معماري احياي تمدن ديني
«همگي (به وسيله قرآن) به ريسمان محكم (ايمان به) خداوند چنگ بزنيد و دچار تفرقه وپراكندگي نشويد.»
إن الله يحب الذين يقتلون في سبيله صفاً كأنهم بنيان مرصوص (صف 61).
«همانا خداوند آن كساني را كه صف در صف، (پيوسته به يكديگر) همچون ديوار در رژي محكم در راه او كارزارميكنند دوست ميدارد.»
إنما المؤمنون اخوة فأصلحوا بين أخويكم واتقوا الله لعلكم ترحمون (الحجرات: 49).([1])
در حال حاضر جمعيت 500/1 ميليوني مسلمانان قريب به 25 درصد از جمعيت جهان را تشكيل ميدهد. حدود 1000 ميليون مسلمان در 56 كشور اسلامي زندگي ميكنند كه اعضاي سازمان ملل متحد و سازمان كنفرانس اسلامي (OIC)([2]) هستند. 500 ميليون مسلمان ديگر در كشورهاي مختلف پراكنده هستند. كمتر نقطه اي در جهان را ميتوان يافت كه جمعيتي از مسلمان در آن سكنا نداشته باشند.
جمعيت بزرگي از مسلمانان، يعني 220 ميليون نفر از آنها، در هندوستان زندگي ميكنند. در اروپا وآمريكا، جمعيت مسلمانان گرچه در گذشته چشمگير بوده اما امروز بشدت چند پاره ومتفرق شده است. مهاجرتهاي فراوان در جميع اقطار عالم سبب شده است مسلمانان به آن بخشهايي از جهان بروند كه قرنها از آموزشهاي اسلامي بيخبر بوده اند. جمعيت كمّي مسلمانان در كنار موقعيت جغرافيايي آنان به امت اسلامي موقعيتي استراتژيك در جهان امروز داده است.
از نظر ژئو ـ استراتژيك، كشورهاي مستقل اسلامي عملاً كنترل يك چهارم از جهان را به عهده دارند؛ كه از مراكش تا اندونزي واز قزاقستان تا تركيه و بوسني را در بر ميگيرد. بلوك اسلامي را ميتوان به دو منطقه ي جغرافيايي بزرگ تقسيم كرد: يك زنجيره ي بزرگ كه از مراكش و سنگال شروع ميشود و از طريق پاكستان به جمهوري هاي آسياي ميانه مي پيوندد، ودومي منطقه بسيار مهم بنگلادش، مالزي واندونزي است.
دو منطقه مذكور اهميتشان به لحاظ استراتژيك از آن جهت است كه تمامي راههاي دريايي، هوايي وزميني جهان از آنها عبور ميكند. بحر الميت، درياي سرخ، ودرياي خزر در مركز كشورهاي اسلامي واقع شده اند. تعدادي از كشورهاي اسلامي سواحلي بر كناره ي اقيانوسهاي هند و اطلسي دارند. آبراههاي مهمي همچون داميال، تنگه ي سوئز، يورت سعيد، جيبوتي وعدن تحت كنترل مسلمانان هستند. جهان اسلام در بردارنده ي منابع اقتصادي مهمي همچون محصولات كشاورزي، نفت، برق، ذغال سنگ، آهن، اورانيوم، قلع، پلاستيك، مس وغيره است.
حدود يك چهارم جهان اسلام به زبان ساده در موقعيتي نيست كه بتواند رشد پايدار اقتصادي داشته باشد وتدارك آموزش وديگر زيرساختهاي مورد نياز اجتماعي را براي شهروندان خود ببيند. با اين حال، حتي آن كشورها هم ميتوانند نقش مهمي در توسعه ي تكنولوژيك واقتصادي كشورهاي برادر اسلامي خود ايفاكنند، و در مقابل كمكهايي در جهت استقلال كسب كنند. براي مثال، تركيه، مهارت لازم براي ساخت جتهاي جنگي F16 را دارد، الجزاير، مصر، ايران، بنگلادش، مالزي وقزاقستان قدرت اقتصادي لازم جهت كمك مالي به ديگر كشورها را دارند، پاكستان، عليرغم مقاومت شديد غرب، با موفقيت برنامه ي صلحآميز (؟!) هسته يي خود را در مدت زماني تقريباً نصف دوراني كه ديگر كشورها براي تكميل آن لازم دارند، به پايان رساند؛ وتغيير قيمت نفت در سالهاي 1972 و1980 بالانس ترازوي اقتصادي جهان را به نفع كشورهاي اسلامي تغيير داد.
در خلأ، ميتوان با اطمينان نتيجه گرفت كه قدرت و مركزيتي كه امت اسلامي امروز از آن برخوردار است در تاريخ اسلام بي سابقه است (واقعيتي كه هرگز نبايد از ياد برد، والبته تلخ است، اينكه چرا جهان اسلام نمي تواند استفاده ي كامل از موقعيت قدرتمند امروز خود در صحنه ي شطرنج جهاني بكند؟).
