چهار سال علافي
نويسنده:علي رضوي
آن موقعي که داشتم بين فيلدهاي 50 تا 60 علوم کامپيوتر دانشگاه قم را مي زدم اصلاً فکرش را هم نمي کردم ممکن است اينجا قبول شوم. اما روي حساب مشاور دبيرستانمان (خدا انشاالله خيرش دهد) که مي گفت حتماً حتماً تمام فيلدها را پر کنيد و حتي اگر شده آبخيزداري دريايي دور قوز آباد را هم بزنيد، من هم از دم، هر چي معماري کامپيوتر بود از شريف و تهران گرفته تا علوم کامپيوتر زاهدان همه را زدم. البته آن موقع کله ام داغ بود و به قول معروف متوجه نبودم که مثلاً اگر زاهدان قبول شوم چطوري بايد اين همه راه را از اينجا بکوبم تا آن کله کشور بروم و چهار سال درس بخوانم. من تمام اين مشاوره ها و نرم افزارهاي انتخاب رشته را زيرو رو کرده بودم و براي همين هم وقتي اعلام نتايج آمد اصلاً باورم نمي شد ولي ديگر نه راه پيش داشتم نه راه پس؛ يا بايد قيد درس خواندن را تا چند سال مي زدم و مي رفتم سربازي يا بايد با همين که قبول شدم مي ساختم و مثلاً دلم را به اين خوش مي کردم که براي ارشد حسابي مي خوانم تاي IT شريف قبول شوم. هر چند درس نخواندن هم براي کساني مثل من يکي از عللي است که نتوانيم آنجايي که مي خواهيم و آنجايي که دوست داريم قبول شويم اما به نظر من از آن مهم تر انتخاب رشته است؛ اين کار اگر يک مقدار عاقلانه تر انجام شود حداقلش ديگر احساس نمي کنيد مجبوريد چهار سال براي چيزي که دوستش نداريد درس بخوانيد. دست بالا مي شويد مثل من که فکر مي کنم خيلي جاهاي بهتر از اين مي توانستم قبول شوم ولي نشدم!
منبع:مجله همشهري جوان شماره 222 /س
منبع:مجله همشهري جوان شماره 222 /س