قانون اساسی نظام اسلامی و رویکرد اجتماعی به آن
در نگاه شلتوت کتاب قرآن، قانون اساسی مکتب اسلام و سیاست و حکومت آن است. بدین معنا که سیاست حقیقی را باید از قرآن بر مبنای عقل و روش صحیح فهم قرآن و تفسیر اجتماعی آن یا رویکرد اجتماعی به تفسیر قرآن استنباط کرد. پس در نگاه او، شناخت این قانون اساسی امری مهم است و این شناخت از طریق تفسیر صحیح و با رویکرد اجتماعی صورت میگیرد؛ لذا او در مقدمه تفسیر خود پیش از هر چیز اشاره به انقلاب فکری میکند که قرآن در دل و ذهن بشر ایجاد کرد (2) و توانست نظام صحیحی برای او ایجاد کند و به اداره دین و دنیای او بپردازد؛ اما او پیدایی و ظهور «بدعتهای فرقهای» و «گرایشهای طایفهای» را سبب سوء استفاده از آیات قرآن دانسته و میگوید با این رویکرد، قرآنی که «حاکم» بود، «محکوم» شد و کلام الهی که «متبوع» بود، «تابع»، و آرای باطله فرقهگرایانه به درون تفاسیر نفوذ کرد و پس از گذشت زمان، رنگی از تقدس به خود گرفت و مسلمانان را دچار ضعف فکری کرد (3)؛ حاصل چنین ضعفی نیز ناتوانی در میدان عمل و اداره زندگی بود.شیخ شلتوت در همین راستا با تفسیر علمی از آیات قرآن مجید به شدت مخالفت میکند و استدلال میکند که علوم جدید بشری در حوزه علوم تجربی یا علوم دیگر، دستاورد بشری و در معرض زوال و تغییر هستند و اگر قرار باشد آیات الهی براساس آن تفسیر شود موجب فناپذیری و تغییر شکلی و محتوایی قرآن کریم میشود. (4) او سپس بیان میدارد که قرآن، کتاب هدایت و اصلاح و قانونگذاری است؛ (5) در نتیجه با همین هدف اساسی باید تفسیر و بررسی شود یعنی از آن باید قانون خواست و با آن به اصلاح جامعه پرداخت و امور عمومی را با آن باید سامان داد. شلتوت با تکیه بر جامعیت قرآن و راهگشا بودنش در تمام عرصههای زندگی اعم از اجتماعی و فردی، در روش تفسیری خود به «وضوح بیانی» قرآن کریم و «خود ارجاعی بودن» آن که در قالب تفسیر قرآن به قرآن متجلی میشود، اعتقاد داشت. او همچنین به شدت از کاربرد تعصب در شناخت و تفسیر این قانون اساسی پرهیز میدهد. لذا به آزاداندیشی در درک قرآن توجه دارد. بر این اساس، روش تفسیری شیخ شلتوت را میتوان تفسیری مبتنی بر «فهم جامع قرآن با رویکرد اجتماعی» دانست. (6)
رویکرد اجتماعی شیخ شلتوت به درک قرآن به عنوان برنامه دین و دنیای مسلمانها یا تعیین کننده سیاست و فرهنگ آنها، در سرتاسر تفسیرش به چشم میخورد. مثلاً با به کاربردن عبارت «یجد لنا» (شایسته است برای ما) محتوای تفسیری آیات را به زندگی روزمره خود و خواننده میکشاند و خواننده تفسیرش را در میان آیات الهی و واقعیت زندگی، درگیر میکند تا خواننده به حرکتبخشی قرآن کریم در زندگیاش پی ببرد (7) و به همین دلیل عظمت قرآن را در ایجاد تحرک فکری اجتماعی در جامعه بشری میداند. (8)
برخی از ویژگیهای مهم رویکرد اجتماعی تفسیری او به اختصار عبارتند از: 1. اهمیت دادن به عقلگرایی و اندیشه و برهان در تفسیر آیات قرآن، (9) 2. توجه به مقتضیات روز و مسائل جدید به ویژه مسائل سیاسی در قالب توجه به شبهات. شبهاتی نظیر تفاوت ارث زن و مرد (10)، فلسفه جنگ در اسلام (11)، ربا و اثرات آن (12) و غیره، 3. شمولگرایی معنایی، بدین معنا که او سعی میکند معانی آیات را از عصر نزول تا زمان حاضر قابل امتداد بداند (13) و همین بسط معنایی و شمولگرایی محتوایی قرآن را که در هر عصر و زمان وجود دارد، مصداق واقعی و حقیقی آیه شریفه «ما قرآن را نازل کردیم و ما خود از آن حفاظت میکنیم» میداند، (14) 4. مبارزه با خرافهپرستی، (15) 5. مقارنه یا موازنه قرآنی. (16) بر همین اساس یکی از کارهای مهم و در عین حال ابداعی شلتوت مباحث قرآنی، تفسیر و فقهی تطبیقی و اجتهاد مقارنهای است که مورد توجه سایر عالمان سنت واقع نشده است. آنچه از اصل این روش مهمتر است این است که تفسیر و فقه مقارنهای مخاطب عام دارد و لذا مخاطب او همه مسلمانان هستند؛ لذا او در مورد تفسیرش نظر دارد که: «تفسیری است برای همه مسلمین نه برای مذهبی معین از مذاهب فقهی...». (17)
وحدتگرایی و تقریب مذاهب اسلامی
شلتوت از مدافعان و از فعالان وحدت در جهان اسلام به ویژه بین شیعه و سنی بوده است. شیخ شلتوت فقیهی بصیر و با دید وسیع و آزادی فکری بود و در راه وحدت و تقریب مذاهب اسلامی تلاشهای بسیار مؤثری کرد و جمعی از نخبگان علمای اهل سنت و شیعه نیز در راستای رسیدن به این هدف با او همراهی کردند. وی با شخصیتهایی چون محمدحسین کاشف الغطاء، سید عبدالحسین شرفالدین عاملی و آیه الله سید حسین بروجردی مکاتبه و گفتوگو داشته است. مهمترین خدمات او را در این عرصه میتوان امور زیر دانست:1. ترویج اندیشه تقریب بین مذاهب اسلامی برای از بین بردن نزاعهای مذهبی و فرقهای و بنیانگذاری جماعت تقریب بین مذاهب و تأسیس مقری برای آن در قاهره، به نام دارالتقریب و نشر مجله رسالة الاسلام؛ 2. طرح جمعآوری احادیث مشترک میان اهل سنت و شیعه و ارزیابی اعتبار اسناد آن در راستای تقریب مذاهب اسلامی؛ 3. گنجانیدن فقه شیعه در دروس فقه تطبیقی مذاهب اسلامی برای دانشجویان دانشگاه الازهر؛ 4. فتوا دادن بر جواز پیروی از مذهب شیعه که تا آن روز چنین فتوایی از یک عالم بلند مرتبه اهل سنت و مفتی الازهر سابقه نداشته است.
تقریب در مفهوم عام، جنبش نزدیکی ادیان و شرایع آسمانی است و در مفهوم خاص، حرکتی است که علمای مذاهب اسلامی آن را برای نزدیکی مسلمانان و رفع کینه و دشمنی میان آنان پایهگذاری کردهاند. تقریب، تلاش علمای اسلامی برای نزدیک کردن پیروان مذاهب اسلامی به یکدیگر است و هدف از آن نزدیک ساختن شیعیان و اهل سنت به یکدیگر و رفع اختلاف، و گاه خنثی کردن دشمنی مسلمانان، به منظور متحد کردن آنان است و دار تقریب سامانی است که در جهت تحقق این امر مهم فعالیت میکند. شیخ شلتوت از بزرگان و پایهگذاران دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه است؛ نهادی که سعی در ایجاد دوستی و برادری و زدودن تفرقه و تشتت موجود، بین اهل تسنن و شیعه و تحکیم روابط بین مذاهب اسلامی داشته است. نبود تعصب مذهبی و پیروی نکردن کورکورانه از مرام و مسلکی خاص، از مهمترین مبانی تقریب است که مرحوم شلتوت به آن معتقد بود. او در بیشتر آثارش مانند تفسیر القرآن الکریم، الاسلام عقیده و شریعه، فقه القرآن و السنه و مقارنهی المذاهب فی الفقه جریان تقریب را به گونهای ملموس پیگیری و مطرح کرده است. از آثار مثبت «دارالتقریب» صدور فتوای شیخ شلتوت، در مورد جواز عمل طبق مذهب شیعه امامیه و جعفری است. متن فتوای تاریخی علامه شیخ محمود شلتوت رئیس وقت دانشگاه الازهر، درباره جواز عمل و التزام به مذهب شیعه دوازده امامی که در هفدهم ربیعالاول 1378 ق و در نیم قرن پیش و با تلاشهای مرحوم آیت الله بروجردی (قدس سره) و پس از تأسیس دار التقریب بین مذاهب اسلامی صادر شده است، به این شرح است:
«از مرحوم شیخ محمود شلتوت سؤال شد: بعضی از مردم چنین میاندیشند برای آنکه مسلمان عبادات و معاملاتش صحیح باشد حتماً باید به یکی از مذاهب چهارگانه معروف عمل کند و در بین آنها مذهب شیعه امامیه و مذهب زیدیه نیست. آیا شما با این رأی به طور کلی موافقت دارید، و تقلید از مذاهب شیعه امامیه را جائز نمیشمرید؟ ایشان در جواب چنین گفتند: 1. دین اسلام بر احدی از پیروانش متابعت از مذهب خاصی را لازم نمیشمرد بلکه ما میگوییم: برای هر فرد مؤمن چنین حقی است که بتواند در ابتدای امر از هر یک از مذاهبی که به طور صحیح نقل شده و در کتابهای مخصوص احکام آن مذهب نوشته شده، پیروی کند و همچنین کسی که از یک مذهب از این مذاهب پیروی میکرده، میتواند عدول به مذهب دیگر بنماید، هر مذهبی باشد، و در این عمل باکی بر او نیست. 2. جایز است شرعاً عمل کردن به دستورات مذهب جعفریه که به مذهب امامیه اثنا عشریه معروف است مانند سایر مذاهب اهل سنت؛ و سزوار است مسلمانان این مطلب را بدانند و از عصبیت و طرفداریهای بیجا و بدون حق و حمایت از مذهب معینی خودداری کنند. دین خدا و شریعت او تابع مذهبی نیست یا منحصر در مذهبی نیست. هر کس به مقام اجتهاد فائز گردد عنوان مجتهد بر او بار، و در نزد خدای تعالی عملش مقبول خواهد بود و جایز است برای کسی که اهلیت نظر و اجتهاد را ندارد از ایشان تقلید کند و به آنچه در فقهشان مقرر داشتهاند عمل بنماید، و در این مسئله بین عبادتها و معاملهها تفاوتی نیست». (18)
