اندازه‌گیری/ تعیین اندازه در قرآن

اندازه‌گیری عبارت است از تعیین اندازه و مقدار یکی از کمیّات فیزیکی، از قبیل ابعاد [طول و عرض و ارتفاع]، سطح، حج، وزن و زمان. واژه‌ی «اندازه‌گیری»، در معنای کامل، پنج مؤلفه را دربر می‌گیرد: الف. کمیّت قابل
شنبه، 11 فروردين 1397
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
اندازه‌گیری/ تعیین اندازه در قرآن
اندازه‌گیری/ تعیین اندازه در قرآن

نویسنده: سید سید
مترجم: محمد طاهر ریاضی ارسی
اندازه‌گیری عبارت است از تعیین اندازه و مقدار یکی از کمیّات فیزیکی، از قبیل ابعاد [طول و عرض و ارتفاع]، سطح، حج، وزن و زمان. واژه‌ی «اندازه‌گیری»، در معنای کامل، پنج مؤلفه را دربر می‌گیرد: الف. کمیّت قابل اندازه‌گیری؛ ب. عمل اندازه‌گیری؛ ج. ابزار اندازه‌گیری؛ د. مقدار (اندازه) کمیّت اندازه‌گیری شده و هـ. واحد اندازه‌گیری. در این مدخل هر یک از این پنج مؤلفه مورد توجه قرار می‌گیرد، البته با ملاحظه‌ی این نکته که اشاره‌ی قرآن به هر یک از این مؤلفه‌ها متضمن کلیت آنهاست، یعنی اجرای عینی یک اندازه‌گیری کامل. لازم به ذکر است که اندازه‌گیری عینی ابعاد، سطح، حجم و وزن در یک شیء یا جسم مادّی صورت می‌گیرد؛ اما در اندازه‌گیری زمان، مدت زمان یک رویداد محاسبه می‌شود. معادل رایج عربی واژه‌ی «اندازه‌گیری» کلمه‌ی «قِیاس» (یا قَیس، قوس) است از ریشه‌های ق ی س و ق و س (Lane, ii, 2577-2578, 2574-2575). البته در قرآن این واژه و دیگر لغات مشتق از این ریشه‌ها (به استثنای کلمه‌ی «قوس» به معنای «کمان») ذکر نشده، اما به واژه‌های مشتق از ریشه‌ی ق د ر، که مترادف کلمات مشتق از ریشه‌های ق ی س و ق و س هستند، اشاره شده است. برای مثال می‌توان به کلمات «قَدَّرَ» معادل «قاسَ» به معنای «اندازه‌ گرفتن»، و «مِقدار» معادل «مِقیاس»، به معنای «مقدار و اندازه» اشاره کرد (جواهری، صحاج، 967/3). این واژه‌های مشتق از ریشه‌ی ق د ر در آیات مختلف قرآن ذکر شده و به اندازه‌گیری ابعاد، حجم، وزن و زمان اشاره می‌کند. علاوه بر اینها، واژه‌های دیگری نیز وجود دارند که به انواع اندازه‌گیری‌ها مربوطند و از ریشه‌های مختلف مشتق شده‌اند: ذ ر ع، ق و س، ط و ل و ع ر ض برای اندازه‌گیری ابعاد؛ م س ح برای اندازه‌گیری سطح؛ ک ی ل و ص و ع برای اندازه‌گیری حجم؛ ث ق ل و خ ف ف برای اندازه‌گیری وزن.

اندازه‌گیری ابعاد.

در این بخش به آن دسته از آیات قرآنی اشاره می‌شود که در آنها واژه‌های مشتق از ریشه‌های ق د ر، ذ ر ع، ق و س، ط و ل و ع ر ض بیان شده است. در آیه‌ی 18 سبأ آمده است: «در میان آنها [یعنی شهرها]، مسافت را به اندازه مقرّر داشته بودیم (قَدَّرنا»؛ در این آیه عمل اندازه‌گیری دارای معنای کاملاً استعاری است. در آیه‌ی 11 سبأ فعل «قَدِّر» کاملاً به معنای لفظی به کار رفته است: «حلقه‌ها[ی زره] را درست اندازه‌گیری کن (قَدِّر)». در آیه‌ی 32 حاقه دو واژه‌ی «ذَرع» (واحد اندازه‌گیری [طول]) و «ذِراع» (واحد اندازه‌گیری برابر یک ارش یا گز) ذکر شده است: «زنجیری [متعلق به اهل جهنم] که در ازای آن هفت گز است». در آیه‌ی 90 نجم واژه‌های «قاب» (یک واحد اندازه‌گیری) و «قَوسَین» (در زبان عربی یعنی «دو انتهای کمان»؛ برابر با دوگز؛ نک. تاج‌العروس، 235/4) بیان می‌شود: «تا [فاصله جبرئیل] به قدر [طول] دو [انتهای] کمان یا نزدیک‌تر شد». «به قدر دو انتهای کمان» عبارتی است که معمولاً برای نشان دادن فاصله‌ی بسیار کوتاه استفاده می‌شود.
در آیه‌ی 37 اسراء کلمه‌ی «طول» به معنای «ارتفاع و بلندی» به کار رفته است، در حالی که معمولاً برای بیان درازا استفاده می‌شود: «[هرگز] در بلندی به کوه‌ها نمی‌توانی رسید». در این آیه، از طریق این کاربرد نامتعارف واژه‌ی طول، تفاوت زیاد میان ارتفاع کوه‌ها و قد انسان مورد تأکید قرار می‌گیرد.
در نهایت اینکه در آیه‌ی 21 حدید واژه‌ی «عرض» به معنای «پهنا» ذکر شده است: «بهشتی که پهنایش چون پهنای آسمان و زمین است» (حدید: 21؛ نک. آل عمران: 133). در این آیه، به جای کلمه‌ی «طول»، واژه‌ی «عرض» به کار رفته است، چرا که پهنا یا عرض نسبت به درازا یا طول، مفهوم بزرگی و وسعت را بهتر نشان می‌دهد (مثلاً در شکل مستطیل). آیه‌ی مذکور گستره‌ی عظیم پهنای بهشت (و البته درازای آن) را بیان می‌کند، که ابعاد آن فقط برای خدا معلوم است. این موضوع در احادیث نیز ذکر شده است.
اندازه‌گیری سطح. در سه آیه‌ی قرآن واژه‌های مشتق از ریشه‌ی م س ح، به معنای مالیدن دست شخص بر یک سطح و همچنین عمل وضو و تیمم، ذکر شده است. گرچه واژه‌ی «مِساحَة» (به معنای «تعین مساحت زمین») از ریشه‌ی م س ح مشتق شده، اما معنایی غیر از عمل عینی مالیدن دستان شخص بر روی یک سطح پیدا کرده است. «سر و پاهای خودتان را [با دستان مرطوب خود] تا برآمدگی پیشین [هر دو پا] مسح کنید.... و از آن [با خاک پاک] به صورت و دست‌هایتان بکشید (اِمسَحوا)» (مائده: 6). خداوند در آیه‌ی 43 نساء نیز به مسح صورت و دستان با خاک پاک فرمان می‌دهد. در آیه‌ی 33 ص آمده است: «پس شروع کرد به دست کشیدن (مالیدن با دست؛ مَسحاً) بر ساق‌ها و گردن آنها [اسب‌ها]». در این آیات واژه‌های مختلفی از ریشه‌ی م س ح به معنای مالیدن (دست شخص) بر یک سطح (مثلاً صورت و گردن) ذکر شده است. می‌توان عمل مسح کردن را در مقیاس وسیع با مسّاحی یک قطعه زمین برای تعیین مساحت آن مشابه دانست؛ البته در مسّاحی زمین، کمّیات خاصی (مثل درازا و پهنا یا طول و عرض) «اندازه‌گیری» عینی می‌شود و مساحت دقیق زمین به دست می‌آید. با چنین شرح و بیانی، واژه‌ی عربی «مَسّاح» به معنای کسی است که مساحت را اندازه‌گیری می‌کند و «مِساحَة» به معنای «تعیین مساحت زمین» است. در نهایت اینکه علی‌رغم ذکر واژه‌های هم‌خانواده با کلمه‌ی عربی «مِساحَة» (تعیین مساحت زمین)، در قرآن به اندازه‌گیری عینی یک سطح، به معنای واقعی یا استعاری، اشاره‌ای نشده است.

اندازه‌گیری حجم.

