نویسنده: علی اکبری (1)
بیان مسئله
یکی از راهبردهای معمول و مرسوم در سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی دنیا و از جمله جمهوری اسلامی ایران، استفاده از پوشش اطلاعاتی است، با این تفاوت که در سازمانهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی این امر با رعایت حدود و ضوابط شرعی و دینی صورت میگیرد. این امر قاعدتاً با برخی محدودیتها و ظرایفی توأم خواهد بود که لازم است مورد توجه مأمور اطلاعاتی قرار گیرد. با توجه به تعاریفی که مطرح گردید، این شبهه ممکن است پیش آید که پوشش اطلاعاتی نوعی دروغگویی است و با توجه به حرمت دروغ، استفاده از پوشش اطلاعاتی نیز حرام است. نگارنده تلاش دارد با استناد به منابع اصیل و مورد قبول اسلامی شیعی این موضوع را تبیین نماید که:آیا در قرآن مجید و سیرهی اهل بیت (علیهم السّلام) مصادیقی از استفاده از پوشش اطلاعاتی را میتوان مشاهده نمود؟
آیا تفاوتی بین دروغ و پوشش اطلاعاتی وجود دارد؟
ممکن است موضوع پوشش اطلاعاتی با مسئلهی تقیه نیز همپوشانی داشته باشد؛ بر همین اساس تلاش شده است که تفاوت تقیه با پوشش اطلاعاتی و همپوشانی این دو، به طور اختصار بیان گردد.
فرضیهی تحقیق:
این تحقیق فاقد فرضیه است؛نوع تحقیق:
توسعه ای؛روش تحقیق:
روش توصیفی- تحلیلی؛روش و ابزار گردآوری اطلاعات:
روش کتابخانهای و ابزار فیشبرداری.اهمیت و ضرورت
سازمانهای اطلاعاتی برای انجام اقدامات و دستیابی به اهداف مأموریتی خویش، از برخی شیوهها و روشهای خاص اطلاعاتی استفاده مینمایند. این روشها و شیوهها در سازمانهای اطلاعاتی غیراسلامی فاقد هرگونه محدودیت و ممنوعیت است. برابر راهبردِ «هدف، وسیله را توجیه میکند»، سرویس اطلاعاتی غیراسلامی از شگردهای کثیفی چون شکنجه استفاده مینماید؛ اما سرویسهای اطلاعاتی نظام مقدس جمهوری اسلامی فقط در چهارچوب ضوابط و مقررات شرع مقدس میتوانند اقدامات خود را انجام دهند و نمیتوان به بهانههای واهی از این چهارچوب تخطی کرد. یکی از راهکارهای مورد استفادهی سازمان اطلاعاتی استفاده از پوشش اطلاعاتی است. این مقاله با تبیین موضوع از دید مبانی اسلامی و شرعی باعث فهم بهتر کارشناسان اطلاعاتی از این راهبرد در اقدامات اطلاعاتی و امنیتی خویش گردیده و علمای دینی و بخشهای فقهی و عقیدتی سازمانهای اطلاعاتی را نیز که معمولاً در بحث فقه اطلاعاتی و امنیتی به تطبیقی اقدامات با شرع و یا صدور فتوا مبادرت میورزند، در فهم بهتر این حوزهی خاصی اطلاعاتی یاری میرساند. از سوی دیگر، این مقاله در راستای راهبرد ابلاغی فرماندهی معظم کل قوا مبنی بر لزوم انطباق تمامی فعالیتهای سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی جمهوری اسلامی با شرع مقدس اسلام میتواند مورد استفاده قرار گیرد.مفاهیم
پوشش:
منظور از پوشش این است که فعالیتهای پنهانی به نحوی تغییر شکل دهد و تحت شرایطی انجام شود که عملی کاملاً عادی و موجه به نظر بیاید و متناسب با محیط طبیعی استفاده کننده باشد؛ به عبارت دیگر، پوشش عبارت است از: اطلاعات امنیتی طرحریزی شدهای که به یک فرد اجازه میدهد عملی که نمیتوان به صورت آشکار انجام داد، بدون برانگیختن شک و گمان انجام دهد (کاظمپور، 1:1387). در تعریفی دیگر آمده است: پوشش عبارت است از: شکل یا حالت حفاظتی با هویت غیرحقیقی که به مأمور، مأموریت، سند، مدارک و غیره داده میشود تا بتوان در اجرای امور محوله (مأموریت) در قالب فعالیتهای عادی، حساسیت حریف را برنیانگیزد و موجبات جلوگیری از کشف هویت و اهداف مورد نظر را فراهم سازد و به کمک آن بتوان به اهداف تعیین شده دسترسی پیدا کرد (رستمینیا، عابدینی، 1392: 26).در تعریف دیگر، پوشش عبارت است از: وسیلهای که به فعالیت پنهانی (جمعآوری، عملیات و غیره) کمک میکند تا در برابر محیط بیرون، موجه و حق به جانب جلوهگر نماید (قجاوند، 1390: 15).
دروغ:
واژهی دروغ معادل فارسی واژهی عربی «الکذب» است؛ به همین دلیل شایسته است به ترجمهی این لغت در زبان عربی توجه ویژهای نماییم. طریحی در مجمع البحرین تعریفی از کذب به شرح ذیل ارائه مینماید: «الکذب هو الإخبار عن الشیء بخلاف ما هو فیه سواء العمد و الخطإ، اذ لا واسطهی بین الصدق و الکذب علی المشهور و الکذب هو الانصراف عن الحق و کذلک الإفک: دروغ، خبر دادن به چیزی برخلاف آنچه وجود دارد و تفاوتی ندارد که این خلاف واقعگویی به طور عمدی یا سهوی باشد» (طریحی، 1375، ج. 2: 157). در کتاب لسان العرب در این خصوص آمده است: (الكَذِبُ: نقیضُ الصِّدق: دروغ متضاد صدق و راستی است» (ابن منظور، 1414، ج. 1: 704).1. مواردی در تأیید استفاده از پوشش اطلاعاتی در قرآن
با مطالعهی آیات قرآن کریم میتوان مواردی از استفاده از پوشش اطلاعاتی توسط پیامبران الهی و یا دستور و آموزش خداوند متعال به این امر را برشماری و عدم خردهگیری و ایراد قرآن به این رفتار را رصد نمود که مؤید جواز استفاده از این امر در اقلامات اطلاعاتی است. برخی موارد قابل احصا در قرآن مجید به شرح ذیل است:1-1. آموزش نحوهی اتخاذ پوشش از سوی خداوند متعال به مادر حضرت موسی (علیه السّلام)
قرآن کریم با ذکر داستان حضرت موسی (علیه السّلام) و نحوهی رهایی دادن آن حضرت از دستور فرعون مبنی بر ذبح متولدین پسر، به طور ویژه به اقداماتی که مادر و خواهر حضرت موسی (علیه السّلام) انجام دادند اشاره میکند. این داستان به طور ویژه در سورهی قصص مطرح شد و خداوند بیان میدارد که «وَأَوْحَینَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِیهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَیهِ فَأَلْقِیهِ فِی الْیمِّ». مفسرین در بیان تفسیر آیات مربوط به این موضوع اظهار میدارند: فرایندی که برای قرار دادن موسی در گهواره و رهاسازی وی در رود نیل، سپس اقدامات خواهر موسی برای معرفی مادر خود به عنوان دایه و قبول نمودن این دایه توسط دربار فرعون، تماماً توسط خداوند به مادر حضرت موسی (علیه السّلام) آموزش داده شده بود (مکارم شیرازی، 1374؛ و طباطبایی، 1374). در بعضی از روایات آمده است که وقتی موسی (علیه السّلام) پستان این مادر را قبول کرد، هامان، وزیر فرعون گفت: من فکر میکنم تو مادر واقعی او هستی! چرا در میان این همه زن تنها پستان تو را پذیرفت؟ گفت: ای پادشاه! به خاطر این است که من زنی خوشبو هستم و شیرم بسیار شیرین است؛ تاکنون هیچ کودکی به من سپرده نشده، مگر اینکه پستان مرا پذیرفته است! حاضران این سخن را تصدیق کردند و هرکدام هدیه و تحفهی گران قیمتی به او دادند! (مکارم شیرازی، 1374، ج. 16: 35). به عبارت دیگر، حتی در اوج لحظاتی که گمان میرفت هویت واقعی این مادر و فرزند لو رفته باشد، مادر حضرت موسی پوشش خود را حفظ کرد و بر آن تأکید ورزید و همین موضوع باعث پذیرش این موضوع توسط دربار فرعون گردید.1- 2. داستان حضرت ابراهیم (علیه السّلام)
در داستان حضرت ابراهیم (علیه السّلام)، آن حضرت برای اینکه خورشید و ماهپرستان را به اشتباهی که در شناخت و عبادت خداوند متعال مرتکب شده بودند متوجه کند، از پوشش همان افراد استفاده کرد. حضرت به عنوان یک انسان جویای حقیقت، خود را به این افراد نزدیک، و به ظاهر هم عقیده و هم باور ایشان معرفی کرد. قرآن در این خصوص میفرماید: «فَلَمَّا جَنَّ عَلَیهِ اللَّیلُ رَأَى كَوْكَبًا قَالَ هَذَا رَبِّی فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَا أُحِبُّ الْآفِلِینَ فَلَمَّا رَأَى الْقَمَرَ بَازِغًا قَالَ هَذَا رَبِّی فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَئِنْ لَمْ یهْدِنِی رَبِّی لَأَكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّینَ فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ بَازِغَةً قَالَ هَذَا رَبِّی هَذَا أَكْبَرُ فَلَمَّا أَفَلَتْ قَالَ یا قَوْمِ إِنِّی بَرِیءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ (قرآن کریم، انعام: 76-77). علامه طباطبایی در خصوص این آیات میفرماید: احتجاجات حضرت ابراهیم (علیه السّلام) که در سورهی مریم در برابر پدرش مطرح شده بیانگر این است که «وی حقیقت امر را میدانسته و ایمان داشته که مدبر امورش و آن کسی که به او احسان نموده و در اکرامش از حد گذرانیده، همانا خدای سبحان است؛ بنابراین، اینکه در برابر ستاره و ماه و خورشید گفت: «هذا رَبِّی»، در حقیقت از باب تسلیم و به زبان خصم و دشمن حرف زدن است. وی در ظاهر خود را یکی از آنان شمرده و عقاید خرافی آنان را صحیح فرض نموده و آنگاه با بیانی مستدل، فساد آن را ثابت کرده است و این نحو احتجاج بهترین راهی است که میتواند انصاف خصم را جلب کند و از طغیان و تعصب او جلوگیری نماید و او را برای شنیدن حرف حق آماده سازد» (طباطبایی، 1374: ج. 7: 249). حضرت ابراهیم (علیه السّلام) برای اینکه بتواند مشرکان را متوجه عقاید باطلشان نماید، خود را در زمرهی ایشان قرار داده و از همان پوششی که آنها استفاده مینمودند استفاده کرده است.1- 3. داستان ملاقات حضرت موسی (علیه السّلام) با حضرت خضر (علیه السّلام)
داستان ملاقات حضرت موسی (علیه السّلام) با حضرت خضر (علیه السّلام) و مسافرت در معیت ایشان یکی دیگر از مواردی است که میتوان با استناد به آن اعلام نمود قرآن مجید استفاده از پوشش را مجاز شمرده است. حضرت موسی (علیه السّلام) به عنوان پیامبر الهی مأمور شد که در معیت حضرت خضر (علیه السّلام) به مأموریت و سفر تربیتی عزیمت نماید. آیات سورهی کهف به این موضوع اشاره دارد و به خصوص در آیهی 77 این سوره آمده است: «فَانْطَلَقَا حَتَّى إِذَا أَتَیا أَهْلَ قَرْیةٍ اسْتَطْعَمَا أَهْلَهَا فَأَبَوْا أَنْ یضَیفُوهُمَا فَوَجَدَا فِیهَا جِدَارًا یرِیدُ أَنْ ینْقَضَّ فَأَقَامَهُ قَالَ لَوْ شِئْتَ لَاتَّخَذْتَ عَلَیهِ أَجْرًا». ترجمهی آیه بیانگر آن است که آن دو در این سفر، زمانی که به شهری رسیدند و از اهالی و مردم آن شهر و آبادی درخواست طعام نمودند، خود را پیامبر خدا معرفی نکردند، بلکه به عنوان دو نفر عادی با مردم مواجه شدند و جالب اینکه مردم آن شهر از اجابت خواستهی ایشان استنکاف نمودند. به عبارتی میتوان گفت که پیامبر خدا (علیه السّلام) برای اینکه بتواند این مأموریت را انجام دهد، پوشش یک مسافر و رهگذر را برگزیده بوده است.1- 4. ملاقات حضرت یوسف (علیه السّلام) با برادران خویش در سرزمین مصر
مورد دیگر داستان ملاقات فرزندان حضرت یعقوب (علیه السّلام) در سرزمین مصر با برادرشان حضرت یوسف (علیه السّلام) است. قرآن کریم در خصوص عبارات به کار برده شده توسط حضرت یوسف (علیه السّلام) در آخرین ملاقات با برادرانش قبل از اینکه حضرت خود را معرفی نماید میفرماید: «فَلَمَّا دَخَلُوا عَلَیهِ قَالُوا یا أَیهَا الْعَزِیزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَیلَ وَتَصَدَّقْ عَلَینَا إِنَّ اللَّهَ یجْزِی الْمُتَصَدِّقِینَ» (قرآن، یوسف: 88). برادران حضرت یوسف (علیه السّلام) ایشان را نشناختند و با همان لفظ عزیز مصر ایشان را خطاب نمودند و این در حالی است که در اولین ملاقات بین ایشان، پسران یعقوب (علیه السّلام)، حضرت یوسف (علیه السّلام) را به جا نیاوردند و با عنوان عزیز مصر وی را خطاب کردند. این آیات بیانگر این است که علی رغم چند ملاقات قبلی که بین حضرت یوسف (علیه السّلام) و برادرانش انجام شده بود (در موارد قبلی برای دریافت غله در زمان قحطی)، رفتار حضرت یوسف (علیه السّلام) به گونهای بود که تا آن هنگام که حضرت خودشان موضوع را به ایشان نگفت، برادران متوجه نشدند که شخصی که در مقابل ایشان ایستاده است، برادرشان یوسف است که به فرمانروایی و حکومت مصر رسیده است.2. پوشش اطلاعاتی در رفتار و سیرهی اهل بیت (علیهم السّلام)
علاوه بر آیات قرآنیای که به موضوع پوشش اختصاص دارد و به بعضی از آنها اشاره شد، در سیرهی اهل بیت (علیهم السّلام) نیز موارد متعددی از استفاده از پوشش را میتوان برشمرد. برخی از این موارد که قابل احصاء هستند، توسط خود ائمهی اطهار (علیهم السّلام) مورد استفاده قرار گرفتهاند و یا اینکه به شیعیان سفارش شده که چنین رفتارهایی داشته باشند. در برخی موارد دیگر، عمل شیعیان در استفاده از پوشش اطلاعاتی مورد تأیید و حتی تشویق امام معصوم (علیه السّلام) قرار گرفته که میتواند برای اثبات جواز استفاده از پوشش اطلاعاتی به آن استناد نمود.2- 1. زندگانی پوششی امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
عینی و ملموسترین موضوعی که برای تأیید و حتی ضرورت استفاده از پوشش میتوان به آن اشاره کرد، زندگانی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است. موارد متعددی از دیدار شیعیان با حضرت گزارش شده که نشان میدهد فرد شیعه در زمان ملاقات امام، از هویت ایشان مطلع نبوده و درست بعد از اتمام ملاقات متوجه شده که در نزد حضرت بوده است. ضمن اینکه در موارد متعدد، افراد امام را مشاهده مینمایند، اما از هویت واقعی ایشان بیاطلاعند. قطعاً امام (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در این ملاقاتها از پوششهای اطلاعاتی متعدد و متنوعی استفاده نمودهاند که در ادامه به برخی از آنها اشاره میگردد. ذکر این نکته ضروری است که با توجه به عدم اعلام هویت امام در بسیاری از موارد، قطعاً دیدارهای ایشان بسیار فراتر از آن چیزی است که ثبت و ضبط شده است. شیخ طوسی طی سخنی که سند آن به نائب امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، محمد بن عثمان میرسد اشاره دارد: «وَ اللَّهِ إِنَّ صَاحِبَ هَذَا الأَمرِ لَیَخضُرُ المُوسِمَ کُلَّ سِنَةٍ یَرَی النَّاسَ وَ یَعرِفُهُم وَ یَرَونَهُ وَ لَا یَعرِفُونَه: به خدا قسم صاحب الامر هر سال در موسم حج حاضر میشود و مردم را میبیند و آنها را میشناسد، مردم هم او را میبینند، ولی نمیشناسند» (شیخ طوسی، 1411: 364). این سخن مؤید این است که امام با پوششی غیر از اینکه خود را امام معرفی کند، به نزد افراد میآید و با ایشان ارتباط میگیرد و با توجه به این سخن، حضرت هر سال در ایام حج در سرزمین مکه حضور پیدا میکند. در تمام این دوره بیش از هزار و اندی سال، حضرت یک زندگی پوششی داشته است.مرحوم میرزا حسین نوری، محدث و رجل بزرگی که از چهرههای سرشناس علمای شیعه در قرن چهاردهم هجری به شمار میآید، در کتاب «نجم الثاقب فی أحوال الإمام الغائب» صد حکایت از دیدار افراد مختلف با امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را نقل میکند که در برخی از این ملاقاتها، مخاطب از اینکه در نزد امام است مطلع بوده، اما در مواردی نیز شخص بعد از ملاقات متوجه شده که در نزد امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بوده است. در این ملاقاتها، امام پوششهای مختلفی را اختیار نمودهاند؛ از جمله با پوشش یک فرد عرب که برای نماز مشغول وضو گرفتن بوده است و یا عربی که برای زیارت به حرم تشریف آورده و غیره (محدث نوری، 1384، ج. 2).
2- 2. جواز و دستور استفاده از اسامی مستعار توسط امام معصوم (علیه السّلام)
یکی از مسائلی که سازمان اطلاعاتی از آن بهرهبرداری میکند استفاده از اسامی مستعار است. این اقدام به منظور حفظ هویت واقعی منابع و مأموران از سازمان اطلاعاتی حریف است. در زمان امام حسن عسکری (علیه السّلام) از اسامی مستعار استفاده شده و در برخی موارد به طور صریح و امری به شیعیان دستور داده شده که از ذکر نام واقعی پرهیز نمایند. این اقدام به منظور حفاظت از اسرار امامت و حفظ جان امام و نیز مأموران اطلاعاتی ایشان صورت میپذیرفته است؛ از جمله میتوان به دستور در خصوص منع استفاده از نام اصلی امام دوازدهم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و استفاده از اسامی و الفاظی که به کنایه منظور نظر را میرساند اشاره نمود (گروه حدیث پژوهشکده باقرالعلوم، 1389: 109). استفاده از اسم مستعار نوعی اقدام پوششی است.2- 3. تأیید رفتار شیعیان در استفاده از پوشش اطلاعاتی
در دوران امام حسن عسکری (علیه السّلام) با توجه به مراقبت شدید حکومت و گماردن جاسوسانی برای کنترل مراودات حضرت و شناسایی شیعیان و غیره، مأموران اطلاعاتی امام مجبور بودند با اتخاذ پوشش مناسب، این سد را بشکنند و ارتباط تشکیلاتی خود را ادامه دهند. از جمله موارد مطرح شده در این خصوص، اتخاذ شغل پوششی توسط عثمان بن سعید یکی از وکلای اصلی امام در شهر سامراست. مرحوم مجلسی در بحارالانوار آورده است: «عثمان بن سعید عمروی» را عسکری نیز گویند؛ زیرا وی از قریه «عسکر» سامره بوده است و او را «سمّان» هم میگویند؛ زیرا به خاطر پنهان داشتن منصب سفارتی که از جانب امام داشت، روغن فروشی میکرد. رسم وی چنین بود که شیعیان اموالی را که برای امام حسن عسکری (علیه السّلام) میآوردند به وی میدادند و او از ترس، آنها را میان خیک روغن پنهان میکرد و بدینگونه به خانهی امام میرسانید» (مجلسی، 1387: 665).با توجه به منصب نمایندگی که عثمان بن سعید داشت، قطعاً اقدامات وی با هدایت و دستور امام بوده است و بنابراین، در خصوص این رفتار وی میتوان اصولی را در مورد این اقدام وی برشمرد:
- اختیار شغل پوششی برای فریب دادن نظام اطلاعاتی حریف جایز است.
- شغل پوششی باید متناسب با مأموریت باشد؛ برای مثال، با توجه به اینکه عثمان بن سعید نمایندهی امام بود و شیعیان مجبور بودند با وی همیشه در ارتباط باشند، باید شغلی انتخاب میکرد که امکان ارتباط با مردم، بدون ایجاد حساسیت برای دستگاه حاکم و نظام اطلاعاتی آن را داشته باشد. روغن فروشی شغلی بود که تمام مردم امکان مراجعه و حضور در دکان وی را داشتند (با توجه به نیاز مردم به این کالا)؛ بنابراین، حساسیت کمتری را ایجاد میکرد.
- امکان مخفیسازی اموال در بین کالای وی وجود داشت و میتوانست از پنهانسازی و جاسازی استفاده کند. شیعیان نیز میتوانستند بدون تبادل مستقیم پول یا اموال در دکان، در منزل سکهها را در ظرف روغن جاسازی کنند و در مغازه به وی تحویل دهند (در ظاهر، خرید وفروش و در واقع، تحویل اموال خمس و زکات و غیره) و در صورت حضور افراد متفرقه یا مأموران و مخبرین دستگاه حاکم، موضوع حساسیت برانگیزی مشخص نمیگردید.
2- 4. جواز استفاده از پوشش اطلاعاتی در سیرهی امام صادق (علیه السّلام)
محدث بزرگ مرحوم شیخ عباس قمی داستانی را در خصوص نحوهی ملاقات یکی از شیعیان با حضرت امام صادق (علیه السّلام) به شرح ذیل بازگو مینماید. یکی از شیعیان در مسئلهای فقهی در خصوص سه طلاقه کردن همسر در یک مجلس سؤالی داشت و همسر آن مرد گفته بود: اگر جواب این سؤال را از شخص امام نپرسی، دلم آرام نخواهد شد. در آن زمان، امام صادق (علیه السّلام) در شهر حیره (بین کوفه و بصره) در عصر خلافت ابوالعباس سفاح (نخستین خلیفه عباسی) حضور داشتند. شوهر آن زن به «حیره» سفر کرد، ولی دریافت که نمیتواند با امام صادق (علیه السّلام) ملاقات نماید؛ زیرا خلیفه، دیدار مردم را با آن حضرت غدغن کرده بود. او میگوید: با خود میاندیشیدم که چگونه و با چه طرحی بتوانم با امام صادق (علیه السّلام) ملاقات نمایم. در این میان، ناگاه یک عرب بیابانی را دیدم که جامههای پشمین پوشیده بود و خیار میفروخت. به جلو رفتم و گفتم: «همه این خیارها را چند میفروشی؟» گفت: به یک درهم. یک درهم به او دادم و به او گفتم: روپوش پشمی خود را به من بده. او آن لباس را به من داد، آن را پوشیدم [و خود را به صورت خیار فروش درآوردم] و فریاد میزدم: آهای خیار! آهای خیار! به این ترتیب خود را به چند قدمی امام صادق (علیه السّلام) نزدیک نمودم. ناگاه پسری از گوشهای صدا زد: «ای خیار فروش!» به پیش رفتم و به خدمت امام صادق (علیه السّلام) رسیدم. آن حضرت فرمود: «ما اجود ما احتلت، ایّ شیء حاجتک؟: چه نیرنگ خوبی به کار بردی! اکنون حاجت و سؤال خود را بازگو کن» (قمی، 1380: 261-262). به عبارت بهتر، آن مرد با استفاده از این پوشش موقت موفق شد بدون ایجاد ظن برای مأموران امنیتی حکومت وقت، به نزد امام برسد و سؤال خود را مطرح و پاسخ لازم را دریافت نماید و این کار مرد (استفاده از پوشش خیارفروش) مورد تأیید امام قرار گرفت.3. تفاوت پوشش اطلاعاتی با دروغ
ممکن است این شبهه مطرح گردد که پوشش اطلاعاتی نوعی دروغگویی است و دروغ نیز مورد مذمت قرار گرفته و یکی از گناهان کبیره بوده و حرام است و با این وصف، پوشش اطلاعاتی نیز حرام است. در مذمت دروغ و دروغگویی آیات، روایات و احادیث فراوانی نقل شده است. امیرالمؤمنین علی (علیه السّلام) در نامهای به فرزند خویش امام حسن مجتبی (علیه السّلام) میفرماید: «عَاقِبَةُ الکَذِبَ الذَّمُّ وَ فِی الصِّدقِ السَّلامَةُ وَ عَاقِبَةُ الکَذِبِ شَر: عاقبت دروغ مذمت است، سلامت در راستی است و عاقبت دروغ بدترین عواقب است» (ابن شعبه حرانی، 1363: 84). علمای اخلاق نیز در این خصوص موارد متعددی را گوشزد نمودهاند. محمد بن علی کراجکی در کتاب معدن الجواهر که توسط شیخ عباس قمی به فارسی ترجمه شده بیان میدارد: دروغگویی صفتی است که آدمی را خوار و بیآبرو و بیاعتبار میکند و مایهی انفعال و خجالت و سیاهرویی دنیا و آخرت است و آیات و اخبار در خباثت این صفت بسیار است و در حدیث نبوى است که هرگاه مؤمنی بدون عذر شرعی دروغی گوید، هفتاد هزار فرشته بر او لعنت میکنند و از دل او بوی گندی بیرون آید و بالا رود تا به عرش رسد. پس لعنت کند او را جملهی عرش و حق تعالی به واسطهی آن یک دروغ، گناه هفتاد زنا بر او نویسند که آسانترین آنها مثل آن است که کسی با مادر خود زنا کند و از اخبار دیگر مستفاد میشود که دروغگو ایمان ندارد و روی او سیاه است و دروغگو از شرابخوار بدتر است و دروغ کلید خانهای است که تمام خباثت در اوست و دروغ بدترین ریاهاست و مورّث فقر و فراموشی است و صورت انسانیت را میگیرد. دروغگو به عذاب مخصوصی در قبر معذّب است و مروّتش از همهی خلق کمتر است و بالجمله، مفاسد دروغ زیاده از آن است که احصاء شود (کراجکی، بیتا: 134).در پاسخ به این شبهه، علاوه بر ارائهی مستنداتی که در بحث قرآن و سیره به آن اشاره گردید و مشخص مینمود که پوشش اطلاعاتی، اقدامی غیر از دروغگویی است، پاسخهای ذیل نیز قابل ارائه و باعث دفع و رفع این شبهه خواهد بود.
3- 1. موارد استثناء دروغ در روایات
در کتب روایی، احادیث متعددی در خصوص استثنا کردن برخی موارد که دروغگویی در آن جایز است وارد شده است، ضمن اینکه روایاتی نیز وارد شده که در آن راستگویی در برخی مواقع و مواضع، مذموم دانسته شده است؛ برای نمونه شیخ صدوق در کتاب خصال روایتی را از پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) نقل میکند که حضرت فرمودند: «ثَلاثٌ یَحسُنُ فیهِنَّ الکَذِبَ المَکیدَةُ فِی الحَربِ وَ عِدَتُکَ زَوجَتَکَ وَ الإِصلاحُ بَینَ النَّاسِ وَ ثَلاثٌ یَقبُحُ فیهِمُ الصِّدقُ النَّمیمَةُ وَ إِخبَارُکَ الرَّجُلَ عَن أَهلِهِ بِمَا یَکرَهُهُ وَ تَکذیِبُکَ الرَّجُلَ عَنِ الخَبَرِ قَالَ: در سه مورد دروغ نیکوست: فریب در نبرد، وعده دادن به همسر خود، و سازش دادن میان مردمان و در سه جا راست گفتن نارواست: سخنچینی، بدکاری زن را به شوهرش رساندن، گزارش دیگری را دروغ انگاشتن» (شیخ صدوق، 1362، ج. 1: 87). عالم جلیل القدر آقا جمال خوانساری در خصوص مواضعی که میتوان دروغ گفت بیان میدارد: «و در بعضی احادیث تجویز سه دروغ شده است، چنانکه روایت شده از حضرت امام جعفر صادق (صلی الله علیه وآله وسلم) که میفرمود: هر دروغی پرسیده میشود از آن صاحب آن روزی مگر دروغی که در سه چیز باشد: مردی که مکر کند در جنگ، پس آن ساقط است از او؛ یا مردی که اصلاح کند. میانهی دو کس، ملاقات میکند این را به غیر آنچه ملاقات میکند به آن آن را و اراده میکند به این اصلاح میانهی ایشان، یا مردی که وعده کند اهل خود را چیزی و حال آنکه او قصد ندارد که وفا کند به آن از برای ایشان. پوشیده نیست که اکثر عبارات روایات مذکور دلالت میکند بر اینکه آنچه به قصد اصلاح گفته شود دروغ نیست و روایت آخر و بعضی عبارات روایات قبل از آن دلالت میکند بر اینکه دروغی است جایز. وجه جمع میانهی آنها این است که آنچه دلالت میکند بر اینکه آن دروغ نیست، حمل شود بر اینکه دروغ حرام نیست موافق دو حدیث دیگر، یا بر اینکه به حسب شرع داخل دروغ نیست و اطلاق دروغ بر آن در دو حدیث دیگر بنا بر معنی لغوی آن باشد؛ پس منافاتی نیست و الله تعالی یعلم» (آقا جمال خوانساری، 1366، ج. 290: 1). بنابراین، کاملاً مشخص است که مواردی وجود دارد که شرع مقدس قائل به جواز دروغگویی است و تحریم پوشش به استناد اینکه دروغگویی حرام است و پوشش نیز نوعی دروغ است، چندان منطقی و معقول نباشد؛ زیرا اصولاً پوشش با دروغگویی تفاوت دارد. پوشش در واقع، نگفتن حقیقت و هدف غایی فرد است؛ مثلاً هدف غایی مأمور اطلاعاتی، ترور یک سوژه یا کسب اطلاع از موضوعی خاص یا موردی اینچنین است؛ اما بدون اینکه این هدف را به دیگری بازگو کند، با استفاده از شیوهها و رفتارهای عادی و غیرحساسیت برانگیز، خود را به هدف نزدیک میسازد. بااینحال، حتی اگر استفاده از پوشش نوعی دروغ بود نیز با توجه به استثنائات برشمرده شده برای دروغ، تمام دروغها حرام نیست.3- 2. جواز دروغگویی و استفاده از پوشش اطلاعاتی به اعتبار قاعدهی تزاحم احکام
در بسیاری از موارد در زندگی ممکن است بین برخی از احکام تزاحم پیش آید. یکی از معروفترین مثالها، نجات دادن زن نامحرم در حال غرق شدن است. برابر حکم شرع، لمس نامحرم حرام است؛ اما شرع مقدس بر وجوب نجات جان انسانها تأکید دارد. حال در تزاحم بین این دو حکم، کدام ارجح است؟ قطعاً هر انسان عاقل به درستی درک میکند که در این مسئله، نجات جان آن زن مهمتر است و نمیتوان به بهانهی اینکه دست به نامحرم نباید زد، شاهد مرگ آن فرد باشیم. در بحث پوشش نیز همینطور است. اگر حتی فرض را بر این بگیریم که استفاده از پوشش حرام است -که با توجه به آنچه ذکر گردید قطعاً اینگونه نخواهد بود- باید دید که آیا از باب تزاحم احکام نیز نمیتوان پوشش را مقدم و ارجح بر آن حکم حرام بودن دانست. در این خصوص، از یکی از بیانات حضرت امام خمینی (رحمةاللهعلیه) که علاوه بر مقام فقاهت که مورد تأیید تمام فقهای عصر حاضر است، به عنوان رهبر جامعهی اسلامی مسئولیت اجرای احکام شرع را برعهده داشتند، برای دفع شبههای که مطرح گردید استفاده میشود. حضرت امام میفرمایند: «یک بیچارهای به من نوشته بود که شما که گفتید همهی اینها باید تجسس بکنند یا نظارت بکنند، خوب، در قرآن میفرماید که: «وَ لا تَجَسَّسُوا». راست است، قرآن فرموده است، مطاع هم هست امر خدا، اما قرآن حفظ نفس آدم را هم فرموده است که هر کسی باید «لا تَقتُلُوا اَنفُسِکُم». این اشکال را به سیدالشهدا بکنید. وقتی که اسلام در خطر است، همهی شما موظفید که با جاسوسی حفظ بکنید اسلام را. وقتی که حفظ دماء مسلمین بر همه واجب باشد، اگر -فرض کنید که- حفظ جان یک نفر مسلمانی، حفظ جانش وابسته [به] این است که شما شرب خمر کنید، واجب است بر شما، دروغ بگویید، واجب است بر شما. احکام اسلام برای مصلحت مسلمین است، برای مصلحت اسلام است، اگر ما اسلام را در خطر دیدیم، همهمان باید از بین برویم تا حفظش کنیم. اگر دماء مسلمین را در خطر دیدیم، دیدیم که یک دسته دارند توطئه میکنند که بریزند و یک جمعیت بیگناهی را بکشند، بر همهی ما واجب است که جاسوسی کنیم. بر همهی ما واجب است که نظر کنیم و توجه کنیم و نگذاریم چنین غائلهای پیدا بشود. حفظ جان مسلمان بالاتر از سایر چیزهاست. حفظ خود اسلام از جان مسلمان هم بالاتر است. این حرفهای احمقانهای است که از همین گروهها القا میشود که خوب، جاسوسی که خوب نیست! جاسوسی، جاسوسی فاسد خوب نیست؛ اما برای حفظ اسلام و برای حفظ نفوس مسلمین واجب است، دروغ گفتن هم واجب است، شرب خمر هم واجب است» (حضرت امام خمینی، 1372: ج. 15: 116).4. تقیه و پوشش
به نظر میرسد که استفاده از پوشش اطلاعاتی با تقیه کردن نیز تفاوت دارد. موضوع تقیه بیشتر موضوعی اعتقادی است و در تقیه، فردی که از این حکم تبعیت میکند، اعتقاد اصلی خود را انکار یا مخفی میکند. در حالی که در پوشش اطلاعاتی معمولاً فرد از یک حالت یا رفتار تبعیت میکند که ممکن است هیچ ارتباطی با عقاید و باورهای وی نیز نداشته باشد. با این حال، برای درک بهتر این موضوع شایسته است به موضوع تقیه کردن نیز توجه نماییم؛ زیرا در برخی از کتب اطلاعاتی، بعضاً تقیه کردن نیز در شمار رفتارهای پوششی قرار گرفته است (مهدیزاده، بیتا و مکارم شیرازی، بیتا).کلمهی تقیه از ریشهی «وقی» مشتق شده است (ابن منظور، 1414: ج. 15: 401). در کتاب مفردات راغب در خصوص این واژه آمده است: «الوِقَایَةُ: حفظُ الشیءِ ممّا یؤذیه و یضرّه: وقایه به معنای نگه داشتن شیء از چیزی است که آن را اذیت کرده یا به آن ضرر میرساند» (راغب اصفهانی، 1412: 881). در کتاب لسان العرب در این مورد آمده است: «التَّقیَّةُ و التُّقاةُ بمعنى یرید أنهم یَتَّقُون بعضُهم بعضاً و یُظهرون الصُّلح و الاتِّفاق و باطنهم بخلاف ذلک» (ابن منظور، 1414:ج. 15: 404). به علت اینکه قصد این وجود دارد که صلح و دوستی و هم نظری به نظر آید، برخی امور را مخفی کردن، در حالی که در باطن خلاف آنچه در ظاهر است وجود دارد. لغتنامهی دهخدا این واژه را اینگونه شرح میدهد: پرهیز کردن، پنهان کردن مذهب خویش، آوردن به زبان از روی صلاح وقت، چیزی را که در دل غیر آن باشد (دهخدا، 1377: ج. 5: 6894). در معنای اصطلاحی، تقیه عبارت است از: خودداری از اظهار عقیده و مذهب خویش در مواردی که ضرر مالی یا جانی یا عرضی متوجه شخصی باشد (معین، 1384: 335). شیخ مفید در تعریف تقیه فرمودهاند: «التقیة کتمان الحق و ستر الاعتقاد فیه و مکاتمة المخالفین و ترک مظاهرتهم بما یعقب ضررا فی الدین أو الدنیا: تقیه مخفی و پنهان کردن حق و پوشاندن اعتقاد فرد است در مقابل مخالفین به جهت عواقب و تبعات و خطرات دنیوی و اخروی» (مفید، 1414: ج. 2: 137). مرحوم آیتالله بروجردی در تعریف تقیه فرمودهاند: تقیه یعنی کتمان و حفظ نمودن شخص، عقیده و منویات خود را، برای به کار گرفتن در امور بسیار مهمتر (خداکرمی، 1377: 30). حالت تقیّه به خود گرفتن معمولاً مخصوص اقلیتهایی است که در چنگال اکثریت نیرومند و زورگو (اکثریت کمی یا کیفی) گرفتار شوند و ببینند اظهار عقیدهی باطنی کردن، آن هم به صورت نامنظم و پراکنده، گذشته از اینکه هیچگونه ثمرهای جز بیدار ساختن دشمن [نسبت به شناسایی افراد گروه] ندارد، نیروهای فعال و سازنده را به تدریج به نابودی یا ضعف میکشاند و سرمایههایی که برای این اقلیت با توجه به نفرات کم آنها بسیار گرانقیمت و پرارزش است. به این ترتیب، از میان میبرد بدون اینکه هیچگونه نتیجه مثبتی از آن گرفته شود (مکارم شیرازی، بیتا: 3). البته باید به این نکته توجه داشت که تقیه در هر جایی و برای هر کاری جایز نیست. در برخی موارد جایی برای تقیه وجود ندارد. آنجا که کتمان عقیده موجب فساد، تقویت کفر و بیایمانی، توسعه و گسترش ظلم و گمراهی مردم و از بین رفتن شعائر اسلام باشد، شکستن سد تقیه واجب شده است؛ زیرا چنین تقیهای ویرانگر دین است (خداکرمی، 1377: 116). امام حسن عسکری (علیه السّلام) میفرمایند: اعظم واجبات دو واجب است: اداء حقوق برادران دینی و استفاده از تقیه در مقابل دشمنان خداوند تبارک و تعالی و در ادامه، امام حدیثی را از پیامبر مکرم اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) نقل میفرمایند که مَثَل مؤمنی که تقیه ندارد، همانند بدنی است که سر ندارد: «الحَسَنُ بن عَلِیُّ العَسکَرِیُّ فِی تَفسیرِهِ فِی قُولِهِ تَعالَی وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ- قَالَ قَضَوُا الفَرائِضَ كُلِّ ها بَعدَ التَّوحیِدِ وَ اعتِقَادِ النُّبُوَّةِ وَ الإِمامَةِ قَالَ وَ أَعظَمُهَا فَرضَانِ قَضاءٌ حُقُوقِ الإِخوَانِ فِى اللهِ وَ استِعمَالُ التَّقیَّةِ مِن أَعدَاءِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل. قَالَ وَ قَالَ رَسولُ اللهِ ص مَثَلُ مُؤمِنٍ لَا تَقیَّةَ لَهُ کَمَثَلِ جَسَدٍ لَا رَأسَ لَهُ» (عاملی، 1409: ج. 16: 222).
این موضوع نشان از اهمیت بالای تقیه دارد. مهمترین شاخص این است که فرماندهی و صدارت و جان انسان در داخل آن است. مغز که فرماندهی دارد، چشمها و گوشها که وظیفهی اخذ اطلاعات را برعهده دارند و...؛ اگر کسی سر بر تن نداشته باشد مرده است. مؤمنی هم که تقیه نداشته باشد، در واقع، به همان فرد مرده میماند.
در روایت دیگری، محمد بن عبدالعزیز بلخی روایتی از امام حسن عسکری (علیه السّلام) نقل میکند که امام میفرمایند: یا تقیه یا قتل؛ پس تقیه کنید و نفسهای خود را نگاه دارید (مسعودی، 1362: 471). در این حدیث، امام با اشاره به شرایط زمانه اعلام میکند که بیان عقاید باعث کشته شدن شما شیعیان خواهد شد و بنابراین، برای حفظ جان دستور به تقیه میدهند.
جمعبندی
پوشش اطلاعاتی عبارت است از: شکل یا حالت حفاظتی با هویت غیرحقیقی که به مأمور، مأموریت، سند، مدارک و غیره داده میشود تا بتوان در اجرای امور محوله (مأموریت) در قالب فعالیتهای عادی، حساسیت حریف را برنیانگیزد و موجبات جلوگیری از کشف هویت و اهداف مورد نظر را فراهم سازد. پوشش اطلاعاتی هرچند در نگاه اول ممکن است نوعی از دروغ به شمار آید و در ذهن مخاطب به همین واسطه امری مذموم از نظر اخلاق و حرام از منظر فقه و شرع مقدس شمرده شود، با توجه به دلایل و مستنداتی که این مقاله به آنها اشاره نمود، نه تنها نوعی از دروغ محسوب نمیشود، بلکه توسط شارع مقدس مورد تأیید قرار میگیرد و نمونههای متعددی از اقدامات پوششی را میتوان در قرآن، سنت و سیره یافت و بر اساس همین موارد، جواز استفاده از پوشش اطلاعاتی را صادر نمود. با این وصف، حتی اگر همچنان این شبهه برای افرادی باقی مانده باشد که پوشش اطلاعاتی نوعی دروغ و حرام است، باید پاسخ داد: حتی در بحث دروغگویی نیز استثنائاتی وجود دارد که شارع جواز دروغگویی در آنها را صادر نموده و اگر چنین استثنائاتی نیز یافت نمیشد، از باب قاعدهی تزاحم احکام و اهم فی الاهم، استفاده از پوشش اطلاعاتی جایز میبود.پینوشتها:
1. پژوهشگر و دانش آموختهی کارشناسی ارشد مطالعات دفاعی استراتژیک دانشگاه جامع امام حسین (علیه السّلام).
منابع تحقیق :- قرآن کریم.
- آقا جمال خوانساری، محمد بن حسین (1366 ه.ش). شرح آقا جمال خوانساری بر غررالحکم و دررالکلم. به تصحیح جلالالدین حسینی ارموی محدث. تهران: انتشارات دانشگاه تهران. چاپ چهارم.
- ابن شعبه حرانی، حسن بن علی (1363 ه.ش). تحف العقول، به تصحیح علی اکبر غفاری، قم: انتشارات جامعه مدرسین. چاپ دوم.
- ابن منظور، (1414 ه. ق)، لسان العرب، بیروت: انتشارات دارصادر. چاپ سوم.
- راغب اصفهانی، حسین بن محمد (1412 ه. ق). المفردات فی غریب القرآن، تحقیق عدنان داودی، دمشق: دارالعلم و دارالشام.
- رستمینیا، محمد و باقر عابدینی (1392 ه.ش). آسیبشناسی پوشش در سازمانهای اطلاعاتی. فصلنامه پژوهشهای حفاظتی- امنیتی. شماره پیاپی 8. زمستان 1392. تهران: دانشگاه جامع امام حسین (علیه السّلام). دانشکده امامهادی (علیه السّلام).
- دهخدا، علی اکبر (1377 ه. ش). لغتنامه دهخدا، تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
- حضرت امام خمینی (موسوی خمینی)، روح الله (1372 ه.ش)، صحیفه امام، قم: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی.
- خداکرمی، ابوعلی (1377 ه. ش). تقیه رمز بقا، قم: دارالنشر اسلام.
- شیخ صدوق، ابن بابویه، محمد بن علی (1362 ه.ش). الخصال، به تصحیح علیاکبر غفاری، قم: انتشارات جامعه مدرسین.
- شیخ طوسی (ابو جعفر محمد بن حسن طوسی) (1411 ه. ق). الغیبة. قم: دارالمعارف الاسلامیة.
- طباطبایی، محمد حسین (1374). تفسیر المیزان، ترجمه سید محمدباقر موسوی همدانی. قم: دفتر انتشارات اسلامی. چاپ پنجم.
- طریحی، فخرالدین (1375 ه.ش). مجمع البحرین. تهران، ناشر: کتابفروشی مرتضوی. چاپ سوم.
- عاملی، محمد بن حسن حر (محدث عاملی)، (1409 ه. ق). تفصیل وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعه، قم آل البیت.
- قجاوند، اکبر (1390). پوشش و عادیسازی در عملیاتهای صحنه. تهران: دانشکده علوم و فنون فارابی.
- قمی، شیخ عباس (1380). نگاهی بر زندگی چهارده معصوم (ترجمه الأنوار البهیة). مترجم محمد محمدی اشتهاردی. قم: نشر ناصر. چاپ سوم.
- کراجکی، محمد ابن علی (بیتا). معدن الجواهر. ترجمه شیخ عباس قمی. تهران: نشر اسلامیه.
- کاظمپور، ذکریا (1387). پوشش، تهران: انتشارات مرکز آموزشی پژوهشی شهید صیاد شیرازی ارتش جمهوری اسلامی ایران.
- گروه حدیث پژوهشکده باقرالعلوم (1389 ه.ش). فرهنگ جامع سخنان امام حسن عسکری علیه السلام. ترجمه جواد محدثی، تهران: شرکت چاپ و نشر بینالملل.
- مجلسی، محمدباقر (1378 ه. ش). مهدی موعود (ترجمه جلد سیزدهم بحارالانوار). مترجم علی دوانی. تهران: انتشارات اسلامیه. چاپ بیست و هشتم.
- محدث نوری (1384 ه.ق). نجم الثاقب فی أحوال الامام الغائب، قم: انتشارات مسجد جمکران. چاپ دهم.
- مسعودی، علی بن حسین (1362 ه.ش). اثبات الوصیة لعلی ابن ابی طالب. ترجمه محمد جواد نجفی، تهران: انتشارات اسلامیه. چاپ دوم.
- معین، محمد (1384 ه.ش). فرهنگ فارسی (یک جلدی کامل). تهران: انتشارات ساحل، چاپ دوم.
- مفید، محمد بن محمد (1414 ه.ق). تصحیح اعتقادات الامامیه، قم: دارالمفید.
- مکارم شیرازی، ناصر (1374 ه.ش)، تفسیر نمونه، تهران: دارالکتب.
منبع مقاله :
چیتسازان، امیرحسین، (1388)، آموزش عالی درگسترهی تاریخ و تمدن اسلامی، تهران: پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی، چاپ اول.