نتایجی که به لحاظ اندیشهای از این دو مسئله به دست میآید به اختصار عبارتند از: 1. متدین بودن و مسلمان بودن منحصر به پیروی از مذهب فقهی خاصی نیست؛ بنابراین پیروان هر فرقهای یا مذهبی نمیتوانند سایرین را در عرصه عمل فقهی و انجام احکام دینی مرتد یا کافر قلمداد کنند زیرا اساس ایمان در اسلام باورها و عمل به اقتضای آنهاست نه عمل به اقتضای اجتهادی خاص؛ 2. پیروی از یک مذهب فقهی و اجتهادی دارای معیارها و شاخصههایی است که در این میان وی به نقل صحیح اشاره دارد. «به صورت صحیح از رهبرانش نقل شده است»؛ 3. این امر بیسابقه راه جدیدی را در تحقیق و بیان حقایق بر روی اندیشمندان باز کرد. برای مثال سالها بعد، تحت تأثیر اینگونه اقدامات و در ادامهی آنان بود که شیخ علی جمعه مفتی اعظم مصر نیز عبادت براساس فقه امام جعفر صادق (علیهالسلام) را جایز دانسته و گفته بود:
«باید اعتراف کنیم شیعیان از ما پیشی گرفتند. برخیها تلاش میکنند روابط میان شیعه و سنی را تیره کنند و به وحدت میان مسلمانان ضربه بزنند تا از این طریق به اهداف خود دست یابند؛ از همین رو بنده با صدور فتوایی عبادت براساس فقه شیعی را جایز اعلام میکنم. ما میتوانیم با شیعیان همکاری کنیم زیرا تا وقتی شیعه و سنی یک قبله دارند، تفاوتی میان آنان نیست. شیعیان همواره در طول تاریخ بخشی جداییناپذیر از امت اسلامی بودهاند...». (19)
اسلام و روابط بینالملل
اصول مطرح در این عرصه از منظر شلتوت به اختصار عبارتند از:1. عدل و وحدت جهانی:
در اندیشه شلتوت دین اسلام دین وحدت است و منادی اتحاد حقیقی بین انسانها، و در این راستا بنای خود را بر برابری انسانها در آفرینش و انسان بودن قرار داده و عوامل ثانوی چون رنگ و زبان و نژاد و غیر آن نمیتواند عامل نابرابری بین انسانها باشد؛ بلکه اینها از نظر اسلام فقط جنبه معرفتی و شناختی دارند و لاغیر. در هر حال، اسلام منادی وحدت بشری است اما این وحدت نیاز به اقتضائات بنیادینی در وجود بشر دارد و از آن جمله اصل مساوات و برابری است. (20) اسلام با طرح عدالت عمومی به عنوان اصلی بنیادین و شعاری صادقانه، راه تحقق این وحدت را باز کرده است، (21) زیرا در اندیشه او عدل به عنوان مهمترین بنیان تحققبخش وحدت نه تنها در عرصه سیاست امت و مسلمانان که در عرصه جهانی و بینالمللی مبنا و اساس است. محمود شلتوت در این موارد به آیات 135 سوره نساء و 8 سوره مائده استناد میکند.2. اصل سلم به عنوان رابطه اساسی بین مردم:
سلم حالتی است که بدان وسیله، تعاون و همکاری و شناخت متقابل و مهمتر از اینها اشاعه خیر و نیکی بین عموم مردم به وجود میآید. براساس این اصل بینالمللی دولت اسلامی از غیر مسلمین در مقابل دعوت اسلامی چه میخواهد جز اینکه شر خود را از دعوت و اهل دعوت کوتاه سازند و علیه دولت اسلامی و جامعه اسلامی به فتنه و ایجاد مشکلات مبادرت نکنند. (22) اگر رابطهای مبتنی بر سلم بین مسلمانان و سایر مردم به وجود آمد و غیر مسلمانان مانع و فتنه و مشکل ایجاد نکردند آنگاه «در انسانیت با هم برادرند، و در جهت تحقق خیر عمومی با هم همکاری میکنند...» (23)؛ از همین روی، وی جنگ اعتدا و عسف و استزاف و سختگیری بر بندگان خدا را ناروا میداند و اصول زیر را مطرح میسازد:«1. اصل در روابط انسانی سلم و تعاون است، 2. جنگ تنها برای درمان موارد خاص است که از طریق حکمت و موعظه حسنه قابل علاج نیست، 3. جنگ چون واقع شد ضرورات در مورد آن در حد خود بدون ستم و دشمنی تحقق مییابد، 4. غیر جنگجویان و رهبران جنگ دچار بدی نمیشوند، 5. در جنگ اگر یکی از طرفین به صلح روی آورد جنگ متوقف میشود، 6. اسیران با نیکی و احسان مبادله میشوند...». (24)