در برخی آیات قرآن کلمات مشتق از ریشه‌های ک ی ل، ق د ر و ص و ع، ذکر شده است که به معانی مرتبط با اندازه‌گیری حجم دلالت دارند. واژه‌های مشتق از ریشه‌ی ک ی ل عبارت‌اند از: «کالَ»، به معنای اندازه‌گیری حجم یا دادن مقداری از حجم (نک. اسراء: 35؛ مطففین: 3)؛ «اِکتالَ»، «یَکتالُ» (در صیغه‌ی «نَکتَل»)، به معنای گرفتن مقداری از حجم (یوسف: 63؛ نک. مطففین: 2)؛ «کَیل» به معنای مقداری از حجم (انعام: 152؛ اعراف: 85؛ یوسف: 59-60، 63، 65، 88؛ اسراء: 35؛ شعراء: 181)، همراه با یک اندازه‌ی مشخص، («کَیل بَعیر»، به معنای یک بار شتر (یوسف: 65) و «مَکیال»، به معنای مقداری از حجم (هود: 84-85). این واژه‌ها دقیقاً به معنای عمل اندازه‌گیری و به معنای استفاده از ابزار و وسایل اندازه‌گیری‌اند. نمونه‌ای از این ابزار «جام» یا «پیاله» است. در آیه‌ی 72 یوسف واژه «صُواع» یا جام نوشیدنی ذکر شده که از ریشه‌ی ص و ع مشتق شده است («صاع» کلمه‌ای غیرقرآنی و هم خانواده با این ریشه، به معنای ابزار اندازه‌گیری یک ظرفیت مشخص یا یک واحد اندازه‌گیری حجم است).
کلمات مشتق از ریشه‌ی ق در عبارت‌اند از: «قَدَّرَ»، به معنای اندازه‌گیری حجم (انسان: 16) و «قَدَر»، به معنای مقداری از حجم (رعد: 17؛ مؤمنون: 18؛ زخرف: 11). این آیات به اعتبار اندازه‌ی مشخصی که بیان می‌کنند، تفاوت می‌یابند.

اندازه‌گیری وزن.

واژه‌های مربوط به اندازه‌گیری وزن در آیات قرآن از ریشه‌های و ز ن، ث ق ل، خ ف ف و ق د ر مشتق شده‌اند. کلمات مشتق از ریشه‌ی و ز ن عبارت‌اند از: «وَزَنَ» و «میزان». «وَزَنَ» به معنای «وزن کردن» است (مطففین: 3؛ نک. صیغه‌ی امری «زِنُوا» در آیات 35 اسراء و 182 شعراء و وجه مصدری «وَزن» در آیات 8 اعراف؛ 105 کهف؛ 9 رحمن). در آیات 8 اعراف و 105 کهف «وزن کردن» به معنای سنجش و ارزش‌گذاری اعمال انسان‌ها در روز قیامت ذکر شده و بنابراین کاربرد استعاری دارد، اما در آیه‌ی 9 رحمن این واژه به معنای عمل عینی وزن کردن آمده است. کلمه‌ی «میزان»، (جـ موازین) در قرآن به سه معنای مختلف به کار رفته است: نخست، به معنای نماد عدالت (شوری: 17؛ رحمن: 7؛ حدید: 25). دوم، به معنای «یک وزنه و بار» چه به معنای حقیقی در آیات 152 انعام، 85 اعراف، 84-85 هود و 9 رحمن و چه به معنای استعاری، هنگام سخن گفتن از کسانی که اعمال خوب آنها در مقایسه با بدی‌هایشان سنگین‌تر یا سبک‌‌تر است (اعراف: 8-9؛ مؤمنون: 102-103؛ قارعه: 6 و 8). با توجه به کاربرد استعاری کلمه‌ی «میزان» ترجمه‌ی موسّعی از آن چنین خواهد بود: «کسانی که ترازو یا کفه‌ی میزان اعمالشان سنگین یا سبک باشد». سرانجام، میزان «به معنای ابزار اندازه‌گیری وزن، یعنی یک ترازو یا کفه است که در آیه‌ی 8 رحمن، در معنای حقیقی، و در آیه‌ی 47 انبیاء، «ترازوهای داد را در روز رستاخیز می‌نهیم»، در معنای استعاری به کار رفته است. در آیات 7-9 رحمن، واژه‌ی «میزان» به سه معنای مختلف ذکر شده است: «عدالت»، «ترازو یا کفه» و «وزن و بار». فخر رازی (د. 606؛ تفسیر، 91/29) معانی جایگزین را نیز بیان می‌کند: «میزان» (ترازو یا کفه)، «وَزن» (وزن کردن) و «مَوزون» (شیء وزن شده). همچنین در آیات 35 اسراء و 182 شعراء، واژه «قِسطاس» (مترادف «میزان»، به معنای «ترازو») به معنای حقیقی کلمه به کار رفته است.
واژه‌های مشتق از ریشه‌ی ث ق ل عبارت‌اند از: «ثَقُلَ»، به معنای «سنگین بودن» (اعراف: 8؛ مؤمنون: 102؛ قارعه: 6) و «مِثقال»، به معنای «وزن» (نساء: 40؛ یونس: 61؛ انبیاء: 47؛ لقمان: 16؛ سبأ: 3 و 22؛ زلزال: 7-8). فعل «خَفَّ»، به معنای «سبک بودن»، از ریشه‌ی خ ف ف مشتق شده است (اعراف: 9؛ مؤمنون: 103؛ قارعه: 8). همچنین واژه‌های «مِقدار» (رعد: 8)، «قَدَر» (رعد: 21؛ شوری: 27؛ قمر: 49) و «قَدر» (طلاق: 3) نیز از ریشه‌ی ق د ر مشتق شده‌اند. معنای این هر سه کلمه عبارت است از اندازه و مقداری از وزن، اما غالباً به معنای استعاری به کار می‌روند.
کلمات دیگری نیز در قرآن آمده که بیانگر اوزان معیّنی است. در آیه‌ی 75 آل عمران واژه‌ی «قِنطار» (برابر با 100 پوند یا 45400 گرم) به عنوان نماد سنگینی و فراوانی و کلمه «دینار» (حدود4 گرم) به معنای سبکی و مقدار اندک به کار رفته است. در آیه‌ی 20 یوسف واژه‌ی «دِرهَم» (جـ دَراهِم)، معادل حدود 3 گرم، آمده است، البته این آیه به معنای تجاری واژه‌ی درهم اشاره می‌کند.

اندازه‌گیری زمان.

در چندین آیه‌ی قرآن واژه‌های مربوط به اندازه‌گیری فواصل زمانی یا مدت زمان ذکر شده است. در چهار آیه کلمات مشتق از ریشه‌ی ق د ر آمده است: «خداست که شب و روز را اندازه‌گیری می‌کند (یا اندازه شب و روز را تعیین می‌کند، یُقَدِّرُ)» (مزمل: 20)؛ «روزی که مقدارش (مِقدارُه).... هزار سال/ پنجاه هزار سال است» (سجده: 5؛ معارج: 4)؛ «تا مدتی معیّن (قَدَر)» (مرسلات: 22). در چهار آیه‌ی دیگر (آل عمران: 30؛ کهف: 12؛ حدید: 16؛ جن: 25) واژه‌ی عربی «أمَد»، به معنای «یک دوره‌‌ی زمانی»، «یک فاصله‌ی زمانی» یا «یک مقدار و اندازه‌ی زمانی» به کار رفته است. از میان این هشت آیه، در آیات 5 سجده و 4 معارج «اندازه» یا «مقدار» زمانی مشخصی ذکر شده است؛ در آیات 12 کهف، 20 مزمل و 22 مرسلات مقدار زمانی فقط برای خداوند معلوم است و در آیات 30 آل عمران، 16 حدید و 25 جن زمانی بسیار طولانی موردنظر است.
در آیات 5 سجده و 4 معارج دو واحد اندازه‌گیری زمان، یعنی سال (سَنَة) و «یک روز» (یَوم) ذکر شده است. البته باید میان واژه‌ی «روز» (نَهار) در آیه‌ی 20 مزمل، به معنای «هنگام روز» یا «هنگام روشنایی روز» و «یَوم» در آیات 5 سجده و 4 معارج، به معنای مجموع روز (نَهار) و شب (لَیل) تفاوت قائل شد. واژه‌ی «سَاعة»، به معنای ساعت، در چهل و هشت آیه‌ی قرآن ذکر شده که در چهل آیه به معنای زمان آغاز روز قیامت به کار رفته است. در یک آیه (توبه: 117) به معنای «ساعت دشوار» آمده است و از این‌رو یک مدتِ زمانی نامعیّن را نشان می‌دهد. در هفت آیه‌ی دیگر (اعراف: 34؛ یونس: 45 و 49؛ نحل: 61؛ روم: 55؛ سبأ: 30؛ احقاف: 35) معنای واحد اندازه‌گیری زمان (یعنی ساعت) را می‌توان در نظر گرفت؛ در این زمینه عبارت «ساعتی از روز» در آیات 45 یونس و 35 احقاف قابل توجه است.

صحت و دقت اندازه‌گیری.

خداوند در تعدادی از آیات قرآن به اندازه‌گیری صحیح و دقیق حجم و وزن از طریق ارائه اوزان کامل فرمان داده است. اندازه‌گیری صحیح و دقیق مستلزم استفاده از ابزار دقیق اندازه‌گیری است (مثل ترازو یا کفه با وزنه‌های دقیق و پیمانه و ظرف با حجم یا ظرفیت مناسب). علاوه بر این، ابزار اندازه‌گیری به هیچ‌وجه نباید دستکاری شود تا مبادا اندازه‌های حجم و وزن را اشتباه (یُنقِص) یا کمتر از حد لازم (یُخسِر) نشان دهد. همچنین، هنگام انجام اندازه‌گیری، لازم است عدالت (قِسط) رعایت شود. عدالت نیز از طریق عرضه یا دریافت مقدار صحیح و دقیق کمیّت اندازه‌گیری شده، نه کمتر و نه بیشتر از حد لازم، رعایت خواهد شد. آیات شامل این فرمان‌های الهی عبارت‌اند از: «پس پیمانه و ترازو را تمام نهید» (فَأَوْفُوا الْکَیْلَ وَ الْمیزانَ؛ اعراف: 85)؛ «پیمانه و ترازو را به عدالت (قسط) تمام بپیمایید» (انعام: 152؛ نک. هود: 85)؛ «وزن را به انصاف برپا دارید و در سنجش مکاهید» (رحمن: 9)؛ «پیمانه و ترازو را کم مکنید» (هود: 84) و «پیمانه را تمام دهید و از کم‌فروشان مباشید» (شعراء: 181). همان‌طور که در مقدمه‌ی این مدخل اشاره شد و طبرسی (د. 518؛ مجمع) نیز در تفسیر خود از آیات 85 اعراف و 85 هود بیان کرده است، واژه‌های «کَیل» و «مِکیال» و «میزان» به معنای شیء یا جسمی‌اند که برای اندازه‌گیری حجم و وزن استفاده می‌شود. در آیه‌ی «با ترازوی درست (القِسطاس المستقیم؛ اسراء: 35؛ شعراء: 182) بسنجید»، فخر رازی (تفسیر، 206/10) «القسطاس المستقیم» را ترازویی تعریف می‌کند که دو کفه‌ی آن کاملاً تراز و هم‌سطح است. در نهایت اینکه سوره‌ی یوسف نیز حاوی دو آیه است که در آنها به ارائه‌ی اندازه‌ی کامل در حجم‌ها فرمان داده شده است. یوسف به برادران خود می‌گوید: «مگر نمی‌بینید که من پیمانه را تمام می‌دهم؟» (یوسف: 59) و در آیه‌ی 88 یوسف برادران وی می‌گویند: «پیمانه‌ی ما را تمام بده».
گرچه تأکید قرآن در این آیات بر اندازه‌گیری صحیح و دقیق حجم و وزن است، اما با توجه به اینکه این امور اندازه‌گیری بسیاری از محصولات را در زندگی روزمره شامل می‌شود، می‌توان گفت که این فرمان قرآنی دیگر انواع اندازه‌گیری (یعنی ابعاد، سطح و زمان) را نیز در برمی‌گیرد.

اندازه‌گیری و جامعه‌ی اسلامی.

در زندگی روزمره‌ی جامعه‌ی سنتی اسلامی اندازه‌گیری ابعاد، سطح، حجم، وزن و زمان انجام می‌شد. در واقع، اندازه‌گیری در اموری از قبیل تجارت، خرید و فروش (مثلاً خوراک، آشامیدنی‌ها و پوشاک)، خانه‌سازی و تعیین مساحت زمین، امری لازم بود. علاوه بر این، رعایت احکام فقهی مربوط به نماز (صلاة)، انفاق (زکات)، مالیات ارضی (خراج) و ارث نیز مستلزم اندازه‌گیری بود، که همه نیازمند نوعی اندازه‌گیری و استفاده از ابزار و واحدهای مناسب است (نک. مثلاً، ماوردی، احکام). به عنوان نمونه‌ای از ضرورت اندازه‌گیری به نماز و خراج می‌توان اشاره کرد، در نماز به اندازه‌گیری زمان و در خراج اراضی اندازه‌گیری سطح، حجم و وزن نیاز است.
علاوه بر واحدهای اندازه‌گیری ذکر شده در قرآن (ذِراع، صاع، قِنطار و ساعة)، در کشورهای مختلف و در دوره‌های متفاوت، واحدهای دیگری نیز، مربوط به امور مذکور، استفاده می‌شد. برخی از این واحدها عبارت‌اند از: «قَصَبة»، برای اندازه‌گیری ابعاد، «جَریب» و «فَدّان» برای سطح، «قِسط» و «وَسق»، برای حجم «أوقیّه» برابر با اونس (واحد وزن برابر با 28/35 گرم) و «رَطل» برابر با پوند (برابر با 454 گرم) (نک. Hinz, Islamische Masse und Gewichte) و «دقیقه» برای اندازه‌گیری زمان.
در نخستین سال‌های پیدایش حکومت‌های اسلامی، به منظور تعیین معیارهای «قانونی» برای وزن سکه‌ها، اوزان سنگین و پیمانه‌ی اندازه‌گیری (دینار، درهم و فَلس [برای وزن سکه‌ها]؛ اُوقیّه و رَطل [برای اوزان] و قِسط [برای پیمانه]، همراه با کسرهای یک چهارم، یک سوم یا یک دوم آنها؛ نک. Miles, Early Arabic glass weights, Balog, mayyad, Abbasid and Tulunid glass weights, Morton, Catalogue) «دارالعِیار» تأسیس شد (نک. ابن‌ممّاتی، قوانین، 333-334 و مقریزی، خِطَط، 242/2-243). بازرس بازار (المُحتسِب) با استفاده از این معیارهای «قانونی»، صحت و دقت وزن سکه‌ها، اوزان سنگین و نیز ظرفیت پیمانه‌های اندازه‌گیری در بازار را وارسی می‌کرد. معیارهای اصلی در «دارالعیار» نگهداری می‌شد.
در جوامع اسلامی دوره‌ی میانه، به منظور پیروی از فرمان‌های قرآن مبنی بر رعایت صحت و دقت اندازه‌گیری حجم و وزن، به دستور حاکمان (خلفا) یا نماینده‌ی آنان، کلمات یا نوشته‌های دینی معیّنی بر روی معیارهای حجم و وزن حک می‌شد (Miles, Early Arabic glass weights, Balog, U mayyad, Abbasid and Tulunid glass weights, Morton, Catalogue). یکی از این کلمات «وافی» است که روی پیمانه‌های اندازه‌گیری به معنای «حجم یا ظرفیت صحیح»، و روی وزنه‌ها، به معنای «وزن صحیح»، حک می‌شد. از جمله نوشته‌های دینی حک شده به آیه‌ی 181 شعراء و دو عبارت «الوفاء لله» و «اَمَرَ الله بِالوَفاء» می‌توان اشاره کرد؛ معنای این دو عبارت به ترتیب چنین است: «بنا به امر خداوند، پیمانه و ترازو را تمام نهید» و «خداوند امر می‌کند که پیمانه و ترازو را تمام نهید».
منبع مقاله :
خواننده گرامی! منابع مقاله را در نسخه ی چاپی ملاحظه فرمایید.
منبع مقاله :
مک اولیف، جین دَمن؛ (1390)، دائرةالمعارف قرآن (جلد اول آ-ب)، ترجمه‌ی: حسین خندق آبادی، مسعود صادقی، مهرداد عباسی، امیر مازیار، تهران: انتشارات حکمت.
 


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط