رفتارشناسي پوشش اسلامي

آراستگي ظاهري معنايي مساوي نظم و زيبايي و تناسب دارد و رنگ و طرح نماد مهم و اساسي آراستگي است. ولي پرسش اساسي مطرح اين است که: رنگي که محرک نباشد و طرحي که مهيج نباشد و به پوشش اسلامي آراستگي دهد چه رنگ و طرحي است؟ هر زن مسلمان براي گزينش مناسب رنگ و طرح بايد با مبحث روانشناسي ادراک رنگ و طرح، آگاهي پيدا کند زيرا اين مبحث مي تواند شناختي از رنگ محرک و طرح مهيج به ما بدهد.
سه‌شنبه، 19 خرداد 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
رفتارشناسي پوشش اسلامي
رفتارشناسي پوشش اسلامي
رفتارشناسي پوشش اسلامي

نويسنده: فاطمه الهي تبار

ويژگي هاي کلي پوشش اسلامي زن

حدود و ويژگي هاي پوشش اسلامي، در هر زمان و مکاني از طريق موارد چهارگانه زير روشن مي گردد.
1-تمام بدن را بپوشاند به غير از صورت و دست ها تا مچ.
2-تنگ نباشد و حجم بدن را نشان ندهد.
3-رنگ محرک نداشته باشد.
4-الگو و طرح مهيج نداشته باشد.

تعامل پوشش اسلامي با آراستگي ظاهري

آراستگي ظاهري معنايي مساوي نظم و زيبايي و تناسب دارد و رنگ و طرح نماد مهم و اساسي آراستگي است. ولي پرسش اساسي مطرح اين است که:
رنگي که محرک نباشد و طرحي که مهيج نباشد و به پوشش اسلامي آراستگي دهد چه رنگ و طرحي است؟ هر زن مسلمان براي گزينش مناسب رنگ و طرح بايد با مبحث روانشناسي ادراک رنگ و طرح، آگاهي پيدا کند زيرا اين مبحث مي تواند شناختي از رنگ محرک و طرح مهيج به ما بدهد.
يکي از مصاديق جذابيت، ظاهر و پوشش زن است، اگر رنگ و طرحي داشته باشد، که موجب تحريک و تهييج دستگاه بينايي مرد گردد، پوشش اسلامي نيست. حال بايد دانست رنگ ها چگونه محرکند و طرح ها چگون مهيج مي شوند.
رنگ ها داراي سه بعد اصلي مي باشند.
1-فام: کيفيتي است که آن را با نام رنگ به بهترين وجه مي توان توصيف کرد مثل: قرمز و زرد.
بر اساس فام، رنگ ها به محرک و غير محرک و سرد و گرم تفسيم مي شوند:
الف)رنگ گرم: رنگ محرک و تحريک کننده است مانند: قرمز و نارنجي؛
ب)رنگ سرد: رنگ غير محرک است مانند: آبي و سبز.
رنگ قرمز در تمام فرهنگ ها گرم و تحريک کننده مي باشد. زيرا به لحاظ رواني بر دستگاه بينايي تمام گونه انساني اثر يکساني مي گذارد.
2-درخشندگي: مقدار نوري که از هر سطح رنگي بازتابانده مي شود که سفيد درخشنده ترين رنگ و سياه تيره ترين است.
بر اساس درخشندگي نيز مي توان رنگ ها را به محرک و غير محرک تقسيم کرد. برخي رنگ ها اگر چه سرد هستند اما به دليل درخشندگي، مي توانند محرک باشند. چنانچه سفيد به لحاظ فام گرم نيست. اما به دليل درخشندگي دستگاه بينايي را در شب يا روز به شدت تحريک مي کند.پس زن بايد شرايط نور محل هايي که با نامحرم ارتباط دارد نيز در نظر بگيرد. حتي گاهي در برخي مصاديق با وجود آنکه رنگ از نوع فام هاي غير اصلي و سايه اي مي باشد به دليل درخشندگي و نور محل بازتابش زيبايي و تحريک کنندگي خاص دارد.
3-اشباع: به درجه خلوص رنگ مربوط مي شود به اين معنا که رنگ کاملا اشباع شده (ارغواني) اصلا حاوي خاکستري نيست ولي رنگ اشباع نشده (صورتي) مخلوطي از قرمز و سفيد است.
بنا بر شناخت رنگ گرم، و محرک بودن آن، انتخاب رنگ هاي گرم براي پوشش اسلامي مناسب نمي باشد. رنگ هاي اصلي و با درجه خلوص بالا شامل: زرد، آبي و قرمز مي گردد. اين رنگ ها حاصل رنگدانه ها (رنگ هاي نقاشي) مي باشند. رنگ هاي حاصل از طول موج ها شامل: زرد، سبز و قرمز مي شود.
از ترکيب طول موج هاي متفاوت رنگ هاي جديدي به وجود مي آيد (ترکيب افزايشي) حال اگر همه سه طول موج زرد و سبز و قرمز ترکيب شوند نور سفيد تشکيل مي گردد. همچنين از ترکيب رنگدانه ها نيز رنگ هاي متفاوتي ايجاد مي شود (ترکيب کاهشي) که اگر سه رنگ اصلي ترکيب شود رنگ سياه به وجود مي آيد.
در واقع با ترکيب رنگ ها مي توان درجه خلوص را کم يا زياد نمود و هر چه درجه خلوص کمتر گردد، تحريک آن رنگ کمتر مي شود مگر آنکه درخشندگي زياد باشد و يا در تقابل با رنگ ديگري قرار گيرد.
4-تضاد رنگ ها: تقابل يا تضاد رنگ ها ملاک ديگر در تحريک و عدم تحريک رنگ ها مي باشد. دو رنگ متضاد در کنار يکديگر تصاوير را به شدت تحريک کننده مي نمايد. رنگ هاي اصلي قرمز و سبز دو رنگ متضاد مي باشند. همچنين زرد و آبي دو رنگ متضاد ديگر هستند. البته رنگ هاي سايه اي و غير اصلي نيز مي توانند در تقاتل يکديگر قرار گرفته و باعث تحريک بينايي شوند.

نمود طرح

نماد ديگر در آراستگي ظاهري پوشش، طرح و الگوي آن است. آنچه از بيان روايات حاصل مي گردد اين نکات مي باشد:
1-پوشش به بدن نجسبد (تنگ نباشد).
2-بدن نما نباشد.
3-پوشش با زيورها و برش هاي خاص باعث تحريک چشم نگردد.
طراحي دوخت يکي از رشته هاي مربوط به اين بحث است که با برش هاي متفاوت از پارچه، لباس ها و پوشش هاي زيبا را عرضه مي دارند. اگر طرح و الگو تنگ نباشد بدن نما هم نباشد اما محرک و مهيج باشد مناسب پوشش اسلامي نخواهد بود.

تعامل پوشش اسلامي و آراستگي دروني

داشتن پوشش اسلامي، فعل اخلاقي است و ضمانت اجرايي اين فعل مانند ساير عبادت ها، ايمان و باورهاي نهادينه شده در درون بانوي مسلمان مي باشد.
همچنان که روح همه عبادت ها در اسلام ياد و توجه به خداوند است، پوشش نيز با هدف ياد و رضاي حضرت حق به فعليت مي رسد. و اين قداست فرق بين گزيش زن مسلمان و غير مسلمان (با هدف امنيت فردي) مي گردد.
همان گونه که قبل از همه افعال عبادي، عقيده در نهاد مسلمان شکل گرفته، پشتوانه پوشش نيز اعتقادي است که بر دو پايه الف) عقل و ب) علم استوار مي شود.
عقل در جهت رضاي خدا پوشش را برمي گزيند و با علم به حدود الهي موقعيت ها را تجزيه و تحليل مي نمايد و همچنين آگاهي هاي ديگر را تحليل و بررسي مي نمايد و به گزينش مناسب پوشش در شرايط متفاوت مي رسد.
در نظام شخصيتي زن مسلمان مولکول عقيدتي ويژه اي به نام قداست پوشش وجود دارد، هر گاه فعل ارزشمند پوشش رخ مي دهد، تعادل رواني بر اثر هماهنگي فکر و عمل و همچنين لذتي معنوي و سرشار به خاطر کسب رضاي خدا در روان زن حاکم مي گردد.
پوشش، محصول معنويتي خاص و ويژه جنس زن مي باشد، و آراستگي روحاني از اين لذت و بهره بي مانند تنها نصيب زن مسلمان مي شود.
زن مسلمان باايمان، اعتماد به نفس، اراده و علم در مقابل ترديدها، شبهه ها و هجمه هاي فرهنگي رسانه اي و ماهواره اي برخوردي عالمانه و مقتدرانه خواهد داشت و حتي به مقابله و مبارزه اي علمي و مجتهدانه مي پردازد.
برگرفتن پوشش اسلامي به خاطر ترس و تقليد (همرنگي با جماعت)، نه تنها روح را به معنويت و تعادل نمي آرايد، بلکه منجر به تعارض هاي رواني و خودنمايي و تظاهرها مي گردد. اين تعارض درون و بيرون فرد را فرسوده مي سازد. به محض عدم ترس و تقليد (هم رنگي با جماعت) فرد پوشش اسلامي خود را کنار مي گذارد.
شايد بتوان با تقليد کودکانه و ترس هاي کودکي پوشش را بر ظاهر دختر افزود، اما پس از رفع اين دو عامل در موقعيت ديگر به سادگي پوشش خود را کنار مي نهد.
بنابراين بايد پوشش اسلامي را بر اساس تربيت ديني در فرد و در دوره هاي خاص نهادينه کرد.
هر دوره تربيتي خود داراي سه محور اصلي است:
1-هدف تربيتي متناسب دوره خاص.
2-برنامه ريزي دقيق و کارآمد برگرفته شده از علوم تربيتي و روانشناسي.
3-شيوه هاي اجرايي به مقتضاي سن دختر.
موجود انساني از هنگام تولد تا مرگ، دوره هاي شناختي و سطوح استدلالي اخلاقي و رفتاري متفاوت دارد به شرح زير:

از تولد تا دو سالگي

در طول اين دوره تجارب بسيار متنوع و گوناگوني از خود و محيط و افراد در کودک سازماندهي مي شود.کودک ملاک رفتار خود را تقليدهاي کلامي و رفتاري از اطرافيان قرار مي دهد. در جهت شناخت محيط و وسايل و اشيا تلاش مي نمايد. فقط کافي است چند بار رفتاري از مادر خود يا بزرگ تر ببيند، چون آينه تقليد مي کند.
کودک از نظر رشد شناختي، به توانايي هاي ويژه اين دوره مي رسد که همزمان با تدابير تربيتي مي تواند تمرين و سرآغازي براي پوشش باشد.
1-کودک خود را از اشيا تمييز مي دهد بنابراين تمييز بين خود و جانماز و چادر نماز مادر، هر کدام از اين موارد مي تواند يک وسيله بازي محسوب شود. هيچ اشکالي ندارد مادر اجاز دهد کودکش براي لحظاتي با چادر نماز و سجاده اش مشغول بازي شود.
2-کودک خود را به عنوان فاعل اعمال خويش مي شناسد و شروع به فعاليت هاي هدفمند مي نمايد. روسري و پارچه هاي رنگين در اختيار کودک گذاشته شود تا او مشغول فعاليت دلخواه گردد. به طور معمول روسري و پارچه را بر سر عروسکش مي کند و يا خود آنها را به سر مي نمايد.
3-به مفهوم پايداري شيء دست مي يابد. درک مي نمايد که اشيا حتي وقتي حواس را تحريک نمي کنند باز هم وجود دارند. اگر چادر و روسري هم پنهان باشند، گاهي با اشاره آنها را درخواست مي کند، پس بايد در اختيارش گذاشته شود.
در دسترس بودن اين موارد پوششي مانند: چادر، روسري، مقنعه و ديدن نحوه سر کردن مادر يا اطرافيان تمرينات گاهگاهي کودک است. در اين سن مناسبت دارد که لباس هاي تنگ که مانع تحرک کودک مي باشد به کودک پوشانده نشود يا لباس هاي نيمه عريان به بهانه گرما به کودک نپوشانند.
يادآوري اين مطلب ضروري است که کودک بايد لباس هايي با رنگ هاي گرم و جنس پارچه از اليافي نخي باشد. براي پرورش قدرت انتخاب بهتر است لباس هايش در دسترسش باشد تا گاهگاه خود لباس براي پوشيدن انتخاب نمايد.

دو تا هفت سالگي

در اين دوره رشد شناختي وارد مرحله ديگري شده است؛ همچنين با آغاز اولين گام از استدلال اخلاقي همراه مي باشد. بازي هاي شکل يافته تر، هدفمندتر و همچنين قابل پيش بيني مي گردد. اسباب و وسايل خود را طبقه بندي مي کند. رشد، زبان و گفتار ارتباط را ساده تر نموده، خواسته هايش را به بيان خودش با بزرگ تر ها در ميان مي گذارد و سريع تر خواسته هايش برآورده مي شود از دو سالگي به بعد وارد محيط هاي ديگري غير از خانواده مي شود، که خود امري قابل طرح و برنامه ريزي است. نگرش هاي کودک بسيار خودمحور است؛ حس مالکيت در او به شدت در حال شکل گيري است که در نهايت باعث اعتماد به نفس در وي مي گردد.
در اين دوره اهداف ديگر تربيتي نيز توسط مادر و مربي توانمند دنبال مي شود.
از نظر اخلاقي جهت گزيني فعاليت ها بر اساس دو محور است:
1-اجتناب از تنبيه (اطاعت از قوانين به منظور اجتناب از تنبيه)
2-دريافت پاداش (همنوايي براي دريافت پاداش و مزايا)
در امر پوشش داشتن چون مي خواهيم کودک را به انجام فعلي ترغيب نماييم بهتر است با تشويق ها، تحسين ها و در قالب بازي و فعاليت مورد پسند کودک او را به انجام و همراهي خود برانگيزيم.
هدف در اين دوره:
در آخر اين دوره کودک هر گاه در موقعيت حضور با نامحرم قرار مي گيرد پوشش را برگيرد.
برنامه ريزي:
وجود داشتن روسري، مقنعه و چادرهاي با رنگ هاي گرم و شاد و طرح هاي مرسوم در دسترس کودک علاوه بر مانتوها و لباس هاي آزاد و با رنگ هاي متنوع و گرم؛ اين پوشش ها در انتخاب کودک باشد که کدام را برگزيند.
بهتر است در منزل نيز لباس هاي دختر بچه رنگ هاي شاد وگرم داشته باشد و همچنين رنگ هاي ديگري که آرام بخش است. دختر بچه همچنين بايد شاهد پوشش هاي رنگين مادر در منزل نيز باشد. پوشش مادر نيز الهام بخش کودک است.
شيوه اجرا:
مادر يا مربي بايد با قالب هاي مورد پسند کودک، ارتباط ها را برقرار کند.
1-خود مادر يا مربي بايد پوشش مناسب اسلامي داشته باشد.
2-براي کودک از اصل محبت و تشويق استفاده گردد.
3-زبان داستان، شعر و مسابقه در هنگام لباس پوشيدن و بيرون رفتن از منزل ابزاري براي پوشاندن کودک باشد (نه اينکه اگر نپوشي تو را نمي برم).
4- مراقب رفتار پوششي مربيان در مهد کودک نيز باشيم. زيرا کودک را دچار تعارض و حيرت در رفتار مي نمايد.
5-براي عروسک کودک نيز لباس ها و پوشش هاي زيبا و رنگين تهيه کنيم و خود گاهي با آن بازي کنيم.
6- در هنگام بازي در پارک يا خيابان کودک را به پوشش خاص محصور نسازيم. براي دختر بچه 4 يا 5 ساله يک مانتو شلوار رنگين و يک مقنعه راحت کافي است. تعصب به پوشيدن چادر نشان ندهيم. حتي داشتن يک پيراهن و شلوار و يک روسري راحت هم کفايت مي کند.
7-بازي با رنگ ها و آشنا کردن کودک با رنگ هاي اصلي و فرعي و ترکيب و تضاد رنگ ها، خريدن سه قوطي کوچک گواش و يک قلم و يک کاغذ تنها وسايل مورد نياز براي ايجاد توانمندي خاص است.
8-برخورد داشتن کودک و افراد با پوشش متفاوت به شرطي که مادر يا مربي بتواند هوشمندانه و مدبرانه با کودک ارتباط کلامي داشته و بتواند ديدگاه کودک را دريافت و ديدگاه درست را ارائه دهد.
براي نمونه مي آوريم، کودک مي گويد: «مامان فلان خانم چقدر لباسش يا چهره اش زيبا بود، مادر بايد متوجه باشد و بپرسد کودک از چهره خوشش آمده يا از آرايش؟ و بعد برايش توضيح هم بدهد مثلا چون مردي اينجا نبود اشکال ندارد ولي اگر در خيابان بود اشکال داشت. يا اگر در خيابان و محل هاي عمومي کودک با اين مسائل روبه رو مي شود وقتي به خانه رسيدند، حتما مادر خود و دخترش را لباس زيبايي به تن کنند و آرايش متناسب هم براي خود و کودکش داشته باشد و عنوان کند که چون هيچ کس در خانه نيست ما دو تا اشکال ندارد براي هم زيبا باشيم.»

هفت تا يازده سالگي

در اين دوره تحولي در رشد شناختي رخ مي دهد. کودک مي تواند به طور منطقي فکر کند، مسائل را تجزيه و تحليل ساده بر اساس سود و زيان هاي مادي نمايد. از نظر استدلال اخلاقي نيز جهت گزيني فعاليت ها بر دو اساس ديگر مي باشد:
1-الگوي دختر خوب بودن (همنوايي تا از عدم تأييد ديگران در امان باشد).
2-وابستگي به مراجع قوانين (قوانين اجتماعي را رعايت مي کند تا از توبيخ مراجع قدرت و احساس گناه در مورد انجام ندادن وظايف در امان باشد).
در اين دوره بيداري وجدان آغاز مي شود. عقل به کار و بيدار است. در واقع سه پايه از مبناهاي تربيت ديني استوار مي گردد.
همزمان ورود به مدرسه، محيط ديگري نيز تجربه مي کند، از نظر روانشناسي اين دوران آرام و فرمانپذير است به شرط آنکه در خانه آنچه نبايد ببيند، نبيند و آن را که شايسته نيست شنيدنش، نشنود بسيار حساس و ظريف است. اگر چه با توجه به پيشرفت ارتباط و اطلاعات، تبادل اطلاعات در سنين قبل از بلوغ انجام مي گيرد، که مي بايست اينجا ديگر مادر هم به عنوان يک دوست و همراز با دختر خود به گفتگو و ارتباط بپردازد.
عدم تعارض بين دو محيط مدرسه و خانه بسيار مهم است، حتي گاهي تعارض ميان سه محيط يا چهار موقعيت واقع مي گردد؛ قوانين خانه، قوانين مدرسه، قوانين همسالان، و آنچه در جامعه و رسانه ها است.
سرگرداني و حيرت در گزينش هويت بزرگ ترين آسيب اجتماعي و رواني براي دختر را به وجود مي آورد. براي مثال:
1-پوشش بر اساس قوانين مدرسه و لباس فرم.
2-پوشش که مادر و پدر مي پسندند.
3-پوشش همسالان.
4-پوشش هاي رسانه اي: تلويزيون، سينما، اينترنت، ماهواره.
خانه و مدرسه اگر همنوا و هماهنگ حرکت نمايند، و همچنين گروه همسالان نيز با نظارت هاي غير مستقيم هدايت شوند، در واقع يک پايگاه در مقابله با موقعيت چهارم يعني رسانه ها خواهيم داشت که با تدابير ديگر قابل کنترل نسبي مي باشد.
هدف اين دوره تربيتي
استفاده از آرامش اين دوران و بيداري عقل و وجدان در جهت رساندن به
1-گزينه هاي عقلي در انديشه دختر.
2-برداشتن گام هاي اوليه اخلاقي و خدايي کردن فعل پوشش.
برنامه ريزي تربيتي متناسب
چون عقل بيدار شده و از نظر منطقي تحليل و تجزيه هاي ساده را انجام مي دهد؛
1-کودک را با مفاهيم رضاي خدا و دوستي خدا آشنان کردن.
2-کودک را متوجه ارزشمندي وجودش ساختن و اينکه در نهادش عنصري ذي قيمت است (روح و قدرت هاي معنوي).
وجدان بيدار شده، ميل به حق و خير و کمال در او پديدار گشته، در تلاش براي رسيدن به الگوي دختر خوب بودن است. با شيوه هاي اجرايي مناسب او را در انجام افعال خوب ياري کنيم.
اجراي برنامه
1-افعال خوب را اگر پرسيد براي او با حوصله بيان کنيم.
2-او را متوجه خوب بودن افعال ارزشمندي چون چادر سر کردن هايش کنيم.
3-در محيط هاي متعارض، او را با محبت بيشتر و توجهات و احترام در حضور ديگران تأييد کنيم.
4-برخي آگاهي ها با کلام است و برخي با رفتار مربي قابل انتقال مي باشد.
5-ارتباط بايد تأييدي و محترمانه و با محبت فراوان باشد، رفتارهاي ما از هر فرمان آمرانه اي مهم تر و اثر گذارتر است.

يازده سالگي به بعد

از نظر منطقي و رشد شناختي گزاره هاي مجرد را متفکرانه بررسي مي کند و فرضيه هاي خود را مي آزمايد. به استدلال اخلاقي بالاتر مي رسد، مي تواند درک کند خصلت نيک چه لذتي دارد.
هدف تربيتي اين دوره
لذت و بهره معنوي اين فعل را دريابد، در تلاش باشيم که لذت هاي معنوي را با وجودش درک کند به ويژه تمرين داده شود که چادرش را به رسم عادت بر سر نکند بلکه به خاطر رضاي خدا بپوشد.
برنامه ريزي اين دوره
گاهگاه او را متوجه سازيم نيت خود را اصلاح کند تا از چادر سر کردن نيز مانند مواقع ديگر لذت ببرد. اگر دختر، خود به رسم عادتي که از طريق تربيت در او ايجاد کرديم، چادر سر مي کند، به او بفهمانيم بايد سعي کند از چادر سر کردن هم لذت ببرد. اگر چه تعادل رواني دارد اما هنوز به بهره معنوي نرسيده است.
اجراي برنامه
اجراي اين برنامه چون کاملا دروني و معنوي و روحاني است، با شناختي که مادر از دختر خود دارد و با پرسش هاي خود، بايد او را در رسيدن به اين مرحله ترغيب کند.

عوامل دروني پوشش اسلامي

نقش تربيت ديني تاکنون اين بود که با نظم دادن به رفتار پوششي دختر به مدل هاي درست و انضباطي و همراه با رشد تفکر و اخلاق، گام هاي اوليه بيداري عقل و وجدان برداشته شد و جهت عوامل بيروني پوشش اسلامي پايان يافت.
آنچه از نظر عامل دروني پوشش اسلامي مطرح است مربوط به کوشش و تلاش خود دختر و زن است و بايد به اخلاق و اعتقاد خود عمق دهد که با افزودن علم و فهم ديني و تفقه به اخلاق و اعتقاد استحکام و قوام مي دهد.
راهکارهاي فردي براي گذراندن اين مراحل و رسيدن به بالندگي و وارستگي آن مي باشد؛ فرد همواره علل دروني زير را تقويت نمايد.
1-تقويت جنبه فعل پوشش به اينکه کاري عبادي و خدايي است نيت خود را دائما تقويت کند که براي خدا باشد و به اخلاص برسد.
2-تقويت اراده به سبب ايمان به هدف ميسر است اگر اراده خود را ضعيف مي يابد ايمان خود را تقويت نمايد.
3-حس حقيقت جويي خود را و روح علمي و پژوهشي خود را تقويت نمايد و دايم تلاش براي اين داشته باشد که انتخابش عقلايي و علمي گردد هرگز به آنچه از کودکي به او توصيه شده بسنده ننمايد و هميشه بداند آنچه که مي داند کم است و اندوخته او اندک بنابراين گنجينه دانش خود را از علوم مرتبط با پوشش اسلامي افزايش دهد.
4-در هر رفتار عبادي اين امور مهم است: الف)مشارطه ب)مراقبه ج)محاسبه د)معاتبه.
الف)مشارطه: با خود شرط کند 1-در جنبه انديشه توانمند شود 2-در جنبه عملي نيز توانمند گردد 3-در جنبه معنوي نيز بهره مند گردد.
ب)مراقبت کند: به اهداف تعيين شده در مشارطه خود برسد و آنها را پيگيري کند.
ج)محاسبه: محاسبه کند چقدر به اهدافش نزديک و يا دور شده است.
د)معاتبه: اگر تقصيري کرده و از اهداف دور شده خود را مجازات نمايد.

کامل شدن فعل پوشش اسلامي

پوشش اسلامي باعث امنيت اجتماعي است، براي کامل شدن اين فعل عبادي و رسيدن به يک آراستگي دروني مي بايست افعال ديگري نيز ملازم اين فعل باشند.
زن بايد علاوه بر پوشش اسلامي در گفتار و رفتار و نگاه نيز مراقب خود باشد.
پوشش اسلامي ظاهر زن است، و گفتار و نگاه و رفتار ابزار ارتباطي بانوي مسلمان به شمار مي آيد.
الف)گفتار: آيه 32 سوره احزاب: مي فرمايد با مردان نرم و نازک سخن مگوييد.
ب)رفتار: نحوه راه رفتن، حرکات دست و گردن و برگرداند چهره از نوع رفتار است که مي تواند جلب توجه نمايد.
ج)نگاه: آيه 31 سوره نور زنان را از نگاه به مردان نهي مي نمايد.
اين افعال به طور مختصر آورده شد اما مصاديق آن در فرهنگ ها نيز معناي ديگري شايد پيدا کند که به آنها نپرداختيم و تنها به جهت آنکه تکميل کننده فعل پوشش با هدف تأمين امنيت فردي و اجتماعي و همچنين اعمال عبادي هستند عنوان گرديدند. تربيت ديني در اين افعال نيز نقش دارد.

پي نوشت :

1. قرآن .
2. وسائل الشيعه ، ج 2 ، باب 21 ، ص 30282 .
3. کافي ، ج 5 ، ص 526 ، ح 3 .
4. عروه الوثقي ، ص 184 .
5. تعليم و تربيت در اسلام شهيد مطهري .
6. گامي در مسير تربيت اسلامي ، دکتر رجبعلي مظلومي .
7. زمينه روانشناسي هيلگارد ، نويسندگان : ريتال . اتکينسون ، ريچارد سي . اتکينسون ، ادوارداي ، اسميت ، داريل ج . بم ، سوزان نولن - هوکسما ، مترجمان : دکتر محمد نقي براهني ، دکتر بهروز بيرشک ، مهرداد بيک ، دکتر رضا زماني ، دکتر سعيد شاملو ، دکتر مهرناز شهرآراي ، دکتر يوسف کريمي ، نيسان گاهان ، مهدي محل الدين ، دکتر کيانوش هاشميان .

منبع: ماهنامه ي پيام زن شماري 194




ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط