کارکرد قاعده‌ی تألیف قلوب در فعالیت اطلاعاتی نفوذ

تأسیس نظام اسلامی در روزگار معاصر نیازمند سازمان‌های اطلاعاتی و نهادهای امنیتی نیرومند و پویا است. اقتدار و پویایی این نهادها در کنار بهره‌گیری از دانش‌های روز، برآمده از ضوابط و مقررات تأسیس و اداره
چهارشنبه، 17 آبان 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
کارکرد قاعده‌ی تألیف قلوب در فعالیت اطلاعاتی نفوذ
کارکرد قاعده‌ی تألیف قلوب در فعالیت اطلاعاتی نفوذ

نویسنده: علی رضایی آدریانی (1)

 

مقدمه

تأسیس نظام اسلامی در روزگار معاصر نیازمند سازمان‌های اطلاعاتی و نهادهای امنیتی نیرومند و پویا است. اقتدار و پویایی این نهادها در کنار بهره‌گیری از دانش‌های روز، برآمده از ضوابط و مقررات تأسیس و اداره نظام اسلامی است. از آنجاکه نظام مقدس جمهوری اسلامی بر پایه‌ی اصل مترقی ولایت فقیه مبتنی بر فقه متعالی شیعه بنا شده است، ضوابط و مقررات سازمان‌های اطلاعاتی و نهادهای امنیتی نیز از قواعد فقه سیاسی و حکومتی فقه شیعه استخراج می‌شود. آن بخش از نیازهای اطلاعاتی نیز که مقررات و ضوابط خاصی در فقه موجود شیعه ندارد، با بهره‌گیری از دیگر قواعد فقهی و اعمال ولایت ولی فقیه، تکمیل می‌شود. یکی از ابعاد ضوابط و مقررات در سازمان اطلاعاتی حکومت اسلامی، تبیین کارآیی و کارکردهای قواعد فقهی سیاسی است. این قواعد از یکسو، مقررات تکاپوهای اطلاعاتی را در چارچوب فقه شیعه تنظیم می‌کنند و از سوی دیگر، افق‌های جدیدی را در فعالیت‌های اطلاعاتی، پیش‌روی سازمان و نیروهای اطلاعاتی می‌گشایند. از این‌رو، بایسته است تا قواعد مرتبط با کارکردهای اطلاعاتی بار دیگر و با رویکردی علمی مورد واکاوی قرار گیرد تا هم ابعاد اثرگذار آن در فعالیت‌های اطلاعاتی بررسی شود و هم دریچه‌های نوینی از خدمت و نظارت اطلاعاتی در اختیار سازمان اطلاعاتی نظام اسلامی قرار گیرد. براین اساس در این مقاله، قاعده‌ی تألیف قلوب از منظر فعالیت نفوذ اطلاعاتی مورد واکاوی قرار می‌گیرد.

مفهوم‌شناسی

1- مؤلفه قلوبهم: واژه «مؤلّفه» از ریشه لغوی «ألِفَ» گرفته شده و در لغت بهمعنای ارتباط پیدا کردن و جوش و پیوند خوردن است. کلمه‌ی «التیام» نیز به‌معنای پیوند و جوش خوردن است از نظر فقهی تألیف قلوب عبارت است از: «حمایت اقتصادی مسلمین و یا کفار از سوی پیامبر، امام و یا ولی امر مسلمین به منظور جلب آنان برای جهاد و اسلام و دفاع از آن» کسانی که چنین مورد کمک و حمایت قرار می‌گیرند «مؤلفه قلوبهم» و یا «مُؤَلَّفَهُ القُلُوب» نامیده می‌شوند (ابراهیم انیس، 1392، ج 1 ص: 23)، (ابن منظور، 1416، ج 1 ص: 180).
2- کافر: در لغت به کسی گفته می‌شود که چیزی را می‌پوشاند یا پنهان می‌کند و در اصطلاح به کسی گفته می‌شود که بی‌دین یا ضدمؤمن باشد، بی‌کتاب، ناگرونده، ناگرویده، ناخستو. کافر در فقه عبارت است از: کسی که به خدا یا پیغمبر و یا یکی از ضروریات دین اعتقاد نداشته باشد (دهخدا، 1372، واژه‌ی کافر)، (طباطبایی، 1417، ج 1 ص: 139).
3- ثَغر: در لغت به‌معنای رخنه و منفذ و دهانه در کوه و دیوار، و به تبع آن محل نفوذ و ورود به جایی و سرزمینی است و ازاین‌رو، در سراسر عصر اسلامی تا روزگار جدید عموماً بر مرزهای دو کشور یا دو قلمرو هم اطلاق شده است (معین، 1375، واژه ثغر)، (دهخدا، 1372، واژه ثغر) در اصطلاح نیز مرز میان دارالاسلام و دارالکفر و یا هر نقطه‌ای که امکان هجوم دشمن از آن باشد و به تعبیر صاحب جواهر، هر موضعی که در مورد آن نگرانی وجود داشته باشد (نجفی، 1981، ج 21، ص: 38).
4- زکات: در لغت به‌معنای رشد و پاکی آمده است. زکات در اصطلاح به صدقه‌ای که شرع میزان آن را معین کرده باشد گفته می‌شود، سهمی که انسان مؤمن آن را از مال خود بیرون گذاشته و به فقیر می‌دهد و در پرداخت آن امید رشد و افزایش مال همراه با خیر و برکت را دارد و موجب پاکی روح پرداخت کننده می‌شود (راغب، 1412، ص: 380)، (نجفی، 1981، ج 15، ص: 2).

قاعده‌ی تألیف قلوب از نظر قرآن و حدیث

در قرآن مجید برای درآمد هنگفت زکات هشت مورد مصرف بیان شده است. زکات مخصوص فقرا، مسکینان، بینوایان، کارمندان دولت اسلامی که مسئول جمع‌آوری زکات‌اند، مؤلفه‌القلوب، آزادی بردگان، ورشکستگان، فی سبیلالله، ابن سبیل. فقهای شیعه و سنی است، همه متفق‌اند که همه مصرف زکات این هشت مورد است که خداوند صریح بیان فرموده است، اما در مورد کیفیت هر یک از عناوین، اختلاف فتوا و نظر جزیی یافته‌اند. «مؤلفهُ القُلُوب» نیز یکی از این موارد هشتگانه است که باید از زکات سهمی به آنان داده شود تا در جهاد و مبارزه شرکت کنند؛ اینان را خداوند به این خاطر «مُؤلَّفَهُ القُلُوب» نامیده است که رهبر و امام مسلمین با پشتیبانی و حمایت مالی جدی آنان، دل‌هایشان را نسبت به اسلام و مسلمین تألیف و پیوند می‌دهد و آنان را برای دفاع از اسلام و یا مبارزه علیه دشمنان اسلام، تشویق و دلگرم می‌سازد. دلیل و دستور پرداخت زکات به مؤلفه قلوبهم محدود به قرآن کریم نمی‌شود و در روایات نیز به آن پرداخته شده است با این تفاوت که در برخی از روایات آمده است که مراد از «مُؤَلَّفَه قُلُوبُهُم» کفّار نیست، بلکه مراد مسلمانان ضعیف‌العقیده‌ای است که پیامبر (صلی الله علیه وآله) برای جذبشان به آن‌ها کمک می‌کرد (کلینی، 1365، ج 2، روایت 2، ص: 411). روایت دیگر هم دلالت دارد بر آن‌که تألیف قلوب مخصوص زمان پیامبر (صلی الله علیه وآله) نیست؛ چون امام باقر (علیه‌السلام) در آن روایت می‌فرماید: شمار آن‌ها در زمان ایشان بیش از گذشته است (کلینی، 1365، ج 2 روایت 3، ص: 411). در روایتی نیز امام صادق (علیه‌السلام) اهل و مستحقّان آیه 58 سوره توبه را بیش از دو سوم مردم معرفی می‌کند و در این آیه، منافقان را از مصادیق مستحقّان صدقات می‌آورد. از دیدگاه قرآن، نفاق گستره وسیعی را شامل می‌شود، مانند: نفاق سیاسی، نفاق عقیدتی و حتی کسانی را که ایمان و عقیده ضعیفی داشته باشند نیز دربر می‌گیرد (کلینی، 1365، ج 2، ح 1 ص: 413). در مجموعه‌ی این روایات تأکید شده که مصداق «تألیف قلوب» مسلمانان ضعیف‌العقیده است؛ چون امام (علیه‌السلام) می‌فرماید: آن‌ها کسانی هستند که خداوند را عبادت می‌کنند و در ظاهر، شهادت به وحدانیت خداوند و رسالت پیامبر (صلی الله علیه و آله) و قرآن می‌دهند، اما با وجود این، درباره پیامبر (صلی الله علیه و آله) و قرآن شک دارند. اگر به آن‌ها خیری برسد راضی می‌شوند و اطمینان می‌یابند و اگر به آن‌ها سختی برسد از اسلام برمی‌گردند و توحید و نبوّت را انکار می‌کنند. درنتیجه اگر مراد از «المؤلّفه قلوبهم» مسلمانان ضعیف‌العقیده باشند، از این‌ روایات نمی‎توان برای بحث «الدعوه الی الله بالطرق السلمیه» به‌عنوان مؤیّد استفاده کرد. اما اگر شامل کفّار شود در این صورت، می‎توان از طریق کمک‌های مالی و اختصاص بخشی از زکات به این امر، برای جذب کفّار به اسلام استفاده کرد. با توجه به تعلیل در آیه و روایات، که در بررسی دیدگاه‌های فقها به آن اشاره می‌شود، سهم تألیف قلوب عام است و شامل کفّار نیز می‌شود.

قاعده‌ی تألیف قلوب در سیره‌ی حکومتی پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)

مهم‌ترین دوره‌ای که به این قاعده از منظر سیاسی عمل شد، دوران حکومت پیامبر اسلام در مدینه بود. پس از فتح مکه از یکسو، سران مشرک مکه و طائف بهناچار اسلام آوردند و از سوی دیگر، اسلام آنان از روی تسلیم واقعی و قلبی نبود و ازاین‌رو، پیامبر اسلام برای جذب آنان به اسلام و مهار فتنه آنان، اقدام به پرداخت زکات به‌عنوان مؤلفه قلوبهم به برخی از سران سابق مشرک کردند. پیامبر اکرم از غنایم جنگ حنین، به ابوسفیان بن حرب، معاویة بن ابوسفیان، حکیم بن حزام، حارث بن حارث بن کلده، حارث بن هشام، سهیل بن عمرو، حویطب بن عبدالعزی، علاء بن جاریة، عیینة بن حصن، اقرع بن حابس، مالک بن عوف، و صفوان بن امیه، به هر کدامشان 100 شتر، و به مخرمة بن نوفل، عمیر بن وهب جمحی، هشام بن عمرو، سعید بن یربوع، عدی بن قیس، و عباس بن مرداس کمتر از 100 شتر داد. پس از تقسیم غنایم سعد بن ابی وقاص به پیامبر اعتراض کرد و گفت: ای رسول خدا به عینیه بن حصن و اقرع بن حابس صد تا شتر بخشیدی، ولی جعیل بن سراقه را رها کردی و چیزی به او ندادی حضرت فرمود: من خواستم دل آن دو را به دست بیاورم (تألیف قلوب) تا مسلمان شوند، ولی جعیل بن سراقه را به اسلامش واگذاشتم. ذوالخویصره تمیمی نیز نزد حضرت آمد و گفت: به عدالت رفتار کن پیامبر فرمود: ویلک من یعدل اذا لم اعدل؟ و‌ای بر تو، اگر من عدالت رفتار نکنم پس چه کسی به عدالت رفتار می‌کند؟
انصار نیز از بابت بخشش‌هایی که به طوایف عرب شد ناراحت شدند. آنگاه سعد بن عباده گله‌ی آنان را به پیامبر رساند، حضرت دستور داد تمامی انصار را در مکانی جدای از دیگر مردم جمع کنند. پس همراه علیبنابی‌طالب نزد آنان رفت و طی سخنانی آنان را راضی ساخت. همچنین در ماجرای پرداخت غنایم به مالک بن عوف مشخص می‌شود که او تا پیش از گرفتن سهم مؤلفه قلوبهم، مسلمان نبوده و تنها به طمع و با وعده گرفتن این سهم مسلمان شده است. پس از پیروزی سپاه اسلام در جنگ حنین و محاصره طایف پیامبر گرامی اسلام از هیئت هوازن پرسید: مالک بن عوف کجاست؟ گفتند: در طایف فرمود: به او بگویید اگر مسلمان نزد من بیاید خانواده و مالش را به او پس می‌دهیم و صد شتر نیز به او می‌بخشم. مالک که پس از جنگ حنین به شهر طایف گریخته بود، شبانه از طایف حرکت کرد و در جعرانه به حضور رسول خدا رسید و اسلام آورد. حضرت اموالش را با صد شتر به او داد و وی را بر مسلمانان قبیله‌اش فرمانروا ساخت (الحمیری، ابن هشام، 1348ش، ج 2 ص: 291-292)، (ابن اثیر، 1371، ج 3، ص: 1130-1131). افرادی که در این فهرست بودند، از مسلمانان ضعیف‌العقیده بودند، ولی پرداخت زکات محدود به اینان نبود و پیامبر به شخصی به نام صفوان بن امیه که از مشرکان بود، نیز زکات پرداخت کرد. زیرا در جنگ حنین به همراه مسلمانان شرکت کرد (مغنیه، 1978، ج 2، ص: 90؛ بحرانی، بی‌تا، ج5، ص: 36). البته پرداخت سهم مؤلفه قلوبهم در داستان‌های پیامبر در مورد غنائم جنگ حنین است و از باب پرداخت سهم مؤلفه قلوبهم از زکات نیست، ولی از آنجاکه تصریح شده این اشخاص سال‌های بعد نیز سهم خود را دریافت می‌کردند، امکان دارد محل پرداخت این سهم زکات بوده باشد. زمان خلافت عمر بن خطاب، به این بهانه که «اسلام نیرومند شده است و نیازی به بخشش به آنان ندارد» و به یک نقل دیگر گفت: «رشوه‌گیری دیگر تمام شد»، زیرا شمار مسلمین کثرت یافته است و پرداخت سهم مؤلفه قلوبهم قطع شد و همین رفتار خلیفه دوم سبب بحث و جدل بین فقهای اهل سنت گردید که آیا با رفتار خلیفه دوم، عمل به این دستور آیه نسخ گردیده یا نه؟ (منتظری، 1413، ج 3 ص: 14).

سیره‌ی رفتاری معصومان در تألیف قلوب

عمل به قاعده‌ی تألیف قلوب تنها با عنوان زکات و سیره حکومتی نبوده است و معصومان در زندگی شخصی و زمانی که متصدی حکومت هم نبوده‌اند، تلاش می‌کردند با رفتار نیکو و حتی پرداخت زکات، از کفار و یا مخالفان تألیف قلوب کنند. این سیره از آن جهت اهمیت می‌یابد که دایره‌ی قاعده‌ی تألیف قلوب را از چارچوب فقهی فراتر می‌برد و به آن کارکرد اخلاقی، تربیتی و اجتماعی می‌بخشد. این گستره‌ی جدید تألیف قلوب می‎تواند الگویی در فعالیت‌های اطلاعاتی و امنیتی باشد. در این الگو حاکم اسلامی و یا سازمان اطلاعاتی، فراتر از موارد مالی قاعده‌ی تألیف قلوب می‎تواند در چارچوب ضوابطی که حاکم اسلامی تعیین می‌کند به تألیف قلوب اقدام کرده و بهویژه فعالیت‌های ضد جاسوسی خود را بر اساس نفوذ و اشراف اطلاعاتی، پیش ببرد: پیامبر گرامی اسلام به دیدار مرد یهودی بیمار رفت. مردی که پیوسته بر سر گرامی پیامبر عظیم‌الشأن اسلام خاکستر می‌ریخت، دیداری که باعث شد یهودی به سمت پیامبر و دین اسلام منعطف شود (مکارم شیرازی، ج 24، 1382 ص: 371).
روزی مردی شامی با دیدن امام حسن آغاز به فحاشی کرد. امام هیچ نگفت و وقتی سخنان مرد به پایان رسید با لبخند به او سلام کرد و فرمود: به گمانم غریبی و مرا با کسی دیگر اشتباه گرفته‌ای. هر خواسته‌ای داری بگو. اگر از ما چیزی بخواهی به تو می‌بخشیم. اگر راهنمایی بخواهی راهنمایی‌ات می‌کنیم، اگر گرسنه‌ای سیرت می‌کنیم، اگر لباس نداری لباست می‌دهیم، اگر نیازمندی نیازت را رفع می‌کنیم، اگر جایی برای سکونت نداری پذیرایت می‌شویم. بهتر است تا هنگام بازگشت به شهر و دیارت مهمان ما باشی. مرد شامی در برابر صبر و گذشت امام متحول شد و گریه‌کنان گفت: گواهی می‌دهم که تو جانشین خدا در روی زمین هستی و خدا بهتر می‌داند پیامبری را در کدام خاندان قرار دهد ای حسن! تو و پدرت بیش از این منفورترین مردم نزد من بودید و اکنون محبوب‌ترین هستید (ابن عساکر، 1400ق، ص: 149). سیره امام مرسی بن جعفر (علیه‌السلام) این‌گونه بود که اگر به آن حضرت خبر می‌رسید که مردی با آن حضرت خوب نیست و پشت سرش بدگویی می‌کند، برایش کیسه‌ای پر از دینار می‌فرستاد و کیسه‌اش بین دویست تا سیصد دینار در آن وجود داشت، این کار حضرت ضرب‌المثل شده بود. یکی از نوه‌های خلیفه‌ی دوم هنگامی که موسی بن جعفر (علیه‌السلام) را می‌دید، شروع می‌کرد به دشنام دادن حضرت علی (علیه‌السلام) و بدرفتاری با موسی بن جعفر (علیه‌السلام) تا این‌که بعضی از شیعیان آن حضرت به وی گفتند اجازه بده تا او را بکشیم، امام (علیه‌السلام) فرمود: نه؛ روزی حضرت در حالی که بر مرکب سوار بود، وارد مزرعه‌ی این شخص شد، آن شخص صدا زد، زراعت و محصول مرا از بین بردی! حضرت به او اعتنایی نکرد، همچنان می‌رفت تا این‌که به نزدیک او رسید، پیاده شد، در کنارش نشست و شروع کرد با او به صحبت و شوخی کردن و گفت: غرامت محصولات چقادر است؟ آن مرد گفت: صد درهم، امام فرمود: چقدر سود آن می‌شود؟ گفت: نمی‌دانم، حضرت (علیه‌السلام) فرمود: من پرسیدم چقدر حدس می‌زنی؟ گفت: صد درهم، امام (علیه‌السلام) سیصد درهم به او داد. پس آن شخص از جا برخاست و سر حضرت را بوسید. از این پس هر وقت امام وارد مسجد می‌شد. آن مرد از جایش بلند می‌شد، بر حضرت سلام می‌کرد و می‌گفت: اللهُ أعلَمُ حَیثُ یَجعَلُ رِسالَتَهُ. امام (علیه‌السلام) به شیعیانش که خواهان کشتن آن شخص بودند، فرمود: کدام یک از این دو کار بهتر بود، آن‌که شما می‌خواستید، یا این کاری که من انجام دادم؟! (مفید، 1380، ص: 296).

دیدگاه فقهای شیعه درباره‌ی سهم «المؤلّفه قلوبهم»

همان‌گونه که در بررسی آیه زکات گذشت، فقهای اهل سنت به دلیل رفتار خلیفه دوم در اصل جواز پرداخت زکات به مؤلفه قلوبهم و نسخ آن اختلاف دارند. این اختلاف در فقه شیعه به صورت دیگری طرح شده است: آیا پرداخت سهم مؤلفه قلوبهم محدود به زمان حضور معصوم (علیه‌السلام) است یا دوران غیبت کبری را نیز شامل می‌شود؟ همچنین اختلاف دیگر در تعیین مؤلفه قلوبهم است. از نظر بعضی از فقها، کفّار مصداق تألیف قلوب هستند، اما بعضی دیگر این سهم را مخصوص مسلمانان ضعیف‌العقیده دانسته‌اند. البته عده‌ای نیز منظور از این واژه را جذب کفّار و مسلمانان ضعیف‌العقیده تلقّی کرده‌اند. همان‌گونه که در بررسی اجمالی روایات گذشت، این اختلاف به دلیل برخی جمله‌های روایات بود که پرداخت زکات را محدود به مسلمانان ضعیفالعقیده می‌کرد. از نظر فقهای شیعه، حکم تألیف قلوب پس از رحلت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به قوت خود باقی است. زیرا این مسأله در زمان حیات پیامبر تا آخرین لحظه پذیرفته می‌شد و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز هیچ سخنی در نسخ آن نازل نشده است. محقق در کتاب معتبر آورده است: حکم تألیف قلوب پس از پیامبر باقی است، چون آن حضرت تا هنگام وفاتش به آن عمل می‌کرد (حلی، 1377، ص: 279). شهید اول نیز در کتاب بیان همین نظریه را تأیید می‌کند. (شهید اول، بی‌تا، ص: 195) از حدائق الناضره بحرانی نیز استفاده می‌شود که پس از رحلت حضرت رسول و در زمان ائمه (علیهمالسلام) این حکم باقی بوده است. بحرانی از طبرسی، صاحب «مجمعالبیان» نیز نقل می‌کند که به شرط وجود امام عادل، حکم تألیف قلوب باقی است و می‎تواند به آن عمل شود (بحرانی، بی‌تا، ج 5، ص: 37). از فقهای متأخر شیعه آقا ضیاءالدین عراقی و امام خمینی (رحمة‌الله علیه) قایل به بقای حکم تألیف قلوب پس از پیامبر هستند (عراقی، 1398، ج 3، ص: 127؛ خمینی، 1390، ج 1، ص: 336). همچنین فقهای شیعه با اکثریت قاطع می‌گویند که پرداخت زکات به مؤلفه قلوبهم، اختصاص به زمان حضور امام معصوم ندارد، بلکه در زمان غیبت نیز اِعمال سیاست تألیف قلوب جایز است. تنها شماری از علما، آن را مخصوص زمان حضور امام (علیه‌السلام) پنداشته‌اند. بحرانی، این نظریه را به شیخ طوسی نسبت داده و گفته است: چون شیخ، تألیف قلوب را فقط درباره جهاد ابتدایی و از لوازم آن می‌داند و از سویی، در زمان غیبت امام زمان (علیه‌السلام) جهاد ابتدایی جایز نیست و پس نتیجه گرفته است که در زمان غیبت امام، تألیف قلوب نیز جایز نیست. پس بحرانی این قول را نقد و بررسی کرده و رد می‌کند و می‌گوید: کلمه‌ی جهاد، فقط به جهاد ابتدایی گفته نمی‌شود، جهاد دفاعی نیز جهاد است و در زمان غیبت، جایز است. بنابه این قاعده، در زمان غیبت امام نیز تألیف قلوب جایز است (بحرانی، بی‌تا، ج 5، ص: 37). امام خمینی (رحمة‌الله علیه) در تحریر الوسیله می‌فرماید: ظاهر این است که حکم تألیف فاراب در زمان ما نیز باقی است (امام خمینی، 1390، ج 1، ص: 336). آقا ضیاء عراقی نیز می‌گوید: تألیف قلوب هر کسی که موجب شوکت و عظمت اسلام باشد، جایز است و اختصاص به کافر یا مسلمان، فقیر یا غنی ندارد، چنان که اختصاص به زمان حضور امام زمان ندارد و آن‌ها که پنداشته‌اند درباره جهاد ابتدایی، تألیف قلوب نیز جایز نیست، به ظاهر حرفشان بی‌مورد و ممنوع است» (عراقی، 1398ق، ج 3 ص: 127).

گستره‌ی قاعده‌ی تألیف قلوب در فقه و سیاست

گروه‌های مؤلفه‌ی قلوبهم چند دسته‌اند:

1- کافرانی که با دادن زکات به آن‌ها نظرشان برای شرکت در جهاد همراه مسلمانان جلب می‌شود (از آن‌ها تنها در جنبه نظامی استفاده می‌شود).
2- کافرانی که به منظور مسلمان شدن به آنان کمک مالی می‌شود.
3- مسلمانانی که از نظر اعتقادی ضعیف هستند؛ به آن‌ها کمک می‌شود تا ایمانشان قوی شود (نجفی، 1981، ج 15، ص: 341).
4- کسانی که در مرزهای کشور اسلامی سکونت دارند (اعم از مسلمان و کافر) اگر به آن‌ها زکات داده شود، مرزها را محافظت می‌کنند.
5- مسلمانانی که همسایه کافر دارند که با دادن زکات به آن‌ها، کافران همسایه به اسلام آوردن تشویق می‌شود (از جهت پی بردن به برنامه اسلام) (جبعی عاملی، 1422، ج 1، ص: 170).
آیا اصل تألیف قلوب اختصاص به یکی از این موارد دارد و یا برعکس، عام است و شامل همه‌ی اینها می‌شود؟ شیخ یوسف بحرانی در این باره می‌گوید: سخنان اصحاب ما در تفسیر کلمه‌ی مؤلفه القلوب و تعیین حوزه عملکرد اصل تألیف بسیار پراکنده و گوناگون است و احتمال‌های زیادی را دربر دارد به گونه‌ای که برخی آن را مخصوص غیرمسلمانان و کفار می‌دانند. برخی دیگر منافقان را مصداق مؤلفه القلوب می‌شمارند و عده دیگر، دسته‌ای از مسلمانان را مشمول آن قرار می‌دهند (بحرانی، بی‌تا، ج 5، ص: 36). نظریه و اقوال فقها درباره این‌که منظور از مؤلفه القلوب چه کسانی هستند، چهار دسته است:
الف) فقط کفار: عده‌ای از فقها معتقدند که تألیف قلوب فقط شامل کفار است که امام مسلمین با این آنان را نسبت به اسلام خوشبین کرده و به همکاری در جهاد و مبارزه جلب می‌کند. شیخ مفید از جمله‌ی طرفداران این قول است (جبعی عاملی، 1422، ج 1، ص: 170). شیخ طوسی می‌گوید: موردی که در آن سهم مؤلفه قلوبهم به مسلمانی داده شود سراغ نداریم و اسلام ابوسفیان نیز واقعی نبوده تا به آن استشهاد کنیم، بنابر این اعطای این سهم اختصاص به کفار دارد. ایشان در کتاب الاقتصاد نیز آورده است: مؤلفه قلوبهم گروهی از کفار هستند که گرایشی به اسلام دارند و از همراهی آنان در جنگ بر ضد اهل حرب بهره برده می‌شود. ظاهر عبارت شرایع محقق حلی، دروس شهید اول و لمعه نیز ظاهر در اختصاص مؤلفه قلوبهم به کفار است (منتظری، 1413، ج 3، ص: 215).
ب) منافقان: قول دیگر این است که اصل تألیف قلوب تنها شامل منافقان می‌شود تا با این آنان دلشان نرم شده و از نفاق خود دست بردارند. شهید اول در کتاب «بیان» این قول را به ابن جنید نسبت داده است که یکی از بزرگان فقهای شیعه است (المعتبر، ص: 279). در سیره‌ی پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز مواردی دیده می‌شود که در آن‌ها منافقان را «تألیف قلوب» کرده است؛ مانند: ابوسفیان و .... اسکافی نیز مؤلفه القلوب را تنها منحصر به منافقان می‌داند (حکیم، 1416، ج 9، ص: 246).
ج) مسلمانان ضعیف‌الایمان: قول دیگر این است که اصل تألیف قلوب شامل حال مسلمانانی است که به توحید خدا و نبوت حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) اعتراف دارند. اما دارای ایمانی ضعیف و متزلزل و مضطرب هستند؛ با به کار گرفتن اصل تألیف و تحبیب قلوب گرایش آنان به اسلام زیادتر می‌شود و از تزلزل و اضطراب بیرون می‌آیند. شیخ یوسف بحرانی از جمله‌ی قائلان و هواداران این قول است (بحرانی، بی‌تا، ج 5، ص: 37).
د) کفار، منافقان و مسلمانان: نظریه و قول دیگر این است که اصل تألیف قلوب، یک اصل «عام» است شامل همه‌ی مصادیق ذکر شده مانند کفار، منافقین، مسلمین ضعیف‌الایمان، مسلمانان مرزنشین و.... می‌شود و همه را در برمی‌گیرد. صاحب جواهر در این باره گفته است: «یکی از اوصاف مستحقین، ایمان به‌معنای اخص است. پس به جمیع اقسام کافر، زکات اعطال نمی‌شود، مگر در غیر تألیف و فی سبیل الله» (نجفی، 1981، جلد 15 ص: 378). مرحوم سید نیز در عروه گفته‌اند: «به جمیع اقسام کافر و به کسی که از فرقه‌های مسلمین است و به خلاف حق اعتقاد دارد و مستضعفین فکری و عقیدتی از این فرقه‌ها، زکات داده نمی‌شود، مگر از سهم مؤلفه و سهم فی سبیل‌الله» (طباطبایی یزدی، 1419، ج 4 ص: 124). آقای خویی هم در خصوص دلیل اعطاء زکات به مؤلفه و این‌که ایمان در آن‌ها شرط نیست می‌فرماید: «در مؤلفه ایمان شرط نیست زیرا هدف از پرداخت، تألیف قلوب و جلب به اسلام و ایمان است» (خویی، 1418، ج 24 ص: 134). آقا ضیاء عراقی نیز معتقد است که تألیف قلوب عمومیت دارد و شامل کفار و غیر مسلمانان نیز می‌شود (عراقی، 1398، ج 3، ص: 127). ایشان در تحریرالوسیله نیز چنین می‌فرماید: مؤلفه قلوبهم آن عده از کفار هستند که با تألیف قلوب، قصد می‌شود که آنان به جهاد و مبارزه ترغیب شوند و یا این‌که به دین اسلام گرایش یابند. همین‌گونه آن عده از مسلمانان که عقیده‌ی آنان نسبت به اسلام ضعیف است، مشمول تألیف قلوب هستند.» (خمینی (رحمة‌الله علیه)، 1390، ج 1، ص: 336، مسأله 12). «اولین وصف دریافتکنندگان زکات، ایمان است. پس به کافر، مخالف حق (حتی اگر شیعه باشد)، مستضعفین فکری فرقه‌های اهل تسنن، زکات اعطا نمی‌شود، مگر از سهم مؤلفه قلوبهم» (امام خمینی (رحمة‌الله علیه)، 1390، ج 1 ص: 339). همانگونه که از جمع اقوال به دست می‌آید، پرداخت زکات به اقسام کافر (حربی و کتابی)، مخالفان حق اهل تشیع و اهل تسنن (مسلمین ضعیف العقیده و العقول) و مستضعفین فکری و عقیدتی از سهم مؤلفه بلامانع است و وقوع پرداخت و اجازه به اعطاء به این افراد، ادلّ دلیل بر مصادیق واقعی مؤلفه هستند.

تأثیر قاعده‌ی حفظ نظام بر توسعه‌ی اطلاعاتی تألیف قلوب

قاعده‌ی وجوب و مصلحت حفظ نظام به‌عنوان قاعده محوری در فقه سیاسی مطرح است. این قاعده، حکم اولیه بوده و بر دیگر قواعدی که در فقه سیاسی کاربرد دارند، حکومت دارد. ازاین‌رو، قواعدی مانند نفی سبیل کفار بر مسلمین، حرمت اعانه بر اثم، حرمت تقویت کفر و حرمت فروش سلاح به کفار همگی از قواعدی هستند که اجراء یا دامنه آن به جهت مصلحت نظام، در اختیار حاکم اسلامی است. با توجه به پذیرش اصل ولایت فقیه و حیطه‌ی اختیارات او و لزوم تأسیس حکومت دینی در عصر غیبت، عمل به این قواعد سیاسی، تحت‌الشعاع تصمیم‌های حاکم اسلامی قرار دارد و حاکم اسلامی می‎تواند در محدوده‌ی شرع مقررات خاص جعل و بر اساس اصل منطقه‌الفراغ یا رعایت مصلحت عمومی یا ولایت مطلقه، قوانین حکومتی متغیر تعیین کند تا اهداف مورد نظر در فعالیت اطلاعاتی محقق شود. بنابراین، هر قاعده و حکمی که محدودکننده مصلحت نظام باشد، مردود است. در حکومت اسلامی، که بر مبنای «ولایت فقیه» است، ولی فقیه باید تشخیص دهد که آیا حکم حکومتی یا حکم ثانوی مخالف با حکم اوّلی است یا نه؟ تشخیص ولیّ‌فقیه نیز بر اساس سلیقه شخصی نیست، بلکه ضوابط شرعی بر آن حاکم است. در تشخیص مصادیق هم اینکه کدام یک مصلحت اقوا دارد، باید کارشناسی قوی صورت گیرد. برای مثال، شاید قراردادی بر اساس عنوان‌های اولیه فقهی درست نباشد، ولی با کار کارشناسی و با توجه به ملاک‌هایی که در شرع مقدّس وجود دارد، مشخص شود که مصالح بزرگی برای مسلمانان دارد. برای شناخت مصالح حکومتی و قضایای وقتیه، قاعده‌ی کلی وجود ندارد، بلکه با توجه به قراین می‎توان فهمید که آیا حکمی حکومتی و مربوط به زمان خاصی بوده، یا اینکه حکمی دایمی است. برای مثال، حضرت علی (علیه‌السلام) برای اسب‌ها زکات وضع کرد. این یک اقدام حکومتی بود. ازاین‌رو، هیچ فقیهی فتوا نداده است که به اسب هم زکات تعلّق می‌گیرد. نمونه دیگر برای شناخت قضایای وقتیه و مصالح حکومتی درباره نماز جماعت است: روایات بسیاری در باب نماز جماعت به این مضمون وارد شده است: کسی که در نماز جماعات حاضر نشود خانه او را آتش بزنید (عاملی، 1414، ج 8، ص: 291). در زمان رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و پس از ایشان، مسجد محل صدور بخش‌نامه‌ها، آیین‌نامه‌ها و تصمیمات حکومتی بوده است و کسی که در مسجد حاضر نمی‌شد به‌معنای نقض بیعت و اقدام علیه حکومت تلقّی می‌شد. حضرت علی (علیه‌السلام) عده‌ای را احضار کرد و به آن‌ها فرمود: اگر در مسجد حاضر نشوید سهمتان را از بیت‌المال قطع می‌کنم. این روایات در فضایی حکومتی صادر شده است و با دگرگونی الزامات زندگی معاصر، برداشت دیگری از این ‌روایات صورت می‌گیرد و فقها با توجه به این مسائل، شرکت در نماز جماعت را مستحب می‌دانند (عاملی، 1414، ج 8، ص: 291). در بحث قاعده تألیف قلوب نیز از منظر مصلحت نظام اسلامی، به باور فقهای شیعه، بر حاکم اسلامی لازم است بخشی از زکات را در به دست آوردن دل کفار یا مسلمانان ضعیف‌الایمان هزینه کند. صاحب العروه الوثقی اهداف تألیف قلوب کفار را ایجاد الفت و میل به اسلام و ایجاد انگیزه در کفار برای کمک به مسلمانان در جهاد یا دفاع می‌داند، به علاوه، اهداف تألیف قلوب مسلمانان را تقویت اعتقاد مسلمانان ضعیف‌الایمان و ایجاد میل در آن‌ها برای شرکت در جنگ تلقی می‌کند (یزدی، 1419، ج 2، ص: 312). بنابراین، زکات مالیاتی است که شارع برای مصارف حکومت وضع کرده تا حاکم نیازهای جامعه را از این راه برآورده سازد و بدیهی است که یکی از مهم‌ترین نیازهای جامعه، حفظ اعتقادات و دین مردم و دفاع از کیان کشور اسلامی است. با چنین پیش فرضی، نهادهای اطلاعاتی و گستره فعالیت‌های آن به‌عنوان پشتوانه حفظ و استقرار نظام اسلامی، از موارد مصرف زکات مؤلفه قلوبهم است. البته بیشتر پژوهشگرانی که قاعده‌ی تألیف قلوب را از نظر فقه سیاسی بررسی کرده‌اند، همانند صاحب حدائق الناظره، کارکرد آن را محدود به مسلمانان ضعیفالعقیده و جنبش‌های اسلامی غیر شیعه کرده‌اند و اشاره‌ای به دو مورد دیگر که منافقان و کفار است نکرده‌اند، ولی مصداق آن محدود به این گروه نیست و همانگونه که محقق حلی تصریح کرده‌اند، بستگی به تشخیص حاکم اسلامی و ولی فقیه دارد: این‌که از غنایم جنگی برای «مولّفةالقلوب» سهمی در نظر گرفته شود یا نه، منوط به مصلحتی است که امام تشخیص می‌دهد (حلی، 1407، ج 2، ص: 574). فعالیت‌های اطلاعاتی به ویژه با رویکرد نفوذ، جذب و کشف توطئه دشمنان کارکردی همانند فروش سلاح به کفار دارد. همانگونه که فروش سلاح به کفار در حال جنگ یا صلح حرام است (ر.ک: خمینی "رحمة‌الله علیه"، 1390، ج 1، ص: 486) و در حال جنگ حرمت اعانه بر اثم نیز می‌یابد، ولی مطلق حرام نیست و از دیدگاه شرع در مواردی مجاز می‌شود؛ امام خمینی (رحمة‌الله علیه) در بحث «مکاسب محرّمه» در خصوص فروش سلاح به دشمن برخلاف نظریه رایج فقهی، اظهار نظر دیگری دارند. نظریه رایج این است که در زمان جنگ نمی‎توان به کفار و دشمنان دین اسلحه فروخت و تنها در زمان صلح فروش اسلحه مجاز است. مستند این فتوای مشهور روایاتی است که در این زمینه وارد شده است. اما امام خمینی (رحمة‌الله علیه) یادآور می‌شوند: نخست؛ موضوع حکم «مطلق سلاح» نیست، بلکه موضوع «سلاح روز» است که در شرایط مختلف زمانی و مکانی تغییر می‌کند. آنچه در گذشته سلاح جنگی شمرده می‌شد، و امروزه کاربرد خود را در میدان‌های جنگ از دست داده و چه بسا در موزه‌ها نگهداری می‌شود، موضوع حکم مورد بحث نیست.
دوم؛ طرف معامله «مطلق دشمنان دین» هم نیست، بلکه «دولت یا سازمان دشمن دین» است که می‎تواند به جنگ با مسلمانان برخیزد، نه افراد که از چنین توان و موقعیّتی برخوردار نیستند. سوم؛ مسئله «فروش سلاح به دشمنان دین» از موضوعات سیاسی است که تابع مصالح روز است. چهبسا مصلحت مسلمانان در فروش اسلحه، بلکه رایگان دادن آن به دولت یا سازمانی از دشمنان دین باشد که با دشمنی نیرومندتر در حال جنگ است تا با آن دشمن نیرومند مسلمانان تضعیف شده یا شکست بخورد و با آن مسلمانان از شرّ وجود یک دشمن قوی راحت شوند و چه‌بسا مصلحت اقتضا کند که حتّی در زمان صلح هم سلاحی به دشمنان دین فروخته نشود که به تقویت آنان بیانجامد و خطری بالقوّه برای مسلمانان باشند، مانند فروش سلاح به کفار در جنگ یکدیگر یا برای تقویت بودجه دولت اسلامی و فعال شدن کارخانه‌های تسلیحاتی، البته به شرط این‌که کفار از این سلاح‌ها علیه مسلمین استفاده نکنند. در مورد قاعده تألیف قلوب نیز هدف شارع از تعیین این سهم، متمایل ساختن و گرایش دادن دل‌ها نسبت به دین اسلام و یا تثبیت مؤمنان در مقام ایمان و یا تقویت ایمان ضعیفالایمان‌ها و کسب یار و هوادار برای اسلام و یا در مصون نگاه داشتن اسلام و دولت آن از شرّ و ضرر احتمالی است و این منظور شارع، گاه با دادن کمک اقتصادی به برخی از دولت‌ها و گاهی نیز با حمایت اقتصادی به جمعیت‌ها و دسته‌ها و قبایل مسلمان و غیرمسلمان عملی می‌شود.

کارکرد اطلاعاتی قاعده‌ی تألیف قلوب

در کنار عنوان «مصلحت نظام»، عنوان «حفظ نظام» نیز مطرح است. معنای سیاسی و روزآمد «حفظ نظام» پاسداری حاکمیت اسلامی و جلوگیری از رخنه دشمن به «دارالاسلام» است که از آن گاهی به «حفظ وطن اسلامی»، «حفظ بیضه اسلامی» و «حفظ دارالاسلام» تعبیر می‌کنند. محقق نایینی می‌نویسد: حفظ بیضه اسلام از مهم‌ترین واجبات است. از دیدگاه امام خمینی (رحمة‌الله علیه) حفظ حکومت بر تمام واجبات شرعی مقدم است: «مسأله‌ی حفظ نظام جمهوری اسلامی در این عصر و با وضعی که در دنیا دیده می‌شود و با این نشانه‌گیری‌هایی که از چپ و راست و دور و نزدیک نسبت به این مولود شریف می‌شود از اهم واجبات عقلی و شرعی است که هیچ چیز به آن مزاحمت نمی‌کند و از اموری است که احتمال خلل در آن عقلا منجز است» (صحیفه امام، 1378، ج 19، ص: 153، سخنرانی 63/11/22). با توجه به اهمیت حفظ نظام جمهوری اسلامی، نیروهای اطلاعاتی نه تنها از این وظیفه مستثنی نیستند، بلکه از باب قانون مرابطه که در کتاب جهاد به آن پرداخته می‌شود، رسالت اصلی آنان حفظ نظام اسلامی می‌باشد. مرابطه به‌ معنای رصد دایم مرزهای نظام اسلامی است (آصفی، 1421، ص: 389). همانگونه که در بررسی معنای ثغور گذشت، مرز نظام اسلامی تنها مرزهای جغرافیایی نبوده و هر موضعی که در نظام اسلامی درباره آن نگرانی از نفوذ دشمن وجود داشته باشد، ثغر و مرز اسلامی به حساب می‌آید (نجفی، 1981، ج 21، ص: 92). از این‌رو، در انجام رسالت خطیر مرابطه و پایش دایم ثغور که از رسالت‌های نیروها و سازمان‌های اطلاعاتی است می‎توان از قاعده‌ی تألیف قلوب، کمک گرفت. قاعده تألیف قلوب در فعالیت‌های اطلاعاتی و مرابطه، بر اساس وجوب حفظ نظام، ابعاد گوناگونی می‌یابند. گستره و ابعاد این قاعده، وابسته به گستره‌ی وظایف و رسالت اصلی سازمان‌های اطلاعاتی است. از آن‌جاکه بخشی از فعالیت سازمان‌های اطلاعاتی در کشورهای دیگر است، بررسی قاعده‌ی مؤلفه قلوبهم این منظر کارکردی ویژه می‌یابد. هدف سازمان‌های اطلاعاتی از فعالیت در کشورهای دیگر عبارتند از:
- شناخت کامل و کافی درباره نقاط قوت و ضعف حکومت‌ها (مرابطه به‌معنای عام)؛
- شناسایی احزاب و تشکیلات سیاسی و... موافق و مخالف دولت؛
- به دست آوردن اخبار و اطلاعات برنامه‌های مختلف دولت به دست آوردن اطلاعات نظامی و تخمین قدرت دفاعی کشور (آمار نفرات، نوع و شمار تجهیزات نظامی)؛
- شناسایی فردی شخصیتهای مهم؛
- نفوذ در مراکز علمی و پژوهشی؛
- شناسایی و چگونگی کار در مراکز مختلف اقتصادی، فرهنگی و ...؛
عمده‌ترین راه‌های به دست آوردن اخبار و اطلاعاتی که در بالا به آن اشاره شد از سوی سازمان‌های اطلاعاتی با بهره‌گیری از شیوه‌های زیر است:
1. نفوذ: به معنی رخنه در هر اداره، ارگان و یا تشکیلاتی برای انجام مقاصد مختلف است. جاسوسان همواره پس از نفوذ و محکم کردن جاپای خود در آن محل مأموریت‌های متعددی را انجام می‌دهند، این مأموریت‌ها می‎تواند از کسب اخبار و اطلاعات تا انجام خرابکاری و ترور باشد. جاسوسان به دو گروه نفوذی و استخدامی تقسیم می‌شوند. نفوذیان کسانی هستند که از آغاز جاسوس بوده و دوره‌ها و آموزش‌های لازم را پیش‌تر در مراکز خود کسب کرده‌اند، سپس به‌عنوان‌های مختلف در هر کجا که لازم باشد نفوذ کرده و عملیات خود را آغاز می‌کنند.
2. نیروهای استخدامی (2): استخدامی‌ها اشخاصی هستند که در جایی که کار می‌کنند دسترسی به اطلاعات همکاران و اداره خود دارند، این افراد ویژگی‌ها و شرایط لازم برای جاسوس شدن را دارند و سازمان‌های جاسوسی با به خدمت گرفتن آن‌ها اخبار و اطلاعات لازم را دریافت می‌کنند. هر کسی اعم از هم وطن یا خارجی با هر شغلی نظیر دیپلمات، کارمند، خبرنگار، عکاس، فیلمبردار، توریست، پناهنده و... می‎تواند یک جاسوس باشد. همکاری هر دو دسته نیروهای نفوذی اطلاعاتی و نیروهای استخدامی بیگانه در قالب قانون و فرایند جاسوسی «تهدید پیشرفته مستمر» قابل تعریف است. قانون تهدید پیشرفته مستمر، روش‌های پیشرفته و همواره پنهان برای به دست آوردن مستمر اطلاعات درباره فرد یا گروهی از افراد از جمله دولت‌های خارجی است. در این روش، نفوذ اطلاعاتی و حمله از راه نظارت مستمر و تعامل به منظور دستیابی به اهداف تعریف شده است. این روش، با بهره‌گیری از الگوی سنتی " آهسته و پیوسته " روش موفقی در نفوذ و جذب اطلاعاتی می‌باشد. در فعالیت‌های اطلاعاتی بر اساس ضرورت‌ها و نیازهای نظام اسلامی می‎توان به جای نفوذ نیروهای اطلاعاتی که خطرات بالقوه سیاسی و امنیتی دارد، از نیروهای استخدامی درون کشور بیگانه به‌ویژه در نهادهای اطلاعاتی و حساس بهره برد. از آن‌جاکه رسالت اطلاعاتی در نظام اسلامی محدود به موارد امنیتی و نظامی نبوده و فعالیت‌های علمی (دانش‌بنیان)، اقتصادی (کسب فناوری‌های نوین و روزآمد) و... را شامل می‌شود می‎توان با بهره‌گیری از قاعده تألیف قلوب و هزینه کرد زکات، اقدام به جذب نیروهای اطلاعاتی بیگانه کرد. البته از آنجاکه جذب نیروهای بیگانه که دارای قابلیت‌های اطلاعاتی ویژه در حیطه‌ی کاری خود باشند، با مخاطراتی برای آن‌ها همراه است، کارایی قاعده تألیف قلوب در نفوذ اطلاعاتی، نیاز به بهره‌گیری از قاعده استجاره و استئمان (به‌عنوان قاعده مکمل قاعده‌ی تألیف قلوب) است تا این خطرات به حداقل برسند. قاعده استجاره و استئمان که در کتاب جهاد از آن بحث می‌شود کاربردی جدی در فعالیت‌های اطلاعاتی دارد. با بهره‌گیری درست و دقیق از قاعده‌ی تألیف قلوب، نیروهای نفوذی اطلاعاتی می‎توانند به شناسایی افراد استخدامی مستعد در سیستم‌های اداری، اقتصادی، نظامی و ... بیگانه اقدام کنند و پس از جذب آنان (تألیف قلوب) به نظام و سیستم اطلاعاتی خودی، برای بهره‌برداری بیش‌تر، آنان را به محدوده امن خودی (استجاره و استئمان) منتقل سازند.

تأثیر قاعده‌ی استجاره و استئمان در نفوذ اطلاعاتی

قاعده استئمان از قواعد فقه سیاسی است و به معنی طلب امان و پناه دادن به کافری از سوی مسلمان است تا وارد دارالاسلام شده و خودش و اموالش در امنیت باشد. از آن‌جاکه شخص کافر و اموال او بهویژه از نوع حربی هیچ نوع احترامی ندارد، این قاعده برای موارد استثنایی وضع شده است. گستره‌ی این قاعده بهگونه‌ای است که موارد جنگ و صلح، تجارت و غیرتجارت، کافر داخل سرزمین‌های مسلمانان و کافر ساکن سرزمین‌های دارالکفر را نیز شامل می‌شود (آصفی، 1421، ص: 377). ادله جواز این قاعده آیه 6 سوره توبه، روایات جواز اعطاء امان از سوی مسلمین (عاملی، 1414، ج 15 باب 20) است. البته فقهای شیعه درباره گستره آن سه دسته شده‌اند. یک گروه مانند صلاح‌الدین حلبی معتقدند که اماندادن به کافر تنها از سوی امام مسلمین و نماینده او در جهاد امکان دارد. یک دسته مانند صاحب جواهر معتقدند این قاعده را مطلق و برای همه مسلمین حتی بردگان مسلمان و زنان جاری می‌دانند. دسته سوم مانند شیخ طوسی بر این باور است که امام و رهبر جامعه اسلامی به صورت مطلق امکان امان دادن به کفار حربی را دارد، ولی آحاد جامعه اسلامی به صورت عمومی نمی‎توانند به کفار حربی امان بدهند و امان دادن آنان محدود به تعداد کمتر از ده نفر است (نجفی، 1981، ج 21، ص: 94). در فعالیت‌های اطلاعاتی بهره‌گیری از قاعده‌ی اماندادن از آنجاکه به مصالح و حفظ نظام مربوط می‌شود از یک‌سو، وابسته به اذن و نظارت حاکم اسلامی است و از سوی دیگر، می‌بایست با دقت و مراقبت کامل صورت گیرد تا مورد سوءاستفاده سیستم‌های ضد اطلاعاتی و نفوذی دشمن قرار نگیرد. این قاعده به‌عنوان مکمل قاعده‌ی تألیف قلوب در فعالیت نفوذ اطلاعاتی تأثیر دوچندان دارد. با بهره‌گیری از این دو قاعده فقهی، سازمان اطلاعاتی نظام اسلامی می‎تواند نیروهای مستعد خارجی در جایگاه‌های حساس (اطلاعاتی، نظامی، علمی، سیاسی و...) را با نفوذ اطلاعاتی را شناسایی کند. آنگاه با بهره‌گیری از قاعده تألیف قلوب، نظر آنان را برای همکاری با سازمان اطلاعاتی نظام اسلامی جلب کرد و در نهایت، به منظور حفظ جان نیروی اطلاعاتی خارجی، به آنان از سوی نهاد اطلاعاتی نظام اسلامی امان داده و آنان را در سایه مراقبت و امنیت نظام اسلامی قرار داد.

بهره‌گیری از نظام قواعد فقه سیاسی در تکاپوهای اطلاعاتی بین‌المللی

آنچهکه در بررسی کارکردهای اطلاعاتی قاعده تألیف قلوب و قاعده استئمان به‌عنوان مکمل آن بررسی شد، به‌عنوان الگویی رایج در سیستم‌های اطلاعاتی و ضد اطلاعاتی دنیا در قرون معاصر مورد بهره‌برداری قرار می‌گیرد. در این سیستم، نیروهای مؤثر اطلاعاتی در کشور بیگانه شناسایی و جذب سیستم اطلاعاتی خودی می‌شوند (قاعده‌ی تألیف قلوب) آنگاه برای بهره‌برداری از اطلاعات آنان و حفظ امنیت جانی آن‌ها، نیروی جذب شده به کشور مقصد و یا کشور واسطه‌ای برده می‌شود (قاعده استئمان و استیجار). دو نمونه از کارآیی این دو قاعده فقهی در نظام اطلاعاتی عبارتند از:
شناسایی و جذاب کوزیچکین (3) نیروی اطلاعاتی شوروی پیشین در ایران و انتقال او به انگلستان نمونه‌ای از کارآمد بودن این شیوه فقه سیاسی- اطلاعاتی در عملیات نفوذ است (کوزیچکین، 1370). پناهندگی ادوارد جوزف اسنودن (4)، کارمند پیشین سازمان سیا و افشاگر کنونی به روسیه نیز مورد دیگری از کارآیی قواعد فقه سیاسی در نفوذ و جذب نخبگان اطلاعاتی است. جالب آن‌که چنین شخصیتی تا چندی دنبال مکانی امن به‌عنوان پناهنده می‌گشت و سرانجام پس از مدتی آوارگی سر از روسیه درآورد و با عنوان پناهنده، اطلاعات با ارزش خود را در اختیار روس‌ها قرار داد (هاردینگ، 1394).

نتیجه‌گیری

پژوهشگرانی که قاعده تألیف قلوب را از نظر فقه سیاسی نوین بررسی کرده‌اند، کارکرد آن را محدود به نفوذ در مسلمانان ضعیف‌الایمان، اهل سنت و مسیحیان در جهان سوم نموده و پیشنهاد تأسیس دایره‌ای در سفارتخانه‌های ایران به‌عنوان دایره تألیف قلوب کرده‌اند. این پیشنهاد بیش از آن‌که به کارکرد و حکمت جعل قاعده‌ی تألیف قلوب نظر داشته باشد، کارکردی همانند تأسیس کمیته امداد امام خمینی (رحمة‌الله علیه)، در کشورهای جهان سوم دارد. حال آن‌که فلسفه تشریع قاعده تألیف قلوب، بهکارگیری آن از سوی نظام و رهبر جامعه اسلامی نسبت به سران و عناصر بانفوذ در جامعه است. گستره این قاعده‌ی شامل کفار، اهل کتاب، منافقان و مسلمانان ضعیف‌الایمان می‌شود، ولی به‌معنای به کارگیری در افراد ضعیف و جهان سومی نیست. هزینه هنگفتی که در پرداخت سهم مؤلفه قلوبهم از سوی پیامبر اکرم به سران کفر و نفاق، انجام شده و در فقه شیعه نیز بر آن تأکید شده به منظور اثرگذاری بر افراد متنفذ است. پیامبر اکرم هرگز از سهم مؤلفه قلوبهم برای جذب قبایل و افراد ضعیف جامعه به‌عنوان مؤلفه قلوبهم استفاده نکردند و به ناگاه اعتراض برخی کوته‌بینان به پیامبر اکرم نیز ناشی از همین تفکر سوسیالیستی بود. تشریع قاعده‌ی تألیف قلوب از سوی آفریدگار هستی و اجرای آن از سوی پیامبر اکرم، به منظور اثرگذاری بر نخبگان و خواص جامعه است. البته آنچه که در زمان پیامبر اجرایی شد، محدود به نخبگان سیاسی و اجتماعی بود و در روزگار ما، ولی فقیه به‌عنوان جانشین پیامبر اکرم و امام معصوم می‎تواند این دایره را توسعه دهد. البته این توسعه با حفظ اصول قاعده‌ی تألیف قلوب و مربوط به جامعه نخبگان و خواص خواهد بود با این تفاوت که در روزگار نوین، نخبگان افزون بر حوزه سیاست، شامل نخبگان حوزه اقتصاد، نظامی، علمی و اطلاعاتی نیز می‌شود. ازاین‌رو رویکرد جدید به این قاعده و در زمان تشکیل حکومت اسلامی نیز، یکی از کارکردهای قاعده تألیف قلوب و استئمان، در فعالیت اطلاعاتی نفوذ است. بر اساس این دو قاعده‌ی کاربردی و راهگشا، رهبری جامعه اسلامی بر اساس مصلحت حفظ نظام و با مشاوره خبرگان اطلاعاتی می‎تواند به عملیات نفوذ و پناهندگی به مأموران اطلاعاتی خارجی اقدام کنند. اینگونه عملیات از یک‌سو، به منظور دستیابی به اطلاعات ضروری در ابعاد نظامی، اقتصادی، سیاسی و... است و از سوی دیگر، به کارایی اصلی آن، عملیات افشاگری از سوی مأموران نخبه و مطلع خارجی بر ضد جهان سلطه است. بدیهی است که این افشاگری در دنیای امروز که اثرگذاری بر افکار عمومی از راه رسانه‌های عمومی حرف اول را می‌زند، کارآیی بسیاری در پیشبرد اهداف سیاسی و تبلیغی نظام اسلامی دارد. با بهره‌گیری از قواعد فقه سیاسی در فعالیت اطلاعاتی نفوذ و افشاگری، می‎توان مواردی مانند افشاگری‌های ادوارد اسنودن را با اشراف اطلاعاتی نظام اسلامی و به نفع جهان اسلام طراحی و اجرا کرد.

پی‌نوشت‌ها:

1- طلبه حوزه علمیه قم (خارج فقه و اصول)، کارشناسی ارشد تهیه کنندگی، دانشکده صداوسیما.
2- نقل و نظر: منظور نویسنده از نیروهای استخدامی، عملیات‌های جلب همکاری است.
3- کوزیچکین در سال 1947 در مسکو به دنیا آمد و پس از اتمام مدرسه به سربازی فراخوانده شده و مدت سه سال در شهر‌ هاگنو، در مرز بین دو آلمان انجام وظیفه می‌کرد. هنوز خدمت وظیفه را به پایان نبرده بود که به عضویت حزب کومونیست شوروی درآمد و از این طریق ورود او به انستیتوی کشورهای شرقی و آفریقایی آسان گردید. با توجه به این‌که رشته تحصیلی او زبان فارسی و کشور ایران بود در سال 1974 برای کارآموزی عازم ایران گردید و پس از یک سال به شوروی بازگشت و وارد کاگ ب شد. کوزیچکین در سال 1977 به‌عنوان جاسوس حرفه‌ای، ولی در پوشش دیپلوماتیک کاردار امور کنسولی وارد تهران شد. وی تا سال 1982 در تهران ماموریت‌های متعددی انجام داد که از موارد شناخته شده می‎توان به ارتباط مستمر با حزب توده ایران، اشاره کرد. کوزیچکین در سال 1982 از طریق مرزهای شمال ایران به ترکیه گریخت و سپس به انگلستان اعزام شد. از جمله اطلاعاتی که او در اختیار مقامات غربی گذاشت، فعالیت‌ها و اسامی اعضای حزب توده ایران بود این اطلاعات به دستگیری، محاکمه و اعدام بعضی از اعضا، و فروپاشی حزب توده ایران و باعث اخراج شبارشین و 20 افسر اطلاعاتی شوروی از ایران گردید.
4- ادوارد جوزف اسنودن متولد 21 ژوئن 1983 میلادی، افشاگر کنونی و کارمند سابق سازمان سیا و پیمانکار آژانس امنیت ملی است. اسنودن در ژوئن 2013 اطلاعات طبقه‌بندی شده‌ای از برنامه‌های فوق سری اِن‌اسِ‌ای از جمله برنامه‌ی شنود را به نشریات غربی فاش کرد.

منابع تحقیق :
- قرآن کریم.
- آصفی، محمد مهدی (1379)، الجهاد، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول،
- ابراهیم انیس و دیگران (1392)، المعجم الوسیط، ط. الثانیه، قاهره،
- ابن منظور، محمّدبن مکرّم (1416)، لسان العرب، بیروت، داراحیاء التراث العربی،
- ابن اثیر، عزالدین بن ابن اثیر (1371)، تاریخ کامل، ترجمه: دکتر سید حسین روحانی، تهران، اساطیر، ج اول.
- ابن عساکر، هبه‌الله علی بن حسن (1400)، ترجمه امام الحسن از تاریخ دمشق، بیروت
- اردبیلی، احمد (1413)، مجمع الفائده و البرهان، قم، مؤسسه نشر اسلامی،
- اصفهانی، راغب (بی‌تا)، المفردات فی غرائب القرآن، قم، نشر الکتاب، چاپ دوم،
- بحرانی، یوسف (بی‌تا)، الحدائق الناظره فی احکام العتره الطاهر، چاپ سنگی، بی‌جا،
- حلی، ابوالقاسم نجم‌الدین جعفربن الحسن (1377)، المختصر النافع، تهران، نشر الهام،
- الحلبی، ابن زهره (1417)، غنیه النزوع، تحقیق ابراهیم بهادری، قم، مؤسسه الامام الصادق، حلّی، جعفر بن حسن (1407)، المعتبر فی شرح المختصر؛ تحقیق: محمدعلی حیدری و دیگران؛ مؤسسه سید الشهدا (علیه‌السلام)، چاپ اول، قم،
- حکیم، محسن (1416)، مستمسک العروه، دارالتفسیر، قم، چاپ اول
- الحمیری، ابن هشام (1348)، زندگانی محمد (صلی الله علیه وآله وسلم) پیامبر اسلام (ترجمه سیرة النبویة) ترجمه: سید‌ هاشم رضوی محلاتی (تهران: کتابفروشی اسلامیه)
- خمینی، سید روح الله (1390)، تحریرالوسیله، قم، انتشارات اسماعیلیان
- خمینی، سید روح الله (1378)، صحیفه امام (مجموعه 22 جلدی)، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی،
- خویی، سید ابوالقاسم موسوی (1418)، موسوعة الإمام الخوئی، 33ج، مؤسسه‌ی إحیاء آثار الإمام الخوئی، قم،
- خویی، سید ابوالقاسم (1413)، المستند فی شرح عروه‌الوثقی، تحقیق مرتضی بروجردی، اول، قم، علمیه
- جبعی عاملی، زین‌الدین، شهید ثانی (1422)، شرح المعه الدمشقیه، قم، مطبعه آرمان،
- دهخدا، علی اکبر (1372)، فرهنگ دهخدا، تهران، مؤسسه لغت‌نامه دهخدا،
- راغب اصفهانی (1412)، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق: داودی، صفوان عدنان، دارالعلم، الدار الشامیة، دمشق، بیروت، چاپ اول،
- شریعتی، روح الله (1390)، اندیشه سیاسی آیة الله سیدمحمد کاظم یزدی، قم: مؤسسه بوستان کتاب، چاپ سوم
- شریعتی، روح الله (1382)، قواعد فقه سیاسی، تهران، بی‌جا.
- شهید اول، محمد بن مکی (بی‌تا)، البیان، مجمع الذخائر الاسلامی، قم
- طوسی، محمد بن حسن (1324 ق)، المبسوط، قاهره، مطبعه السعاده.
- طریح، فخرالدین (1362)، مجمع البحرین، چ دوم، تهران، مرتضوی، طباطبایی یزدی، سید محمد کاظم (1419)، العروةالوثقی فیما تعم به البلوی (المحشّی)، دفتر انتشارات اسلامی، قم.
- طباطبایی، سید محمّدحسین (1417)، المیزان فی تفسیرالقرآن، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات،
طوسی، محمّدبن حسن طوسی (بی‌تا)، النهایه، بیروت، دارالاندلس.
- عاملی، شیخ حر (1414ق)، وسائل‌الشیعه، قم، مؤسسه آل‌البیت (علیه‌السلام) لاحیاء التراث.
- عراقی، آقاضیاءالدین (1398)، شرح تبصره المتعلمین، تحقّیق محمدهادی معرفت، قم، مطبعه مهر.
- کلینی، محمّدبن یعقوب (1365)،. کافی، تهران، دارالکتب اسلامیه، کوزیچکین، ولادیمیر (1370). کا گ ب در ایران. ترجمه اسماعیل زند و حسین ابوترابیان. نشر نو.
- مفید، محمد بن نعمان (1410)، المقنعه فی الاصول و الفروع، قم، جامعه مدرسّین، مفید، ابوعبدالله محمدبن محمدبن نعمان (1380)، الارشاد؛ تصحیح محمدباقر بهبودی؛ ترجمه و شرح فارسی محمد باقر ساعدی خراسانی؛ تهران: اسلامیه.
- مغنیه، محمد جواد (1978)، فقه الامام جعفر الصادق (علیه‌السلام)، بیروت، دارالعلم للملایین، چاپ دوم.
- معین، محمد (1375)، فرهنگ معین، انتشارات امیرکبیر، چاپ نهم.
- مکارم شیرازی، ناصر (1382)، تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیه، تهران، چاپ بیست و یکم
- منتظری، حسینعلی (1413)، کتاب الزکات، نشر تفکر، قم، چاپ اول.
- نجفی، محمد حسن (1981)، جواهرالکلام، بیروت، دارالاحیاء التراث العربی، چاپ هفتم.‌
- هاردینگ، لوک (1394)، «پرونده‌های اسنودن؛ پشت پرده‌ی تحت تعقیب‌ترین فرد جهان»، ترجمه ارغوان اشتری، انتشارات میلکان.
- نرم افزار، صحیفه‌ی امام، مرکز کامپیوتری علوم اسلامی نور.

منبع مقاله :
نورمحمدی، مهدی؛ (1395)، اطلاعات و قواعد فقهی؛ مباحث کاربردی، تهران: مؤسسه چاپ و انتشارات دانشگاه اطلاعات و امنیت ملی، چاپ اول.
 


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.