نويسنده: عباس کوثري
«صِرّ» - به کسر صاد - به معناي سرد بودن و «صَرّه» به معناي فرياد کشيدن است. «صرار» پارچهاي است که بر پستان شتر ميبندند تا بچهاش از آن شير نخورد (1) و «صُرّه» پارچهاي است که درهم داخل آن ميگذارند و آن را گره ميزنند، همچنين به معناي گرم و سوزان است (2) و در اصل به معناي بستن چيزي توأم با شدت است؛ به همين جهت به بادهاي شديد و سرد «صرصر» گويند؛ زيرا انسانها را به هم ميپيچد، چنانکه به جمعيت متراکم و متشکل و منظم و به هم گره خورده نيز «صِرّ» گويند. (3) کلمه «صِرّ» در قرآن کريم در دو معنا به کار رفته است.
خليل بن احمد فراهيدي مينويسد: «صِرّ» سرد بودني است که به هر شيء ضربه وارد کند و آن را از بين ببرد. (7) با نظر به همين معناي اصلي ميتوان گفت تفسير «صِرّ» به سرد بودن بدون قيد شدت، ناقص است، بلکه معناي صحيح آن سردي با شدت است. اکثر مفسران نيز آن را به معناي شدت سردي دانستهاند. فخر رازي مينويسد: اکثر مفسران و اهل لغت صِرّ را به معناي سردي شديد دانستهاند و برخي آن را به معناي بادهاي داغ و سوزان گرفتهاند. (8) در هر صورت براساس نظريه اکثر مفسران و اهل لغت ميتوان يکي از معاني صِرّ را سرد بودن شديد دانست.
منبعمقاله: کوثري، عباس؛ (1394)، فرهنگنامه تحليلي وجوه و نظائر در قرآن (جلد دوم)، قم: دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، معاونت پژوهشي، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي، چاپ اول.
کاربردهاي صرّ در قرآن
1. سردي شديد
قرآن کريم ميفرمايد: «مَثَلُ مَا يُنْفِقُونَ فِي هذِهِ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا كَمَثَلِ رِيحٍ فِيهَا صِرٌّ أَصَابَتْ حَرْثَ قَوْمٍ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ». (4) بسياري از اهل لغت «صِرّ» را به معناي سردي شديد دانستهاند؛ (5) اما برخي آن را به معناي سرد بودن بدون قيد شدت دانستهاند. (6)خليل بن احمد فراهيدي مينويسد: «صِرّ» سرد بودني است که به هر شيء ضربه وارد کند و آن را از بين ببرد. (7) با نظر به همين معناي اصلي ميتوان گفت تفسير «صِرّ» به سرد بودن بدون قيد شدت، ناقص است، بلکه معناي صحيح آن سردي با شدت است. اکثر مفسران نيز آن را به معناي شدت سردي دانستهاند. فخر رازي مينويسد: اکثر مفسران و اهل لغت صِرّ را به معناي سردي شديد دانستهاند و برخي آن را به معناي بادهاي داغ و سوزان گرفتهاند. (8) در هر صورت براساس نظريه اکثر مفسران و اهل لغت ميتوان يکي از معاني صِرّ را سرد بودن شديد دانست.
2. آواي بلند از روي خوشحالي و تعجب
خداوند متعال ميفرمايد: «فَأَقْبَلَتِ امْرَأَتُهُ فِي صَرَّةٍ فَصَكَّتْ وَجْهَهَا وَقَالَتْ عَجُوزٌ عَقِيمٌ» (9) براي کلمهي «صَرَّةٍ» دو معنا ذکر شد 1. صيحه و فرياد؛ 2. گروه و جماعت. در نتيجه معناي آيه چنين است: همسرش جلو آمد، در حالي که از خوشحالي و تعجب فرياد کشيد يا به اين معناست که همسرش در ميان جماعتي به جلو آمد. (10) ميتوان گفت سياق آيه يعني کلمه «صَكَّتْ» (چک زدن به صورت) و جمله «عَجُوزٌ عَقِيمٌ» که بيانگر تعجب و شگفتي است، قرينه است بر اينکه مقصود از «صَرَّةٍ» همان آواي بلند از روي تعجب و خوشحالي است.پينوشتها:
1. احمد فيومي؛ المصباح المنير؛ ج 1 و 2، ص 338.
2. ابن فارس؛ معجم مقاييس اللغة؛ ج 3، ص 283.
3. حسين راغب اصفهاني؛ مفردات الفاظ القرآن؛ ص 482.
4. آل عمران: 117.
5. ابن منظور؛ لسان العرب؛ ج 7، ص 321.
6. احمد فيومي؛ المصباح المنير؛ ج 1 و 2، ص 338.
7. خليل بن احمد فراهيدي؛ ترتيب کتاب العين؛ ج 2، ص 983.
8. محمد فخر رازي؛ التفسير الکبير؛ ج 8، ص 171.
9. ذاريات: 29.
10. حسين راغب اصفهاني؛ مفردات الفاظ القرآن؛ ص 482.
منبعمقاله: کوثري، عباس؛ (1394)، فرهنگنامه تحليلي وجوه و نظائر در قرآن (جلد دوم)، قم: دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، معاونت پژوهشي، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي، چاپ اول.