در سراسر تاريخ 1400 ساله ي اسلامي، حتي در دوران افول بي نهايت شديد چند قرن اخير، راه ورسم اسلامي زندگي نقش تأثير گذار در شكلده ي به سرنوشت بشريت ايفا نموده است. مكتب اسلام با آموزههاي پويا وجذاب خود كه از منشأ وحي سرچشمه ميگيرد، وبا نيازهاي طبيعي بشر همخواني كامل دارد، برتري كاملي نسبت به تمامي ديگر اديان وايدئولوژيهاي ديگر ساخت بشر دارد.
اوجگيري پردرخشش تمدن اسلامي وقدرت پايدار آن حاصل تولد (خير أمة) (قرآن مجيد، 110: 3)، (امة وسط) (قرآن مجيد 142: 2) است، كه الله، سبحانه و تعالي براي بشريت پديده آورده است.
در هر حال، چنان نقش در قرنهاي اخير دچار نقصانهايي شديد شده است، كه حاصل غفلت وركود خود مسلمانان بوده است. بنيان كنترين مرضي كه امروز دامنگير امت اسلامي شده است تفرقه و تشتت حاكم بر آن است، كه در حوزههاي سياسي، عقيدتي، طايفهگرايي و قوميتزدگي بحرانآفرين شده است. به اين ترتيب، مهمترين و حياتيترين نياز امروز امت اسلام وحدت است ـ وحدت در افكار واعمال، وهمچنين وحدت قلوب وايجاد صميميت احساسي بين آحاد امت اسلامي. امروز قلبهاي مسلمانان در سراسر جهان مالامال از درد براي وحدت از دست رفته ي امت است ـ وحدت عقيدتي، وحدت در آمال وانگيزه ها وآنچه موجب كسب رضايت الله سبحانه وتعالي شود.
وحدت اسلامي چيست؟
به علاوه، نمونه هاي منفكي از همكاري، برادري اسلامي، ووحدت گاهگاهي در اوقات نياز بين مسلمين و رهبران آنها همواره در طول تاريخ سابقه داشته است. ارائه كمك نظامي به سلطان گرانادا از جانب سلطان امپراتوري اسلامي عثماني در سال 1483 ميلادي (تاريخ تركان عثماني، اي، اس، كهيي، بيروت، 1961، ص 122)([3]) وكمك بينظير حاكم افغانستان به مسلمانان هند در 1761 ميلادي نمونههايي از همكاريهاي متقابل رهبران اسلامي، حتي در دوران افول تاريخي امت اسلام هستند.
چشمگيرترين تلاش براي احياء وحدت جهاني امت اسلامي در قرن گذشته ي ميلادي به رهبري سيد جمال الدين اسدآبادي، معروف به افغاني (1897 ـ 1838 ميلادي) به عمل آمد. وي رهبري بود با شخصيتي بسيار عظيم حركت پان ـ اسلامي او موجب ايجاد احساسات سياسي، وگردبادي روانشناختي در سراسر جهان اسلام شد، كه در زمان وي شامل زير دستان جامعه ي بزرگ جهاني ميشدند.
اسدآبادي اسلام را منبعي توانا براي ايجاد وحدت بين مسلمين ميدانست كه ميتوان قدرت سياسي به امت اسلامي بدهد. وي بيشتر عمر خود را صرف تحقق اين اهداف كرد (دائرة المعارف بريتانيكا، جلد 10، چاپ پنجم، 1977، ص 20).([4])
افغاني، رهبري عملگرا بود كه دريافته بود در آن برهه ي خاص زماني، يك دولت واحد براي كل امت ميتوانست قابل قبول باشد. خود وي گفته بود: (من خواستار تشكيل دولتي واحد (براي كل جهان اسلام) نيستم چون ميدانم يك حاكم، مورد پذيرش همه (اين ملتها) نخواهد بود. اين بدان خاطر است كه انتخاب چنان رهبري احتمالاً بسيار دشوار خواهد بود. اما من قطعاً خواستار حاكميت قرآن واحكام عاليه ي آن بر كليه ي اين كشورها هستم. كشورهاي جهان اسلام بايد از اسلام به عنوان وسيله يي جهت دستيابي به وحدت استفاده كنند (العروة الوثقى، جمال الدين افغانى، قاهره 1957، ص72)([5]).
حركت ديگري كه رهبري (بخشي از امت اسلامي) را بعهده گرفت در هند تحت اشغال انگليس شكل گرفت وخواسته آن تشكيل مجدد خلافت اسلامي در زماني بود كه امپراتوري خليفه ي عثماني در 1924 منقرض شده بود. حركت مذكور، كه نهضت خلافت نام گرفت، برمبناي روحيه ي وحدت طلبي اسلامي نضج گرفت و اصليترين خواسته ي آن تشكيل يك حكومت واحد اسلامي تحت رهبري خليفه يي مورد قبول كل جهان اسلام بود. حركت مذكور به لحاظ تاريخي براي مسلمانان هندوستان حائز اهميت است، اما تأثير اندكي بر مسلمانان ديگر اقطار عالم داشت.
كنفرانس سال 1962، قاهره، كه با شركت رهبران سياسي ومذهبي مسلمانان تعدادي از كشورها تشكيل شد. تلاشي بود عاطفي براي احياي خلافت اسلامي. از آنجا كه هيأتهاي شركت كننده در كنفرانس مذكور از طرف سازمانهاي غير دولتي (NGOs) اعزام شده بودند، آنها تصميم به برگزاري يك (اجلاس بزرگ امت اسلامي)([6]) گرفتند.
