«قَالَ أَحَطْتُ بِمَا لَمْ تُحِطْ بِهِ وَجِئْتُكَ مِنْ سَبَإٍ بِنَبَإٍ یقِینٍ» (قرآن، نمل: 22)
مقدمه
جلب منفعت و دفع ضرر در ذات انسان نهفته و بشر همواره برای کسب آن از شیوههای مقتضی اقدام نموده است؛ اما باز هم در موارد زیادی تضاد منافع پیش میآید و کار را مشکل میسازد؛ چون هر کسی منافع خویش را بر دیگری ترجیح میدهد و برای رسیدن به آن میکوشد.با توجه به محدودیت منابع و ازدیاد جمعیت و گسترهی دامنهی زندگی و انبوه خواستهها که حرکت در زمان لم یزل و لایزال آن را تشدید نموده، این مشکل پیچیده و پیچیدهتر خواهد شد. بنابراین، به اقتضاء شرایط اجتماعی از ناحیهی عرف رائی یا قراردادهای اجتماعی و مقررات پذیرفته شده و بالاتر و بهتر از همه، به وسیلهی احکام الهی حد و مرز افراد و حقوق آنان روشن میگردد.
ضمانت اجرای این مقررات و به قاعده کشیدن آن نیازمند متولیان و دستاندرکارانی است که در مواردی با قهر و غلبه و در مواردی با انتخاب مردم و در خصوص قوانین آسمانی با رسالت انبیا و مجاهدت بیوقفهی آنان و با حمایت مردمی که پیام دین را پذیرفتهاند یک نظام حکومتی عهدهی ادارهی امور جامعه میشود.
ضرورت وجود حکومت به حدی است که امام علی (علیه السّلام) میفرمایند: «انّه لابُدَّ للنّاسِ مِن امِیرٍ بَرٍ اَو فاجِرٍ» (نهجالبلاغه، خطبهی 40) و باور عمومی جامعه هم در ضربالمثلهایی مانند: «قانون بد هم از بیقانونی بهتر است» تبلور پیدا میکند. کار حکومت و کشورداری و ادارهی امور مردم نیازمند قیادت و رهبری در رأس هرم و کارگزارانی کارآمد در زیرمجموعه و سازمانهایی توانمند برای خدمت است. حکومت محتاج بودجه و بیتالمال برای پشتیبانی واحدهای عملکننده و قدرت و نیروی کافی برای برقراری امنیت داخلی و حفظ و حراست مرزهای کشور است تا امنیت اجتماعی را برقرار نماید و مدافع حقوق آحاد جامعه باشد و امور عمومی و خدمات اجتماعی را سامان بخشد و مردم در آرامش زندگی کنند تا در راستای منافع ملی با دیدهبانی و نگهداری حدود و ثغور کشور از ملک، ملت، مجد و کیان آن محافظت نماید. لوازم یادشدهی حکومتی به وسیلهی قوانین و مقررات و قراردادهای اجتماعی و در حاکمیت ادیان به هدایت وحی الهی در بدنهی نظام ساری و جاری میشوند.
با تابلویی که از حکومت نشان دادیم، اکنون میدانیم کشور شامل جمعیتی از مردم و شهروندان گوناگون با نقطهی وحدت ملی، سرزمین و آب و خاک، سرمایههای عمومی و اندوختههای شخصی، تاریخ تمدن، فرهنگ و آداب و سنن، و ارزشهای اخلاقی و دینی است. ناگفته پیداست که این اعتبارات و هرآنچه از این دست در کشور گرد آمده باشد، چه در داخل و چه در خارج، دارای دشمنانی است که باید آنان را شناسایی و اهدافشان را رصد و حرکات آنان را به طور جدی مراقبت نمود؛ زیرا غفلت و بیتوجهی به کید و مکر دشمنان مایهی زیان و خسران جبرانناپذیری خواهد بود.
خداوند با اینکه عالم سرّ و خفیات است، در عین حال، در جریان حکومت مطلق و زوالناپذیر خود مأمورانی شایسته و تمام وقت را در تمام زوایای ملک و مملکت، برای مواظبت در اعمال و رفتار خلایق گمارده است و میفرماید: «هَذَا كِتَابُنَا ینْطِقُ عَلَیكُمْ بِالْحَقِّ إِنَّا كُنَّا نَسْتَنْسِخُ مَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ: این کتاب ماست که به حق با شما سخن میگوید (و اعمال شما را بازگو میکند) ما آنچه را انجام میدادید مینوشتیم» (قرآن، جاثیه: 29) و خطاب به فرعون و طاغوتهایی که در برابر حکومت حق میایستند میفرماید: «إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصَادِ: حقّا که پروردگار تو در کمینگاه است» (قرآن، فجر: 14).
پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) و سلیمان ابن داوود (علیه السّلام) و بسیاری از پیامبران برای تأسیس حکومت حق و نگهداری آن در برابر تهاجم و کارشکنی دشمن به شیوههای گوناگون دشمن را زیر نظر داشتند. بنابراین، داشتن یک سازمان اطلاعاتی معتقد، توانمند و کارآمد از ضرورتهای اجتنابناپذیر حکومت است. تجربهی تاریخ و عقل و سیرهی عقلا و ادیان الهی بر این مهم صحه میگذارند. در نهایت، سازمانهای اطلاعاتی کشورها در هر وقت و هر جا به گونهای و در قالب شیوهای خود را نشان دادهاند.
ضرورت حکومت
خداوند بزرگ مجموعهی پر راز و رمز و اسرارآمیز آفرینش خصوصاً خلق انسان و امور مربوط به تربیت و تعالی او را چه در جهات مادی و معنوی و چه در جهات فردی و اجتماعی به حال خود رها نکرده و از باب لطف با خلق خورشید عقل و با حکمت پشتیبانی و تقویت آن به نور وحی و نبوت و معرفی واسطههای فیض و پیشوایانی از جنس مردم، مسیر دشوار زندگی را برای رسیدن به منزل مقصود روشن و نورانی نموده است: «وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِی كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ فَمِنْهُمْ مَنْ هَدَى اللَّهُ وَمِنْهُمْ مَنْ حَقَّتْ عَلَیهِ الضَّلَالَةُ فَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَیفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِینَ: ما در هر امتی رسولی را برانگیختیم که: «خدای یکتا را بپرستید و از طاغوت اجتناب کنید!». خداوند گروهی را هدایت کرد و گروهی ضلالت و گمراهی دامانشان را گرفت؛ پس در روی زمین بگردید و ببینید عاقبت تکذیب کنندگان چگونه بود» (قرآن، نحل: 36).مجهز شدن انسان به دو بال پرواز عقل باطنی و وحی الهی، امکان رمزگشایی از خلقت و بهرهبرداری از مواهب الهى را به گونهای فراهم میکند که در کنار قدرت کاویدن زمین و تسخیر آن از فتح آسمانها نیز غافل نشود و درهای آسمان را به روی خویش بگشاید: «وَفُتِحَتِ السَّمَاءُ فَكَانَتْ أَبْوَابًا» (قرآن، نبأ: 19).
