مقدمه
سعد زغلول با الهام از انديشههاي اصلاحي سيد جمالالدين اسدآبادي و تأسيس حزب وفد، نقش مؤثري در ابتکار مبارزات ضد استعماري و استقلال کشور ايفا نمود. تبيين و توضيح انديشههاي اصلاحي او از منظر يک دولتمرد و رجل سياسي حايز اهميت است. او با محور قرار دادن قانون اساسي در ادارهي امور کشور معتقد است، تمامي ارکان حکومت و طبقات اجتماعي موظف به اجراي قوانين هستند و قانون نيز بايد بر طبق مقتضيات زمان و همگان با تحولات جديد تدوين گردد. به اعتقاد او، توجه به آزادي انديشه و بيان، آزادي فعاليتهاي اجتماعي، حفظ و برقراري مساوات و عدالت اجتماعي، پاسداشت استقلال و حاکميت ملي و تبيين وظايف نمايندگي و تعهدات متقابل نمايندگان، مردم و هيئت دولت از مهمترين موادي است که قانون اساسي مترقي و روزآمد بايد از آن برخوردار باشد. به اعتقاد سعد زغلول نمايندگان پارلمان ميتوانند با ارائهي راهکارهاي مناسب نقش بسزايي در تدوين قانون اساسي پيشرفته و کارآمد داشته باشند. دولت نيز در انديشهي اصلاحي او از جايگاه ويژهاي برخوردار است. ترويج و گسترش انواع آزادي در کشور، مبارزه با مفاسد مالي و اداري، گسترش آموزش همه جانبهي کشور از جمله مواردي است که دولت بايد مد نظر داشته باشد. تبيين و توضيح حقوق اقليتهاي ديني و حمايت از حقوق زنان در جامعه، ملي گرايي، وحدت و همبستگي ملي و نقش طبقت زيرين جامعه در پويايي جنبشهاي ملي گرايانه از ديگر مباحث محوري در انديشهي سياسي سعد زغلول به شمار ميآيد.شرح حال
1. زندگي
سعد زغلول، در سال 1273 ق/ 1857 م در روستاي ابيانه، از استانهاي غربي مصر، به دنيا آمد و در پنج سالگي پدرش را از دست داد. او تحصيلات ابتدايي را در مکتبخانه گذراند و سپس جهت فراگيري علوم قرآني به روستاي دسوق، نزد شيخ عبدالله العظيم رفت. (1) در 1290 ق / 1873 م به الازهر مصر راه يافت (2) و مدت چهار سال علوم اسلامي و ادبي را نزد دانشمنداني مانند مهدي عباسي، شيخ محمد عبده، شيخ احمد رفا و شيخ شرقاوي آموخت. (3) او با افکار سيد جمال الدين اسدآبادي آشنا شد و به او پيوست. (4) سعد زغلول مؤسس حزب وفد که ابتکار مبارزات ضد استعماري مردم مصر را بر عهده داشت در پايان سال 1286 ق/ 1869 م به مصر بازگشت. بسياري از روشنفکران مصري مانند اديب اسحاق، يعقوب صنوع و ابراهيم مويلحي گرد او آمدند. (5)2. شرايط سياسي اجتماعي
از جنبهي فعاليتهاي ضد استعماري و مبارزه با سلطهي خارجي، افرادي مانند عبدالله نديم، پس از آن مصطفي کامل و فريد، آنگاه سعد زغلول مانند سيد جمال عمل کردند و دعوت او را پي گرفتند. جانشين او در اصلاح ديني شيخ محمد عبده بود و در سياست، در مرحلهي اول، عبدالله نديم و بعد مصطفي کامل و سپس سعد زغلول بودند. (6) سعد زغلول در 1297 ق / 1880 م در روزنامهي الوقائع المصريه مقاله نوشت. (7) يکي از اصلاحات رياض پاشا، نخست وزير مصر، تقويت الوقائع المصريه بود. وي محمد عبده را مأموريت داد تا به اصلاح و ترميم آن بپردازد. براي اين کار، سعد زغلول، شيخ عبدالکريم سلمان، ابراهيم هلباوي، شيخ محمد خيلي و سيد وفا به عبده پيوستند. (8) سعد زغلول از خط مشي محافظه کارانه پيروي ميکرد و براي او رياض پاشا نخست وزير مصر، شخصي بود که ميتوانست اهداف اصلاحي وي را برآورده کند. (9) سعد زغلول در انقلاب 1298 ق / 1881 م به اتهام شرکت در يک جمعيت سري که گفته ميشد درصدد براندازي نظام بوده است. مدتي در زندان بود و سپس آزاد شد. در 1301 ق / 1884 م وزير معارف شد (10) و پس از مدتي رئيس مجلس قانون گذاري گرديد. (11)پس از پايان جنگ جهاني اول (1914 -1918) و تشکيل کنفرانس صلح در پاريس، سعد زغلول در 8 صفر 1337 / 13 نوامبر 1918، هيئتي را جهت مذاکره با نمايندهي بريتانيا در مصر تشکيل داد. ناکامي اين هيئت در مذاکره با انگليس و پيشبرد اهداف استقلال طلبانه سرانجام اين هيئت به يک جزب سياسي به نام حزب وفد تبديل شد. سعد زغلول بيانيهاي منتشر نمود و در آن بيانيه، بر حقوق مردم مصر تأکيد و مسئلهي تحت الحمايگي بريتانيا را رد کرد و مبارزه و درگيري ميان او و حکّام بريتانيا افزايش يافت. (12) در 3 جمادي الثاني 1337 / 6 مارس 1919، فرمانده نيروهاي بريتانيا از سعد زغلول خواست تا فعاليتهاي خويش را متوقف نمايد. در همين زمان او و برخي از همراهانش مانند محمود محمود، اسماعيل صدقي، حمد الباسل، دستگير و به جزيرهي مالت تبعيد شدند. (13)
در انقلاب 1337 ق/ 1919 م، همهي طبقات مردم شرکت داشتند و آنها استقلال کامل وطن و آزادي سعد زغلول و دوستانش را خواستار شدند. دولت بريتانيا، با شدت تمام انقلاب را سرکوب کرد و در 6 رجب 1337 / 7 آوريل 1919، نمايندهي بريتانيا اعلام نمود که سعد زغلول و دوستانش از تبعيد بازگشتهاند و از آنجا که از حضور آنها در کنفرانس صلح ممانعت شده بود لذا به آنها اجازه دادند به پاريس سفر نمايند. (14)
در 23 ربيع الثاني 1340 / 23 دسامبر 1921، سعد زغلول و برخي از دوستانش، دوباره دستگير و به سيلان و از آنجا به جزيرهي سيشل در اقيانوس هند، تبعيد شدند. (15) به دنبال آن وخامت اوضاع در مصر تشديد گرديد و بحران سياسي سراسر کشور را فرا گرفت و لذا بريتانيا بيانيهي جمادي الثاني 1340 / فوريهي 1922 را صادر و تحت الحمايگي دولت بريتانيا را لغو و مصر را دولت مستقل اعلام کرد و سلطان فؤاد به نام ملک فؤاد اول پادشاه مصر گرديد. به دنبال اين اقدام، مجلس تشکيل و در 1341 ق/ 1923 م قانون اساسي مصر تدوين و بر وجود مجلس نمايندگان و شيوخ در اين قانون تصريح شد. سپس حکومت جديد به رياست ثروت پاشا و با همکاري سعد زغلول و دوستانش تشکيل شد و در 1342 ق/ 1924 م انتخابات مجلس برگزار و حزب وفد پيروز شدند و ملک فؤاد، تشکيل حکومت را به سعد زغلول سپرد. (16) سعد زغلول، پس از عمري زندگي پرفراز و نشيب سرانجام 25 صفر 1346 / 23 اوت 1927 وفات نمود. (17)
3. آثار
از سعد زغلول سخنرانيها و مقالات متعددي منتشر شده که عمدهي آنها در فهرست منابع آخر مقاله، استفاده و ذکر شده است.انديشهي سياسي
پارلمان و قانون گرايي
