واژه‌ی قلب در قرآن

«قلب» در معناي معروفش عضو خاصي است که در سمت چپ سينه انسان قرار دارد. گاه از عقل نيز به قلب تعبير شده است، چنان‌که به معناي واژگون شدن و زير و رو شدن نيز آمده است
شنبه، 30 ارديبهشت 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
واژه‌ی قلب در قرآن
 قلب

نويسنده: عباس کوثري

 
«قلب» در معناي معروفش عضو خاصي است که در سمت چپ سينه انسان قرار دارد. گاه از عقل نيز به قلب تعبير شده است، چنان‌که به معناي واژگون شدن و زير و رو شدن نيز آمده است. (1) براي قلب دو معناي اصلي ذکر شده است: الف) خالص و گزيده شرافتمند؛ بنابراين به قلب انسان و غير انسان از آن جهت قلب گفته شده است که برترين و شريف‌ترين عضو است. ب) برگرداندن شيء از جهتي به جهت ديگر. (2) گفتني است اين واژه گاه در معاني مختلفي چون روح، علم و دانش و شجاعت به کار مي‌رود. (3)

کاربردهاي قلب در قرآن

1. عقل

قرآن کريم مي‌فرمايد: «إِنَّ فِي ذلِكَ لَذِكْرَى‏ لِمَن كَانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ وَهُوَ شَهِيدٌ». (4) چنان‌که گذشت يکي از معاني لغوي قلب عقل است. در روايت نيز کلمه قلب در اين آيه به عقل تفسير شده است. امام موسي بن جعفر (عليه‌السلام) مي‌فرمايد: «يا هشام اِنّ الله تعالي يقول في کتابه انّ في ذالک لذکري لِمَن کان له قلب» يعني عقل». (5) در برخي تفاسير شيعه (6) و اهل سنت (7) نيز همين معنا بيان شده است. معناي آيه چنين است: در اين، تذکري است براي فردي که عقل دارد يا گوش دل فرا مي‌دهد؛ درحالي‌که حاضر باشد (فکرش مشغول به جاي ديگر نباشد).

2. روح و جان

قرآن کريم مي‌فرمايد: «لاَ يُؤَاخِدُكُمُ اللّهُ بِاللَّغْوِ فِي أَيْمَانِكُمْ وَلكِن يُؤَاخِذُكُمْ بِمَا كَسَبَتْ قُلُوبُكُمْ وَاللّهُ غَفُورٌ حَلِيمٌ». يکي از معاني قلب چنان‌که از راغب اصفهاني نقل شد، نفس و روح انسان است. برخي از مفسران معتقدند اين آيه به قرينه «کَسَبَتْ» از شواهدي است که دلالت مي‌کند مقصود از قلب، روح و نفس است؛ زيرا کسب در اصل به معناي جلب منفعت است که استعاره آورده شده از هر خير و شري که انسان به دست مي‌آورد. اين معنا فقط به روح و انسان نسبت داده مي‌شود؛ چرا که کسب اخلاف نيک يا کسب گناه و لعن و نفرين، فقط کار انسان است. (8) چنان‌که اگر عميق بنگريم خواهيم ديد که شنيدن، ديدن و چشيدن نيز از روح نشئت مي‌گيرد و چشم و گوش فقط ابزار روح‌اند. از ديگر آياتي که قلب در آن به معناي روح آمده است آيه «فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ» (9) و «وَجَاءَ بِقَلْبٍ مُنِيبٍ» (10) است.
بر اين اساس مي‌توان در بسياري از آيات قرآن قلوب و قلب را به معناي روح دانست. راغب اصفهاني مي‌نويسد: مقصود از «قلوب» در آيه «وَإِذْ زَاغَتِ الْأَبْصَارُ وَبَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَنَاجِرَ» (11) جان‌ها و نفوس است (12) و ترجمه آيه اين است که جنگ احزاب را به ياد آوريد؛ هنگامي که چشم‌ها از شدت وحشت خيره شده و جان‌ها به حنجره‌ها رسيده بود. جمله «بَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَنَاجِرَ» کنايه از شدت ترسي است که دامنگير برخي افراد شده بود. در فارسي به جاي آن از تعبير «جان‌ها به لب آمد» استفاده مي‌شود.
قرآن کريم به لحاظ وجود ارواح مختلف، به قلب صفات گوناگوني نسبت داده و فرموده است: «إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ»، (13) «كُلِّ قَلْبِ مُتَكَبِّرٍ جَبَّارٍ»، (14) «يَزِيغُ قُلُوبُ فَرِيقٍ مِنْهُمْ»، (15) «قَسَتْ قُلُوبُكُمْ»، (16) «فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ» (17) و «أَلاَ بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ». (18)
گفتني است معاني ديگري در کتاب بصائر ذوي التمييز (19) براي قلب ذکر شده است، همانند شجاعت در آيه «وَلِتَطْمَئِنَّ بِهِ قُلُوبُكُمْ» (20) عفت در آيه «ذلِكُمْ أَطْهَر لِقُلُوبِكُمْ وَقُلُوبِهِنَّ» (21) و آرا در آيه «وقُلُوبُهُمْ شَتَّى» (22) که شاهد و قرينه‌اي نمي‌توان بر اين معاني يافت، بلکه قلب مي‌تواند به معاني روح و نفس باشد که در آيه اول آرامش و در آيه دوم پاکي و در آيه سوم تشتت و تفرقه به جان‌ها نسبت داده شده است.

پي‌نوشت‌ها:

1. اسماعيل جوهري؛ الصحاح؛ ج 1، ص 204.
2. ابن فارس؛ معجم مقاييس اللغة؛ ج 5، ص 17.
3. حسين راغب اصفهاني؛ مفردات الفاظ القرآن؛ ص 681.
4. ق: 37.
5. محمد بن يعقوب کليني؛ الاصول من الکافي؛ ج 1، ص 160، ح 11.
6. محمد بن حسن طوسي؛ التبيان؛ ج 9، ص 374.
7. محمد بن جرير طبري؛ جامع البيان؛ ج 13، جزء 25، ص 228.
8. سيدمحمدحسين طباطبايي؛ الميزان؛ ج 2، ص 223-224.
9. بقره: 283.
10. ق: 33. همان. نيز ر.ک: عبدالله جوادي آملي؛ تسنيم؛ ج 11، ص 223.
11. احزاب: 10.
12. حسين راغب اصفهاني؛ مفردات الفاظ القرآن؛ ص 681.
13. شعراء 89.
14. غافر: 35.
15. توبه: 117.
16. بقره: 74.
17. همان، 10.
18. رعد: 28.
19. محمد فيروزآبادي؛ بصائر ذوي التمييز؛ ج 4، ص 289.
20. انفال: 10.
21. احزاب: 53.
22. حشر: 14.

منبع مقاله :
منبع‌مقاله: کوثري، عباس؛ (1394)، فرهنگنامه تحليلي وجوه و نظائر در قرآن (جلد دوم)، قم: دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، معاونت پژوهشي، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي، چاپ اول.
 


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط