نویسنده: شهیدی صالحی
تتوی = [تهتهوی = تهتوی سندی = تهتوی قاضیزاده] شیخ مولوی احمد (م 956 ق) فرزند نصرالله تهتوی سندی، از مورخان شیعه. وی در یک خاندان علمی حنفی مذهب در شهر تتوی و یا تهتهه از ایالات سند هندوستان به دنیا آمد. پدرش نصرالله فاروقی قاضیالقضاة حنفی ذهب تهتهه بود و صاحب ترجمه علوم اسلامی و فقه و حدیث را از پدرش و علمای حنفیهی آن سامان فراگرفت و متصدی تدریس و فتوی و مقام قاضیالقضاة مذهب حنفی در شهر تهتهه گردید. شهرت وی در منابع قدیمی و عربی از جمله مجالس المؤمنین تتوی یاد شده و در منابع جدید از جمله تذکرة علمای امامیه تهتهوی ضبط گردیده است، همچنین تشیع و استبصار او را به اختلاف نقل نمودهاند. بعضی از محققان میگویند که یک جهانگرد شیعی عراقی به نام شیخ صالح یا میرزاحسن در جوار منزل وی منزل کرده و همسایهی او میگردد و بابیان فرهنگ خاندان عصمت و طهارت (علیهمالسلام) وی را به تشیع دعوت نمود و گفتارش تأثیر عمیقی بر قلب وی کرده و وجدان بیدار او را تکان داد. جمعی دیگر از مورخان میگویند که گرایش به تشیع او بر اثر خوابی بوده که حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیهالسلام) توجه او را به آیهی مبارکهی «اِنَّما وَلیّکُم اللهُ وَرَسولُهُ و الذینَ آمَنوُا» جلب کرد و یا اینکه هر دو حادثه همزمان با یکدیگر بوده است. قاضی نورالله شوشتری استبصار و تشیع وی را به تفصیل یاد کرده است. وی پس از شیعه شدن عازم ایران و وارد مشهد مقدس گردید و از محضر علمای آن سامان بهرهمند شد. سپس از آنجا به شیراز و یزد رفت و با علمای آنجا ملاقات نموده و از مولانا افضل قائینی و حکیم میرازجان و کمالالدین حسین طبیب (م 974 ق) علوم تفسیر و فقه و حدیث و فلسفه و هیئت و طب را فراگرفت سپس به قزوین رفت و به مدرسهی فلسفی این شهر ملحق گردید و از اکابر علمای حوزه بهرهمند گشت و به دربار صفویه راه یافت و مورد توجه شاه طهماسب صفوی (م 984 ق) قرار گرفت و بعد آهنگ حج کرد و در کربلا و نجف از علمای شیعه بهرهمند گردید و مجدداً به موطن خویش هندوستان بازگشت اول در دربار گلکنده سپس در دربار علی عادل شاه (م 988 ق) دربیچاپور مشغول خدمت گردید. در این موقع بود که با حکیم فتح الله شاه شیرازی (م 997 ق) و امیر نظامالدین ملاقات نمود و مباحثاتی داشتند و در شهر دکن بود که به ارسطوی زمان ملقب گردید و شهرت یافت و در سال 990 ق به (فتح پورسیکری) هجرت نمود و نیز به گروه تاریخ و تحقیق ادیان ملحق گردید و مشغول به کار شد و به عنوان یکی از اعضای آن گروه درآمد و کتاب مشهور خود را به نام تاریخ الفی تألیف نمود. و نیز به دربار جلالالدین اکبرشاه راه یافت و از مقربین شاه گردید صاحب ترجمه که از علمای شجاع و متهور شیعه بود و هرگز مصلحت پسند نبود در مورد قتل عثمان در کتاب تاریخ خود شیوهای را اتخاذ نموده بود که مبتنی بر حقایق بود، لذا صراحت قلم و بیان وی باعث گردید کینهی بعضی از سنیهای متعصب و درباریان سنی را برانگیزد و به دشمنی با او برخاستند سرانجام شبی یک سنی متعصب به نام میرزا فولاد برلاس وارد خانهی او شد و خبر داد که اکبر شاه اورا احضار نموده است او نیز از خانه بیرون آمد و به اتفاق میرزا فولاد برلا راهی کاخ سلطنتی شدند که ناگهان برلاس با خنجر خود به وی حمله کرد و او را غافلگیر نمود و در نتیجه دست وی قطع گردید و بر روی زمین افتاد میرزا فولاد برلاس تصور کرد سر وی قطع گردیده و افتاده لذا به طرف جنگل فرار کرد و تتوی در نهایت شجاعت دست بریده خود را برداشت و به خانهی حکیم حسن که در نزدیکی محل حادثه بود رفت. ولی معالجات مؤثر واقع نگشت و بر اثر شدت جراحات در روز 25 صفر سال 996 ق به درجه رفیع شهادت نائل گردید و در قبرستان ملاحبیب الله در لاهور به خاک سپرده شد. ولی پس از چندی متعصبان سنی مجدداً پیکر او را از قبر بیرون آوردند و آن را سوزاندند. وی آثار و مؤلفات و تحقیقات ارزنده و نفیسی از خود باقی گذاشته است. مشهورترین آنها کتاب تاریخ الفی، به فارسی در دو مجلد بزرگ که با همکاری چند تن از یاران خود آن را نگاشته است، که در تاریخ هزار سالهی اسلام پس از رحلت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) تا عصر مؤلف است و به دستور جلالالدین اکبر شاه (963-1014 ق) تألیف گردیده و سال فراغت از نگارش آن 993 ق میباشد. نسخههای آن متعدد و شایع است. کهنترین آنها نسخهی موزهی سالار جنگ و نسخهی موزهی بریتانیا به شماره 1668 و یک دوره در کتابخانهی مرکزی آستان قدس به شمارهی 10929، کتاب احسن القصص آغاز آن از روز سقیفه است تا عصر شاه طهماسب صفوی. دو نسخه در کتابخانهی آستان قدس رضوی به شمارههای 4168 و 4073 ثبت و محفوظ است؛ رسالةٌ فی تحقیق تریاق فاروقی دارای مطالب ریاضیات و طب؛ کتابی در اخلاق؛ خلاصة الحیاة در شرح حال حکماء؛ اسرارالحروف و رموز اعداد، ترجمهی معجم البلدان.
منابع :
احیاه الدائر من القرن العاشر، 13؛ اعیان الشیعة، 195/3-196؛ امل الآمل، 310/2؛ تحفةالکرام، 571؛ تذکرة بیبها، 1-3؛ تذکرهی علمای امامیهی پاکستان، 26-28؛ الذریعة، 288/1، 294/2-295 به بعد؛ الروضة النضره فی علماء الماءة الحادیة عشرة، 30؛ شهداء الفضیلة، 130-131؛ فهرست الفبایی کتب خطی کتابخانهی مرکزی آستان قدس رضوی، 24، 64؛ فهرست نسخههای خطی فارسی منزوی، 4100/6؛ مجالس المؤمنین، 590/1-592؛ معجم المؤلفین، 195/2؛ مطلع الانوار، 68-69.
منبع مقاله :
دائرةالمعارف تشیع، جلد 4، (1391) تهران: مؤسسهی انتشارات حکمت، چاپ اول