داستان عقل سرخ(قسمت اول)

شیخ شهاب الدین سهروردی عارف اندیشمندی است که حکمتی به نام اشراق را بنیان گذاشت و رساله ای به نام عقل سرخ را قلم زد. این رساله فلسفی و به زبان رمز است. نکته قابل توجه، کاربرد شیخ از عناصر و اساطیر اوستایی و شاهنامه در این رساله است.
يکشنبه، 18 فروردين 1398
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: سمیه خلیلی
موارد بیشتر برای شما
داستان عقل سرخ(قسمت اول)
شرح رساله عقل سرخ با تأکید بر نظریات هانری کربن
شیخ اشراق، شهاب الدین سهروردی، آثار فارسی خویش را غالباً بصورت رساله های کوتاه و رمزی نوشته است. در میان آثار متعدد او « عقل سرخ » از شهرت و جایگاه خاصی برخوردار است. این رساله نیز رمزهای زیادی دارد و نیاز است که این رموز گشوده شود. در واقع رمزها دریچه ای به روی ما می گشایند تا بتوانیم حقیقتی را که این رموز نشانه و نمودی از آن هستند در درون خود تجربه کنیم.
اما سوالی که می توان مطرح کرد این است که این تجربه ها کجا صورت می گیرد؟ در واقع سهروردی این بحث را در ادامه بحثی که ابن سینا مطرح کرده بود، بیان می دارد و او جهانی مجزا از حواس و عقل معرفی می کند و سهروردی آن را جهان خیال ـ ملکوت ـ جهان روح یا نفس یا دقیق تر خیال فعال می نامد. ( همه این نام ها مترادف ند.) ژس می توان گفت زبان رساله، زبان رمز است و مکان وقوع آن جهان خیال.

طرح داستان عقل سرخ در پی قصه کیخسرو به ما امکان می دهد که به بهترین وجه دریابیم که سهروردی در تأویل خود چه دریافتی از داستان حماسی دارد و چگونه حماسه پهلوانی ایرانی را در پایان به حکایت عرفانی بدل می کند. شیخ معتقد است که فرد با استفاده از کتب راه را می یابد و به سوی تحقق معنوی رهنمون می شود. اما کتب امکاناتی بالقوه بیش نیستند برای گام نهادن در اقلیم هشتم یعنی عالم مثال باید جامه حواس جسمانی را از تن به در کرد. در دل تصوف ایران اسلامی شخصیت های شاخص سنت زرتشتی ایران سربرآوردند که این نشان دهنده استمرار فکری ایران در قبل و بعد از اسلام است. نامگذاری رساله عقل سرخ
علت نام نهادن رساله سهروردی به نام عقل سرخ این طور بیان شده که سرخی درواقع حالت است نه رنگ. در واقع دلیلی که کربن در این کتاب مطرح می کند این است که سرخ شفق فام از آمیختگی نور و تاریکی شب، سفید و سیاه حاصل شده است. رنگ اساساً معنایی فراحسی و کارکردی رمزی دارد. هر چه موجودی به سرچشمه وجود نزدیک تر باشد بیشتر به سفیدی می گراید و هر چه به مرتبه خلق نزدیک تر باشد بیشتر به سیاهی می گراید.

عقل:
عقل در این قصه همان خویش کاری را دارد که پویماندرس در اولین رساله حکمی هرمسی ایفا می کند. (نوس) عقل به مثابه آموزگار هرمس بر او ظاهر می شود و به او تعلیم راز می دهد. کلمه عقل، کلمه ای است که بر عقول کروبی یعنی مجموعه طولی عقول دهگانه به کار می رود. که آخرین این عقول جبرئیل، روح القدس فرشته وحی است.
یکی دیگر از نکات مهم این است که اشراقیان حکمت خود را حکمت خسروانیان می دانند. در واقع سهروردی خود را جام کیخسرو می داند. ادعای سهروردی این است که فرزانگان جهان باستان آموزه ای واحد را تعلیم می دادند که حکمت اشراق نام داشته و مدعی بوده که این حکمت در ایران در بین مغان زرتشتی بوده و در یونان هم در مکتب فیثاغورس و افلاطون وجود داشته است. در نهایت این آموزه دست به دست منتقل می شود تا به حلاج می رسد.

هدف داستان عقل سرخ:
طرح داستان عقل سرخ در پی قصه کیخسرو به ما امکان می دهد که به بهترین وجه دریابیم که سهروردی در تأویل خود چه دریافتی از داستان حماسی دارد و چگونه حماسه پهلوانی ایرانی را در پایان به حکایت عرفانی بدل می کند. شیخ معتقد است که فرد با استفاده از کتب راه را می یابد و به سوی تحقق معنوی رهنمون می شود. اما کتب امکاناتی بالقوه بیش نیستند برای گام نهادن در اقلیم هشتم یعنی عالم مثال باید جامه حواس جسمانی را از تن به در کرد. در دل تصوف ایران اسلامی شخصیت های شاخص سنت زرتشتی ایران سربرآوردند که این نشان دهنده استمرار فکری ایران در قبل و بعد از اسلام است. سهروردی توانست اصل محوری حاکم بر تأویل خویش را نه تنها در تلاوت قرآن، بلکه در قرائت شاهنامه فردوسی که برای ایران حکم کتاب مقدس را دارد. در واقع سهروردی شاهنامه را چنان می خوانده که مسیحیان کتاب مقدس را می خواندند، یعنی شاهنامه گویی تنها در شأن او سروده شده است. این دقیقاً می تواند همان شیوه پروکلوس (فیلسوف نوافلاطونی) باشد که بسیار بر فلسفه اسلامی و حتی برخی نحله های نظری عارفان تأثیرگذار بوده است.
شخصیت های مهم شاهنامه در عقل سرخ
1. کیخسرو
2. زال
3. رستم
4. اسفندیار
داستان عقل سرخ و قصه غربه الغربیه، دو داستانی که سهروردی در آن از عناصر آیین زرتشتی نوافلاطونی و سنت هرمسی استفاده کرده است. در واقع میان این دو داستان همان نسبتی برقرار است که میان رساله حی بن یقظان و رساله الطیر ابن سینا وجود دارد. و دو داستان شیخ نیز مکمل یکدیگرند و یک کل را درواقع تشکیل می دهند.
در فصل سوم هفت موضوع حکایت مطرح شده و هفت مورد از عجایبی که پیر داستان برای باز تعریف می کند عبارتند از:
1. کوه قاف که جایگاه پیر و آشیان اصلی باز است.
2. گوهر شب افروز
3. درخت طوبی
4. دوازده کارگاه
5. زره داوودی
6. تیغ بلارک
7. چشمه زندگانی

 
 
منابع:
1. ذاکری، مصطفی، عقل سرخ، مجله گزارش میراث، شماره 50 ـ 51، 1392
2.پورنامداریان، تقی، شرح و تأویل داستان های رمزی سهروردی،انتشارات سخن، تهران، 1390
3. مجتهدی، کریم، سهروردی و افکار او، پژوهشگاه علوم انسانی 1393
4. کربن، هانری، انشاالله رحمتی، از حماسه پهلوانی تا حماسه عرفانی (1)، اطلاعات حمت و معرفت،شماره 7،1389
5. گلی، مجتبی، در مکتب عارفانه سهروردی (راز و رمزهای عقل سرخ) ، فصلنامه تخصصی زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی، شماره 7، 1395
 


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.