تاریخ نگاری در دوره‌ی ‌ایلخانی

حكایت است كه استادی به گفتن درس تاریخ مشغول بود و اندر فواید آن سخن می‌گفت كه ناگاه دید یكی از شاگردانش به خوابی عمق فرو رفته است. دستی به شانه‌ی او زد و پرسید: «سود خواندن درس تاریخ چیست؟»
دوشنبه، 28 فروردين 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
تاریخ نگاری در دوره‌ی ‌ایلخانی
 تاریخ نگاری در دوره‌ی ‌ایلخانی

نویسنده: محسن هجری

 

حكایت است كه استادی به گفتن درس تاریخ مشغول بود و اندر فواید آن سخن می‌گفت كه ناگاه دید یكی از شاگردانش به خوابی عمق فرو رفته است. دستی به شانه‌ی او زد و پرسید: «سود خواندن درس تاریخ چیست؟» شاگرد در حالی كه چشم‌های خود را می‌مالید گفت: «سود آن در ‌این است كه چون قصّه چشم آدمی‌ را گرم كند، خوابی مطبوع حاصل شود و چون به اتمام رسد، چُرت آدمی ‌پاره گردد و هوشیاری مطبوعی حاصل شود.»
با‌ این كه حكایت بالا پرداختن به تاریخ را كار ملال آوری می‌بیند كه به ویژه برای سنین پایین‌تر جذابیت كم‌تری دارد، اما نتایج فكر‌ ایرانی در عرصه‌ی تاریخ نگاری - دوره‌ی مغول تا صفویه - بسیار هیجان انگیز است. چون پیش از آن تاریخ نگاری بیش‌تر به عهده كاتبان درباری بود كه بنابر میل جناب سلطان وقایع را ثبت می‌كردند و در ثبت رویدادهای تاریخی هیچ چهار چوب علمی‌ای را رعایت نمی‌كردند. اما در دوره‌ی ‌یادشده كسانی به ثبت تاریخ می‌پرداختند كه در تیزهوشی و حساسیت به جهان اطراف خود زبانزد دیگران بودند. ورود كسانی چون رشیدالدین فضل الله همدانی‌ یا زكریای قزوینی به عرصه‌ی تاریخ نگاری نشان می‌دهد كه اندیشمندان ‌ایرانی بیش از پیش به حفظ دستاوردهای گذشته فكر می‌كرده‌اند. نابودی بسیاری از كتاب‌ها و منابع تاریخی به دست مغولان‌ این نگرانی را به دنبال داشت كه بین دوران قبل و بعد مغولان نوعی گسستگی به وجود آید و نسل‌های آینده از اطلاعات تاریخی قبل از آمدن مغولان محروم بمانند. اما به غیر از موضوع انتقال اطلاعات تاریخی، تغییر در سبك تاریخ نگاری اتفاق مهمی‌ است كه در‌این دوره شاهد آن هستیم.

آیینه‌ی عصر مغولان

وقایع تاریخی همواره ‌این استعداد را دارند كه در ‌هاله‌ای از افسانه پردازی و خیالبافی قرار گیرند. به همین خاطر ثبت وقایع تاریخی در همان مقطعی كه صورت می‌گیرد، از اهمیت زیادی برخوردار است. تاریخ جهانگشای جوینی از چنین خصوصیتی برخوردار است. عطاملك جوینی (681-623) نگارنده‌ی تاریخ جهانگشا در شرایطی متولد شد كه مغولان بر‌ ایران چیره شده بودند. او از همان دوران جوانی به كارهای دیوانی (اداری) پرداخت و از كارگزاران امیر ارغون مغول، حكمران خراسان شد و همراه او به چند سفر از جمله "قراقروم" پایتخت آن زمان مغولستان رفت. در جریان‌این سفرها بود كه او اطلاعات مفیدی از جامعه‌ی مغولان به دست آورد. در سال 654 كه حدود سی سال داشت به وسیله‌ی امیر ارغون به هولاكوخان مغول معرفی شد. در‌ این زمان به مراحل پایانی تاریخ جهانگشا رسیده بود و در سال 655 كار خود را ارائه داد و تحول جدیدی در تاریخ نگاری آن دوران به وجود آورد.
در تاریخ جهانگشا بیش‌تر وقایع دوره‌ی چنگیز خان ثبت شده است. جوینی در جمع آوری اطلاعات تاریخی علاوه بر پاره‌ای از دست نوشته‌های مغولان، از گفت و گو با افراد سالمند آن روزگار سود می‌جوید. كارگزاران حكومت مغول هم از دیگر منابعی هستند كه جوینی برای جمع آوری اطلاعات تاریخی به آن‌ها رجوع می‌كند. جوینی به افراد مختلف مراجعه می‌كرد و از آن‌ها می‌خواست كه خاطرات و اطلاعات خود را درباره‌ی وقایع آن دوران بازگو كنند و سپس با مقایسه‌ی ‌این اطلاعات، روایت تاریخی خود را شكل می‌داد. ‌این روش در نوع خود بسیار ابتكاری بود و با روش تاریخ نویسی درباری كه مطابق با خواسته‌های حاكم وقت پیش می‌رفت، تفاوت اساسی داشت. به همین دلیل تاریخ جهانگشای جوینی به نوعی آیینه‌ی زمان خود محسوب می‌شود. جوینی نه بدكرداری‌های مغولان را پنهان می‌سازد و نه آن‌ها را از گناهان شان تبرئه می‌كند، بلكه تلاشش ‌این است كه تا حد ممكن واقعیت موجود را بازگو كند.

فصل بندی تاریخ جهانگشای جوینی

تاریخ جهانگشای جوینی براساس تقسیم بندی‌های نگارنده، دربرگیرنده‌ی سه جلد است:
جلد اول تاریخ، شروع و حركت چنگیزخان به سوی آسیای میانه و‌ ایران، شرح ‌یاساها‌ یا قوانین چنگیزی، تاریخ قوم اویغور و شرح پیروزی‌ها و نبردهای چنگیز در ماوراءالنهر و خراسان است.
جلد دوم به تاریخ خوارزمشاهیان و قراختاییان و حكام مغول در‌ ایران - از ورود چنگیز تا دوره‌ی ‌ایلخانان مغول - می‌پردازد.
جلدسوم، شرح لشگركشی هولاكوخان به‌ ایران شرح تاریخ اسماعیلیه تا سال 655 هجری است كه البته‌ این مورد آخر بیش‌تر برگرفته از رساله‌ی "فتح بغداد"، نوشته‌ی نصیرالدین طوسی است.

پایان تلخ جوینی

عطاملك جوینی در جریان تسخیر دژهای اسماعیلیان به دست هولاكو، از‌ ایلخان مغول اجازه گرفت تا برخی از كتاب‌های اسماعیلیه را برای كارهای تحقیقی خود در زمینه‌ی تاریخ جمع آوری كند. او با ‌این كار بسیاری از كتاب‌های ارزشمند اسماعیلیان را از خطر نابودی نجات داد. از جمله كتابی به نام "سیّدنا" كه در شرح حال حسن صباح و جانشینان او نوشته شده بود، جوینی گزیده‌ی ‌این كتاب را در جلدسوم تاریخ جهانگشا آورده است. اما با تمام ‌این خدمات، عطاملك جوینی و خاندانش كه پیش از آمدن مغول در دستگاه خوارزمشاهیان مشغول به كار بودند، در اثر دسیسه چینی برخی امیران مغول به سرنوشت تلخ و دردناكی گرفتار شدند، اموال شان مصادره شد و سرانجام به دست مغولان به قتل رسیدند.

تاریخ نگاران در عصر ‌ایلخانان

حاكمیت‌ ایلخانان مغول كه از سال 655 تا اواسط قرن هشتم ادامه داشت، با فراز و فرودهای بسیاری همراه بود، اما آن چه در ‌این دوره بیش از هر چیز به چشم می‌آید، بی كفایتی ‌ایلخانان در اداره‌ی امور كشور است. برای اقوام بیابانگردی كه اطلاعات سیاسی و اجتماعی‌شان در حد اداره‌ی ‌یك قبیله ‌یا طایفه بود.
اكنون اداره‌ی كشوری به بزرگی‌ ایران بسیار دشوار به نظر می‌رسید.
هرج و مرج، ناامنی، وضع مالیات‌های سنگین و جنگ‌های پی در پی موجب شده بود كه جامعه‌ی ‌ایران در گردابی از تباهی و فلاكت دست و پا زند. در چنین شرایطی است كه بعد از آمد و رفت چند‌ ایلخان، سرانجام در سال 694 هجری نوبت به غازان خان می‌رسد. او كه دین اسلام را پذیرفته بود و به داشتن گرایش‌های شیعی مشهور بود، به "رشید الدین فضل الله همدانی" مأموریت می‌دهد كه تاریخ دوره‌ی‌ ایلخانان را تا زمان حاكمیت خودش روی كاغذ بیاورید. در‌ این هنگام نزدیك به نیم قرن از نوشتن تاریخ جهانگشای جوینی و نزدیك به دو دهه از كشتار خاندان جوینی می‌گذشت.
فضل الله همدانی هم به سبك و سیاق جوینی به مطالعه‌ی اسناد مغول پرداخت و همین طور با افراد مختلفی از جمله سفیر خاقان چین به گفت و گو پرداخت، اما هنوز كار به نتیجه‌ی نهایی نرسیده بود كه با مرگ غازان خان، برادرش اولجایتو بر تخت سلطنت می‌نشیند. با ‌این حال اولجایتو فضل الله همدانی را به ادامه‌ی كار تشویق می‌كند تا‌ این كه در سال 710 هجری نوشتن كتاب جامع التواریخ در سه مجلد به پایان می‌رسد.

فصل بندی جامع التواریخ

با مقایسه‌ی جوامع التواریخ و تاریخ جهانگشای جوینی، به شباهت كار ‌این دو مورخ پی می‌بریم، روش جمع آوری اطلاعات تاریخی و طبقه بندی آن‌ها در جامع التواریخ تا حدود زیادی به روش تاریخ نگاری عطاملك جوینی شباهت دارد. كتاب جامع التواریخ در سه جلد تنظیم شده است:
جلد نخست به شرح تاریخ مغول از اجداد چنگیزخان تا اولجایتو می‌پردازد.
جاد دوم دوران اولجایتو تا پایان كار نوشتن جامع التواریخ در سال 710 اشاره دارد.
جلد سوم به تاریخ سایر ملت‌ها و كشورها می‌پردازد كه البته از ‌این مجلد اثری باقی نمانده است و تنها در برخی متون تاریخی از آن‌ یاد شده است.

‌یك قصه‌ی تكراری و ماجراهای بعدی

صلاحیت رشیدالدین فضل الله همدانی تنها در تاریخ نگاری خلاصه نمی‌شود و او كه به زبان‌های‌ تركی، مغولی، عبری و عربی تسلط كافی داشت، در زمینه‌های دیگر از جمله تفسیر قرآن، مسائل سیاسی و حكومتی و حتی موضوعات مربوط به كشاورزی، آثار متنوعی را نوشته است. از جمله كتاب "الاحیاو الآثار" كه با پرداختن به موضوعاتی چون آب و هوا و كشاورزی، توانایی علمی ‌همدانی را نشان می‌دهد. با ‌این حال فضل الله همدانی و خاندانش هم چون جوینی با توطئه‌ی مخالفان، قتل عام شدند. جای تأسف آن كه كتابخانه‌ی ارزشمند همدانی به دست مخالفان غارت شد و بسیاری از نسخه‌های ارزشمند‌ این كتابخانه نابود شدند. در توصیف روش همدانی در نگارش كتاب می‌گویند كه او كتاب‌هایش را به دو زبان عربی و فارسی می‌نگاشت تا دایره‌ی مخاطبانش گسترده‌تر شود. علاوه بر‌این هر ‌یك از كتاب‌هایش را در چند نسخه تكثیر می‌كرد و به شهرهای مختلف می‌فرستاد. در فصل هنر به دیگر خدمات همدانی اشاره خواهیم كرد، اما پیش از آن لازم است به چگونگی تداوم دانش نگاری در‌ این عصر بپردازیم.
یكی از كسانی كه با حمایت فضل الله همدانی توانست استعداد و توانایی خود را در زمینه‌ی تاریخ نگاری بروز دهد، حمدالله مستوفی است. او كه در سال 680 هجری در قزوین متولد شد، بعد از قتل سعدالدین ساوجی مسئولیت كارهای دیوانی را به عهده گرفت و از‌یاران نزدیك همدانی شد. علاقه‌ی شدید مستوفی به‌ ایران سبب شد تا او به فراگیری دانش‌هایی بپردازد كه هم سو با ‌این گرایش بودند. از آن جا كه برخی از آثار مستوفی كم‌تر مشابه تاریخی دارند و در نوع خود منحصر به فردند، به طور خلاصه آن‌ها را معرفی می‌كنیم:

