نویسنده: عباس كوثری
«تمنی» برگرفته از ماده «منی» در اصل به معنای تقدیر و اندازهگیری شیء و تحقق آن با همان اندازه معین است. اگر به نطفه انسان منی گفته میشود، بدین جهت است كه آفرینش انسان از آن، حد و اندازهاش را میگیرد و به مرگ منیه گویند، چون بر همه افراد با مدت معینی مقدر شده است و آرزوها را از این جهت تمنی گویند كه انسان آنان را در ذهن خود به تصویر میكشد و نام منی در سرزمین مكه بر این اساس است كه آن سرزمین برای قربانی كردن تعیین شده است. «تمنی الكتاب» به معنای قرائت و خواندن آن است و مناسبت آن با معنای اصلی به این است كه قرائت تصویر الفاظ و ادای آن با نظام خاص خود است. (1) خلیل نیز مینویسد: جمله «تمنّی كتاب الله» به معنای تلاوت كتاب خداست. (2) گفتنی است به تصویرگری آرزوهای ممكن و غیرممكن در نفس و خیال انسان نیز تمنی گفته میشود. (3)
علامه طباطبایی نیز در توضیحی مشابه توضیح سید مرتضی، هر دو احتمال را نقل كرده است، بدون آنكه یكی از آنان را بر دیگری ترجیح دهد. (9) بعضی از مفسران شیعه، نظر دوم را برگزیدهاند و معتقدند مقصود از تمنی انبیا، آرزوها و برنامهریزیهای آنان برای پیشبرد اهداف خویش است كه شیطان در تلاش بود با وسوسه و ایجاد شبهه از موفقیت آنان جلوگیری كند؛ زیرا تمنی و امنیه در قرآن كریم در معنای تلاوت به كار نرفته است؛ بنابراین میتوان این مورد را نیز بسان دیگر موارد به معنای آرزوی قلبی دانست. (10)
برخی مفسران اهل سنت تمنی را به معنای تلاوت دانستهاند و در شأن نزول آن افسانه غرانیق را نقل كردهاند كه در تضاد با عصمت پیامبران از جمله رسول خاتم است. ما عدم صحت آن را ذیل كلمه «القی» بررسی كردیم، چنان كه برخی از اهل سنت نیز شأن نزول پیشین را نپذیرفتهاند. (11) نتیجه آن است كه احتمال معنایی تلاوت دارای مبنای لغوی و تفسیری است؛ اما ارتباط آن به افسانه غرانیق امری نادرست و دور از واقعیت است.
كوثری، عباس، (1394)، فرهنگنامه تحلیلی وجوه و نظائر در قرآن (جلد اول)، قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، چاپ اول
كاربردهای تمنی در قرآن
1. آرزو
در آیاتی كه میآید تمنی به معنای آرزو آمده است: «وَ أَصْبَحَ الَّذِینَ تَمَنَّوْا مَکَانَهُ بِالْأَمْسِ یَقُولُونَ وَیْکَأَنَّ اللَّهَ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشَاءُ...»(4): آنان كه آرزو میكردند به جای او (قارون) باشند، گفتند: وای بر ما گویی خدا روزی را بر هر كس از بندگانش بخواهد گسترش میدهد. «أَمْ لِلْإِنْسَانِ مَا تَمَنَّى * فَلِلَّهِ الْآخِرَةُ وَ الْأُولَى» (5): آیا برای انسان آنچه آرزو دارد دست یافتنی است؛ در حالی كه آخرت و دنیا از جانب خداست. «وَ لاَ تَتَمَنَّوْا مَا فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَکُمْ عَلَى بَعْضٍ»(6).2. تلاوت و قرائت
خداوند متعال میفرماید: «وَ مَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رَسُولٍ وَ لاَ نَبِیٍّ إِلاَّ إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّیْطَانُ فِی أُمْنِیَّتِهِ فَیَنْسَخُ اللَّهُ مَا یُلْقِی الشَّیْطَانُ ثُمَّ یُحْکِمُ اللَّهُ آیَاتِهِ وَ اللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ» (7). سید مرتضی مینویسد: كلمه تمنی میتواند به معنای تلاوت باشد، چنان كه حسان شاعر گفته است: «تمنی كتاب الله اول لیلة و آخره لاقی حمام المقادر»: در اول شب كتاب خدا قرآن را تلاوت كرد و در آخر آن، كبوتر مقدرات و مرگ را ملاقات نمود. در این صورت مقصود از القای شیطان در تلاوت پیامبر،تحریف آیات الهی از سوی گمراهان با زیاده یا نقصان خواهد بود و چون این كار با وسوسه شیطان انجام گرفته است، به شیطان نسبت داده شده كه در این هنگام خداوند با آشكار ساختن حجتهای خود آن را باطل میكند. همچنین ممكن است تمنی به معنای آرزوی قلبی باشد؛ بدین معنا كه هرگاه پیامبری اموری را آرزو میكرد، شیطان سعی میكرد با وسوسههای باطل آن را منحرف كند؛ اما خداوند آن وسوسهها را از پیامبران دور میساخت و آنان را به آنچه راه صلاح و هدایت است، رهنمون میكرد. (8)علامه طباطبایی نیز در توضیحی مشابه توضیح سید مرتضی، هر دو احتمال را نقل كرده است، بدون آنكه یكی از آنان را بر دیگری ترجیح دهد. (9) بعضی از مفسران شیعه، نظر دوم را برگزیدهاند و معتقدند مقصود از تمنی انبیا، آرزوها و برنامهریزیهای آنان برای پیشبرد اهداف خویش است كه شیطان در تلاش بود با وسوسه و ایجاد شبهه از موفقیت آنان جلوگیری كند؛ زیرا تمنی و امنیه در قرآن كریم در معنای تلاوت به كار نرفته است؛ بنابراین میتوان این مورد را نیز بسان دیگر موارد به معنای آرزوی قلبی دانست. (10)
برخی مفسران اهل سنت تمنی را به معنای تلاوت دانستهاند و در شأن نزول آن افسانه غرانیق را نقل كردهاند كه در تضاد با عصمت پیامبران از جمله رسول خاتم است. ما عدم صحت آن را ذیل كلمه «القی» بررسی كردیم، چنان كه برخی از اهل سنت نیز شأن نزول پیشین را نپذیرفتهاند. (11) نتیجه آن است كه احتمال معنایی تلاوت دارای مبنای لغوی و تفسیری است؛ اما ارتباط آن به افسانه غرانیق امری نادرست و دور از واقعیت است.
پینوشتها:
1. ابن فارس، معجم مقاییس اللغة، ج5، ص276-277.
2. خلیل بن احمد فراهیدی، ترتیب كتاب العین، ج3، ص1731.
3. محمد ازهری، تهذیب اللغة، ج15، ص533.
4. قصص: 82.
5. نجم: 24-25.
6. نساء: 32.
7. حج: 52.
8. فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج7و8، ص145.
9. سید محمدحسین طباطبایی، المیزان، ج15، ص391.
10. ناصر مكارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج14، ص140-141.
11. محمد فخر رازی، التفسیر الكبیر، ج23، ص44-45.
كوثری، عباس، (1394)، فرهنگنامه تحلیلی وجوه و نظائر در قرآن (جلد اول)، قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، چاپ اول