در برابر امپراتوري اينترنت

امپراتوري روم باستان با ايجاد شاهراه‌هاي ارتباطي، علاوه بر گسترش دامنه بازرگاني خود، از اين راه فرهنگ خويش را در سراسر اروپا انتقال مي‌داد. امروزه نيز با پيدايش شبکه‌هاي اطلاع‌رساني و ويژگي‌هايي نظير دموکرات و آزاد بودن، دنيا با تغييرات شگرفي روبه‌رو گرديده است. بدين ترتيب، بسياري از دولت‌هاي غربي تلاش مي‌کنند که با استفاده از روش‌هاي مختلف نظير ايجاد ابر شرکت‌هاي بزرگ رسانه‌اي و ارتباطي و ايجاد محتواهاي همسو با سياست‌هاي خويش، مباني امپراتوري
دوشنبه، 1 تير 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
در برابر امپراتوري اينترنت
در برابر امپراتوري اينترنت
در برابر امپراتوري اينترنت

نويسنده: بيل مويرز ، اسکات فوگدال



چکيده:

امپراتوري روم باستان با ايجاد شاهراه‌هاي ارتباطي، علاوه بر گسترش دامنه بازرگاني خود، از اين راه فرهنگ خويش را در سراسر اروپا انتقال مي‌داد. امروزه نيز با پيدايش شبکه‌هاي اطلاع‌رساني و ويژگي‌هايي نظير دموکرات و آزاد بودن، دنيا با تغييرات شگرفي روبه‌رو گرديده است. بدين ترتيب، بسياري از دولت‌هاي غربي تلاش مي‌کنند که با استفاده از روش‌هاي مختلف نظير ايجاد ابر شرکت‌هاي بزرگ رسانه‌اي و ارتباطي و ايجاد محتواهاي همسو با سياست‌هاي خويش، مباني امپراتوري ديجيتال خود را مستحکم‌تر نمايند. البته در اين ميان، رهبران اين دولت‌ها به مردم خويش اطمينان مي‌دهند که تلاش مي‌ کنند تا منافع مردم و دموکراسي را حفظ نمايند. هرچند نويسندگان اين مقاله معتقدند که اين دروغ پردازي‌ها در دوره‌هاي پيدايش راديو و تلويزيون و شبکه‌هاي کابلي نيز وجود داشته است. آيا با آغاز قرن بيست و يکم، عصر طلايي شبکه اينترنت پايان نيافته است؟
در گذشته گفته مي‌شد که همه راه‌ها به شهر «رم» منتهي مي‌گردد. امروزه اين جمله ما را به ياد امپراتوري باستاني روميان مي‌اندازد که به دنبال کنترل دنياي قديم بودند.
براي قرن‌هاي متمادي، بزرگراه‌هاي رومي، ايالات مختلف را با يک شبکه تار مانند متمرکز، به همديگر متصل نموده بود. جريان تجارت که به عنوان جريان خون ثروت امپراتوري نيز به شمار مي‌رفت، بر درهم پيچيدگي اين مسيرها استوار بود. و به دليل اينکه شهروندان رومي قادر بودند از هر راهي عبور نمايند، کم و بيش در مسير مسافرت‌هاي خويش، نظرات و ايده‌هاي فرهنگي روم باستان را نيز به سراسر اروپا انتقال مي‌دادند.
امروزه نيز نظير روميان، ما آمريکايي‌ها از تکنولوژي خود در جهت ساخت يک زيرساخت گسترده از بنادر، راه‌آهن و جاده‌ها بهره برده‌ايم که باعث تثبيت نقاط قوت اقتصادي ما گرديده و بر قابليت جابجايي و تحرک جامعه ما افزوده است. لذا با توجه به اهميت اين تأسيسات، مي‌توان بيشتر به نقش شبکه ارتباطي اينترنت پي برد. حتي مي‌توان گفت که ارسال و دريافت اطلاعات از طريق اين شبکه روز به روز ساده‌تر مي شود. امروزه اينترنت يک بازار جديد و گسترده از نظرات را براي ما گسترده است که در کنار آن به تجارت کالا و خدمات و فرهنگ ملت‌ها نيز کمک نموده است. لذا گفته مي‌شود، اينترنت مي‌تواند به احياي مجدد دموکراسي کمک نمايد.
ممکن است شما معتقد باشيد که مقايسه امپراتوري روم و اينترنت، چندان مناسب نيست؛ چرا که در اين شبکه، شما فاقد يک سزار الکترونيکي هستيد. همچنين هيچ مرکزي وجود ندارد تا چگونگي استفاده از شبکه ارتباطي جهاني را کنترل نمايد.
بله، شما درست مي‌گوييد. چرا که اينترنت رسانه‌اي انقلابي است که دموکرات‌ترين رسانه دنيا نيز به شمار مي‌رود. چيزي که شما بدان نيازمنديد اين است که با يک کامپيوتر و يک خط تلفن به اين انقلاب بپيونديد. ما تنها بدين شبکه متصل نمي‌شويم که تصاويري مشاهده کنيم، بلکه در آن با يکديگر مشارکت مي‌نماييم. همفکري مي‌کنيم و دست به ابداع مي‌زنيم. برخلاف تلويزيون، راديو و شبکه‌هاي کابلي، که برنامه‌سازان اين رسانه‌ها، انديشه‌هاي خود را به هم تحميل مي‌کنند، با اينترنت، هر شهروندي به يک تهيه کننده و توليد کننده بالقوه تبديل شده است. بدين ترتيب مي‌توان گفت که دموکراسي نيز از آن ما خواهد بود.
امکان دسترسي آزاد و همگاني، اصل بنيادين شبکه اينترنت مي‌باشد، اما ممکن است در هنگام کار در شبکه، اين اصل را فراموش نماييم؛ به ويژه اينکه ما در آستانه عصر اينترنت قرار داريم.
امروزه اينترنت به خط مقدم عرصه رويارويي نيروهاي ابداع، قدرت سازماني، منافع عمومي و همگرايي قوانين دولت‌ها تبديل گرديده است. هم‌اينک نيز، آنچه از آن به عنوان «بي‌طرفي شبکه»‌ ياد مي‌ شود، زير سلطه نيروهاي قدرتمندي است که تلاش مي‌کنند از اين ميدان در جهت تأمين منافع خويش بهره ببرند. حتي دولت بوش هم با همکاري شرکت‌هاي بزرگ ارتباطي در صدد است که از ويژگي گستردگي و غيرتبعيض‌آميز بودن شبکه، در جهت منافع دولت آمريکا استفاده کند. هنگامي که تعدادي از اعضاي کنگره، جلساتي در جهت تثبيت اين بي‌طرفي برقرار نمودند، به وسيله لابي‌هاي قدرتمند اين صنعت، با پيشنهادهايي روبه‌رو شدند. هرچند افشاي اين خبر نيز از سوي رسانه‌هاي جمعي و مطبوعاتي با انعکاسي بسيار ضعيف روبه‌رو گرديد و به سادگي اين قضيه به دست فراموشي سپرده شد.
البته 10 سال پيش نيز چنين سانسور‌هايي انجام شده بود. در آن زمان و با تصويب قانون ارتباطات در سال 1996 ميلادي، کنگره موانع فراواني را در مسير فعاليت رسانه‌هاي ايالات متحده ايجاد نمود. هرچند در نهايت، تصويب اين قانون باعث شد که در سايه موج ادغام‌ها، شرکت‌هاي رسانه‌اي غول‌پيکري تشکيل گرديده و در نهايت، به ايجاد ابر شرکت‌هاي ثروتمند منجر شود.
اما امروزه، فعاليت‌هاي گذشته اين ابر شرکت‌ها قابل مخفي کردن نيست؛ چرا که شکل‌گيري امپراتوري‌هاي ديجيتال باعث ايجاد محدوديت و يا نابودي توانمندي‌هاي کاربران کوچک شبکه اينترنت گرديده است. سازمان غيرانتفاعي و حامي رسانه‌هاي آزاد نظير «ائتلاف کريستين» و يا وب‌سايت MoveOn.org، اعتراضات و راه پيمايي‌هاي گسترده‌اي در برابر اين قوانين برپا نمودند؛ بيش از يک ميليون نامه به کنگره ارسال کردند و با جمع‌آوري امضاهاي فراوان، خواستار آن شدند که بي‌طرفي شبکه اطلاع‌رساني اينترنت همچنان حفظ گردد. البته سياست مداران زيادي نيز با اين جريان همراه شده بودند.
در حقيقت، اين مبارزه، براي دستيابي به نقش و موقعيت آزادي انساني و آزادي اظهارنظر بوده است. البته اين مبارزه براي قرن‌هايي متمادي وجود داشته، چرا که در خلال جر و بحث‌هايي در زمينه اقتصادهايي با بازار آزاد و نقش کنترل‌هاي دولتي در آن، آدام اسميت اعتقاد داشت که اقدامات دولت براي حفاظت از حقوق مردم، ضروري است.
آدام اسميت در کتاب خود با عنوان «ثروت ملل» معتقد بود که تنها مبادلات آزادانه فروشندگان و خريداران مي‌تواند توسعه اقتصادي را براي يک جامعه به ارمغان آورد.
وي همچنين در برابر شکل‌گيري انحصارات که رقابت را محدود مي کند، مخالفت خود را اعلام نموده بود. تاريخ ما با ديدگاه‌هاي وي آميخته شده است. نگاهي به دوره‌هاي رونق اقتصادي ايالات متحده، به ويژه در دهه‌هاي پاياني قرن نوزدهم، نشانگر آن است که رشد ارتباطات از دلايل اصلي به وجود آمدن اين وضعيت مي‌باشد. در آن دوره، گسترش شبکه راه‌آهن، عامل اصلي توسعه به شمار مي‌رفت.