تاریخ گزیده و‌ یك ابتكار:

كتاب تاریخ گزیده، خلاصه‌ای از تاریخ عمومی‌ جهان آن روزگار است كه در واقع آمیخته‌ای از اطلاعات موجود در جامع التواریخ همدانی و چند كتاب تاریخی دیگر است. با‌ این تفاوت كه مستوفی با ابتكار خود، دو فصل دیگر به آن اضافه كرده است. ‌یكی تاریخ اندیشمندان دینی و شعرای عرب و غیر عرب است و دیگری شرح تاریخ و جغرافیای شهر قزوین است. تاریخ نگارش‌این كتاب حدود 730 هجری است.

زبان شعر در خدمت تاریخ نگاری

ظفرنامه‌ی مستوفی‌ یكی از آثار شگفت انگیز اوست كه با سرودن هفتاد و پنج هزار بیت شعر، به ثبت وقایع تاریخی می‌پردازد. تاریخ منظوم ظفرنامه در جلد نخست با بیست و پنج هزار بیت شعر به شرح دوران استیلای اعراب می‌پردازد.
در جلد دوم با سرودن بیست هزار بیت سلسله‌های ‌ایرانی را از ورود اسلام به ‌ایران تا اوایل قرن هشتم معرفی می‌كند. و در جلد سوم، با سرودن سی هزار بیت شعر حاكمیت‌ ایلخانان مغول را توصیف می‌كند. اگر چه ظفرنامه به جهت ساختار شعری با آثار شعرای مشهور پارسی زبان قابل قیاس نیست، اما بیان دقیق اطلاعات تاریخی آن هم در قالب شعر كاری بسیار دشوار به نظر می‌رسد كه البته حمدالله مستوفی به خوبی از پس آن برآمده است. شاید بد نباشد بدانیم كه نگارش‌ این كتاب 15 سال زمان برد و در نهایت در سال 735 به پایان رسید.

نزهةالقلوب‌ یا دانشنامه‌ی جغرافیا

در میان آثار حمدالله مستوفی، نزهةالقلوب از شهرت خاصی برخوردار است. او در‌ این كتاب ابتدا به اختصار به توصیف آفرینش انسان، حیوان، گیاه و ستارگان می‌پردازد و سپس در مورد جغرافیای ‌ایران و كشورهای مجاور اطلاعات مفیدی را به خواننده ارائه می‌دهد. نگارش روان و شیوای نزهةالقلوب سبب شده كه در ردیف ممتازترین آثار قرن هشتم قرار گیرد.‌ این كتاب كه در سال 740 هجری نوشته شد، آخرین اثر حمدالله مستوفی بود و در شرایطی به پایان رسید كه او از حمایت حاكم وقت خود محروم شده بود. مستوفی ده سال آخر عمر خود را در انزوا به سر می‌برد تا ‌این كه بالاخره در سال 750 هجری چشم از دنیا فرو می‌بندد. در ‌این سال حكومت‌ ایلخانان مغول نفس‌های پایانی خود را می‌كشد و عصر تیموریان نزدیك می‌شود.
منبع مقاله :
هجری، محسن؛ (1386)، مغول‌ها از حمله‌ی مغول تا آغاز صفویه، تهران: افق، چاپ سوم.
 


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.