هيأتهاي نماينده ملتهاي مختلف اسلامي، در كشورهايي كه خود در اين اجلاس برخواهند گزيد، بار ديگر گردهم خواهند آمده تا تدابيري بينديشند با اين هدف كه يك خلافت اسلامي واحد برآن مبنا تشكيل شود، كه اساس آن تمامي اصول شريعت اسلام باشد([7]).
در هر صورت، رهبران هوشمند اسلامي تلاشهاي سخت خودرا براي شكلدهي به يك پايگاه مشترك براي امت اسلام ادامه دادند. تا آن زمان، فكر تشكيل يك حكومت مستقل ومجزاي اسلامي در شبه قاره ي هند كم كم قويتر ميشد. اما همچنان كه مشهورترين متفكر جهان اسلام در دوران معاصر گفته است، وحدت كامل امت اسلامي از ايده آلهاي آن زمان نبود.
جوهر وجود ما محدود به مكان خاصي نيست؛
مستي شراب ما در هيچ خمره يي نميگنجد؛
از جام ما چيني وهندي يكسان مينوشند؛
گِل خلقت ما، از ترك گرفته تاسوري از يك خاك است؛
قلب ما نيز، نه براي هند ميطپد، نه براي سوريه يا روم؛
قلب ما تنها براي اسلام مي تپد([8]) (رموز بيخودي).
در هر حال، او واقعيت موقعيت را در شبه قاره ي هند در زمان مورد بحث دريافته بود وبا آب وتاب فراوان به نهضت تشكيل پاكستان پيوسته بود، كه در آن (شريعت اسلامي را ميشد به مورد اجرا گذاشت).
كارهاي جديدي كه براي احياي مجدد امت وسپس تحقق وحدت جهاني اسلامي از طريق بازگشت به اصول خالص اسلامي انجام شدهاند. مبتكرين اوليه ي آنها شخصيتهاي بسيار بزرگ اسلامي در سالهاي 1928 و1941 بودهاند. در جهان عرب.، شيخ حسن بنا از اخوان المسلمين، در لبنان امام موسي صدر، در عراق آيت الله محمد باقر صدر، در شبه قارهي هند جماعت اسلامي مولانا سيد مودودي، وبالاخره، در جمهوري اسلامي ايران حضرت امام خميني (رحمة الله عليه) نقش اساسي در شكلدهي به حيات ميليونها مسلمان در تاريخ معاصر اسلامي داشته اند.
انقلاب شكوهمند اسلامي تحت رهبري پوياي حضرت امام خميني (رحمة الله عليه) موجب تقويت امت اسلامي شده، وبه حركتهاي احياگر اسلامي در سراسر جهان دامن زده است.
ضرورت وحدت، تنها زماني رهبران جهان اسلام را به انديشه واداشت كه بيتالمقدس در سال 1967 به اشغال اسرائيل در آمد. خود مسجد الاقصي نيز در سال 1969 به اشغال رژيم صهيونيستي در آمد. يك كنفرانس سران با شركت رهبران 24 كشور اسلامي در روزهاي 22 تا 25 سپتامبر 1969 در مراكش تشكيل شد، كه هدف از برگزاري آن (تشويق همكاري نزديك و روابط متقابل اقتصادي، علمي، فرهنگي بين كشورهاي اسلامي و تقويت روابط روحاني، تحت تعاليم عاليه و ابدي اسلامي بين آنها) بود.
كنفرانس مذكور طلايه دار تشكيل سازمان كنفرانس اسلامي (OIC)([9]) بود، كه امروز تعداد اعضاي آن افزايش يافته وبه 46 كشور رسيده است. اما گذشته از نقشي كه سازمان مذكور به عنوان يك نهاد تشريفاتي داشتهاست، تا به امروز نتوانسته بارقه ي اميدي در جهت شكلدهي به وحدت امت اسلامي پديد آورد، كه مسلمانان جهان اين چنين مشتاقانه منتظر آن هستند.
لذا، چنانچه ما حقيقتاً خواستار رسيدن به وحدت هستيم، بايد ايده ي وحدت را در اذهان خود نيز به خوبي به پرورانيم. ممكن است هرگز به آن سطح بسيار بالا نتوانيم دست يابيم، اما بايد حداقل اين ايدهآل را به عنوان يك هدف عاليه حفظ كنيم، واين امر را ملاكي بدانيم براي ارزيابي اين مطلب كه چه قدر به طرف وحدت، نزديك يا چه قدر از دستيابي به آن دور شده ايم.
ويژگيهاي چنان امت واحدي بدين شرح است:
اول: ايمان (اعتقادات اسلامي).
دوم: عبادات (مناسك اسلامي).
سوم: اخلاق (رفتار مبتني بر اصول اخلاقي اسلام) واين بخش ثمره ي ايمان وعبادات ميباشد.
چهارم: دفاع از اسلام.
ونكته ي آخر، وحدت سياسي است، وپيروي از اولي الامر مسلمين، كه بدون ترديد، حضرت آيتالله العظمي سيد علي خامنه اي اولي الامر مسلمين جهان هستند.
