عوامل واگرا و تقویت آنها، دردام تقابل درونی و بیرونی افتاده و با وضعیت نامطلوبی رو به رو شده است. با توجه به این واقعیت، مسئله اساسی و حائز اهمیت، سرنوشت ایدهی همگرایی درجهان اسلام و نحوه مواجهه با آن میباشد؛ به عبارت دیگر، آیا میبایست به دلیل غلبهی فضای رقابت و گاه ستیز حاکم بر روابط میان کشورهای اسلامی و مهیا نبودن شرایط برای همگرایی به سوگ نشست و ناامید شد و یا راهکارهایی نو و اقداماتی اساسی را در جهت تحول و تغییر روند موجود جست و جو کرد. بدیهی است هر گونه رویکرد تحولی در این زمینه در درجه اول محتاج یک نگاه فرانظری است. نگاهی که امکان تحول فرهنگ آنارشی را در معنای رقابت یا ستیز به فرهنگ همکاری جویانه و همگرایی امکان پذیر بداند. در مرحله بعد، این مهم محتاج یک فرایند گام به گام اساسی است، یعنی لازم است با گامهای کوچک تر اما منسجم و ماندگار، فرایند همگرایی را در ارتباط با نمونهای مشخص آغاز کرد تا با حصول موفقیت به تدریج علاقه و وفاداری نسبی کشورهای اسلامی به مقوله همگرایی افزایش یابد و شکستهای سنگین و مایوس کننده، دامن گیر کشورهای مذکور نگردد.در مورد گزاره نخست، نگاه سازه انگاری اتخاذ شده در ارتباط با تحقق حاضر به محقق کمک نمود تا مبتنی بر آن، فرهنگ کنونی حاکم بر روابط میان اکثر کشورهای اسلامی را تنها به یکی از فرهنگهای آنارشی به نام فرهنگ تعارض و ستیزِهابزی یا فرهنگ رقابت لاکی محدود ندانسته و شکل گیری فرهنگ همکاری جویانه و همگرایی کانتی را نیز امکان پذیر بداند.
در مورد گزاره دوم، به دلیل آن که در زمان کنونی اغلب کشورهای جهان اسلام از پیامدهای تهدید جریانهای تکفیری رنج میبرند، تحقیق حاضر مقوله مقابله با این جریانها را نمونه مناسبی میدانست که میتوان آن را از منظر رهیافت سازه انگاری مورد مطالعه قرار داد تا میزان قابلیت هنجارسازی و درونی شدن و در نتیجه توان هویت سازی آن در کشورهای اسلامی مورد آزمون قرار گیرد. بر این اساس مبتنی بر روش دلفی، الگوهای ظرفیت شناسی از مقوله تهدید تکفیریها و امکان سنجی تحقق همگرایی در این باره مورد توجه نگارنده واقع شد.
الگوی نخست مشخص نمود که شدت این تهدید علیه مصالح و منافع جهان اسلام به چه میزان بوده و فهم و ادراک نخبگان مسلمان از تهدید جریان تکفیری در این خصوص چگونه است. الگوی دوم به دنبال پاسخ به این سوال بود که آیا میتوان از موضوع مقابله با تکفیریها به عنوان یک رفتار مناسب از سوی جهان اسلام یاد کرد؟ رفتاری که ناشی از یک فهم و هنجار مشترک به معنای درک جمعی مبتنی بر مبانی اعتقادی مشترک شیعه و اهل سنت در برابر مبانی فکری جریان تکفیری و در نهایت یک هویت مشترک در این باره باشد؟
نتایج بررسیها در ارتباط با الگوی نخست نشان داد که شدت تهدید جریان تکفیری با عدد 12/9 در بازه 15-12 قرار میگیرد و بدین ترتیب این تهدید، اگرچه در طیف حداقلی بازه مذکور قرار گرفت اما تهدیدی با شدت بالا علیه جهان اسلام و در وضعیت بحران برآورده گردید.
نتایج بررسی هادر ارتباط با الگوی دوم نیز نشان داد که امکان تحقق همگرایی در مواجه با تهدید جریان تکفیری با توجه به الزامات فهم مشترک، هنجار مشترک و هویت مشترک در سه سطح تحلیل نخبگان، ملتها و حاکمان در مجموع با عدد 21/4 ارزیابی گردیده که در بازه 27-21 قرار می گیرد و بدین ترتیب اگرچه در طیف حداقلی بازه مذکور قرار گرفت، اما تحقق همگرایی با امکان بالا برآورد گردید.