به اعتقاد سعد زغلول، مردم وقتي نمايندگان مورد نظر خود را انتخاب ميکنند، با اعتماد و اطمينان به آنها، مسئوليت بزرگي را بر دوش آنان ميگذارند و نمايندگان نيز با يکي از دقيقترين و حساسترين مأموريتها يعني حفظ و تداوم استقلال کشور مواجهاند که بايد با نهايت ذکاوت و کياست و دور انديشي با اين مسئله برخورد کنند. آنان قطعاً در مييابند که مهمترين ابزار رسيدن به آن، اتحاد مقدس بين ملت و حکومت است. (18) به باور سعد، يکي از مهمترين وظايف نمايندگان پارلمان اين است که از کابينه حمايت کنند و بر طبق روال و شيوهاي که قانون اساسي معين کرده است در ادارهي امور کشور با کابينه همکاري نمايند. در بيشتر قوانين اساسي به همکاري و تعاون بيشتر قواي سه گانه و به وظايف نمايندگان و وزرا اشاره شده است. بر اين اساس نمايندگان پارلمان و وزراي کابينه هر کدام وظايف معين و مشخصي دارند. همه موظف به اجراي اصول بنيادين قانون اساسي هستند تا اصول آن در کمال آزادي و دموکراسي در جامعه جاري و ساري گردد. همچنين نمايندگان موظفاند در مواردي که قوانين ناقص است، به قانون گذاري و تدوين قانون مبادرت ورزند و علاوه بر آن، در صورت لزوم در قوانين موجود نيز بازنگري و ارزيابي کنند تا اشکالات و ضعفهاي آن برطرف گردد. يکي از اين قوانين مهم، قوانين مربوط به انتخابات است که بايد با دقت و نکته سنجي تمام مورد بازبيني قرار گيرد زيرا نتيجهي انتخابات و سرنوشت کشور به اجراي دقيق اين قوانين باز ميگردد. (19)سعد زغلول معتقد است قانون اساسي يک کشور بايد بر طبق مقتضيات زمانه و همگام با تحولات عصر باشد و تمام مواد و بندهاي آن مطابق با تحولات جديد تدوين شود. بر اين اساس مواردي که بايد در قانون اساسي به طور اساسي به آنها پرداخته شود عبارتاند از: آزادي انديشه و بيان، آزادي فعاليت اجتماعي، حفظ و برقراري مساوات و برابري، پاسداشت از حاکميت ملت و تبيين دقيق مسئوليت و وظايف هيئت وزيران. اين اصول از مهمترين مواردي است که قانون اساسي مدرن و پيشرفته بايد از آن برخوردار باشد. اگر چنين مواردي در قانون اساسي وجود نداشته باشد، اين قانون بايد مورد بازبيني قرار گيرد. و اين موارد به آن افزوده گردد. در بسياري از قوانين اساسي نيز سازوکار ايجاد تغييرات و تعديلات در قانون اساسي آمده است. در اين مورد نيز نمايندگان پارلمان ميتوانند پيشنهادات خود را در مورد ايجاد تعديلات و اصلاحات در قانون اساسي ارائه نمايند. به اعتقاد سعد زغلول، هر فرد از افراد ملت بايد احساس کند که زندگي، آزادي، شرف، دارايي، مال و فرزندانش تحت حمايت قانون است و قانون از اهرم قدرتمندي مانند پارلمان برخوردار است. از طرفي نمايندگان پارلمان نيز بايد احساس کنند تحت حمايت و طرفداري ملتي آگاه و بيدار قرار دارند که همواره آمادهي دفاع از پارلمان و دستاوردهاي آن است. وزراي کابينه نيز بايد خود را در برابر نمايندگان پارلمان مسئول و پاسخگو بدانند و همهي اقدامات و برنامههاي خود را با پارلمان هماهنگ کرده و آنها را براي نمايندگان توجيه نمايند. در اين صورت، پارلمان سنگيني بار مسئوليت را به تنهايي بر دوش خود احساس نخواهد کرد زيرا در کنار خود قدرت برتر ديگري احساس خواهد کرد که ميتواند مسئوليت اين بار سنگين را با آن سهيم باشد و آن را در ادارهي امور کشور ياري رساند. اين مهم از طريق ارائهي نظرات و پيشنهادات سازنده امکان پذير است. پس از مدتي ترس حکومت از پارلمان جاي خود را به احترام و اعتماد ميدهد و به تدريج بين آنها نزديکي و قرابت به وجود ميآيد و همه به اين يقين ميرسند که پارلمان جزئي از ملت است و براي خدمت به مردم برگزيده شده است. اين انتخاب و گزينش بر اساس اصول دموکراتيک صورت گرفته است و همهي مردم به طور مستقيم و يا با واسطه در اين انتخاب و گزينش شريک و سهيم هستند، بنابراين همه بايد پارلمان را در اين مأموريت سخت و دشوار ياري رسانند. (20)
وظايف نمايندگان پارلمان
سعد زغلول معتقد است، نمايندگان در ابتداي ورود به مجلس بايد اين مهم را در نظر بگيرند که پيروزي در انتخابات و شادي وصف ناپذير آن نبايد بار مسئوليت سنگيني که از آن لحظه به بعد بر دوش آنان است از يادشان ببرد. آنها بايد هميشه اين مسئوليت سنگين را مد نظر داشته باشند و همهي تلاش خود را براي انجام وظايف محوله به کار گيرند. آنان ميبايستي از عافيت طلبي دوري نموده و مشقت رنج و زحمت را به جان بخرند تا در پايان دورهي نمايندگي مجلس با کرامت، عزت و شرافت اين مسئوليت را به ديگري واگذار نمايند. (21) نمايندگان در ابتداي ورود به پارلمان ممکن است با مشکلاتي مواجه گردند. يکي از بزرگترين مشکلات بي کفايتي نمايندگان دورهي قبلي پارلمان است که مسايلي مانند افزايش بدهيهاي دولت را به همراه آورده باشد. حل اين مشکلات بزرگ و اعادهي آرامش، يکي از بزرگترين دشواريهاست و عقلانيت، کارآمدي و لياقت فراواني را ميطلبد و خداوند نيز دشواري اين مسئوليت سنگين و وظايف عظيم را بر آنان آسان ميسازد و تلاشهاي آنان را با موفقيت و پيروزي توأم ميکند. (22)به اعتقاد سعد زغلول يکي از بزرگترين و دشوارترين مأموريتهاي نمايندگان پارلمان در کشورهاي غير مستقل، کسب استقلال است. بهترين روش دستيابي به آن اتحاد و همبستگي تمامي آحاد ملت است. مردم بايد براي رسيدن به استقلال عزم خود را جزم کنند و به اين مسئله واقف باشند که جهت نيل به اين آرمان مقدس بايد مرارتها و مشقتهاي فراواني تحمل کنند و در مسير تحقق آن جانفشاني نمايند. کابينهاي تحت حمايت پارلمان و پارلماني که ملت آن را تأييد و پشتيباني ميکند، و ملتي که منسجم و متحد است، همگي ابزارهاي حمايتي براي دستيابي به استقلال است. (23) نمايندگان در آغاز دورهي مجلس، بايد با مردم عهد و پيمان ببندند که با القاي روح کار و تلاش در جامعه، دوران خود را به دورهي کوشش براي رسيدن به ترقي و پيشرفت مبدل سازند. همچنين بايد امنيت، استقرار و آرامش را در جامعه برقرار ساخته و هرج و مرج، بي نظمي، فتنه و آشوب را از جامعه دور سازند. آنها ميبايستي در هر يک از فعاليتها و اقدامات خود، منافع و مصالح نظام و حکومت را در نظر داشته باشند و در هر اقدامي، از خود حسابرسي به عمل آوردند تا با اين اقدامات به دشمنان و بهانه گيران فرصت ندهند.