از نکات بسیار مهم و جدی در مأموریت انبیاء الهی و سفیران هدایت و صلح و عدالت این است که همواره سعی و تلاش در به اهتزاز درآوردن پرچم حق با تشکیل حکومت حق و فراهم نمودن ارکان قدرت در جهت پیشبرد اهداف خلقت و هدایت بشر و حاکمیت قسط و عدل داشتهاند.
حکومت الهی با انواع حکومتهای بشری هم از جهت زمامداران، هم از جهت اهداف، و هم از جهت دستورالعملها و شیوههای رفتار متفاوت است و حکومت الهی برای حاکمیت خدا و مبارزه با طاغوت و آزادی بشر و اجرای عدالت و نیل به سعادت است و اینگونه ارزشها و توجه به حق در دیگر حکومتها رنگ میبازد.
گفتنی است وسعت حوزهی مأموریت پیامبران و میزان توفیق آنان با توجه به مجموعه شرایط اجتماعی یکسان نبوده است. در قرآن کریم، شرح زندگی سخت پیامبرانی یادآوری میشود که تمام سعی و تلاش خود را صرف ارشاد و هدایت امت خویش نمودهاند و در نهایت، عذر تقصیر به درگاه خدا آورده، از مردم گلایه و احیاناً شکایت و در مواردی نفرین نمودهاند: «رَبِّ إِنِّی دَعَوْتُ قَوْمِی لَیلًا وَنَهَارًا * فَلَمْ یزِدْهُمْ دُعَائِی إِلَّا فِرَارًا: (نوح) گفت: «پروردگارا، من قوم خود را شب و روز (به سوی تو) دعوت کردم * اما دعوت من چیزی جز فرار از حق بر آنان نیفزود» (قرآن، نوح: 5-6).
در مقابل، بعضی پیامبران در مبارزه با طاغوت و حاکمیت حق توفیق سامان دادن به حکومتهای مقتدری را داشتند و از این رهگذر موجبات حضور و حکومت اراده حق و وحی الهی را در جهان فراهم نمودند: «یا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِیفَةً فِی الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَینَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَى فَیضِلَّكَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِینَ یضِلُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدٌ بِمَا نَسُوا یوْمَ الْحِسَابِ: ای داوود، ما تو را خلیفه و (نمایندهی خود) در زمین قرار دادیم؛ پس در میان مردم به حق داوری کن، و از هوای نفس پیروی مکن که تو را از راه خدا منحرف سازد؛ کسانی که از راه خدا گمراه شوند، عذاب شدیدی به خاطر فراموش کردن روز حساب دارند» (قرآن، ص: 26).
بنابراین، پیامبران با رسالت هدایت بشر و تبلیغ دین خدا مبعوث شدهاند و این مأموریت لم یزل و لایزال با مخالفت جاهطلبان، افزونخواهان، سلطهجویان و حاکمان جور مواجه شده و آنان حضور سفیران خدا و احکام الهی را برنتابیده و با آن مبارزه کردهاند و این دو جریان به موازات یکدیگر چونان حق و باطل و ظلم و عدالت در طول تاریخ با هم در جنگ و ستیز و مبارزه بودهاند.
اقدام به مبارزهای سخت و همه جانبه و امید به پیروزی در آن لوازم و سازوکاری متناسب وعده عدهای پاسخگو از جمله یک سازمان حکومتی منسجم را میطلبد.
حضرت سلیمان (علیه السّلام) برای توفیق در این راه و رسیدن به اهداف از خداوند میخواهد حکومتی مقتدر و بیبدیل به او عنایت فرمایند: «رَبِّ اغْفِرْ لِی وَهَبْ لِی مُلْكًا لَا ینْبَغِی لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِی إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ: گفت: پروردگارا! مرا ببخش و حکومتی به من عطا کن که بعد از من سزاوار هیچ کس نباشد، که تو بسیار بخشندهای (قرآن، ص: 35). حضرت موسی (علیه السّلام) وقتی مأموریت پیدا میکند که به سمت فرعون حرکت کند و عرض و طول حکومت فرعون را با مجموعه موجودی و تواناییهای خود مقایسه میکند عرضه میدارد: «قَالَ رَبِّ إِنِّی قَتَلْتُ مِنْهُمْ نَفْسًا فَأَخَافُ أَنْ یقْتُلُونِ: عرض کرد: پروردگارا، من یک تن از آنان را کشتهام؛ میترسم مرا به قتل برسانند» (قرآن، قصص: 33) و «وَاجْعَلْ لِی وَزِیرًا مِنْ أَهْلِی * هَارُونَ أَخِی * اشْدُدْ بِهِ أَزْرِی» (قرآن، طه: 29-31) و خداوند ضمن تقویت جبههی موسی (علیه السّلام) برای جنگی نرم دستورالعمل و نقشه راه این مرحله را به آنان ابلاغ میفرماید: «اذْهَبَا إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى* فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَینًا لَعَلَّهُ یتَذَكَّرُ أَوْ یخْشَى: به سوی فرعون بروید که طغیان کرده است * اما به نرمی با او سخن بگویید شاید متذکر شود، یا (از خدا) بترسد» (قرآن، طه: 43-44) و در مراحل بعد هم به تناسبِ برنامهی کار و عملیات طراحی شده، به ید بیضا و اعجاز عصا مجهز میگردد و سرانجام، در هنگامهی رویارویی نظامی عوامل بسیاری از جمله دریای نیل موسی (علیه السّلام) را یاری میرسانند.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) مأموریت خویش را از مکه و از خویشان خود آغاز کرد: «فانذر عشیرتک الاقربین» (بحارالانوار، 18: 163)؛ اما طولی نکشید که کفار و منافقین و سران شرک و کفر از هر راه ممکن، از شایعهپراکنی و بهتان تا آزار سخت آن حضرت و یاران و حتی ممانعت از حضور آزادشان در جامعه و قرار دادنشان در مضیقهی معیشتی علیه آن حضرت جبههای متحد را تشکیل دادند که با یارانی چند و تنها با قدرت قومی و عشیرهای امکان مبارزه با آن نبود و حضرت رسول (صلی الله علیه وآله وسلم) هم چونان بعضی دیگر از پیامبران که قرآن در شرح حالشان میفرماید: «فَخَرَجَ مِنْهَا خَائِفًا یتَرَقَّبُ قَالَ رَبِّ نَجِّنِی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ: موسی (علیه السّلام) از شهر خارج شد، درحالی که ترسان بود و هر لحظه در انتظار حادثهای عرض کرد: «پروردگارا، مرا از این قوم ظالم رهایی بخش» (قرآن، قصص: 21)، علی رغم میلی باطنی و با چشم گریان ترک دیار خویش میکنند و از کنار کعبه و حرم امن خدا که برای ایشان ناامن گردیده، هجرتی به طرف یثرب آغاز میکنند تا با ساماندهی یک حکومت مقتدر و به کمک مهاجر و انصار مدینهالرسول را بسازند و از آنجا پیام خدا را به گوش جهانیان برسانند و یکی از دستاوردهای این حکومت فتح مبین و ورود به مکه و فروریختن بتها از خانهی کعبه و سرکوب و شکست فضاحتبار سران شرک و کفر و شیاطین مجسّمی چون ابوسفیان باشد.