در همان زمان، ساموئل آندروز شيميدان آمريکايي، راه‌حل جديدي را براي تبديل نفت به بنزين ابداع نمود که با حمايت جان راکفلر، به تأسيس شرکت «استاندارد اويل» منجر گرديد. در پايان قرن، شرکت استاندارد اويل به يک انحصار اقتصادي دست يافت که شبکه‌اي از لوله‌ها و راه‌آهن را در اختيار داشت و در سراسر کشور گسترش يافته بود. بدين ترتيب، اين شرکت بزرگ با دستکاري قيمت‌ها توانست به منافع مالي هنگفتي دست يابد.
تنها پس از تصويب قانون «ضد تراست شرمان» در سال 1890 ميلادي، مردم به اين اميدواري دست يافتند که قدرت سياسي و اقتصادي متمرکز اين شرکت محدود گردد. اما کمتر از يک قرن بعد، با ائتلاف ابر شرکت‌هاي رسانه‌اي فعال در عرصه‌ شبکه‌هاي تلويزيوني، روزنامه‌ها، شبکه‌هاي کابلي و به دنبال آن شبکه‌اي از کامپيوترها، تلاش مي‌کنند که دولت ايالات متحده را به چالش بکشند.
امروزه ما صاحب زير ساخت‌هايي هستيم که به سرعت و در بخش‌هاي مختلف در حال رشد مي‌باشند. همان طور که در دوره امپراتوري روميان، بزرگراه‌ها نقشي اساسي داشتند، امروز نيز شبکه‌هاي اطلاع‌رساني، داد و ستد سريع داده‌ها را ممکن نموده‌اند. امروزه، انحصارگران نوين عصر ديجيتال خواهان آنند که از قدرت خود براي تغيير راهي که ما هم اينک از اينترنت بهره مي‌بريم، استفاده کنند. آنان مضامين موردنظر خويش را در شبکه‌ها قرار مي‌دهند، اما ديگران را با محدوديت روبه‌رو مي کنند. همچنين اگر آنان در به دست آوردن رسانه‌اي که طبيعتي دموکراتيک داشته، موفقيت يابند، با افزودن شکاف کنوني فقير و غني، به فاصله ميان دارندگان اطلاعات و دانش و انسان‌هاي فاقد آن نيز مي‌افزايند.
ابر شرکت‌هاي رسانه‌اي دنيا معتقدند که اختلافات موجود در مورد بي‌طرفي اينترنت، محدود است. در اين ميان، داريوش نوتافت در مقاله‌اي در روزنامه «ييل ديلي نيوز» مي‌نويسد: «برخلاف آنچه گفته مي‌شود، قدرت اينترنت به عنوان يک نيروي اجتماعي، اين مجادلات را به وجود آورده است... يک شبکه اينترنت غير بي‌طرف عملاً رقابت را با چالش‌هايي جدي روبه‌رو مي‌نمايد. چرا که مشتريان بايد هزينه بيشتري بپردازند و در غير اين صورت، دسترسي به اينترنت با مشکل روبه‌رو مي‌گردد. به علاوه بايد خاطرنشان نمود که امروزه مردم براي دسترسي به اينترنت، پول پرداخت مي‌کنند، در حالي که عملاً به اطلاعاتي دست مي‌يابند که سياست‌هاي پشت‌پرده اين ابر شرکت‌ها، اين کاربران را به آن سو هدايت مي‌نمايد. اين غير بي‌طرفي، پايه‌هاي در حال تغيير اينترنت را دگرگون نموده و در نتيجه، محصولات به وجود آمده توسط کاربران را کم ارزش نموده است.»
لذا امروزه شبکه جهاني اينترنت به تقاطع سرنوشت‌سازي در مرحله پيدايش خويش دست يافته است. اما آيا ما از اين رسانه در جهت گسترش دموکراسي بهره خواهيم برد؟ و آيا به اين اطمينان دست مي‌يابيم که «تجارت» نبايد به عنوان تنها عامل مؤثر در تجربه آمريکايي به شمار آيد؟ امروزه، انحصارگران به ما مي گويند که نگراني به خود راه ندهيد. ادعا مي‌کنند که از ما حمايت نموده و معتقدند که منافع عموم افراد جامعه و دموکراسي را در سايه اين تکنولوژي‌ها پاس مي‌دارند.
البته آنها در مورد راديو نيز همين را مي‌گفتند. در مورد تلويزيون نيز همين‌طور. و البته در مورد شبکه‌هاي کابلي.
آيا مورخان آينده از يک عصر طلايي اينترنت سخن خواهند گفت که با آغاز قرن بيست و يکم پايان يافته است؟
برگرفته از : ماهنامه سياحت غرب، شماره 51
منبع : سایت موعود





ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.