آنها در صورت در پيش گرفتن چنين شيوهاي ميتوانند توطئههاي دشمنان را خنثي کرده و آنان را خلع سلاح نمايند. نمايندگان مجلس اين وظايف را نه به خاطر اينکه از طرف حاکم و رئيس حکومت مأمور به اين کار شدهاند انجام ميدهند بلکه هر يک از آنان از سوي ملت براي انجام آن برگزيده شده اند؛ نمايندگان بايد بدانند که بهاي امنيت و پيوند دوستي با ملت تنها جديت، تلاش و کوشش براي بهبود ساختار نظام و برقراري آرامش است و بايد تمام تلاش خود را براي از بين بردن خصومتها و منازعات و تقويت وحدت و همبستگي در جامعه به کار برند تا دشمنيها و کينهها فراموش شده و برادري و مودت برقرار گردد. (24)
سعد زغلول معتقد است مصريان بايد با افراد خارجي و پناهنده به بهترين صورت رفتار کنند، و اين امر با توجه به حسن معاشرت و اخلاق نيکوي آنها قابل انتظار است. اين اقدام علاوه بر اينکه وظيفهاي انساني ميباشد، ضرورت ملي نيز به شمار ميآيد، زيرا خارجيها در پيشرفت و ترقي کشور به ما کمکهاي بسيار کردهاند و ما به ياري و کمک آنها نيازمنديم. آنها نيز به کمک و حسن معاشرت ما احتياج دارند. بايد در کنار هم همزيستي مسالمت آميز توأم با آرامش، تعاون و همسازي داشته باشند به گونهاي که خير و منفعت عامه را در برداشته باشد. (25)
يکي ديگر از حساسترين و خطيرترين وظايف نمايندگان ارائهي لايحهي بودجهي سالانه است. آنها بايد طوري بودجهي کشور را تعيين کنند که دخل و خرج مملکت باهم متعادل و متوازن باشد و اگر دخل کشور افزون گردد، از لحاظ مالي و اقتصادي روند مثبت و سازندهاي برقرار خواهد شد و کشور داراي اقتصادي فعال و پويا ميگردد و ميتواند روابط اقتصادي خوبي با بقيهي کشورها داشته باشد. اما در اين صورت نيز حزم و دور انديشي را در تعيين سياستهاي مالي نبايد از نظر دور داشت. همه بايد از تحميل خرجهاي غير ضروري بر خزانهي کشور که از پرداخت آنها هيچ نفعي در ادارهي امور کشور حاصل نميگردد، اجتناب ورزند. همچنين بايد در واگذاري مناصب و مشاغل رعايت اعتدال و ميانه روي را نمود تا از تجمع بيش از حد نيروي کار در يک بخش جلوگيري شود. علاوه بر آن در پرداخت حقوق و دستمزدها نيز بايد تناسب آن شغل در نظر گرفته شود. (26) در وزارت کشور نيز، وظايف و کارکردهاي مختلف از هم تفکيک شده و مسئوليتهاي گوناگون با بررسي دقيق و موشکافانه به افراد با کفايت و کاردان واگذار گردد تا سهولت، سرعت و نظم در امور محقق شود. اين امر، روح تلاش، احساس مسئوليت و التزام به نظم را در کارمندان تقويت ميکند و سبب به کار گرفتن شيوهها و روشهاي عادلانه در انتصابات و دادن مناصب بالاتر ميگردد. (27) تعديل و تنظيم نظام مالياتي کشور يکي ديگر از وظايف نمايندگان پارلمان به شمار ميآيد. آنها تا حد امکان بايد از افزايش مالياتها خودداري ورزند. پارلمان وظيفه دارد که در ابتداي دورهي پارلمان، نظام مالياتي را مورد بازنگري و بازبيني قرار دهد و نواقص و ضعفهاي آن را برطرف سازد. اين امر تنها به خاطر افزايش ميزان ماليات و يا توزيع عادلانهي آن صورت نميگيرد، بلکه بسياري از مشاغل و منابع مالي جديد نيز بايد به نظام مالياتي افزوده گردندو ماليات بر درآمد آنان تعيين و مشخص گردد. بديهي است که نظارت بر خرجهاي عمومي دولت با آگاهي و دقت تمام و نيز تقويت نظام ماليات کشو، نظم و ثبات بودجهي عمومي را به همراه خواهد داشت و به آغاز طرحهاي عمراني نوين در کشور ياري خواهد رساند. (28)
يکي ديگر از وظايف پارلمان، حمايت از بخش کشاورزي و توسعهي آن بر مبناي افزايش جمعيت است. اين امر ساماندهي وضعيت روستاها و راههاي مواصلاتي را ميطلبد. همچنين توسعهي انواع و اقسام تجارت و بازرگاني، بهره برداري از معادن و منابع طبيعي، تشويق و ترغيب صنعت نوين، استفاده از موقعيت راهبري کشور، بهبود وضعيت امنيتي و بهداشت عمومي، کمک به پيشرفت و ترقي اجتماعي زنان، حمايت از کودکان، اتخاذ تدابير و راه حلهاي مناسب براي حل مشکلات کارگران و توزيع و گسترش نظام آموزش نوين و پيشرفته در سراسر کشور، از ديگر وظايف پارلمان به شمار ميآيد. (29)
سعد زغلول معتقد است، پارلمان، آزادي کامل در انجام تغييرات و اصلاحات دارد. اين يک حق و آزادي پارلماني است که هيچ کس نميتواند آن را مورد مناقشه قرار دهد. وزرا در مقابل پارلمان، وظيفه دارند که اين تغييرات و اصلاحات را بپذيرند زيرا هيئت وزيران بخشي از پارلمان است که وظيفهي آن اجراي طرحها و برنامههاي پارلماني است. (30)
تعهدات متقابل نمايندگان و مردم
به اعتقاد سعد زغلول، يکي از بزرگترين و کميابترين مواهب در ميان ملتهاي مختلف، نعمت اعتماد مردم نسبت به نمايندگان مجلس است. بنابراين نمايندگان مجلس در برابر اين اعتماد، بايد پيمان ببندند که درجهت خدمت به مردم عمل نمايند و در راه تحقق خواستههاي آنها گام بردارند و تنها رأي ونظر مردم برايشان حايز اهميت باشد. نمايندگان بايد براي استقلال ملت خود بکوشند و خدمت به اين جهان را مقدسترين وظيفهي خود به شمار آورند. آنها بايد اتحاد و وحدت را سرلوحهي خود قرار دهند. در مقابل ملت نيز موظف است والاترين و بهترين مردمان خود را براي نمايندگي انتخاب کند. اگر اين امر صورت گيرد تلاشهاي آنان به نتيجه ميرسد، با هم متحد ميشوند و داراي احساسات و ارادهي واحد ميگردند. (31)ملي گرايان چه به عنوان نمايندهي مجلس و غير از آن بايد نسبت به وحدت کلمهي ملت خرسند و خشنود باشند زيرا وحدت کلمه بر اساس اصل استقلال کامل کشور صورت ميگيرد. نمايندگان مجلس نيز بايد به اين اصل مهم توجه داشته باشند و وعده و وعيد و پيمانهاي آنان با ملت بر اساس نيل به اين اصل مهم استوار گردد. به باور سعد زغلول، هر گاه ملتها اراده کنند و عزم خود را جزم نمايند، بر همهي دشواريها غلبه ميکنند و همهي توطئهها را خنثي مينمايند. (32)