هم چنین در یک استنتاج مفهومی از این مقاله میتوان گفت بر اساس آموزههای سازه انگاری، انگیزهی اصلی و نیروی محرکه کنش و رفتار دولتهای اسلامی در مواجهه با تکفیریها صرفاً نتیجه اقدامات مختلف برای دست یابی به اهداف و منافع مسلم و پیشینی تلقی نمیشود، بلکه به این دلیل رفتاری همگرا در مقابله با تهدید جریان تکفیری اتخاذ میشود که از هنجارهای اسلامی دارای تعیین و فراگیری کافی میان شیعه و اهل سنت نشئت گرفته و با انتظارات بین الاذهانی مشترک در این خصوص انطباق دارد. (منطق تناسب) و در نهایت، بر اساس منطق سازه انگاری اگر از دریچه فهم و ادراک مشترک از سوی جهان اسلام به موضوع تحقیق نگریسته شود، درصورت موفقیت در ایجاد یک توافق معنایی و شناختی درباره مقابله با تهدید تکفیریها و غیریّت سازی در برابر جریانهای تکفیری به عنوان مرز سلبی هویت خود، علاوه بر تحقق همگرایی از سوی جهان اسلام در مواجهه با این تهدید، زمینهای بسیار مناسب در جهت تکوین هویت مشترک اسلامی نیز فراهم میشود.
پینوشتها:
1. عضو هیئت علمی مجتمع آموزش عالی شهید محلاتی.
2. محمد شریف حیدری، «سلفی گری نوین در تقابل با راهبرد وحدت اسلامی»، مجلهی ادیان و عرفان، ش 27، سال 1388.
3. سید باقر سید نژاد، «سلفی گری در عراق و تأثیر آن بر ج.ا.ا.» مجلة مطالعات راهبردی، ش 47، سال 1389.
4. محمدرحیم عیوضی، چالشهای درونی همگرایی و وحدت جهان اسلام، ص 130.
5. علی اکبر ولایتی، «تحلیل تجارب همگرایی در جهان اسلام» نشریهی دانش سیاسی، ش 11، سال 1389.
6. رضا سیمبر، ایران و همگرایی در سازمان همکاری اسلامی، ص 231-242.
7. Davin Springer.
8. chris Heffelfinger.
9. Roel Meijer.
10. Feasibility.
11. Convergence.
12. علی اصغر رضوانی، «تکفیر و تکفیریها»، گاهنامه کلامی، ش 3، سال 1393.
13. هرسنیچ، چالشهای وهابیت، ترجمهی حسین و مجتبی تویسه کانی، ص 27-28.
14. Constructivism.
15. onuf.
16. wendt.
17. ریچارد پرایس، رابطه خطرناک نظریه انتقادی روابط بین الملل و مکتب سازه انگاری، ترجمهی علیرضا طیب، ص 518-520.
18. الکساندر ونت، نظریه اجتماعی سیاست بین الملل، مقدمه.
19. سید جلال فیروزآبادی سیاست خارجی ج 1.1. در دوران اصول گرایی، ص 39-49.
20. حمیرا مشیرزاده، تحول در نظریههای روابط بین الملل، ص 323.
21. Logic of consequence.
22. الکساندر ونت، ساختهای اجتماعی سیاست قدرت، ص 32.
23. Logic of appropriateness.
24. security community.
25. karl deutsch.
26. emmanuel adler.
27. barnett.
28. الکساندر ونت، نظریه اجتماعی سیاسی بین الملل، ص 332-335.
29. همو، ساختهای اجتماعی سیاست قدرت، ص 36.
30. سیمیر، ایران و هم گرایی در سازمان همکاری اسلامی، ترجمهی رضا و ارسلان قربانی، ص 231-241.
31. رک: فرهاد قاسمی، نظریههای روابط بین الملل و مطالعات منطقه ای.
32. الکساندر ونت، نظریههای اجتماعی سیاست بین الملل، ص 187.
33. الکس بلامی، جوامع امن و همسایگان، ص 53-57
34. constitutive.
35. regulative.
36. پیتر جی کنزنشتاین، فرهنگ امنیت ملی، ص 89-90.
37. بهاره سازمند، منطقه گرایی و هویت مشترک در جنوب شرق آسیا، ص 77.
38. ارشین ادیب مقدم، سیاست بین الملل خلیج فارس، ترجمهی داود غراباق زندی، ص 255.
39. الکس بلامی، جوامع امن و همسایگان، ص 60.
40. Threat Agent.
41. Key Threat.
42. علی عبدالله خانی، تهدیدات امنیت ملی، ص 22-35.
43. Danger.
44. Risk.
45. warming.
46. jeopardy.
47. Crisis.
48. علی عبدالله خانی، همان، ص 53-57.
49. هرسیچ، چالشهای وهابیت، ترجمهی حسین و مجتبی تویسه کانی، ص 27-28.
50. بهرام مستقیمی، «مبانی و مفاهیم اسلام سیاسی القاعده»، مجلهی سیاست، ش 3، سال 1389.
51. مهدی عباس زاده، «بنیادگرای اسلامی و خشونت»، مجله سیاست، ش 4، سال 1388، ص 7-8.
52. مبلغی، تفکر امت برانداز تکفیر، www.khamenei.ir 92/6/18.
53. مبلغی، www.saeq.net.
54. هرسیچ، چالشهای وهابیت، ص 110.
55. www.jamejamonline.ir 91/7/291.
56. جغرافیای سیاسی تروریسم تکفیری در قاره آفریقا www.islamtimes.org.
57. آزرمی www.hadinews.ir.
58. پیامدهای حمایت غرب از تکفیریها، 93/3/21 www.tnews.ir.
59. حسین پاشایی زاده، «نگاهی اجمالی به روش دلفی»، پیک نور، ش 2، سال 1386.
منابع تحقیق : الف) کتابها:
ادیب مقدم، ارشین، سیاست بین المللی خلیج فارس، ترجمه داود غراباق زندی، نشر شیراز، تهران 1388.
بلامی، الکس، ترجمه محمود یزدانفام، جوامع امن و همسایگان، پژوهشکده مطالعات راهبردی، تهران 1386.
پرایس، ریچارد و کریستین رئوس اسمیت، رابطه خطرناک؟ نظریه انتقادی روابط بین الملل و مکتب سازه انگاری، در اندرولینکلیتر، نو واقع گرایی نظریه انتقادی و مکتب برسازی، ترجمه علیرضا طیب، وزارت امور خارجه، تهران 1386.
سازمند، بهاره، منطقه گرایی و هویت مشترک در جنوب شرق آسیا، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، تهران 1388.
سیمبر، رضا و ارسلان قربانی، ایران و همگرایی در سازمان همکاری اسلامی، دانشگاه امام صادق، تهران 1390.
عبداله خانی، علی، تهدیدات امنیت ملی: شناخت و روش، موسسه ابرار معاصر، تهران 1386.
عیوضی، محمد رحیم، چالشهای درونی همگرایی و وحدت جهان اسلام، در جمعی از نویسندگان، امت اسلامی چالشها و راهبردها، مجمع جهانی تقریب، تهران 1390.
فیروزآبادی، سید جلال، نظریههای همگرایی اروپا، در کتاب اتحادیه اروپا هویت امنیت و سیاست، پژوهشکده راهبردی، تهران 1390.
فیروزآبادی، سید جلال و وحید نوری، سیاست خارجی ج.ا.ا در دوران اصول گرایی، دانشگاه امام صادق، تهران 1391.
قاسمی، فرهاد، نظریههای روابط بین الملل و مطالعات منطقه ای، نشر میزان، تهران 1391.
کتزنشتاین، پیتر.جی، فرهنگ امنیت ملی: هنجارها و هویت در سیاست جهانی، ترجمه محمدهادی سمتی، پژوهشکده مطالعات راهبردی، تهران 1390.
مشیرزاده، حمیرا، تحول در نظریههای روابط بین الملل، سمت، تهران 1386.
ونت، الکساندر، نظریه اجتماعی سیاست بین الملل، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، تهران 1384.
ونت، الکساندر، ساختهای اجتماعی سیاست قدرت، جامعه و همکاری در روابط بین الملل، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، تهران 1385.
هرسیچ، حسین و مجتبی تویسرکانی، چالشهای وهابیت، دانشگاه امام صادق، تهران 1392.
ب) مقالات
پاشایی زاد، حسین، نگاهی اجمالی به روش دلفی، پیک نور، شماره دوم، 1386
حیدری، محمدشریف، سلفی گری نوین در تقابل با راهبرد وحدت اسلامی، ادیان و عرفان، ش 27، بهار 88.
رضوانی، علی اصغر، تکفیر و تکفیریها، گاهنامه کلامی، سال 1393، شماره 3.
سیدنژاد، سید باقر، سلفی گری در عراق و تاثیرآن بر ج.ا.ا مطالعات راهبردی، 1389، ش 47.
عباس زاده فتح آبادی مهدی، «بنیادگرایی اسلامی و خشونت (با نگاه بر القاعده)»، سیاست، دوره 39، سال 1388، شماره 4.
مستقیمی، بهرام، «مبانی و مفاهیم اسلام سیاسی القاعده»، سیاست، شماره 3، سال 1389.
ولایتی، علی اکبر، تحلیل تجارب همگرایی در جهان اسلام، دانش سیاسی، 11، تهران 1389.
ج) سایتها
www.khamenei.ir.
www.saeq.net.
www.jamejamonline.ir.
www.islamtimes.org.
www.hadinews.ir.
www.tnews.ir.
www.wikipedya.com.
Chekel jeffry social learning and europian identily change international organization vol 55.
Wendt Alexander driving with reawiew mirror …… international organization vol 55 no4.
منبع مقاله :
به کوشش مهدی فرمانیان؛ (1393)، مجموعه مقالات کنگره جهانی «جریانهای افراطی و تکفیری از دیدگاه علمای اسلام» جلد هشتم، قم: دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیه السلام)، چاپ اول