اهداف تعليم و تربيت از ديدگاه اسلام
با توجه به مبانى انسان شناختى اسلامى از قبيل فطرت الهى، مى توان اهداف تعليم وتربيت را به سه طبقه ي هدف غايى و نهايى، اهداف متوسط يا زمينه ساز و اهداف جزئى و رفتارى تقسيم كرد.(1)
البته وجود اين طبقات بدين معناست كه هدف نهايى، نقطه ي مطلوب است و براى دستيابى به آن بايد از اهداف متوسط گذر كرد.ابتدا به شرح هدف غايى و سپس اهداف متوسط مى پردازيم:هدف غايى تعليم و تربيت هدف غايى تعليم و تربيت از نظر اسلام، اين است كه آدمى به كمال نهايى خود كه قرب خداى متعال است نائل شود. به عبارت ديگر هدف غايى، قرب به ذات مقدسى است كه مستجمع جميع صفات جماليه و كماليه است، حقيقتى بى نهايت و كامل و مطلق كه شايسته است در متن زندگى آدميان حضور يابد و همه ي فعاليت هاي آنان به سوي اومعطوف گردد و محور همه ي افعالشان باشد.در تعليم و تربيت اسلامى حركت و هدايت آدمى به سوى خير اعلى و مقصد نهايى ودر صراط مستقيم عبوديت حضرت حق، تسهيل مى شود (2) تا آدمى در پرتو ايمان و عمل صالح و تواصى به حق و تواصى به صبر، گردنه ها را در نوردد و موانع كمال را يكى بعد ازديگرى پشت سر گذارد.از آيات قرآن كريم به روشنى بر مى آيد كه مرجع و منتهى و غايت حركت آدمى، به سوى خداى سبحان است. اينک برخى از آياتى را كه بر اين حقيقت دلالت دارند مى آوريم:
1-و الي الله ترجع الامور (بقره / 210)
همه ي امور به خدا باز مي گردد.
2-ان الي ربک الرجعي (علق / 8)
محققا بازگشت به سوى خداست
3-و ان الي ربک المنتهي (نجم / 42)
و كار خلق به سوى خدا منتهى مى شود (که او منتهاى آمال عارفان و نياز نيازمندان است).
4-و اليه يرجع الأمر کله (هود / 123)
و امور عالم همه به خدا باز مى گردد.
5-يا أيتها النفس المطمئنة ارجعي الي ربک راضية مرضية فادخلي في عبادي و ادخلي جنتي (فجر / 27-30)
(به اهل ايمان، خطاب لطف رسد كه:)اى نفس قدسى مطمئن و دلارام (به ياد خدا) امروز به حضور پروردگارت باز آي كه تو خشنود، و او راضى از (اعمال) تو است باز آى و در صف بندگان خاص من درآى، و با خشنودى در بهشت من داخل شو.
1-سازگارى با فطرت و ساختار وجودى انسان: يكى از اصول بايسته در باب اهداف تعليم و تربيت، همسازى آن ها با فطرت الهى انسان است. هدف غايى در تعليم و تربيت اسلامى، با فطرت و ساختار وجودي آدمى هماهنگ است.
2-جامعيت و شمول نسبت به همه ي ارزش هاي انسانى: هدف غايى در تعليم و تربيت اسلامى، جامع جميع ارزش هاي الهى و انسانى است كه تعيين كننده مسير زندگى اند.
3-امكان پذير بودن دستيابى به آن: آدمى در صورتى براي عمل برانگيخته مى شودكه دستيابى به نتيجه امكان داشته باشد. انجام عمل بدون دستيابى به نتيجه، موجب كاهش شوق و رغبت و انگيزه آدمى براي ادامه ي آن مى گردد. لذا دستيابى به هر يك ازمراحل و اهداف تربيت، ضامن تداوم و استمرار برنامه ي تعليم و تربيت است. تعيين قرب به خداي سبحان به عنوان هدف نهايى تعليم و تربيت اسلامى، به معناى دور از دسترس بودن آن نيست؛ چنان كه ترتب اهداف بر يكديگر نيز به معناى تقدم و تأخر زمانى آن ها نيست، بلكه به معناى ترتب منطقى است، يعنى جهت گيرى بى نهايت از مراحل ساده تربه سوى مراحل مشكل تر، آدمى با انجام هر عمل دينى، به تقربى همسان به آن عمل نائل مى شود. شايد بتوان گفت كه حديث قرب نوافل هم بر همين واقعيت دلالت دارد؛ زيرا
در آن به نقل از رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) چنين آمده است:
خداي تعالى فرموده است: هيچ بنده اي به من تقرب نجسته است به چيزي محبوب تر ازآنچه بر او فرض كرده ام. و او پيوسته با نافله به من تقرب مى جويد تا آن كه وى را دوست مى دارم و چون او را مورد محبت قرار دهم، گوش او مى شوم كه با آن مى شنود، و ديده اومى گردم كه با آن مى بيند، و دست او مى گردم كه با آن تلاش و كوشش مى كند. اگر مرابخواند، دعاى وي را اجابت كنم و اگر از من چيزى بخواهد به او عنايت كنم. (3)
الف-اهداف تربيتى كه در آن ها خداى متعال محور توجه و فعاليت هاي تربيتى است.
ب-اهداف تربيتى كه در آن ها خود انسان محور توجه و فعاليت هاي تربيتى است.
ج-اهداف تربيتى كه در آن ها ديگران مورد توجه و محور فعاليت هاى تربيتى اند.
د-اهداف تربيتى كه در آن ها طبيعت، محور فعاليت هاى تربيتى است.
البته هر يك از اهداف واسطه اي به نوبه ي خود به اهداف واسطه اي ديگرى تبديل مى شوند كه آن ها هم به نحوى از كليت و شمول برخوردارند. (4)
من عرف الله و عظمه منع فاه من الکلام و بطنه من الطعام ، و عفي نفسه بالصيام و القيام (8)
هركس خدا را بشناسد و بزرگش شمارد، دهان از سخن باز خواهد داشت و شكم از طعام، و باروزه و نماز، نفس خود را صيانت خواهد كرد.
لو عرفتم الله حق معرفته لزالت بدعائکم الجبال (9)
اگر خدا را چنان كه شايسته است مى شناختيد، با دعاى شما كوه ها از جا كنده مى شد.لو عرفتم الله حق معرفته لمشيتم علي البحور ، و لزالت بدعائکم الجبال (10)
اگر خداى را آنچنان كه شايسته ي معرفت اوست مى شناختيد، بر درياها راه مى رفتيد و به دعايتان كوه ها از جا كنده مى شد.بنابراين، يكى از اهداف زمينه ساز در تعليم و تربيت اسلامى، معرفت خداى سبحان است. اگر نظام تعليم و تربيت ما تحولى مثبت در معرفت و خداشناسى افراد مورد تعليم و تربيت ايجاد نكند، از كليدى ترين اهداف واسطه اي بى نصيب خواهد بود. زيرا توكل وتقوا و تخلق به اخلاق الهى، در گرو شناخت خدا است.