دولت و وظايف آن
هر دولتي در ابتداي روي کارآمدن بايد در پي کسب استقلال حقيقي کشور باشد و منافع ساير کشورها را نيز در نظر گيرد و به آن احترام بگذارد. همچنين ميبايست ضمن ترويج و گسترش انواع آزاديها در کشور، محکومان سياسي را تا حد امکان مورد عفو و بخشش قرار دهد و مبارزه با مفاسد مالي و اداري، گسترش آموزش و پرورش، استقرار امنيت، بهبود شرايط بهداشتي و اقتصادي و در نهايت زمينه سازي شرايط پيشرفت و ترقي در جامعه بکوشد. علاوه بر اين، دولت بايد در پي روشها و خط مشيهاي حکيمانهاي باشد که به واسطهي آن خواستههاي ملت را برآورده سازد و با تعيين دقيق مسئوليتها و منصوب کردن مسئولان شايسته، اسباب شکايت و نارضايتي مردم را فراهم ننمايد و از ضرر و زيان آنها جلوگيري کند. همهي اين اقدامات تنها با مساعدت، همکاري و ياري پارلمان بادولت قابل اجراست. بنابراين دولت بايد تشکيل پارلماني قوي و کارآمد را در اولويت قرار دهد و تمام امکانات و تجهيزات را براي کارآمدي آن بسيج نمايد. (33)به باور سعد زغلول، در حکومتهاي مطلقه و استبدادي، نگاه ملت به دولت نه تنها به عنوان وکيل امانت دار در نظر گرفته نميشود، بلکه به عنوان دشمن بزرگي فرض ميشود که در حال فراهم سازي دسيسه و توطئه است. اين احساس، تأثيرات منفي بر ادارهي کشور ميگذارد و مانع پيشرفت و ترقي آن ميشود. بنابراين کابينهي جديدي که به دنبال آزادي و احقاق حقوق مردم است بايد اين سوء ظن و بدگماني را برطرف کند و اطمينان و اعتماد را در ملت تقويت نمايد. افکار عمومي را قانع سازد که دولت جزئي از ملت است و براي رهبري و ادارهي امور و دفاع از منافع عامه برگزيده شده است. بنابراين بايد براي کاهش اسباب منازعه بين افراد و خاندانهاي مختلف کوشش نمايد و همبستگي و وحدت را در بين طبقات مختلف جامعه با هر قوم و نژاد و مذهبي برقرار سازد. همچنين ميبايست روح قانونگرايي را در جامعه جاري سازد و احترام به قانون و خضوع در برابر آن را به همه متذکر شود. به همين منظور، دولت بايد خود الگو باشد و به هيچ کس اجازهي تعدّي و ايجاد اختلال در کشور را ندهد. (34)
حکومت مطلقه
سعد زغلول بر اين باور است که حکومتهاي مطلقه و استبدادي درصددند آزادي بيان و اجتماعات را از بين ببرند تا احساسات ملي گرايانه سر بر نياورد. آنها ميخواهند صداي حق در نطفه خفه شود تا راه نفوذ براي حاميان قدرت حاکم و پرستش کنندگان منصب و مقام هموار گردد و از اين طريق آزادي خواهان در تنگنا قرار گيرند. در اين حکومتها حتي اگر پارلماني وجود داشته باشد، راه رسيدن نمايندگان واقعي مردم به آن را دشوار ميسازند و تعداد نمايندگان مجلس را محدود ميکنند تا بتوانند با استفاده از ابزارهاي ارعاب و ترغيب بر آن عدهي محدود تأثيرگذار باشند و آنها را ابزار دست خود قرار دهند. اين حکومتها از اين امر غافلاند که ممکن است تنها جسم و پيکر اين نمايندگان را در اختيار بگيرند و قلبها و احساسات آنها بر اثر تمايلات ملي گرايانه با هم متحد و يگانه شود. اين عدهي محدود که فکر ميکردند با ابزارهاي ارعاب و ترغيب آن را خنثي و مقيد ساختهاند، هر لحظه ممکن است عليه آنها شورش کنند. (35)در حکومتهاي مطلقه، تنازع بر سر قدرت و سلطهي بر مردم امري محوري است. به دليل عدم وجود امنيت و آرامش، روشها و شيوههاي مختلف حکومت داري و ادارهي امور در جامعه به کار گرفته ميشود و طرحها و برنامههاي متضاد و ناهمگون کراراً اجرا ميگردد. در نتيجه آزادي عمل کارگران و کارمندان با ابزارهاي متعدد، محدود و مقيد ميشود و احساس مسئوليت که سبب نشاط و انگيزهي فعاليت و افزايش دقت و کارآمدي است، در آنان تضعيف ميشود. تصورات مبني بر فروپاشي حکومت موجود و احتمال بر سر کار آمدن حکومت جديد و همچنين وضعيت مالي اسفبار کارگران و کارمندان سبب ميشود؛ دولتمردان، کارگران و کارمندان مجبور شوند منافع عمومي جامعه را ناديده گرفته و به منافع خصوصي وتضمين آيندهي خانوادهي خود و نزديکان اهتمام ورزند. اين اقدام سبب خالي شدن خزانهي دولت و در نهايت نابساماني اقتصادي ميشود. از اين رو است که حکومت نياز به اصلاح و بازسازي ساختاري دارد. اصلاح اين ساختار، زايل نمودن اين فسادها، القاي روح تلاش و جديت در همهي بخشها و در نهايت رهنمون ساختن آن به سوي تأمين منافع عمومي از جمله اقدامات سخت و دشواري است که نياز به زمان، درايت، جديت و تلاش مستمر دارد. (36)
ملي گرايي