ضرورت سازماندهی و تشکیلات
بدیهی است که حکومت لوازم و عناصر و ارکانی دارد. حکومت نیازمند رهبری و اختیارات، پشتیبانی و امکانات، مقررات و نظامات، ارتش و اسلحه و مهمات، سازمانهای اداری و خدمترسانی و امور بسیاری به تناسبِ شرایط زمان و مکان و موقعیت است، به ویژه برای برقراری امنیت داخلی و دفاع از مرزها و حدود و ثغور آن هم در مقایسه با رقیبان و دشمنان و آمادگی برای دفاع در موارد لزوم و پیشگیری از هجوم دشمن یا برای اقدام به هجوم با وجود مأموریتی الهی.حضرت سلیمان (علیه السّلام) با داشتن حکومتی مقتدر و همه جانبه که در آن، خداوند جن و انس و تمام موجودات را در قبضه قدرت او قرار داده: «وَحُشِرَ لِسُلَیمَانَ جُنُودُهُ مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ وَالطَّیرِ فَهُمْ یوزَعُونَ» (قرآن، نمل: 17) میفرماید: «عُلِّمْنَا مَنْطِقَ الطَّیرِ وَأُوتِینَا مِنْ كُلِّ شَیءٍ» (قرآن، نمل: 16) تا همه بدانند که حکومت سلیمان (علیه السّلام) همه چیز دارد و همه جوره آماده است که بخشهایی از قلمرو این حکومت و ارکان قدرت و شرح اقدامات به عمل آمده و نتایج حاصل از آن در سورههای نمل و سبا آمده است.
ضرورت آگاهی و اطلاعات
با آنچه تا اینجا آوردیم، هرچند مختصر دو نکته را معلوم نمودیم:1. پیشبرد جامعهی بشری برای نیل به مقصود و ادارهی امور اجتماعی نیازمند حکومتی کارآمد و نظم و نسقی پاسخگوست. طبعاً اهداف و مقاصد ادیان که رسالت تنظیم تکالیف فردی و روابط اجتماعی و شرح بیان مرزهای حقوق همگان و تضمین احقاق آن و فراهم نمودن یک زندگی لایق شأن انسان برای دنیا و رسیدن به سعادت اخروی را در دستور دارند، نمیتوانند از این قانون کلی و طبیعی خارج باشند و جامعه و دین را بدون سازوکاری حکومتی به حال خود رها سازند.
2. حکومت برای اینکه بتواند جامعه را اداره، و حقوق آنان را تضمین، و رفاه و امنیت آنان را تأمین نماید و اداء تکلیف را از آنان بخواهد، حسب شرایط و شرح وظایف، محتاج تشکیلات، مقررات، برنامه و بودجه، نیروی انسانی، قوهی قهریه، و سازمانهای اداری گوناگون در جهت ارائهی خدمات مرتبط است؛ از جمله، به علت اینکه حکومتها از هر نوع خوب یا بد همواره در معرض مخالفت رقیبان داخلی و مورد تهدید دشمنان خارجی هستند، باید شرایط آنان را به نحو مقتضی رصد کند و به اندازهی کافی برای شناسایی آنان و مقاصدشان و میزان قدرتشان با داشتن نیروی آگاه، امین، کارآمد و کافی به عنوان چشم بینا و گوش شنوای حاکمیت، تحرکات آنان را عالمانه و حکیمانه زیرنظر داشته باشد.
بیشک، این حقیقت مربوط به زمان یا گروه و فرهنگ خاصی نیست و بشر از آغاز زندگی اجتماعی در جهت مصالح عالی خود، خصم و دشمن را زیر نظر داشته، هرچند هر قوم یا گروه و هر کشور یا حکومت در هر زمان از شیوهای خاص یا عنوان خاص استفاده نموده و احیاناً نامی مناسب بر آن نهاده است.
بر آنچه گفتیم، تاریخ زندگی بشر گواه است و در کنار حکم عقل، ادیان الهی نیز بر آن صحه گذاشتهاند، تا آنجا که حاکم مطلق آفرینش در حکومت جهانی خویش، با اینکه «چشمهایی را که به خیانت میگردد و آنچه را سینهها پنهان میدارند میداند» (قرآن، غافر: 19) و حضرتش عالم سرّ و خفیات است، در عین حال و در جهت حفظ و ارتقاء سلامت جامعه، فرشتگان مقرب و مأموران شایستهی خویش را در تمام زوایای زندگی ما گمارده است: «وَإِنَّ عَلَیكُمْ لَحَافِظِینَ * كِرَامًا كَاتِبِینَ» (قرآن، الانفطار: 10-11) و دربارهی دقت نظر آنان و اینکه چیزی از قلم آنان نمیافتد، فرموده: «مَا یلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَیهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ» (قرآن، ق: 18). در این آیه از مراقبانی یاد میشود که تمام اطلاعات پروندهی زندگی ما همواره آماده و قابل گزارش است. باید بپذیریم که علم و آگاهی و اطلاعات جامع و دقیق دربارهی خویش و دشمنان و رقبا و طرف حسابها نه تنها در امور امنیتی، سیاسی و نظامی، بلکه در بخشهای مختلف کشورداری مانند: اقتصاد و فرهنگ و علوم و فنون از اولین ضرورتها بوده و نقش پی و بنیان در ساختمان و بنا را دارد؛ اقدامات بعدی عمدتاً با محاسباتی که برای آن به عمل آمده بر روی آن قرار میگیرد. اهمیت و ضرورت داشتن سازمانی مجهز، منسجم، کارآمد، و متناسب با نیازهای کشور و دنیای امروز و دشمنان در امور اطلاعات برای حاکمیت خصوصاً در عصر انفجار اطلاعات و شرایط کنونی که دنیا به دهکدهای بیحدومرز تبدیل شده و سرویسهای اطلاعاتی تا آنجا تأثیرگذار و تعیینکننده هستند که چه بسا در آینده، انقلابها، کودتاها، حضور نظامی و هرگونه جنگ و صلح را از راه دور مدیریت نمایند. این امری بدیهی است.
میدانیم که امروزه آسیبپذیری دنیا خصوصاً کشورهای جهان سوم از سازمانهای ضدبشری و مخوفی مانند: سیا، کگب، موساد، و اینتلیجنس سرویس و جنگ نرم و اعلام نشدهی آنان علیه ملتها و کشورهایی که میخواهند مستقل و آزاد باشند، کمتر از حضور نظامی و جنگهای خونین و سرکوبگرانهی آنها نیست.
برای اقدام به کسب اخبار لازم، حفظ، نگهداری، ارزیابی، پردازش، طبقهبندی، استفادهی صحیح و به موقع از آن در مجموعه حکومت، وجود چهار رکن اساسی ضروری و اجتنابناپذیر مینماید.
در این جستار، پس از ترسیم چهار رکن اصلی خبر و اطلاعات، به نمونههای بارز آن در قرآن کریم و در خدمت پیامبران الهی و برای پیشبرد اهداف آنان اشاره و نیز از آنچه در مقابل این پیشوایان و اقدام به جاسوسی علیه سفیران حق به عمل آمده است یاد خواهیم کرد.
