نويسنده: ازوپ
بازنويسي: اس. اي. هندفورد
برگردان: حسين ابراهيمي (الوند)
بازنويسي: اس. اي. هندفورد
برگردان: حسين ابراهيمي (الوند)
گاوچراني به هنگام چراندن گاوها، گوسالهاي را در مرغزار گم کرد. گاوچران نذر کرد که اگر دزدِ گوساله خود را بيابد، بزغالهاي براي زئوس قرباني کند. وقتي به جستوجوي گوساله قدم به جنگل گذاشت، شيري را مشغول خوردن گوساله ديد. مرد وحشتزده دستهايش را به آسمان بلند کرد و ناليد: «اي زئوس بزرگ، نذر کرده بودم اگر دزد گوسالهام را بيابم بزغالهاي به درگاهت قرباني کنم. اکنون نذر ميکنم اگر از چنگال دزد گوساله جان سالم به در ببرم، گاو نري برايت قرباني کنم!»
انسانها به هنگام بلا براي چيزي دست به دعا برميدارند که چون به آن ميرسند، آرزو ميکنند هر چه زودتر از شرّش خلاص شوند.
منبع مقاله :
هندفورد، اس. اِي و ديگران؛ (1392)، افسانههاي مردم دنيا (جلدهاي 9 تا 12)، ترجمهي حسين ابراهيمي (الوند) و ديگران، تهران: نشر افق، چاپ سوم.
انسانها به هنگام بلا براي چيزي دست به دعا برميدارند که چون به آن ميرسند، آرزو ميکنند هر چه زودتر از شرّش خلاص شوند.
منبع مقاله :
هندفورد، اس. اِي و ديگران؛ (1392)، افسانههاي مردم دنيا (جلدهاي 9 تا 12)، ترجمهي حسين ابراهيمي (الوند) و ديگران، تهران: نشر افق، چاپ سوم.