در ميان اهداف زمينه ساز، هيچ هدفى به پايه ي ارجمندى و اهميت ارتباط آدمى باآفريدگار جهان نمى رسد. انسان بر فطرت خداجويى و خداگرايى زاده شده و حس خداجويى و پرستش از مهم ترين حس هاي موجود در آدمى شناخته شده است، يعنى هر انسانى فطرتا به سوى خدا گرايش دارد و جوياى اوست و همواره به سوي او درتكاپو است، چنان كه در قرآن كريم مى خوانيم:يا أيها الانسان انک کادح الي ربک کدحا فملاقيه (انشقاق/ 6)اى انسان، حقا كه تو به سوى پروردگار خود به سختى در تلاشى، و او را ملاقات خواهى كرد.و خدا گمشده آدمى است و آدمى ناخودآگاه در جستجوى آن گمشده است، اما گاه در راه نيل به كمال مطلوب، بر اثر عوارض و عواملى دچار اشتباه مى شود و راه خطامى پويد: امام ص
(عليه السلام) فرمود:ما من مولود يولد الا علي الفطرة فأبواه اللذان يُهَوّدانه و ينصرانه و يمجّسانه (11)
انس با خداى تعالى يگانه عامل آرامش آدمى است و هيچ چيز نمى تواند جايگزين آن شود.چنان كه در قرآن كريم مى خوانيم:الا بذکر الله تطمئن القلوب (رعد / 28)
تربيت خورشيد روحانى بود
منبع آن علم سبحانى بود
عقل و دل گردد ز نورش بهره ياب
مرد و زن يكسان ز فيضش كامياب
پاك سازد دل ز زنگ دشمني
بركند او ريشه ي ما و منى
چون برادر جمله افراد بشر
وين زمين فردوس گردد سر بسر(12)
تعليم و تربيت بايد احساسات خام و غرايز حيوانى را تعديل و افكار و انديشه هاي حاكم بر ذهن انسان را تصحيح كند و واقعيت ها، آرمان ها و ارزش هاى عالى انسانى را به انسان مورد تربيت، تلقين و قابل پذيرش نمايد. اگر احساسات خام و خواسته هاى حيوانى تعديل نشود و خطاهاي ذهنى انسان اصلاح نگردد آرمان ها و ارزش هاى عالى، مورد قبول انسان قرار نخواهد گر فت.تعليم و تربيت بايد چگونگى بهره گيرى از قدرت را مشخص نمايد و اين امر، هنگامى محقق مى شود كه آدمى آنچه را براي خود نمى پسندد، براي ديگران هم نپسندد.رسالت ديگرى كه تعليم و تربيت در اين محور بر عهده دارد، آشتى دادن انسان است با خويشتن الهى خويش و گوش دادن به نداهاي وجدانى خويش. همان نداهاى ازنده اى كه بسياري آن ها را در خود خاموش كرده و عقل و انديشه را به انحراف كشانده و احساسات عالى انسانى خود را مختل ساخته اند. (13)
-أفلا ينظرون الي الابل کيف خلقت و الي السماء کيف رفعت و الي الجبال کيف نصبت و الي الأرض کيف سطحت (غاشيه/ 17-20)آيا به شتر نمى نگرند كه چگونه آفريده شده؟ و به آسمان كه چگونه برافراشته شده؟ و به كوه ها كه چگونه برپا داشته شده؟ و به زمين كه چگونه گسترده شده است؟
-ان في خلق السموات و الأرض و اختلاف الليل و النهار لآيات لاولي الألباب - الذين يذکرون الله قياما و قعودا و علي جنوبهم و يتفکرون في خلق السموات و الأرض ربنا ما خلقت هذا باطلا سبحانک فقنا عذاب النار (آل عمران / 190- 191)مسلما در آفرينش آسمان ها و زمين، و در پي يكديگر آمدن شب و روز، براي خردمندان نشانه هايى [قانع كننده] است. همانان كه خدا را [در همه ي احوال] ايستاد و نشسته، به پهلوآرميده ياد مي کنند، و به آفرينش آسمان ها و زمين مى انديشند كه: پروردگارا، اين ها را بيهوده نيافريده اى، منزهى تو! پس ما را از عذاب آتش دوزخ در امان بدار.