راه حلّ مشكل تفرقه ي بين امت اسلامي آن خواهد بود كه همگي به صراط المستقيم بازگرديم وريسمان الهي چنگ زده، بر آن اساس ومبنا به زندگي ادامه دهيم. صراط مذكور، راه زندگي پيامبر نازنين اسلام حضرت محمد مصطفي (ص) واهل بيت شريف ايشان (عليهم السلام أجمعين) است.
براي تحقق هدف مذكور بايد احساس نياز به خلق امتي واحد در قلوب مسلمين سراسر جهان به وجود آيد. همانطور كه اگر يك انگشت انسان بسوزد تمامي بدن به ناراحتي مي افتد، ميزان حساسيت مسلمين نسبت به آلام يكديگر نيز بايد به همان نسبت بالا باشد. رنجهاي فلسطينيان، افاغنه وعراقيها، براي نمونه، بايد آنچنان مسلمانان ديگر نقاط جهان را متأثر كند كه تمامي آحاد امت فريادي يكصدا برآورند ودر صدد ارائه ي كمكي واقعگرايانه براي حل مشكلات آن ملتها برآيند.
بايد برنامه ي عدالت در ميان امت اسلامي بر مبناي اصول برادري اسلامي به مورد اجراي گذاشته شود.
قرآن مجيد ميفرمايد:
«إنّ أكرمكم عند الله أتقاكم» (الحجرات: 13:49)
(اي مردم! همانا گراميترين شما نزد خداوند با تقواترين شما است)([10]).
اما ايران قبلاً با اين مسأله كنار آمده است وما نيز ميتوانيم چنين كنيم. راه حلي كه دولت جمهوري اسلامي ايران پس از انقلاب شكوهمند اسلامي سال 1979 برگزيد ميتواند در سراسر جهان اسلام كاربرد داشته باشد.
در قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران به وضوح وروشني آمده است كه تمامي قوانين كشور بر مبناي فقه جعفري شكل خواهند گرفت، اما پيروان ساير مذاهب اسلامي مجازند در امور شخصي وخصوصي خود از اصول فقهي مذهب خويش پيروي كنند. اين برخورد بسيار داهيانه، اما به همان نسبت ساده وفاقد پيچيدگي، درسي واقعاً روشنگر به كل امت اسلامي ميدهد.
در سال 1990، رهبر معظم انقلاب اسلامي ايران، آيتالله العظمي سيد علي خامنهاي، مجمع جهاني تقريب مذاهب اسلامي را تأسيس فرمودند تا وظيفهي سنگين انجام تحقيقات مذهبي با هدف كشف راههايي عملي وتدبير سياستهايي جهت تقريب قلوب مسلمين جهان وايجاد تفاهم هرچه بيشتر بين پيروان مذاهب مختلف اسلامي را به عهده بگيرد.
اين سازمان بي نظير، كه به امت اسلام تعلق دارد ناشر مجلّهي (رسالة التقريب) به زبان عربي است وتاكنون كتب بسياري منتشر كرده است كه همه در جهت تقريب مذاهب مختلف وبالابردن سطح تفاهم بين آحاد امت اسلامي بوده اند.
(مجمع جهاني تقريب مذاهب اسلامي) اقدام به تأسيس (دانشگاه مذاهب اسلامي) در تهران كرده است، كه در نوع خود اولين ودرجهان منحصر به فرد ميباشد. در دانشگاه مذكور علماي تمام مذاهب عمده ي اسلامي به تدريس فقه به طلاب علوم ديني مذاهب مختلف مشغولند، كه از كشورهاي مختلف دنيا به ايران آمده اند.
هر سال در سالروز مبارك ميلاد پيامبر بزرگ اسلام حضرت محمد مصطفي (صلي الله عليه وآله)، كه تحت عنوان (هفتهي وحدت از جانب مسلمين جهان) جشن گرفته ميشود، (12 تا 17 ربيع الاول)، بهطور منظم يك كنفرانس بينالمللي از جانب مجمع در تهران برگزار ميشود تا موجب افزايش ميزان ادراك همه جانبه بين 1500 ميليون مسلمان امت اسلامي شود.
مشاركت گسترده در امور اجتماعي ـ سياسي امت اسلامي بايد بخشي از اوقات مفيد مسلمين جهان را به خود اختصاص دهد. قدرت يك ملت بستگي به اراده وعملكرد تك تك افراد آن ملت دارند.
يك ملّت تنها زماني سرفراز وقدرتمند خواهد بود كه اميدها وآرزوهاي آحاد آن با اهداف وسياستهاي رهبران آن ملت همنوا وهمخوان باشند.
امت اسلامي بايد تسامح وتساهل خود را براي امور مربوط به كل امت به خرج دهد. اين فرمايش پيامبر مكرم اسلام (ص) (اختلاف عقايد بين آحاد ملت من رحمت، وتفرقهي بين آنان موجب مشقت است) بايد صميمانه از جانب آحاد امت اسلام با آزادانديشي مورد پذيرش عام قرارگيرد. قرآن كريم نيز در اين زمينه ميفرمايد:
... وتعاونوا على البرّ والتقوى ولا تعاونوا على الاثم والعدوان ...