عناصر و ارکان
عناصر و ارکان عمده و ضروری یک نظام اطلاعاتی مفید و پاسخگو را به شرح ذیل در چهار محور میتوان توضیح داد: الف) سازمان و مرکزیت؛ ب) نیرو و عوامل؛ ج) سوژه و هدف؛ و د) موضوع و خبر.الف) سازمان و مرکزیت
هرچند اشخاص در امور شخصی خود و برای اقدام در بخشهای زندگی احیاناً به کسب اخبار مربوط و مرتبط با آن اقدام و عمل میکنند، ما در این مقام و مقال در پی بررسی اطلاعات و جایگاه آن در امور حکومتی و سابقهی آن در ادیان الهی خصوصاً در دین مبین اسلام و قرآن کریم هستیم. اضافه میکنم که کسب و بهرهگیری از اطلاعات در امور شخصی، بیش از آنکه تابع یک سبک و سیاق خاص و تعریفی فراگیر باشد، از سلیقهی کاربر پیروی مینماید؛ اما در یک نظام حکومتی، اطلاعات و اخبار و درجهی اهمیت و شیوههای کسب و کشف و ارزیابی و پردازش و طبقهبندی و حفظ و نگهداری و جاری و ساری ساختن آن در مسیر استفادهی درست و به موقع و در مواردی جلوگیری از سوختن یا لوث شدن آن و بهرهگیری همزمان در جهت ضدجاسوسی و امور زیادی از این دست نیازمند سازمانی معتقد، مجهز، مقتدر، به روز و کارآمد است، به خصوص که سوژهی خبر یعنی دشمن داخلی و خارجی را نمیتوانیم ایستا فرض نماییم و آنان هم به طور طبیعی در بخشهای درونمرزی و برونمرزی با تمام قدرت در صحنه هستند تا از هر روزنهای برای شناسایی ما و اهداف و برنامه و میزان آمادگی و تواناییها و نقاط ضعف ما استفاده نمایند. با اینکه افسانهها غالباً کمترین قرابت و خویشاوندی را با حقیقت دارند، برای بازگو کردن حقایق و واقعیتها میتوانند آموزنده باشند. حکیم ابوالقاسم فردوسی، شاعر حماسهسرایمان، برای هشدار در مورد ضرورت پوشاندن نقطههای کور و بستن همهی راههای نفوذ و ورود دشمن، به معرفی تندیس اسفندیار رویینتن میپردازد و او را در پوشش افسانهای و محکم و مقاوم که تیر دشمن در آن کارگر نباشد مینمایاند؛ ولی حریف از تنها نقطهی آسیبپذیر او که سیمرغ، عامل اطلاعاتی برجسته ایران باستان، در اختیار رستم قرار داد استفاده میکند و با نشاندن تیر در چشم اسفندیار، جهان را در پیش چشم او تیره و تار میسازد.«بزد تیر بر چشم اسفندیار *** سیه شد جهان پیش آن نامدار»
(شاهنامهی فردوسی، 1079)
و رستم بعد از کارزار او را مخاطب قرار میدهد و میگوید:
«تو آنی که گفتی که رویین تنم *** بلند آسمان بر زمین بر زنم»
(شاهنامهی فردوسی، 1079).
با آنچه دربارهی ضرورت وجود یک نظام اطلاعاتی در مجموعه نظام حکومتی بیان داشتیم نتیجه میگیریم که کسب اطلاعات و بهرهگیری از آن در امر کشورداری مسئلهای مقطعی نبوده و از اهم امور بنیادین است. بنابراین، حکومت نیازمند سازوکاری شایسته و نظامی قانونمند است تا در آن، تشکیلات تعریف شده، شرح وظایف نیروها و عوامل و جایگاه آنان (سلسله مراتب، تنظیم تکالیف و مأموریتها)، مراقبت بر اجرای صحیح دستورها (اخذ گزارش، دستور ارزیابی و پردازش) طبقهبندی درست و به موقع (حفظ و حراست خبر) و در یک جمله، مدیریت درست و به موقع در تمام مراحل تولید و بهرهبرداری و نگهداری به وسیلهی آن انجام شود و امروزه این مرکزیت در هر گوشهای از دنیا به گونهای ظهور و بروز مییابد و خود را نشان میدهد؛ مثلاً نظام وزارتی و زیرمجموعهی دولت یا یک سازمان مستقل، یا نهادی تحت امر مقام معظم رهبری و شخص اول نظام و مملکت.
در اینجا بهتر است به اهم مسائل بنیادی یک نظام اطلاعاتی اشارهای داشته باشم تا با ملاحظهی آن به تحلیل و تعریف جایگاه و ساختار آن بپردازیم. شرایط و لوازم حداقلی برای یک نظام اطلاعاتی کارآمد برای کشور را میتوان در چهار سرفصل خلاصه نمود:
الف) مشروعیت و مجوز؛ ب) پشتوانه و اعتبار؛ ج) هدایت و مراقبت؛ و د) قدرت حفظ اسرار.
در دورهی اول مجلس شورای اسلامی که به عنوان نماینده در آن حضور داشتم، ضمن وحدت نظر و اتفاق کلمه دربارهی ضرورت یک واحد اطلاعاتی معتقد، مقتدر و مجهز به آخرین و بهترین شیوههای امنیتی و اطلاعاتی، شکل حضور آن معرکهی آرا بود و پیشنهادهای مختلفی مطرح میشد، خصوصاً سه گزینهی سازمان مستقل یا تشکیل یک وزارت و یا نهادی مستقل زیر نظر مقام معظم رهبری که سرانجام به علت دغدغهای دوجانبه و در دو جهت مخالف، اول دغدغهی کارآمدی و تأمین امنیت نظام الهی و بندگان خدا و حفظ و حراست میراث گرانقدر امام و خونبهای شهیدان، و دوم، دغدغهی خیرهسری و خودسری و ظلم و اجحاف و پروندهسازی برای افراد و گروهها در صورت خروج قطار قدرت از ریل قانون و دیانت، سرانجام پس از بحثهای جسته گریخته و غیررسمی و بهرهگیری از نظرات کارشناسی آن روز و آن شرایط مذاکرات رسمی مجلس به رأی اکثریت نمایندگان، تشکیل وزارت اطلاعات را رقم زد، مشروط بر اینکه فردی که برای وزارت اطلاعات معرفی میشود و با تأیید نمایندگان سکاندار این وزارت میگردد، دارای درجهی اجتهاد باشد تا قداست اجتهاد و اقتدار نمایندگان ملت هم جایگاه وزارت و انجام رسالت آن را تضمین کند و هم همیشه و همه جا آن را مراقبت نماید. دقت در عنوان وزارت یادشده و همراه نبودن قید امنیت بسی قابل توجه و در راستای همان دغدغه است، تا این مرکز در امور اطلاعاتی متمرکز شود و مرکز گردآوری و پردازش و حفظ و حراست اخبار و اطلاعات باشد، تا این مرکز چشم بینا و گوش شنوا و خزانه و گنجینهی اطلاعات کشور باشد، و حکیمانه و خردمندانه و با شیوههای درست و از راه صحیح به هنگام لزوم همه را تغذیه نماید، و ضمن یدک نمودن واژهی امنیت آن را به وادی امور اجرایی و شبه اجرایی یا قضایی و شبه قضایی سوق ندهد؛ چون آن نسل مجلس و مسئولان، زجردیدهها و شکنجه شدههای ساواک (سازمان اطلاعات و امنیت کشور) بودند و آنان اطلاعات را برای کشف و تحصیل خبر و تحویل آن به مراجع ذیربط و صالح میپسندیدند و صد البته که در مراحل یادشده تعقیب و مراقبت با اختیاراتی تعریف شده و کنترل شده حتماً و قطعاً ضروری مینماید.
اما بنده که در آن مجلس عضویت داشتم و در آن وقت نماینده بودم و به این قانون رأی دادم، با همهی احترامی که برای مجلس قائل هستم و آن را در رأس امور میدانم و با اعتقاد عمیق به قدرت اجتهاد و صلاحیت مجتهدان عادل بر این عقیدهام که برای تحقق و حصول سرفصلهای چهارگانهی یادشده از میان گزینهها و اشکال وزارت یا سازمان مستقل یا نهادی زیر نظر رهبری حداقل در شرایط فعلی شکل نهادی ترجیح دارد؛ چون در این صورت، این مجموعه، از مشروعیت و مجوز کافی و پشتوانه و اعتبار بیشتر و هدایت و مراقبت مقتدرانه و بیچون و چرا و نیز بالاترین ضریب اطمینان در جهت حفظ اسرار برخوردار خواهد بود.
عقل و سیرهی عقلا و نیز تاریخ ادیان و اسناد معتبر دینی گواه این حقیقتند که اسرار مهم و قابل توجه نقطههای عطفی به حساب میآیند و در مواردی نیز منشأ تصمیمات و اقدامات مهم حکومتی قرار میگیرند. آن دسته خبرها نیز که با مصالح و منافع ملی کشور ارتباط پیدا میکنند و هر آنچه از این دست باشد، باید در اولین فرصت ممکن به مرکز قدرت و صاحب تصمیم منتقل شود. در داستان هدهد که از محورهای اصلی مقاله است، خبری که از مملکت سبا آمده، مستقیماً به اطلاع حضرت سلیمان (علیه السّلام) میرسد. در جریان مبارزهی حضرت موسی (علیه السّلام) و توطئهای که برای قتل او فراهم شده بود، خبر این توطئهی مستقیم به خود حضرت داده شد. پیامبر عظیم الشأن اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) در جنگ احزاب شخصاً دستور بررسی اوضاع دشمن و آگاهی از تصمیم و اقدامات آنان را صادر، و شخصاً حذیفه ابن یمان را که از عهدهی این مأموریت برمیآید انتخاب میکند و به او نقشهی راه میدهد و گزارش تهیه شده قبل از هرکس به استحضار آن حضرت میرسد.
ب) نیرو و عوامل
در تعبیری رایج، عوامل اطلاعات را چشم و گوش نظام میخوانند. این تعبیر بیش از آنکه ساخته و پرداخته فرد خاصی باشد، سخنی برآمده از عمق جان و داوری وجدان عمومی جامعه است.انسان عمدتاً از راه چشم و گوش با جهان خارج از وجود خویش ارتباط برقرار میکند و شناخت، تشخیص، داوری، تصمیم و هر اقدام خود را بر مبنای گزارشهایی که از چشم و گوش خویش گرفته تنظیم مینماید و خوب میدانیم که احدی در اطلاعاتی که از چشم و گوش سالم و مورد اطمینان خود ثبت میکند تردید نمیکند، تا آنجا که برای تأیید خبر و گزارش درست و مورد قبول و تأیید افراد مورد اعتماد، با بیان این ضربالمثل که «به چشمان خود شک میکنم، اما در این خبر شک نمیکنم»، شخص و خبر را تأیید میکند.
در حقیقت، چشم و گوش انسان تحت فرمان مغز و حاکمیت بدن و مرکز فهم، درک، قدرت، اراده و تصمیم کشور وجود هر خوب و بد و زشت و زیبا را بیکم و کاست و دقیق تصویربرداری، و برای بهرهبرداری و تصمیمگیری و اقدام مناسب منتقل مینماید.
با این مقدمه و با استفاده از آیات قرآن به شرح و توضیح سه ویژگی ضروری و لازم برای عوامل اطلاعات میپردازیم:
1. اهلیت و خودی بودن
نیروهای اطلاعات باید آن طور که چشم و گوشی در مجموعهی ارگانیک بدن حضور دارند خودی باشند و با نظام قرابت داشته و نزدیک باشند. پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) در روزهای سخت جنگ احزاب در رأس همهی گزارشگران، شخص امیرالمؤمنین حضرت علی (علیه السّلام) را مأمور تهیهی گزارشی از آخرین وضعیت اردوی دشمن فرمودند.هدهد آنقدر به سلیمان (علیه السّلام) نزدیک بود که در آن سان و رژهی همگانی که جن و انس او را همراهی مینمود، جای خالی او محسوس بود و سلیمان (علیه السّلام) با این سؤال که هدهد کجاست، او را مورد تفقد قرار داد: «وَتَفَقَّدَ الطَّیرَ فَقَالَ مَا لِی لَا أَرَى الْهُدْهُدَ» (قرآن کریم، نمل: 20). هدهد چون خودی و مورد اعتماد است در حالی که به علت غیبت و ترک پست تهدید به مجازات و حتی قتل شده «لَأُعَذِّبَنَّهُ عَذَابًا شَدِیدًا أَوْ لَأَذْبَحَنَّهُ أَوْ لَیأْتِینِّی بِسُلْطَانٍ مُبِینٍ» (قرآن، نمل: 21) به راحتی میگوید: «وَجِئْتُكَ مِنْ سَبَإٍ بِنَبَإٍ یقِینٍ» (قرآن، نمل: 22) دنبال انجام وظیفه بوده و خبر مهمی آوردهام و همه چیز آرام میگردد. در نهایت، حضرت سلیمان (علیه السّلام) میفرماید: «قَالَ سَنَنْظُرُ أَصَدَقْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْكَاذِبِینَ» (قرآن، نمل: 27). توجه داشته باشیم در مسائل بسیار مهم حکومتی باید به چشم و گوش سالم خود هم شک کرد و مسئله را مدیریت نمود. دقت کنیم که خودی بودن و از یک جنس بودن در مواردی از این دست، تابع گروه خون و خویشاوندی نیست، درحالی که خداوند به حضرت نوح (علیه السّلام) در خصوص فرزندش میفرماید: «إِنَّهُ لَیسَ مِنْ أَهْلِكَ» (قرآن، هود: 46).
پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) در خصوص سلمان میفرمایند: «مِنّا أهلَ البَیتِ» (بحارالانوار، 17: 170).
2. سلامت جسم و جان
دریچهی علم و آگاهی و خبر باید از چنان سلامتی برخوردار باشد که کمترین تردیدی در صبحت عمل آن وجود نداشته باشد.چشم و گوش بیمار و چشمان کجبین و گوشهای ناشنوا همیشه و به خصوص در سختیها یاران مورد اعتمادی نیستند.
امیرالمؤمنین علی (علیه السّلام) در موارد متعددی خطاب به کارگزاران نظام و والیان دولت اسلامی میفرماید: به من گزارش دادهاند که تو مرتکب خلاف شدی یا کاری خلاف انتظار انجام دادهای؛ مثلاً به شریح ابن حارث مینویسد: «بَلَغَنِی أَنَّک اِبتَعتَ دَاراً بِثَمانیِنَ دِینَاراً» (نهجالبلاغه، خطبهی 3) شنیدهام خانهی گرانی خریدهای و یا در خطاب معروفش به عثمان بن حنیف، والی بصره مینویسد: «بَلَغَنِی أَنّ رَجُلاً مِن فِتیَةِ أَهلِ البَصرَةِ دَعَاکَ إِلَى مَأدُبَةٍ» (نهجالبلاغه، خطبهی 45). شنیدهام سر سفره چرب متمکنین حاضر میشوی.
این خطابهای تند و محکم فقط میتواند بر اثر سلامت کامل عوامل و نهایت اعتماد به گزارشگر باشد.
قرآن مجید دربارهی گناهکاران در مواردی گزارش علیه پیامبران الهی و راه نورانی آنان را خیانت معرفی کرده است: «ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِینَ كَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَامْرَأَتَ لُوطٍ كَانَتَا تَحْتَ عَبْدَینِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَینِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ یغْنِیا عَنْهُمَا مِنَ اللَّهِ شَیئًا وَقِیلَ ادْخُلَا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِینَ: خداوند برای کسانی که کافر شدهاند، به همسر نوح (علیه السّلام) و همسر لوط (علیه السّلام) مثل زده است آن دو تحت سرپرستی دو بنده از بندگان صالح ما بودند، ولی به آن دو خیانت کردند و ارتباط با این دو (پیامبر) سودی به حالشان (در برابر عذاب الهی) نداشت، و به آنها گفته شد: «وارد آتش شوید همراه کسانی که وارد میشوند» (قرآن، تحریم: 10).
در این آیه، همسران دو پیامبر بزرگ به علت فاش نمودن اسرار نبوت خیانتکار معرفی شدهاند و نیز در مواردی شهروندان را از خیانت به خدا و پیامبر نهی میفرماید: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَخُونُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ» (قرآن، انفال: 27).
و خوب میدانیم که دشمن داخلی و خیانت او در مواردی به مراتب سختتر از دشمن بیرونی است و به همین دلیل است که خداوند دربارهی اینگونه افراد، هرکس که باشد و در هر جایگاهی میفرماید: نه فقط گزارش که هیچگاه شهادت افراد گناهکار را نپذیرید: «... وَلَا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهَادَةً أَبَدًا وَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ» (قرآن، نور: 4) و در مورد فاسقان و فجار میفرماید: «إِنْ جَاءَكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَینُوا أَنْ تُصِیبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَى مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِینَ» (قرآن، حجرات: 6) همواره در صحت اظهارات و گزارشهای فاسقان با دیدهی تردید بنگرید و به قول معروف، با ریسمان پوسیده و بیاعتبار گنهکاران به چاه نروید که اعتماد به آن موجب پشیمانی است.
3. توان و تخصص
کار اطلاعات و جستجو و کشف و ضبط اسرار رقیب یا دشمن خصوصاً در امور مهم و پیچیدهی سیاسی، نظامی، امنیتی، اقتصادی و فرهنگی به ویژه در بخش برونمرزی کاری بس دشوار، حساس، پردردسر، پرهزینه و احیاناً خطرناک است. یک مأمور اطلاعاتی ممکن است با شبکههای ضدجاسوسی پیشرفته مواجه شود: خطر هرگونه افتادن در دام، خطر جانی، خطر شناسایی و خطر انواع توطئه و فریب. یک فرد اطلاعاتی باید قدرت انجام مأموریت و قدرت مانور در آن را متناسب با مأموریت داشته باشد.ارباب تفاسیر و نیز عارفان و شاعران دربارهی هدهد و انتخاب او برای مأموریتهای سخت برونمرزی و رصد دشمن و تهیهی خبر از زیبایی ظاهر تا قدرت پرواز در اوج به منزلهی آواکس و پرواز در ارتفاع پایین شبیه پهپاد و امکان دویدن بر روی زمین او را در موضع گرفتن، مخفی شدن سریع در زمین یا شیار درختان و یا کنار تخت سنگها، داستانها آوردهاند (منطقالطیر عطار نیشابوری در خصوص هدهد). از دیگر تواناییهای این مرغ قدرت تشخیص بالاست، به گونهای که وجود آب در اعماق زمین را میفهمد و در طول سفر و مأموریت، قدرت تحمل سختیها را دارد و میتواند در موارد لازم از خود به نحو شایسته دفاع نماید. زیستشناسان این پرنده را هوشمند و خردمند معرفی کرده و گفتهاند که هیچگاه دچار اشتباه نمیشود. آنان معتقدند که این پرنده در هنگام لزوم به نحو مناسب از خود دفاع میکند و عجیب اینکه هدهد ماده هنگام تخمگذاری برای حفظ لانه و کاشانه و داشتهها از خود بوی بسیار تند و مشمئز کنندهای تولید میکند تا از تعرض سایر موجودات در امان باشد و بعضی از ادیبان با ملاحظه زیبایی و ظرافت و کارآمدی و طاقت این مرغ از آن به عنوان پروانهی غولآسا یاد نمودهاند. هدهد خبر کلیدی و ارزشمند خود را چنین معرفی میکند: «قَالَ أَحَطْتُ بِمَا لَمْ تُحِطْ بِهِ وَجِئْتُكَ مِنْ سَبَإٍ بِنَبَإٍ یقِینٍ» (قرآن، نمل: 22) یعنی آنچه من بر آن دست یافتهام، سلیمان با تمام جاه و جلال و حشمتی که دارد بر آن دست نیافته است.
هدهد میگوید: ضمناً آنچه به دست آوردهام، دارای سه ویژگی مهم است: اول آنکه برونمرزی و از کشوری رقیب است؛ دوم، از درجهی اهمیت بالایی برخوردار است (نبأ به خبرهای بسیار مهم گفته میشود)؛ و سوم اینکه خبری قطعی و یقینی است و لیت و لعلّی در آن وجود ندارد.
ج) سوژه و هدف
برای کسب خبر و جمعآوری اطلاعات و انتقال آن گاهی هدف فرد است و گاه گروه، و احیاناً کشور و گروه کشورها در هر کدام از این گزینهها، موضوع خبر و درجهی اهمیت آن و نیز محل مأموریت یکسان نیست. خبر در مواردی همراه اهمیت، فوریت نیز دارد و در عین حال، شرایط زمان و موقعیت مکان و عواملی چون جنگ و ناامنی یا برخورداری سوژه از حصار امنیتی نفوذناپذیر کار را سخت و دشوار میسازد.در داستان سلیمان (علیه السّلام) و بلقیس، سوژه و هدف نظامی مستقل و حکومتی مقتدر و با ابهت است، آن هم در منطقهی سباء و در نزدیکی محیط وحی و خاستگاه انبیاء الهی، در حوالی مکه و با دسترسی به خانهی خدا و کعبه، کشوری که موقعیت و مجموعه تواناییهای آن در شورای مشورتی ملکهی سباء با سران حکومت چنین گزارش میشود «نَحْنُ أُولُو قُوَّةٍ وَأُولُو بَأْسٍ شَدِیدٍ» (قرآن، نمل: 33) و قدرت و آمادگی خود را بدینسان اعلام میکند.
و چنین است که هدهد متهم به ترک خدمت بعد از تهدید به مجازات از ناحیهی شخص اول نظام حکومتی با جرأت و جسارت تمام در دفاع از خود و کار ارزشی انجام شده، اعلام میکنند: «وَجِئْتُكَ مِنْ سَبَإٍ بِنَبَإٍ یقِینٍ» (قرآن کریم، نمل: 22) یعنی کاری بزرگ انجام شده طرف یک حکومت است و ملک آباد سباء، خبر هم خبر دست اول و بسیار مهم آن هم خبری قطعی و یقینی یعنی راه را نزدیک نموده و در همان گام اول قدم آخر برداشته شده و خبر را آمادهی ارائه به شخص اول و بهرهبرداری نمودهام.
یکی از نکات بسیار ظریف و قابل توجه در این پرونده که هم دلالت بر اهمیت سوژه و هم دلالت بر اهمیت خبر دارد و راه و روش حق و واقعبینانهی مردان الهى را نیز نشان میدهد این است که حضرت سلیمان (علیه السّلام) با همهی اعتمادی که به مأموران خویش دارد میفرماید: گزارش را راستی آزمایی میکنیم تا صحت و سقم آن روشن شود.
«قَالَ سَنَنْظُرُ أَصَدَقْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْكَاذِبِینَ» (قرآن، نمل: 27).
و عجیب اینکه راستی آزمایی را به خود هدهد میسپارد؛ به او مأموریت میدهد که با روشی اجرایی و عملی، نامه و نوشتهی او را به ملکه سبا برساند، واکنشها را زیر نظر بگیرد و ثبت و گزارش کند تا متناسب با آن اقدام شود.
جنگ احزاب که ائتلافی عمومی از تمام کفار و مشرکین و همهی جریانهای مخالف اسلام و پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) بود و برای هدم اسلام تدارک دیده شده بود، از سختترین جنگهای صدر اسلام بود. قرآن این جنگ را آزمونی بزرگ برای مؤمنان بیان نموده و به صراحت میفرماید: صحنهها و شرایط سخت جنگ باعث ترس شدید مردم باایمان شده بود: «هُنَالِكَ ابْتُلِی الْمُؤْمِنُونَ وَزُلْزِلُوا زِلْزَالًا شَدِیدًا» (قرآن، احزاب: 11).
و در آیهی دیگر صحنههای سخت آن در قرآن چنین بیان گردیده: «إِذْ جَاءُوكُمْ مِنْ فَوْقِكُمْ وَمِنْ أَسْفَلَ مِنْكُمْ وَإِذْ زَاغَتِ الْأَبْصَارُ وَبَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَنَاجِرَ وَتَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّنُونَا» (قرآن، احزاب: 10). این آیهی شریفه، هم هجوم همهجانبهی دشمن و هم شدت نگرانی و اضطراب اردوی پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) را به تصویر کشیده است. اکنون برای این سوژه و هدف دشوار قرار است آمادگی، تدارکات، پشتیبانی، تصمیم، برنامه و همهی شرایط دشمن شناسایی شود تا حرکات و اقدامات بعدی بر اساس آن انجام پذیرد. حذیفة بن یمان که یکی از یاران برجستهی پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) و به شدت مورد علاقهی ایشان بوده گفته است: ترس و گرسنگی و احتمال هر خطر بر لشگرگاه حضرت رسول (صلی الله علیه وآله وسلم) چنان سایه انداخته بود که پیدا نمودن داوطلب برای این مأموریت سخت بود. در نهایت، شخص پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) مرا به اسم صدا فرمودند و مأموریت این سفر اطلاعاتی به نام من صادر شد و آن حضرت در حقم دعا کردند که از زمین و آسمان، از چپ و راست، و پیشرو و پشتسر در امان باشم. با جرأت، جسارت، و تدبیر و اندیشه و در نهایت، با آرامش حرکت کردم و وارد اردوگاه ابوسفیان شدم و تا آنجا جلو رفتم که وارد حلقهی شورای مشاورین شدم و در جمع آنان قرار گرفتم. ابوسفیان برای اعلام برنامه از جا برخاست؛ اما ابتدا چنین گفت: مواظب باشید که مأمورانی مخفی از اردوی دشمن در جمعتان رخنه نکنند و بر اسرار شما آگاه نشوند؛ برای این منظور، هرکدام بغل دستی خود را چک کند و نام او را بپرسد. حذیفه میگوید: در این وقت پیشدستی کردم و از بغلدستی خود نام او را پرسیدم. ابوسفیان بعد از اینکه اطمینان حاصل کرد که بیگانه در جمع حضور ندارد، اعلام نمود ما دچار جنگی فرسایشی شدهایم و قدرت ادامهی آن را نداریم و برآنیم که صحنه را ترک کنیم؛ البته این نبود، جز نصر الهی که خود فرمود «وَكَفَى اللَّهُ الْمُؤْمِنِینَ الْقِتَالَ» (قرآن، احزاب: 25).
د) موضوع و خبر
خبر در فارسی مساوی نباء در زبان عربی است و راغب در مفردات، نباء را خبر مهم و مفید معنی نموده است (راغب اصفهانی، ج. 1: 481). فرهنگ معین خبر را حادثه و اتفاق و اطلاع و آگاهی از آن معنی نموده (فرهنگ فارسی معین، واژهی خبر) و دهخدا میگوید: خبر یعنی از ماوقع و حقیقت آگاه شدن و در ادامه، نمونههایی ذکر میشود (لغتنامهی دهخدا، ج. 10: 679) از جمله:«خبر شد به ترکان که آمد سپاه جهان جوی کیخسرو کینهخواه»
اکنون برآنیم که خبر و اطلاعات و شیوههای پرداختن به آن در قرآن کریم را به طور اختصار بررسی نماییم.
نظامهای حکومتی برای پیشبرد برنامههای سیاسی، نظامی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خود و استحکام حاکمیت و جلوگیری از هر آسیب و خطر دشمنان و رقبای داخلی و خارجی خود را رصد مینمایند. قرآن کریم به نحوی این حقیقت اجتنابناپذیر در کار کشورداری را میپذیرد و بر اصل آن، در چهارچوب احکام الهی صحه میگذارد.
در حکومت مطلق خداوند، اعمال و رفتار بندگان تحت مراقبت است. انبیا و اوصیا هر وقت و هرجا در مقام تشکیل حکومت بوده یا حاکمیتی یافتهاند، دشمنان و مجموعه تواناییها و اهداف و برنامههای آنان را از راههای مختلف زیرنظر داشته و رصد نمودهاند و ما برای اثبات این ادعا و نیز روشن نمودن برخی شیوههای کسب خبر و گردآوری اطلاعات، چند آیه از قرآن را یادآوری مینماییم.