/خ
البته وجود اين طبقات بدين معناست كه هدف نهايى، نقطه ي مطلوب است و براى دستيابى به آن بايد از اهداف متوسط گذر كرد.ابتدا به شرح هدف غايى و سپس اهداف متوسط مى پردازيم:هدف غايى تعليم و تربيت هدف غايى تعليم و تربيت از نظر اسلام، اين است كه آدمى به كمال نهايى خود كه قرب خداى متعال است نائل شود. به عبارت ديگر هدف غايى، قرب به ذات مقدسى است كه مستجمع جميع صفات جماليه و كماليه است، حقيقتى بى نهايت و كامل و مطلق كه شايسته است در متن زندگى آدميان حضور يابد و همه ي فعاليت هاي آنان به سوي اومعطوف گردد و محور همه ي افعالشان باشد.در تعليم و تربيت اسلامى حركت و هدايت آدمى به سوى خير اعلى و مقصد نهايى ودر صراط مستقيم عبوديت حضرت حق، تسهيل مى شود (2) تا آدمى در پرتو ايمان و عمل صالح و تواصى به حق و تواصى به صبر، گردنه ها را در نوردد و موانع كمال را يكى بعد ازديگرى پشت سر گذارد.از آيات قرآن كريم به روشنى بر مى آيد كه مرجع و منتهى و غايت حركت آدمى، به سوى خداى سبحان است. اينک برخى از آياتى را كه بر اين حقيقت دلالت دارند مى آوريم:
1-و الي الله ترجع الامور (بقره / 210)
همه ي امور به خدا باز مي گردد.
2-ان الي ربک الرجعي (علق / 8)
محققا بازگشت به سوى خداست
3-و ان الي ربک المنتهي (نجم / 42)
و كار خلق به سوى خدا منتهى مى شود (که او منتهاى آمال عارفان و نياز نيازمندان است).
4-و اليه يرجع الأمر کله (هود / 123)
و امور عالم همه به خدا باز مى گردد.
5-يا أيتها النفس المطمئنة ارجعي الي ربک راضية مرضية فادخلي في عبادي و ادخلي جنتي (فجر / 27-30)
(به اهل ايمان، خطاب لطف رسد كه:)اى نفس قدسى مطمئن و دلارام (به ياد خدا) امروز به حضور پروردگارت باز آي كه تو خشنود، و او راضى از (اعمال) تو است باز آى و در صف بندگان خاص من درآى، و با خشنودى در بهشت من داخل شو.
ويژگى هاى هدف غايى
1-سازگارى با فطرت و ساختار وجودى انسان: يكى از اصول بايسته در باب اهداف تعليم و تربيت، همسازى آن ها با فطرت الهى انسان است. هدف غايى در تعليم و تربيت اسلامى، با فطرت و ساختار وجودي آدمى هماهنگ است.
2-جامعيت و شمول نسبت به همه ي ارزش هاي انسانى: هدف غايى در تعليم و تربيت اسلامى، جامع جميع ارزش هاي الهى و انسانى است كه تعيين كننده مسير زندگى اند.
3-امكان پذير بودن دستيابى به آن: آدمى در صورتى براي عمل برانگيخته مى شودكه دستيابى به نتيجه امكان داشته باشد. انجام عمل بدون دستيابى به نتيجه، موجب كاهش شوق و رغبت و انگيزه آدمى براي ادامه ي آن مى گردد. لذا دستيابى به هر يك ازمراحل و اهداف تربيت، ضامن تداوم و استمرار برنامه ي تعليم و تربيت است. تعيين قرب به خداي سبحان به عنوان هدف نهايى تعليم و تربيت اسلامى، به معناى دور از دسترس بودن آن نيست؛ چنان كه ترتب اهداف بر يكديگر نيز به معناى تقدم و تأخر زمانى آن ها نيست، بلكه به معناى ترتب منطقى است، يعنى جهت گيرى بى نهايت از مراحل ساده تربه سوى مراحل مشكل تر، آدمى با انجام هر عمل دينى، به تقربى همسان به آن عمل نائل مى شود. شايد بتوان گفت كه حديث قرب نوافل هم بر همين واقعيت دلالت دارد؛ زيرا
در آن به نقل از رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) چنين آمده است:
خداي تعالى فرموده است: هيچ بنده اي به من تقرب نجسته است به چيزي محبوب تر ازآنچه بر او فرض كرده ام. و او پيوسته با نافله به من تقرب مى جويد تا آن كه وى را دوست مى دارم و چون او را مورد محبت قرار دهم، گوش او مى شوم كه با آن مى شنود، و ديده اومى گردم كه با آن مى بيند، و دست او مى گردم كه با آن تلاش و كوشش مى كند. اگر مرابخواند، دعاى وي را اجابت كنم و اگر از من چيزى بخواهد به او عنايت كنم. (3)
اهداف واسطه اى يا متوسط
الف-اهداف تربيتى كه در آن ها خداى متعال محور توجه و فعاليت هاي تربيتى است.
