نويسنده: ازوپ
بازنويسي: اس. اي. هندفورد
برگردان: حسين ابراهيمي (الوند)
بازنويسي: اس. اي. هندفورد
برگردان: حسين ابراهيمي (الوند)
در مرغزاري اسبي و گرازي مشغول چرا بودند. گُراز مدام آب را گلآلود و علفها را لگدمال ميکرد. اسب که دلش ميخواست هر طور شده گراز را گوشمالي دهد، از مردي شکارچي کمک خواست. شکارچي گفت کاري از دست او ساخته نيست مگر آنکه اسب به او اجازه بدهد زين به پشتش بگذارد و افسار به گردنش ببندد. اسب براي تنبيه گراز چنان بيتابي ميکرد که پذيرفت. مرد سوار اسب شد امّا پس از غلبه بر گراز او را به خانه برد و در اصطبل به آخور بست.
خشم کور، بسياري از انسانها را چنان تشنهي انتقام از دشمنانشان ميکند، که خود را دربست در اختيار ديگران ميگذارند.
منبع مقاله :
هندفورد، اس. اِي و ديگران؛ (1392)، افسانههاي مردم دنيا (جلدهاي 9 تا 12)، ترجمهي حسين ابراهيمي (الوند) و ديگران، تهران: نشر افق، چاپ سوم
خشم کور، بسياري از انسانها را چنان تشنهي انتقام از دشمنانشان ميکند، که خود را دربست در اختيار ديگران ميگذارند.
منبع مقاله :
هندفورد، اس. اِي و ديگران؛ (1392)، افسانههاي مردم دنيا (جلدهاي 9 تا 12)، ترجمهي حسين ابراهيمي (الوند) و ديگران، تهران: نشر افق، چاپ سوم