3. اصل معاهدات و پیمانها و ضرورت پایبندی به آنها:
معاهده، پیمان و انعقاد آن در عرصه بینالمللی و مهمتر از آن پایداری و وفای به عهود و پیمانها از مهمترین اصول مورد نظر اسلام در عرصه روابط بینالملل محسوب میشود. وی در این مورد به آیات قرآن و برخی از احادیث اسلامی توجه دارد.4. اصل دعوت در اسلام:
دعوت یکی از ویژگیهای رابطه بینالمللی در اسلام است که بیانگر بیان و ابلاغ پیام است و این امر به بُعد فطری بودن اسلام و هماهنگیاش با سرشت انسان باز میگردد. در نتیجه اسلام دین انسان است و مخاطب او نیز همه آدمیان؛ بنابراین دعوت او نیز به مکارم عالی انسانی است. دعوت نیز امری است عقلانی و جایی برای زور و اعمال خشونت در آن نیست؛ بنابراین: «در هیچ شریعتی اعتقاد و ایمان از راه قهر و جبر و زور میسر و مقدور نبوده است.» (25)او با اشاره به مبارزههای پیامبرانی چون نوح و هود و موسی و... مطرح میسازد؛ این موارد: «همه دلیل بر آن است که سلاح و تجهیز فرستادگان خدا برای دعوت مردم به ایمان از برهان واضح و نرمی و استدلال و اختیار تجاوز نکرده...» (26) بر همین اساس اسلام دینی است که «به صلح و سلام دعوت کرده و بشر را به صلاح و سود و نفع و نیکی خوانده و از هرگونه زیان و ضرر منع نمود.» (27) و از به کارگیری ناروای خشونت به دور است. سپس با اشاره به روش پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) مینویسد:
«باید بدانیم که خداوند یک خصیصه و ویژگی هم به خاتم پیامبرانش محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) عنایت کرده که به دیگران نبخشوده و آن اینکه دعوت این پیامبر را از دیگران بیشتر و عمیقتر، از اکراه و زور و جبر رها و آزاد نموده و هیچگونه وسیله و طریقی که مردم را به جبر به ایمان بخواند در اختیار او ننهاده و دعوتش را جز بر عقل مجرد و اندیشه و تفکر خالص ننهاده است.» (28)
او با اشاره به دیدگاههای گوناگون قرآن، کاربرد زور و خشونت را در دین مُنتفی میسازد. به عنوان میگوید:
«و چون قرآن با ایمان و توبهای که از راه زور و ترس پدید آمده باشد و قلب و ضمیر به آن گواهی ندهد موافق و همراه نیست، چگونه میتوان پذیرفت که مردم را به اصل دین و ایمان مجبور کند و افراد را به اکراه و اجبار به حقپرستی خواند؟» (29)
او در نهایت ویژگیهای اسلام را که مغایر استفاده از اجبار و زور است، به شرح زیر بر میشمارد: 1. در طبیعت اسلام ابهام و تیرگی و کلفت (دشواری) عقلی نیست، 2. شریعت اسلامی با نوامیس طبیعی و فطرت بشر مخالف و مغایر نیست، 3. اسلام با اتکا بر قرآن، روش جبر و زور را پیش نگرفته و در دعوت به توحید مانند ادیان گذشته به صلح و سلم و نرمی گام برداشته است، 4. مؤسس شریعت اسلام در پیشگاه خداوند مسئول این نیست که مردم دین او را پذیرفتند تا ناچار شود با زور و اکراه ایمان را در آنها بارور کند، 5. قرآن که اساسنامه دعوت اسلامی است ایمان مجبور را محترم نمیشمرد. (30)
صلح و جهاد در اسلام
در اندیشه شلتوت، اسلام، دین صلح و آرامش است و این آیین برای تحقق آن آمده است. به لحاظ نظری همیشه در اسلام، صلح و آرامش بر جنگ و قتال برتری داشته و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و امیرالمؤمنین (علیهالسلام) همواره پیش از آغاز جنگ، دشمنان را دعوت به صلح و گفتوگو میکردند. در قرآن نیز دستورات صریحی مبنی بر پذیرش صلح و اولویت آن بر جنگ وجود دارد. مانند: (31) «و اگر آنان تمایل به صلح نشان دادند تو نیز به آن متمایل شو و بر خدا تکیه کن که او شنوا و داناست و اگر بخواهند تو را فریب دهند خداوند یکتا که تو را با یاری خویش و یاری مؤمنان تأیید کرده، برای تو کافی است.»در آیه 90 سوره نساء نیز آمده:
«اگر کافران و ظالمان از جنگ کناره گرفتند و دست کشیدند و با شما طرح صلح انداختند دیگر بر آنها دست نگشایید و شما را بر ایشان در آن صورت راهی نیست».
شیخ محمود شلتوت نیز در این باره با توجه به آیه 61 سوره انفال میگویند، هرگاه دشمنی، دست از جنگ بکشد و از کشتار و خونریزی خودداری کند و پیشنهاد صلح دهد و در این پیشنهاد خدعه و حیلت و نیرنگ به کار نبرده باشد باید پذیرفت و نباید بیدلیل خون مسلمانان را تباه ساخت. از نظر او، جنگ فقط برای این است که دفع ظلم و تجاوز شود و در واقع جنگ به منظور تحکیم صلح و برقرار ساختن میزان عدالت است. ایشان ضمن تفسیری جالب از آیه 64 سوره انفال که میگوید: «و برای آنان هرچه نیرو میتوانید جمعآوری کنید». تهیه سازوبرگ جنگ را تنها به خاطر دفع شر تجاوزکار و نوعی بازدارندگی در راستای برقراری صلح و امنیت میداند. شلتوت دلیل قرآن برای تأکید زیاد بر کلمه «سلام» را این میداند که در دلهای مردم بذر صلح بپاشد تا بر مبنای سازش عمل کنند. بنابراین وی استدلال میکند که اسلام هرگز تحمل ذلت را اجازه نمیدهد و ضمن تأکید بر دفاع در برابر متجاوز، در عین حال طرفدار صلح است. (32)
به علاوه جنگ مورد نظر او بر مبنای دید قرآن جهاد است: جهاد در لغت از «جهد» مشتق شده که به معنی غایت مشقت یا سختکوشی است و در اصطلاح فقها چنین تعریف شده است: گذشتن از مال و جان در راه بالا بردن کلمه اسلام و برپاداشتن شعائر ایمان. در نتیجه مجاهد نیز به کسی میگویند که هر آنچه از قدرت و توان و طاقت و نیرو به کف دارد، تا آخرین حد وسعت و امکاناتش درراه هدف خود به کار گیرد و در معنایی دیگر، کسی را گویند که با طیب خاطر در فراخنای دشواریها گام بگذارد و برای رسیدن به هدف خود، در سنگلاخ هستی پیش تازد و سرفرازی خود را در عرصه پیکارها جستوجو کند. از نظر شرعی نیز میتوان جهاد را به دو صورت بررسی کرد: سعی و کوشش با صرف مال و ثروت و جان و به کار گرفتن تمام امکانات و گذشتن از مال و صرف تمام نیروها و تحمل سختیها در راه رسیدن به هدف و مقصود، ولی در هر صورت معنی جهاد از لحاظ شرعی این است که انسان با گذشتن از جان و مال خویش، در راه برتری توحید و کلمه اسلام و پایداری رسالت اسلامی و اقامه شعائر و ایمان و برافراشتن پرچم دین الهی، با تمامی امکانات خود تلاش و مبارزه کند. (33)
شلتوت، با توجه به آیات قرآنی که درباره جنگ و جهاد وارد شده، جنگ را به دو نوع تقسیمبندی میکند، یکی جنگ مسلمانان با مسلمانان و دیگر جنگ مسلمانان با غیرمسلمانان. (34) از نظر وی، جنگ مسلمانان با مسلمانان، «از امور داخلی هر امت و از ضروریات و لوازم حیاتی یک ملت است... و قرآن هم سیاست و عقوبت را هنگام سرکشی و طغیان تجویز کرده... تا نظم اجتماع به هم نخورد و قدرت مملکت دارای دولت تضعیف نشود و از ستم و بیدادگری پیشگیری شود». (35) او در ادامه میافزاید در قرآن نیز در سوره حجرات آیات 9 و 10 آمده که اگر دو دسته از مؤمنان به جنگ برخاستند آنان را به صلح دعوت کنید و هرگاه یکی از آن دو، دست ستم گشود و از کشتار بازنگشت با آن بجنگید تا به امر خداوند که صلح است باز گردند. مشاهده میشود که فلسفه این جنگ، حاکمیت عدالت مطلق و جلوگیری از پایمال شدن آزادی و آسایش و جلوگیری از سرکشی و سلب امنیت و نظم عمومی است.
در مورد نوع دوم جنگ یعنی جنگ مسلمانان با غیر مسلمانان، پس از ذکر شمهای از دشواری زندگی و سختیهای مسلمین در مکه و رنج و فشارهایی که دستگاه ظلم بر آنان وارد میکرد و توصیه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به بردباری و آرامش، به چگونگی نزول نخستین فرمان جنگ و قیام از جانب خدا در سوره حج آیات 40 و 41، اشاره کرده و مینویسند که این آیات مشتمل بر تجویز جنگ است و علت آن را اذلال مسلمانان و ستمی که بر آنان میرفت و تبعید و کوچکشماری و سلب آزادی در عقیده و دیگر ستمهای ایشان، بیان کرده است. این تجویز موافق سنت تدافع و مقابله با زورگویی و فزونطلبی و ستمگری است. هدف از این جنگ، این است که توازن اجتماعی محفوظ بماند و سرکشان سرکوب شوند و همگان از آزادی عقیده و ایمان بهرهمند شوند. ایشان با ذکر مثالهای دیگر از آیات قرآن در مورد جنگ، نتیجه میگیرند که این آیات با اینکه متضمن بیان مبادی و علل جنگ و غایت و نتیجه آن است ولی هرگز اشارهای به اکراه بر قبول دعوت دین نشده و سبب عمده در تجویز جنگ، دفع ستم و رفع ظلم از مسلمین بوده است. (36)
شلتوت در مجموع، درباره جهاد و جنگ از دیدگاه قرآن و اسلام، پس از بررسی بعضی از آیات به این نتایج رسیده است:
«1. در قرآن کریم، یک آیه هم نمیتوان یافت که دلالت یا اشارتی به آن داشته باشد که باید به جنگ برخاست و با کشتار مردم را مجبور کرد به اسلام بگروند و به اکراه ایمان آورند، 2. سبب تجویز جنگ در اسلام فقط مبارزه با ستمگری و ایجاد آزادی در عقیده و ایمان است، 3. در هر جا که اسلام، جنگ را روا شمرده،... از آزمندی و استثمار و ایجاد محدودیت برای ضعیفان منع کرده و توصیه کرده به صلح گرایند و آرامش به وجود آورند و زندگی را براساس داد و مساوات بنیان نهند، 4. پرداخت مالیات و جزیه در عوض خون و عقیده کافران برخلاف اسلام نیست بلکه به منظور خضوع ایشان و پیشگیری از آزار و اخلالگری آنها و پیروی از قوانین و مشارکت در نظامات دولت اسلامی است.» (37)
شیخ محمود شلتوت، همچنین با بررسی جنگهای صدر اسلام، استدلال میکند که مسلمانان در آغاز امر هرگز به کسی و جایی حمله نمیبردند و جز به هنگام دفاع از استقلال و آزادی بپا نمیخاستند و در هر زمان در مییافتند که متجاوزان، مقاصد عالی و برنامه آزادی آنها را درک کردهاند و میدیدند که دیگر نمیتوان دشمنان را کشورگشا و جنگطلب خواند و آنان دست از کشتار بر میداشتند، مسلمین هم به هجوم و حمله خاتمه میدادند. (38)
جمعبندی
اندیشه سیاسی، نگرشی است مبتنی بر مبانی خاص معرفتی چون عقل یا وحی و تجربه و نظائر آن به سیاست و اداره امور عمومی، خواه به کلیّت امور سیاسی توجه صورت گرفته باشد و خواه به مسئله یا مسائلی چند از مسائل دنیای سیاست به صورتی منسجم و ارزشمند از منظر پژوهشی و معرفتی. بر این مبنا شیخ محمود شلتوت مسلمانی آزاداندیش و خردگرا بود که با توجه به نگرش کلامی اسلام به سیاست و اداره امور عمومی در عرصه برخی از مسائل اساسی چون آزادی انسان، نفی جبرگرایی، ارکان و بنیادهای اساسی دولت و نظام سیاسی، وحدت و همگرایی و امور بینالمللی پرداخته است. او در کلیّت نگرشی سیاسی خویش مکتب اسلام را به عنوان مکتبی همه جانبه و رهاییبخش و در عین حال جامع که دارای نگرش باز سیاسی و قوانین فراگیر و مردمی سیاسی است، مطرح میساخت و با توجه به بحرانهای سیاسی معاصر، به مثابه یک متکلم بیدار و زمانشناس، رهایی جامعه اسلامی معاصر و تدبیر صحیح امور عمومی آن را در بازگشت به اسلام قرآنی و تفسیر منطقی و عقلگرایانه و مبتنی بر نیازهای روز از آیات قرآن به مثابه «اصل جامع دین اسلام در عقاید و شرایع... و منبع اولیه در شناخت تعالیم اساسی اسلام» و کنار گذاشتن تعصبات در عرصه دانش و تحقیق و سیاست جامعه و تکیه بر وحدت و اتحاد مبتنی بر برادری و عدل اسلامی میدید. در همین راستا او دارای اندیشه سیاسی است و در نتیجه وی در بُعد نظری و پژوهشی به ارائه آرای سیاسی و اجتماعی مبتنی بر آزاداندیشی، خردورزی و برهانگرایی و توجه به حقوق مردم و ایجاد دولت بر مبنای قانون اساسی اسلام یعنی قرآن کریم روی آورد و در عرصه عملی نیز به مثابه یک مصلح دینی سیاسی با ترویج اندیشه تقریب بین مذاهب اسلامی، تأسیس دارالتقریب، نشر مجله رسالة الاسلام، بنیانگذاری جماعت تقریب بین مذاهب اسلامی، دادن فتوا مبنی بر جواز پیروی از مذهب شیعه، طرح جمعآوری احادیث مشترک میان اهل سنت و شیعه و ارزیابی اعتبار اسناد اینگونه احادیث، گنجانیدن فقه شیعه در دروس فقه تطبیقی در دانشگاه الازهر و... گام برداشت.او برخلاف بسیاری از اقران خویش که نگاه اشعریگرایانه به دین و انسان داشتند، انسان را موجودی مختار و آزاد میدانست که شائبه جبر و اجبار در مورد او منتفی است و دین را نیز مکتب آزاد و عاری از اجبار و اکراه قلمداد میکرد. او بر همین اساس، اسلام را دین انسان و آزادی میدانست؛ دینی که گسترش دهندهی آزادیهای انسانی و تأمین کنندهی حقوق آدمیان است و در نتیجه سیاست و حکومتش جز برای تحقق عدالت، صلح، امنیت و تأمین آزادیهای عمومی نیست. در این دین، حکومت و دولت بر چهار رکن اساسی عدالت، شورا، برادری دینی و اعتقادی و تکافل اجتماعی بنا میشود و در نتیجه حکومت و نظام سیاسی برای تأمین حقوق و آزادیهای انسانی و حفظ دین اسلام تشکیل میشود.
پینوشتها:
1. عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس.
2. محمود شلتوت، تفسیر القرآن الکریم، پیشین، ص 9.
3. همان، ص 331.
4. همان، ص 13.
5. همان، ص 14.
6. سید حسن عصمتی، «آشنایی با شخصیت تفسیری شیخ محمود شلتوت»، در: گلستان قرآن، شماره 139، شانزدهم دی 1381، ص 30.
7. همان.
8. محمود شلتوت، تفسیر القرآن الکریم، پیشین، ص 8.
9. بهاءالدین خرمشاهی، دانشنامه قرآنپژوهی، تهران: انتشارات دوستان و ناهید، ج 2، چ 2، 1381، ص 1331.
10. محمود شلتوت، تفسیر القرآن الکریم، پیشین، ص 192.
11. همان، ص 522.
12. همان، ص 140.
13. سید حسن عصمتی، پیشین، ص 31.
14. إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ. حجر (15): 9؛ محمود شلتوت، تفسیر القرآن الکریم، پیشین، ص 8.
15. محمود شلتوت، همان.
16. سید حسن عصمتی، پیشین، ص 731.
17. عبدالکریم بیآزار شیرازی، ص 14.
18. ان الاسلام لا یوجب علی احد من اتباعه اتباع مذهب معین بل نقول ان لکل مسلم الحق فی ان یقلد بادئ ذی بدءٍای مذهب من المذاهب المنقولة نقلاً صحیحا و المدونة احکامها فی کتبها الخاصة و لمن قلد مذهبا من هذه المذاهب ان ینتقل الی غیره ای مذهب کان و لا حرج علیه فی شئ من ذلک. ان المذهب الجعفریة المعروفة بمذهب الشیعة الامامیة الاثنا عشریة مذهب یجوز التعبد به شرعا کسائر مذاهب اهل السنه فینبغی للمسلمین ان یعرفوا ذلک و ان یتخلصوا من العصبیة بغیر الحق لمذاهب معینة فما کان دین الله و کانت شریعته بتابعة لمذهب او مصورة علی مذهب فالکل مجتهدون مقبولون عندالله تعالی و یجوز لمن لیس اهلا للنظر و الاجتهاد تقلیدهم و العمل بما یقررونه فی فقههم و لا فرق فی ذلک بین العبادات و المعاملات. «فتوای تاریخی شیخ محمود شلتوت»، در: نامه انقلاب اسلامی، شماره 14، بهمن 1361، صص 107-106 و ص 111؛ جعفر سبحانی، پیشین، جلد 14، القسم الثانی، صص 838-826؛ خیرالدین زرکلی، پیشین، ص 173؛ عبدالکریم بیآزار شیرازی، پیشین، ص 128.
19. http://m-walasr.com/modules.php?name=New&file=article&sid=5.
20. و من مقتضیاتها المساوات بین بنی الانسان فی الحقوق و الواجبات. محمود شلتوت، الاسلام، عقیدة و شریعة، پیشین، ص 472.
21. و العدل هو الشعار الصادق لهذه الوحدة؛ همان.
22. همان، ص 473.
23. همان.
24. همان، ص 474.
25. محمود شلتوت، جنگ و صلح در اسلام، شریف رحمانی، تهران: انتشارات بعثت، بیتا، ص 20.
26. همان، ص 22.
27. همان، ص 12.
28. همان، ص 24.
29. همان، ص 28.
30. همان، صص 230-229.
31. وَإِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ وَإِنْ یرِیدُوا أَنْ یخْدَعُوكَ فَإِنَّ حَسْبَكَ اللَّهُ هُوَ الَّذِی أَیدَكَ بِنَصْرِهِ وَبِالْمُؤْمِنِینَ. انفال (8): 61 و 62.
32. ر.ک.، محمود شلتوت، جنگ و صلح در اسلام، پیشین، صص 25-15.
33. ر.ک.، همان، صص 30-24.
34. همان، ص 31.
35. همان، صص 32-31.
36. همان، صص 140-135.
37. همان، صص 253-252.
38. همان، ص 92.
امام علی (علیهالسلام)، نهجالبلاغه، گردآوری: سید رضی، نسخه صبحی صالح، چاپهای گوناگون.
بیآزار شیرازی، عبدالکریم، شیخ محمود شلتوت، طلایهدار تقریب، تهران: مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، چاپ اول، 1376 ش / چاپ دوم، 1385.
جعفری، عبدالله، «آشنایی با شخصیتهای کلامی (شیخ محمود شلتوت)» در:
http://www.dingostar.com/andishah/shakhsiat.htm.
خرمشاهی، بهاءالدین، دانشنامه قرآن و قرآنپژوهی، تهران: انتشارات دوستان و ناهید، چاپ دوم، 1381.
زرکلی، خیرالدین، الاعلام، بیروت: دارالعلم للملایین، چاپ هشتم، 1989 م.
سبحانی، جعفر، طبقات الفقهاء، قم: مؤسسهی امام صادق (علیهالسلام)، چاپ اول، 1424 ق.
شلتوت، محمود، الاسلام عقیدة و شریعة، قاهره: دارالقلم، چاپ دوم، بیتا.
شلتوت، محمود، الفتاوی، قاهره: دارالشروق، 1421 ق.
شلتوت، محمود، تفسیر القرآن الکریم، تهران: المجمع العالمی للتقریب بین المذاهب الاسلامیه، 1379.
شلتوت، محمود، جنگ و صلح در اسلام، شریف رحمانی، تهران: انتشارات بعثت، بیتا.
شلتوت، محمود، مجله رسالة الاسلام، قاهره: دارالتقریب، شمارههای متعدد.
شلتوت، محمود و جمعی از نویسندگان، اسلام صراط مستقیم، به اهتمام: مورتان، ترجمه گروه مترجمین، تهران.
شلتوت، محمود و جمعی از نویسندگان، الاسلام الصراط المستقیم، بیروت: دارالمکتبة الحیاة، بیتا.
عصمتی، سید حسن، «آشنایی با شخصیت تفسیری شیخ محمود شلتوت»، در: گلستان قرآن، شماره 139، شانزدهم دی 1381 ش.
لمبتون، آن کاترین سواین فورد، دولت و حکومت در اسلام، محمدمهدی فقهی، تهران: شفیعی، 1385.
ملعوف، لویس، المنجد فی اللغة و الاعلام، بیروت: چاپهای گوناگون.
«فتوای تاریخی شیخ محمود شلتوت»، در: نامه انقلاب اسلامی، شماره 14، بهمن 1361.
http://m-walart.com/modules.php?name=News&file=article&sid.
منبع مقاله :
علیخانی، علی اکبر؛ (1390)، اندیشه سیاسی متفکران مسلمان (جلد سیزدهم)، تهران: پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی، چاپ اول.