ب-اهداف تربيتى كه در آن ها خود انسان محور توجه و فعاليت هاي تربيتى است.
ج-اهداف تربيتى كه در آن ها ديگران مورد توجه و محور فعاليت هاى تربيتى اند.
د-اهداف تربيتى كه در آن ها طبيعت، محور فعاليت هاى تربيتى است.
البته هر يك از اهداف واسطه اي به نوبه ي خود به اهداف واسطه اي ديگرى تبديل مى شوند كه آن ها هم به نحوى از كليت و شمول برخوردارند. (4)
1-ارتباط با خداى سبحان
من عرف الله و عظمه منع فاه من الکلام و بطنه من الطعام ، و عفي نفسه بالصيام و القيام (8)
هركس خدا را بشناسد و بزرگش شمارد، دهان از سخن باز خواهد داشت و شكم از طعام، و باروزه و نماز، نفس خود را صيانت خواهد كرد.
لو عرفتم الله حق معرفته لزالت بدعائکم الجبال (9)
اگر خدا را چنان كه شايسته است مى شناختيد، با دعاى شما كوه ها از جا كنده مى شد.لو عرفتم الله حق معرفته لمشيتم علي البحور ، و لزالت بدعائکم الجبال (10)
اگر خداى را آنچنان كه شايسته ي معرفت اوست مى شناختيد، بر درياها راه مى رفتيد و به دعايتان كوه ها از جا كنده مى شد.بنابراين، يكى از اهداف زمينه ساز در تعليم و تربيت اسلامى، معرفت خداى سبحان است. اگر نظام تعليم و تربيت ما تحولى مثبت در معرفت و خداشناسى افراد مورد تعليم و تربيت ايجاد نكند، از كليدى ترين اهداف واسطه اي بى نصيب خواهد بود. زيرا توكل وتقوا و تخلق به اخلاق الهى، در گرو شناخت خدا است.در ميان اهداف زمينه ساز، هيچ هدفى به پايه ي ارجمندى و اهميت ارتباط آدمى باآفريدگار جهان نمى رسد. انسان بر فطرت خداجويى و خداگرايى زاده شده و حس خداجويى و پرستش از مهم ترين حس هاي موجود در آدمى شناخته شده است، يعنى هر انسانى فطرتا به سوى خدا گرايش دارد و جوياى اوست و همواره به سوي او درتكاپو است، چنان كه در قرآن كريم مى خوانيم:يا أيها الانسان انک کادح الي ربک کدحا فملاقيه (انشقاق/ 6)اى انسان، حقا كه تو به سوى پروردگار خود به سختى در تلاشى، و او را ملاقات خواهى كرد.و خدا گمشده آدمى است و آدمى ناخودآگاه در جستجوى آن گمشده است، اما گاه در راه نيل به كمال مطلوب، بر اثر عوارض و عواملى دچار اشتباه مى شود و راه خطامى پويد: امام ص
(عليه السلام) فرمود:ما من مولود يولد الا علي الفطرة فأبواه اللذان يُهَوّدانه و ينصرانه و يمجّسانه (11)
انس با خداى تعالى يگانه عامل آرامش آدمى است و هيچ چيز نمى تواند جايگزين آن شود.چنان كه در قرآن كريم مى خوانيم:الا بذکر الله تطمئن القلوب (رعد / 28)
2-ارتباط با خويشتن
تربيت خورشيد روحانى بود
منبع آن علم سبحانى بود
عقل و دل گردد ز نورش بهره ياب
مرد و زن يكسان ز فيضش كامياب
پاك سازد دل ز زنگ دشمني
بركند او ريشه ي ما و منى
چون برادر جمله افراد بشر
وين زمين فردوس گردد سر بسر(12)
تعليم و تربيت بايد احساسات خام و غرايز حيوانى را تعديل و افكار و انديشه هاي حاكم بر ذهن انسان را تصحيح كند و واقعيت ها، آرمان ها و ارزش هاى عالى انسانى را به انسان مورد تربيت، تلقين و قابل پذيرش نمايد. اگر احساسات خام و خواسته هاى حيوانى تعديل نشود و خطاهاي ذهنى انسان اصلاح نگردد آرمان ها و ارزش هاى عالى، مورد قبول انسان قرار نخواهد گر فت.تعليم و تربيت بايد چگونگى بهره گيرى از قدرت را مشخص نمايد و اين امر، هنگامى محقق مى شود كه آدمى آنچه را براي خود نمى پسندد، براي ديگران هم نپسندد.رسالت ديگرى كه تعليم و تربيت در اين محور بر عهده دارد، آشتى دادن انسان است با خويشتن الهى خويش و گوش دادن به نداهاي وجدانى خويش. همان نداهاى ازنده اى كه بسياري آن ها را در خود خاموش كرده و عقل و انديشه را به انحراف كشانده و احساسات عالى انسانى خود را مختل ساخته اند. (13)
3-ارتباط با جامعه ي بشرى
4-ارتباط با طبيعت
-أفلا ينظرون الي الابل کيف خلقت و الي السماء کيف رفعت و الي الجبال کيف نصبت و الي الأرض کيف سطحت (غاشيه/ 17-20)آيا به شتر نمى نگرند كه چگونه آفريده شده؟ و به آسمان كه چگونه برافراشته شده؟ و به كوه ها كه چگونه برپا داشته شده؟ و به زمين كه چگونه گسترده شده است؟
-ان في خلق السموات و الأرض و اختلاف الليل و النهار لآيات لاولي الألباب - الذين يذکرون الله قياما و قعودا و علي جنوبهم و يتفکرون في خلق السموات و الأرض ربنا ما خلقت هذا باطلا سبحانک فقنا عذاب النار (آل عمران / 190- 191)مسلما در آفرينش آسمان ها و زمين، و در پي يكديگر آمدن شب و روز، براي خردمندان نشانه هايى [قانع كننده] است. همانان كه خدا را [در همه ي احوال] ايستاد و نشسته، به پهلوآرميده ياد مي کنند، و به آفرينش آسمان ها و زمين مى انديشند كه: پروردگارا، اين ها را بيهوده نيافريده اى، منزهى تو! پس ما را از عذاب آتش دوزخ در امان بدار.
پي نوشت :
1-ر.ك:اهداف تربيت از ديدگاه اسلام، ص 27- 29.
2-ر.ک:همان، ص 33؛ تعليم و تربيت و مراحل آن، ص 39.
3-ميزان الحكمة، ج 3، ص2540، ح 1627.
4-ر.ك: اهداف تربيتى از ديدگاه اسلام، ص 40.
5-نهج البلاغه ، خ 1
6-ميزان الحكمة. ج 3، ص 1886، ح 12235
7-همان منبع، ح 12237.
8-همان ، ص 1888، ح 12256.
9-همان ، ح 12258.
10-همان ، ح 12259.
11-وسائل الشيعه، محمدبن حسن حر عاملى، ج 15، ص 125.
12-اصول اساسى فن تربيت. كاظم ايرانشهر، ص 13- 16.
13-ر.ك:تكاپوگر انديشه ها. محمدتقى جعفرى، گردآوري و تنظيم عبدالله نصرى، ص 269.
14-ر.ك:اخلاق اسلامى، محمدعلى سادات، ص 105.
/خ