عارف تکامل‌مشرب

رهبران فرقه یسوعی، به دیدگاه های الهیاتی تیار چندان روی خوشی نشان نمی دادند. وی پیوسته از انتشار آثار الهیاتی و فلسفی خود منع شد و مطیعانه از این کار خودداری میکرد. وی همچنین از پذیرش منصب استادی در کولژ دو فرانس که تصدی این منصب افتخاری بزرگ محسوب می شد، منع شده بود.
شنبه، 13 بهمن 1397
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
عارف تکامل‌مشرب
 ماریه  ژوزف
چکیده:
رهبران فرقه یسوعی، به دیدگاه های الهیاتی تیار چندان روی خوشی نشان نمی دادند. وی پیوسته از انتشار آثار الهیاتی و فلسفی خود منع شد و مطیعانه از این کار خودداری میکرد. وی همچنین از پذیرش منصب استادی در کولژ دو فرانس که تصدی این منصب افتخاری بزرگ محسوب می شد، منع شده بود.

تعداد کلمات: 1058 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه
 
عارف تکامل‌مشرب
نویسنده: تونی لِین  
ترجمه: روبرت آسریان
 
ماریه  ژوزف  پی پر تیاردو شاردن در سال ۱۸۸۱ در دهکدهای کوچک در فرانسه چشم به جهان گشود. وی در مدرسه یسوعی ها مشغول تحصیل شد و بر آن شد تا به فرقه یسوعیها بپیوندد. وی در رشته دیرینه شناسی (یا علم بررسی انواع و گونه های معدوم شده حیات) تخصص کسب کرد و تخصص وی باعث گشت تا وی به اصل و منشاء انسان علاقه مند شود. وی در تحقیقاتی که منجر به کشف انسان پکن در سال ۱۹۲۹ شد، شرکت داشت.
 
شاردن علاوه بر تحقیقات مهم علمی، به رابطه مسیحیت و نگرش تکاملی علاقه مند بود. نظریه تکامل داروین که در سال ۱۸۵۹ در کتاب منشاء انواع و در سال ۱۸۷۱ در کتاب تبار انسان مطرح شده بود، عالمان الهی مسیحی را با سه گزینه مواجه ساخته بود. گزینه نخست این بود که آنان این نظریه را نپذیرند، گزینه ای که در آن زمان نیز همچون زمان حاضر، گروه اندکی آن را انتخاب کردند. گزینه دوم آن بود که آنان بتوانند تطابقی بین نظریه تکامل و یافته های آن و الهیات سنتی مسیحی به وجود آورند. اکثریت عالمان الهی این گزینه را پذیرفتند و به درجات مختلف به راست دینی مسیحی، وفادار ماندند. گزینه سوم آن بود که آنان در پی تفسیر مجدد الهیات مسیحی با استفاده از مفاهیم نظریه تکامل برآیند. تیاردو شاردن یکی از شناخته شده ترین نمایندگان چنین تفسیری از الهیات مسیحی است. نگرش او شباهت بسیاری با الهیات پویش دارد که یکی از مکاتب الهیات پروتستان محسوب می شود.

  بیشتر بخوانید :   بیداری روحانی

رهبران فرقه یسوعی، به دیدگاه های الهیاتی تیار چندان روی خوشی نشان نمی دادند. وی پیوسته از انتشار آثار الهیاتی و فلسفی خود منع شد و مطیعانه از این کار خودداری میکرد. وی همچنین از پذیرش منصب استادی در کولژ دو فرانس که تصدی این منصب افتخاری بزرگ محسوب می شد، منع شده بود. اما پس از مرگ وی در سال ۱۹۵۵، دوستان وی قادر شدند تا دست به انتشار آثار او بزنند. مشهورترین آثار وی عبارتند از پدیده انسان، ساحت الهی، و آینده انسان که بین سالهای ۱۹۵۵ تا ۱۹۵۹ به زبان فرانسه منتشر شدند. در زمان تشکیل شورای دوم واتیکان، یعنی زمانی که نسبت به تفکر معاصر برخوردی پذیرا و مثبت آغاز شد، آراء تیار دو شاردن در جهان کاتولیک مذهب مقبولیت عام یافت، اما از آن زمان تاکنون از میزان مقبولیت او کاسته شده است. آراء و اندیشه های او توسط برخی از متفکرین غیر مسیحی پذیرفته شده است. سر جولیان هاکسلی که متفکری لاادری محسوب می شود، مقدمه ای تحسین آمیز بر ترجمه انگلیسی پدیده انسان نگاشته است.
 شاردن علاوه بر تحقیقات مهم علمی، به رابطه مسیحیت و نگرش تکاملی علاقه مند بود. نظریه تکامل داروین که در سال ۱۸۵۹ در کتاب منشاء انواع و در سال ۱۸۷۱ در کتاب تبار انسان مطرح شده بود، عالمان الهی مسیحی را با سه گزینه مواجه ساخته بود. گزینه نخست این بود که آنان این نظریه را نپذیرند، گزینه ای که در آن زمان نیز همچون زمان حاضر، گروه اندکی آن را انتخاب کردند. گزینه دوم آن بود که آنان بتوانند تطابقی بین نظریه تکامل و یافته های آن و الهیات سنتی مسیحی به وجود آورند. اکثریت عالمان الهی این گزینه را پذیرفتند و به درجات مختلف به راست دینی مسیحی، وفادار ماندند.
اگرچه بسیاری از دانشمندان و از جمله خود من، پیروی کامل از وی را برای تلاش شجاعانه ای در سازگار کردن عناصر ماورای طبیعی مسیحیت و یافته ها و نتایج تکامل امری ناممکن می یابیم، این امر به هیچ وجه از ارزش مثبت رویکرد کلی طبیعت گرایانه وی نمی کاهد. (پدیده انسان «مقدمه»)
 
شاردن به تکامل، چون یک قانون وجودی کیهانی می نگریست و به مسیحیت نیز بر این اساس توجه داشت. این نگرش باعث شد تا وی در مورد موضوعات بنیانی مسیحیت تعبیری نوین ارائه دهد:
1-در نگرش شاردن، به جهان آفرینش در حکم فرایندی تکاملی نگریسته می شود. در این نگرش، از گناه به عنوان نقصی اجتناب ناپذیر تعبیر می شود که فرایند تکاملی را همراهی می کند. از نظر او، فرایند تکامل و کمال همان قدر با هم ناسازگار و ناهمخوانند که مفهوم دایره ای چهار ضلعی. از دیدگاه او، مفهوم بدی و شرارت محصول فرایند تکامل است. همانگونه که هاکسلی به درستی بیان کرده است: «عالم الهی (شاید دریافته باشد) که برخورد او با مسئله گناه و رنج نابسنده بوده، یا حداقل راست دینانه نیست.
۲- شاردن دیدگاه سنتی در مورد عیسای تاریخی را به عنوان پسر مجسم خدا، رد نمی کند؛ اما وی بیشتر روی «مسیح کیهانی» تأکید دارد. از نظر او «مسیح جامع» یا بدن اسرارآمیز مسیح، در تار و پود تکامل انسانی در حال بالیدن و بر آمدن است و در این چشم انداز، نجات، همین فرایند تکاملی انسانیت است.
۳- از نظر شاردن تاریخ انسانی در حال بالیدن به سوی نقطه اوج خود است؛ یعنی، به سوی زمانی که همه در مسیح به کمال خواهند رسید. او این نقطه اوج را نقطه آمگا امی نامد.
۴- همه این نظریات، مفهومی نوین از خدا را مطرح می سازند که مشابه مفهوم مطرح شده در الهیات پویش است. در نگرش شاردن، خدا نه به عنوان وجودی فراباشنده و تغییر ناپذیر، بلکه به عنوان عاملی فعال معرفی می شود که در فرایند تکامل درگیر بوده، از آن جداناپذیر است.
 
شاردن برای مرتبط ساختن مسیحیت و نگرش تکاملی، دست به اقدامی متهورانه می زند. تلاش او را می توان با تلاش آوگوستین  در مرتبط ساختن مسیحیت با فلسفه نوافلاطونی و تلاش آکویناس در مرتبط ساختن مسیحیت با فلسفه ارسطویی مقایسه کرد. اما شاردن اهمیت زیادی برای نظریه تکامل قائل می شود و عناصر مسیحیت در تفکر او به اندازه کافی حفظ نمی شوند. وی به تفکر خود همانند تفکری آزمایشی می نگریست که نه در پی پاسخ دادن به همه سؤالات، بلکه به دنبال گشودن افق های نو است. شاید بهتر از هر کس دیگری بتوان او را با اوریجن مقایسه کرد؛ او نیز متفکری نظری و پیشروی بزرگ در طرح اندیشه های نوین بود که آرای او هم چندان پذیرفته نشد.
 
عیسی بر صلیب، هم نماد و هم واقعیت تلاش سترگ اعصار است که ذره ذره روح آفرینشگر را برافراشته و آن را به اعماق ساحت الهی باز می گرداند. او نمایانگر و به معنایی حقیقی، خود آفرینش است که تحت حمایت الهی، عناصر پست و قهقرایی را مجددا بر می افرازد و در این اقدام، گاهی برای حمایت از آفرینش از عناصری طبیعی سود می جوید و گاه خویشتن را از این عناصر منفصل می سازد تا به ورای آنها برسد و همواره با رنج جسمانی، تاوان شکست هایی را می پردازد که به واسطه سقوط اخلاقی جهان مخلوق پدید آمده اند. (ساحت الهی)
 
و آنگه پایان فرا خواهد رسید. به سان مدى عظیم، هستی بر لرزش همه موجودات غالب خواهد شد. جهان به عنوان رخدادی خارق العاده در آغوشی اقیانوسی آرام خاتمه خواهد یافت، اقیانوسی که هر قطره آن از هستی خود، آگاه خواهد بود. رؤیای هر عارفی به شکلی کامل و بایسته تحقق خواهد یافت و خدا کل در کل خواهد بود. (آینده انسان، خاتمه )

منبع:
تاریخ تفکر مسیحی، تونی لِین، ترجمه روبرت آسریان، چاپ پنجم، فروزان روز، طهران (1396)

  بیشتر بخوانید :
  مسیحیت چیست؟
  انسان کامل کیست؟
  مسیحیت معاصر

 


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط