چاق ، سیگاری ، چرچیل (5)
تهیه کننده : محمود کریمی
منبع : راسخون
منبع : راسخون
همه سؤالهایی که دلتان میخواست ولی رویتان نمیشد در مورد چرچیل بپرسید!!
نسخه اصلی چاپلین
منتقدها میگویند چاپلین در فیلمهایش مدل راه رفتن او را تقلید میکرده، جنگ جهانی دوم را «جنگ چرچیل» لقب داده اند. یک کالج کمبریج (که مربوط به علوم پایه است و تا به حال 2 تا نوبل هم برده) به اسم چرچیل است؛ همین طور 3 دانشکده در آمریکا و یکی هم در کانادا. در امارات (همین بغل دست خودمان) یک «شهرک چرچیل» وجود دارد. در استرالیا، کانادا، انگلیس، ایرلند و آمریکا نیز رودخانه و قله به نام این سیاست بازترین مرد تاریخ نامگذاری شده. (سیگار وینستون)، یک نوع غذای زهرماری، 3 ناو جنگی آمریکا، یک مدل تانک و یک جور میلک شیک (به خاطر دو رنگ بودن) به نام اوست. در یک نظرسنجی جهانی در سال 2005، چرچیل، هیچکاک و مارادونا معروف ترین چاقهای تاریخ انتخاب شدند.
طبق انتخابات BBC در سال 2002، او بزرگترین بریتانیایی تاریخ (و حتی بالاتر از شکسپیر و نیوتن) است. در کاستاریکا، آدمهای دورو را «چرچیل» صدا میزنند و در فرهنگ لغات خود ما ایرانیها هم «چرچ» و «چرچیل» کاربرد دارد. میبینید؟ هر جور بخواهیم حساب بکنیم، نمیشود درباره این مرد چاق حقه باز ننوشت.
آیا زندگی چرچیل هم مثل بیشتر شخصیتهای معروف، فیلم هندی بوده؟ او از آشپزی دربار کی به آن مقامات رسید؟
خیر، چرچیل از همان اول بچه پولدار بود و هیچ وقت هم شاگرد آشپز یا نانوا نایستاد. اجداد او صاحب جایی بودند که الأن شده دانشگاه آکسفورد و اتفاقا ً پدر او لرد راندولف چرچیل معتقد بود که این بچه آبروی خانواده را به باد خواهد داد. چون وینسوتن جوان در بچگی به صورت همزمان شیطان و خنگ تشریف داشت؛ مثلا ً در امتحان لاتین کلاس 4 دبستان، برگه جوابهای او شامل یک عدد داخل پرانتز، چند لکه کوچک، چند لکه بزرگ و یک امضا بود. منتها ار آنجا که شکاف نسلها آن زمان خالی بود، به قدرت خدا چنین بچه خنگی توانست بعدا ً در 25 سالگی به پارلمان برسد؛ در حالی که بابای زرنگش در 46 سالگی به همین پست رسید.
حالا این بچه خرپول هنری هم داشت؟ یا فقط میخورد و چاق میشد؟
از آنجا که بابای چرچیل خیلی زود ریق را سر کشید و مادر پولدارش هم با این بچه تنبل چندان حال نمیکرد، بله، چرچیل یک شکوفههایی هم زد و مجبور شد کار هم بکند؛ منتها کاری که فرصت کرد قبل از سخنرانی و سیاست بازی انجام بدهد، روزنامه نگاری بود. او برای تهیه گزارش به کوبا، هند، افغانستان، سودان و آفریقای جنوبی رفت و در این کشور آخری برای فرار از دست بومیان که در حال «جنگ بوئر» با انگلیسیها بودند، یک بار 80 کیلومتر را یک نفس دوید و پوز آقای ماراتن را زد.