سعد زغلول به مردم مصر توصيه ميکند که ملي گرا و ميهن پرست باشند و به نسلهاي بعد از خود ملي گرايي و ميهن پرستي را بياموزند و در کنار آن به تحصيل علم و دانش بپردازند زيرا کشور به علم و علما نياز دارد. وي اعتقاد دارد مقامات بلند پايه و رهبران کشور به دنبال استقلال تام کشور هستند و استقلال هدف و غايت اصلي آنان به شمار ميآيد و اگر بخواهند به غايت و هدف خود برسند، اين امر تنها از طريق ملي گرايي و وطن دوستي مردم و تلاش آنها براي سربلندي وطن خود به دست خواهد آمد. (37)سعد زغلول اظهار ميدارد، دولت جديد و تازه روي کارآمده بايد برنامه و طرح مشخص براي ادارهي امور کشور داشته باشد و تمام تلاش و توان خود را براي اجراي آن به کار گيرد. اين برنامه بايد در راستاي خواستههاي مردمي باشد که به اعضاي اين کابينه رأي اعتماد داده و آنها را برگزيدهاند. اعضاي کابينه نبايد با ارائهي برنامههاي عوام فريب، مردم را اغفال نمايند. آنها بايد اين مسئوليت سنگين را به اهداف فداکاري و تلاش براي محقق ساختن خواستههاي مردم قبول کنند و رسيدن به وزارت را به مثابه کسب امتيازات بيشتر و عافيت طلبي در نظر نگيرند. دولت جديد با روي کارآمدن خود بايد دوران تازهاي را آغاز نمايند و اين کار تنها با تلاش و زحمات اعضاي کابينه و مردم امکان پذير است. در نتيجهي اين تلاشها و زحمات، پيشرفت، ترقي و آباداني کشور محقق خواهد شد. اعضاي کابينه بايد اين مسئوليت سنگين را بدون توجه به خواستهاي اشخاص ذي نفوذ و توطئه گر و ترس از قدرتي برتر بپذيرند و اين پذيرش را تنها در پاسخ به نداي وجدان خود انجام دهند. (38) بنابراين بايد براي نشان دادن اين امر، روش و شيوهي خود را براي تمام مردم بازگو و تشريح کنند و آمال و آرزوها و اهداف و منافع آنها را تأمين کنند. دراين صورت حکومت خود را واجد احساسات و انگيزههايي ميبيند که جزئي از احساسات و انگيزههاي ملت است و با تکيه بر آن ميتواند به حيات اجتماعي خود ادامه دهد. اعضاي حکومت بايد اين نکته مهم را در نظر داشته باشند که اجراي برنامه و طرح آنها به آرمان شهر منجر نميگردد و طرح و برنامهي آنها طرح کامل و خالي از هر عيب و نقصي نيست. از سوي ديگر اجراي کامل اين برنامهها تنها به کابينه و وزرا مربوط نميشود و همهي دستگاههاي دولتي، مقامات بلند پايه و مردم عادي بايد براي اجراي آن همکاري و مساعدت نمايند. حکومت نيز بايد در تعامل با همهي آنها نهايت حکمت و درايت را به کار گيرد. براي هر کاري وقت معين و مشخص و راه و روش مخصوص و ابزارهاي معين وجود دارد، بنابراين اعضاي حکومت بايد براي رسيدن به اهداف تعيين شده در برنامهي خود تمام تلاش و کوشش را به کار گيرند. اگر در اين راه و در مسير رسيدن به اهداف مورد نظر متحمل شکست شوند، ملت حق دارد آنها را سرزنش کند و آنها را مورد بازجويي و مؤاخذه قرار دهد. (39)
در حکومتهاي مطلقه و استبدادي، خواست و اميال شخصي بر وضعيت اقتصادي حاکم است و اين امر سبب افزايش بدهيهاي حکومت ميشود، زيرا اهداف و منافع شخصي بر منافع عامه غلبه کرده است. بسياري از مقامات و سران حکومتها تنها به منافع شخصي خود ميانديشند و پيشرفت و آباداني کشور مدنظر آنها نيست. دولت جديد بايد اين وضعيت را تغيير دهد و از نفوذ افراد سودجو و فرصت طلب که تنها در پي تأمين منافع شخصي خود هستند، جلوگيري نمايد. آنها بايد روح سودجويي و منفعت طلبي را از بين برده و روحيهي ملي گرايي و خدمت به وطن را جايگزين آن کنند. با روي کارآمدن دولت جديد، بسياري از افراد خواهان به دست آوردن منصب و مقام برتر هستند تا معيشت خود را بهبود بخشند. اعضاي کابينه بايد با اين امر برخورد قاطع داشته باشد و راه را بر سودجويان و منفعت طلبان ببندند و به آنها بفهمانند که کسب مقام و منصب براي بهبود وضعيت زندگي و معيشت نيست بلکه راهي براي خدمت به منافع عامه است. علاوه بر اين بايد به دنبال اشخاص با کفايت و کاردان که به فکر خدمت به منافع عامهي جامعه هستند، باشند تا مناصب مهم و حياتي را به دست آنها بسپارند. (40) مردم معمولاً براي رسيدن به خواستهاي خود شتاب زده عمل ميکنند و از حکومتهاي جديد انتظارات فراواني دارند و متوقع هستند که اهداف برنامهي حکومت جديد به سرعت ثمر دهد. ولي بايد پذيرفت که قدرت و توان حکومت جديد در ابتداي کار محدود است و توانايي تحقق سريع اهداف و برنامههاي خود را ندارند. بنابراين مردم بايد با صبر و تأمل و ارائهي پيشنهادها و انتقادهاي سازنده، حکومت را ياري کنند و با اين کار خود، راه رسيدن به اهداف مورد نظر را بر حکومت هموار سازند. در مقابل اعضاي کابينه بايد بتوانند با جديت بيشتر خواستهاي فزايندهي مردم را محقق نمايند. (41)
سعد زغلول به خدماتي که بيگانگان براي مصر انجام دادهاند، اذعان دارد و معتقد است دولت مصر بايد با تمام دولتهاي خارجي نهايت تفاهم و دوستي را برقرار نمايد. بسيار ضروري است که همهي دولت ملتها با يکديگر در کمال صلح و صفا و آرامش زندگي کنند و با صبر و تعاون با يکديگر تعامل داشته باشند. (42)
اقليتهاي ديني
سعد زغلول اعتقاد دارد همهي مصريان از هر قوم، نژاد و مذهبي، آرزوها و آرمانهاي ملي مشترک و يگانهاي دارند و طبق قانون اساسي از حقوق برابري برخوردارند. همهي اقليتهاي قومي و مذهبي مصر، اين امر را به خوبي ميدانند و با آن آشنايي کامل دارند و تخطي از اين اصل در انديشهي آنها خطور نميکند. اقليتهاي ديني از ابتداي آغاز جنبش ملي در مصر نقش مهم و غير قابل انکاري در آن ايفا نمودند و حضوري قابل توجه و بي همتايي داشتند. همچنين ميزان حضور اقليتهاي ديني در پارلمان در دوران اخير افزايش چشمگيري يافته است و آنها از فرصتي که حکومت در اختيارشان قرار داده، نهايت استفاده را بردهاند و به همراه برادران مسلمان خود توانستند در مسير پيشرفت و ترقي کشور گامهاي مؤثر و ارزندهاي بردارند. (43)حقوق زنان
سعد زغلول با ابراز خرسندي از حضور زنان در عرصهي فعاليتهاي اجتماعي، خود را از حاميان آزادي زنان معرفي ميکند و براي تحقق اين امر تلاش بسياري مينمايد. وي اعتقاد دارد که بدون آزادي زنان نميتوان به اهداف برنامه ريزي شده و مورد نظر رسيد. سعد زغلول، قناعت و اعتقاد خود به آزادي زنان را چيزي جديد نميداند بلکه آن را به دوران گذشته پيوند ميدهد. وي اظهار ميدارد با قاسم امين همفکر و هم انديشه است و عقايد او را در کتاب المراة الجديده (زن نو) کاملاً قبول دارد و جهت رسيدن به اين اهداف و آرمانها با قاسم امين همکاري کرده است. از سوي ديگر، زغلول اعتقاد دارد که مشارکت زنان در جنبش ملي گرايي مصر بسيار چشمگير و سودمند است. وي به زنان توصيه ميکند به کار و فعاليت خود در صحنهي اجتماعي، ادامه دهند که قطعاً به موفقيت بزرگ خواهند رسيد. (44)وحدت و همبستگي ملي
يکي از مأموريتهاي دشوار در هر حکومتي، حفظ و تداوم استقلال آن کشور است. بهترين ابزار براي رسيدن به اين مهم وحدت و همبستگي تمام طيفها و گروههاي ملي در کنار يکديگر و پيروي آنها از رهبر است. اين وحدت و همبستگي بايد بين شهروندان مسلمان و غير مسلمان در داخل کشور صورت گيرد. احساس ملي گرايي و ميهن پرستي ميتواند بهترين پيوند دهنده و عامل اين اتحاد و همبستگي باشد. در اين حالت همهي آحاد ملت بايد منافع ملي را برتر و اوليتر از هر امر ديگري قلمداد نمايند. حتي بيگانگان و غير مسلمانان نيز از اين جنبش ملي حمايت ميکند و آن را محترم ميشمرد و با ديدهي تقدير و تجليل به آن مينگرند. اين مهم، کمک زيادي به حکومت و پارلمان در زمينهي دستيابي به اهداف از پيش تعيين شده مينمايد. اظهار وفاداري و پيروي از رهبري کشور بايد به طور همه جانبه وجود داشته باشد و هر روز بايد مستحکمتر و نيرومندتر شود. در مقابل گرايش رهبري به سوي اين وحدت ملي و حمايت از آن بايد در همهي اقدامات و تصميم گيريهاي رهبران کشور مدنظر و مورد تأکيد قرار گيرد. به طور کلي وحدت و همبستگي ملي، قدرت و نيروي عظيمي است که هر مسئلهي دشواري در مقابل آن ناچيز ميشود و هر مشکل بزرگي به راحتي حل و فصل ميگردد. در نهايت دستيابي به هدف معين و مشخص شده، هموار و آسان ميشود. (45)جنبش ملي و طبقات اجتماعي
جنبش ملي نشأت گرفته از طبقهي پايين است و در کنار طبقه بالا، نقش اصلي و محوري ايفا ميکند. اگر جنبش ملي تنها به طبقهي بالا منحصر ميشد تاکنون پايدار و استوار نميماند و از هم فرو ميپاشيد و به اين گستردگي منتشر نميشد و به موفقيتهاي کنوني دست نمييافت. اين طبقه از سوي دشمنان جنبش ملي، مورد انتقاد و غرض ورزيهاي فراوان قرار گرفته است. بيشتر مردم به اين طبقه تعلق دارند و در صحنهي سياسي منافع مشخص و ثابتي ندارند، اما اصول و ديدگاههاي ثابتي دارند که يکي از اين اصول لايتغير استقلال کشور است. اين طبقه در پي کسب جايگاه و مناصب بالا نيست و چشم به منصب، رتبه و مقام ندارد و منافع ويژهاي را دنبال نميکند، بلکه هميشه در پي آن است که ميهن خود را سرافراز و والامقام ببيند. طبقهي پايين جامعه، ملي گرايي ناب و خالصي دارد و با نيت پاک و خالص از وطن خود دفاع ميکند و در همهي اعمال، رفتار و اقداماتشان به فکر اعتلاي وطن ميباشد. اما اگر اشخاص ثروتمند، غني و صاحبان مقامها و مناصب عالي دم از ملي گرايي بزنند، بايد در صحت آن ترديد نمود زيرا آنها به خاطر حفظ ثروت، مقام و منصب خود از ملي گرايي و فداکاري در راه وطن سخن به ميان ميآورند. بسياري از افراد منتسب به طبقهي بالا، عقايد و اصول خود را تغيير دادند اما مردم طبقهي پايين هميشه به عقايد و معتقدات خود پايبند بودهاند. (46)جمع بندي
سعد زغلول با تأسيس حزب وفد، نقش مؤثري در سازماندهي مبارزات استقلال طلبانهي کشور ايفا نمود. سعد زغلول، رهبر حزب وفد که محبوبترين و نيرومندترين شخصيت سياسي اين دوره از تاريخ مصر به شمار ميآمد، در مبارزات خود ميکوشيد تا از وجدان ليبرال انگليسي ياري بگيرد. لذا زماني که حزب کارگر در بريتانيا قدرت يافت، زغلول مذاکرات را مجدداً آغاز نمود و بدين ترتيب به بريتانيا عزيمت کرد. اما مذاکرات با ناکامي مواجه گرديد. دولت بريتانيا، سعد زغلول را در تنگنا و فشار قرار داد و او را به رغم رياست حزب اکثريت از حق قانوني تشکيل دولت محروم کرد اما سرانجام دولت بريتانيا پس از تحمل فشار فراوان از آزادي خواهان مصري و مبارزهي درازمدت با زغلول پاشا پذيرفت که از تحت الحمايگي مصر چشم پوشي کند. انديشههاي اصلاحي او از منظر يک دولتمرد و رجل سياسي نيز حايز اهميت است. او معتقد است، تمامي ارکان حکومت به ويژه مجلس و دولت موظف به اجراي قوانين هستند و قانون نيز بايد بر طبق مقتضيات زمان و همگام با تحولات جديد تدوين گردد تبيين و توضيح حقوق متقابل مجلس و ملت و جايگاه حقوقي اقليتهاي ديني و زنان در جامعه، ملي گرايي، وحدت و همبستگي ملي و نقش طبقات زيرين جامعه در پويايي جنبشهاي ملي گرايانه از ديگر مباحث محوري در انديشهي سياسي سعد زغلول به شمار ميآيد.پينوشتها:
* عضو هيئت علمي بنياد دايرةالمعارف اسلامي.
1. زکي محمد مجاهد، الاعلام الشرقية، لبنان: دار الغرب الاسلامي، ج 1، 1994م، ص 145؛ يوسف اسعد داغر، مصادر الدراسه الادبيه، الفکر العربي الحديث في سير اعلامه الراحلون، (1800-1955)، الجزء الثاني، بيروت: بي نا، 1983م، ص 402.