ترجمه ي آيه: (اي كساني كه ايمان آوردهايد ... شما بايد در نيكي وپرهيزكاري بايكديگر همكاري و تعاون داشته باشيد، ولي در گناه وتجاوز بايكديگر همدستي نكنيد ...)(مائده: 2: 5).([11])
روح سياسي نهاد ديني حج لازم است احياء گردد تا حج عملكرد خود را بهعنوان نهادي كه براي بسط وگسترش ميزان تفاهم وهمكاري بين گروهها وجوامع مختلف مسلمين را باز يابد وبه نزديكتر شدن كشورهاي اسلامي به يكديگر كمك كند. در چنان صورتي، روابط جهاني امت اسلامي مستحكمتر خواهد شد ومسلمانان توفيق جهاد عليه جاهليت مدرن را بدست خواهند آورد.
نهادهاي بين حكومتي مانند سازمان كنفرانس اسلامي وديگر مؤسسات دولتي جهان اسلام، چه در سطح جهان وچه در سطوح مختلف منطقه يي، بايد به ابتكار تدابيري جهت تحكيم وحدت اسلامي بپردازند واين مهم را با تعهد بيشتر نسبت به اهداف اعلام شده واساس نامه هاي خود، عملي سازند. همكاريهاي اقتصادي، علمي، وحتي تبادل فنآوري واطلاعات، وهمچنين همكاريهاي فرهنگي بايد بين كشورهاي اسلامي پيش از پيش تقويت گردد.
اين گونه امور بايد شامل بزرگداشت شخصيتها وايام پراهميت تاريخ وفرهنگ اسلامي، تحقيقات مشترك دانشگاهي در زمينه هاي مختلف مورد علاقه ي كشورهاي گوناگون، وهمچنين فعاليتهاي مربوط به تكنولوژي اطلاعات و امور انسان دوستانه بشود. همكاري در دفاع از حقوق مسلمانان وارزشهاي اسلامي در كشورهايي كه علما در آنها در اقليت هستند، ميتواند منجر به بالا رفتن ميزان تفاهم بين كشورهاي اسلامي شود.
نهضتهاي اسلامي
تهاجم آشكار جبهه ي كفر جهاني عليه مسلمين جهاني، با اتكا بر تسليحات قدرتمند سياسي ـ اقتصادي وتبليغاتيشان، در كنار ارعاب فعالين اسلامي توسط رهبران غربزده جهان اسلام، دست در دست يكديگر موجب تقويت هر چه بيشتر نهضتهاي اسلامي شده است. آنچه شديداً به آن نياز داريم اين است كه اين نهضتها استراتژيهايي واقعگرايانه داشته باشند وبه طور مؤثر آن راهكارها را پياده كنند.
لذا، اولين هدف نهضتهاي اسلامي بايد تشكيل حكومتي اسلامي باشد كه به ياري آن بتوانند در كشورهاي خود در جهت وحدت مجدد امت اسلامي به فعاليت بپردازند.
تبليغات سازمان يافته وهمه جانبه براي اسلام، وظيفه ي قطعي امت اسلامي است، كه بايد در سطوح فردي وجمعي براي آن قيام كنند.
(ادع الى سبيل ربك بالحكمة والموعظة الحسنة وجادلهم بالتي هي احسن) (نحل 125:16)
(اي پيامبر) مردم را به وسيله ي منطق الهي وپند واندرز نيكو به راه پروردگار ـ آفريدگارت بخوان وبه بهترين وجه براي آنان استدلال كن.
(ومن أحسن قولاً ممن دعا الى الله وعمل صالحاً وقال إنني من المسلمين) (فصلت 33:41)
وكيست نيكو سخن تر از آن كسي كه مردم را به دين توحيدي دعوت ميكند، عمل صالح انجام ميدهد، وميگويد: من از مسلمانان هستم.([12])
چنانچه تبليغات اسلامي وجود نداشته باشد، يا به نحو مؤثر انجام نشود، امت اسلام درونگرا خواهد شد وبتدريج در سطح افشار مختلف جوامع اسلامي در روز مرّگي زندگي مستحيل ميشود.
براي اينكه نور الهي، يعني اسلام عزيز در چار گوشه ي جهان گسترش يابد، اعضاي فعال امت اسلامي بايد قلوب نوراني خودرا به روي ميليونها بندهي خداوند تعالي، اعم از مسلمانان وغير مسلمان، بگشايند.
وحدت بيشتر اسلامي نه تنها متضمن تأمين منافع اكثريت مسلمانان جهان، بلكه همچنين موجب بهره مند شدن مردم غير مسلمانان جهان نيز خواهد شد. از آنجا كه جهان اسلام امروز در حال گذار از يك فاز تجزيه و تحليل خويش وبيداري دروني است. اسلام روز به روز بيشتر مورد توجه قرار ميگيرد، وبعنوان نور هدايت (سراج منير) بدان نگريسته ميشود، كه جهت بازسازي حيات فردي واجتماعي امت بدان نياز است. حقيقت وحدت اسلامي اكنون بستگي به اراده ي مستحكم امت دارد، كه بايد جامعه يي جهاني را بر اساس مباني اسلامي بسازند.
روابط برادرانه ي جهاني بين مسلمانان سنگ زيربناي وحدت اسلامي، ومبناي تشكيل نهضت جهاني اسلامي است. اخوت يعني آحاد امت ملتي واحد را تشكيل ميدهند كه وجوه اشتراك عمومي آن اعتقاد، برادري، وبرابري است، بدون اينكه حقيقت تفاوتهاي بين انسانها وگرايشات آنها را بخواهيم نفي كنيم. منشأ اخوت اسلامي عشق متقابل مسلمانان نسبت به يكديگر، احترام واحساسات رقيق نسبت به يكديگر در همان سطحي كه در يك خانوادهي متحد مشاهده ميشود، ميباشد. به ياري اخوت اسلامي نوع بشر بر مبناي عقيده واعتقاد ميتواند به وحدت دست يابد. هركس، از هر نقطه از جهان، صرف نظر از نژاد وفشار زباني خود، ميتواند به خانوادهي مسلمانان بپيوندد وتنها شرط ورود به جرگه ي اين اخوت، شهادت دادن به يگانگي خالق و نبوت رسول وي، در كنار تن دادن به اعمالي است كه از ضروريات اسلامند.
دستيابي مجدد امت به وحدت جهاني نه افسانه يي است ونه غير ممكن، آنگونه كه نظريه پردازان غربي و رهبران سكولار در جهان اسلام تمايل دارند براي نا اميد كردن مسلمانان وانمود كنند، دستيابي به چنان وحدتي يكي از خواسته هاي الهي است. با اين حال، دست يابي به آن نيازمند به تحقق دو شرط است: تأييد الهي وبازگشت امت به اسلام.
به هر تقدير، عليرغم مصائب سياسي واعتقادي كه امت اسلامي در طي تاريخ پشت سرگذاشته است، توده هاي مسلمانان همواره آرزومند دستيابي مجدد به وحدت اسلامي وبرقرارشدن اصول ايدهآل اخوت اسلامي بوده اند، هدف عاليه ي وحدتبخشي به امت اسلامي همواره يكي از عوامل راهنماي نهضتهاي احياگر اسلامي كه بعدها ظهور كردند باقي ماند.
قرن احياء اسلام
مسأله يي كه از اهميتي برابر با مورد فوق برخورداراست، منطق حاكم بر حركت جامع احياي اسلامي است. در واقع، همين منطق نيروي محركه ي لازم براي نهضت را بهوجود ميآورد ومهمترين نقش را در تغيير الگوهاي ايدئولوژيك وفرهنگي كه مسلمانان از آنها در سراسر جهان پيروي ميكنند عملاً به عهده دارد. در شبه قارهي هند، حركتهايي كه به رهبري سيد احمد شهيد، شاه اسماعيل شهيد، ودر بنگال حركت حامي شريعت الله، وسپس تلاشهاي الطاف حسين حالي، شبلي نعماني، مولانا عبدالكلام آزاد، مولانا اشرف ثنوي ومولانا محمد علي جوهر، شكل گرفتند موجب شدند مسلمانان هند حضوري فعال در صحنههاي روشنفكري، اخلاقي، فرهنگي، ونهايتاً سياسي پيدا كنند. حركت احياء اسلامي علامه اقبال، كارهاي سيد عبدالعلا مودودي در زمينههاي ادبي وروشنفكري، ورهبري قائد اعظم محمد علي جناح، همگي در چارچوب حركت سياسي سران مسلمان هند پديد آمدند ونهايتاً منجر به تشكيل كشور مستقل براي مسلمانان در 1947 شدند.
اين حركت، كه هنوز مراحل نوزادي خود را در نيمهي اول قرن بيستم طي ميكرد، در همان زمان به قدر كافي قدرتمند بود كه منجر به تشكيل حكومت پاكستان شود، ودر نيمهي دوم قرن بيستم به تدريج در سراسر جهان اسلام گسترش يافت. ملتهاي مسلمان نبردهاي آزاديخواهانه ي خود را آغاز نمودند وعليه قدرتهاي استعمارگر قيام كردند. انگيزهي محرك ملتهاي مسلمان در حركتهاي مذكور تقويت هويت اسلامي آنها بود. گاهي چنين به نظر ميرسيد كه مليگرايي قوهي محركهي بعضي ملتهاي مسلمانان براي جنگهاي آزادي خواهاند باشد، با اين حال واقعيت پذيرفته شده اين است كه حتي تنها نيروي محركه ي نهضتهاي ملي گرا نيز ظهور مجدد افكار اسلامي بوده است. كي. اسميت در كتاب خود به «نام اسلام و تاريخ دوران مدرن»([13]) اعتراف ميكند: (مسلمانان هرگز هيچيك از مفاهيم مليگرايي را كه وفاداري نسبت به آنها مغاير با اصول فقهي اسلام باشد نپذيرفتهاند).
وي ميافزايد: (علاوه بر اين (تا آنجا كه به مسلمانها مربوط ميشود) وانگيزه ي آزاديخواهي براي مسلمانان را توانسته پديد بياورد).
جمال الدين افغاني، محمد عبده، محمد رشيد رضا وبنيانگذار اخوان المسلمين شهيد شيخ حسن البناء، در لبنان امام موسي صدر، ودر عراق شهيد سيد محمد باقر صدر، رهبري وپيشبرد نهضتهاي احياي اسلامي در جهان عرب را به عهده داشتند.
در تركيه ي تحت حاكميت شديد نظامهاي سكولار، سعيد نورسي، عدنان مندرس، ونجم الدين اربكان حركت اسلامي را زنده نگاهداشتهاند. در ايران، نهضت مردمي وپرطرفدار امام خميني (رحمت الله عليه) فصل نخست عصري جديد براي جهان اسلام را پديد آورد.
چشم انداز آينده
«ومكروا ومكر الله والله خير الماكرين» (آل عمران، 53).
«و(يهوديان دشمن حضرت مسيح به قصد كشتن او) مكر ورزيدند، وخداوند در مقابله با آنها تمهيدي به ميان آورد، وخداوند آن تمهيدگر بي همتاست.»([14])
قدرتهاي استعماري براي نامؤثر كردن توان بالقوهي امت اسلام، براي امر برنامه ريزي گستردهيي كرده بودند. اما به شهادت تاريخ، اگر مسلمانها در يك جبهه عقب نشيني ميكردند، به نمايش قدرت امت اسلامي در جبههاي ديگر مبادرت ورزيده اند.
اين جنبه ي مهم از تاريخ اسلام درگذشتهي نزديك به فراموشي سپرده شده بود، اما همانطور كه پايان شب سيه سپيد است، امت اسلام طي پنج دههي اخير به ميزاني بسيار بزرگ، بر شرايط خفّتبار حاكم برخود فائق آمد وگذشته ي تاريك را پشت سرگذاشته، اصلاحات را در سطح جهاني پيگري كرد.
بحران با جاهليت مدرن
امت اسلام با غرب هيچگونه اختلاف ارزي ندارد. در عوض، مسلمانان در صدد هستند از حق طبيعي خود براي شكلدهي به حيات فردي واجتماعي خود بر اساس دكترين مذهبي خويش، وبهرهمندي از فرهنگ وتاريخي كه در آن خانواده بهعنوان سنگ زير بناي جامعه وپديد آوردن تغييرات، نقش كليدي دارد كاملاً استفاده كنند. اما اين تغيير ذهنيت نيز به نظر غربيها تهديدي است عليه امنيت آنان.
جاهليت مدرن امروز رهبر بشريت به سوي هرچه دورتر شدن از حق وحقيقت است. اين امر، در عمل، موجب شده تا صلح وامنيت از سطح جهان رخت بر بندد. انسان گوهر وجود خويش را كه صبغهي الهي داشته ضايع كرده است وبراي خويش موقعيتي جديد پديدآورده كه شايستهي شخصيت انساني وي نيست. امروز بشريت از يك بحران هويتي رنج ميبرد كه ويژگي عمدهي آن عدم توازن ميباشد.
رشد سريع و بيتناسب فرهنگ مصرف وصنايع مولد لهو ولعب در حال فرسايش كامل روحيهي پاك و بيآلايش نسل جوان است.
تبليغات منحط جنسي در اماكن عمومي وانتشار روزنامه ها ومجلات شهواني جنسي با تيراژ بسيار بالا، ملتهاي غربي را دعوت به بيبند وباري وفروريختن آخرين بقاياي اخلاقيات ميكند. فمينيسم افراطي (نهضت برتريجويي زنان)، استفادهي ابزاري از زن بهعنوان مدل شهواني نمايشهاي مد وغيره، تشويق وترويج روابط جنسي خارج از چارچوب زناشويي وهمجنس بازي تبديل به ابزار مدرنيسم شده اند. حاصل اين بلبشو فرسايش كامل اخلاقيات، فروريختن بنياد خانواده، سوء استفاده از كودكان وديگر انواع واقسام امراض اجتماعي بوده است.
علت پديد آوردن چنان اوضاعي، كه اتفاقاً براي متكي بر مهارتها وزحماتي بسيار ميباشد، اين حقيقت است كه غرب از هدايت بشريت به سمت وسويي سالم وسعادتمند عاجز است؛ وضمناً اين حقيقت كه غرب نه تنها اطلاعات وعلم كافي نسبت به اسلام ندارد، بلكه نسبت به اين دين نجاتبخش الهي با ديده ي تفرعن ونفرت مينگرد. تجربهي فرهنگ سكولاريستي با شكست نهايي روبرو شده است. به رغم نفوذ كامل غرب بر كل جهان طي 500 سال اخير، غربيها از پديد آوردن يك سيستم مناسب ومبتني بر عدالت وحق عاجز بودهاند وبدون ترديد پيشرفت صنايع وانباشت ثروت در غرب بينهايت چشمگير وعظيم بوده است، اما با اين حال در تدارك براي زندگي مرفه، برقراري عدالت ومحافظت از صلح براي نوع بشر كاملاً عاجز بوده است.
حتى امروز ¼ جمعيت جهان از گرسنگي رنج ميبرد. در خود غرب، 14 الي 15 در صد از جمعيت به شدت فقيراند واين از مشكلاتي است كه غرب با آن بيشتر در تماس نزديك است. نرخ متوسط بيكاري در غرب 10 در صد است.
به رغم دستاوردهاي چشمگير علوم پزشكي، بشريت از امراضي جديد وپيچيده رنج ميبرد. ساختار خانواده در غرب كاملاً فروريخته است. تعداد كودكان تك والد (كه خارج از چارچوب ازدواج بدنيا آمدهاند) امروز از فرزندان حلالزاده در غرب بيشتر شده است. تعداد خانوادههاي تك والد در ايالات متحده به 40 درصد ودر اروپا 30 درصد كل جمعيت رسيده است. رشد بيسابقهي ميزان جرائم وجنايات، آزادي جامعه را سلب كرده است ونسل جوان بويژه دچار فساد شديد اخلاقي شده است. رشد مادي، گاهواره ي رشد امراض رواني، وخودكشي فزاينده در غرب شده است. تاريخ نويسان با ترس نظريه پردازي ميكنند كه فرهنگ زاده ي ماديگري ورشد آن توان رهبري نوع بشر را ندارد. شاعر نامدار اقبال ميگويد: (به رغم دستاوردهاي چشمگير در خصوص كهكشانها وكسب قدرت براي كنترل نيروهاي طبيعت به ياري پيشرفتهاي علمي، غرب از فائق آمدن بر نيروهاي شيطاني كه همچون طاعون بشريت را تهديد ميكند عاجز بوده است.)
در واقع آنچه موجب وحشت غرب از قدرت بالقوهي اسلام شده است ضعف غرب است، والاّ مسلمانان به لحاظ نظامي، سياسي، يا اقتصادي تهديدي عليه آن به حساب نميآيند. بحران اصلي در حوزه هاي ايدئولوژيك وارزشهاي اخلاقي جريان دارد.
آن قلمروها، حوزههايي هستند غرب تمام نيروي خود براي حل مسائل را به خرج داده است ولي نتوانسته هيچ نظام يا پيامي براي بشريت پديد آورد.
درست در همان جا است كه اسلام توان ارائه ي نور هدايت وفكر تازه به بشريت را دارد. اسلام براي بشريت يك پيام دارد با پيامي زنده براي زندگي امروز، وعدهاي جذاب وسرنوشتساز براي تمدن بشري، وآينده اي درخشان براي نوع بشر. انتشار اين پيام نه در گذشته نيازي به توسل به خشونت داشت، ونه امروز نيازمند به چنين نيرويي است. در واقع اسلام توان رفع خلاء دامنگير بشريت را دارد. اين تهديد اصلي است كه غرب از آن بيمناك است، وگرنه اسلام براي كل بشريت رحمت است وبرايش شرق وغرب مطرح نيست.
تحت شرايط ياد شده كاملاً واضح است كه اسلام تنها نيرويي است كه ميتواند آيندهي بشريت را بسازد. در واقع، هنوز كارهاي زيادي هست كه بايد انجام شود. امت اسلامي بايد به تقويت اصول اخلاقي در درون خود بپردازد، ودر زمينهي توليد فكر وفعاليتهاي روشنفكري، از اعتبار كافي برخودار شود تا توان انگيزه دادن به تودهها را پيداكند.
اين باور كه اسلام در واقع تنها راه حل باقي مانده براي مقابله با مفاسد به ارث مانده از استعمار است وتنها پاسخ قابل ارائه به تهديد نظم نوين جهاني است روز به روز بيشتر مقبوليت پيدا ميكند.
نتيجه گيري
دعاي من به درگاه الله - جل جلاله - اين است كه قلوب ما را به يكديگر پيوند زند و به امت اسلامي اين توفيق را ارزاني دارد كه بنيانگذار (تمدني الهي) براي جامعهي بشري باشد.
پی نوشتها:
[1] ـ ترجمه ي فارسي آيات قرآن كريم از ترجمهي خانم دكتر طاهره صفار زاده هستند.
[2]- Organization of Islamic Conference.
[3]- History of the Ottoman Turks. E. S.Creasy, 1961, Beirut, P. 122.
[4]- The Encycopaedia Britannica, 5th Ed. Vol. 10, 1977, p. 20.
[5]- Al - Urwat al - Wuthqa, Jamal al - Din Afghani, Cairo, 1957, p. 72.
[6]- Grand Assembly of The Ummah.
[7]- OIC, Abdullah al - Ahsn, II T, Herndon, USA, 1988, P. 11 - 12.
[8]- Rumuz - I - Bekhud, 1918, tran. Arberry,
توجه: متن اين شعر اقبال متأسفانه در دسترس مترجم فارسي نبود ـ در صورت امكان بايد به جاي ترجمه ي فوق، كه از ترجمة انگليسي آوبري مجدداً به فارسي برگردانده شده از اصل شعر كه به فارسي سروده شده، استفاده نشود.
[9]- Organization of Islamic Conference.
[10] ـ ترجمه ي فارسي آيهي شريفه از خانم طاهره صفارزاده.
[11] ـ ترجمه ي فارسي آيه از خانم دكتر طاهره صفارزاده.
[12] ـ ترجمه ي فارسي آيات از خانم دكتر طاهره صفارزاده.
[13]- K. Smith; Islam and Modern History, Princeton University Press, 1957. P 77.
[14] ـ ترجمه ي آيه شريفه از خانم دكتر طاهره صفارزاده.