چرچیل طرفدار چلسی بود یا منچستر یونایتد؟
چرچیل از ورزشهای محبوب انگلیسیها، یعنی فوتبال و کریکت متنفر بود. تنها ورزش مورد علاقه اش شمشیربازی بود که سر آن یک بار در 17 سالگی تا نزدیکیهای تیم ملی هم رفت. به جز شمشیر بازی، عاشق بنایی و فعلگی بود و رسما ً عضو «اتحادیه آجرچینها» به حساب میآمد. گاهی نقاشی هم میکرد اما تمام نقاشیهایش را زنش دور انداخت چون به نظرش مزخرف بودند. کتابهای مورد علاقه او «قصههای هزار و یک شب»، «جزیره گنج» (لویی استیونسن) و «ظهور و سقوط امپراتوری روم» (ادوارد گیبون) بودند. از هومر و شکسپیر بدش میآمد و به جای آنها، بازی ویون لی در فیلم «لیدی هامیلتون» را دوست داشت. احتمالا ً خانمش نسخه ویدئویی این فیلم را هم دور انداخته.
نظر به این که همیشه کار، کار انگلیسیهاست، چقدر از این کارها، کار چرچیل بوده؟
چرچیل، سمبل رنگ کردن و رنگ عوض کردن است. او فقط در سیاست داخلی انگلیس، 2 بار از این طرف تالار پارلمان (حزب دست راستی یا چپی) به آن طرف تالار (در پرانتز قبلی راست در نظر گرفتید یا چپ؟ حالا برعکسش) رفت و حزب عوض کرد. حتی درباره انتخاباتی که بلافاصله بعد از جنگ جهانی برگزار شد و طبق نتیجه آن، نخستین وزیری را به کلمنت اتلی سپرد، گفته بود: «من میخواستم حزبم را عوض کنم اما متأسفانه خارج از کشور بودم و نرسیدم این کار را بکنم» (چرچیل 2 سال بعد پستش را از اتلی پس گرفت) اما تاریخیترین رنگ عوض کردن چرچیل در جریان جنگ جهانی دوم اتفاق افتاد. او که زمان انقلاب اکتبر روسیه پیشنهاد داده بود انگلیس برای دفاع از تزارها نیرو به روسیه بفرستد و تا شروع جنگ جهانی هم مخالف درجه یک کمونیستها بود و دوست داشت تقاص خون نریخته پدرش را از آنها بگیرد، در جریان جنگ توانست با همان روش همیشگی اش استالین را با غرب آشتی دهد و «اتحاد بزرگ» را راه بیندازد. بعد هم که متفقین جنگ را بردند، چرچیل دوباره رنگ پس داد و با همان سرعتی که با روسیه متحد شده بودند، دوباره از روسیه فاصله گرفتند. ایده «جنگ سرد» در اصل مال چرچیل بود.
خدایی اش چرچیل توی جنگ جهانی نقشی داشت؟ آن وقت با آن شکم، چه جوری فانوسقه میبست؟
چرچیل بیشتر از آنکه سیاستمدار باشد، یک نظامی کهنه کار بود. او ایده ساخت تانک، هاورکرافت، بمب اتم و چند روش حمل مهمات را داد و استفاده از رادار را باب کرد. مدتی فرمانده کل نیروی دریایی بریتانیا بود و زمانی فرمانده نیروی هوایی (در کنفرانس تهران او با لباس «فیلد مارشال»ی نیروی هوایی شرکت کرد). از کشورهای متعددی (انگلیس، آمریکا، فرانسه، ایتالیا، روسیه، مصر و حتی باور کنید از حبشه) مدال نظامیدریافت کرده بود. 7 سال قبل از شروع جنگ جهانی دوم، تنها با خواندن «نبرد من» هیتلر، پیش بینی کرده بود که جنگ جهانی دیگری در راه است. او حتی چیزهای جزئی مثل این که هیتلر، اول به لهستان حمله میکند یا لندن بمباران میشود را هم حدس زده بود. به همین خاطر تا مدتها مطبوعات و مردم انگلیس با او لج بودند و به او «کاهن جنگ» لقب داده بودند. رقبایش هم فرصتی گیر آوردند تا به همین بهانه استاد را از صحنه سیاست کیش کنند و تنها وقتی که جنگ شروع شد، از انزوای سیاسی درآمد. پشت بیسیم ناوهای جنگی انگلیس این جمله 3 کلمهای دهان به دهان چرخید که «وینستون برگشته است» و انگلیسیها باورشان شد که شوخی شوخی، قضیه جنگ جدی شده. تمام نقشههای جنگی متفقین یک جورهایی زیر سر چرچیل بود و او در طول جنگ، بیشتر در خارج از انگلیس بود تا توی کابینه. میگویند یکی از فرماندههای هیتلر به محض شنیدن خبر بازگشت چرچیل، به «پیشوا» گفته بود: «من میدانم که ما شکست خواهیم خورد؛ فقط نمیدانم کی». البته احتمال دارد راوی این خبر، یک انگلیسی باشد.
چرا به چرچیل نوبل ادبیات دادند؟ خیلی خوش ادا بود یا خیلی جوک تعریف میکرد؟
چرچیل روزنامه نگار بود و تا آخر عمرش یک ستون ثابت در «تایمز» داشت. او 30 عنوان کتاب هم نوشت که همه شان نثر مشکل و پیچیده و مزخرفی داشتند. رمان عاشقانه اش با عنوان «ساورلا» که حتی به اندازه یک چاپ هم نفروخت. با ابن حال، کتاب 6 جلدی خاطراتش از جنگ جهانی دوم با عنوان «پیروزی و تراژدی» (با زیر تیتر طولانی و به نظر خودش بامزه «چگونه دموکراسیهای بزگ پیروز شدند و توانستند حماقتهایی را که تقریبا ً به قیمت حیات آنها تمام شده بود، از سر بگیرند»)،چنان شهرت و محبوبیتی کسب کرد که آکادمی علوم سوئد را به دادن جایزه نوبل ادبیات 1953 به او راضی کرد. در ضمن، چرچیل جوک را هم خوب تعریف میکرده، اما این مال سؤال بعدی است.
واقعا استاد نمک هم داشت؟ یا ملت همین جور مرامیبه حرفهایش میخندیدند؟
چرچیل با همه اهمیتی که برای انگلیسیها دارد، در همان جا شخصیتی معادل ملانصرالدین خودمان به حساب میآید و مجموعههای مختلفی از ماجراها و جملات طنز آمیز او منتشر شده. بیشتر ماجراهای او، کل کل با برناردشاو نمایشنامه نویس است_ که او هم از طنازان تاریخ به حساب میآید. از جمله میگویند یک بار برناردشاو 2 تا بلیت از یک نمایشش را برای چرچیل فرستاد و برایش نوشت: «شب اول بیایید و اگر دوستی هم دارید، با خودتان بیاورید». چرچیل نامه تشکر فرستاد و نوشت: «برای شام افتتاحیه بیش از حد گرفتارم اما شب دوم میآیم؛ اگر شب دومی در کار باشد».
اصلا ً این چرچیل چه اش بود؟
این سؤال را باید جور دیگری پرسید: چرچیل چه اش نبود؟ او آن اول که دیس لکسی (یعنی کندی یادگیری) داشت و معلمهایش فکر میکردند عقب مانده است. بعد هم که چاقی مفرط دچارش شد و چاپلینی راه میرفت. 2 بار هم به همین خاطر سکته زد. لکنت زبان هم داشت و s را نمیتوانست درست تلفظ بکند. آخر عمری هم شد کلکسیون انواع امراض جسمی (کم شنوایی) و عقلی (آلزایمر) و روحی (اعتیاد به الکل). کلا ً زنده ماندن چرچیل تا 91 سالگی، از عجایب علم پزشکی است.
خودمان میدانیم که این موضوع، نه قرار عاشقانه است و نه شور و حال عارفانه. اما لطفا ً یک مقدار عدد بدهید.
چرچیل متولد 1874 بود و در 1965 مرد. 91سال عمر کرد و 2 قرن را به چشم دید. در 7 جنگ در 4 قاره جنگید. در راه اندازی 8 کودتا (از جمله کودتای 28 مرداد خودمان) نقش مستقیم داشت. 30 عنوان کتاب نوشت. 65 سال نماینده مجلس عوام بود؛ 25 سال وزیر و 8 سال و 8 ماه نخست وزیر. به 5 پادشاه خدمت کرد. وقتی که به مردن رضایت داد، دارایی اش 2/13 میلیارد پوند بود.
حالا که دیگر خودمانیم، چرچیل کلا ً چند میارزید؟
بستگی دارد شما کدام طرف ماجرا اشید. اگر اهل آفریقای جنوبی بودید و در جنگ بوئرها چرچیل جوان را اسیر میکردید و بعد هم او از دستتان در میرفت، برای سرش 25 پوند جایزه میگذاشتید. اگر مسئول شاخه تبلیغات حزب نازی بودید و برای تهییج روحیه سربازهایتان، میخواستید سران متفقین را مسخره کنید و قیمت دستگیری شان را پایین بگذارید، 10 مارک جایزه برایش میگذاشتید. اگر هم جای مردم آمریکا بودید که خودتان را مدیون چرچیل میدیدید و میخواستید از کتاب خاطرات جنگ جهانی اش (همان مورد 2 سؤال قبلی) سر در بیاورید، برای خرید کتابش 2 میلیارد دلار خرج میکردید.
کپی یا استفاده از مطالب این مقاله بدون ذکر منابع اصلی آن و نقل از راسخون ممنوع است.
منابع:
www.daneshju.ir
همشهری جوان
ویکیپدیا
forum.isatice.com
پایگاه اطلاع رسانی دانشجویان نفت ایران www.padna.ir
www.tanziran.com
شهروند امروز
وبلاگ زهرا zahra-hb.com
punez.nafice.com
labdan.wordpress.com
www.iran-newspaper.com
/خ
نسخه اصلی چاپلین
منتقدها میگویند چاپلین در فیلمهایش مدل راه رفتن او را تقلید میکرده، جنگ جهانی دوم را «جنگ چرچیل» لقب داده اند. یک کالج کمبریج (که مربوط به علوم پایه است و تا به حال 2 تا نوبل هم برده) به اسم چرچیل است؛ همین طور 3 دانشکده در آمریکا و یکی هم در کانادا. در امارات (همین بغل دست خودمان) یک «شهرک چرچیل» وجود دارد. در استرالیا، کانادا، انگلیس، ایرلند و آمریکا نیز رودخانه و قله به نام این سیاست بازترین مرد تاریخ نامگذاری شده. (سیگار وینستون)، یک نوع غذای زهرماری، 3 ناو جنگی آمریکا، یک مدل تانک و یک جور میلک شیک (به خاطر دو رنگ بودن) به نام اوست. در یک نظرسنجی جهانی در سال 2005، چرچیل، هیچکاک و مارادونا معروف ترین چاقهای تاریخ انتخاب شدند.
طبق انتخابات BBC در سال 2002، او بزرگترین بریتانیایی تاریخ (و حتی بالاتر از شکسپیر و نیوتن) است. در کاستاریکا، آدمهای دورو را «چرچیل» صدا میزنند و در فرهنگ لغات خود ما ایرانیها هم «چرچ» و «چرچیل» کاربرد دارد. میبینید؟ هر جور بخواهیم حساب بکنیم، نمیشود درباره این مرد چاق حقه باز ننوشت.
آیا زندگی چرچیل هم مثل بیشتر شخصیتهای معروف، فیلم هندی بوده؟ او از آشپزی دربار کی به آن مقامات رسید؟
خیر، چرچیل از همان اول بچه پولدار بود و هیچ وقت هم شاگرد آشپز یا نانوا نایستاد. اجداد او صاحب جایی بودند که الأن شده دانشگاه آکسفورد و اتفاقا ً پدر او لرد راندولف چرچیل معتقد بود که این بچه آبروی خانواده را به باد خواهد داد. چون وینسوتن جوان در بچگی به صورت همزمان شیطان و خنگ تشریف داشت؛ مثلا ً در امتحان لاتین کلاس 4 دبستان، برگه جوابهای او شامل یک عدد داخل پرانتز، چند لکه کوچک، چند لکه بزرگ و یک امضا بود. منتها ار آنجا که شکاف نسلها آن زمان خالی بود، به قدرت خدا چنین بچه خنگی توانست بعدا ً در 25 سالگی به پارلمان برسد؛ در حالی که بابای زرنگش در 46 سالگی به همین پست رسید.
حالا این بچه خرپول هنری هم داشت؟ یا فقط میخورد و چاق میشد؟
از آنجا که بابای چرچیل خیلی زود ریق را سر کشید و مادر پولدارش هم با این بچه تنبل چندان حال نمیکرد، بله، چرچیل یک شکوفههایی هم زد و مجبور شد کار هم بکند؛ منتها کاری که فرصت کرد قبل از سخنرانی و سیاست بازی انجام بدهد، روزنامه نگاری بود. او برای تهیه گزارش به کوبا، هند، افغانستان، سودان و آفریقای جنوبی رفت و در این کشور آخری برای فرار از دست بومیان که در حال «جنگ بوئر» با انگلیسیها بودند، یک بار 80 کیلومتر را یک نفس دوید و پوز آقای ماراتن را زد.
چرچیل طرفدار چلسی بود یا منچستر یونایتد؟
چرچیل از ورزشهای محبوب انگلیسیها، یعنی فوتبال و کریکت متنفر بود. تنها ورزش مورد علاقه اش شمشیربازی بود که سر آن یک بار در 17 سالگی تا نزدیکیهای تیم ملی هم رفت. به جز شمشیر بازی، عاشق بنایی و فعلگی بود و رسما ً عضو «اتحادیه آجرچینها» به حساب میآمد. گاهی نقاشی هم میکرد اما تمام نقاشیهایش را زنش دور انداخت چون به نظرش مزخرف بودند. کتابهای مورد علاقه او «قصههای هزار و یک شب»، «جزیره گنج» (لویی استیونسن) و «ظهور و سقوط امپراتوری روم» (ادوارد گیبون) بودند. از هومر و شکسپیر بدش میآمد و به جای آنها، بازی ویون لی در فیلم «لیدی هامیلتون» را دوست داشت. احتمالا ً خانمش نسخه ویدئویی این فیلم را هم دور انداخته.
نظر به این که همیشه کار، کار انگلیسیهاست، چقدر از این کارها، کار چرچیل بوده؟
چرچیل، سمبل رنگ کردن و رنگ عوض کردن است. او فقط در سیاست داخلی انگلیس، 2 بار از این طرف تالار پارلمان (حزب دست راستی یا چپی) به آن طرف تالار (در پرانتز قبلی راست در نظر گرفتید یا چپ؟ حالا برعکسش) رفت و حزب عوض کرد. حتی درباره انتخاباتی که بلافاصله بعد از جنگ جهانی برگزار شد و طبق نتیجه آن، نخستین وزیری را به کلمنت اتلی سپرد، گفته بود: «من میخواستم حزبم را عوض کنم اما متأسفانه خارج از کشور بودم و نرسیدم این کار را بکنم» (چرچیل 2 سال بعد پستش را از اتلی پس گرفت) اما تاریخیترین رنگ عوض کردن چرچیل در جریان جنگ جهانی دوم اتفاق افتاد. او که زمان انقلاب اکتبر روسیه پیشنهاد داده بود انگلیس برای دفاع از تزارها نیرو به روسیه بفرستد و تا شروع جنگ جهانی هم مخالف درجه یک کمونیستها بود و دوست داشت تقاص خون نریخته پدرش را از آنها بگیرد، در جریان جنگ توانست با همان روش همیشگی اش استالین را با غرب آشتی دهد و «اتحاد بزرگ» را راه بیندازد. بعد هم که متفقین جنگ را بردند، چرچیل دوباره رنگ پس داد و با همان سرعتی که با روسیه متحد شده بودند، دوباره از روسیه فاصله گرفتند. ایده «جنگ سرد» در اصل مال چرچیل بود.
خدایی اش چرچیل توی جنگ جهانی نقشی داشت؟ آن وقت با آن شکم، چه جوری فانوسقه میبست؟
چرچیل بیشتر از آنکه سیاستمدار باشد، یک نظامی کهنه کار بود. او ایده ساخت تانک، هاورکرافت، بمب اتم و چند روش حمل مهمات را داد و استفاده از رادار را باب کرد. مدتی فرمانده کل نیروی دریایی بریتانیا بود و زمانی فرمانده نیروی هوایی (در کنفرانس تهران او با لباس «فیلد مارشال»ی نیروی هوایی شرکت کرد). از کشورهای متعددی (انگلیس، آمریکا، فرانسه، ایتالیا، روسیه، مصر و حتی باور کنید از حبشه) مدال نظامیدریافت کرده بود. 7 سال قبل از شروع جنگ جهانی دوم، تنها با خواندن «نبرد من» هیتلر، پیش بینی کرده بود که جنگ جهانی دیگری در راه است. او حتی چیزهای جزئی مثل این که هیتلر، اول به لهستان حمله میکند یا لندن بمباران میشود را هم حدس زده بود. به همین خاطر تا مدتها مطبوعات و مردم انگلیس با او لج بودند و به او «کاهن جنگ» لقب داده بودند. رقبایش هم فرصتی گیر آوردند تا به همین بهانه استاد را از صحنه سیاست کیش کنند و تنها وقتی که جنگ شروع شد، از انزوای سیاسی درآمد. پشت بیسیم ناوهای جنگی انگلیس این جمله 3 کلمهای دهان به دهان چرخید که «وینستون برگشته است» و انگلیسیها باورشان شد که شوخی شوخی، قضیه جنگ جدی شده. تمام نقشههای جنگی متفقین یک جورهایی زیر سر چرچیل بود و او در طول جنگ، بیشتر در خارج از انگلیس بود تا توی کابینه. میگویند یکی از فرماندههای هیتلر به محض شنیدن خبر بازگشت چرچیل، به «پیشوا» گفته بود: «من میدانم که ما شکست خواهیم خورد؛ فقط نمیدانم کی». البته احتمال دارد راوی این خبر، یک انگلیسی باشد.
چرا به چرچیل نوبل ادبیات دادند؟ خیلی خوش ادا بود یا خیلی جوک تعریف میکرد؟
چرچیل روزنامه نگار بود و تا آخر عمرش یک ستون ثابت در «تایمز» داشت. او 30 عنوان کتاب هم نوشت که همه شان نثر مشکل و پیچیده و مزخرفی داشتند. رمان عاشقانه اش با عنوان «ساورلا» که حتی به اندازه یک چاپ هم نفروخت. با ابن حال، کتاب 6 جلدی خاطراتش از جنگ جهانی دوم با عنوان «پیروزی و تراژدی» (با زیر تیتر طولانی و به نظر خودش بامزه «چگونه دموکراسیهای بزگ پیروز شدند و توانستند حماقتهایی را که تقریبا ً به قیمت حیات آنها تمام شده بود، از سر بگیرند»)،چنان شهرت و محبوبیتی کسب کرد که آکادمی علوم سوئد را به دادن جایزه نوبل ادبیات 1953 به او راضی کرد. در ضمن، چرچیل جوک را هم خوب تعریف میکرده، اما این مال سؤال بعدی است.
واقعا استاد نمک هم داشت؟ یا ملت همین جور مرامیبه حرفهایش میخندیدند؟
چرچیل با همه اهمیتی که برای انگلیسیها دارد، در همان جا شخصیتی معادل ملانصرالدین خودمان به حساب میآید و مجموعههای مختلفی از ماجراها و جملات طنز آمیز او منتشر شده. بیشتر ماجراهای او، کل کل با برناردشاو نمایشنامه نویس است_ که او هم از طنازان تاریخ به حساب میآید. از جمله میگویند یک بار برناردشاو 2 تا بلیت از یک نمایشش را برای چرچیل فرستاد و برایش نوشت: «شب اول بیایید و اگر دوستی هم دارید، با خودتان بیاورید». چرچیل نامه تشکر فرستاد و نوشت: «برای شام افتتاحیه بیش از حد گرفتارم اما شب دوم میآیم؛ اگر شب دومی در کار باشد».
اصلا ً این چرچیل چه اش بود؟
این سؤال را باید جور دیگری پرسید: چرچیل چه اش نبود؟ او آن اول که دیس لکسی (یعنی کندی یادگیری) داشت و معلمهایش فکر میکردند عقب مانده است. بعد هم که چاقی مفرط دچارش شد و چاپلینی راه میرفت. 2 بار هم به همین خاطر سکته زد. لکنت زبان هم داشت و s را نمیتوانست درست تلفظ بکند. آخر عمری هم شد کلکسیون انواع امراض جسمی (کم شنوایی) و عقلی (آلزایمر) و روحی (اعتیاد به الکل). کلا ً زنده ماندن چرچیل تا 91 سالگی، از عجایب علم پزشکی است.
خودمان میدانیم که این موضوع، نه قرار عاشقانه است و نه شور و حال عارفانه. اما لطفا ً یک مقدار عدد بدهید.
چرچیل متولد 1874 بود و در 1965 مرد. 91سال عمر کرد و 2 قرن را به چشم دید. در 7 جنگ در 4 قاره جنگید. در راه اندازی 8 کودتا (از جمله کودتای 28 مرداد خودمان) نقش مستقیم داشت. 30 عنوان کتاب نوشت. 65 سال نماینده مجلس عوام بود؛ 25 سال وزیر و 8 سال و 8 ماه نخست وزیر. به 5 پادشاه خدمت کرد. وقتی که به مردن رضایت داد، دارایی اش 2/13 میلیارد پوند بود.
حالا که دیگر خودمانیم، چرچیل کلا ً چند میارزید؟
بستگی دارد شما کدام طرف ماجرا اشید. اگر اهل آفریقای جنوبی بودید و در جنگ بوئرها چرچیل جوان را اسیر میکردید و بعد هم او از دستتان در میرفت، برای سرش 25 پوند جایزه میگذاشتید. اگر مسئول شاخه تبلیغات حزب نازی بودید و برای تهییج روحیه سربازهایتان، میخواستید سران متفقین را مسخره کنید و قیمت دستگیری شان را پایین بگذارید، 10 مارک جایزه برایش میگذاشتید. اگر هم جای مردم آمریکا بودید که خودتان را مدیون چرچیل میدیدید و میخواستید از کتاب خاطرات جنگ جهانی اش (همان مورد 2 سؤال قبلی) سر در بیاورید، برای خرید کتابش 2 میلیارد دلار خرج میکردید.
کپی یا استفاده از مطالب این مقاله بدون ذکر منابع اصلی آن و نقل از راسخون ممنوع است.
منابع:
www.daneshju.ir
همشهری جوان
ویکیپدیا
forum.isatice.com
پایگاه اطلاع رسانی دانشجویان نفت ایران www.padna.ir
www.tanziran.com
شهروند امروز
وبلاگ زهرا zahra-hb.com
punez.nafice.com
labdan.wordpress.com
www.iran-newspaper.com
/خ