2. صبري ابوعلم، «سعد زغلول، نشأته الاولي - الازهر و أثره في تکوينه»، مجله المقتطف، المجلد الحادي و السبعون، يوليو الي دسمبر 1927م، صص 258-252.
3. محيالدين الطعمي، معجم باشوات مصر، مصر: مکتبه مدبولي، بي تا، ص 192.
4. عمر رضا کحاله، معجم المؤلفين، لبنان: دار احياء التراث العربي، بي تا، ص 209.
5. حميد عنايت، سيري در انديشهي سياسي عرب، تهران: خوارزمي، 1355، صص 79 و 118؛ لمعي المطيعي، موسوعه هذا الرجل من مصر، قاهره: دار الشروق، 1418 ق/ 1997 م، صص 174- 173.
6. صالح زهر الدين، موسوعه رجالات من بلاد العرب، بيروت: الفلاح للنشر و التوزيع، 2001 م، صص 231- 230؛ احمد امين، زعماء الاصلاح في العصر الحديث، بيروت: دار الکتاب العربي، بي تا، صص 71- 314؛ سعد زغلول، «فطرته و استعداده»، مجلهي المنار، المجلد الثاني و العشرون، الجزء السابع، ربيع الاول سنه 1346 ق، صص 591 -590.
7. زکي محمد مجاهد، پيشين، ج 1، ص 145؛ يونان لبيب رزق، تاريخ الوزارات المصريه (1953 - 1878 م)، قاهره: الاهرام، مرکز الدراسات السياسية و الاستراتيجية، 1975، ص 264.
8. احمد امين، پيشين، ص 295؛ محمد مستولي، دراسات في تاريخ مصر السياسي و الاقتصادي و الاجتماعي، قاهره: بي نا، 1985 م، ص 509.
9. احمد امين، پيشين، ص 298؛ عبدالعظيم رمضان، مذکرات سعد زغلول، الجزء الاول، مصر: الهيئة العامة المصرية للکتاب، 1987م، ص 58.
10. محمدرضا کحاله، پيشين، ج 4، ص 209؛ لمعي المطيعي، پيشين، ص 174؛ عباس محمود العقاد، «سعد زغلول»، مجلهي الهلال، المجلد التاسع و الثمانون، يونيو الي دسمبر سنه 1936م، صص 375- 378؛ فؤاد کمال، «سعد زغلول، ناظر المعارف و الحقائقه»، مجلهي الهلال، المجلد الثاني و السبعون، يناير الي يونيو سنه، 1927م، صص 280-275.
11. خيرالدين زرکلي، الاعلام، لبنان: دارالعلم للملايين، ج 3، 1999 م، ص 83؛ غلامرضا نجاتي، جنبشهاي ملي مصر، از محمد علي تا جمال عبدالناصر، تهران: شرکت سهامي انتشار، بي تا، ص 33.
12. اينا الهاشم، قصه و تاريخ الحضارات العربيه بين الامس و اليوم، لبنان : Edito Creps International، 1999 م، ص 110؛ عبدالخالق لاشين، سعد زغلول و دوره في السياسه المصريه، بيروت: دار العوده، قاهره: مکتبه مدبولي، 1975م، صص 204-120.
13. اينا الهاشم، همان، ص 38؛ لمعي المطيعي، پيشين، ص 175؛ عبدالعظيم رمضان، پيشين، صص 118- 116.
14. زکي فهمي، صفوه العصر في تاريخ و رسوم مشاهير رجال مصر، قاهره: مکتبة مدبولي، 1995م، صص 137-138؛ اينا الهاشم، همان، ص 111؛ يونان لبيب رزق، مذاکرات عبدالرحمن فهمي، يوميات مصر السياسيه، الجزء الاول، القاهره: الهيئه المصريه العامه للکتاب، 1998 م، صص 304-284.
15. آرثر جولد شميث الابن، قاموس تراجم مصر الحديثه، ترجمه و تحقيق: عبدالوهاب بکر، قاهره: الجامعه الامريکيه، 2003 م، ص 281؛ اسماعيل صدقي باشا، مذاکراتي، قاهره، 1919م، صص 25، 26، 46و 601؛ اينا الهاشم، همان.
16. اندره ميکيل، الاسلام و حضارته، زينب عبدالعزيز، لبنان: منشورات مکتبه العصريه، بي تا، ص 517؛ اينا الهاشم، همان، ص 112؛ زکي فهمي، پيشين، صص 141- 140.
17. اينا الهاشم، همان، صص 112- 113؛ قدري قلعجي، سعد زغلول، رائد الکفاح الوطني في الشرق العربي، مصر، 1948 م، صص 79-50؛ قدري قلعجي، ثلاثه من الاعلام الحريه، جمالالدين الافغاني، محمد عبده، سعد زغلول، بيروت: شرکة المطبوعات للتوزيع و النشر، 1993 م، صص 470-468؛ هربرت جرج ولز، کليات تاريخ، مسعود رجب نيا، تهران: سروش، 1376، ص 1398.
18. سعد زغلول، الدوله البرلمانيه الأولي (15 مارس/ 10 يوليه سنه 1924 م)، قاهرة: مکتبة مدبولي، 1991م، ص 94.
19. همان، ص 97؛ سعد زغلول، «افتتاح العهد الدستوري»، مجلهي الهلال، السنه الثانيه و الثلاثون و من اکتوبر 1923 الي يوليو 1924م، ص 565.
20. مصطفي لطفي المنظوطي، «کلمات مختاره السعد زغلول باشا»، مجلهي الهلال، الجزء 6، السنه 29، اول مارس 1921م، صص 742- 738؛ سعد زغلول، خطبة الرئيس الجليل في مجلس النواب (29 مارس سنة 1924 م)، قاهره: مکتبه مدبولي، 1991م، صص 92-91.
21. سعد زغلول، همان، ص 43.
22. همان، ص 44.
23. همان.
24. همان، ص 46.
25. همان، ص 47.
26. سعد زغلول، الدوله البرلمانيه الاولي، 15 مارس - 10 يوليه سنه 1924 م، پيشين، ص 97.
27. همان، صص 98- 97.
28. همان، ص 98.
29. همان.
30. سعد زغلول، في خطبه العرش الاماني القويه هي الاستقلال التام المصر و السودان، قاهره: مکتبه مدبولي، 1991 م، ص 105.
31. سعد زغلول، ميلاد الحياء النيابيه بعد انتخابات 12 يناير سنه 1924 م، قاهره: مکتبه مدبولي، 1991م، ص 25.
32. سعد زغلول، خطبه الرئيس الجليل في مجلس النواب، پيشين، ص 42؛ سعد زغلول، «نصف قرن من الجهاد الوطني»، مجلهي الهلال، الجزء 1، السنه 36، نوفمبر سنه 1927، صص 13-12.
33. سعد زغلول، برنامج وزارت الشعب خطاب الرئيس الي جلاله الملک، قاهره: مکتبه مدبولي، 1991 م، صص 54 - 53.
34. همان، ص 54.
35. سعد زغلول، خطبه الرئيس الجليل في مجلس النواب، پيشين، ص 43.
36. همان، ص 45.
37. سعد زغلول، طلبه مدرسه المعلمين العليا في حضره الرئيس الجليل، قاهره: مکتبه مدبولي، 1991م، ص 73.
