مناجات
اي وجود همه پيش تو عدم
چرخ را پشت تواضع ز تو خم
با همه رفعت خود عرش برين
بر درت روي مذلت به زمين
هر که خود را به رهت خوار فکند
کنگر (1) عزت خود ساخت بلند
همه را عزت و خواري از توست
مکنت (2) کارگزاري از توست
ما به خون خواري خواريت خوشيم
از کسان منت عزت نکشيم
عزتي کان نه ز تو، خواري ماست
خواري کز تو، سبک باري ماست
جامي از عزت و خواري رسته
کمر شکرگزاري بسته
کز تواضع چه سر افراختيش
سايه بر کبر نينداختيش
نيستش چون به سر از کبر کلاه
دارش از خاصيت کبر نگاه
به کف خشم عنان مسپارش
روي در حلم و مدارا دارش (3)
پي نوشت ها:
1- کنگر: نوعي گياه.
2- مکنت: قدرت، ثروت.
3- مثنوي هفت اورنگ، جامي، ج 1، ص 666.
/خ