خداوند در قرآن کریم میفرماید: «وَإِنَّ عَلَیكُمْ لَحَافِظِینَ * كِرَامًا كَاتِبِینَ» (قرآن، الانفطار: 10-11).
حضرت سلیمان (علیه السّلام) جن و انس و پرنده و حتی موجوداتی چون باد را به اذن پروردگار در قبضهی قدرت داشت تا ضمن کسب اطلاعات از هر راه ممکن، ولی با شیوههای درست، هر خطر و آسیبی بر سر راه حکومت حق را دفع و خنثی و سرکوب نماید. گوشهای از این اقدامات در داستان هدهد و ملکه سبا در قرآن آمده است و پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) برای تشکیل حکومت و حفظ و اقتدار آن و برای مقابله با دشمن، همواره دشمن را زیر نظر داشت تا آنجا که حکومت نوپای اسلام در مدینه در سالهای اول و در جنگهای آغازین، به علتِ نداشتن سازمان اطلاعاتی پاسخگو، به مدد فرشتگان الهی گزارش جبهه دشمن را میگرفتند (منتهیالامال، جنگ بدر و جنگهای قبل از آن). ما از اینگونه آیات از طرفی به اهمیت کسب خبر و تصدیق آن در قرآن پی میبریم و از طرفی میتوانیم شیوهها و روشهای درست اطلاعات و خبر را از مکتب وحی بیاموزیم.
در این راستا، با استفاده از آیات قرآن کریم چند نکتهی برجسته را یادآوری میکنیم:
الف) نیروی اطلاعاتی باید از چنان قدرت گیرایی و نگهداری و فهم و ضبطی برخوردار باشد که مصداق کرامالکاتبین بوده، با عزت و کرامت، همهی حقیقت را بیکم و کاست ثبت و ضبط نماید.
ب) نیروی اطلاعاتی و شیوهی درست گردآوری اطلاعات، مراقبتی قوی و فراگیر در حدود مأموریت را لازم دارد که تمام اطلاعات را برمبنای واقعیت و حقیقت آماده سازد و عنداللزوم و بدون فوت وقت آن را عرضه و ارائه نماید: «مَا یلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَیهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ» (قرآن، ق: 18). مفسران «عتید» را «محکم و آماده» معنی نمودهاند (ترجمه تفسیرالمیزان، ج. 18: 521).
ج) نیروی اطلاعاتی باید بر کار خود احاطهی لازم را داشته باشد، مسائل را همه جانبه و جامع ببیند و از سطحینگری پرهیز کند، و سلسله عوامل و ریشههای خبر را شناسایی و تحلیل نماید.
د) اخبار دست اول و اسراری که حاکمیت نظام در جریان آن نیست، از درجهی اهمیت بالا و فوقالعادهای برخوردار است و اینگونه اخبار و کشف اسرار دشمن باید همواره سرلوحهی کار عوامل شایسته و کارآمد اطلاعات باشد.
ه) معمولاً تهیه و ساماندهی خبرهای برونمرزی سختتر و در مواردی طاقتفرسا و توأم خطر جدی است. تهیهی اینگونه اخبار کار هر کسی نیست و برای آن باید نیروی فوق العاده کارآمدی تربیت شود.
و) ضمن اینکه هر خبری ممکن است در جای خود قیمت و بهایی داشته باشد، ولی وجهه همت باید بر اخبار مهم و کلیدی و سرنوشتساز باشد.
ز) ضریب اطمینان خبر و بررسی صحت و سقم آن از اصلیترین محورهای امور اطلاعاتی است و خوب میدانیم که عقل، شرع، قانون و وجدان اخلاقی، داوری بر اساس اخبار خام و پخته را اجازه نمیدهد و تکیه بر اینگونه اخبار در موارد خود خطرساز و فاجعهآمیز است. دقت در آیهی شریفهی «فَقَالَ أَحَطْتُ بِمَا لَمْ تُحِطْ بِهِ وَجِئْتُكَ مِنْ سَبَإٍ بِنَبَإٍ یقِینٍ» (قرآن، نمل: 22)، شیوههای مذکور در بندهای «ج» تا «ز» را مبرهن میسازد.
ح) سرانجام اینکه، نیروی اطلاعاتی باید از هر حیث مورد اعتماد باشد تا کمترین خدشهای در گزارش راه پیدا نکند و اعتماد به فاسقان مایهی پشیمانی است.
نتیجهگیری
در این نوشتار بر آن بودیم که پاسخ دو سؤال محوری را روشن سازیم:1. آیا شیوهی خاصی دربارهی اطلاعات و کسب و تولید خبر در امر حاکمیت و کشورداری و ادارهی امور جامعه در قرآن وجود دارد؟
2. از میان نظامهای رایج اطلاعاتی مانند: الف) در قالب وزارت با عضویت در دولت و کابینه تحت اشراف مجلس نمایندگان؛ ب) سازمان مستقل در مجموعه حاکمیت؛ و ج) نهادی در زیرمجموعهی رهبری و شخص اول نظام، کدام یک را مشروعتر، سالمتر و کارآمدتر ارزیابی میکنید؟
با بررسیهای به عمل آمده، حدس آگاهانهی ما در خصوص پاسخهای فرضی برای دو سؤال محوری مطرح شده به این شرح است:
1. در آیات بسیاری از قرآن کریم و در شرح حال و تاریخ حکومتها از نوع دینی و غیر آن به وجود اقدامات اطلاعاتی در امر حکومت تصریح شده و حاصل شیوهی اطلاعات توصیه شده در مکتب وحی، ضرورت اعتقاد، صداقت، رازداری، قدرت تشخیص و کشف و ضبط و قدرت مانور و تحمل سختیهاست.
2. این پژوهش در خصوص نظام اطلاعاتی حاکم در نظام دینی وجود نهادی تحت فرمان رهبری و شخص اول نظام را ترجیح میدهد.
پینوشتها:
1. استادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم تحقیقات تهران.
منابع تحقیق :- قرآن کریم.
- نهج البلاغه.
- دهخدا، علی اکبر (1341). لغتنامه دهخدا. تهران: سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور.
- طباطبایی، سید محمد حسین. ترجمه تفسیر المیزان. قم: جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.
- فردوسی، ابوالقاسم (1381). شاهنامه فردوسی. تهران: شاهنامه پژوهی.
- قمی، عباس. منتهیالامال. قم: جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.
- عطار، محمد بن ابراهیم (1388). منطقالطیر، تهران: اساطیر.
- مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی (1403 ه.ق.). بحارالانواره بیروت: مؤسسهی الوفاء. چ 2.
- معین، محمد (1387). فرهنگ فارسی (معین). تهران: فرهنگ نما.
https://fa.wikipedia.rg/wiki. هدهد/ 1394/04/08. منبع مقاله :
چیتسازان، امیرحسین، (1388)، آموزش عالی درگسترهی تاریخ و تمدن اسلامی، تهران: پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی، چاپ اول.