38. سعد زغلول، خطاب سياسي الرئيس الجليل في حفظة نقابة المحامين لتکريم وزراء الاشغال و المواصلات و الحقانيه. قاهره: مکتبه مدبولي، 1991 م، ص 79.
39. همان، ص 80.
40. همان، صص 81-80.
41. همان، ص 81.
42. سعد زغلول، حديث للرئيس الجليل، مسئلة کارتر - مسئلة الاقليات، قاهره: مکتبه مدبولي، 1991م، ص 84.
43. همان، ص 85.
44. سعد زغلول، الرئيس و تحرير المرأه، في مکتبه بيت الامّه في اليوم الاوّل في فبراير سنه 1924 م، قاهره: مکتبه مدبولي، 1991 م، ص 73؛ عباس محمود العقاد، زعيم الثوره، سعد زغلول، مصر: دار الهلال، بي تا، ص 206.
45. سعد زغلول، خطبه الرئيس الجليل في مجلس النواب، پيشين، صص 93-92.
46. سعد زغلول، حفله العمال لتکريم عبدالرحمن فهمي بک و الاستاذ حسن نافع في يوم الجمعهها يوليو سنه 1924 م، قاهره: مکتبه مدبولي، 1991م، صص 242-241.
ابوعلم، صبري، «سعد زغلول نشأته الاولي - الازهر و أثره في تکوينه»، مجلهي المقتطف، المجلد الحادي و السبعون (يوليو الي دسمبر 1927 م).
اسعد داغر، يوسف، مصادر الدراسة الادبية، الجزء الثاني، الفکر العربي الحديث في سيرة العامه الراحلون (1800 -1955)، بيروت: بي نا، 1983م.
امين، احمد، زعماء الاصلاح في العصر الحديث، بيروت: دار الکتاب العربي، بي تا.
جرج ولز، هربرت، کليات تاريخ، مسعود رجب نيا، تهران: سروش، 1376.
رمضان، عبدالعظيم، مذاکرات سعد زغلول، الجزء الاول، مصر: الهيئة العامة المصرية للکتاب، 1987م.
زرکلي، خير الدين، الاعلام، لبنان: دار العلم للملايين، 1999م.
زغلول، سعد، «افتتاح العهد الدستوري»، مجلهي الهلال، السنة الثانية و الثلاثون من اکتوبر 1923 الي يوليو 1924 م.
زغلول، سعد، آثار الزعيم سعد زغلول (الرئيس و تحرير المرأة، في مکتبة بيت الأمِّة في اليوم الاوّل من فبراير سنة 1924/ برنامج وزارة الشعب خطاب الرئيس الي جلالة/ حديث للرئيس الجليل، مسئلة کارتر؛ مسئلة الاقليات/ حفله العمال لتکريم عبدالرحمن فهمي بک و الاستاذ حسن نافع في يوم الجمعهها يوليو سنه 1924/ خطاب الرئيس الجليل في حفلة نقابة المحامين لتکريم وزراء الاشغال و المواصلات و الحقانية/ خطبة الرئيس الجليل في مجلس النواب (29 مارس سنة 1924) طبلة مدرسة المعلمين العليا في حضرة الرئيس الجليل/ في خطبة العرش الاماني القومية هي الاستقلال التام لمصر، السودان / لدولة و البرلمانية الاولي 15 مارس - 10 يوليه سنة 1924 / ميلاد الحياة النيابية بعد انتخابات 12 يناير سنة 1924)، قاهره: مکتبه مدبولي، 1991م.
زغلول، سعد، «فطرته و استعداده،...»، مجلهي المنار، المجلد الثامن و العشرون، الجزء السابع، ربيع الاول سنة 1346 م.
زغلول، سعد، «نصف قرن من الجهاد الوطني»، مجلهي الهلال، الجزء 1، السنة 36، نوفمبر 1927 م.
زهرالدين، صالح، موسوعة، رجالات من بلاد العرب، بيروت: الفلاح للنشر و التوزيع، 2001م.
شميث الابن، آرثر جولد، قاموس تراجم مصر الحديثة، ترجمه و تحقيق، عبدالوهاب بکر، قاهره: الجامعه الامريکيه، 2003م.
صدقي باشا، اسماعيل، مذاکراتي، قاهره، 1919 م.
الطعمي، محي الدين، معجم باشوات مصر، مصر: مکتبة مدبولي، بي تا.
العقاد، عباس محمود، «سعد زغلول»، مجلهي الهلال، العدد التاسع و الثمانون، يونيو الي دسمبر سنة، 1936م.
العقاد، عباس محمود، زعيم الثورة، سعد زغلول، مصر: دار الهلال، بي تا.
عنايت، حميد، سيري در انديشهي سياسي عرب، تهران: خوارزمي، 1355.
فهمي، زکي، صفوة العصر في تاريخ و رسوم مشاهير رجال مصر، قاهره: مکتبة مدبولي، 1995 م.
قلعجي، قدري، ثلاثة من اعلام الحرية، جمالالدين افغاني، محمد عبده، سعد زغلول، بيروت: شرکة المطبوعات للتوزيع و النشر، 1993 م.
قلعجي، قدري، سعد زغلول، رائد الکفاح الوطني في الشرق العربي، مصر، 1948م.
کحاله، عمر رضا، معجم المؤلفين، لبنان: دار الاحياء التراث العربي، بي تا.
کمال، فؤاد، «سعد زغلول، ناظر المعارف و الحقانية»، مجلهي الهلال، المجلد الثاني و السبعون، يناير الي يونيو سنة، 1928 م.
لاشين، عبدالخالق، سعد زغلول و دوره في السياسه المصرية، بيروت: دار العوده، قاهره: مکتبه مدبولي، 1975م.
لبيب رزق، يونان، مذاکرات عبدالرحمن فهمي، يوميات مصر السياسية، الجزء الاول، القاهره، الهيئه المصريه العامه للکتاب، 1998م.
لبيب، يونان، تاريخ الوزارات المصرية، (1878-1953)، قاهره: الاهرام، مرکز الدراسات الاستراتيجية، 1975 م.
محمد مجاهد، زکي، الاعالم الشرقية، لبنان: دار الغرب الاسلامي، 1994 م.
مستولي، محمد، دراسات في تاريخ مصر السياسي و الاقتصادي و الاجتماعي، قاهره: بي نا، 1985 م.
المطيعي، لمعي، موسوعة، هذاالرجل من مصر، قاهره: دار الشروق، 1997 م.
المنظوطي، مصطفي لطفي، «کلمات مختارة لسعد زغلول پاشا»، مجلهي الهلال، الجزء 6، السنه 29 (اول مارس 1921 م).
ميکيل، اندره، الاسلام و حضارته، زينب عبدالعزيز، لبنان: مکتبه العصرية، بي تا.
نجاتي، غلامرضا، جنبشهاي ملي مصر از محمد علي شاه تا جمال عبدالناصر، تهران: شرکت سهامي انتشار، بي تا.
الهاشم، اينا، قصة و تاريخ الحضارات العربية بين الامس و اليوم، لبنان: Edito Creps International، 1999 م.
منبع مقاله :
عليخاني، علي اکبر (1390) انديشه سياسي متفکران مسلمان جلد دهم، تهران: پژوهشکده مطالعات فرهنگي و اجتماعي، چاپ اول.